PDA

View Full Version : گفتگو: قیمت منطقی از دید مشتری !!!



seven7777777
دوشنبه 28 بهمن 1387, 19:27 عصر
سلام
این تاپیک رو زدم گفتم شاید کسی بدونه چطور میشه دید مشتری رو نسبت به قیمت نرم افزار بازتر کرد .
متاسفانه حداقل من خیلی از مشتری هام با نرم افزار و حتی کامپیوتر آشنایی کم هم ندارند و از اونجایی که نرم افزار پرتقال نیست که بگیم یه کیلو 1000 ، قیمتای ما واسه مشتری منطقی به نظر نمی آد .
کسی روشی بلده که دید مشتری رو یه جوری بازتر کرد نمی دونم مثلا با زبون ، با GUI های بسیار زیبا و پیچیده یا ... .
من دوتا راه به ذهنم می رسه :
1. به مشتری خودمون سودایی که خودش رو معاملاتش می کنه گوش زد کنیم مثلا یه معاملات املاکی رو یه معامله 200000 می خوره هیچ کاری هم نمی کنه .
2. هماهنگی همه برنامه نویسان سر قیمت مثلا از همین مکان . این جوری مشتری سراغ هر کی بره یه قیمت بش می ده لذا اگه ناچار به تهیه نرم افزار باشه ، قیمت واقعیش رو میده .

دوستان نظر شما چیه ؟؟؟

SamaPic
دوشنبه 28 بهمن 1387, 22:34 عصر
با سلام خدمت دوست عزيز.
اين روش ها غير دوستانه است ولي شايد لازم شود.
اگر مي بينيد مشتري سواد درست حسابي نداره با زيبا كردن محيط برنامه قيمت رو افزايش دهيد.
سعي كنيد از رنگ هاي مناسب استفاده كنيد.(براي پر سن و سال ها رنگ هاي آرام و براي كم سن و سال ها رنگ هاي تند.)
بيشتر شما مي توانيد با زبانتان برنامه را به قيمت بيشتري بفروشيد.(سعي كنيد كارتان را با فاصله و بزرگ جلوه دهيد.)
سعي كنيد با مشتري دوستي (از نوع خاله خرسه) برقرار كنيد.
سعي كنيد نوشتن برنامه را تا جايي كه مي توانيد به تاخير بيندازيد و همواره از مشكلات برنامه نوشتن به عنوان دليل خود براي تاخير استفاده كنيد.(البته تا جايي كه تحمل مشتري سر ريز نشه)
سعي كنيد سورس برنامه را كه خيلي زياد است چند بار به وي نشان دهيد.
سعي كنيد چند كتاب(در همان مورد) كه صفحات زيادي دارند را هميشه با خود راه ببريد.
سعي كنيد چند ايراد را جلوي وي برطرف كنيد. (ايراد هاي به نظر مشكل)
صعي كنيد خود را با صواد و شايصته نشان دحيد.
همين ها بيشتر يادم نبود.
اميدوارم خوب و به اندازه باشد.
خدانگهدار.

Nima NT
سه شنبه 29 بهمن 1387, 00:25 صبح
با سلام خدمت دوست عزيز.
اين روش ها غير دوستانه است ولي شايد لازم شود.
اگر مي بينيد مشتري سواد درست حسابي نداره با زيبا كردن محيط برنامه قيمت رو افزايش دهيد.
سعي كنيد از رنگ هاي مناسب استفاده كنيد.(براي پر سن و سال ها رنگ هاي آرام و براي كم سن و سال ها رنگ هاي تند.)
بيشتر شما مي توانيد با زبانتان برنامه را به قيمت بيشتري بفروشيد.(سعي كنيد كارتان را با فاصله و بزرگ جلوه دهيد.)
سعي كنيد با مشتري دوستي (از نوع خاله خرسه) برقرار كنيد.
سعي كنيد نوشتن برنامه را تا جايي كه مي توانيد به تاخير بيندازيد و همواره از مشكلات برنامه نوشتن به عنوان دليل خود براي تاخير استفاده كنيد.(البته تا جايي كه تحمل مشتري سر ريز نشه)
سعي كنيد سورس برنامه را كه خيلي زياد است چند بار به وي نشان دهيد.
سعي كنيد چند كتاب(در همان مورد) كه صفحات زيادي دارند را هميشه با خود راه ببريد.
سعي كنيد چند ايراد را جلوي وي برطرف كنيد. (ايراد هاي به نظر مشكل)
صعي كنيد خود را با صواد و شايصته نشان دحيد.
همين ها بيشتر يادم نبود.
اميدوارم خوب و به اندازه باشد.
خدانگهدار.

ممنونم ولی اینها همیشه جواب گو نیستن.
مثلا" خود من , طرف حسابم کاملا" تعطیل بود و توقع داشت که من بیام مزایای SQL و اینها رو بهش توضیح بدم که چرا از این استفاده کردم و از اون استفاده نکردم.
وقتی همچین آدم هایی به تور آدم بخوره , نمیدونم چه میشه کرد.

seven7777777
سه شنبه 29 بهمن 1387, 07:46 صبح
دوستان ما چیزی مثل صنف داریم ؟
خوب اگه یه همچین چیزی باشه قیمت نرم افزار با هر روشی هم حساب بشه حداقل فرمولش رو اون صنف تعیین کرده و ثابته .
این جوری هم قیمت همه جا تقریبا ثابت می مونه و هم اگه مشتری واقعا به نرم افزار نیاز داشته باشه اونو با قیمت واقعیش می خره .
راستی یه سوال هم داشتم این نفر ساعت که می گن یعنی چی ؟
یعنی چند نفر در ساعت یا یعنی هر نفر چند ساعت ؟

SamaPic
سه شنبه 29 بهمن 1387, 09:46 صبح
با سلام خدمت دوستان عزيز.



مثلا" خود من , طرف حسابم کاملا" تعطیل بود و توقع داشت که من بیام مزایای SQL و اینها رو بهش توضیح بدم که چرا از این استفاده کردم و از اون استفاده نکردم.
جالب است . اين از شانس آدمه ديگه.تا حالا همچين موردي نشنيده بودم.:قهقهه:
آن مشتري شانس آورد كه طرف حسابش من نبودم و اگر نه آن مشتري را آنقدر مي پيچوندم تا دست چپ و راست خود را فراموش كنه.

با بدان بد باش و با خوبان نكو جاي گل،گل باش و جاي خار،خار



دوستان ما چیزی مثل صنف داریم ؟
خوب اگه یه همچین چیزی باشه قیمت نرم افزار با هر روشی هم حساب بشه حداقل فرمولش رو اون صنف تعیین کرده و ثابته .
این جوری هم قیمت همه جا تقریبا ثابت می مونه و هم اگه مشتری واقعا به نرم افزار نیاز داشته باشه اونو با قیمت واقعیش می خره .
راستی یه سوال هم داشتم این نفر ساعت که می گن یعنی چی ؟
یعنی چند نفر در ساعت یا یعنی هر نفر چند ساعت ؟
مسئله ي صنف رو هم بايد بگم كه تقريبا كاري نمي تواند انجام بدهد.همين مواردي كه براش صنف وجود دارد (نانوايي، املاك و ..... ) صنف هاشون چي كاره هستند . (لطفا يك بررسي كنيد)
اين ها زماني درست مي توانند كار كنند كه يك قانون عملي و نرخ ها (مثلا تورم) يك مقدار ثابت باشد(كه اينگونه نيست).
ما مهندسين كامپيوتر متاسفانه هيچ گونه حمايتي از سوي يكديگر نمي شويم.فقط قصد تخريب كار هم را داريم(البته فقط بعضي ها) زيرا كار ما تقريبا بي حساب كتاب شده . شما يك نرم افزار درست مي كني به قيمت 300 هزار تومان و من براي رقابت با شما همان را(شايد هم بهتر از آن) 200 هزار تومان مي سازم.(قصد داشتم پروژه اي براي دانشجويي بنويسم دقيقا همين اتفاق افتاد)
عده اي هدفشان از آمدن به دانشگاه چيز ديگري است .نه سواد درست و حسابي،نه علاقه و......، مي آيند فقط يك نرم افزار ياد بگيرند و تا آخر عمر با همان كار مي كنند.
مسئله ي قيمت ساعتي هم خيلي جالب نيست چون من تايپم كند است ديگري تند تر،بنابراين قيمت تمام شده ي من بسيار بالاتر از فرد ديگر مي شود.به علاوه شايد من در روز روي آن نرم افزار فكر كنم آن وقت چه مي كني و از همه مهم تر ساعتي چند . اگر ساعتي كمتر از 1000 تومان كه كار ما ارزش كمتر كار يك كارگر را دارد و اگر بيشتر از اين مقدار ، قيمت ها سر به فلك مي كشه.
در كل بگذار خيالت را راحت كنم هماهنگ كردن اين همه مهندس كامپيوتر ( و ديگر رشته ها) غير عملي ، غير ممكن است.ارزش فكر و كار را ندارد چون ختمي ندارد.
بخش كپي رايت ايران هم كه خيلي عالي عمل مي كنه (اول در جهان شده ) و تا حالا من نديدم كه نرم افزاري را بدون اجازه از سازنده رايت كنند.(نظارت بسيار دقيق و كار آمد.)
البته شايان ذكر است كه همين مركز در حكم صنف ما است.:قهقهه:
خواستم دو ماجراي واقعي كه براي من و پدرم پيش آمده رو براتون بنويسم ولي ديدم حدود 100 خط مي شه كه هم از حوصله ي من خارجه و هم از حوصله ي شما.آن وقت مي فهميديد منظور من از حمايت از يكديگر چيست.

ولش كن چون به جواب قابل قبولي نمي رسي.نه اين سايت همه ي مهندسين كامپيوتر ايران را در خود دارد و نه فايده اي دارد(با توجه به موارد فوق الذكر).
اين رو بدان (شعرش درست نيست ولي ديگه ببخشيد.):

برو قوي شو اگر راحت جهان خواهي كه حق ضعيف پايمال است.

اين بيت و مطلبي كه دوست قبلي در امضاي خود گذاشته اند را هميشه به خاط بسپار.



آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند بیدار کنیدش که بسی خفته نماند
آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند

خدانگهدار.

arman_2006
جمعه 29 خرداد 1388, 12:35 عصر
خواستم دو ماجراي واقعي كه براي من و پدرم پيش آمده رو براتون بنويسم
لطفاجریان رو تعریف کن شاید برای ما هم اتفاق بیافته