lol
دوست عزیز من برنامه نویسی تجاری نکردم (جز یکی دو مورد خیلی محدود) چون شغلم و محل درآمدم از برنامه نویسی نیست. ولی تاحالا هر برنامه ای خواستم نوشتم توی هیچی نموندم. بعضی برنامه هایی که نوشتم در ایران تاحالا کسی ننوشته بود. البته برنامه های بزرگ و پیچیده ای هم نبودن، ولی نوشتن اونا نیاز به سواد بالایی داره.
برای ارزیابی سواد بنده هم میتونید به وبلاگم مراجعه کنید:
http://hamidreza-mz.tk/
البته اگر در سطحی باشید که بتونید درک کنید بعضی چیزها اصلا چیه و چرا مهمه کاربردهاش چیه و چقدر سواد میخواد.
کسی که RFC میخونه و از روش پروتکل implement میکنه، مسلم بدونید سواد بالایی داره، چون این کارها رو در دنیا عدهء کمی هستن انجام میدن علم و کدش هم همینطور هرجایی نریخته مثل برنامه نویسی های روتین و کلیشه ای معمولی و بازاری.
ضمنا عالم و آدم اقرار دارن به اینکه بنده یک متخصص واقعی در علم امنیت هستم (و همچنین در علم رمزنگاری میتونم بگم شاید برترین در ایران باشم).
اینا چیزایی بود که اصولا در ایران نه رشته داره نه منبعی براش بود نه شناخته شده بود کسی میدونست اصلا علم و اصولش چیه، ولی من رفتم ته و توش رو درآوردم.
جدا؟
مثلا چی بلده؟
بله شما در یک فیلد محدود میتونید به شرط هوش و استعداد و همت در مدت نسبتا کوتاهی یه چیزی بشید یه کارهایی بکنید، ولی اینکه فکر میکنید اینا چیزای زیادی هست در مقابل عظمت و گستردگی و پیچیدگی این رشته، خیال خامی بیش نیست و ناشی از ناآگاهی شماست. دلایل و شواهد و اسناد هم زیاد داره. بخوایم سر هرکدام بحث و تحقیق و چالش کنیم کلی زمان و انرژی نیازه.
شما یکی از اینایی که میگی اینقدر نابغه هستن معرفی کن بیاد اینجا یا جای دیگه ببینیم چیا بلده. چندتا سوال در زمینه های خاص هرکس که در اون زمینه ها تخصص داره ازش بکنه ببینیم واقعا چکاره است! تازه تمام اینا باوجود اینترنت و اینه که مصاحبه حضوری نیست و میتونه بره سرچ گوگل بزنه مطالب رو صرفا کپی کنه یا توی سایت های پرسش و پاسخ بپرسه و یه متن رو همینطوری بدون اینکه چیز زیادی ازش بفهمه بذاره.
حرفای خنده داری زدی خداییش.
هرکسی خودش میتونه قضاوت کنه ببینه نظر کی بیشتر به واقعیت نزدیکه.
اینکه شما این حرفا رو میزنی چون هنوز ماهیت و گستره و جدیت و علمی بودن این رشته رو درک نکردی. هنوز در این سطح هستی که حتی تصویر دنیای اطراف در ذهنت مثل نگاه کردن از یک سوراخ کلید کوچکه که فقط بخش کوچکی از دنیای اونور رو میبینی.
دیگه عالم و آدم میدونن که برای حرفه ای شدن و سطوح بالا زبان انگلیسی باید بلد باشی از منابع اصلی براحتی استفاده کنی. فقط همین یادگیری زبان انگلیسی در این حد خودش کلی زمان میبره، کلی لغت باید حفظ کنی (نکنه میخوای بگی با ترجمه های چپرچلاق گوگل و نرم افزارهای مشابه میشه بیخیال توانایی خودش شخص شد؟
)
احتمالا شما یه آدم خیالاتی و مغرور هستی که قادر نیستی حتی واقعیت رو اونطور که واقعا هست ببینی و بپذیری! بخاطر همین عصبانی شدی و پرخاش میکنی! ولی واقعیت هیچوقت بر اساس خواست و تصور آدمهایی مثل شما خودش رو تغییر نمیده. نهایتش یه دنیای محدود خیالی و یه پیله دور خودت درست میکنی و برای همیشه توی همون میمونی و تا آخر عمرت نمیفهمی تمام واقعیت ها براستی چی هستن!
خب حالا دقیقا چطوری چه ربطی داشت؟
اینم الان دقیقا چطوری چه ربطی داشت چطوری چی رو ثابت میکنه، برای من مشخص نیست، مبهمه!
بهرحال فکر نکنید امثال بیل گیتس هم لزوما همه چیز بلد بودن و حتی توی چیزهایی که بلد بودن بهتر از اونا نبوده و نیست.
افرادی بیل گیتس حتی تحصیل رو هم رها میکنن بخاطر پول و تجارت، چون میفهمن برای موفقیت تجاری و ثروتمند شدن لزوما به علم و تحصیلات واقعا بالا نیازی نیست. ضمنا اینا که همه کار رو هم خودشون نمیکنن همه چیز رو خودشون تولید نمیکنن، بلکه دیگران و شرکاء و زیردستان اونا خیلی کارها رو انجام میدن حتی گاهی بیشتر یا تقریبا تمام کارها رو (بخصوص بعدها که شرکت بزرگتر شد). بیل گیتس خودش داس رو از روی سیستم عاملی که شخص دیگری نوشته بود کپی کرد. اگر خیلی نابغه بود که خب خودش یه چیزی بهتر مینوشت.
من درمورد علم و قدرت و توانایی علمی حرف میزنم. به بحث تجارت و پول کاری ندارم. اصولا تجارت و پول رو با علم و توانایی و تخصص های خیلی کمتری هم میشه بدست آورد حتی خیلی وقتا راحتتر و سریعتر! این همه توی مملکت خودمون آدمهای کم سواد ثروتمند داریم، و جاهای دیگر دنیا هم هست.