PDA

View Full Version : خسته ایم! از حرفه ای که داریم خسته ایم!



joker
پنج شنبه 07 دی 1385, 15:28 عصر
خسته ایم! از حرفه ای که داریم خسته ایم!

خسته ایم، چون در حرفه ای (مهندسی نرم افزار) کار می کنیم که هر روزش با دیروزش متفاوت است. مدام باید بدنبال این باشی که از قافله عقب نیافتی! مدام این دلهره را داری که مبادا از سایرین کمتر چیز بدانی! مدام می ترسی که آیا دانشی که داری بعدا هم به درد می خورد!؟ مدام درگیر واژه های جدید و مفاهیم جدیدی....

خسته ایم، چون کاری می کنیم که بدون استرس و فشار نمی شود! وقتی که برنامه ای را می نویسی همیشه با خطا های نرم افزار سرو کار داری و ذهن آسوده نداری! وقتی تحلیل گری همیشه مضطربی که مبادا شناختت از سیستم اشتباه باشد و طراحی که می کنی درست نباشد. وقتی مدیر پروژه ای که وضعیت بازهم بدتر می شود، فشار تولید نرم افزار و مدیریت نیروی کارشناسی و رمانبندی و هزار درسر دیگر. وقتی مدیر شرکتی که همیشه نگران موارد اجرایی شرکت و وضعیت مالی و دریافت ها و پرداخت هایی و نگران اینکه که چه زمانی، زمان افول شرکتت می رسد. وقتی مشاوری، همیشه درگیر وجدانت هستی که مبادا شایسته اعتماد کسانی که به تو اعتماد کرده اند نباشی و نتوانی از منافعشان خوب دفاع کنی!

خسته ایم! به خاطر اینکه مثل آدم های عادی تعطیلات نداریم. همیشه پروژه ای تمام نشده یکی دیگر شروع می شود! مشتری ها هم که هم در حالت عجله اند و سیستمشان را زود می خواهند (بگذریم که اغلب وقتی سیستمشان را گرفتند عجله ای در بهره برداری و پرداخت به تو ندارند! ) دلمان لک زده برای یک تعطیلات درست و حسابی! برای زمانی که بدون اینکه به چیز دیگری فکر کنی آسوده باشی. وقت فراغت واژه ای است که اغلب با آن بیگانه ایم.

خسته ایم! وقتی برخورد مشتری ها را با کاری که می کنیم می بینم! انگار که کاری نکرده ایم! به مونیتورشان بیشتر از نرم افزاری که نوشته ای ارزش قائل می شوند. انگار که نرم افزار همینشکلی تهیه شده است. وقتی می بینیم که کار ما را با یک کار بی کیفیت مقایسه می کنند و درنهایت دیگری را انتخاب می کنند.

خسته ایم! وقتی می بینیم محصولی که تولید کرده ایم را کس دیگری بدون رعایت حقوق مان کپی می کند. ایده هایمان دزدیده می شود. حتی به کاتالوگ ها و نوشته هایی که نوشته ایم احترامی نمی گذارند. وقتی می بینم نتیجه زحماتمان، با یک نرم افزار قفل شکسته داخلی و یا خارجی جایگزین می شود.

خسته ایم! وقتی که می فهمیم درآمد یک گدا از ما بیشتر است!! وقتی می بینیم که درآمد یک آرایشگر زنانه که شاید یکسال هم زحمت نکشیده است با درآمد ما قابل مقایسه نیست. وقتی می بینیم مغازه دارهای سخت افزاری از ما بیشتر درآمد دارند. وقتی می بینیم که یک کارگر ساختمانی، حقوقی نزدیک به یک برنامه نویس دارد.

خسته ایم! از بس مجبوریم برای بقیه کار مجانی و یا غیر تخصصی بکنیم! در هر مهمانی که می رویم، در هر شرکتی که پا می گذاریم و یا به هر فرد آشنایی که می رسیم نیازی دارد و توقعی. که اگر انجام دهی بی منت می شوی که کاری نکرد و اگر انجام ندهی متهم می شوی به بیسوادی و .....

خسته ایم! از اینکه کارمان از دیدگاه سایرین کار نیست! انگار کار فقط آنست که به روی کارخانه و شب که بر می گردی کثیف و خاک آلود باشی. انگار کار با کامپیوتر گاهی نزدیک به 20 ساعت در روز کار نیست!

خسته ایم......!

بگذریم که همه خستگیمان با حل یک مساله، با یادگرفتن یک مطلب جدید، تشکر یک مشتری، با درست کار کردن یک برنامه، با دیدن کارکردن یک محصول بیش از چند سال، با فروش بسته های نرم افزاری به صورت متوالی رفع می شود!

همین!


http://weblog.radmanitd.com (http://weblog.radmanitd.com/)
http://www.developercenter.ir/Forum/showthread.php?t=4505