View Full Version : صندلی داغ با حضور "محمد هاشمیان"
Behrouz_Rad
سه شنبه 05 مرداد 1389, 10:25 صبح
"محمد هاشمیان" نامی آشنا برای برنامه نویسان #C است. کتاب #C ایشون معروف هست و مدتی مدیر بخش #C این سایت بودند.
آقای هاشمیان مدرک لیسانس مهندسی نرم افزار کامپیوتر رو در ایران اخذ کردند و برای ادامه ی تحصیل به کانادا رفتند.
ایشون در کانادا فوق لیسانس کامپیوتر گرایش Social and Dynamic Networks گرفتند و برای دوره ی دکترا آماده میشن.
با توجه به اختلاف زمانی 10 ساعته ی محل سکونت ایشون با ایران، پاسخگویی به سوال ها ممکن هست با کمی تاخیر صورت بگیره.
دوستان لطف کنن سوالات فنی و مفید مطرح کنند.
با تشکر از ایشون که قبول کردند مهمان صندلی داغ جامعه ی بزرگ برنامه نویسان بشن، سوالات رو آغاز می کنم.
1) چرا عنوان ID شما در سایت برنامه نویس "امید احمدی" هست؟
http://www.barnamenevis.org/forum/member.php?u=8730
2) لطفاً کمی در مورد گرایش Social and Dynamic Networks توضیح بدید.
3) با چه زبان (های) برنامه نویسی کار می کنید؟
متشکرم. :لبخندساده:
omid_Ahmadi
سه شنبه 05 مرداد 1389, 20:26 عصر
سلام
اول از همه ممنون از بهروز که این مورد رو پیگیری کرد. من توی فرومهای زیادی فعالیت ندارم، اما این فروم همیشه یکی از فرومهای محبوب من بوده و حتی دوستانی که از من راهنمایی خواستن تا الان می دونن که همیشه این فروم رو به عنوان یکی از مراجع کامل بهشون معرفی کردم. درسته که به دلیل مشغله زیاد نتونستم فعالیتم رو اینجا ادامه بدم، اما خوشحالم که می تونم دوباره اینجا برای یه مدت کوتاه هم که شده چند تا پست داشته باشم.
خوب اول سوالهای خود بهروز:
1) فکر کنم قبلا هم یکی از بچه های همین سایت این رو از من پرسیده بود. موقعی که من این شناسه رو ساختم حدود 6 سال پیش بود. دقیقا نمی دونم اون موقع چه فکری کردم که این رو انتخاب کردم، اما حدس می زنم به خاطر این بود که فکر می کردم نمی خوام با نام خودم توی سایت ثبت نام کنم و بهتره یه Alias داشته باشم. پس اولین اسمی که به ذهنم رسید رو انتخاب کردم و اون هم این بود.
2) بهتره یه تصحیح اینجا انجام بدم: زمینه کاری الان من Human Dynamic Networks and Social Network Analysis هست. این زمینه به صورت Interdisciplinary هست و قسمت عمده اون به رشته هایی مثل Anthropology، Epidemiology و Health Science مربوط میشه که من شخصا در مورد Epidemiology و Health Science فعالیت بشتری دارم.
کار من از Delay Tolerant Networks یا DTN شروع شد. DTN به دو دسته Static و Mobile تقسیم میشه که من توی قسمت Mobile کار می کردم. به عنوان یه مثال در Static، در نظر بگیرید که شمامی خواهید در یک کارخونه رطوبت رو در قسمتهای مختلف اندازه بگیرید. خوب برای این کار فرضا 1000 تا سنسور رطوبت در 1000 نقطه مختلف کارخونه قرار میدید. این سنسورها به صورت ثابت هستن و به صورت Wireless با هم در ارتباط خواهند بود اما به دلیل اینکه اینها با باطری کار می کنن و ما نمی خواهیم هر دو روز یه بار 1000 تا باطری عوض کنیم، باید انرژی اونها رو در نظر داشته باشیم که چه زور استفاده میشن. پس پروتوکولهای راتباط وایرلس این مدل شبکه با پروتوکول های فرضا 802.11 فرق داره.
DTN with Mobile nodes حالتی هست شبیه سناریوی بالا، اما نودها به هر دلیل به یک شیی موبایل وصل هستن و حرکت می کنن. حقیقاً مثالی که بتونه کامل این رو پوشش بده در ذهن ندارم. اما کاری که من در این مورد تمرکز کرده بودم به این سوال برمیگشت که چه طور حرکت روزمره افراد میتونه در کارایی شبکه های وایرلس موثرباشه؟ این مورد لازم داشت که حرکت روزمره افراد رو مطالعه کنیم و ببینیم که آیا می تونیم یه مدل احتمالاتی برای اون طراحی کنیم یا نه. تا الان بعضی از تلاشهایی که بعضی از دانشگاهها انجام دادن خیلی خوب جواب داده و تونستن مدلهایی طراحی کنن که حرکت روزمره هر فردی رو به حد قابل قبولی پیش بینی می کنه. کار من هم در همین زمینه بوده و هست. به همین دلیل Human Dynamic Networks نامیده میشه، یعنی شبکه دینامیک متشکل از انسان.
حالا چنین مدلی که حرکت افراد رو نشون بده، طبعا می تونه رابطه های اجتماعی اونها رو هم مدل کنه و نشون بده. خروجی چنین سیستمی توی رشته های زیادی استفاده داره. دو مورد که من در اون فعالیت می کنم هست:
1) شبکه های وایرلس: همونطور که گفتم می تونیم از این مدل استفاده کنیم تا بفهمیم چه طور حرکت فیزیکی افراد می تونه به کارایی این شبکه ها کمک کنه.
2) Public Health and Epidemiology: چه طور یه بیماری ممکنه در یک جامعه شیوع پیدا کنه. چه طور میشه از چنین مدلی برای پیشبینی انتشار بیماریهای واگیردار بین یک جامعه استفاده کرد. این زمینه به Social Network Analysis هم مربوط میشه.
3) عمدتا ++C، قبلا توی یکی از آزمایشهایی که چند ماه پیش انجام دادم از یه زبان خاص به اسم nes-C استفاده کردم تا سیستم رو پیاده سازی کنم. الان بعضا برای بعضی از شبیه سازی ها از Lisp هم استفاده می کنم. ولی زیاد به زبان خاصی محدود نیستم، بسته به نیاز زبانی که استفاده می کنم عوض میشه.
@hojjatshariffam:
1) نفهمیدم سوال چی هست. ممکنه واضحتر مطرح کنی؟ ممنون
mahdi_farhani
سه شنبه 05 مرداد 1389, 22:07 عصر
با سلام خدمت کلیه دوستان
1-جناب اقای هاشمیان شما متولد چه سالی هستید ؟
2-چطور اصلاً به این گرایش روآوردید ؟
3-چرا کشور کانادا را انتخاب کردید ؟
و در آخر توصیه شما برای کسانی مثل من که لیسانس نرم افزار هستند و تا حدودی ( نه چندان زیاد) با برنامه نویسی آشنا هستند و علاقه زیادی به آن دارد چیست ؟
با تشکر
omid_Ahmadi
چهارشنبه 06 مرداد 1389, 02:10 صبح
@ mahdi_farhani:
1) 1365
2) کدوم گرایش؟ کامپیوتر؟ یا Human Dynamic Networks؟ مورد اول علاقه بود، زمان زیادی هست که با کامپیوتر کار می کنم. مورد دوم هم اینکه من به Pervasive Computing در دوره لیسانس علاقه داشتم. وقتی فوق رو شروع کردم کم کم بر اساس علاقه و امکاناتی که دانشگاه در اختیارم گذاشت زمینه رو تخصصی تر کردم و به این مورد رسیدم.
3) زمانی که اومدم اینجا فقط به این دلیل بود که پشتیبانی مالی که به من دادن از بقیه پیشنهادهایی که گرفته بودم بهتر بود. اما الان می بینم که مزایای دیگه ای هم داره که باعث شده از این انتخابم خوشحال باشم.
4) این دسته افراد، افراد زیادی رو در جامعه شامل میشه. من نمی تونم پیشنهاد کاملی بدم که برای همه این افراد مفید باشه. خیلی کلی اگر بخوام بگم این خواهد بود که سعی کنید به چیزی که علاقه دارید بپردازید، و از هر موقعیتی که بهتون میرسه حداکثر استفاده رو بکنید
@hojjatshariffam:
متاسفانه من جواب این سوال رو نمی دونم. تخصص من مهندسی نرم افزار نیست (که از سوالتون حدس زدم به اون ربط داره).
JaguarXF
چهارشنبه 06 مرداد 1389, 03:56 صبح
قهوه های کدوم رو بیشتر دوست داری :
Second Cup
Java U
Tim Horton
Starbucks
omid_Ahmadi
چهارشنبه 06 مرداد 1389, 06:37 صبح
Tim Horton's
PC2st
چهارشنبه 06 مرداد 1389, 14:00 عصر
خوشحالم که بعد از این مدت باز هم شما را میبینم :)
۱) اگر به گذشته بازگردید، آیا باز هم کتاب آموزش C# را مینویسید؟ یا زبان دیگری را؟
۲) چرا ++C با توجه به اینکه مدتی مدیر بخش C# بودید و کتاب آموزش C# تألیف شماست.
۳) به ترتیب، چه زبانهای برنامهنویسی را کار کردید؟
۴) وضعیت و تعداد برنامهنویسهای C# در کانادا چگونه است؟
۵) به لحاظ اینکه در کانادا کپیرایت نرمافزارها جزء قوانین است، نظر شما در رابطه با آن چیست؟
۶) اولین برنامهای که نوشتید، چند سال پیش بود؟ آیا آن را فروختید؟
۷) در بیشتر موارد با چه سیستمعاملی سر و کار دارید؟
۸) رفتار مردم کانادا با شما چطور بود؟
۹) از نام کاربری خود راضی هستید؟! :لبخند:
۱۰) اگر بگویند به ۲۰ سال قبل بازگردید و باز هم همین مراحل را طی کنید؟ :شیطان:
franchesco
چهارشنبه 06 مرداد 1389, 15:43 عصر
به عنوان یک کسی که فوق رو به اتمام رسونده و الان برای phd اماده به کار هست میتونید به من چند تا ضمینه خوب برای تحقیق معرفی کنید ؟ در ضمینه شبکه و اینترینت در سطح پایان نامه فوق لیسانس .
با تشکر
MahmoudiNik
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 00:18 صبح
سلام
1-در کدام دانشگاههای ایران تحصیل کردید؟
2-آیا قصد بازگشت به ایران دارید؟
3-آینده نرم افزار در ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
4-در مورد برنامه نویس های ایرانی چطور فکر می کنید(در مقایسه با خارجی ها)؟
r00tkit
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 08:51 صبح
سلام
اولا" خیلی خوشحالم که با شما به صورت delay on line صحبت می کنم
هر جور حساب می کنم جور در نمی یاد 65 و اینهمه مدرک ؟
ان طرف بیشتر کدام distribute از لینوکس را استفاده می کنن؟
ان چیز هایی که تو دانشگاه های ما تو رشتهی کامپیوتر تدریس می شه در چه فاصله ای با دانشگاه های ان ور هستش؟
توی ان ور به جز lisp از زبان های تابعی دیگه هم استفاده می شه ؟ نظر شما در مورد این paradigm چیست؟
ممنون و همیشه موفق باشید
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 11:13 صبح
خوشحالم که بعد از این مدت باز هم شما را میبینم :)
۱) اگر به گذشته بازگردید، آیا باز هم کتاب آموزش C# را مینویسید؟ یا زبان دیگری را؟
۲) چرا ++C با توجه به اینکه مدتی مدیر بخش C# بودید و کتاب آموزش C# تألیف شماست.
۳) به ترتیب، چه زبانهای برنامهنویسی را کار کردید؟
۴) وضعیت و تعداد برنامهنویسهای C# در کانادا چگونه است؟
۵) به لحاظ اینکه در کانادا کپیرایت نرمافزارها جزء قوانین است، نظر شما در رابطه با آن چیست؟
۶) اولین برنامهای که نوشتید، چند سال پیش بود؟ آیا آن را فروختید؟
۷) در بیشتر موارد با چه سیستمعاملی سر و کار دارید؟
۸) رفتار مردم کانادا با شما چطور بود؟
۹) از نام کاربری خود راضی هستید؟! :لبخند:
۱۰) اگر بگویند به ۲۰ سال قبل بازگردید و باز هم همین مراحل را طی کنید؟ :شیطان:
1) بله، این کار رو دوباره انجام میدم. اینکه حالا دقیقا همون زبان یا زبان دیگه رو نمی دونم. اما می دونم اگر دوباره هم موقعیت مشابه ای پیش بیاد و کتابی داشته باشم همون روش قبلی رو در موردش پیش میگیرم.
2) در مورد زبان گفتم که کلا بسته به نیاز زبان رو انتخاب می کنم. من الان دیگه در زمینه سیستمهای تجاری یا مالی، و یا سیستمهای انترپرایز و مبتنی بر وب و غیره برنامه نمی نویسم. سیستمهایی که روش کار می کنم به نحوی خاص منظوره هستن و گرایش تحقیقاتی دارن، نه تجاری. پس اینکه حتما باید از سی شارپ استفاده کنم چون بهش تسلط دارم زیاد دلیل موجهی نیست.
3) بیسیک، ویژوال بیسیک، C++، سی شارپ، ویژوال بیسیک دات نت، VC++، nes-C ، اف شارپ، پایتون، لیسپ و الان دوباره C++
4) زیاد در بازار کار نبودم، اما اطلاع کمی که دارم نشون میده کلا برای کامپیوتر پیدا کردن شغل زیاد سخت نیست اینجا حالا چه دات نت چه جاوا. البته همینطور که مدرک بالاتری میگیرید شغل توی صنعت سختتر پیدا میشه.
5) اینجا هم خیلی از مردم برای استفاده عادی از نرم افزارهای کپی شده استفاده می کنن. مثل ایران. البته باز هم در محیط آکادمیک زیاد این مورد مشکل نبوده چون اغلب شرکتها تحت برنامه های مختلف نرم افزارهای خودشون رو در اختیار دانشگاهها میزارن. مثلا سیستمهایی مشابه MSDNAA که اغلب نرم افزار های مایکروسافت رو در اختیار همه دانشگاههای آمریکای شمالی قرار داده.
6) اولین برنامه ای که نوشتم توی ویژوال بیسیک 6 بود و به فروش هم نرفت. حتی تمومش هم نکردم. من تا حالا هیچ برنامه ای ننوشتم که بخوام بفروشمش!
7) لینوکس - Mandriva
8) شهری که من زندگی می کنم بر خلاف شهرهای اصلی کانادا جمعیت ایرانی قابل توجهی نداره به همین خاطر اغلب برخوردهای روزمره و حتی زندگی شخصی با کانادایی ها میگذره. کلا سیستم کانادا بر خلاف اروپا خیلی مهاجرپذیر هست که باعث میشه زندگی اینجا راحت باشه.من شخصا از زندگی با کانادایی ها تا الان راضی بودم.
9) نه راضی نیستم. خیلی دوست داشتم یک بار دیگه این فرصت بهم داده میشد تا یه اسم دیگه انتخاب کنم (sarcasm)
10) توی زندگی حرفه ایم میتونم بگم 95 درصد همین راهی رو میرفتم که الان رفتم. تغییر خاصی به ذهنم نمیرسه که اگر انجام می دادم نتیجه بهتری می تونستم بگیرم.
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 11:16 صبح
به عنوان یک کسی که فوق رو به اتمام رسونده و الان برای phd اماده به کار هست میتونید به من چند تا ضمینه خوب برای تحقیق معرفی کنید ؟ در ضمینه شبکه و اینترینت در سطح پایان نامه فوق لیسانس .
با تشکر
منبعی که به شدت بهش علاقه دارم و خودم هر روز استفاده می کنم scholar.google.com هست. پیشنهاد می کنم حتما تست کنی.
حالا که بحث معرفی منبع شد، سایتی که خیلی بهش علاقه دارم و تقریبا هر روز چک می کنم www.ted.com هست. واقعا پیشنهاد می کنم مخصوصا افرادی که ایرنتنت خوبی دارن گاهی بهش یه سر بزنن.
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 11:21 صبح
سلام
1-در کدام دانشگاههای ایران تحصیل کردید؟
2-آیا قصد بازگشت به ایران دارید؟
3-آینده نرم افزار در ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
4-در مورد برنامه نویس های ایرانی چطور فکر می کنید(در مقایسه با خارجی ها)؟
1) دانشگاه آزاد قزوین از سال 83 تا 87 لیسانس گرفتم که میشه 2008. از 2008 هم فوق رو شروع کردم تا 2010 که الان هست. و ...
2) قطعی نیست 30 تا 40 درصد احتمال داره به ایران برگردم. سطح زندگی و رفاه اینجا وسوسه برانگیزه.
3) مابقی رو فردا جواب میدم چون باید روش فکر کنم. نصفه شب بعد از یه روز طولانی چیزی به ذهنم نمیرسه که بنویسم و بعدا شرمنده نشم!!!
franchesco
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 13:11 عصر
منبعی که به شدت بهش علاقه دارم و خودم هر روز استفاده می کنم scholar.google.com هست. پیشنهاد می کنم حتما تست کنی.
حالا که بحث معرفی منبع شد، سایتی که خیلی بهش علاقه دارم و تقریبا هر روز چک می کنم www.ted.com هست. واقعا پیشنهاد می کنم مخصوصا افرادی که ایرنتنت خوبی دارن گاهی بهش یه سر بزنن.
از منابعی که معرفی کردید ممنونم دوست عزیز ولی !!!!
بزار به انگلیسی بگم شاید بهتر بگیری که چی میخوام :لبخند:
i am looking for a topic regarding my thesis . so i am so confuse for choosing a good topic for my thesis . actually what i want is an specific topic for research which is new and valuable for investigate .
that's what i need currently
ممنون میشم کمک کنید دوست عزیز (در رابطه با اینترنت و شبکه )
web4web
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 14:44 عصر
قطعی نیست 30 تا 40 درصد احتمال داره به ایران برگردم. سطح زندگی و رفاه اینجا وسوسه برانگیزه.
با سلام.چه چیز وسوسه برانگیزی باعث میشه که احتمال اومدن شما به ایران کم بشه ؟ منظورتون از سطح زندگی و رفاه چیه؟
ممنون
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 20:14 عصر
سلام
3-آینده نرم افزار در ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
4-در مورد برنامه نویس های ایرانی چطور فکر می کنید(در مقایسه با خارجی ها)؟
3) تصور آینده برای ایران در حالت کلی (نه فقط شاخه نرم افزار) کار راحتی نیست، شاید برای اینکه من مدتی از اونجا دور بودم و ذهنم الان توسط عوامل بیگانه شستشو داده شده! اما با توجه به اینکه من بیشتر دز قسمت تحقیقات بودم تا نرمافزارهای تجاری، اگر بخوام نظری در مورد تحقیقات کامپیوتر در ایران بدم، متاسفانه زیاد مثبت نخواهد بود. سیستم تحقیقاتی در ایران اختلافات اساسی با سیستم تحقیقات در آمریکای شمالی داره، و خیلی از این اختلافات باعث میشه ایران نتونه در این زمینه پیشرفت قابل توجهی داشته باشه.
4) برنامه نویسهای ایرانی اغلب برنامه نویسی رو به صورت خودآموز یاد گرفته اند. در بعضی موارد این پروسه به یادگیری علم کامپیوتر در حد مورد نیاز هم میرسه، اما در بیشتر موارد به یادگیری کار با ابزارهایی که لازم دارن ختم میشه (فرضا یادگیری SQL Server بدون یادگیری Database Management، یا یادگیری C# بدون یادگیری برنامه نویسی). این مورد در اینجا کمتر دیده میشه چون برنامه نویسها اغلب لازم دارن مدرک دانشگاهی داشته باشن و دانشگاههای اینجا در مقطع لیسانس علاوه بر ابزار، سطح وسیعی از علوم کامپیوتر رو هم پوشش میده. این مورد در کیفیت نرم افزارهای تولید شده به صورت مستقیم میتونه تاثیر بذاره. البته باز هم تاکید کنم که این مقایسه در حالت کلی هست، قطعا موارد نقض وجود داره و شخصا به مراتب دیدم.
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 20:25 عصر
سلام
اولا" خیلی خوشحالم که با شما به صورت delay on line صحبت می کنم
هر جور حساب می کنم جور در نمی یاد 65 و اینهمه مدرک ؟
ان طرف بیشتر کدام distribute از لینوکس را استفاده می کنن؟
ان چیز هایی که تو دانشگاه های ما تو رشتهی کامپیوتر تدریس می شه در چه فاصله ای با دانشگاه های ان ور هستش؟
توی ان ور به جز lisp از زبان های تابعی دیگه هم استفاده می شه ؟ نظر شما در مورد این paradigm چیست؟
ممنون و همیشه موفق باشید
ممنون، من هم خوشحال هستم (تعارف!!)
یه بار دیگه حساب کن شاید بشه! :چشمک:
1) دانشگاه ما Mandriva رو پشتیبانی میکنه، من هم به همین دلیل بیشتر از Mandriva استفاده می کنم.
2) در مقطع لیسانس فرق قابل توجهی وجود نداره، اما در Graduate Studies تفاوت به اندازه ای هست که نشه مقایسه ای انجام داد. سیستم تحصیلات تکمیلی ایران مثل خیلی دیگه از سیستمهای داخل ایران شبیه به سیستمهای اروپایی هست، و با سیستم آمریکای شمالی تفاوت عمده ای داره و متاسفانه در اون تحقیق زیاد جای مشخصی نداره.
تدریس یه درس بیستر به دوره لیسانس برمیگرده که گفتم زیاد تفاوت خاصی از نظر برنامه درسی با ایران نداره.
3) خوب از Erlang و F# هم استفاده میشه. زبانهای فانکشنال به صورت عمدده ای از Empirical Languages متقاوت هستن. نحوه ای که باید در این زبانها برای نوشتن برنامه فکر بکنی؛ کلا با نحوه فکر کردن برای نوشتن یه برنامه به زبان فرضا جاوا فرق داره (که فرض می کنم شما باهاش آشنا هستی). همین تفاوت ها باعث میشه این زبانها برای موارد خاصی به شدت مناسب باشن و کار رو خیلی ساده کنن (فرضا قابلیت زبانهای فانکشنال برای Parallelism)
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 20:30 عصر
از منابعی که معرفی کردید ممنونم دوست عزیز ولی !!!!
بزار به انگلیسی بگم شاید بهتر بگیری که چی میخوام :لبخند:
i am looking for a topic regarding my thesis . so i am so confuse for choosing a good topic for my thesis . actually what i want is an specific topic for research which is new and valuable for investigate .
that's what i need currently
ممنون میشم کمک کنید دوست عزیز (در رابطه با اینترنت و شبکه )
من منظور شما رو به صورت فارسی هم متوجه شدم. پیدا کردن یه موضوع برای تحقیق، موردی نیست که من بتونم توی یه پست فروم جوابش رو بدم. پیدا کردن یه موضوع تحقیق برای خود من حدود 3 ماه طول کشید و بیشتر از 80 مقاله خوندم و حداقل 50 ساعت جلسه داشتم تا تونستم موضوع رو دقیقا مشخص کنم. این مورد بیشتر یه تکنیک هست که تصور میشه دانشگاه در طول دوره تحصیلات تکمیلی به شما یاد میده (به طور واضحتر 30 درصد وظیفه استاد شما و مابقی وظیفه خود شماست). حالا وقتی از من کمک خواستید من منبعی که بیشتر از همه استفاده کردم و از همه هم کوتاهتر بود رو معرفی کردم (scholar.google.com).
فقط یه نصیحتی، تا زمانی که توی فروم دنبال یه موضوع برای نوشتن یه پایان نامه فوق لیسانس بگردید به جایی نمیرسید!
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 20:34 عصر
با سلام.چه چیز وسوسه برانگیزی باعث میشه که احتمال اومدن شما به ایران کم بشه ؟ منظورتون از سطح زندگی و رفاه چیه؟
ممنون
سطح زندگی و رفاه، تعریف مشخصی داره. به طور واضحتر در آمد معادل در ایران در مقایسه با درآمد در ایران و اینکه هر کدوم تا چه سطحی از آسایش رو می تونن برای شما فراهم کنن. موارد دیگه ای هم هست، مثلا کیفیت محیط کار، رفاه اجتماعی و ...
ایران هم مزایایی داره که مهمترین اون (و شاید برای من تنها مزیت) در کنار خانواده بودن هست.
علیرضا مداح
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 20:50 عصر
سلام،
از دیدار مجدد شما در سایت برنامه نویس خوشحالم،
در دوره کارشناسی ارشد در ایران امکان تخصیل به شیوه های By Course(به تازگی) و By Research وجود دارد، نظر شما در این رابطه چیست؟ کیفیت این دو نوع شیوه ی آموزش در کانادا چگونه است؟ و به عقیده ی شما اضافه شدن شیوه ی By Course تا چه اندازه می تواند در ایران موفقت کسب کند؟
،/
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 21:24 عصر
سلام،
من هم خوشحالم که دوباره می تونم توی این جمع باشم.
سوال خوبی پرسیدید. اول یه توضیح کوتاه برای افرادی که فرق Course Based MSc و Research Based MSc رو نمی دونن: کلا Research حتی برای دوره فوق کار راحتی نیست. فرد باید بتونه ثابت کنه که توانایی Contribution در علم مربوطه رو داره. برای این کار فرد باید با روش تحقیق کاملا آشنا بشه و زمان زیادی و برای اون صرف کنه. این مورد برای افرادی که می خوان دوره دکترا رو ادامه بدن خوبه چون وقتی دکترا رو شروع کنن قبلا با روش تحقیق در فوق آشنا شدن و می تونن یه موضوع رو انتخاب کنن و در اون موضوع ادامه بدن. اما بعضی شرایط افراد فوق رو فقط برای آشنا شدن بیشتر با ابزارها و علوم کامپیوتر لازم دارن و نمی خوان به تحقیق و دکترا و ... برسن. فقط می خوان مقداری بیشتر از دوره لیسانس آموزش ببینن که معمولااین آموزش برای وارد شدن با آمادگی بیشتر به صنعت مفید خواهد بود. اولین کشوری که بین این دو مورد تفاوت قایل شد آمریکا بود و فوق لیسانسهای Course Based رو معرفی کرد و بعضی از دانشگاههای کانادا هم ادامه دادن و الان داره این مورد به سمتی پیش میره که فوق لیسانس Research Based کم کم حذف بشه و جای اون رو دوره دکترای طولانی تر بگیره (همون طور که آمریکا الان این کار رو کرده و دوره فوق لیسانس Research Based در این کشور یکی دو سالی میشه که دیگه به سختی پیدا می شه)
حالا در ایران، من کلا با سیستم Research در ایران مشکل داشتم، زیاد برام قابل درک نبود. نه تحقیقاتی که در دوره فوق افراد انجام می دادن و نه دوره دکترا. معرفی دوره فوق لیسانس Course Based می تونه موفقیت آمیز باشه، اگر افراد به درسها به صورت موقعیتی برای یاد گرفتن بیشتر نگاه کنن، نه به صورت درسی که باید به هر نحوی از سر باز کنن و بعدا ازش برای درآمد بیشتر استفاده کنن. چیزی که من در ایران در مورد درس دیده بودم این بود که درس رو انتخاب می کنی و بعد 3 4 ماه پیدات نمیشه و بعدش میری سر جلسه و یا می تونی 10 بگیری پاس کنی یا میری به استاد التماس می کنی و پاس می کنی و یا اینکه می افتی و دوباره همین پروسه رو تکرار می کنی. متاسفانه بیشتر افرادی که من در ایران دیده بودم این کار رو می کردن. حالا اگر همین پروسه بخواد در فوق لیسانس Course Based هم تکرار بشه، خوب نه تنها چیزی رو بهتر نمی کنه بلکه دوره آموزش بدون کیفیت رو بیشتر می کنه و توقع افراد رو بالاتر می بره (چون دیگه این افراد تصور می کنن که مدرک فوق لیسانس دارن) بدون اینکه سطح علمشون رو افزایش بده.
این چیزی هست که من میبینم و ازش می ترسم، امیدوارم به این مراحل کشیده نشه و من در اشتباه باشم!
web4web
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 21:34 عصر
سلام مجدد.ممنون از جوابتون.
یک سوال دیگه اینه که دانشجویان مستعدد داخلی چطوری میتونند بورسیه بگیرند و مثل شما در کشورهایی با سطح دانشگاهی بالا تحصیل کنند؟ یعنی کسی ساپورت مالی میکنه برای افراد نابغه برای تحصیل در خارج از کشور؟
علیرضا مداح
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 21:36 عصر
ممنونم آقای هاشمیان،
فعلا" این طرح در ایران نوپا هست، من به شخصه طی مشاهداتم در یکی از دانشگاه های ایران تفاوت چندانی بین پیاده سازی این دو شیوه ندیدم، طبق گفته ی مسئولین هم این شیوه بدین صورت هست که شما به جای "پایان نامه" باید چند واحد دیگری را بگذرانید، در حالی که در شیوه ی Course Based دانشجو باید از ابتدا با شیوه ی نحصیلی متفاوتی نسبت به Research Based تحصیل نماید، با این توضیح چه نظری دارید؟
،/
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 23:41 عصر
سلام مجدد.ممنون از جوابتون.
یک سوال دیگه اینه که دانشجویان مستعدد داخلی چطوری میتونند بورسیه بگیرند و مثل شما در کشورهایی با سطح دانشگاهی بالا تحصیل کنند؟ یعنی کسی ساپورت مالی میکنه برای افراد نابغه برای تحصیل در خارج از کشور؟
امکانش هست، بله، تقریبا 90 درصد فارغ التحصیلهای دانشگاههای خوب در ایران بعد از لیسانس رو می تونی این اطراف پیدا کنی! روی اینترنت یه سرچ بکن به اندازه کافی مطلب پیدا می کنی!
omid_Ahmadi
پنج شنبه 07 مرداد 1389, 23:53 عصر
ممنونم آقای هاشمیان،
فعلا" این طرح در ایران نوپا هست، من به شخصه طی مشاهداتم در یکی از دانشگاه های ایران تفاوت چندانی بین پیاده سازی این دو شیوه ندیدم، طبق گفته ی مسئولین هم این شیوه بدین صورت هست که شما به جای "پایان نامه" باید چند واحد دیگری را بگذرانید، در حالی که در شیوه ی Course Based دانشجو باید از ابتدا با شیوه ی نحصیلی متفاوتی نسبت به Research Based تحصیل نماید، با این توضیح چه نظری دارید؟
،/
خوب تفاوتش به برنامه درسی هست که برای هر دو تعریف می کنن.
برای Research Based MSc به این صورت هست که شما 15 واحد درسی (5 درس) رو در دو ترم اول بلافاصله بعد از شروع فوق پاس می کنی که حدود 8 ماه طول می کشه. بعد از اون یه پروژه تحقیقاتی تعریف می کنی و یک سال و 4 ماه وقت داری که روش کار کنی. پس عملا بیشتر وقت شما برای Research میره و زیاد درگیر درس و واحد پاس کردن نیستی. حالا اگر این Research به جواب نرسه و به مسکل بخوره مدرک گرفتن شما هم با مشکل می خوره و اگر زیاد طول بکشه و جواب نگیری دانشگاه ساپورت مالی شما رو قطع می کنه و مواردی از این قبیل.
برای Course Based MSc تعداد واحدهای درسی بیشتر هست و معمولا ساپورت مالی از طرف دانشگاه براش وجود نداره. دانشجو باید خودش هزینه تحصیل رو بپردازه (که معمولا در آمریکای شما به خاطر اینکه دانشگاهها توسط بخش خصوصی اداره میشن، هزینه بالایی داره). برنامه Course Based MSc رو من با جزئیات نمی دونم، اما کلا به این صورت هست که شما یک سال و نیم درس پاس می کنی و بعد از اون برای 6 ماه پروژه یکی از درسهایی که داشتی (Course Project) رو گسترش می دی و یه Poster یا Short Paper براش چاپ می کنی و دوره درسی رو تموم می کنی (همونطور که گفتم بیشتر برای افرادی که می خوان وارد Industry بشن خوبه، داشتن این مدرک برای افرادی که می خوان در دکترا ادامه بدن زیاد کمکی نمی کنه!)
میبینید که ابتدای شروع برای هر دو یکسان هست، اما دو روش متفاوت رو هر کدوم ادامه میدن که یکی به Research و R&D ختم میشه و دیگری به Industry.
خوب درس پاس کردن ساده تر از Research هست. مخصوصا در ایران درس پاس کردن راههای بیشتری برای دور زدن داره نسبت به Research که افراد طبعا از دوره دبستان باهاش آشنا می شن (من خودم تخصص خاصی در این زمینه داشتم!!!!).
در وضعیت الان دوره های MSc افراد باید Research انجام بدن که خواه ناخواه باری رو براش می آره و باید براش وقت بذارن و یه حداقل تلاشی بکنن. ترس من از آوردن Course Based MSc در ایران این هست که در آخر تبدیل بشه به اینکه "به جای 144 واحد 184 واحد پاس کن و ما فوق لیسانس بهت می دیم!" با همون کیفیت درسهای لیسانس! خوب این می تونه مشکل ساز باشه که گفتم چه مشکلاتی.
shirin_sh1024
جمعه 08 مرداد 1389, 10:46 صبح
سلام
به نظر شما برای ارشد رشته کامپیوتر بهتره یا IT ؟
h.alizadeh
جمعه 08 مرداد 1389, 22:40 عصر
بهتره یه تصحیح اینجا انجام بدم: زمینه کاری الان من Human Dynamic Networks and Social Network Analysis هست. این زمینه به صورت Interdisciplinary هست و قسمت عمده اون به رشته هایی مثل Anthropology، Epidemiology و Health Science مربوط میشه که من شخصا در مورد Epidemiology و Health Science فعالیت بشتری دارم.
سلام، چه جالب، مهندسی کامپیوتر در اونجا چه شاخه ها و گرایش هایی داره؟
چه مدت طول کشید تا به محیط اون کشور عادت کنید؟آیا سختی هایی هم براتون بود؟
اونجا تنها هستید؟
چه مدت سی شارپ کار کردید؟
من تا حالا هیچ برنامه ای ننوشتم که بخوام بفروشمش!
منظورتون چیه؟یعنی تا حالا هیچ پروژه ای تون رو نفروختید؟!
بزرگترین و بهترین پروژه ای که به نظرتون نوشتید چی بوده؟
چطوری علاقه اصلیتون رو پیدا کردید و فهمیدید همین راه رو باید برید؟ چون معمولا ادمای بااستعداد و خوش ذوق زمینه علاقه مندیشون خیلی گسترده س و پیدا کردن علاقه اصلیشون و مسیرشون یکم سخته...
omid_Ahmadi
جمعه 08 مرداد 1389, 23:03 عصر
سلام
به نظر شما برای ارشد رشته کامپیوتر بهتره یا IT ؟
تفاوت چندانی نداره، بیشتر به این بستگی داره که علاقه به مفاهیم مدیریتی بیشتر داری یا به مفاهیم علوم کامپیوتر. من شخصا کامپیوتر رو ترجیح می دم اما باز هم گفتم این فقط نظر شخصی من هست.
omid_Ahmadi
جمعه 08 مرداد 1389, 23:25 عصر
سلام، چه جالب، مهندسی کامپیوتر در اونجا چه شاخه ها و گرایش هایی داره؟
چه مدت طول کشید تا به محیط اون کشور عادت کنید؟آیا سختی هایی هم براتون بود؟
اونجا تنها هستید؟
چه مدت سی شارپ کار کردید؟
منظورتون چیه؟یعنی تا حالا هیچ پروژه ای تون رو نفروختید؟!
بزرگترین و بهترین پروژه ای که به نظرتون نوشتید چی بوده؟
چطوری علاقه اصلیتون رو پیدا کردید و فهمیدید همین راه رو باید برید؟ چون معمولا ادمای بااستعداد و خوش ذوق زمینه علاقه مندیشون خیلی گسترده س و پیدا کردن علاقه اصلیشون و مسیرشون یکم سخته...
1) شاخه یا گرایش اینجا مفهوم خاصی در تحصیلات تکمیلی نداره. شما موضوع تحقیقاتی و آزمایشگاهی که انتخاب می کنی تعیین می کنه که باید در چه زمینه ای کار کنی. مثلا دانشگاه ما در مورد علوم کامپیوتر 11 تا آزمایشگاه مختلف داره که هر کدوم روی یه زمینه کار می کنن، شبکه، HCI، پردازش تصویر، بیوانفورماتیک، Robotic و ... دانشگاههای دیگه هم به همین صورت ...
2) خوب این پروسه عادت کردن به یه محیط یک Smooth Transition هست (ببخشید، معادل فارسی اون رو نمی دونم!)، نه یک اتفاقی که یه روزه می افته. برای من 3 4 ماه اول سخت بود، مخصوصا با حجم کاری که اینجا بهم داده شد و کلاسهایی که باید پاس می کردم و ضعف زبان، مخصوصا توی محیطی که بعضا من تنها فردی بودم که انگلیسی زبان اولش نبود. اما بعد از 4 یا 5 ماه دیگه مشکل عمده ای وجود نداشت. در مورد تنها بودن، خانواده و دوستانم قدیمیم اینجا نیستن.
3) زبان C# رو شاید حدود 6 یا 7 ماه، بعد بیشتر روی فریمورک .NET مطالعه می کردم. اواخر خیلی تخصصی تر در این موارد می خوندم که زیاد برای برنامه نویسی معمولی کاربردی نبود، مواردی مثل Memory Management، Run Time Environment و ...
4) نه، هیچ پروژه ای رو تا حالا نفروختم، فروختن یه پروژه نیاز به این داشت که تا آخر اون رو تکمیل کنم و بعد برای فروشش تلاش کنم و بعد برای پشتیبانی اون کار کنم و ... که هیچ موقع این کار رو نکردم. من زیاد تمرکزی روی کسب درآمد از برنامه نویسی نداشتم، بیشتر سعی می کردم به چیزی که دوست دارم بپردازم. (نه اینکه من یکی از اون بچه پولدارها بودم که فقط با کامپیوترش کیف می کرد، اما قبل از اینکه بخوام به فکر کسب درآمد از راه برنامه نویسی باشم، کارهای دیگه ای بهم پیشنهاد می شد که بد راستای علاقه من بود و درآمد مختصری هم برام داشت!)
5) در ایران مدتی روی یه پروژه صنعتی کار کردم با یه تیم برای حدود یک سال. یه سیستم Embedded طراحی کردیم که Front End کار با .NET نوته شده بود و Back End با C. وظیفه Back End این بود که به صورت Real Time دستگاههای فرش بافی رو کنترل کنه و مدل فرش رو از Front End دریافت کنه و به دستگاه بده. تقریبا قسمت نرم افزار اون با من بود. الان این نرم افزار داره یکی دو جا در ایران استفاده میشه، اما من بعد از حدود 70% کار از پروژه خارج شدم و فوق لیسانس رو ادامه دادم. البته این بزرگترین پروژه ای نبوده که انجام دادم، پروژه هایی که اینجا انجام دادم بزرگتر بودم، اما اونها پروژه های علمی بودن و نه صنعتی
6) خوب شما یه موردی رو انتخاب می کنی و روی اون مورد تمرکز میکنی. طبیعتا همین طور که با موارد بیشتر آشنا میشی به اونها هم علاقه مند میشی. من کامپیوتر رو انتخاب کردم و ادامه دادم، اما معمولا سعی کردم اون رو با رشته های دیگه ترکیب کنم، مثلا جدیدا که بیشتر با Medicine آشنا شدم معتوجه شدم که می تونستم توی این مورد هم ادامه بدم و بهش علاقه داشته باشم و الان هم بدم نمیاد موقعیتی پیش بیاد که بتونم حداقل یه MPH (http://en.wikipedia.org/wiki/Professional_degrees_of_public_health)بگیرم، ولی حجم کار بعضا این اجازه رو نمیده و همین که بتونم از کامپیوتر در زمینه های دیگه استفاده کنم و پروژه های تعریف کنم که بهم اجازه بده با اون رشته ها در ارتباط باشم راضیم میکنه. البته زیاد هم از این شاخعه به اون شاخه پریدن باعث میشه شما از هیچ چیز به اندازه کافی ندونی.
|Smyty|
جمعه 08 مرداد 1389, 23:58 عصر
سلام، گفتید پایتون کار کردید؛ لطف کنید:
1. یک منبع جامع برای socket programming پایتون که ...
2. یک منبع جامع تر ( :لبخند: ) برای پایتون که بصورت حرفه ای تا فوق حرفه ای باشه
معرفی کنید
====
روزانه چقدر از پایتون استفاده می کنید ؟ برای کار های شخصی و ... از کدام زبان استفاده می کنید ؟ ( اگر از خانواده دات نت هست، نگید بهتره :لبخند: )
Salar Ashgi
شنبه 09 مرداد 1389, 00:15 صبح
با عرض سلام و آرزوی سلامتی برای جناب هاشمیان ، که از پیشکسوتان جامعه علمی برنامه نویس محسوب میشوند ؛کتاب #C شما میتونم بگم Start خیلی خوبی بوده واسه خیلیا ، از جمله خودم برای رفتن بسوی دات نت و سی شارپ و از این جهت همیشه دعای خیر ما پشت سرتان است ...
چندتا سوال داشتم :
تو گفته هاتون گفتین ، شما هیچ وقت برنامه ای ننوشتین که ازش پول در بیارین ، چرا ؟
عامل اصلی موفقیت تون رو چه چیزی یا چه کسی میدونید ؟
تا چه حد شرایط براتون هموار بودن تا به هدفتون برسید ؟
تا چه حد موانع وجود داشتن تو راهتون واسه رسیدن به هدف و چه جوری دورشون زدین ؟
هدف اصلی و واقعی تون از همون اول که برنامه نویسی رو شروع کردین ، چی بود ؟
روزگار تا چه حد واستون بر وفق مراد گذشته ؟
و سوال آخر هم در مورد ارشد : میخوام بپرسم از بین گرایش های نرم افزار و هوش مصنوعی
کدوم رو مناسبتر میدونید ؟ (از تمام لحاظ )
در آخر از خداوند منان برای شما استاد گرامی ، آروزی سلامتی و موفقیت روز افزون را دارم ...
یا علی ...
omid_Ahmadi
شنبه 09 مرداد 1389, 17:58 عصر
سلام، گفتید پایتون کار کردید؛ لطف کنید:
1. یک منبع جامع برای socket programming پایتون که ...
2. یک منبع جامع تر ( :لبخند: ) برای پایتون که بصورت حرفه ای تا فوق حرفه ای باشه
معرفی کنید
====
روزانه چقدر از پایتون استفاده می کنید ؟ برای کار های شخصی و ... از کدام زبان استفاده می کنید ؟ ( اگر از خانواده دات نت هست، نگید بهتره :لبخند: )
منبع خاصی رو نمی دونم، کلا پایتون زبان پیچیده ای نیست. من از روی یه سری مثال و سایتهای اینترنتی در موردش خوندم و یاد گرفتم.
الان هیچی، یه مدت لازم بود با یه زبان خاصی به اسم Jythont استفاده کنم برای Graph Visualization. یه نرم افزاری بود به اسم Guess که در اون میشد با Jython اسکریپت نوشت. مدتی که با اون کار می کردم از Jython هم استفاده می کردم.
omid_Ahmadi
دوشنبه 11 مرداد 1389, 21:33 عصر
با عرض سلام و آرزوی سلامتی برای جناب هاشمیان ، که از پیشکسوتان جامعه علمی برنامه نویس محسوب میشوند ؛کتاب C# شما میتونم بگم Start خیلی خوبی بوده واسه خیلیا ، از جمله خودم برای رفتن بسوی دات نت و سی شارپ و از این جهت همیشه دعای خیر ما پشت سرتان است ...
چندتا سوال داشتم :
تو گفته هاتون گفتین ، شما هیچ وقت برنامه ای ننوشتین که ازش پول در بیارین ، چرا ؟
عامل اصلی موفقیت تون رو چه چیزی یا چه کسی میدونید ؟
تا چه حد شرایط براتون هموار بودن تا به هدفتون برسید ؟
تا چه حد موانع وجود داشتن تو راهتون واسه رسیدن به هدف و چه جوری دورشون زدین ؟
هدف اصلی و واقعی تون از همون اول که برنامه نویسی رو شروع کردین ، چی بود ؟
روزگار تا چه حد واستون بر وفق مراد گذشته ؟
و سوال آخر هم در مورد ارشد : میخوام بپرسم از بین گرایش های نرم افزار و هوش مصنوعی
کدوم رو مناسبتر میدونید ؟ (از تمام لحاظ )
در آخر از خداوند منان برای شما استاد گرامی ، آروزی سلامتی و موفقیت روز افزون را دارم ...
یا علی ...
ببخشید که جواب به این سوال یه مقدار طول کشید، برای آخر هفته به اینترنت دسترسی نداشتم.
فکر کنم توضیح هم دادم
فروختن یه پروژه نیاز به این داشت که تا آخر اون رو تکمیل کنم و بعد برای فروشش تلاش کنم و بعد برای پشتیبانی اون کار کنم و ... که هیچ موقع این کار رو نکردم. من زیاد تمرکزی روی کسب درآمد از برنامه نویسی نداشتم، بیشتر سعی می کردم به چیزی که دوست دارم بپردازم. (نه اینکه من یکی از اون بچه پولدارها بودم که فقط با کامپیوترش کیف می کرد، اما قبل از اینکه بخوام به فکر کسب درآمد از راه برنامه نویسی باشم، کارهای دیگه ای بهم پیشنهاد می شد که بد راستای علاقه من بود و درآمد مختصری هم برام داشت!)
1) من برنامه نویسی رو برای یاد گرفتن می خوندم، هیچ وقت به اینکه چطور می تونم ازش پول دربیارم فکر نکردم. وقتی این کار رو شروع کردم برام حالت تفریح و بازی داشت. شما وقتی داری تفریح میکنی برات مهم نیست که بهت پولی میدن یا نه! به اندازه ای سعی می کردم از کامپیوتر درآمد داشته باشم که هزینه های خودم رو پوشش بده، بیشتر از اون برام مهم نبود، به همین خاطر همش سعی می کردم کاری رو انتخاب کنم که وجه یادگیریش بیشتر باشه تا وجه مالی اون.
2) عامل موفقیت من، بیشتر از همه تلاش زیاد خود من بود. پرکاری من توی ایران تا حدی و خارج از ایران به مراتب باعث موفقیت من تا الان شده. استفاده درست از موقعیتهای کوچک یا بزرگ که با آدم رو می کنه هم خیلی مهمه. بزرگترین موفقیتی که نصیب من شده از یه موقعیت خیلی عادی و کوچک شروع شد، اما بعدا تبدیل به یه موقعیت منحصر به فرد شد.
3) از چه نظر؟ سوالتون خیلی کلی هست، من از یک خانواده طبقه متوسط در ایران هستم مثل خیلی از افراد دیگه در اینجا. تقریبا هر مشکلی که خود شماها در کارهاتون بهش برخورد کردید، کم و زیاد من هم باهاش برخورد کردم. حالا هر چقدر بیشتر پیش میره، آدم با مشکلات بیشتری هم روبرو میشه که باید حلش کنه. این نبوده که یکی برای من راه رو هموار کرده باشه و من هم در اون راه بتازونم!
4) مشکلات که خوب داشتم، کم هم نبوده، معمولا وقتی به مشکلی برمی خورم، زیاد روش فکر می کنم، سعی می کنم بهترین راه حلی که به ذهنم میرسه رو انتخاب کنم که بعدا حتی اگر متوجه بشم راه حلم اشتباه بوده، باز هم ناراحت نشم! مهمه که در حل مشکلات بتونید وسیع فکر کنید، تمام شرایط و خروجی ها رو در نظر بگیرید. این باعث میشه با حل یه مشکل چند تا مشکل جدید ایجاد نکنید.
5) اون موقع که شروع کردم که بچه بودم، هدف زیاد نمی دونستم چی چی هست! فقط می دونستم که برنامه نویسی جالب تر از Commandos I (http://en.wikipedia.org/wiki/Commandos:_Behind_Enemy_Lines) هست! بعدا هم تقریبا همین جالب بودن مهمترین فاکتوری بود که توی ذهنم داشتم همیشه. بقیه انگیزه ها برام زودگذر بود!
6) یکی از دوستانم اینجا همیشه میگه:
Imagine for one moment that you're the happiest person in the world. Repeat ad infinitum.
من همیشه سعی می کنم این رو انجام بدم، نه به عنوان یه شعار، واقعا سعی می کنم این رو در روجیه خودم داشته باشم. الان هم اگر بخوام بگم چقدر روزگار برای من خوب بوده یا بد، زیاد شرایط بدی یادم نمیاد. شرایط سخت داشتم، اما خوب کنار اومدن با همون شرایط هم خودش fun بوده. من تا حالا از روزگارم به شدت راضی بودم.
7) از نظر اینکه کدوم از این دو بیشتر کاربردی هستن، من نمی تونم نظری بدم، من دوره تحصیلات تکمیلی خودم رو در ایران نبودم و نمی تونم بگم شرایط این دو در ایران چه طور هست و کدوم آینده بهتری دارن (بماند که بعید می دونم تفاوت خاصی بین این دو وجود داشته باشه از این نظر). من اگر می خواستم انتخاب کنم به علاقه خودم نگاه می کردم، من به Software Engineering بیشتر از AI علاقه دارم، AI رشته ای نیست که من بتونم توش ادامه بدم و این برای افراد مختلف می تونه متفاوت باشه. به نظر من باید ببینی خودت به چی بیشتر علاقه داری (یا اینکه کدوم آینده کاری بهتری در ایران دارن)
علیرضا مداح
دوشنبه 11 مرداد 1389, 23:20 عصر
سلام،
آقای هاشمیان از اینکه لطف کردید و در این صندلی داغ شرکت نمودید، کمال تشکر و سپاسگزاری را دارم و تقاضا می کنم که در انتهای کار، اگر صحبت خاصی برای دوستان دارید، بفرمایید،
با آرزوی موفقیت روزافزون برای شما،/
omid_Ahmadi
سه شنبه 12 مرداد 1389, 20:12 عصر
ممنون، من هم برای همه شما آرزوی موفقیت دارم.
محمد هاشمیان
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-1404, Jelsoft Enterprises Ltd.