PDA

View Full Version : درس خوندن در رشته نرم افزار اهمیتی داره؟



khorshid12
یک شنبه 08 شهریور 1388, 16:17 عصر
سلام من دیپلم رشته طراحی صنتی دارم
ولی خیلی دوست دارم برنامه نویسی را یاد بگیرم
مثلا جوری که بتونم سایتی به فرض مانند تویتتر یا فیس بوک و یا یک سایت در همین حد برای خود بنویسم و مدیریت کنم
یعنی اینقدر وارد بشم
به نظرتون اگر بخوام مثل این مدیران این سایتها بشوم حتمن باید درس بخونم و یا به صورت آزاد هم میشود این علوم را یاد بگیرم
به نظرتون 4 سال یا شش سال درس خوندن ارزش داره؟
لطفن هر کس هر چیزی میدونه کمکم کنه
در ضمن من الان سربازم و به خاطر همین میخوام برنامه ریزی کنم
ممنون

Felony
یک شنبه 08 شهریور 1388, 17:16 عصر
به نظرتون 4 سال یا شش سال درس خوندن ارزش داره؟
مطمئن باشید اگر علاقه و پشتکار داشته باشید ارزش داره .

Tasiyan
یک شنبه 08 شهریور 1388, 17:30 عصر
در ضمن من الان سربازم و به خاطر همین میخوام برنامه ریزی کنم
شما همین الانشم 2 سال از

تویتتر یا فیس بوک و یا یک سایت در همین حد
عقبی

حتمن باید درس بخونم و یا به صورت آزاد هم میشود
تو دانشگاه از برنامه نویسی چیز زیادی یاد نمیگیری
منبع: تجربه شخصی
الان نون تو طراحی صنعتیه :قهقهه:
موفق باشید

khorshid12
یک شنبه 08 شهریور 1388, 17:58 عصر
منتظر جواب دیگر عزیزانم

mehdi_turbo
یک شنبه 08 شهریور 1388, 22:26 عصر
بهترين چيز تو زندگيت اينه كه يه مدرك بهتر از ديپلم داشته باشي
فعلا كه تو هر درو دهاتي يه دانشگاه هست پس اول مدركت را بگير و بعد در كنارش يا بعدش يه كاري را ياد بگير
تو دانشگاه هيچ چيزي يادت نمي دن مطمئن باش

icegirl_f2r
دوشنبه 09 شهریور 1388, 01:02 صبح
سلام دوست عزیز
به نظر من شما میتونید بدون ورود به دانشگاه سایت حرفه ای هم طراحی کنید اول اینکه یه کم از کامپیوتر سر در بیارین و دوم استفاده از پورتال ها(مثل جومفا ک نسخه فارسی جوملاست) و این قابلیت را به شما میده ک بدون نوشتن کدهای برنامه نویسی سایت ایجاد کرده و آن را مدیریت کنید.

MoCommodore
دوشنبه 09 شهریور 1388, 03:22 صبح
حتی اگر برنامه نویس خیلی خوبی هم باشی بعضی موقع ها احساس می کنی نیاز به مدرک داری.

lukaskain
سه شنبه 10 شهریور 1388, 03:13 صبح
دوست عزیز اول اینکه مطمئن باش دانشگاه های ایران هیچ منفعتی برای تو در هیچ کجای دنیا نخواهد داشت
اگر می خواهی به صورت آکادمیک ادامه دهی یا دانشگاه خارج از ایران را انتخاب کن یا برای برنامه نویسی MCSD مایکروسافت را انتخاب کن
متاسفانه یک زمانی می گفتیم در دانشگاه ها ی ایران هیچی نیست اما امروز می گیم هیچی که نیست عمر آدم رو هم تلف می سازه
اما اگر دنبال این هستی که خودت یک برنامه نویس بشی باید خیلی تلاش کنی یه چیزی بیشتر از 4 سال دانشگاه اما مطمئن باش بعد که در عرصه برنامه نویسی خدا شدی همه جای دنیا می تونی کار کنی
سرتاسر دنیا اولین چیزی که از تو می خوان سابقه کارت و بعد معلومات عملی بعد تقدیر نامه های علمیت و در نهایت مدرک
اگر یه روزنامه کار هم بگیری می بینی که توش نوشته استخدام برنامه نویس نه مهندس!
حقیقت مطلب اینه که برنامه نویسی دنیای بسیار گسترده ای داره امروزه همه علوم یه جورایی به برنامه نویسی ختم میشه و به هیچ وجه این دانش و تو دانشگاه نمی تونی کسب کنی.
به طور مثال اگه یک روز وارد مایکروسافت شدی میبینی که اونجا همه چی رو C , ++C کدوم دانشگاه ما یا اساتید ما مدعین که این دو زبان یا حداقل یکیش مسلط هستند؟

به سایت www.multivira.com (http://www.multivira.com) مراجعه کن پشت این شرکت کانادایی یک ایرانی مخ مثل من و تو که هزارتا استاد و درس میده...

در پناه حق

Mamdos
سه شنبه 10 شهریور 1388, 21:41 عصر
۱. احتمالاً دانشگاه‌های مختلف خیلی با هم فرق دارند. به نظر من اگر بتوانید دانشگاه خوب قبول شوید بعداً پشیمان نخواهید شد. من شخصاً در دانشگاه خیلی چیزهای مهمی یاد گرفتم که اگر دانشگاه نمی‌رفتم یاد نمی‌گرفتم یا برایم سخت‌تر بود. دانشگاه دیدتان را باز می‌کند.
۲. در نهایت همه چیز بستگی به خودتان دارد. اگر دانشگاه خوب را با روحیه‌ی پایین بروید احتمالاً وقتتان تلف می‌شود و بستگی به روحیه‌ی خودتان هم دارد.
۳. در دانشگاه با ایده‌هایی زیادی آشنا می‌شوید که ممکن بود در حالت عادی آن‌ها را نبینید. این ایده‌های متنوع احتمالاً جایی به دردتان می‌خورند یا حداقل دیدتان را باز می‌کنند.
۴. همه کار را می‌شود خارج از دانشگاه هم یاد گرفت. اما دانشگاه شما را مجبور می‌کند که مقداری از موضوعات متنوع را به صورت منظم یاد بگیرید. البته اگر انگیزه، انرژی و پشتکار کافی دارید و به انگلیسی هم مسلط هستید از این نظر نیازی به دانشگاه ندارید.
۵. برای درست کردن سایت‌هایی مثل فیس‌بوک و توئیتر نیاز به مهارت‌های گسترده‌تری نسبت به صرف برنامه‌نویسی دارید (مدیریت/سازمان‌دهی، برنامه‌ریزی، روابط عمومی/بازاریابی، مهندسی/معماری نرم‌افزار، مدیریت پروژه و احیاناً چیزهای دیگر). در دانشگاه‌های خوب فرصت این را دارید که از هر مهارت بخشی را یاد بگیرید (البته در دانشگاه‌های انگشت‌شماری چنین امکانی هست). صرف تعامل با دانشجویان و افراد دیگری که در دانشگاه می‌بینید به شما انرژی و ایده می‌دهد و برخی از مهارت‌هایتان را (مثل مدیریت و روابط عمومی) تقویت می‌کند. علاوه بر آن در دانشگاه فرصت ساختن شبکه‌ای از آشنایان دارید که ممکن است بعداً به دردتان بخورند.

اگر آدم سختکوش، پرانرژی و باپشتکاری هستید و اراده‌ای قوی دارید می‌توانید بدون دانشگاه به خیلی چیزها برسید، چون می‌توانید در هر زمینه‌ای خودتان کتابش را بخرید (به خصوص انگلیسی) یا به کلاس‌های آزاد بروید و کار کنید تا مسلط شوید. در غیر این صورت من پیشنهاد می‌کنم دانشگاه بروید. البته کیفیت دانشگاه اهمیت زیادی دارد. به نظر من عناصر مهم کیفیت دانشگاه به ترتیب اولویت عبارتند از: دانشجویان قوی و باانگیزه، استادان به‌روز و پرانرژی (نه لزوماً خیلی قوی)، ارتباط خوب با صنعت، امکانات آموزشی/پژوهشی کافی. اگر فکر می‌کنید می‌توانید دانشگاه خوب (مثل ۱۰ دانشگاه دولتی برتر و برخی واحدهای دانشگاه آزاد) قبول شوید فرصتش را از دست ندهید حتی اگر امکان یادگیری بدون دانشگاه را داشته باشید. البته در مورد دانشگاه‌های مختلف از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان همان دانشگاه تحقیق کنید تا مطمئن شوید و به شهرت دانشگاه اکتفا نکنید.

lukaskain
جمعه 13 شهریور 1388, 03:17 صبح
۱. احتمالاً دانشگاه‌های مختلف خیلی با هم فرق دارند. به نظر من اگر بتوانید دانشگاه خوب قبول شوید بعداً پشیمان نخواهید شد. من شخصاً در دانشگاه خیلی چیزهای مهمی یاد گرفتم که اگر دانشگاه نمی‌رفتم یاد نمی‌گرفتم یا برایم سخت‌تر بود. دانشگاه دیدتان را باز می‌کند.
۲. در نهایت همه چیز بستگی به خودتان دارد. اگر دانشگاه خوب را با روحیه‌ی پایین بروید احتمالاً وقتتان تلف می‌شود و بستگی به روحیه‌ی خودتان هم دارد.
۳. در دانشگاه با ایده‌هایی زیادی آشنا می‌شوید که ممکن بود در حالت عادی آن‌ها را نبینید. این ایده‌های متنوع احتمالاً جایی به دردتان می‌خورند یا حداقل دیدتان را باز می‌کنند.
۴. همه کار را می‌شود خارج از دانشگاه هم یاد گرفت. اما دانشگاه شما را مجبور می‌کند که مقداری از موضوعات متنوع را به صورت منظم یاد بگیرید. البته اگر انگیزه، انرژی و پشتکار کافی دارید و به انگلیسی هم مسلط هستید از این نظر نیازی به دانشگاه ندارید.
۵. برای درست کردن سایت‌هایی مثل فیس‌بوک و توئیتر نیاز به مهارت‌های گسترده‌تری نسبت به صرف برنامه‌نویسی دارید (مدیریت/سازمان‌دهی، برنامه‌ریزی، روابط عمومی/بازاریابی، مهندسی/معماری نرم‌افزار، مدیریت پروژه و احیاناً چیزهای دیگر). در دانشگاه‌های خوب فرصت این را دارید که از هر مهارت بخشی را یاد بگیرید (البته در دانشگاه‌های انگشت‌شماری چنین امکانی هست). صرف تعامل با دانشجویان و افراد دیگری که در دانشگاه می‌بینید به شما انرژی و ایده می‌دهد و برخی از مهارت‌هایتان را (مثل مدیریت و روابط عمومی) تقویت می‌کند. علاوه بر آن در دانشگاه فرصت ساختن شبکه‌ای از آشنایان دارید که ممکن است بعداً به دردتان بخورند.

اگر آدم سختکوش، پرانرژی و باپشتکاری هستید و اراده‌ای قوی دارید می‌توانید بدون دانشگاه به خیلی چیزها برسید، چون می‌توانید در هر زمینه‌ای خودتان کتابش را بخرید (به خصوص انگلیسی) یا به کلاس‌های آزاد بروید و کار کنید تا مسلط شوید. در غیر این صورت من پیشنهاد می‌کنم دانشگاه بروید. البته کیفیت دانشگاه اهمیت زیادی دارد. به نظر من عناصر مهم کیفیت دانشگاه به ترتیب اولویت عبارتند از: دانشجویان قوی و باانگیزه، استادان به‌روز و پرانرژی (نه لزوماً خیلی قوی)، ارتباط خوب با صنعت، امکانات آموزشی/پژوهشی کافی. اگر فکر می‌کنید می‌توانید دانشگاه خوب (مثل ۱۰ دانشگاه دولتی برتر و برخی واحدهای دانشگاه آزاد) قبول شوید فرصتش را از دست ندهید حتی اگر امکان یادگیری بدون دانشگاه را داشته باشید. البته در مورد دانشگاه‌های مختلف از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان همان دانشگاه تحقیق کنید تا مطمئن شوید و به شهرت دانشگاه اکتفا نکنید.
قطع و الیقین شما فارغ التحصیل دانشگاه آزاد هستید
البته حق دارید که دانشگاه و چهراه آن را اینگونه معرفی نمایید چون به هر حال شما 4 سال به دانشگاه دفته اید و چاره ای جز تحسین عملکرد خود ندارید!
دوست عزیز بنده هم در ایران هم در خارج ایران تحصیل کرده ام لطفا اینقدر کودکانه و خوشبینانه کامنت نگذارید و باعث گمراه سایر عزیزان نشوید
برادر عزیز من دانشگاه و اساتید آن فار غ التحصیلان حد اقل 20 سال گذشته ایران هستند چارت درسی وازارت علوم 9 سال است که تغییر نکرده این رویکرد ناشیانه نشن دهنده علم پویای ماست؟ در ثانی همه جای دنیا بیان علم برای شما محدودیت دارد به دو دلیل :
اول اینکه اگر شما همه چیز را بدانید تا آخر عمر باید در آن دانشگاه قرنطینه شوید
در ثانی خیچ نخبه و اهل علمی بابت هیچ قیمتی حاضر نیست تجربیات سالیان متمادی خود را در اختیار دانشجو بگذارد
دانشجوی فعال؟
فعال در چی؟
کدام دانشجوی دانشگاه ما در حال حاضر صاحب ایده و تز جهانی می باشد؟
یا ادعا نکنید یا اگر مدعی هستید ثابت کنید
من سال دوم دانشگاهم برای بچه های فوق کلاس interface می گذاشتم. دانشجوی فعال کیه؟! از استاد اسمبلیم ایراد می گرفتم کدوم علم کدوم دانش؟
سر از این لاک بی محتوا بیرون بیارید دنیای نرم افزار 1000 برابر همه دانشگاه های ماست.
دید و بینشی که دانشگاه به دانشجو می دهد نظریه 10 سال پیش در علوم نرم افزار است من با این دیدگاه 1000 سال نوری هم تلاش کنم به علم امروز نمی رسم چون اصلا راهی برای رسیدن نیست چون نسل 10 سال پیش منقرض شده
بهتر است به جای حمایت کورکورانه به فکر حل مشکل باشیم در غیر این صورت مدرک دانشگاه تهران ما راهم دیگه هیچ جای دنیا نمی پذیره
سال دوم انشگاهم

Mamdos
جمعه 13 شهریور 1388, 12:27 عصر
قطع و الیقین شما فارغ التحصیل دانشگاه آزاد هستید
البته حق دارید که دانشگاه و چهراه آن را اینگونه معرفی نمایید چون به هر حال شما 4 سال به دانشگاه دفته اید و چاره ای جز تحسین عملکرد خود ندارید!
دوست عزیز بنده هم در ایران هم در خارج ایران تحصیل کرده ام لطفا اینقدر کودکانه و خوشبینانه کامنت نگذارید و باعث گمراه سایر عزیزان نشوید
برادر عزیز من دانشگاه و اساتید آن فار غ التحصیلان حد اقل 20 سال گذشته ایران هستند چارت درسی وازارت علوم 9 سال است که تغییر نکرده این رویکرد ناشیانه نشن دهنده علم پویای ماست؟ در ثانی همه جای دنیا بیان علم برای شما محدودیت دارد به دو دلیل :
اول اینکه اگر شما همه چیز را بدانید تا آخر عمر باید در آن دانشگاه قرنطینه شوید
در ثانی خیچ نخبه و اهل علمی بابت هیچ قیمتی حاضر نیست تجربیات سالیان متمادی خود را در اختیار دانشجو بگذارد
دانشجوی فعال؟
فعال در چی؟
کدام دانشجوی دانشگاه ما در حال حاضر صاحب ایده و تز جهانی می باشد؟
یا ادعا نکنید یا اگر مدعی هستید ثابت کنید
من سال دوم دانشگاهم برای بچه های فوق کلاس interface می گذاشتم. دانشجوی فعال کیه؟! از استاد اسمبلیم ایراد می گرفتم کدوم علم کدوم دانش؟
سر از این لاک بی محتوا بیرون بیارید دنیای نرم افزار 1000 برابر همه دانشگاه های ماست.
دید و بینشی که دانشگاه به دانشجو می دهد نظریه 10 سال پیش در علوم نرم افزار است من با این دیدگاه 1000 سال نوری هم تلاش کنم به علم امروز نمی رسم چون اصلا راهی برای رسیدن نیست چون نسل 10 سال پیش منقرض شده
بهتر است به جای حمایت کورکورانه به فکر حل مشکل باشیم در غیر این صورت مدرک دانشگاه تهران ما راهم دیگه هیچ جای دنیا نمی پذیره
سال دوم انشگاهم

خیر بنده فارغ‌التحصیل دانشگاه آزاد نیستم. اگر بخواهیم خیلی واقع‌بین (نه خوش‌بین و نه بدبین) باشیم، باید گفت که هیچ کس غیر از دانشگاه خودش هیچ دانشگاه دیگری را کاملاً نمی‌شناسد. برای همین من در آخر تأکید کردم که هر کس هر دانشگاهی می‌خواهد برود باید از فارغ‌التحصیلان یا دانشجویان همان دانشگاه در موردش سؤال کند نه از افراد دیگر. من هرگز ادعا نکردم که همه‌ی دانشگاه‌های ایران خوب هستند. اما تعدادی دانشگاه خوب داریم که آرمانی نیستند ولی اگر دانشجو انگیزه و پشتکار داشته باشد می‌تواند در آن‌ها کارهای واقعاً خوبی انجام دهد و فرصت برایش وجود دارد (به شرطی که استفاده کند). مثالی که از آن مطمئنم دانشگاه شریف است اما مطابق شنیده‌هایم برخی از دانشگاه‌های دولتی خوب مثل تهران، امیرکبیر، علم و صنعت، شهید بهشتی، صنعتی اصفهان و شیراز، برخی واحدهای دانشگاه آزاد مثل علوم و تحقیقات (البته نمی‌دانم نرم‌افزار دارد یا نه) و قزوین و حتی بعضی از دانشگاه‌های غیرانتفاعی، گمنام یا تازه‌تأسیس وجود دارند که چنین فرصت‌هایی را برای دانشجویان فراهم می‌کنند. مهم شناسایی این دانشگاه‌هاست نه این که همه‌ی دانشگاه‌ها را با یک چوب بزنیم. مجدداً تأکید می‌کنم که حتی بهترین دانشگاه‌های ما مشکلات بزرگی دارند (مثلاً شریف از نظر اداری دانشگاه به هم ریخته‌ای است و بعضی از استادانش خیلی ضعیف هستند) و قابل مقایسه با بهترین دانشگاه‌های جهان نیستند. اما در آن‌ها «فرصت یادگیری و کار» وجود دارد، مثلاً استادانی وجود دارند که دانشجویان را با ایده‌های جدید و آینده‌دار آشنا کنند و مفهومی درس بدهند یا دانشجویان را به پروژه‌های تحقیقاتی یا صنعتی متصل کنند، آزمایشگاه‌ها و امکاناتی وجود دارد که دانشجویان حتی از دوره‌ی کارشناسی می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند و غیره. دانشکده‌ی ما حتی چارت درسی وزارت علوم را قبول ندارد و خودش درس‌های جدید به آن اضافه کرده و درس‌های قدیمی را حذف کرده! من دانشجویان زیادی را در دانشگاه خودمان می‌شناسم که از این امکانات (که البته کافی نیستند) استفاده کرده‌اند و واقعاً چیز یاد گرفته‌اند و استفاده کرده‌اند. بعضی از آن‌ها در پروژه‌های تحقیقاتی واقعی درگیر شده‌اند و در تدوین مقاله‌های معتبر کمک کرده‌اند (با درج نامشان) یا در پروژه‌های صنعتی مهارت‌های کاری آموخته‌اند (اگر خواستید مثال می‌زنم). خود من به خاطر قرار گرفتن در بین دانشجویان قوی و دانشجویان نه چندان قوی ولی پرانگیزه، استادان به‌روز (که البته انگشت‌شمارند) و محیطی که به من انگیزه‌ی یادگیری می‌داد با ایده‌ها و مفاهیم نو و پیشرفته‌ای آشنا شده‌ام که خارج از دانشگاه خیلی بعید بود که با آن‌ها آشنا شوم. شبکه‌ی آشنایانی پیدا کرده‌ام که در بسیاری از زمینه‌ها اگر مشکل پیدا کنم می‌توانم از آن‌ها کمک بگیرم. البته قطعاً مشکلات زیادی هم در دانشگاه وجود دارد، مثلاً سایت دانشکده‌ی ما معمولاً نصف کامپیوترهایش خراب است یا به سرور متصل نیست! (البته برای کسانی که لپ‌تاپ دارند اینترنت بی‌سیمش معمولاً برقرار است) اما اگر کسی باانگیزه باشد این مشکلات جلویش را نمی‌گیرد، بلکه وسط انبوه مشکلات فرصت‌ها را شناسایی می‌کند و از آن‌ها استفاده می‌کند.

این را هم بگویم که به نظر من مهم‌ترین وظیفه‌ی دانشگاه فراهم کردن یک محیط و جو خوب است که به آدم انگیزه و فرصت بدهد و داشتن هیئت علمی و امکانات خوب در مراحل بعدی است (که البته در به وجود آوردن آن جو کمک می‌کنند). دانشگاه‌هایی که صبغه‌ی پژوهشی‌تری دارند (که خیلی مهم است و دانشگاه را از رخوت در می‌آورد) یا ارتباط با صنعتشان خوب است یا در یک کار فوق‌برنامه فعالیت می‌کنند (مثل دانشگاه آزاد قزوین که در روباتیک فعال است) در به وجود آوردن چنین جوی موفق‌ترند. البته وجود حداقل یک استاد قوی و پرانرژی (که از نظر پژوهشی فعال باشد) + اتصال خوب به اینترنت + سخت‌گیری نسبی و پروژه‌محوری در دروس اهمیت زیادی دارد. همچنین اگر دانشجویان یک دانشگاه قوی باشند (مثل سه چهار دانشگاه دولتی خوب) معمولاً چنین جوی در دانشگاه به وجود می‌آید چون دانشجویان با هم رقابت می‌کنند، به همدیگر انگیزه می‌دهند و از یکدیگر یاد می‌گیرند.

کلاً من نتیجه‌گیری کلی نکردم، گفتم که باید از دانشجویان هر دانشگاه پرسید که دانشگاهشان چطور است. بنابراین هم دانشگاه خوب داریم و هم دانشگاه بد، و طیفی از دانشگاه‌ها بین این دو سر هستند. اگر هم کسی امکان رفتن به دانشگاه خارجی خوب را دارد چرا نرود؟ من فرضم بر این بود که ایشان می‌خواهند در ایران بمانند.

MIDOSE
جمعه 13 شهریور 1388, 13:29 عصر
سلام من دیپلم رشته طراحی صنتی دارم
ولی خیلی دوست دارم برنامه نویسی را یاد بگیرم
مثلا جوری که بتونم سایتی به فرض مانند تویتتر یا فیس بوک و یا یک سایت در همین حد برای خود بنویسم و مدیریت کنم
یعنی اینقدر وارد بشم
به نظرتون اگر بخوام مثل این مدیران این سایتها بشوم حتمن باید درس بخونم و یا به صورت آزاد هم میشود این علوم را یاد بگیرم
به نظرتون 4 سال یا شش سال درس خوندن ارزش داره؟
لطفن هر کس هر چیزی میدونه کمکم کنه
در ضمن من الان سربازم و به خاطر همین میخوام برنامه ریزی کنم
ممنون
نه عزیزم شما نیازی نیست برنامه نویس بشی و چهار سال خودت را هلاک کنی تا برای مدیریت یک سایت چهار تا زبان یاد بگیری و خودت را درگیر مسائل کنی. شما می تونی با استخدام یک برنامه نویس یا با رفتن این کلاس های اموزشگاهی کارت را بندازی.
نمی دونم تازگی چرا مد شده تا یکی می خواد کاری انجام بده، فوری می گه باید برنامه نویسی یاد بگیرم؟

ظاهرن تو ایران کار گروهی توهمی بیش نیست که بعضی مواقع و به صورت اتفاقی رخ می ده.

و اما شما عزیزان که در راستای اف شدن این تایپیک می کوشید،کمک نمی خواهید:لبخند:
فقط چند تا نکته را بگم:
متاسفانه در اغلب موارد(نه همیشه) به شخصه شاهد دانشجو نما و استاد نما بودم.(بازم بگم منظورم همه نیستند).
دانشجو نما: موجودی است که از فاصله ی صد کیلومتری قابل تشخیص بوده،در جهت اتلاف دوران جوانی به دانشگاه امده(و در بعضی مواقع پول خانواده) و سر هیچ کدام از کلاس های درس حاضر نمی شود(در بعضی مواقع exception رخ می ده) و در پایان دوران تحصیل به کارهای با شرافتی چون بنایی و ... روی اورده و مدرک تحصیلی هم بر روی طاقچه خانه خاک می خورد تا خانواده بیشتر از قبل در این درد جانگداز بسوزند.

استاد نما:موجودی است با ادعای خدایی(حالا یکم بالا و پایین)، جهت گرفتن اجرت به کار امده و دارای علمی است نایاب که سال ها پیش منقرض شده و فقط فسیل هایی از ان به جا مانده اند.

نه عزیز زیاد تند نرو همه ی عیوب از خود دانشگاه ها نیست، دانشگاه وقتی خوبه که دانشجو ها هم در راستای خوب بودنش تلاش کنند،البته در این که در بعضی از موارد اساتید عزیز متاسفانه دارای علوم ماقبل تاریخی هستند را نمی شه نادیده گرفت.

وقتی استادی با کلاسی مواجه شود که تمام از خودش به روزترند یا مجبور به عقب نشینی می شه یا اپدیت کردن خود.

موفق باشید

Open-Source
جمعه 13 شهریور 1388, 15:25 عصر
دوست عزیز در هرکاری(اعم از کارهای ورزشی-سیاسی-فنی-آموزشی و...)باید 10 سال و بصورت کاملا مداوم و با پشتکار فعالیت کنی(اینو یه متفکر آمریکایی گفته بود ولی یادم نیست کی).
بعد از 10 سال شما میتونی ادعا کنی که یه حرفه ای شدی.

همونطور که اغلب دوستان گفتند دانشگاه ها چیزی به ما یاد نمیدن ولی بدون داشتن یه استاد و بدون داشتن مقدمه نمیتونی کار خودت رو پیش ببری.

به نظر من اگه میتونی به دانشگاه برو تا حداقل با مقدمات و اصول برنامه نویسی آشنا بشی.

اگه میخوای خودت رو در گیر دانشگاه و... کنی ،به یه جای خصوصی (مثلا از این موسسه آموزشی ها)برو و شروع به یادگیری اصول برنامه نویسی از پایه کن(که کمتر جایی پیدا میشه که اصول رو آموزش بدن).

تا میتونی در عرض یکی دو سال کتاب بخون(منظورم کتاب های پایه و اصولی هستش).

بعد از یکی دو سال یه زبون برنامه نویسی رو انتخاب کن.

از اینجا دیگه همه چیز دست خودت هست.باید تا میتونی :
کد بنویسی.
مفت کاری کنی.
کتاب بخونی(ترجیحا زبون اصلی).
با مفت کاری یه سابقه ای برای خودت جور میکنی و تسلط بیشتری به کد نویسی پیدا میکنی.
و...

keivan mousavi
شنبه 14 شهریور 1388, 16:27 عصر
تو دانشگاه از برنامه نویسی چیز زیادی یاد نمیگیری
منبع: تجربه شخصی


بی رحمی نکنید
شما که خودت یکی از کاربران قدیمی کامپیوتر هستی حتمآ بهتر میدونی که کامپیوتر بوعدش انقدر زیاده که واقعآ تو طول چهار سال نمیشه همه چیز رو یاد گرفت
دانشگاه فقط سر فصلها رو در اختیار میزاره و این کاره خوده دانشجو هستش که به دنبال دانش بره


به نظرتون اگر بخوام مثل این مدیران این سایتها بشوم حتمن باید درس بخونم و یا به صورت آزاد هم میشود این علوم را یاد بگیرم

چرا مثل مدیران این سایت؟؟؟
شما میتونی مثل بیل گیتس بشی آخه بیل گیتس دانشجوی انصرافی مکانیک بودش


یک چیز هم درباره این دعوایی که بین دانشگاه هاست بگم
وزارت علوم علام کرده که هر مدرکی از هر دانشگاه ایران که مهر این وزارت خونه روش خورده باشه یک اعتبار دارد یعنی اگه شما از دانشگاه تهران فارغ التحصیل بشی هیچ فرقی با کسی که از دورتری دانشگاه پیام نور یا علمی کاربردی و یا علی آباد کتول آزاد هیچ فرقی نداره
(شما خودتون قضاوت کنید که دانشگاه تهران در رتبه بندی بین دانشگاهای دنیا تو مکان 1200 ایستاده و در خاورمیانه 98 دانشگاه هستش) حال به نظر شما این ارزش دعوا کردنو داره؟؟؟

lukaskain
پنج شنبه 19 شهریور 1388, 03:16 صبح
[quote=Mamdos;796772]من دانشجویان زیادی را در دانشگاه خودمان می‌شناسم که از این امکانات (که البته کافی نیستند) استفاده کرده‌اند و واقعاً چیز یاد گرفته‌اند و استفاده کرده‌اند. بعضی از آن‌ها در پروژه‌های تحقیقاتی واقعی درگیر شده‌اند و در تدوین مقاله‌های معتبر کمک کرده‌اند (با درج نامشان) یا در پروژه‌های صنعتی مهارت‌های کاری آموخته‌اند (اگر خواستید مثال می‌زنم). خود من به خاطر قرار گرفتن در بین دانشجویان قوی و دانشجویان نه چندان قوی ولی پرانگیزه، استادان به‌روز (که البته انگشت‌شمارند) و محیطی که به من انگیزه‌ی یادگیری می‌داد با ایده‌ها و مفاهیم نو و پیشرفته‌ای آشنا شده‌ام که خارج از دانشگاه خیلی بعید بود که با آن‌ها آشنا شوم.
quote]
کل دوستان شما که مورد مثال شما هستند نصف صاحب نظران تجربی عرصه نرم افزار نیستند.
هیچ گاه نگویید 2 بزرگترین عدد دنیاست چون از 1 بزرگتر است!
توصیف شما از دانشگاه برای کسی که توان حرکت ندارد بسیار عالیست اما برای نخبگانی که پویندگی و جویندگی علم را دارند مضحک است.
دوست عزیز بیل گیتس و معاون اولش پل آلن هر دو دانشجویانی انصرافی دانشگاه بودند اما امروزه اساتید دانشگاه شریف OS بیل گیتس را هم نمی توانند درس بدهند وای به حال الباقیش

hrf110
یک شنبه 22 شهریور 1388, 21:38 عصر
سلام منم واقعا با شما موافقم.همین جوری کشورمون توی هر زمینه ای 1000 سال عقبه.توی نرم افزار که و مسایل مرتبط با اون هر ثانیه ای 1000 سال عقب میریم.

hamidinejad
جمعه 27 شهریور 1388, 17:54 عصر
با عرض سلام و خسته نباشید

بنده کاردانی ناپیوسته 2 سال در دانشگاه علمی کاربردی خوندم و 4 سال هم رشته کارشناسی پیوسته کامپیوتر

من نظر و تجربه شخصی خود را مطرح می کنم خواه خواهی پند گیر و خواه ....

باید قبول کرد 2 سال اول دانشگاه محیطی برای آشنایی با دانشگاه و رشد و ارتقا اجتماعی آدمی هست.

نکته 1: دانشگاه محلی برای تعامل و اجتماعی شدن است.

کاردانی را گرفتم تجارب بسیار زیادی کسب کردم اما محیط علمی - کاربردی بسیار متوسط و کوچک بود بنابراین تصمیم گرفتم بروم دانشگاه آزاد شهر خودمون در شهر اراک!

این دانشگاه جامع هست و حدود 30 هزار دانشجو داره!

نکته 2: بنابراین محیطی را انتخاب کنید که تنوع رشته و حدالامکان دانشگاه جامع باشه!

بعد از اینکه وارد دانشگاه شدم پیگیر کارهای زیادی شدم تمامی انجمن ها را زیر و رو کردم همه جا که متعلق به رشته خودم فعالیت می کردم !

مثلا یه نمونه اون شرکت در مسابقات ایران اپن قزوین بود اونم با پول خودمون!
اما متاسفانه مسئولین دانشگاه ما هیچ روی خوشی نشان نمی دادند و حتی بودجه را به ما ندادند.

نکته 3: تحقیق کنید آیا دانشگاهی که می خواهید در آن تحصیل کنید مسئولین دلسوزی دارد یا نه؟ (دانشگاه من 4 سالی که اونجا بودم خیلی از ما حمایت نکرد)

بعد از اینکه داشنگاه با مشکلات شدید مالی مواجه بود استاد خوب هم نمی آوردند!

نکته 4: از دانشجویان آن دانشگاه اونم درس خونها در رابطه با سطح سواد علمی و تئوری تحقیق کنید.(من توی دانشگاه خودمون میتونم برای استاد کلاس بذارم و درس بدم خیلی سطحشون پایینه!)

نکته آخر : اگر دوست داری با عشق کار کنی و سرخورده مثل نشی بهترین دانشگاهها را انتخاب کن و براش تلاش کن !

اسم هم نزن علمی کاربردی - آزاد - پیام نور و دولتی....

ببین کجا واقعا با دانشجو کنار میان!!

من دانشگاههای کشور زیاد سرک کشیدم اما دانشگاه آزاد قزوین یه جای دیگه هستش!