من از اولین پست این تاپیک رو دنبال می کردم.
دوستان نظراتی دادن که نمیشه گفت کاملا صحیح یا کاملا غلطه. به نظر من به جای مقایسه میشه در مورد چیزای بهتری هم بحث کرد که لااقل منفعتی به خوانندگان تاپیک برسونه.
معمولا بحث هایی با چنین مقایسه هایی (بهتر بودن) به سرانجام نمی رسن، چون معیار خوبی رو برای مقایسه انتخاب نکردن (مثل مقایسه بین دات نت و جاوا یا سی شارپ و وی بی(
بحث های دوستانی مثل Elham_gh ، manvaputra ، el_abdollahi ، Itist_82 و ... رو اگه بدون غرض و با شناخت بیشتر از منظورشون نگاه کنی ، همه درستن ؛
قرار نیست هیچ چیزی (رشته ، ابزار ، انسان ، ....) کامل باشه.
در مورد بعضی از حرفای دوستان :
چون چرت و پرت هایی مثل مدار الکتریکی و کامپایلر و ریز پردازنده نداره. عوضش 4 تا درس که به آدم دید بهتری می ده داره.
معمولا هر کسی نسبت به دروسی حساسیت داره (خود من از تمام دروس عمومی متنفرم) منتها بعضی درسا هستن که شاید هیچ وقت در عمل ازشون به طور مستقیم استفاده نکنیم ، ولی از اثراتشون به طور غیر مستقیم بهره می بریم. در مورد دروسی که اسم بردید و یه سری دیگه ، من هم در دوران دانشجویی ازشون بدم می اومد؛ ولی الان حس می کنم اینا به نحوی بهم دید دادن. شاید گزینۀ بهتر این می بود که یه سری دروس رو اختیاری می کردن تا بهتر بتونیم انتخاب کنیم (اون وقت شاید مثلا شما به جای کامپایلر یه درس مدیریتی انتخاب می کردید و من به جای اخلاق ، نظریۀ اعداد و همه خوشحال بودیم!). شاید حساسیت بعضی از دانشجو ها به برخی از دروس برگرده به منابع بد و کهنه یا اساتید کم سواد یا .... . { وگرنه منم دوست داشتم در مورد مدیریت و اقتصاد و جامعه شناسی و ریاضیات محض و ... چیزی یاد بگیرم ولی چه کنیم که عمر انسان کوتاهه و علم روز به روز تخصصی تر میشه.}
اول اینکه اینجا ایرانه
اینقدر ایرانی بودنمون رو تو سرمون نزنید. قبول دارم که ما خیلی مشکل داریم (از هر نظر) ولی فعلا داریم تو همین ایران زندگی می کنیم (و بدم نمی یاد اگه برم تو سوئد کار و زندگی کنم) و از همین ایران آدمای بزرگی دارن می یان بیرون (همین الان). نمیشه جواب هر چیزی رو با این جمله داد که اینجا ایرانه. تغییر بنیادی به دست من و تو صورت می گیره؛
در مورد بحث دوستان بر سر ساعتی 40 هزار!:
Elham_gh:
درسته شاید مهندسی نرم افزار به صورت جنرال کارش تحلیل و مدیریت نباشه (لطفا در مورد معنای تحلیل کمی تساهل و تسامح به خرج بدید) ولی اون شخصی که مدیر پروژه های برنامه نویسی یا طراح یا معمار یا ... است بهترین رشته رو برای تحصیل ، همین مهندسی نرم افزار می بینه. منتها در طول تحصیل و بعد از اونه که تخصص ها جدا میشن (همۀ دانش آموختگان مهندسی نرم افزار که لزوما coder نیستن. یه سری میرن تو کار شبکه ، یه سری ادامه تحصیل میدن به قصد کار آکادمیک و تدریس و تحقیق ، یه سری امنیت نرم افزار ، متحرک سازی ، .... . منی که میخوام در آینده کارم مدیریت پروژه باشه معمولا مهندسی نرم افزار یا آی تی رو برای رشته ام انتخاب می کنم تا جغرافی. درسته ؟(
el_abdollahi: من با نظراتتون (strictly speaking) در پست 21 مخالفم؛ نمیشه اینقدر به طور کلی قضاوت کرد. همون قدر که حرف شما درسته این واقعیت هم درسته که بسیاری از دکتراها/اساتید/architect ها و ... دارن کد می نویسن و این کار رو هم دوست دارن. (لطفا اگه جوابی برای این بحث دارید از طریق پیام خصوصی در میون بذارید که آف تاپیک نکنیم(
برنامه نویسی با تمام حساسیتش که من خودمم عاشقشم یه کار سطح لیسانسه. توی مقاطع بالا اصولا بحث یه چیز دیگه است. مثلا توی پروژه ی ارشد شما نمی تونی یه موضوع عملیاتی و پیاده سازی برداری، باید موضوعت از جنس علم باشه نه فناوری. به همین خاطر کسی که دکترا می گیره تو مایه های برنامه نویسی نیست.
به هر حال همون علم رو باید توسط فناوری پیاده سازی کرد یا نه ؟ خیلی از تز های دکترا خروجیشون یه برنامه/نرم افزاره
به هر حال من فکر می کنم یه سری مینی کل کل ها و میکرو آف تاپیک ها به دلیل عدم توضیح کافی از طرف دوستان بوده، شاید اگر به جای سه چهار خط منظورتون رو بیشتر توضیح می دادید بحث زیاد کش داده نمی شد.
پ ن : گاهی وقتی کسی به ابزار یا رشته یا .... ای حمله می کنه و شخص دیگری واکنش نشون میده خنده ام می گیره. انگار که به خودش حمله کردی. این که مهندسی نرم افزار خوبه یا بد در روند کار من تاثیری نداره؛ گاهی باید کمی آروم تر با بحث های دوستان برخورد کنیم که در نهایت باعث کدورت نشه؛ بحث خوبه ولی از اون بهتر بحث آرومه (پدر روحانی!)