PDA

View Full Version : چرا؟؟؟



حمیدرضاصادقیان
یک شنبه 26 اردیبهشت 1389, 07:59 صبح
چرا، برای یه آدرس اینترنتی به جای یك دبیلیو، سه تا دبیلیو قرار دادند؟!

چرا، ساعتها در صف دریافت چند پاكت شیرسوبسیدی می ایستیم، آنهم با تفاوت قیمتی ناچیز با شیر آزاد، ولی تحمل یك ثانیه دیر حركت كردن راننده جلویمان را پشت چراغ راهنمایی نداریم؟!

چرا، در رستوران برای پرداخت صورت حساب بشدت تعارف می كنیم تا جایی كه ممكن است كار به نزاع بكشد، ولی در اولین فرصت میهمانمان را متهم به گدا صفتی می كنیم؟!


چرا، غربی ها سالها تلاش می كنند و خودرو طراحی می كنند، ولی ما آنرا، با حذف تعدادی از امکانات و تجهیزات جانبی، ساده میسازیم و می فروشیم؟!

چرا، غربی ها به قانون احترام می گذارند، ولی ما از قانون می گریزیم؟!


چرا، در غرب هنگامی كه مدارس تعطیل میشوند دانش آموزان ناراحت می شوند، اما در ایران دانش آموزان از شادی كیف هایشان را به هوا پرت می كنند؟!


چرا، غربی ها به دانشگاه می روند تا دانش بیاموزند، ولی ما میرویم كه مدرك بگیریم؟!


چرا، غربی ها كارها را به شیوه علمی انجام میدهند، اما ما به شیوه استاد كاری و كدخدا منشی؟!


چرا، آخرین ورژن نرم افزارها را بلافاصله روی رایانه هایمان نصب می كنیم ولی هرگز به دنبال استفاده از آن قابلیت جدید نیستیم؟!


چرا، غربی ها خدمت نظام وظیفه را امری ملی و مقدس می دانند، ولی ما آنرا زور گویی تا جائیکه در قدیم عوام به خدمت نظام وظیفه می گفتند "اجباری"؟!


چرا، از قالب كردن اجناس قلابی و مواد فاسد به دیگران لذت می بریم؟!


چرا، غالبا" تخیل را به تفكر ترجیح می دهیم؟!

چرا، معمولا به دستور پزشك تمام دارویمان را مصرف نمی كنیم و به مجردی كه "احساس" بهبودی كردیم مصرف دارو را قطع می كنیم؟!

چرا، جراحان ایران بر خلاف تعرفه های رسمی مبلغ كلانی از بیمار جداگانه دریافت می كنند؟!


چرا، تقریبا" پنجاه سال است كه تیراژ كتاب های غیر درسی در ایران بین 2000 تا 3500 باقیمانده است. راستی مگر جمعیت ایران در این مدت ثابت بوده است؟!

چرا، اكثر تعمیرگاه ها و مغازه دارها پیاده رو و خیابان را محل كسب و كار خود می دانند و مامور شهرداری هم مدام بدنبال جریمه برای "سد معبر" است؟!

چرا، بخشی از فضای منزل را به مبل و میز نهار خوری اختصاص میدهیم ولی روی زمین می نشینیم و توی سفره غذا می خوریم؟!

چرا، سالها اشیاء دست دوم منزل را در انبار نگه می داریم و از آنها استفاده نمی كنیم، ولی حاضر به بخشیدن آن به افراد مستحق نیستیم؟!

چرا، در هر شرایطی منافع شخصی را به منافع جمع ترجیح میدهیم؟!

چرا، یك عمر از ترس نداری با فلاکت زندگی می كنیم؟!

چرا، برآیند كار دو نفر همیشه كمتر از دو است؟!

چرا، بسیاری از مردم وقتی دستگاهی را می خرند قبل از خواندن دستور كاربری آن، آنرا روشن و با سعی و خطا سعی می كنند طرز كار آنرا یاد بگیرند و انگار مشغول "كشف" طرز كار آن هستند؟!

چرا، با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم؟!

چرا، اگر پزشكی به ما داروی زیاد ندهد یا اگر هیچ دارویی ندهد، می گوییم بی سواد است و دیگر به او مراجعه نمی كنیم؟!

چرا، هر كجا صف است فكر می كنیم خیرات است؟!

چرا، فكر می كنیم مالیات پول زور است، ولی هنگامی كه خودرو ما به چاله های خیابان می افتد به دولت ناسزا می گوییم؟!

چرا، هنگامی كه پلیس ما را جریمه می كند او را نامرد خطاب می كنیم، ولی رانندگان متخلف دیگر را ناسزا گفته و سراغ پلیس را می گیریم؟!

چرا، بسیاری از مردم به هنگام گردشگری دوست دارند میوه های روی درخت باغ های دیگران را بچینند، در حالیكه مقدار زیادی میوه همراه خود دارند؟!

چرا، به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم؟!

چرا، حجم غذا برای اغلب ایرانی ها مهم تر از كیفیت آن است؟!

چرا، ده ها سال است كه در آشپزی ایرانی تحولی پیدا نشده؟!

چرا، بیشتر نواقص را می بینیم، ولی در رفع نواقص ناتوانیم؟!

چرا، در میهمانی ها، ظاهر سازی جای واقعیت را می گیرد؟!

چرا، منافع زود گذر را به منافع پایداری كه دیرتر بدست آید ترجیح می دهیم؟!

چرا، در هر كاری اظهار فضل می كنیم و از گفتن نمی دانم شرم داریم؟!

چرا، كلمه "من" را بیش از "ما" بكار می بریم؟!

چرا، در شهرها خسارتی كه چاله ها و دست اندازها به خودروها وارد میكنند چند هزار برابر هزینه رفع آنها است ولی مدتها آنها را بحال خود رها می كنند؟!

چرا، دریچه نگهداری خطوط تلفن، پنجره های فاضلاب و امثالهم همیشه یا پائین تر و یا بالاتر از سطح آسفالت خیابان است؟!

چرا، غالبا" مهارت را به دانش ترجیح میدهیم؟!

چرا، بیشتر در گذشته بسر میبریم تا جایی كه آینده را فراموش می كنیم؟!

چرا، عقب افتادگیمان را بگردن كشورهای قدرتمند و توطئه آنها می اندازیم، ولی برای جبران آن قدمی بر نمی داریم؟!

چرا، دائما" دیگران را نصیحت می كنیم، ولی خودمان به آنها عمل نمی كنیم؟!

چرا، هنگامیكه به هدفمان نمی رسیم آنرا به حساب نصیب و قسمت یا سرنوشت و بدبیاری می گذاریم ولی هرگز به تجزیه و تحلیل علل آن نمی پردازیم؟!

چرا، همیشه آخرین تصمیم را در دقیقه نود می گیریم؟!

چرا، در ایران موتورسیكلت خودرو خانوادگی است و می شود تا شش نفر هم سوار آن بشوند؟!

چرا، تقریبا" تمام اختراع ها و اكتشاف های دنیا بدست غربی ها انجام شده است، ولی ما در آن سهمی نداریم؟!

چرا، هنر در ایران در حدی بسیار سطحی باقی مانده و به ساحت زیبائی شناسی ارتقاء نیافته است، ولی در غرب زیبائی شناسی خود دانشی عظیم شده و در طیفی وسیع رشد كرده است؟!

چرا، با وجود اینكه می دانیم اغلب برندگان جوایز المپیاد های دانش سر از خارج در می آورند ولی كاری نمی كنیم و همچنان به برنده شدن افتخار می كنیم؟!

چرا، اعداد، علم جبر، باروت و شاید خیلی چیزهای دیگر را ما شرقی ها خلق كردیم، ولی غربی ها استفاده وسیعی كردند، و ما در همان ابتدای كار ماندیم؟!

چرا، غربی ها سالها تلاش می كنند و نرم افزار تهیه می كنند ولی ما حاضر بخرید رسمی آن نیستیم و در عوض قفل آنرا می شكنیم و به این كار خود افتخار هم میكنیم؟!

چرا، در ایران به مجردی كه كمی برف می آید بلافاصله مدارس تعطیل می گردد، حتما" در كانادا، روسیه و كشور سوئد مدارس بیشتر سال تعطیل است؟!

چرا، کادوهای عروسی رو یه روز بعد از عروسی (پاتختی) می دن؟!

چرا، وقتی داماد می رقصه بهش پول می دن؟ مگه داماد رقاصه؟!

چرا، وقتی یکی میمیره مشکی می پوشن؟ چرا، نارنجی نمی پوشن؟ اگه مشکی رنگ غمه چرا، اینهمه استفاده میشه؟!

چرا، موقع پخش صحبتهای رئیس جمهور زیرنویس تبلیغاتی نمی ذارن؟!

چرا، مردم تو تاکسی راجع به سیاست صحبت میکنن؟!

چرا، وقتی به تقاطع می رسن بجای ترمز رو گاز فشار میارن؟!

چرا، گرانترین ظروف منزل را برای نمایش در ویترین می گذاریم و هرگز از آنها استفاده نمی كنیم؟!

چرا، ما اساسا" قادر به تئوریزاسیون پدیدارها نیستیم و طریقه كشف قانونمندی های طبیعت را نمی دانیم، ولی غربی ها بنیاد تفكرشان بر این اساس شكل گرفته است؟!

چرا، یك ایرانی در كانادا یا آمریكا به سرعت پیشرفت می كند، ولی هموطنان او در ایران در حال درجا زدن هستند؟!

چرا، غربی ها اطلاعات متعارف خود را روی شبكه اینترنت در دسترس عموم قرار می دهند، ولی ما آنها را برداشته و از همكارمان پنهان میكنیم؟!

چرا، به مرده هایمان بیش از زنده هایمان احترام می گذاریم؟!

چرا، مهم ترین اكتشافات باستانی ما بدست غربی ها انجام گرفته است؟!

چرا، غربی ها ما را بهتر از خودمان می شناسند؟!

چرا، معماری ساختمان هایمان از داخل دل می برند و از بیرون زهره؟!

چرا، اگر بهترین سیستم تهویه را در محل كارمان داشته باشیم و بیرون از ساختمان هوا بشدت آلوده باشد، باز پنجره اطاق كارمان را باز میكنیم؟!

چرا، در ایران كوزه گر از كوزه شكسته آب می خورد؟!

چرا، به مراسم عزاداری بدون دعوت می رویم، ولی برای مراسم عروسی باید دعوتمان كنند؟!

چرا، در ایران اغلب خانم ها یك لباس را دو بار در مهمانی تكرار شده ای نمی پوشند؟!

چرا، در ایران اغلب خانم ها پول خرج كردن شوهرشان را برای آنها، دلیل علاقه می دانند؟!

چرا، اغلب خانم های ایرانی اضافه وزن دارند، ولی در مهمانی ها تظاهر به رژیم لاغری می كنند؟!

چرا، در غرب كارمندان بعد از بازنشستگی به گشت و گذار می پردازند، ولی در ایران گوشه نشین و افسرده می شوند؟!

چرا، در ایران، خودروهای چهل پنجاه سال پیش را استفاده می كنند، ولی در غرب هر خودرو بعد از معمولا" پنج سال به قبرستان می رود؟!

چرا، صبر می كنیم تا وسیله مورد استفاده مان خراب شود بعد به فكر رفع نقص آن می افتیم، در حالیكه در دستورالعمل نگهداری آن قید شده كه بعد از گذشت زمان معینی باید مورد بازدید قرار بگیرد؟!

چرا، فكر میكنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه مان بیمه می كنیم؟!

چرا، عده ای جنس ارزان و با كیفیت پایین را به جنس گران و با كیفیت بالا ترجیح می دهند؟!

چرا، به هنگام مدیریت در سازمانی زور را به درایت ترجیح می دهیم؟!

چرا، پزشک های ما مدارك تحصیلی خود را قاب می كنند و در مطب روی دیوار در معرض دید عموم قرار می دهند؟!

چرا، وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع كنیم؟!

چرا، در اغلب خانواده ها فرزندان باید از والدین "حساب" ببرند، به جای اینكه به آنها احترام بگذارند؟!

چرا، می گوئیم مرغ همسایه غاز است؟!

چرا، انتقاد پذیر نیستیم و فكر می كنیم كسی كه عیب ما را به ما بگوید بدخواه ما است؟!

چرا، چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم؟!

چرا، فرصت و تحمل شنیدن دو کلمه حرف حساب را نداریم؟!

چرا، بارون که میاد، ترافیک میشه؟!

چرا، تو خونه ۴٠ متری ال سی دی ۵٢ اینچی میذارن؟!

چرا، به هرکی مسن تره بیشتر اعتماد می کنن؟!

چرا، از در که میخوان رد بشن تعارف میکنن ولی سر تقاطع به هم رحم نمیکنن؟!

چرا، از تو ماشین پوست پرتغال می ریزن بیرون؟!

چرا، تو اتوبان وقتی به ماشین جلویی می رسند چراغ میدن؟!

چرا، قبل از ازدواج دنبال پول طرف مقابلن نه اخلاقش؟!

چرا، بعد از ازدواج دنبال اخلاق طرف مقابلن نه پولش؟!

چرا، همه دوست دارن از این کشور برن؟!

چرا، اونهایی که رفتن می خوان برگردن؟!

چرا، روز پدر همه لباس زیر کادو می خرند؟!

چرا، مردها روز زن فقط طلا و ادکلن کادو می خرند؟!

چرا، جوونا فیلم زیاد می بینن ولی کتاب نمی خونن؟!

چرا، اونهایی که زبانشون خوبه هم فیلم رو با زیرنویس نگاه میکنن؟!

چرا، باجناقها هیچوقت از همدیگه خوششون نمیاد؟!

چرا، زنها بچه برادرشون رو بیشتر از بچه خواهرشون دوست دارند؟!

چرا، پدر دخترها تو خواستگاری کمتر از همه حرف می زنن؟!

چرا، مراسم ختم ساعت ۴ بعد از ظهر تشکیل میشه؟!

چرا، وقتی پشت سر یکنفر صحبت میکنن اصلا فکر نمیکنن این غیبته؟!

چرا، تو مهمونی اگه موز بخورن بی کلاسیه ولی سیب و پرتغال نه؟!

چرا، وقتی شکلات تعارف میکنن اگه بیشتر از یکی بردارن زشته؟!

چرا، بند کتونی رو دور مچ پا میبندن ولی بند کفش رو نه؟!

چرا، بیدار شدن از خواب تو یه صبح ابری یا بارونی براشون خیلی سخته؟!

چرا، واسه مهاجرت دنبال یه جای خوش آب و هوا می گردن؟!

چرا، قرارداد کارمندی رو کارفرماها تنظیم میکنن؟!

چرا، اکثر ماشینها یا سفیدن یا سیاه یا نقره ای؟!

چرا، نمیشه با کت و شلوار کتونی پوشید؟!

چرا، ترکها نمیتونن با هم فارسی صحبت کنن؟!

چرا، خانم ها لوازم آرایش رو روی شصتشون تست میکنن و مثل کرم پشت دستشون نمی زنن؟!

چرا، مردها فرق آرایش 50 هزارتومنی با آرایش 1.5میلیون تومنی رو نمیفهمن؟!

چرا، قسمت مردانه اتوبوس بزرگتر از قسمت زنانه است؟!

چرا، تو اتوبان دست انداز میذارن؟!

چرا، کسی برای صبحونه کسی رو مهمون نمیکنه؟!

چرا، سر سفره عقد عروس خانم دفعه سوم میگه بله؟!

چرا، آدمها وقتی عکس میگیرن به یه جای نامعلوم خیره می شن؟!

چرا، راننده تاکسی ها از همه بدتر رانندگی میکنن؟!

چرا، با اینکه همه فضولند از فضولی دیگران ناله می کنند؟!

چرا، بعد از مرور اینهمه چراها هنوز خسته نشدید؟

ایمان اختیاری
یک شنبه 26 اردیبهشت 1389, 08:17 صبح
:گیج: چقدر چرا ... :قهقهه:
خب .. یه سری هاشون ( که فکر کنم زیاد بهم باشه ) بر می گرده به فرهنگ ما .. به بینش ما و عادات ما ... بقیه شون هم دلیل نداره ...
حالا من یه سوال ؟
چرا این همه سوال ؟

LORD AELX
یک شنبه 26 اردیبهشت 1389, 09:57 صبح
چرا، برای یه آدرس اینترنتی به جای یك دبیلیو، سه تا دبیلیو قرار دادند؟!

چون قرار بوده نام زیر دامنه ذکر بشه... و خلاصه تر از World Wide Web نمیشه! :لبخندساده:


چرا، ساعتها در صف دریافت چند پاكت شیرسوبسیدی می ایستیم، آنهم با تفاوت قیمتی ناچیز با شیر آزاد، ولی تحمل یك ثانیه دیر حركت كردن راننده جلویمان را پشت چراغ راهنمایی نداریم؟!

من که تجربه نکردم، ولی احتمالا چون ایرانی هستیم! :لبخندساده:


چرا، در رستوران برای پرداخت صورت حساب بشدت تعارف می كنیم تا جایی كه ممكن است كار به نزاع بكشد، ولی در اولین فرصت میهمانمان را متهم به گدا صفتی می كنیم؟!

فرهنگ ضعیف و عادت به تعرض به حریم خصوصی دیگران! :لبخندساده:


چرا، غربی ها سالها تلاش می كنند و خودرو طراحی می كنند، ولی ما آنرا، با حذف تعدادی از امکانات و تجهیزات جانبی، ساده میسازیم و می فروشیم؟!

بگذریم... :اشتباه:


چرا، غربی ها به قانون احترام می گذارند، ولی ما از قانون می گریزیم؟!

اینو خوب اومدی... چون اگه تو آمریکا کسی خلاف قانون کاری انجام بده، زندگیش نابود میشه! :لبخند: ساده ترین حالتش اینه که شما رو در حالی که مست هستید پشت فرمون می گیرن، بالید 4 ساعت تو بازداشتگاه بمونین و ضمنا 4000 دلار هم جریمه بدید. بعد از اون تعرض به حریم خصوصی دیگران هستش که ممکنه چند ده هزار دلار جریمه و حتی زندان برای یکی دو سال در پی داشته باشه که پس از اون کار، ماشین، خانه و خیلی چیز هاتون رو از دست میدید... :لبخندساده:

پس نتیجه میگیریم که اینجا نباید دنبال فرهنگ باشیم، بلکه قانون باید قدرتمند و مطلق باشه. ما فکر می کنیم چیزی به نام "فرهنگ رانندگی" وجود داره و سعی می کنیم اونو رواج بدیم، در حالی که اصلا چنین چیزی وجود نداره... ما باید قوانین مستحکم تر و پیش گیرانه تری داشته باشیم. ضمنا تو ایران هیچ قانونی قطعی نیست و همه چیز نسبی و با کلی تبصره ارایه میشه که 100% باعث از بین رفتن قانون مندی در جامعه میشه. چرا باید بین مجازات آدم ساده و یه مقام عالی رتبه فرق باشه؟ چرا مصلحت؟؟ چرا نباید همیشه بد، بد باشه؟؟ چرا ما میاییم و بین بد و بدتر یکی رو انتخاب می کنیم در حالیکه باید فقط خوب رو انتخاب کنیم؟؟؟ فقط کافیه بیایید آمریکا تا بفهمید اینا یعنی چی... :لبخندساده:


چرا، در غرب هنگامی كه مدارس تعطیل میشوند دانش آموزان ناراحت می شوند، اما در ایران دانش آموزان از شادی كیف هایشان را به هوا پرت می كنند؟!

نظام آموزشی مزخرف ایران و قوانین و مقررات خشک و دست و پا گیر و محدود کننده آن که ناشی از تسلط اجتماع بر روی فرد در ایران است.
در آمریکا اول فرد شکل میگیره و بعد اجتماع. بدین صورت تا زمانی که فردی مزاحم فرد دیگری نشود، هیچ قانونی وجود ندارد. در واقع شما می توانید هر کاری که می خواهید انجام دهید البته تا زمانی که مزاحم فعالیت کس دیگری نشوید. مثلا شما حق دارید تو یه خیابون بدون توقف رانندگی کنید ولی اگر کسی بخواهد از مقابل شما عبور کند، پس شما مزاحم حق عبور بدون توقف او شده ایدئ، در اینجا قانون عمل کرده و چراغ راهنمایی را قرار می دهد. :چشمک: در واقع اینجا اول فرد شکل میگیره بعد اجتماع. پس آزادی به معنای واقعی وجود داره و قانون هم کفایت حفاظت از حقوق شما رو میکنه. ولی در ایران برعکس اول جامعه شکل میگیره بعد فرد!! :لبخند: پس باید فرد خودش رو با اجتماع وفق بده و مثلا لباسی نپوشه که عرف نیست و ...


چرا، غربی ها به دانشگاه می روند تا دانش بیاموزند، ولی ما میرویم كه مدرك بگیریم؟!

چون شرایط کشور اینطور اقتضا می کند. در واقع به نظر بنده توی دانشگا های ایران هیچ آموزشی داده نمیشه و در واقع تحصیل تو ایران وقت هدر دادنه.... تو آمریکا مثلا برای مهندسی شیمی کسی نمیاد به شما آموزش بده که فلان پلاستیک و یا پلیمر رو از این روش میسازن و ... بلکه تمرکز روی آموزش مبانی علم شیمی و قوانین آن است. در اینجا شما فقط باید نوآوری در رشته علمی خود ارایه دهید، وگرنه که پلاستیک قبلا اختراع شده! :لبخندساده: ضمنا در آمریکا کسی با مدرک تحصیلی شما کاری ندارد (اگر هم کار داشته باشد، حالت فرمالیته دارد)، اینجا تخصص و مهارت و دانش شما است که استخدام شدنتان را رقم می زند. پس اینجا کسی که ادامه تحصیل می دهد تنها از روی میل باطنی و آگاهی از اینکه دانشش را بیشتر کند، دست به اینکار می زند.


چرا، غربی ها كارها را به شیوه علمی انجام میدهند، اما ما به شیوه استاد كاری و كدخدا منشی؟!

چون همه فکر می کنیم که عقل کل ایم! :لبخندساده:


چرا، آخرین ورژن نرم افزارها را بلافاصله روی رایانه هایمان نصب می كنیم ولی هرگز به دنبال استفاده از آن قابلیت جدید نیستیم؟!

چون احتمالا فکر می کنیم اگه نسخه قبلی رو دستگاهمون بمونه، سیستم میسوزه یا شایدم بقیه میگن این یارو دیگه چه املی یه که هنوز فلان ورژن رو داره! :لبخند: من خودم هنوز از ویندوز XP استفاده می کنم (توی تاپیک عکس از دسکتاپ تون هم دیدید) چون وقتی ویستا اومد از لحاظ فنی میدونستم چه ویندوز مزخرفیه در حالی که همه هجوم بردن به خریدنش.... Win7 هم یه تغییراتی داشته تو استفاده از منابع ولی هنوزم دلایلی برای استفاده نکردنش دارم... :متفکر:



چرا، از قالب كردن اجناس قلابی و مواد فاسد به دیگران لذت می بریم؟!

چون رگه هایی از ایرانی بودن در وجودمان هست!!! اگه بدونید ایرانی های مقیم آمریکا (اون قدیمی هاشون رو میگم) چقدر سر سازمان های مختلف مثل بیمه و ... رو کلاه میگذارن و تازه به این کار افتخار هم می کنند و پیش همه تعریف از زرنگی (!) خودشان می کنند و تازه در این کار با هم مسابقه می گذارند، حتما خودتان را از خجالت و اینکه ایرانی هستید می کشید!!!
مثلا اینجا میشه یه جنسی رو خرید و اگه خوشتون نیومد تا حدود یک ماه بدن هیچ پرسشی از سوی فروشنده، آن را پس داد و پولتان را تمام و کمال دریافت کنید. حالا طرف میخواد پاشه بره یه مصاحبه شغلی، میره یه دست کت شلوار 5000 دلاری میخره و فرداش هم پس میده!!! :اشتباه: بگذریم...


چرا، غالبا" تخیل را به تفكر ترجیح می دهیم؟!

چون اگه تخیل نباشه، تفکر معنی نداره... :لبخندساده:


چرا، معمولا به دستور پزشك تمام دارویمان را مصرف نمی كنیم و به مجردی كه "احساس" بهبودی كردیم مصرف دارو را قطع می كنیم؟!

چون از عواقب این کار اطلاع نداریم... :لبخندساده:



چرا، تقریبا" پنجاه سال است كه تیراژ كتاب های غیر درسی در ایران بین 2000 تا 3500 باقیمانده است. راستی مگر جمعیت ایران در این مدت ثابت بوده است؟!

ای بایا، کی تو ایران کتاب میخونه.... :ناراحت: :متعجب:


چرا، اكثر تعمیرگاه ها و مغازه دارها پیاده رو و خیابان را محل كسب و كار خود می دانند و مامور شهرداری هم مدام بدنبال جریمه برای "سد معبر" است؟!

چون امکانات شهری و ساختمانی خوب نیست و مشکل زاست.... ضمنا نون مأمور شهرداری توی حاشیه های این کار هست!!! :لبخند:


چرا، بخشی از فضای منزل را به مبل و میز نهار خوری اختصاص میدهیم ولی روی زمین می نشینیم و توی سفره غذا می خوریم؟!

خساست.... :لبخندساده:


چرا، سالها اشیاء دست دوم منزل را در انبار نگه می داریم و از آنها استفاده نمی كنیم، ولی حاضر به بخشیدن آن به افراد مستحق نیستیم؟!

همون خساست... :لبخند:


چرا، در هر شرایطی منافع شخصی را به منافع جمع ترجیح میدهیم؟!

همون قضیه ای که راجع به فرد و جامعه تو ایران گفتم... :لبخندساده:


چرا، یك عمر از ترس نداری با فلاکت زندگی می كنیم؟!

نمیدونم.... تجربه نکردم... شاید به خاطر اینکه از کودکی به ما آموزش داده اند... مثلا همین که وقتی یه مهمانی به خانه می آمد، مادر خانه هی به مهمان بیچاره اصرار می کرد که "تورو خدا غذا بکشید..." در واقع همه فکر می کردند نباید مهمان را گشنه از خانه بیرون فرستاد و از این قبیل قضایا... که مدتها دیدیم و در نهایت از اتفاقاتی نظیر گشنگی و نداری می ترسیم.... :لبخندساده:


چرا، برآیند كار دو نفر همیشه كمتر از دو است؟!

همیشه؟!! :متعجب:


چرا، بسیاری از مردم وقتی دستگاهی را می خرند قبل از خواندن دستور كاربری آن، آنرا روشن و با سعی و خطا سعی می كنند طرز كار آنرا یاد بگیرند و انگار مشغول "كشف" طرز كار آن هستند؟!

این فقط تو ایران رواج داره... باور کنید یا نکنید تو آمریکا وقتی طرف مثلا یه گوشی موبایل میخره، جعبه رو که باز می کنه اول میره سراغ دفترچه راهنما (Instruction) و طبق دستورالعمل پیش میره... :لبخندساده: واقعا که این کارشون حرص آدم رو در میاره!! :عصبانی++: :لبخند: ایرانی ها عادت دارن خودشون کشف کنن.... البته اینم بگم که نوع تفکر ایرانی ها با آمریکایی ها کاملا متفاوته... در واقع اینجا به دلایل شرم آوری مخ مردم یجوری برنامه ریزی شده که بیش از بقیه مردم جهان Process می کنه و پر بازده تره، یا همون باهوش تریم!! مثلا یه ایرانی ممکنه بتونه هم زمان با چند نفر صحبت کنه، جواب ها رو بشنوه و با یکی هم دست بده... ولی تو آمریکا وقتی یکی داره با شما صحبت می کنه، تمام حواسش به شماست و حتی اگه کسی خودش رو بکشه که این آقا یا خانوم، به اون هم توجه کنه، موفق نمیشه... چون ورودی خروجی مغزشون یک به یک هستش.... :لبخندساده:


چرا، با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم؟!

من که سقوط از ارتفاع رو ترجیح میدم!! :لبخند:

حمیدرضاصادقیان
یک شنبه 26 اردیبهشت 1389, 10:10 صبح
سلام.دوستان خواهش میکنم بحث رو به بیراهه نکشونید. بحثهای سیاسی نکنید.
این یک ایمیلی بود برام اومده بود منم ارسال کردم اینجا . واقعا این سوالات شخص بنده نیست.
اگر هم کسی به سوالات جواب میده وارد بحثهای سیاسی ، دینی و... نشه که موجب اختلاف نشه.
ممنون./

shirin_sh1024
یک شنبه 26 اردیبهشت 1389, 10:19 صبح
چرا من به جای اینکه برم برنامه نویسی کنم نشستم این همه چرا رو خوندم؟!:ناراحت: