PDA

View Full Version : توی محل کارتون چقدر QWL رعایت میشه؟؟



مرتضی پیروزی
سه شنبه 07 اردیبهشت 1389, 00:17 صبح
سلام دوستان
چند وقت پیش تاپیکی ایجاد شد به نام " آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟" که حالا اونم بهتر بود به جای برنامه نویس شدن از کلمه برنامه نویس بودن استفاده میکرد.
ولی چیزی که شاید توی این سایت بررسی نشده( یا شایدم شده و من ندیدم) اینه که
چقدر توی محیط کاری به QWL اهمیت میدن؟؟ آیا از شرایطی که دارید توش کار میکنید راضی
هستید؟؟ یا بهتر بگم از موندن توی محل کار لذت میبرید؟
چه چیزهایی باید برای شما فراهم باشه که نیست یا باید باشه و هست؟
فقط دوستانی که لطف میکنن و پاسخ میدن شرایط مالی رو مد نظر قرار ندن و فقط و صرفاً
وضعیت رفاهی که با اون درگیر هستند رو بیان کنند.
موفق باشید

salehbagheri
سه شنبه 07 اردیبهشت 1389, 00:26 صبح
محل كار من، منزل هست!

بسيار راحت هستم. هر موقع دلم خواست تعطيل ميكنم، هر موقع دلم خواست اضافه كاري ميكنم.

بود و نبود امكانات دست خودمه. اگه بخوام هست، اگه نخوام نيست.

شرايط خورد و خوراك عاليه. تفريح عاليه.

در كل محيط كارم از ايده آل؛ ايده آل تره!

Behrouz_Rad
سه شنبه 07 اردیبهشت 1389, 00:33 صبح
من یک اتاق اختصاصی برای خودم دارم به همراه یک Laptop و یک Desktop. مستخدم هر روز اتاق رو تمیز می کنه و چایی میاره. درب اتاق معمولاً بسته است و معمولاً کسی مزاحمم نمیشه. هر وقت دوست داشته باشم به مرخصی میرم و البته کارم رو به موقع تحویل میدم :)
من از محیط کارم راضی هستم فقط ای کاش یک ماشین با راننده هم بهم میدادن :P

FastCode
سه شنبه 07 اردیبهشت 1389, 06:20 صبح
من هم دقیقا" مثل salehbagheri هستم.
ولی چون همیشه از deadline میگزرم بعضی وقتها تا صبح تو اضافه کاری ام.

Touska
چهارشنبه 08 اردیبهشت 1389, 13:49 عصر
بر عکس ، من اصلا تو شرایط خوبی کار نمی کنم ، کار زیاد ، پولش بد نیست

ولی از نظر روحی بعضی وقتها اذیت می شم.

taghvajou
چهارشنبه 08 اردیبهشت 1389, 18:11 عصر
سلام به همه
خداییش منم از وضع صندلی و میزم اصلا راضی نیستم
صندلی کوتاه و سفت! میز بلند و با لبه های تیز! شونه هام اذیتند!
خیلی دوست دارم مثل اون دوستمون تو خونه کار کنم و از کلیه امکانات خونه و از همه مهمتر از محبت همسرم بهره مند شم! ولی پروژه تیمیه و از اون بدتر که داریم به سبک اجایل کار میکنیم متاسفانه!
تو خونه بدون کفش و جوراب و شلوار
به به
چه توهمی!

salehbagheri
چهارشنبه 08 اردیبهشت 1389, 18:17 عصر
راستی به نظر شما لامپ مهتابی واسه محیط کار بهتره یا لامپ معمولی ؟

اينها مربوط به مهندسي برق هست!

در بهترين حالت، دوتا مهتابي لازمه يكي سفيد و يكي زرد. ولي بدليل كمبود امكانات معمولا يه مهتابي و يك لامپ معمولي استفاده ميكنند كه فضا رو به صورت كرمي در مياره.

فضاي كاملاً سفيد و كاملاً زرد براي چشم مضر هست.


کلاً کسی اطلاعات دقیقی در مورد استاندارد های محیط کار از جمله نور ، زوایای نشستن پشت کامپیوتر و ... داره ؟

در مورد علم ارگونوميكس جستجو كنيد.

Alireza_Salehi
چهارشنبه 08 اردیبهشت 1389, 19:14 عصر
در حال حاظر:
محل کار : خونه
رئیس خودمم
غذا خوبه، نور خوبه، امکانات هم عالیه...
مانیتور 20 اینچ ، کیبورد عالی
لپ تاپ...
PC
ADSL
همه چیز هست....

پروژه ها رو هم معمولا ریموت تحویل میدم:لبخند:
کلا همش پشت میز کامپیوترم.

پارسال:
یک اتاق 6 - 7 متری
در کنار یک رک بزرگ و خوشگل به تعداد 9 کیس داخلش...
نور خیلی بد
هوا خیلی خیلی بد (یه کولرگازی که وقتی روشنش میکردم، قطب!... وقتی خاموشش میکردم رک بوق میزد که دما رفته بالا )
مانیتور CRT
اینترنت: داریم ولی اینقدر کنده انگار نداریم...
سیستم خیلی ضعیف
محل خوردن ناهار رو کیبورد...
محل استراحت: جانیست، پشت میز
خدا نصیب نکنه...

eshpilen
سه شنبه 25 خرداد 1389, 18:26 عصر
هان هیچی :لبخند:
مگه اینجا بروبچ از امکانات محل کارشون و اینطور چیزا نگفتن؟
من اصلا نمیدونم WQL چیه، توی ویکیپدیا زدم مقاله ای راجع بهش نبود. منتها دیدم دارن راجع به امکانات محیط کارشون میگن فکر کردم حتما به شرایط انسانی محیط کار ربطی چیزی داره.
مگه اینطوری نیست حالا؟
خب البته قدیما واقعا اینقدر وضعیت خوب نبود.
البته نمیگم الان خیلی خوبه اما قدیم خیلی بدتر بود.
مثلا همین کارمندا یادتون باشه یه زمانی میگفتن کارمند همه دلشون بحالشون میسوخت!
اما الان ماشالا وضعشون از خیلی ها که شغل آزاد دارن بهتره.
واسه همین من میگم حالا که وضعیت خوب شده دیگه بجای راحت طلبی و زیاده خواهی باید استفاده کرد برای پیشرفت علمی و معنوی و نباید هدف اولمون رسیدن به تجمل و رفاه ظاهری کشورهایی مثل آمریکا باشه.

Web.Designer01
سه شنبه 25 خرداد 1389, 18:41 عصر
هان هیچی :لبخند:
مگه اینجا بروبچ از امکانات محل کارشون و اینطور چیزا نگفتن؟
من اصلا نمیدونم WQL چیه، توی ویکیپدیا زدم مقاله ای راجع بهش نبود..
خب نبایدم مقاله ای راجع بهش باشه!
WQL نه QWL! :لبخند:

مرتضی پیروزی
سه شنبه 25 خرداد 1389, 18:45 عصر
Quality Of Work Life بهش به اختصار میگن QWL ، در اصل یک فلسفه مدیریتی هست که میگه انسانها
موجودات ارزشمندی برای سازمان ها هستند، اونا مسولیت پذیرند، خلاقند، قابل اعتمادند و.............
در اصل این فلسفه ای هست که در شرکت ها مدیران کاری میکنن طرف وقتی وارد محیط کاری میشه فکر کنه که وارد خونه خودش شده...............
به فعالیت های گروهی تشویق میشن، بهشون ارزش و بها قائل میشن و.............
مثلاً قبلاً یک شرکت آمریکایی بدون اینکه کارمندش بفهمه رفتن از خانواده اش سوال کردند که خصوصیت اخلاقی همسر/پدر شما چیه؟؟ جواب دادن خیلی عصبی و پرخاشگر و...... هست..
روی طرف برنامه ریزی کردند، بعد از چند مدت رفتن دوباره پیش خانواده اش و پرسیدند تغییری توی رفتار ایجاد شده؟؟ جواب دادند: بسیار آرام و خوش اخلاق شده!!
کلاً کار سختیه ها ، فکر نکنید اگر به کارمندت آب میوه بدی QWL رو رعایت کردی؟! تو ایران خود مدیران ما نیاز به مدیریت شدند دارن( تازه کارکشته هاشون، جوجه مدیران! که جای خود).

نباید هدف اولمون رسیدن به تجمل و رفاه ظاهری کشورهایی مثل آمریکا باشه.
راستی بنیان QWL رو آمریکا گذاشته!!

مرتضی پیروزی
سه شنبه 25 خرداد 1389, 18:47 عصر
خب نبایدم مقاله ای راجع بهش باشه!
WQL نه QWL! :لبخند:
همونطور که گفتم Quality Of Work Life !! پس میشه QWL . اون جایی که شما خوندی اشتباه نوشته.......!!!!

SAASTN
سه شنبه 25 خرداد 1389, 23:59 عصر
config سیستم: کافی،
نور: خوب،
صندلی : تو شرکت بد تر از اینم پیدا میشه!
سروصدا: وحشتناک (جنب جلال)،
مانیتور: "CRT17،
ارتفاع میز: چند وقت پیش مچ راستم دو سه هفته ای دردناک شد،
فضا: فوق العاده کم (پنج تا میز تو یه اطاق 12 متری، البته الان 3 نفریم که قراره بشیم 4 یا 5 نفر)،
اینترنت: ADSL256 (البته موقع استفاده باید با بقیه چک کنیم، نمیکنه یه هاب بگیره)،
مدیریت: دلسرد کننده (اخیرا فهمیدیم حضرت آقا ماه رمضون پارسال لیست پرکرده که مثلا نفری 20تومن مرغ داده به کارمندا، جای همه امضا کرده فرستاده برا نمی دونم بیمه ای مالیاتی یا یه قبرستون دیگه، حالا رو هم دیگه 10 نفر نمی شیم که اگه میداد کلا می شد 200 تومن تو یه سال، حالا برنامه نویسی هر چقدم کم درآمد باشه بازم کسی لنگ 20 تومن نیست، ولی خوب آدم این چیزا رو که می بینه CPUش نیمسوز میشه :عصبانی:)

morrning
چهارشنبه 26 خرداد 1389, 09:06 صبح
منم از کارم راضیم البته من چون چند جا کار میکنم امکانات هم متفاوته ولی روی هم رفته بدک نیست .
بدترین امکانات یه اتاق خصوصی با یه کامپیوتر خوب ولی قدیمی که وظیفه کنترل یه سیستم رو بر عهده دارم و بهترین هم اتاق مدیر عامل یه شرکت رو توضیف کنید

Hossein Bazyan
چهارشنبه 26 خرداد 1389, 11:39 صبح
سلام
من از محیط و شرابط کاریم خیلی راضیم
یه اتاق 4 در 5 با یه میز کار بزرگ و لب تاب با دو مونیتور ( بدون دو مونیتور برنامه نویسی خیلی عذاب داره ) و یک کامپیوتر PC و سرور اختصاصی که کامپیوترها مال محل کاره اما لب تاب رو همیشه باید همراه داشته باشیم
به هر کارمندی ( در بخش من یعنی ICT و همچنین بخش Marketin ) یه ماشین که هر سه سال نو میشه ( لیز ) و یه خط موبایل داده شده که پس از اتمام قرارداد پس گرفته میشوند . پول بنزین و دیزل هم پس داده میشه
چون ما VPN هم داریم میتوانیم هر جایی که اینترنت هست کار کنیم و وصل سرور خودمان بشیم پس محل کار هم میتونه ثابت باشه و هم متغییر که معمولا من روزهای جمعه خونه کار میکنم یه طوررایی یعنی سه روز تعطیلی ) .
در ضمن ساعات کار از هشت و نیم تا 5 عصر میباشد و ما حق نداریم بعد از ساعت پنج کار کنیم ( در بخشی که خودم کار میکنم بقیه را نمیدانم ) و باید تعطیل کنیم من اوایل نمیدانستم و میخواستم ایرانی بازی دربیارم ( خودشیرینی ) و بعضی از کارهامو در خونه بعد از وقت اداری انجام میدادم تا فهمیدند ( حال من انتظار تشویق داشتم ) اما برعکس تهدیدم کردند که اگر در خارج از وقت اداری کار کنم باید لب تاب رو هنگام رفتن به خونه همراه نبرم ( بدون لب تاب هم که نمیشه کار کرد)

معمولا با تحلیلگر سیستم در یک اتاقیم
اینجا آبدارچی نداره ( کلا در اروپا شغلی بنام آبدارچی وجود نداره و هر کس خودش برای خودش چایی یا نوشیدنی میریزه حتی رئیس و وزیر و نخست وزیر)

MahmoudiNik
پنج شنبه 27 خرداد 1389, 00:07 صبح
سلام
من هم از محیط کاریم راضیم الحمد الله
تو زیرزمین خونمون برنامه نویسی میکنم
یکم نم ناکه یعنی تو تابستونا شرجی و زمستونا سرد
نور خوبه : لامپ کم مصرف یارانه ای:لبخند:
میزم بده چون موس و کی بورد چفت هم هستند
دوروبرم همیشه شلوغه پر کاغذ و اینجو چیزهاست چون هم درس میخونم و
هم برنامه نویسی (بالاخره زندگی خرج داره دیگه)
گردنم زیاد خسته میشه (صندلی پلاستیکی)
دوستارم درازبکشم و بایه لپ تاب برنامه نویسی کنم (انشا..)

JaguarXF
پنج شنبه 27 خرداد 1389, 05:47 صبح
چیزی که دوست دارم آزاد بودن ساعات کاری هست. بخوام 6 صبح میرم. بخوام 10 صبح. مگر اینکه جلسه در ساعت خاصی داشته باشم. نخوام برم هم که از خونه با VPN وصل میشم که البته سرعتش نسبت به اینترنت داخلی شرکت دهها برابر کمتره و صرف نمیکنه .

چیز دیگری که دوست دارم هم نداشتن dress code هست به این دلیل که محل ما محل مورد رفت و آمد مشتری نیست و ساختمان جدایی هست . آن بدبختها اصلا اجازه شلوار جین پوشیدن رو هم ندارند. بنابراین در این تابستونه اکثر مواقع با دمپایی شستی و شلوارک میرم سر کار .

cube هم از همان کیوبهایی که در همه جا مرسوم هست.

مانیتور هم دو اینچ ارتقا پیدا کرد و اکنون به 24 اینچ رسیده از این سامسونگ های سینک مستر هست. گرچه قبلی رو بهتر دوست داشتم چونکه ازتفاعش تنظیم میشد . این نمیشود.

از لحاظ تفریحی هم بد نیست. ماهی یک بار مراسم لهو و لعب برایمان برگزار میکنند . حالا یک بار میرویم شهر بازی . یک بار استادیوم . دفعه قبل رفتیم کنار دریاچه .

صندلی: صندلی هفتصد تومنی که بد نمیشه !

مشکل: یک مشکل من سارا است ! چونکه تازگیها یاد گرفته راس ساعت سه عصر برود یک بسته چسفیل درست کند بخورد و بوی دزت و روغن میرود توی اعصاب .

مشکل بعدی هم دو تا از دخترهای تیم بغل دستی هستند که متاسفانه برنامه نویسان بسیار ماهری هم هستند و نمیشه چیزی بهشون گفت ولی اینقدر ورررر میزنند با صدای بلند ! مثلا امروز یاد گرفتم که چطور لک روی موکت رو پاک کنم و اینکه کدامشان یک برادر 10 سال کوچکتر از خودش دارد‌!

این هم به میز وصله . نجات دهنده درد مچ دست همینه
http://www.humanscale.com/imageassets/2G90011RF_KP_01_med.jpg

h.alizadeh
دوشنبه 31 خرداد 1389, 19:13 عصر
این هم به میز وصله . نجات دهنده درد مچ دست همینه
http://www.humanscale.com/imageassets/2G90011RF_KP_01_med.jpg
این عکس چیه؟


مشکل بعدی هم دو تا از دخترهای تیم بغل دستی هستند که متاسفانه برنامه نویسان بسیار ماهری هم هستند و نمیشه چیزی بهشون گفت ولی اینقدر ورررر میزنند با صدای بلند ! مثلا امروز یاد گرفتم که چطور لک روی موکت رو پاک کنم و اینکه کدامشان یک برادر 10 سال کوچکتر از خودش دارد‌!


:لبخند::لبخند: خوبه که:بامزه: دیگه حوصله تون هم سر نمیره!

------
من امروز رفتم سریک کار جدید نمیدونم اول که آدم میره یه جای جدید یه جوریی هست، مخصوصا اینکه توی زمینه ای هست که من کار نکردم نمیدونمم خوشم مییاد یا نه!
بهرحال محیطش اینجوراس:

یک شرکت بزرگ،سرسبز و تعدادی ساختمون، ساختمونی که من در اش هستم ساختمون خلوتی هست و اتاقم رو به فضای سرسبز و زیبایی باز میشه کنارشم یک کوه سنگی هست ، برخورد همه با من خیلی محترمانه است و در اتاقم هم یک فروند همکار مرد دارم که بعضی روزا هست و بعضی روزا خیر. برخوردش خیلی خوب و صمیمی و محترمانه س و لبخندش اصلا محو نمیشه کلا خوش خنده س ...
دیگه گفتند که هرچیزی که میخوام راحت بگم از امکانات سخت افزاری گرفته تا هر نوع سی دی و کتابی که لازم دارم سفارش بدم یاخودم تهیه کنم با پول اونا...
از لحاظ کمک در کار هم گفتند اگر سوالی داشتم از هرطرف بهم کمک می کنند ...:D
مرخصی هم فکر میکنم راحت میدن...
ساعت کاری هم فعلا ده صبح تا دو یا چهار بعدازظهر هست اگر مایل باشم تا شب می تونم واستم...

ار لحاظ تغذیه هم که آشپزخونه هست که میتونم از خودم پذیرایی کنم ، البته امروز که همکارم ازم پذیرایی کرد:D

بهرحال روز اول بود با اینکه همه خوب بودند ولی بازم یه جوریی ام ! یه حس در منگنه بودن رو دارم! شاید بخاطریکه بین دو راهی بودم و این راه رو اومدم نمیدونمم درست انتخاب کردم یانه...!

eshpilen
دوشنبه 31 خرداد 1389, 20:33 عصر
از QWL خودم چی بگم براتون آخه هرچی بگم نمیشه توصیفش کرد.
پنج نفر مدام در خدمت من هستن. یکیشون یه بادبزن داره که اگر یوقت خدای نکرده برق رفت منو باهاش باد بزنه مبادا تمرکزم برای برنامه نویسی از بین بره.
مدیرعامل هم بهش گفتم من قیافهء تو رو نبینم اصلا حالم بد میشه، در نتیجه اصلا طرفم نمیاد و از راه دور ارتباط برقرار میکنه.
چند وقت پیش گفتم یه استخر و سونا توی اتاق بغل درست کنن واسم. چون دیدن مکان فعلی شرکت ظرفیت نداره قراره منتقل بشیم به یه جای دیگه که استخر و سونا داره. حالا من بیخیال شدم دیگه طرح خودم رو سفارش بدم برام بسازن. دیدم گناه داره مدیرعامل حالا درسته از قیافش خوشم نمیاد ولی آدم بدی هم نیست.