1485159
جمعه 27 فروردین 1389, 17:15 عصر
سلام
یه خواهش از مدیران
خواهش میکنم که این تاپیکو پاک نکیند! یا اگه در جای مناسبی نیست به محل مناسبی منتقل کنید! یا هر تغییراتی که خواستید اعمال کنید! ولی پاک نکنید! خواهش میکنم!
مقدمه
راستیتش من 2 ساله که فکر(!) میکنم برنامه نویسم!!! این جمله به این معنی هست که من برنامه نویس نیستم!!! چون اگه برنامه نویس بودم الان دیگه این تاپیکو نمیزدم!!!!:اشتباه:
برنامه نویسی به نظر من یه هنره! هنر کد نویسی، کد کنار هم چینی، ایده، نظر، فکر و .... نه یاد گرفتن یه مشت دستور چرت و پرت و بیعنی و پز دادن این که من بلدم یه برنامه بنویسم که 2 عدد رو جمع کنه! (خودمو میگم). 2 ساله که هرکی رو میبینم پز میدم که برنامه نویسم و ویروس مینویسم، بازی مینویسم، برنامه های کاربردی مینویسم و.... در حالی که هیمشه آرزو داشتم که این کار ها رو بکنم و توانشو نداشتم یا شایدم اصلا برنامه نویسی(هنر های برنامه نویسی) بلد نبودم یا شاید هم فقط فکر کردن به این ها رو دوسداشتم!!!!!
یه زمانی برنامه نویسی بلد نبودم و میخواستم ویروس بنویسم، کلی کتاب میخریدم! کلی تو اینترنت میچرخیدم تا یه چیز به درد بخور و به قول خودم باحال پیدا کنم! اون روز ها گذشت و من کلی چیز یاد گرفتم ولی هیچوقت ویروس ننوشتم!! بعد میخواستم دلفی رو یاد گرفتم، کلی وقت تلف کردم تا یاد گفتم! ولی هیچ استفاده ای ازش نکردم! بعد سی رو یاد گرفتم(خیلی کم)، هیچ استفاده ای ازش نکردم! بعد سی پلاس پلاس رو یاد گرفتم، از این استفاده کردم ولی نه به نفع خودم!! شاید هم به نفع خودم، شاید هم برای هیچ و پوچ!! تنها استفاده من از سی پلاس پلاس این بود که توی یه انجمن دیگه تونستم برای چنتا دانشجو پرژه آخر ترم بنویسیم! معلوم هم نیست که آخرش اونا گفتن دستت درد نکنه یا گفتن چه خری بود!!!
اون روز ها هم گذشت من به فکر بازی سازی افتادم! کلی وقت تلف کردم و Opengl رو یاد گرفتم(خیلی کم) ولی بازم وقتی یه مشکل خیلی کوچیک جلو اومد کنار کشیدم!!!
بعد رفتم دنبال کرک و.... کلی کتاب خریدم چند صفحه اول رو خوندم و کنار گذاشتم و.....
همه ی این ها رو یاد گرفتم شاید هم تصور میکنم که یاد گرفتم ولی هیچ استفاده ای نکردم و نمیتونم که بکنم! نمیدونم چرا! نمیدونم چرا هیچ کاری نمیتونم بکنم! چرا؟ چرا من اینطوری هستم؟! چرا همه میتونن همه کاری بکنن ولی من نمیتونم؟ شاید هم فکر میکنم که همه میتونن! چون من خیلی فکر میکنم ولی عمل نمیکنم چون و یا شاید چون بلد نیستم که از چیز هایی که بلدم استفاده کنم!!
باور کنید خیلی وقته که من میخوام یه همچین تاپیکی بزنم ولی نمیتونم! خجالت میکشم! چند بار هم متنشو نوشتم ولی بعد پاک کردم! الان هم نیمدنم که قراره اینو ارسال کنم یا نه!!!!!!
در هر صورت من دیگه خسته شدم، بریم! از خودم بدم میاد! شدم یه آدمی که هیچ سودی برای جامعه نداره و علایقش لحظه ایه!!!
اوه....!!! چه مقدمه ای!!! گریم گرفت!:گریه::گریه::گریه::افسرد ه::گریه::عصبانی++:
سوال
حالا سوالم اینه که با برنامه نویسی چه کار های متنوع دیگری میشه کرد؟ شاید از اونا خوشم اومد و ادامه دادم!
ممنون.
یه خواهش از مدیران
خواهش میکنم که این تاپیکو پاک نکیند! یا اگه در جای مناسبی نیست به محل مناسبی منتقل کنید! یا هر تغییراتی که خواستید اعمال کنید! ولی پاک نکنید! خواهش میکنم!
مقدمه
راستیتش من 2 ساله که فکر(!) میکنم برنامه نویسم!!! این جمله به این معنی هست که من برنامه نویس نیستم!!! چون اگه برنامه نویس بودم الان دیگه این تاپیکو نمیزدم!!!!:اشتباه:
برنامه نویسی به نظر من یه هنره! هنر کد نویسی، کد کنار هم چینی، ایده، نظر، فکر و .... نه یاد گرفتن یه مشت دستور چرت و پرت و بیعنی و پز دادن این که من بلدم یه برنامه بنویسم که 2 عدد رو جمع کنه! (خودمو میگم). 2 ساله که هرکی رو میبینم پز میدم که برنامه نویسم و ویروس مینویسم، بازی مینویسم، برنامه های کاربردی مینویسم و.... در حالی که هیمشه آرزو داشتم که این کار ها رو بکنم و توانشو نداشتم یا شایدم اصلا برنامه نویسی(هنر های برنامه نویسی) بلد نبودم یا شاید هم فقط فکر کردن به این ها رو دوسداشتم!!!!!
یه زمانی برنامه نویسی بلد نبودم و میخواستم ویروس بنویسم، کلی کتاب میخریدم! کلی تو اینترنت میچرخیدم تا یه چیز به درد بخور و به قول خودم باحال پیدا کنم! اون روز ها گذشت و من کلی چیز یاد گرفتم ولی هیچوقت ویروس ننوشتم!! بعد میخواستم دلفی رو یاد گرفتم، کلی وقت تلف کردم تا یاد گفتم! ولی هیچ استفاده ای ازش نکردم! بعد سی رو یاد گرفتم(خیلی کم)، هیچ استفاده ای ازش نکردم! بعد سی پلاس پلاس رو یاد گرفتم، از این استفاده کردم ولی نه به نفع خودم!! شاید هم به نفع خودم، شاید هم برای هیچ و پوچ!! تنها استفاده من از سی پلاس پلاس این بود که توی یه انجمن دیگه تونستم برای چنتا دانشجو پرژه آخر ترم بنویسیم! معلوم هم نیست که آخرش اونا گفتن دستت درد نکنه یا گفتن چه خری بود!!!
اون روز ها هم گذشت من به فکر بازی سازی افتادم! کلی وقت تلف کردم و Opengl رو یاد گرفتم(خیلی کم) ولی بازم وقتی یه مشکل خیلی کوچیک جلو اومد کنار کشیدم!!!
بعد رفتم دنبال کرک و.... کلی کتاب خریدم چند صفحه اول رو خوندم و کنار گذاشتم و.....
همه ی این ها رو یاد گرفتم شاید هم تصور میکنم که یاد گرفتم ولی هیچ استفاده ای نکردم و نمیتونم که بکنم! نمیدونم چرا! نمیدونم چرا هیچ کاری نمیتونم بکنم! چرا؟ چرا من اینطوری هستم؟! چرا همه میتونن همه کاری بکنن ولی من نمیتونم؟ شاید هم فکر میکنم که همه میتونن! چون من خیلی فکر میکنم ولی عمل نمیکنم چون و یا شاید چون بلد نیستم که از چیز هایی که بلدم استفاده کنم!!
باور کنید خیلی وقته که من میخوام یه همچین تاپیکی بزنم ولی نمیتونم! خجالت میکشم! چند بار هم متنشو نوشتم ولی بعد پاک کردم! الان هم نیمدنم که قراره اینو ارسال کنم یا نه!!!!!!
در هر صورت من دیگه خسته شدم، بریم! از خودم بدم میاد! شدم یه آدمی که هیچ سودی برای جامعه نداره و علایقش لحظه ایه!!!
اوه....!!! چه مقدمه ای!!! گریم گرفت!:گریه::گریه::گریه::افسرد ه::گریه::عصبانی++:
سوال
حالا سوالم اینه که با برنامه نویسی چه کار های متنوع دیگری میشه کرد؟ شاید از اونا خوشم اومد و ادامه دادم!
ممنون.