PDA

View Full Version : داستان پروژه های بزرگ و موفق اوپن سورس(چطور یک گروه کوچک دانشجوی می تونه موفق بشه؟)



barbodsoft.com
سه شنبه 04 خرداد 1389, 13:03 عصر
سلام دوستان
بارها در این سایت مشاهده کردیم که دوستانی خواستن کارهای بزرگی رو به صورت گروهی به سرانجام برسانند. اما تا اونجای که من می دونم هیچ یک از این پروژه های موفق نشد.

در این تاپیک می خواهیم بررسی کنیم.
1-علت عدم موفقیت این پروژه ها چه بوده؟
2- در چه صورتی این پروژه ها می تونستن موفق باشن؟
3- پروژه های موفق ایرانی و یا خارجی (اوپن سورس) رو که می شناسیم معرفی و علت موفقیت شان را توضیح دهیم.
4- معمولا برای همچین پروژه های از چه زبان برنامه نویسی استفاده شده؟ با ذکر مثال بفرمایید لطفا
5- بهترین زبان برنامه نویسی برای اینکار از نظر شما چی هست؟ لطفا با دلیل بفرمایید و نه از روی تعصب.


نکته: امیدوارم دوستانی که قبلا همچین تجربه های موفق و یا ناموفقی رو داشتن در بحث شرکت نموده و اجازه بدن در تجربه اونا سهیم باشیم.

Netsky
سه شنبه 04 خرداد 1389, 13:32 عصر
با عرض سلام و خسته نباشيد .
خيلي صريح به سوالات ميخام جواب بدم :
جواب سوال 1 :
همكاري نكردن عده اي كه قول به همكاري ميدن ولي بنا به دلايلي بعد از مدتي جا ميزنن .
جواب سوال 2 :
در صورتي كه افراد دل به كار بدن و بعد از مدتي دلسرد نشن و همه چي رو رها نكنن .
جواب سوال 3 :
من كه تاحالا پروژه موفق ايراني رو نديدم . يه مدت به تيزبال افتخار ميكردن كه بعد گندش دراومد و معلوم شد كپي از يك پروژه ي خارجي به نام The World Browser بوده . سيستم عامل ملي هم كه ته خنده ست . ولي در عوض چندتا پروژه ي خارجي رو دلتون ميخاد نام ببرم كه همگي جزو پروژه هاي موفق بودن . البته داخل اون پروژه ها هم افراد ايراني بودن ولي ايراني هايي كه از اين مملكت رفتن و از شر محدوديت هاي اينجا خلاص شدن .
مثلا :
1- فايرفاكس . كه داخلش من دوتا ايراني رو ميشناسم . آقايان : احسان اخگري و اسفهبد .
2- كروم كه يكي بهترين مروگر هاي اينترني هستش .
3- Paint.Net كه يه برنامه واسه ويرايش تصاويره .
4- VLC Player كه در ابتدا توسط دانشجويان فرانسوي راه اندازي شد .
5- توزيع هاي مختلف سيستم عاملهاي لينوكسي .
6- استالاريوم . گشت و گذار در فضا .
7- سلستيا . اينم واسه گشت و گذار در فضاست .
8- تاندربرد . مديريت ايميل ها .
9- اوپن آفيس . برنامه اي منبع باز كه به منظور انجام امور اداري طراحي شده و كاركردي شبيه به بسته نرم افزاري آفيس مايكروسافت داره .
و موارد ديگه كه اگه بخام ادامه بدم تا صبح بايد بشينم و بنويسم . اينم تعدادي از خيلي عظيم پروژه ها كه متاسفانه حتي يكيش هم داخل ايران نبوده . البته پارسيكس داخل ايران توسعه داده ميشه كه اونم به لطف آقاي آلن باغوميان هست كه يه آمريكاييه . پس نشون ميده تا يه نفر از خارج ايران يه كاري رو شروع نكنه كسي داخل ايران به فكرش هم نميرسه كه همچين كاري رو شروع كنه . البته اگه هم شروع كنه چند مدت بعد تعطيلش ميكنه چون هيچ نوع حمايت و همكاري داخل ايران وجود نداره .
اميدوارم يه روز همتون از ايران بريد و به در اروپا و آمريكا و يا حتي كشورهاي شرق آسيا به موفقيت برسيد .
خلاصه فكر موفق شدن در زمينه ي فناوري و خيلي از زمينه هاي ديگه در داخل ايران رو از سرتون بيرون كنيد .
موفق و سربلند باشيد ..........

morrning
سه شنبه 04 خرداد 1389, 13:51 عصر
ضمن تایید صحبتهای جناب netsky

اضافه میکنم! باید وقتی کسی کارو قبول کرد به انجام کارش مجبور باشه ! مثلا پروژه آفیس فارسی که هر کسی اولش میگفت من این کارو میکنم و بعد از مدتی جا میزد! باید این فرهنگ جا بیفته که هر کس کاری رو که قبول کرده انجام بده!

barbodsoft.com
سه شنبه 04 خرداد 1389, 13:52 عصر
ممنون
ممنون دوست عزیز که در این بحث شرکت کردی.
چند تا سوال دیگه دارم.
1- آیا شما فکر می کردید که کسای که قول همکاری دادن زیر قولشان نخواهند زد؟
2- آیا شما برای خلف وعده بعضی از دوستان(ظاهرا همه بودن) چاره ای اندیشه بودید؟
3- آیا فکر اگر دوستان به قول شان وفا می کردن پروژه موفق می شد؟
4- در کل چرا فکر می کردی پروژه بایستی موفق می شد؟ منظورم اینه که چه راهکارهای اتخاذ کردید که انتظار نتیجه مناسب رو داشتید؟

morrning
سه شنبه 04 خرداد 1389, 13:58 عصر
با منی یا با netsky?

barbodsoft.com
سه شنبه 04 خرداد 1389, 14:00 عصر
با منی یا با netsky?

با netsky عزیزم.

شما هم خواستی می تونی توضیح بدی. نظرات شما هم می تونه مفید باشه.

در ضمن هر کس که مایل هست می تونه به سوالات پست اول جواب بده. هدف فقط سوال پرسیدن از یک نفر نیست.

Netsky
سه شنبه 04 خرداد 1389, 14:40 عصر
آیا شما فکر می کردید که کسای که قول همکاری دادن زیر قولشان نخواهند زد؟
احتمال ميدادم كه زير قولشون بزنن ولي اين احتمال در حد چند درصد بود .

آیا شما برای خلف وعده بعضی از دوستان(ظاهرا همه بودن) چاره ای اندیشه بودید؟
با اون قول هايي كه دوستان دادن ، ديگه مطمئن بودم كه همكاري ميكنن . پس رفتيم سراغ برنامه .

آیا فکر اگر دوستان به قول شان وفا می کردن پروژه موفق می شد؟
قطعا . البته اولين مقصر داغون شدن پروژه يكي از دوستام بود كه به صورت مستقيم ( نه مجازي ) باهاش در ارتباط بودم كه اواسط كار كنار كشيدن .

در کل چرا فکر می کردی پروژه بایستی موفق می شد؟
اگه مطمئن نبودم كه پروژه موفق ميشه ، اصلا شروع نميكردم .

منظورم اینه که چه راهکارهای اتخاذ کردید که انتظار نتیجه مناسب رو داشتید؟
با دوستان دائما در ارتباط بودم و دائما در حال جمع آوري مطالب در باره برنامه بودم . از اين دوست به اون دوست تماس ميگرفتم و واقعا تمام تلاشم رو كردم ولي متاسفانه .....

Alireza_Salehi
سه شنبه 04 خرداد 1389, 14:44 عصر
جواب یک تا سه:
فرهنگ این کار در ایران وجود نداره، اول اینه قول میدن بعد میزنن زیرش، دوم این که یه ذره که ازش میگذره میبینن داره سود آور میشه دبه میکنن سهم میخوان، و شرایط سیساسی و اجتماعی و اقتصادی کشور هم برای چنین کارهایی آماده نیست.

سوال 4 و 5:
سوال شما بی معنیه، اول پروژه و حدودش و نیازمندیهاش رو تعریف می کنند و بعد ابزار رو انتخاب می کنند، تجربه پروژه های مشابه تنها می تواند راهنما باشد. ولی انتخاب اصلی بستگی به پروژه و شرایط تیم دارد.

morrning
سه شنبه 04 خرداد 1389, 14:51 عصر
فکر کنم شکست یه پروژه دلیلی جز جا زدن یه سری افراد نداشته باشه ولی اینم راه حل داره مثلا دوره های عضو گیری جدید و یه سری مسائل دیگه ولی در کل وقتی مدیر پروژه میگه این کار رو میخوایم انجام بدیم حتما جوانب رو در نظر گرفته و تنها دقدقه اون همکاری اعضا میتونه باشه و کنترل پراگرس پروژه و توی ایران همین بخش آخر مشکل داره !یعنی اعضا درگیر در پروژه ریزش پیدا میکنه!
در همه ی پروژه های بزرگ هم مشکل وجود داره ... اگه تاریخچه php رو بخونید متوجه میشید چی میگم چون اوایل اون آقایون هم مشکل ما رو داشتن ولی رفعش کردن و نا امید نشدن !

توجه داشته باشید اگه همه ی کارا بدون مشکل انجام می شد اصلا زندگی معنی نداشت!
----------------------------
نکته اخلاقی :فعلا برای خودمون کف بزنیم:لبخند:

morrning
سه شنبه 04 خرداد 1389, 14:58 عصر
2- آیا شما برای خلف وعده بعضی از دوستان(ظاهرا همه بودن) چاره ای اندیشه بودید؟


همیشه همه جا نمیزنند ولی انصافا باید قبول کرد وقتی اعضا مثلا از 30 نفر به 3 نفر ریزش میکنند آدم دلسرد میشه !

barbodsoft.com
سه شنبه 04 خرداد 1389, 15:22 عصر
می بخشید که زیاد سوال می پرسم.
1- چرا اقدام به جذب نیروی جدید نکردید؟
2- آیا پروژه های مثل php همه اعضایی خود رو از اول تا آخر در اختیار داشتن؟
3- اینطور که جناب morning می فرمایند تعدادی از اعضا باقی ماندند. چرا با همون چند نفر ادامه ندادید و اقدام به بازسازی سازمان خود نکردید؟ آیا به این معنی نیست که خود شما هم دچار لغزش شدید؟

Netsky
سه شنبه 04 خرداد 1389, 17:01 عصر
چرا اقدام به جذب نیروی جدید نکردید؟
دوست عزيز وقتي شما تا 60 درصد كار رو پيش رفتيد و ميبينيد كه تعدادي از اعضاي گروه همكاري نميكنن واقعا ديگه كلافه ميشيد . اگه بخايد نيروي جديد بگيريد بايد يه دور ديگه از اول تا آخر پروژه رو واسه همشون توضيح بديد كه بازم ميشه احتمال داد كه سرنوشتشون مثل گروه اول بشه و واقعا آدم از نظر روحي داغون ميشه .

آیا پروژه های مثل php همه اعضایی خود رو از اول تا آخر در اختیار داشتن؟
نه در اختيار نداشتن ولي حداقل ديگه خيلي هم از نظر اعضا كم نياوردن .

اینطور که جناب morning می فرمایند تعدادی از اعضا باقی ماندند. چرا با همون چند نفر ادامه ندادید و اقدام به بازسازی سازمان خود نکردید؟
جناب Morning از تعداد اعضاي پروژه با خبر نيستن و نميدونن من چقدر بدبختي كشيدم تا ارتباط بين اين افراد رو رديف كنم . وقتي هر قسمت كار رو به يكيشون ميدادي ميگفت مثلا فلان تاريخ آمادست ولي وقت در همون تاريخ حتي با مهلت اضافه ازش قسمت مورد نظر رو ميخاستي يا اينكه جواب نميداد يا اينكه ميگفت نتونستم آمادش كنم و يا ميگفت آقا من ديگه نيستم و خدافظ . واقعا اگه در موقعيت من قرار ميگرفتيد متوجه ميشديد كه چه سختي هايي داره . اگه من الان هرچي در مورد اون پروژه بهتون بگم ، بازم شما درست موقعيت من رو درك نميكنيد . حتما لازمه كه خودتون يه بار هم كه شده تو موقعيت من قرار بگيريد .

آیا به این معنی نیست که خود شما هم دچار لغزش شدید؟
بنده اصلا نگفتم كه تقصير من نبوده و خداي نكرده هيچ وقت تمام تقصيرات رو گردن دوستان ننداختم . ولي باور كنيد من تمام تلاش خود رو ميكردم تا اون پروژه به پايان برسه . من صبح ميرفتم سر كار و ظهر برميگشتم . بلافاصله ميومدم و كاراي پروژه رو رديف ميكردم . دوباره ساعت حدودا 4 عصر دوباره ميرفتم سر كار و ساعت 8 برميگشتم . دوباره تا ساعت 2 نصف شب كاراي پروژه رو رديف ميكردم . ( كارمم اصلا در حيطه كامپيوتر نبود كه بگيد مثلا سختي نداشته . من داخل يه توليدي پوشاك كار ميكردم ) . شما اگه با مسخره بازي يه گروه و از زير كار در رفتن افراد گروه مواجه بشيد آيا حس نا اميدي بهتون دست نميده . من در نهايت خستگي ميومدم و با علاقه كار گروه رو رديف ميكردم ولي عده اي هم به راحتي بعد از قول دادنشون دست رد به سينه آدم ميزنن . واقعا آدم داغون ميشه .

موفق باشيد .........

eshpilen
سه شنبه 04 خرداد 1389, 18:44 عصر
بنظرم برای یک کار گروهی باید در مقیاس جهانی گشت و بهترین ها رو پیدا کرد.
یک مدیریت قوی میخواد.
فراغت ذهن و وضع مناسب مالی.
توان علمی.
خصوصیات شخصیتی لازم مثل همین تعهد که میفرمایید.
همینطوری ندیده و نشناخته دو نفر توی نت دوتا کد گذاشته بودن بعد گفتی بیاید فلان پروژه رو درست کنیم گفتن باشه که نمیشه.
بنظر من برای پروژه طرفها باید تمام این خصوصیات رو داشته باشن. و مهم اینه که بچه مایه دار باشن تا بتونن با فراغت ذهن تا هر وقت که میخوان روی پروژه کار کنن.
درغیر اینصورت باید مثلا به افراد درگیر پولی چیزی پرداخت کرد (اگر امکانش باشه).
خلاصه اینو نباید فراموش کرد که یک سر خیلی مسائل به موضوع اقتصاد و پول میرسه.
بنظر من توی ایران و با ایرانی جماعت بفکر کار گروهی نباشید و باید مستقل عمل کنید.
آدم خودش یه نفر هم میتونه خیلی کارا بکنه و خیلی پروژه های حتی نسبتا بزرگ و مهم هستن که عمدهء کار اونها بر دوش یک نفر بوده (یا حداقل اولش اینطور بوده ولی بعدا دیگران اغلب خودشون اومدن و روش کار کردن).
یه نفر میتونه خیلی پروژه ها رو درست کنه. فقط توان عملی میخواد.
بنظر من یک نفر دانشمند و مرد عمل برابر با ده ها و شاید صدها نفر آدم دیگس.
خوشبختانه در دنیای کامپیوتر و بخصوص برنامه نویسی بعلت عدم وجود محدودیتهای فیزیکی، وجود منابع آزاد و رایگان فراوان در هر زمینهء لازم، و ارتباط جهانی آسان و سریع و کم هزینه با هرکسی در سراسر جهان و دستیابی به منابع اصلی دانش در هر نقطه ای از دنیا، امکان عمل مستقل و خلق شاهکار توسط یک فرد منفرد خیلی زیادتر از حیطه های دیگر هست.

barbodsoft.com
سه شنبه 04 خرداد 1389, 18:48 عصر
من می خوام به نتیجه برسم. شاید هم رسیدم.
ببین دوست عزیز من نمی دونم چرا ما در حالی که خودمون دلایل رو ردیف می کنیم و یکی یکی از مشکلات حرف می زنیم بازم با وجود مشکلات حرف از پروژه های بزرگ می زنیم.


دوست عزيز وقتي شما تا 60 درصد كار رو پيش رفتيد و ميبينيد كه تعدادي از اعضاي گروه همكاري نميكنن واقعا ديگه كلافه ميشيد . اگه بخايد نيروي جديد بگيريد بايد يه دور ديگه از اول تا آخر پروژه رو واسه همشون توضيح بديد كه بازم ميشه احتمال داد كه سرنوشتشون مثل گروه اول بشه و واقعا آدم از نظر روحي داغون ميشه .

منظورتون از 60% کار چی هست؟ واقعا شما برای 60% دات نت راهنما نوشتین؟ اصلا واقعا گروه شما 60% دات نت رو بلد بودن؟ اگه واقعا شما تونستید برای 60% دات نت راهنما بنویسید پس بهتره همین الان با مایکروسافت تماس بگیرید. مطمئن هستم که اگه گفته شما واقعیت داشته باشه خود بیل گیتس با یک هواپیما اختصاصی شما رو به مایکروسافت خواهد برد.

60% دات نت ویا حتی 60% vb.net کم نیست. همین 60% رو هم می شه به عنوان یک محصول کامل به فروش رساند.

بازم معذرت می خوام. قصد بی احترامی نداشتم. ولی واقعا سواله برام.

eshpilen
سه شنبه 04 خرداد 1389, 18:55 عصر
من خودم یه زمانی ایده ای دادم توی یه فروم که بنظرم خیلی قشنگ و جالب و کاربردی بود، اما کسی ذوقی نشون نداد.
ایدهء من ایدهء یادگیری برنامه نویسی بصورت جمعی و بهره مند شدن از قدرت و انرژی و انگیزه ای که جمع به افراد میده بود.
به اینصورت که بصورت گروهی یک زبان یا هر چیز مشابهی مثل یک فریمورک رو که میخوایم انتخاب کنیم و یک رفرنس کامل و با کیفیت (ترجیحا رسمی) هم براش انتخاب کنیم و بعد گروهی شروع کنیم به خواندن و یادگیری رفرنس و در این حین که اعضا بصورت موازی و همزمان مطالعه میکنن از فروم بعنوان وسیلهء تعامل و رفع اشکال و ارائه تجربیات و غیره بین اعضاء استفاده بشه. یعنی مثلا قراره همه تا پایان هفته بخش اشاره گرها رو در سی تموم بکنن و آخر هفته میان گزارش میدن و اشکالات رو مطرح میکنن و اونایی که یاد گرفتن به دیگران کمک میکنن و نمونه کد میذارن و تمرین ها رو جوابش رو میذارن و غیره.
اینکه کسی ذوقی به اینکار نشون نداد بنظر من نشانهء این بود که بین ملت ما هنوز تعداد کافی آدمی با انگیزه و اراده نیست که بخوان اصولی و کامل یه چیزی رو بصورت پیوسته یاد بگیرن. بنابراین دیگه فکر پروژه های گروهی رو هم نمیکنم. شاید نظر من عملی نبود اما حداقل اینقدر ذوق نداشتن که نظری بدن و تحویل بگیرن. درحالیکه برای من یادگیری برنامه نویسی بصورت انفرادی هم یک فعالیت هیجان انگیز و همزمان جدی و خطیر هست که در عین خشک بودن بصورت مستمر دنبال میکنم و تمومش میکنم. در این بین تجربهء من این بوده که وقتی احساس کنی تنها نیستی و با دو نفر دیگه تعامل کنی انگیزه و نیروی آدم کلی زیاد میشه. حالا حساب کنید وقتی چنین سیستمی بصورت گروهی پیاده بشه چی میشه! خیلی هیجان انگیزه.
البته بنظرم این سیستم آموزشی باید در مدارس و دانشگاهها هم وجود داشته باشه و بعضی استادها سعی میکنن ایجادش کنن و از این سیستم صریحا صحبت میکنن (پس چیزی نیست که من اختراعش کرده باشم و تئوری و عملیش از قبل وجود داشته).

eshpilen
سه شنبه 04 خرداد 1389, 19:15 عصر
منظورتون از 60% کار چی هست؟ واقعا شما برای 60% دات نت راهنما نوشتین؟ اصلا واقعا گروه شما 60% دات نت رو بلد بودن؟ اگه واقعا شما تونستید برای 60% دات نت راهنما بنویسید پس بهتره همین الان با مایکروسافت تماس بگیرید. مطمئن هستم که اگه گفته شما واقعیت داشته باشه خود بیل گیتس با یک هواپیما اختصاصی شما رو به مایکروسافت خواهد برد.

60% دات نت ویا حتی 60% vb.net کم نیست. همین 60% رو هم می شه به عنوان یک محصول کامل به فروش رساند.

فکر نمیکنم این کارها اینقدر هم بزرگ و سخت باشه که شما میگید (البته اگر منظورتون عمدتا ترجمه یک رفرنس یا کتاب معروف هست(؟)).
ولی شاید آدمهایی که شما برای این کارها مد نظر دارید بیش از حد کم توان هستن.
افرادی هستن که سطح بالاتری داشته باشن ولی اینها اکثرا اهمیت زیادی به ترجمه و وجود محتوای فارسی نمیدن (بخصوص که خودشون دیگه زبانشون خوبه و هیچوقت طرف منابع فارسی غیراورجینال نمیرن تا منابع اصلی کامل و دقیق و دست نخورده هست و اعتقاد دارن که اصولا پیشرفت در این مقوله راهی نداره جز یاد گرفتن زبان انگلیسی برای خواندن متون اصلی) و وقت و انرژی خودشون رو هم دوست دارن برای یادگیری بیشتر یا نوشتن برنامه ها صرف کنن.
البته بنده در چنان حتی نیستم اما خودم رفرنس خیلی چیزهایی رو که تاحالا یاد گرفتم میتونم کامل ترجمه کنم. چندبار بفکر کتاب نوشتن و چاپ کردن بودم و این ایده رو چندجا مطرح کردم و و خواستم تحقیقاتی انجام بدم.
اگر پول توش باشه اینکار رو میکنم چون هم به پیشرفت مملکتم کمک کردم و افرادی از کار من بهره مند میشن و هم پول درمیارم (چه خوبه که پول از کاری که ارزش معنویش بیشتر از دستمزدش هست دربیاد) و اعتبار هم کسب میکنم.
ضمنا فکر نمیکنم بیل گیتس همچین کاری بکنه!
اصلا برای اونا اهمیت چندانی نداره.
تازه از کیفیت و کمیت کار ما نمیتونن مطمئن باشن.
من خودم بعضی مقاله های بطور مثال نرم افزار آزاد رو ترجمه کردم که توی سایت GNU قرار داده شد. اما مثلا درمورد استفادهء قانونی از مجوزهای ترجمه شده دیدم گفتن که نمیتونن مجوزهای ترجمه شده رو تایید کنن از نظر قانونی چون معلوم نیست بحد کافی با معنای مجوز اصلی هماهنگی و ساختار صحیح و اعتبار قانونی داشته باشه (واقعا اونا از کجا بفهمن؟ مگر اینکه با وکلای زبردستی در طرف دیگه که بهشون اعتماد کافی داشته باشن مشورت کنن) و بنابراین میگن همه در هر کجای جهان از مجوزهای اصلی و لاتین استفاده کنن.
بعدم بنظرم اینا افسانه هست که تا یکی کوچکترین استعدادی داشته باشه و کاری بکنه در هرجای دنیا و اونوری ها بفهمن بلیط هواپیما براش میفرستن. نه بابا اونا کسانی رو میخوان که عملا براشون درآمد و برتری تولید کنن (اغلب در میان مدت یا طولانی مدت). معمولا افرادی که نابغه باشن یا از نظر علمی در سطح کاملا بالا.
واسه اونا چه اهمیتی داره یک رفرنس به زبان دیگری ترجمه بشه در چنین کشوری که کپی رایت اونا رو مثل آب خوردن زیر پا میذاره و هیچ تولید درآمدی براشون نداره. تازه جمعیت و اقتصاد مملکت ما برای اونا چیز دندان گیری نیست که بخوان زیاد روش سرمایه گذاری کنن.

morrning
سه شنبه 04 خرداد 1389, 19:20 عصر
دوست عزيز وقتي شما تا 60 درصد كار رو پيش رفتيد و ميبينيد كه تعدادي از اعضاي گروه همكاري نميكنن واقعا ديگه كلافه ميشيد . اگه بخايد نيروي جديد بگيريد بايد يه دور ديگه از اول تا آخر پروژه رو واسه همشون توضيح بديد كه بازم ميشه احتمال داد كه سرنوشتشون مثل گروه اول بشه و واقعا آدم از نظر روحي داغون ميشه .

نه در اختيار نداشتن ولي حداقل ديگه خيلي هم از نظر اعضا كم نياوردن .

جناب Morning از تعداد اعضاي پروژه با خبر نيستن و نميدونن من چقدر بدبختي كشيدم تا ارتباط بين اين افراد رو رديف كنم . وقتي هر قسمت كار رو به يكيشون ميدادي ميگفت مثلا فلان تاريخ آمادست ولي وقت در همون تاريخ حتي با مهلت اضافه ازش قسمت مورد نظر رو ميخاستي يا اينكه جواب نميداد يا اينكه ميگفت نتونستم آمادش كنم و يا ميگفت آقا من ديگه نيستم و خدافظ . واقعا اگه در موقعيت من قرار ميگرفتيد متوجه ميشديد كه چه سختي هايي داره . اگه من الان هرچي در مورد اون پروژه بهتون بگم ، بازم شما درست موقعيت من رو درك نميكنيد . حتما لازمه كه خودتون يه بار هم كه شده تو موقعيت من قرار بگيريد .

بنده اصلا نگفتم كه تقصير من نبوده و خداي نكرده هيچ وقت تمام تقصيرات رو گردن دوستان ننداختم . ولي باور كنيد من تمام تلاش خود رو ميكردم تا اون پروژه به پايان برسه . من صبح ميرفتم سر كار و ظهر برميگشتم . بلافاصله ميومدم و كاراي پروژه رو رديف ميكردم . دوباره ساعت حدودا 4 عصر دوباره ميرفتم سر كار و ساعت 8 برميگشتم . دوباره تا ساعت 2 نصف شب كاراي پروژه رو رديف ميكردم . ( كارمم اصلا در حيطه كامپيوتر نبود كه بگيد مثلا سختي نداشته . من داخل يه توليدي پوشاك كار ميكردم ) . شما اگه با مسخره بازي يه گروه و از زير كار در رفتن افراد گروه مواجه بشيد آيا حس نا اميدي بهتون دست نميده . من در نهايت خستگي ميومدم و با علاقه كار گروه رو رديف ميكردم ولي عده اي هم به راحتي بعد از قول دادنشون دست رد به سينه آدم ميزنن . واقعا آدم داغون ميشه .

موفق باشيد .........

علی رضا جان میشه بچه ها تا هر جا کارو بردن و خودت انجام دادی اگه رضایت داری برام بفرست برای تکمیل پروژه

barbodsoft.com
سه شنبه 04 خرداد 1389, 19:32 عصر
فکر نمیکنم این کارها اینقدر هم بزرگ و سخت باشه که شما میگید (البته اگر منظورتون عمدتا ترجمه یک رفرنس یا کتاب معروف هست(؟)).

دوست عزیز
به نظر شما فقط ترجمه msdn به نظر شما کار کمی هست. ترجمه که چه عرض کنم. فقط از روش ببینی و دوباره تایپ کنی!!!!!!!!!!
می دونم دوست عزیز اگه به این تاپیک http://barnamenevis.org/forum/showthread.php?p=991977#post991977 نگاه کنی من هم توضیح دادم که اینکار اصلا از اساس ارزش کار کردن رو نداشت.


1- ببین اصلا این پروژه ارزش کار کردن رو داره؟ منظورم اینه که با وجود msdn چه ضرورتی داره ما برای دات نت پولی راهنمای رایگان بنویسیم؟
فرض کن من یک برنامه حسابداری نوشتم و بابتش دارم از کاربرانم پول دریافت می کنم. آیا تو باید برای نرم افزار من به رایگان راهنما بنویسی؟


البته اگه کسی بیاد و همش رو ترجمه کنه و مایکروسافت بتونه به ترجمه اون مطمئن باشه حتما حمایت خواهد کرد. هر چند ایرانی های بابت VSپول نمی دن. ولی ...


بازم از دوستانی که بنحوی تجربه های موفق و یا حتی ناموفقی در انجام پروژه های گروهی داشتن دعوت می کنم در بحث ما شرکت نمایند. به این شکل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شیم. لطفا دوستان مورد نظر را به این تاپیک راهنمایی فرمایید.

از جناب Netsky هم برای حضورش تو بحث خیلی سپاسگذارم و این انتقاد پذیر بودن ایشون رو نشون میده.

eshpilen
سه شنبه 04 خرداد 1389, 20:17 عصر
دوست عزیز
به نظر شما فقط ترجمه msdn به نظر شما کار کمی هست. ترجمه که چه عرض کنم. فقط از روش ببینی و دوباره تایپ کنی!!!!!!!!!!

msdn که مال خیلی چیزها هست.
کدوم بخش یا زبان و فریمورک رو میفرمایید؟
ضمنا بنده دربارهء حجمش اطلاعی ندارم چون نخوندم و نگاه کلی هم نکردم (حتی نگاه کلی هم گاهی جای مطالعهء از اول تا آخر رو نمیگیره).
اما مثلا رفرنس PHP، MySQL، آپاچی، پایتون، Qt و امثالهم رو خوندم، و ترجمه کردنش حتی توسط یک نفر بنظرم کار شدنی ای هست و در زمان معقولی (مسلما بالای چند ماه) میشه اینکار رو کرد. ضمنا نه فقط ترجمهء تحت الفظی، بلکه ترجمهء معنایی و فنی و اصولی که حتی میشه کم و بیش چیزهایی ابتکاری بهش افزود.
مهمترین چیز در مورد ترجمهء مطالب فنی اینه که طرف خودش قبلا کامل خونده باشه و کامل فهمیده باشه و احاطه پیدا کرده باشه (در همون حد رفرنس) و بعد اینکه زبانش هم خوب باشه (که البته معمولا بر اساس شرط قبلی باید اینطور باشه). اگر این شرایط بود ترجمش خیلی راحتتر میشه.
البته همونطور که گفتم اینکار اونقدری وقت و انرژی مصرف میکنه که منم بدون اینکه ازش درآمدی حاصل بشه انجام نمیدم (اصلا نمیتونم چون ممکنه به آیندهء درآمد و زندگی و پیشرفتم لطمه بزنه).

eshpilen
سه شنبه 04 خرداد 1389, 20:24 عصر
البته من msdn رو در حد رفرنس و API کلاسهای دات نت و زبان سی شارپ بطور کلی نگاه کردم بنظرم خیلی زیاد نیست. یعنی مثلا رفرنس های دیگری که خوندم بنظر نمیاد حجم خیلی کمتری داشته بوده باشن. هرچند نمیتونم مطمئن باشم چون همونطور که گفتم آدم تا خودش از اول تا آخرش رو نخونه احتمال خطای زیادی در برآوردهاش وجود داره.

b.mahsa
سه شنبه 04 خرداد 1389, 20:26 عصر
ببخشید که اظهار نظر می کنم . اما برای ادامه هر کاری گروهی ای . انگیزه لازمه . کسی که مدیریت پروژه رو دست می گیره قبل از هر چیز باید به دوستاش انگیزه بده. این انگیزه نباید حتما مالی باشه. می تونه خیلی چیز های دیگه باشه(مثلا جالب و جذاب بودن پروژه). شاید کسایی که وسط راه جا زدن فقط انگیزشون رو از دست دادن.

Netsky
سه شنبه 04 خرداد 1389, 20:39 عصر
منظورتون از 60% کار چی هست؟ واقعا شما برای 60% دات نت راهنما نوشتین؟
دوست عزيز من كي گفتم گروه ما 60 درصد واسه دات نت راهنما نوشته . منظورم كل كارها بود . از پيدا كردن نيازاي برنامه تا كد نويسي بعضي قسمت ها و توضيحات .

علی رضا جان میشه بچه ها تا هر جا کارو بردن و خودت انجام دادی اگه رضایت داری برام بفرست برای تکمیل پروژه
من بايد با تمام افرادي كه حتي يه خط از كد اون پروژه رو نوشتن صحبت كنم و رضايتشون رو بگيرم كه طبيعتا امر زمانبري هست . چون شايد يكي رازي نباشه و شايد خواسته جدا پروژه رو ادامه بده . خبرتون ميكنم .
موفق باشيد .........

h-qazvini
سه شنبه 04 خرداد 1389, 20:49 عصر
خواهش مي‌كنم اين بحث 60 درصد رو ول كنيد.
وقتي از يك امر كلي حرف مي‌زنيم مثل موفقيت يا عدم موفقيت پروژه هاي گروهي ، آن وقت با دست گرفتن يك مصداق جزيي كه نمي توانيم حكم صادر كنيم. جسارتاً دوست عزيزمون barbodsoft.com با يك همچين نتيجه گيري در پست 14، تايپيك خوبي رو كه باز كرده بودند به بيراهه كشوندند.

mirmousavi.m
سه شنبه 04 خرداد 1389, 23:40 عصر
من فکر می‌کنم همه اینا فقط به مدیریت قوی احتیاج داره....
مثلا مدیر یه پروژه طوری کار رو شروع کنه که اگه کسی که قول انجام کاری رو داد ولی مریض شد یا حتی مرد یکی دیگه باشه که کارش رو انجام بده و از کدهاش سر در بیاره...
خلاصه فقط انتخاب مدیر و مدیریت.

eshpilen من با اون نوع یادگیریت خیلی موافقم و همیشه سعی می‌کنم همینجوری یاد بگیرم، تو آخر چی کار کردی؟ تنها یاد می‌گیری؟

eshpilen
چهارشنبه 05 خرداد 1389, 09:35 صبح
eshpilen من با اون نوع یادگیریت خیلی موافقم و همیشه سعی می‌کنم همینجوری یاد بگیرم،
كدوم نوع؟

تو آخر چی کار کردی؟ تنها یاد می‌گیری؟
يعني چي؟
سوالت مبهمه.

barbodsoft.com
چهارشنبه 05 خرداد 1389, 10:57 صبح
خواهش مي‌كنم اين بحث 60 درصد رو ول كنيد.
وقتي از يك امر كلي حرف مي‌زنيم مثل موفقيت يا عدم موفقيت پروژه هاي گروهي ، آن وقت با دست گرفتن يك مصداق جزيي كه نمي توانيم حكم صادر كنيم. جسارتاً دوست عزيزمون barbodsoft.com با يك همچين نتيجه گيري در پست 14، تايپيك خوبي رو كه باز كرده بودند به بيراهه كشوندند.

سلام
با شما موافقم. یک کم به بیراهه رفتم.
خوب بهتره دیگه پرونده پروژه ای که جناب netsky شروع کرده بودن رو تو این تاپیک ببندیم. نتیجه گیری با خودتون.

barbodsoft.com
چهارشنبه 05 خرداد 1389, 13:30 عصر
سلام دوستان
خواهش می کنم دوستان دگری هم که همچین تجاربی داشتن در بحث شرکت نمایند.
برای alirezanet که ایشون هم قبلا تو بخش vb.net سعی کردن یک پروژه رو به پیش ببرن یک پیغام خصوصی گذاشتم . امیدوارم تو بحث شرکت کنه.

یک داستان هم من دارم. سر فرصت کامل براتون شرح می دم. فقط یک قسمت کوچیک ازش رو می گم.

اون اول که مجوز آموزشگاه رو گرفتم خیلی وضعیت مالیم بد بود رو یک پروژه حسابداری هم کار می کردم. البته پروژه حسابداری برام از آموشگاه مهمتر بود. بعضی از دوستان اونوقت می گفتن این روش که تو در پیش گرفتی تو رو از پای در می آره و احتمالا به دلیل بدهکاری روانه زندان بشی. اون زمان 2 سال پیش با خودم گفتم حتی اگه زندان برم بازم به برنامه نویسی ادامه می دم(تو زندان برای زندانیان کلاس های فنی و حرفه ای هست) گفتم اگه کارم به زندان کشید اونجا به زندانی ها آموزش می دم و در کنارش به پروژه ام ادامه می دم. خدا رو شکر به اونجا ها نکشید. ولی اون زمان بخاطر عدم داشتن اطلاعات کافی و سرمایه لازم ورژن یک پروژه حسابداری یکسال تمام طول کشید.

زمان ، امکانات ، مشکلات هپچ چیزی برام مهمتر از انجام پروژه نبود.

بزودی به صورت کامل شرح خواهم داد.

لطفا افرادی که تجاربی داشتن رو به این تاپیک دعوت نمایید. به تجربه این افراد نیاز داریم.

Alirezanet
یک شنبه 09 خرداد 1389, 12:26 عصر
سلام به همه ...
ممنون که من رو هم دعوت کردین تو بحثتون شرکت کنم ...

اولین مشکل به نظر من نداشتن انگیزه کاری هستش توی این قضیه که باعث میشه کسی همکاری نکنه ... یا میشه گفت اولویتی که شخص برای انجام این کار برای خودش در نظر میگیره خیلی پایین تر از چیزیه که بخواد وقتشو روش بزاره .... !!!!!

دلیل :
خوب همه ما به چند دلیل نمیتونیم وقتمون رو روی همچین کاری بزاریم :
کمبود وقت - اهمیت نداشتن کار - ترس از انجام کار بزرگ !!!

راهکار :
1- به نظر من باید پروژه در وهله اول درآمد زا باشه ... (آخرین این پست مثالشو در مورد خودم و Netsky که قرار بود با هم کار کنیم میزنم ! )
این باعث میشه که تعهدی برای کسب درآمد ، برنامه نویس داشته باشه ... که پروژه کوچیک خودشو به این پروژه ترجیح نده و انگیزه کاری ایجاد شه. (این اتفاق واسه من هم افتاد ) .
2 - مدیر پروژه باید گروهی داشته باشه که بتونه 1- به همه اعتماد کنه (که توی دنیای اینترت زیاد نمیشه روش حساب کرد ) 2- اگه پروژه سودی برای برنامه نویس داشته باشه میشه ازش تعهد گرفت که در صورت عدم انجام فلان کار از تیم خارج میشه ! یا یه همچین چیزی که بشه روش حساب کرد . (اگه تیم حضوری تشکیل بشه میشه قرار داد نوشت )

من خودم قبلا این کار رو بدون این ملاک ها شروع کردم که 18 نفر از دوستان توی فرم ثبت نامی که درست کرده بودم اعلام آمادگی کردند که در نهایت یکی دو نفر موندن که اونها هم میگفتن فلان کار رو نمیتونیم انجام بدیم .

Netsky عزیز هم این کارو کرد و من خودم بهش قول همکاری دادم ... نمیدونم کارش تا کجا پیش رفت ولی به دلیل اولویت کاری نداشتن پروژه ایشون پیش من نتونستم کمکش کنم :اشتباه: که از این بابت هم شرمنده ام .

من خودمو مثال میزنم کسی که 8 صبح تا 6 بعد از ظهر جایی کار میکنه شب به شب 2-3 ساعت میتونه برنامه بنویسه ... که من این وقتمو نتونستم روی پروژه Netsky بزارم چون برنامه ای داشتم مینوشتم که برای 200 -300 تومن درآمد داشت !!!
(حالا بگذریم که چند مشکل دیگه هم پیدا شد که خود Netsky تا حدودی در جریانه )

خلاصه کلام :
باید پروژه به گونه ای انتخاب شه که بتونه برنامه نویس رو علاقه مند به کار کردن روی اون کنه . و وقتشو روش بزاره !

توی ویژوال استدیو 2010 هم شنیدم میشه به خوبی این کار و شروع کرد (با Team Server ) که اگه کسی در این مورد اطلاعاتی داره بزاره همینجا تا استفاده کنیم ممنون میشم .

من دیر به دیر سر میزنم (به همون دلیل کمبود وقت ) واسه همین پست طولانی شد . که از دوستان عذر میخوام . :خجالت:

morrning
یک شنبه 09 خرداد 1389, 22:02 عصر
من این پستم رو از یه جای دیگه کپی کردم و فکر کردم شاید بهتون کمک کنه.ما به صورت گروهی روی یه پروژه متن باز گروهی کار میکنیم و الان هم در جریانه و پیش میره!

نقل قول:
نوشته شده توسط barbodsoft.com http://barnamenevis.org/forum/images/buttons/viewpost.gif (http://barnamenevis.org/forum/showthread.php?p=991977#post991977)

1- ببین اصلا این پروژه ارزش کار کردن رو داره؟ منظورم اینه که با وجود msdn چه ضرورتی داره ما برای دات نت پولی راهنمای رایگان بنویسیم؟
فرض کن من یک برنامه حسابداری نوشتم و بابتش دارم از کاربرانم پول دریافت می کنم. آیا تو باید برای نرم افزار من به رایگان راهنما بنویسی؟2

من این قسمتو ندیده بودم ! ولی به نظر من پروژه میتونه سود آور هم باشه حتی اگه متن باز باشه . یه مثال میزنم!
هیچ کس انتظار نداره پروژه متن بازی مثل جوملا در آمد زا باشه ولی عکس اون ثابت شده چون تیم توسعه جوملا ماهانه هزینه زیادی از راه تبلیغات در سایتشان دریافت میکنند علاوه بر اون تبلیغ جوملا روی کیف و تی شرت و ... سالانه پول زیادی رو روانه جیب تیم توسعه میکنه!
که طبق چیزی که من شنیدم بعضی از برنامه نویسان توسعه هسته جوملا به خاطر در آمد خوب این پروژه کارشون رو منحصرا روی جوملا متمرکز کردن.

و در مورد پروژه , قصد ما فقط راهنما نوشتن برای .net نیست بلکه شروع کار ما از اونجاس و از vb.net ! ما قراره واسه اکثر زبان ها راهنما بنویسیم و این با گسترش تیم توسعه امکان پذیره ولی فعلا چون اعضا گروه محدوده بحث متمرکز شده روی .net که بعد از بیرون اومدن نسخه اولیه روی بقیه زبان ها هم کار میکنیم. در مورد در آمد زایی هم میتونه مثبت باشه چون محتوای برنامه علاوه بر اینکه داخل دیتابیس برنامه قرار داره روی وب سایت و انجمن برنامه هم قرار داده میشه که این خودش در داشتن یه وب سایت پر بازدید تقش مهمی داره و از اون به بعد هزینه های گروه اصلی توسعه دهنده از راه تبلیغات به دست خواهد اومد .
و اگه انجمن و وب سایت قوی باشه در بیرون دادن ورژن های بعدی برنامه مشکل خاصی نخواهیم داشت چون یه انجمن پر بازدید همیشه هم سوال کننده خوب داره و هم جواب دهنده خوب و در طی زمان اون گنجینه ای از سوالات و مثال های متداول که مد نظر ماست فراهم میشه .(چیزی که میبینیم :msdn با اون همه بزرگیش هم اینجوری شکل گرفته و ماکروسافت نیومده 1000 تا برنامه نویس استخدام کنه که مثال بنویسن!).

البته بعد از مدتی از پیشرفت پروژه من به این نتیجه سیدم در اینجور پروژه ها

اول باید به خدا توکل کرد.
دوم بین اعضا گروه ارتباط دوستانه و صمیمی باشه.
سوم یه سری کارای پروژه رو باید به یه نفر محول کرد نه چند نفر.
چهارم برنامه های متن باز رو از یک راه که خودم ابداع کردم گسترش داد که البته فعلا به کار ما اومده.

حالا ره خودم اینه که نباید در یه پروژه از افراد انتظار مستقیم داشت یعنی بگیم فلانی که شما همکاری با ما رو قبول کردی "از اینجا تا اینجا رو انجام بده!" بلکه باید پروژه رو اونقدر ریز کرد که هر کس از راه میرسه توی وجود خودش حس کنه که میتونه در کمترین زمان انجامش بده و این روحه باعث میشه افراد وسط پروژه جا نزنند.و اصولا دست اعضا رو در انتخاب کارشون باز بزاریم و بزاریم خودشون انتخاب کنند!

barbodsoft.com
دوشنبه 10 خرداد 1389, 09:33 صبح
البته بعد از مدتی از پیشرفت پروژه من به این نتیجه سیدم در اینجور پروژه ها

اول باید به خدا توکل کرد.
دوم بین اعضا گروه ارتباط دوستانه و صمیمی باشه.
سوم یه سری کارای پروژه رو باید به یه نفر محول کرد نه چند نفر.
چهارم برنامه های متن باز رو از یک راه که خودم ابداع کردم گسترش داد که البته فعلا به کار ما اومده.

حالا ره خودم اینه که نباید در یه پروژه از افراد انتظار مستقیم داشت یعنی بگیم فلانی که شما همکاری با ما رو قبول کردی "از اینجا تا اینجا رو انجام بده!" بلکه باید پروژه رو اونقدر ریز کرد که هر کس از راه میرسه توی وجود خودش حس کنه که میتونه در کمترین زمان انجامش بده و این روحه باعث میشه افراد وسط پروژه جا نزنند.و اصولا دست اعضا رو در انتخاب کارشون باز بزاریم و بزاریم خودشون انتخاب کنند!
سلام
هر شکستی می تونه ضمینه ساز موفقیت های زیادی باشه. الان که پست شما رو می خونم می بینم کاملا واقع گرایانه حرف می زنید. به نظر می رسه اینبار احتمال موفقیت شما بیشتر باشه. فقط سعی کنید اول فقط روی vb.net تمرکز کنید.

در ضمن هر مطلبی رو که به نتیجه می رسید رو بزارید رو سایت خودتون تا دیگران بازدید کنن و از پیشرفت پروژه روحیه بگیرن و انگیزه بیشتری برای کار داشته باشن.

بعضی وقتا انگیزه های قوی تر از پول وجود داره که می تونی از اونا استفاده کنی. مثل حس قروری که از مشارکت در یک پروژه بزرگ به افراد دست می ده و اعتباری که کسب می کنن.


موفق باشید.

barbodsoft.com
دوشنبه 10 خرداد 1389, 09:59 صبح
علی رضا جان سلام
ممنون که تو بحث ما شرکت کردی. امیدوارم همچنان تو بحث حضور داشته باشی و کمک کنی. راستی من فراموش کردم پروژه شما چی بود. می شه یک کم توضیح بدی؟

ARC
دوشنبه 10 خرداد 1389, 10:57 صبح
بحث بسایر جالبی بود.
شاید من اطلاعت زیادی نداشته باشم ولی این رو بگم که علت اصلی شکست این پروژه ها اینه که ما ایرانی ها
1. پشتکار نداریم. (یه جا خوندم ایرانی ها از نظر هوش توی دنیا اول ولی توی پشتکار آخرین هستن ولی ژاپنی ها توی پستکار اولین پیشرفتشون رو هم می بینین...)
2. نسبت به مسئولیتی که قبول می کنیم احساس تعهد نمی کنیم.

msf_2008
دوشنبه 10 خرداد 1389, 11:11 صبح
من هم با نظرات Netsky كاملا موافقم...

barbodsoft.com
دوشنبه 10 خرداد 1389, 12:30 عصر
بحث بسایر جالبی بود.

1. پشتکار نداریم. (یه جا خوندم ایرانی ها از نظر هوش توی دنیا اول ولی توی پشتکار آخرین هستن ولی ژاپنی ها توی پستکار اولین پیشرفتشون رو هم می بینین...)


لطفا منبع این ادعای تون رو هم بفرمایید.
1- اصلا قبول ندارم که ایرانی ها تو هوش در جهان اول هستن.
2- این که ایرانی ها پشتکار ندارند هیچ منبع علمی ندارد.

این چیزی که می گی فقط برداشت های شخصی هست.

ARC
دوشنبه 10 خرداد 1389, 13:14 عصر
لطفا منبع این ادعای تون رو هم بفرمایید.
1- اصلا قبول ندارم که ایرانی ها تو هوش در جهان اول هستن.
2- این که ایرانی ها پشتکار ندارند هیچ منبع علمی ندارد.

این چیزی که می گی فقط برداشت های شخصی هست.

متاسفانه دقیقا خاطرم نیست کجا خوندم چون مال حدود 1-2 سال پیش بود.
البته من که نگفتم همه ولی اگه یکم دقت کنید و به دور و بر خودتون یه نگاهی بندازید متوجه میشید (البته اگه باز غیرتی نشیم) شاید از نظر هوش اول نباشیم و حتی از نظر پشتکار هم آخر نباشیم ولی خیلی با این چیزی که گفتم هم تفاوتی ندارد.
مسول مجله موفقیت (توی کیسک های روزنامه ها زیاده این مجله) در باره همین پشتکار می گفت دانش آموزان و دانشجو های ما همه شب امتهانی هستن و نمره هاشون 14-15 هست حالا فکر کنید همینا روزی 1-2 ساعت درس بخونن چه میشه. (این یکی رو CD سخنرانی شو هم دارم.)
توجه داشته باشید که من از این موضوع قصد توهین به کسی رو ندارم چیزایی بوده که شنیدم خونم ویا دیدم و به هیچ عنوان خودم رو هم از اینا جدا نمیدونم.

morrning
دوشنبه 10 خرداد 1389, 15:57 عصر
متاسفانه دقیقا خاطرم نیست کجا خوندم چون مال حدود 1-2 سال پیش بود.
البته من که نگفتم همه ولی اگه یکم دقت کنید و به دور و بر خودتون یه نگاهی بندازید متوجه میشید (البته اگه باز غیرتی نشیم) شاید از نظر هوش اول نباشیم و حتی از نظر پشتکار هم آخر نباشیم ولی خیلی با این چیزی که گفتم هم تفاوتی ندارد.
مسول مجله موفقیت (توی کیسک های روزنامه ها زیاده این مجله) در باره همین پشتکار می گفت دانش آموزان و دانشجو های ما همه شب امتهانی هستن و نمره هاشون 14-15 هست حالا فکر کنید همینا روزی 1-2 ساعت درس بخونن چه میشه. (این یکی رو CD سخنرانی شو هم دارم.)
توجه داشته باشید که من از این موضوع قصد توهین به کسی رو ندارم چیزایی بوده که شنیدم خونم ویا دیدم و به هیچ عنوان خودم رو هم از اینا جدا نمیدونم.

شاید منظورتون این باشه که متوسط اعضا جامعه پشتکار ندارن یا باهوشن.
کلا نظر شخصی من اینجوریه که ایرانی جماعت باید تحت فشار باشه تا کارایی لازم رو داشته باشه.اگه یه نفر ایرانی که هوش متوسط و پشتکار ضعیفی داره رو تحت فشار قرار بدیم (مثلا اخراج از سر کار و ...)میبینید که به طرز باور نکردنی راندمان کارش بالا میره طوری که مشاهده ضعف هاش خیلی مشکل میشه!
در مورد خارجی ها من چون باهاشون معاشرت نداشتم نمیتونم قضاوت کنند ولی فکر نکنم اونام چیزی از ما بیشتر داشته باشن. مثلا من توی یه مجله انگلیسی خونده بودم که 65 درصد مردن لندن ساعات غیر کاری خودشون رو با مشروب خوردن و خوش گذرونی میگذرونن.حالا با خودم فکر میکنم که صد رحمت به ایرانیا که حد اقل کارمند اداره بعد کارش میره مسافر کشی!:لبخند:

barbodsoft.com
سه شنبه 11 خرداد 1389, 09:34 صبح
دوستان سلام
لطفا دوستانی که از نحوه فعالیت پروژه های اوپن سورس به صورت دقیق اطلاع دارند اینجا راجع به اون بنویسن و یا لینک بدن.

Alireza_h
سه شنبه 11 خرداد 1389, 10:02 صبح
یکی از پروژه های موفق ایرانی در زمینه اپن سورس ، سیستم عامل پارسیکس گنو/لینوکس هست که در در موردش در مجله ها و سایت های مختلف جهان بار ها مقاله داده شده و الان هم از نظر تعداد کاربر بر اساس آمار سایت distrowatch.com (http://distrowatch.com) در رده 76 جهان است.
سایت اصلی آن هم parsix.org (http://parsix.org)

یک پروژه دیگر هم که تازه کار خودش را شروع کرده سیستم عامل لینوکس چاکرا است
http://chakra-project.ir (http://chakra-project.ir/)

همچنین پروژه های کوچک در زمینه نرم افزار هم وجود داره که در حال رشد هستند.

barbodsoft.com
چهارشنبه 12 خرداد 1389, 14:19 عصر
یکی از پروژه های موفق ایرانی در زمینه اپن سورس ، سیستم عامل پارسیکس گنو/لینوکس هست که در در موردش در مجله ها و سایت های مختلف جهان بار ها مقاله داده شده و الان هم از نظر تعداد کاربر بر اساس آمار سایت distrowatch.com (http://barnamenevis.org/forum/distrowatch.com) در رده 76 جهان است.
سایت اصلی آن هم parsix.org (http://barnamenevis.org/forum/parsix.org)

یک پروژه دیگر هم که تازه کار خودش را شروع کرده سیستم عامل لینوکس چاکرا است
http://chakra-project.ir (http://chakra-project.ir/)

همچنین پروژه های کوچک در زمینه نرم افزار هم وجود داره که در حال رشد هستند.

دو تا لینک اول تون اشتباه بود. فکر کنم منظورتون این بود
http://www.parsix.org/html/index.php
http://distrowatch.com/

morrning
چهارشنبه 12 خرداد 1389, 14:48 عصر
دو تا لینک اول تون اشتباه بود. فکر کنم منظورتون این بود
http://www.parsix.org/html/index.php
http://distrowatch.com/

چک کردم مشکلی نداشتن من خودم توی چند جا با اون پروژه اولیه کمکشون کردم!
شما لینکاتون مال یه چیز دیگس.

در ضمن اگه خدا بخواد تا آخر ماه ورژن اولیه برنامه ما بیرون میاد .همون میرپا رو عرض میکنم. البته در درجه اول فقط روی vb.net کار شده

barbodsoft.com
جمعه 14 خرداد 1389, 18:45 عصر
چک کردم مشکلی نداشتن من خودم توی چند جا با اون پروژه اولیه کمکشون کردم!
شما لینکاتون مال یه چیز دیگس.

در ضمن اگه خدا بخواد تا آخر ماه ورژن اولیه برنامه ما بیرون میاد .همون میرپا رو عرض میکنم. البته در درجه اول فقط روی vb.net کار شده

اشتباه بود بعدا ایشون اصلاح کردن.