PDA

View Full Version : لینوکس slackware برای آنان که تشنه یادگیری هستند



white fox
جمعه 11 اردیبهشت 1383, 03:27 صبح
داشتم چند وقت پیش در یکی از این فرم های مربوط به لینوکس slackware گشت میزدم که به تاپیکی با عنوان (( اسلاکور بهترین انتخاب برای تازه کارها )) برخوردم و اگر بخوام منصف تر باشم اون رو این طور اصلاح میکنم:
لینوکس slackware بهترین انتخاب برای تازه کارانی که تشنه یادگیریند.
ودیدم که این مطلب حرف دل منو داره میزنه گفتم اینجا بنویسم و ببینم چند نفر هم عقیده منند.البته این نوشته زیر مال خودمه.
تقریبا دو سال پیش بود که من اولین بار لینوکس Red hat 7.1 رو خریدم و نصب کردم که خیلی کم باهاش کار میکردم و بیشتر حس کنجکاوی منو برطرف میکرد.یه با در هین کار برقا رفت و سیستم من خراب شد و من عصبانی که این چه سیستمی هست؟..که با یه بار خاموش شدن خراب میشه!
یک سال بعد از اون لینوکس mandrake 9.0 رو نصب کردم و تو این مدت از لینوکس هیچی نفهمیدم چون هر وقت سیستمم هنگ میکرد خیلی راحت سیستمو restart میکردم و لینوکس بدون اشکالی دوباره کار میکرد و من فکر میکردم پایداری که در لینوکس از آن حرف میزنند اینه...واقعا که روش بسیار جالبی برای کار با کامپوتر است.
اما این وسط یه چیزی غلط بود ...و اون حس نکردن تفاوت لینوکس و ویندوز بود چون در لینوکس RedHat و mandrake نصب نرم افزار ها راحت بود خیلی راحت یه بسته rpm کارو راه میانداخت.
بعد از اون در همین چند ماه اخیر لینوکس شبدیکس رو خریدم و نصب کردم با اون هم مشکلی نبود چون خیل? راحت تر از rpm از بسته های deb استفاده میکردم .
بعدش رفتم لینوکس SuSe9.0 رو نصب کردم واقعا لینوکس عالی بود...از بقیه بهتر اما بازم یه چیزی غلط بود بیش از حد کار ها گرافیکی بود همه چیز در نهایت سادگی به وسیله YaST درست میشد. خوب اگر اینطوره ویندوز که بود دیگه چه احتیاجی داریم از لینوکس استفاده کنیم؟
تا اینکه روز یکشنبه رفتم لینوکس slackware 9.1 رو خریدم (الان جمعه است!!!). روز اول که راهنما هارو خوندم با خودم گفتم عجب غلطی کردم اینو خریدم چون نوشته بود موقع نصب واسط گرافیکی وجود نداره...یا ممکنه سخت افزار ها خود به خود شناسایی نشن و از این جور چیزا که کلی منو ترسوند.و نصبش نکردم چون میترسیدم پارتیشن های ویندوزیم نیز پاک بشن برا همین منتظر شدم تا دوستم فرداش بیاد و cd-writer خودش رو برام بیاره تا من یه پشتیبان از فایلام بگیرم. روز دوشنبه دوستم نیومد عصر با خودم گفتم جهنم نصبش میکنم هر چی هم شد بیخیال!.
اینجا بود که من معنی لینوکس رو کمی درک کردم چون خوشبختانه در نصب به مشکل برخورم خوشبختانه یا بدبختانه آسیبی به این ویندوز مزخرف نرسید تازه بعد از نصب نیز برای شناساندن سخت افزارام مجبور شدم کرنل رو کامپایل کنم..و واقعا تجربه خوبی بود چون اونم کلی دردسر داشت چون 3 بار مدام اشتباهی تغییرات رو save نکردم و مجبور شدم از اول تنظ?مات رو انجام بدم.بعد از نصبم فقط میتونستم به محیط پیش فرضی که تعیین کرده بودم یعنی KDE وارد بشم و نمیتونستم به محیط کاری دلخواهم یعنی fluxbox ?ا Gnome وارد بشم که اونم با کلی ور رفتن و خوندن راهنما های مختلف مشکل حل شد.
ببینید من مخالف گرافیک و راحتی در استفاده نیستم اما از کارهای ساده « هلو برو تو گلو » خوشم نمیاد. به نظر من این لینوکس slcakware نه به اندازه mandrake آسونه نه به اندازه لینوکس های debian or gento سخته که آدم از کار کردن باهاشون دلسرد بشه البته منظورم تازه کارها است. به نظر من لینوکسی که به نوعی شما رو به مبارزه دعوت میکنه خوبه با این کار شما مجبور میشید.....دقت کنید.... میگم که مجبور میش?د چیزهای زیادی برای شکست دادن حریفتون یاد بگیرید که این چیز بدی نیست!
کلا نظر من این است که شما کاربری که الان با لینوکس کار میکنید حتما آدم با جسارتی هستید پس میتونید به دنبال چیزهای سخت تری برید اساسا اگر آدم با جسارتی نبودید سراغ لینوکس نمی آمدید.
کلا روح لینوکس و GNU به گونه ای است که شما را از آدم صرفا مصرفی در می آورد.
موقع کار با ویندوز شما هیچ احساسی با سیستمتون ندارید اما وقتی با لینوکسی کار میکنید که خودتون تک تک اعضاشو تعریف کردید اون وقت است که یک رابطه احساسی با س?ستمتون برقرار میکنید.
به نظر من ما باید به این حرف ایمان بیاریم که :
لینوکس یک سیستم عامل نیست و یک فرهنگ است. نظر شما چیست؟
در آخر دو جمله از اون مطلبی که در اول صحبتهام به اون اشاره کردم می آورم.
End User = I just want it to work without having to do anything = Computer Illiterate = Windows
Power User = I just want it to work the way I want it to work = Computer Savy = Linux


When you're learning something new, the key is to dive into something that is straight-forward.

JavanSoft
جمعه 11 اردیبهشت 1383, 10:01 صبح
ببینید من مخالف گرافیک و راحتی در استفاده نیستم اما از کارهای ساده « هلو برو تو گلو » خوشم نمیاد
یکی از مباحثی که در هر کاری مطرح است ادامه کار و استفاده از ابزار موجود برای تامین اهداف است
اگر یک گرافیست بخواهد در لینوکس زمان خود را با تایپ دستورا از دست بدهد 100% بی خیال می شود

من به عنوان یک برنامه نویس به شناخت محیط تاحدودی علاقه دارم ... اما چیزی که برای من مهم است اینست که این محیط تا چه حد می تواند نیاز مرا برطرف کند

shaniaki
جمعه 11 اردیبهشت 1383, 16:20 عصر
با عرض ادب:
ضمن تبریک به شما به خاطر وقت و حوصله ای که سر این کار می گذارید. پشیمان نمی شوید.

به نظر بنده برای یک محیط واسط چند پارامتر می تواند مورد سنجش قرار گیرد: راحتی یادگیری کار با آن، قدرتی و انعطاف محیط واسط و سرعت کار با آن.

من فکر می کنم این پارامترها اولا نسبی هستند و ثانیا برای هر کاربرد یکی از آن ها مهم تر می شود.
به عنوان نمونه کار هایی که به نوعی به مدیریت (administration) یک چیز مربوط می شوند را در نظر بگیرید: ویندوزی ها برای آن MMC را دارند که با محیطی مشابه SQL SERVER ، IIS، ISA SERVER و ... را با آن مدیریت می کنند و لینوکسی ها shell و فایل ها را دارند. مسلما یادگیری کار با MMC راحت تر است اما آیا برای تنظیماتی که برای مثلا یک سرویس وجود دارد می توان check boxو دکمه رادیویی و ... گذاشت خصوصا اگر قرار باشد برنامه با یک patch کوچک upgrade شود و کارهای دیگری هم بکند؟ نه!
اما در لینوکس شما با فایل های configuration ساده مانند ini های ویندوزی همه چیز را کنترل می کنید. شما می توانید از یک دایرکتوری log های چند ده مگابایتی در یک خط shell لینوکس چند دستور را صدا بزنید و با فرستادن خروجی یکی به ورودی دیگر و ... یک گزارشی از وضعیت سیستم خود بگیرید که اگر می خواستید در ویندوز انجام دهید می بایست 2 دقیقه فقط check box هایی را علامت می زدید و drag & drop می کردید و از این جور کار ها.

اما برای یک برنامه مثلا گرافیک که حضرت Javan_Soft فرمودند یا مثلا آهنگ گوش کردن و ... مسلما شما حوصله فسفر سوزاندن و ... را ندارید.

در مورد مواردی مانند نصب و detect سخت افزار عقیده من این است که باید امکانات low level در اختیار کاربر برای دستکاری و اعمال تنظیمات پیشرفته داده شود(همانطور که الآن در اکثر لینوکس ها هست) ولی خود لینوکس باید این قابلیت را داشته باشد که به طور پیش فرض این کارها را بدون دخالت کاربر انجام دهد (بسیاری از distro ها به این سمت پیشرفت کرده اند). همه وقت و حوصله سر و کله زدن با همه چیز را ندارند.

یه عشق برنامه نویسی خفن

white fox
جمعه 11 اردیبهشت 1383, 17:55 عصر
من با حرف های آقای javan_soft در مورد گرافیک یا حرف آقای شانیاکی در مورد مثلا گوش کردن به آهنگ موافقم .
اینم قبول دارم که همه حوصله سر و کله زدن با همه چیز رو ندارند.
اما همونطور که آقای شانیاکی گفتند در مورد کارهای بزرگ و راهبری این محیط های گرافیکی نیستند که به شما کمک میکنند .مثلا اگر قرار بور google سیستم هاشو بر اساس windows پیاده کنه چی میشد؟ فکر نمیکنم اصلا میتونست همچین کاری بکنه.من دقیقا نمیدونم اونایی که میدونن منو روشن کنن آیا msn یا hotmail که برای microsoft است سیستمشون بر اساس windows است یا نه؟
روی سخن من هم در این مطلب بیشتر با برنامه نویسهای لینوکس بود چون مطمئن کسایی که کار گرافیکی میکنند یا اونایی که کامپیوتر رو فقط برا فیلم دیدن و بازی کردن استفاده میکنند منظور منو درک نخواهند کرد.
البته این پافشاری من برای استفاده نکردن بیش از حد از گرافیک شاید بخاطر علایق من باشد و یه جورایی بی علاقگی به محیط های گرافیکی.خوب به حر حال اینم یه جور سلیقه است دیگه! :mrgreen:

JavanSoft
شنبه 12 اردیبهشت 1383, 13:43 عصر
ممنون از دقتتون
این مثال خیلی خوبه

مثلا اگر قرار بور google سیستم هاشو بر اساس windows پیاده کنه چی میشد؟
یعنی Googleاینکار رو نکرده ... ولی مشتری گوگل چی میبینه

راحتی یادگیری کار با آن، قدرتی و انعطاف محیط واسط و سرعت کار با آن.

حالا من برنامه نویس قراره اینکار رو انجام بدهم .... یعنی تمامی پارامترهای فوق را پیاده کنم ...
1) باید خودم بسرعت و بدون درگیری با مشکلات حاشیه ای اینکار رو انجام بدهم
2) باید همان راحتی و انعطاف را در برنامه هایم نشان دهم
تا بتوانم

کسایی که کار گرافیکی میکنند یا اونایی که کامپیوتر رو فقط برا فیلم دیدن و بازی کردن استفاده میکنند
را جلب کنم

پس اگر قرار است وقتی بگذارم باید روی تامین هدف برنامه باشد و اینکه

این محیط تا چه حد می تواند نیاز مرا برطرف کند