PDA

View Full Version : رفع کسالت برنامه نویسی؟؟



aminghaderi
یک شنبه 17 مرداد 1389, 16:21 عصر
سلام به همه دوستان و اساتید گلم.
به نظرتون چطوری می شه کسالتی که ناشی از برنامه نویسی زیاده رو از بین برد؟؟؟
من الان 2 ماه که روی یه پروژه کار می کنم و امروز یا فرداست که تموم بشه ، ولی باور کنید هر 6 تا 7 ساعتی که درگیر پروژه می شم 5 تا 6 ساعتی هم باید از این کار دست بکشم تا یه رفرشی بشم؟! الانم که 6 ساعته کار نکردم ولی ظاهرا این کلید رفرش ما نمی خوره؟!
به نظرتون تو این مواقع باید چکار کرد تا سریع برگردیم سراغ پروژه و ادامه کار رو انجام بدیم؟؟

saeedr22
یک شنبه 17 مرداد 1389, 18:13 عصر
به نظر من آهنگ زیاد گوش بده وقتی برنامه می نویسی:لبخند:

Elmira1987
یک شنبه 17 مرداد 1389, 18:46 عصر
چه جالب من بدتر از توام آخه 2ساعت كار ميكنم ....6ساعت به استراحت نياز دارم تازه دكمه رفرش هم ندارم ......

arezoo jan
یک شنبه 17 مرداد 1389, 19:23 عصر
سلام
شما که خوبین من کلا با یرنامه نویسی میونه خوبی ندارم ولی اگه رفتم توش بیرون آمدنم با خداست

hamid1988
یک شنبه 17 مرداد 1389, 19:27 عصر
سعی کن هوای تازه به مغزت برسه، بیرون رفتن و یا باز کردن پنجره ی اتاق یکی از راههای تجدید قواست!

حامد مصافی
یک شنبه 17 مرداد 1389, 19:30 عصر
پروژه هايي كه قرار است امروز فردا تموم شوند معمولاً خيلي دير تموم مي شوند! مثل مسافرت رفتن، عده اي فقط به رسيدن فكر مي كنند و تمام مدت سفر براي آنها جز خستگي ندارد، اما عده اي ديگر از خود سفر لذت مي برند و قبل از رسيدن به مقصد فكر نمي كنند.
توصيه من به شما اين است كه خودتان را با استراحت هاي كوتاه خسته تر نكنيد، به فكر يك مسافرت چند روزه باشيد! ;)

aminghaderi
دوشنبه 18 مرداد 1389, 02:41 صبح
متاسفانه این تالار کلید تشکر نداره وگرنه واسه تک تکتون تشکر ارسال می کردم.
واقعا ممنون از همتون.

بله متاسفانه ظاهرا مشکل من خیلی حاد شده و به قول استادم آقای مصافی باید یه سفر چند روزه برم تا چند روزی از کد نویسی دور باشم.

UnnamE
دوشنبه 18 مرداد 1389, 03:01 صبح
واسه من که بهترین کار موزیک راک گوش دادن و قهوه تلخ و چیزای دیگه
کلا هر چی میشینم پاش بیشتر حال میکنم
من نمی دونم کجای برنامه نویسی خسته کنندست!
البته وقتی یه شاتگان جلوی صورت آدم باشه چرا که نه!

aminghaderi
دوشنبه 18 مرداد 1389, 04:09 صبح
من نمی دونم کجای برنامه نویسی خسته کنندست!
وقتی 2 ماه روزی 8 تا 12 ساعت پشت سیستم بشینی بخای یه پرنامه سنگین (از لحاظ تحلیلی) بنویس احتمالا این مورد برای شما هم پیش می یاد:قهقهه:
ولی جدی قضیه همین طور که گفتم هست و گرنه من جز اون دسته از آدمایی هستم که 16 ساعت یه ریز کد نوشتند.
این مورد رو دوستان نزدیک تصدیق می کنند.

البته وقتی یه شاتگان جلوی صورت آدم باشه چرا که نه!
حالا شاتگان چی هست؟؟:اشتباه:

eshpilen
دوشنبه 18 مرداد 1389, 08:18 صبح
ابتدا مقداری کد سی را روی یک برگ کاغذ نوشته یا پرینت کنید.
یک برگ کد یک زبان که از خانواده سی نباشد هم لازم است. مثلا ویژوال بیسیک یا دلفی.
سپس برگ ها را داخل قوری گذاشته و نیم ساعت بگذارید تا کاملا دم بکشد.
سپس هر ۸ ساعت یک استکان از این جوشیده بنوشید.

Asad.Safari
دوشنبه 18 مرداد 1389, 10:22 صبح
Pomodoro Technique (http://www.pomodorotechnique.com/)

Asad.Safari
دوشنبه 18 مرداد 1389, 10:30 صبح
حالا شاتگان چی هست؟؟

این یک شاتگانه :

http://nastyish.com/images/pandas/shotgun.jpg

و این هم تاثیرش هست :

http://multiplayerblog.mtv.com/wp-content/migration/photos/uncategorized/shotgun_blast_01_1.jpg

البته عکس های واقعی از تاثیراتش بود که +18 بودند .

موفق باشید

mehdi5106
دوشنبه 18 مرداد 1389, 12:13 عصر
امین جان داغ دل من رو تازه کردی.
وقتی که بشینی پروژه پایانی دانشگاهتو تو یک ماهه آخری که وقت داری شروع کنی به نوشتن و استادت هم ، همه جوره حالت رو بگیره(البته استاده هم حق داره. بهش مدیونم). دیگه جونی برات نمی مونه.
من که علاقه داشتم به برنماه نویسی ، الان دیگه متنفرم و آروم آروم کم میارم.
اگر نتونم آمادش کنم به خاطرش یه ترم دیگه باید معطل مدرک باشم.
راستی کسی از دوستان میتونه بهم کمک کنه یا نه؟
پروژه با #C و SQl Server 2005 هستش!!!

eshpilen
دوشنبه 18 مرداد 1389, 12:39 عصر
این یک شاتگانه :



و این هم تاثیرش هست :



البته عکس های واقعی از تاثیراتش بود که +18 بودند .

موفق باشید
تحریک به قتل یک استاد دانشگاه!! :متعجب:

nima898
دوشنبه 18 مرداد 1389, 12:44 عصر
به نظر من آهنگ زیاد گوش بده وقتی برنامه می نویسی:لبخند:

موقع برنامه نویسی که اصلا نمیشه آهنگ گوش کرد(اون هم از نوع زیادش)

شما که خوبین من کلا با یرنامه نویسی میونه خوبی ندارم ولی اگه رفتم توش بیرون آمدنم با خداستمن هم همینطور
به قول آقای مصافی به برنامه نویسی فکر کنید نه به پایان پروژه

Elmira1987
دوشنبه 18 مرداد 1389, 12:45 عصر
سخت ترين دليل خسته كننده بدون
انتظار برا تموم شدن پروژه و گرفتنه پوله ......
انگيزه ي اقتصادي .......
كي با من موافقهههههههههههههه؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟

Elmira1987
دوشنبه 18 مرداد 1389, 12:49 عصر
من متاسفانه فقط انگيزه برام مهمه تو كار و درس و زندگي ...
آدم هر چه قدر علاقه داشته باشه باز هم انگيزه حرفه اول رو مي زنه

حمیدرضاصادقیان
دوشنبه 18 مرداد 1389, 13:02 عصر
سلام.من تاحالا حالت کسالتی برام پیش نیومده.معمولا هم روزی 17-18 ساعت پای تحلیل و برنامه نویسی هستم. و از این لذت میبرم که مسائل و پروژه های سخت رو حل کنم. خیلی شبا هم شده خواب به چشام نیومده تا بتونم مساله رو حل کنم.

Elmira1987
دوشنبه 18 مرداد 1389, 13:04 عصر
سلام.من تاحالا حالت کسالتی برام پیش نیومده.معمولا هم روزی 17-18 ساعت پای تحلیل و برنامه نویسی هستم. و از این لذت میبرم که مسائل و پروژه های سخت رو حل کنم. خیلی شبا هم شده خواب به چشام نیومده تا بتونم مساله رو حل کنم.
اغراق مي كنب برادر.....
اصلا مگه ميشه ...
حتما برات كسات آور شده
ولي يادت نيست

UnnamE
دوشنبه 18 مرداد 1389, 13:12 عصر
SIR_asad (http://barnamenevis.org/forum/member.php?u=5548) عالی بود - ایول
بله همین شاتگان
منظور من هم از شاتگان پیکان استاد یا صاحب کار هستش که به سمت شما نشانه رفته که میتونه با یه کلیک delete فرمایند

آهنگ های دهه ۷۰-۸۰ هم عالین - البته نوع راک :ي
ولی کلا من از برنامه نویسی ماشینی خوشم نمیاد
هی بیای بشینی واسه این و اون برنامه بنویسی
من که اصلا حاضر نیستم برنامه ای که مینویسم به هر قیمتی هم که باشه به کس دیگه ای بدم
برنامه ای که نوشتم واسه من مثه بچم میمونه!:قلب:

حامد مصافی
دوشنبه 18 مرداد 1389, 13:26 عصر
سلام.من تاحالا حالت کسالتی برام پیش نیومده.معمولا هم روزی 17-18 ساعت پای تحلیل و برنامه نویسی هستم. و از این لذت میبرم که مسائل و پروژه های سخت رو حل کنم. خیلی شبا هم شده خواب به چشام نیومده تا بتونم مساله رو حل کنم.

كسالت ممكن است انواع مختلفي داشته باشد، براي مثال خود من هم همين مقدار مشغول كار با كامپيوتر هستم، اما بعضي شب ها حتي بعد از چندين ساعت تلاش به جواب مطلوب نمي رسم، در حالي كه صبح بعد سريعاً مسئله را حل مي كنم؛ اين مسئله اخيراً چند بار اتفاق افتاده است. من به ظاهر از برنامه سازي خسته نمي شوم اما اين يك اعلان است كه به من مي گويد ديگر بس است.

حمیدرضاصادقیان
دوشنبه 18 مرداد 1389, 13:30 عصر
اغراق مي كنب برادر.....
اصلا مگه ميشه ...
حتما برات كسات آور شده
ولي يادت نيست
نه متاسفانه اغراق نمیکنم.
عین حقیقته.چون حتی در مسافرت هم یاکتاب میخونم یا مشغول تست برنامه ای هستم.
واقعا لذت بخشه برنامه نویسی. مگه میشه ادم از چیزی که بهش عشق میورزه خسته بشه؟!!!!:متعجب:

ایمان اختیاری
دوشنبه 18 مرداد 1389, 14:53 عصر
یکی از بهترین روشها ( البته به نظر من ) یه گیم کوچیک و ساده اس .. مثه این بازی های دسکتاپی .. یا که کم خواب بدون فکر کردن به هر چیزی .. آخ این قدر حال می ده ..

MahmoudiNik
دوشنبه 18 مرداد 1389, 15:19 عصر
به نظر من زیاد یکنواخت نوشتن آدمو خسته میکنه یکسره با برنامه های دیتا بیس سرو کار داشتن کانکشن بازکنی ببندی اگزکیوت کنی. و ...!
من معمولا یه بازی هیجان انگیــــــــــــز نصب میکنم حالشو میبرم

franchesco
دوشنبه 18 مرداد 1389, 16:55 عصر
دوست عزیز هر روز یک ساعت رو به ورزش اختصاص بده و برو یه باشگاه و یا برو استخر !

میتونم بگه تا حد خیلی زیادی رفرش میشی

aminghaderi
دوشنبه 18 مرداد 1389, 16:58 عصر
ممنون از دوستان من روی فرست می یام و به پاسخ های فرستاده شده پاسخ می دم و اقعا از همتون ممنونم.
می دونی از همه بدتر برای یه برنامه نویس وب چی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینه که تلفن اتصال به انترنتش یک طرفه بشه و توی همین هیروویری Adsl اش هم قطع بشه !!!!!
واقعا شاهکاره مگه نه؟؟!!!:کف::کف::کف::کف::کف::کف::ک ف::کف:
الان هم من با موبایلم کانکت شدم !:افسرده:

UnnamE
دوشنبه 18 مرداد 1389, 17:06 عصر
ممنون از دوستان من روی فرست می یام و به پاسخ های فرستاده شده پاسخ می دم و اقعا از همتون ممنونم.
می دونی از همه بدتر برای یه برنامه نویس وب چی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینه که تلفن اتصال به انترنتش یک طرفه بشه و توی همین هیروویری Adsl اش هم قطع بشه !!!!!
واقعا شاهکاره مگه نه؟؟!!!:کف::کف::کف::کف::کف::کف::ک ف::کف:
الان هم من با موبایلم کانکت شدم !:افسرده:

بهت اینو قول میدم نه فقط واسه یه برنامه نویس بلکه واسه یه کاربر ساده چتر هم مث سکته سه بعدی میمونه :عصبانی++:

blue_lotus
دوشنبه 18 مرداد 1389, 17:47 عصر
من متاسفانه فقط انگيزه برام مهمه تو كار و درس و زندگي ...
آدم هر چه قدر علاقه داشته باشه باز هم انگيزه حرفه اول رو مي زنه

درود بر شما که اینطور فکر والایی دارین.
علاقه حرف اول و میزنه ، شاید همه بتونن آثار بتهون رو بزنن یا دکترای کامپیوتر بگیرن(اونایی که تلاش میکنن البته!) اما هیچ وقت نمیتونن مثل بتهون اون شاهکار عظیم و از روی عشق خلق کنن و بنوازن.

کسانی که دنبال پول میرن نهایت به پول میرسن. اما اون شخصی که عاشقانه برنامه مینویسه، چیزایی خلق میکنه که بقیه هم ازش استفاده میکنن.

مهدی کرامتی
دوشنبه 18 مرداد 1389, 20:41 عصر
بعد از یک پروژه سنگین هیچ چیزی مثل یک مسافرت حداقل 4 روزه بدون بردن لپ تاپ و هر گونه وسیله دیجیتال دیگه و در جایی که دسترسی به اینترنت نداشته باشی خستگی آدم رو در نمیاره.

مسافرت شمال در روزهایی که حوالی تعطیلات چند روزه نیست، مثلا روزهای وسط هفته (به دلیل عدم برخورد به ترافیک جاده + عدم زخمی شدن جیب مبارک از طریق هزینه چند برابری همه چی در مقصد طی روزهای فوق) بهترین گزینه ممکن است.

FastCode
دوشنبه 18 مرداد 1389, 22:58 عصر
سخت ترين دليل خسته كننده بدون
انتظار برا تموم شدن پروژه و گرفتنه پوله ......
انگيزه ي اقتصادي .......
كي با من موافقهههههههههههههه؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟
من که هنوز هیچ پروژه ای رو برای پول شروع نکردم.و حالم الان که دارم این ها ور مینویسم خیلی خوبه

اغراق مي كنب برادر.....
اصلا مگه ميشه ...
حتما برات كسات آور شده
ولي يادت نيست
میشه.من میکنم.البته چند روزه که یه روز در میان, فامیلهامون دارن عمرشون رو میدن به شما, خیلی گرفتارم.

به نظر من زیاد یکنواخت نوشتن آدمو خسته میکنه یکسره با برنامه های دیتا بیس سرو کار داشتن کانکشن بازکنی ببندی اگزکیوت کنی. و ...!
من معمولا یه بازی هیجان انگیــــــــــــز نصب میکنم حالشو میبرم
مگه همه برنامه نویسی databaseه؟هزار و یک موضوع دیگه هست.

یک مسافرت حداقل 4 روزه بدون بردن لپ تاپ و هر گونه وسیله دیجیتال دیگه و در جایی که دسترسی به اینترنت نداشته باشی
فکر کنم آقای کشاورز قصد جان بنده رو کرده.
من اگر یه روز اینترنت بهم نرسه سکته رو زدم.

vcldeveloper
سه شنبه 19 مرداد 1389, 03:57 صبح
فکر کنم آقای کشاورز قصد جان بنده رو کرده.
ایشون (DelphiAssistant) آقای کرامتی، مالک سایت برنامه نویس هستند. اشتباه گرفتید.

salehbagheri
سه شنبه 19 مرداد 1389, 04:41 صبح
تنها راهش به نظر من ورزشه ...

چون همیشه که نمیشه سفر رفت ... ما که تو یه محله با کلی جوون فوتبالیست افتادیم هر شب تو استادیوم سرپوشیده، کاپ محلیه ...:قهقهه:

صبحها تا عصر پشت کامپیوترم ... وقتی بلند میشم جلو چشمام تار میشه :گیج:... چند دقیقه ای استراحت سرپایی انجام میدیم و سپس دوسه ساعتی فوتبال بازی میکنیم.

باور کنید اینقدر جون میگیرم که تا الان، ساعت 5 صبح بیدارم و اصلا خواب به چشمام نمیاد ... :خجالت:

توصیه من اینه که حتماً یه ورزش عصرگاهی واسه خودتون دست و پا کنید. :لبخند:

h.alizadeh
سه شنبه 19 مرداد 1389, 10:45 صبح
خیلی کارها میتونی بکنی...
سفرکه خیلی خوبه ولی اگه امکانش باشه.
یک گشت و گذار چندساعته هم با یه دوست خوب کلی ادم رو سرحال مییاره.(پیشنهاد میکنم یه سر ساعتای 7 بعدازظهر به بعد با یکی از دوستات برو کوهسنگی اوووون بالا کوه انقدرررررررررر خوبههههههههههه من دیشب رفتم خیلی خوب بود:لبخندساده:)

دیگه بیا نت چت کن با دوستات،یا یک مطلب جالب رو بخون ،مثلا من سرپروژه فاینالم که خیلی هم تندتند می نوشتم یک PDF جالب داستانی رو هم میخوندم در کنارش :D البته اونجوری کششی نبود بخش بخشی بود.
ورزش هم خوبه ، فیلم سینمایی هم خوبه. خوردن هم خوبه.خواب هم خوبه.تلفن حرف زدن هم خوبه.
صله رحم خوبه.بین اعضای خانواده بودند هم خوبه.بازی هم خوبه.

نمیدونم من حالا دخترم با شما فرق میکنم شاید، من وقتی با کسی حرف میزنم خستگیم در میشه.

h.alizadeh
سه شنبه 19 مرداد 1389, 10:49 صبح
راستی خریدرفتن هم خیلی خوبه:لبخند::لبخند:

هندوانه خنک و اب دار خوردن رو هم توصیه میکنم.

Elmira1987
سه شنبه 19 مرداد 1389, 11:46 صبح
دوستان من همونم كه حرف از انگيزه ي اقتصادي زدم ...
همه با من مخالف بودن سعي مي كنم تجديد نظر كنم و به علاقه اهميت بيشتري بدم ولي خداييش يه كم فك كنيد..
آدما هميشه انتظار دارن بهشون بها بدن اگيزه ي اقتصادي هم يه نوع بها دادهن به كاره...
الان مابرنامه نويسي يه شغله و توي شغل بايد به پول هم فك كرد..به نتيجه ي عمل به ارزشه عمل ...

h.alizadeh
سه شنبه 19 مرداد 1389, 12:06 عصر
خب اره پولم هست.
من از اینکه پول بگیرم وکارم ارزش پولم رو نداشته باشه خجالت میکشم.

FastCode
سه شنبه 19 مرداد 1389, 12:25 عصر
ایشون (DelphiAssistant) آقای کرامتی، مالک سایت برنامه نویس هستند. اشتباه گرفتید.
ببخشید من همیشه اشتباه میگیرم.ولی فکر می کنم دفعه اوله که لو رفتم.:خجالت:

aminghaderi
سه شنبه 19 مرداد 1389, 13:26 عصر
ابتدا مقداری کد سی را روی یک برگ کاغذ نوشته یا پرینت کنید.
یک برگ کد یک زبان که از خانواده سی نباشد هم لازم است. مثلا ویژوال بیسیک یا دلفی.
سپس برگ ها را داخل قوری گذاشته و نیم ساعت بگذارید تا کاملا دم بکشد.
سپس هر ۸ ساعت یک استکان از این جوشیده بنوشید.
شاید اخرین راه باشه و امتحانش ضرری نداشه باشه؟!:قهقهه::قهقهه:
واقعا جالب بود ، مرسی.

Pomodoro Technique (http://www.pomodorotechnique.com/)
ممنون استاد ، روی فرست اون کتابش رو هم دانلود می کنم .

این یک شاتگانه :
و این هم تاثیرش هست :
البته عکس های واقعی از تاثیراتش بود که +18 بودند .
موفق باشید
واقعا بعضی اوقات همین طور هم میشه....:لبخند:

امین جان داغ دل من رو تازه کردی.
وقتی که بشینی پروژه پایانی دانشگاهتو تو یک ماهه آخری که وقت داری شروع کنی به نوشتن و استادت هم ، همه جوره حالت رو بگیره(البته استاده هم حق داره. بهش مدیونم). دیگه جونی برات نمی مونه.
من که علاقه داشتم به برنماه نویسی ، الان دیگه متنفرم و آروم آروم کم میارم.
اگر نتونم آمادش کنم به خاطرش یه ترم دیگه باید معطل مدرک باشم.
راستی کسی از دوستان میتونه بهم کمک کنه یا نه؟
پروژه با C#‎ و SQl Server 2005 هستش!!!
دقیقا درکت می کنم من خودم هم هین وضعیت رو داشتم :ناراحت:.

سخت ترين دليل خسته كننده بدون
انتظار برا تموم شدن پروژه و گرفتنه پوله ......
انگيزه ي اقتصادي .......
كي با من موافقهههههههههههههه؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟
من موافقمممممممممممممممممم.:چ شمک:
پول کارها رو نمی یارند ، آدم جیبش خالی میشه و ...خوب تاثیر داره دیگه ، 100% هم تاثیر داره ، روی اعصاب خیلی تاثیر داره!!!!:لبخند::لبخند::لبخند:: بخند::لبخند:

سلام.من تاحالا حالت کسالتی برام پیش نیومده.معمولا هم روزی 17-18 ساعت پای تحلیل و برنامه نویسی هستم. و از این لذت میبرم که مسائل و پروژه های سخت رو حل کنم. خیلی شبا هم شده خواب به چشام نیومده تا بتونم مساله رو حل کنم.
واقعا تبریک می گم استاد ، این تلاش شما و عدم خستگیتون واقعا قابل تحسینه.


آهنگ های دهه ۷۰-۸۰ هم عالین - البته نوع راک :ي
بابا راک گوش کردن وقته برنامه نویسی خطریه!!!
قاطی می کنی یه 2 تا 3 تایی Back Door روی سیستم طرف می ذاری!!!:لبخند::لبخند:

یکی از بهترین روشها ( البته به نظر من ) یه گیم کوچیک و ساده اس .. مثه این بازی های دسکتاپی .. یا که کم خواب بدون فکر کردن به هر چیزی .. آخ این قدر حال می ده ..

به نظر من زیاد یکنواخت نوشتن آدمو خسته میکنه یکسره با برنامه های دیتا بیس سرو کار داشتن کانکشن بازکنی ببندی اگزکیوت کنی. و ...!
من معمولا یه بازی هیجان انگیــــــــــــز نصب میکنم حالشو میبرم

خواب راهت ؟! چیزی که این روزها اصلا گیر نمی یاد.:ناراحت:
بازیش خوبه به شرطی اینکه شطرنج یا مشابه نباشه ؟! یه چیزی باشه که قسمت تحلیلی و تصمیمی مغز رو درگیر نکنه مثل ماشین سواری یا بازی های رزمی که چشات رو ببندی بدون فکر طرف رو بزنی و یا بمیری و یا بکشی:لبخند: ولی همشون با کامپیوتر هست ، پس نفس کار مشکل داره؟! باید از کامپیوتر جدا بود.:لبخند:

دوست عزیز هر روز یک ساعت رو به ورزش اختصاص بده و برو یه باشگاه و یا برو استخر !
آره فکر خوبیه ، جدیدا شروع کردم .

بهت اینو قول میدم نه فقط واسه یه برنامه نویس بلکه واسه یه کاربر ساده چتر هم مث سکته سه بعدی میمونه :عصبانی++:
:لبخند::لبخند::لبخند::لبخند: واقعا همین طوره.

بعد از یک پروژه سنگین هیچ چیزی مثل یک مسافرت حداقل 4 روزه بدون بردن لپ تاپ و هر گونه وسیله دیجیتال دیگه و در جایی که دسترسی به اینترنت نداشته باشی خستگی آدم رو در نمیاره.

مسافرت شمال در روزهایی که حوالی تعطیلات چند روزه نیست، مثلا روزهای وسط هفته (به دلیل عدم برخورد به ترافیک جاده + عدم زخمی شدن جیب مبارک از طریق هزینه چند برابری همه چی در مقصد طی روزهای فوق) بهترین گزینه ممکن است.
دقیقا استاد کرامتی ، استاد مصافی هم همین نظر رو داشتند و من هم توی فکر تدارکش هستم ، البته الان که ماه رمضان داره شروع می شه ، خیلی زد حاله چون هرجایی هم برم که بخام بمونم خبری از خوردن و خوابیدن نیست ، خبر از دلضعفاست:گریه::گریه: .

فکر کنم آقای کشاورز قصد جان بنده رو کرده.
عجم سوژه خنده بود.... حداقل 2 دقیقه خندیدم ، البته پس خنه هایی هم بعدش هی میومد.:قهقهه::قهقهه::قهقهه::ق هقهه::قهقهه: ممنون.

تنها راهش به نظر من ورزشه ...

چون همیشه که نمیشه سفر رفت ... ما که تو یه محله با کلی جوون فوتبالیست افتادیم هر شب تو استادیوم سرپوشیده، کاپ محلیه ...:قهقهه:
توصیه من اینه که حتماً یه ورزش عصرگاهی واسه خودتون دست و پا کنید. :لبخند:
مرسی ازت صالح جان خوبه شما بچهای محلتون رو پیدا می کنی ، بچه های محله ما که سال به 12 ماه هم دیگر رو نمی بینیم ، هرموقع هم که می بینیم از مشکلات کاری و ... صحبت می شه و... که خلاصه کسلتر می شیم.:افسرده:
یه باشگاه ثبت نام کردم که هر روزه ولی من هر 3 تا 4 روز میرم:اشتباه::اشتباه:


خیلی کارها میتونی بکنی...
پیشنهاد میکنم یه سر ساعتای 7 بعدازظهر به بعد با یکی از دوستات برو کوهسنگی اوووون بالا کوه انقدرررررررررر خوبههههههههههه من دیشب رفتم خیلی خوب بود:لبخندساده:
دیگه بیا نت چت کن با دوستات،یا یک مطلب جالب رو بخون ،مثلا من سرپروژه فاینالم که خیلی هم تندتند می نوشتم یک PDF جالب داستانی رو هم میخوندم در کنارش :D البته اونجوری کششی نبود بخش بخشی بود.
ورزش هم خوبه ، فیلم سینمایی هم خوبه. خوردن هم خوبه.خواب هم خوبه.تلفن حرف زدن هم خوبه.
صله رحم خوبه.بین اعضای خانواده بودند هم خوبه.بازی هم خوبه.
نمیدونم من حالا دخترم با شما فرق میکنم شاید، من وقتی با کسی حرف میزنم خستگیم در میشه.
مرسی ، اره با کوسنگی موافقم ، من هم دیروز که هر کاری می کردم این دکمه رفرشم بخوره و یا نهایتا یه رستارت بشم ، اما نشد ، رفتم پارک ملت ، قایق سواری ، آخ حال داد ، چقدر با صفا بود .... و بعد اومد و باز نشستم پای کد ولی تاثیر مسافرت رو نداره ؟!

راستی خریدرفتن هم خیلی خوبه:لبخند::لبخند:
این یکی به نظرم فقط واسه شما خانم ها خوبه ، چون معمولا مرد ها بعد خرید یه احساس بدی بهشون دست می ده ، مثل سرشون کلاه رفته یا پولشون الکی خرج کردند و...:لبخند::لبخند::لبخند:

ممنون از تک تک دوستان واقعا استفاده کردم ، کارما در عین راحتی مکانی (پشت سیستم هستیم ، حالا یا چای یا قهوه هم دم دست؟!) بعضی اوقات سخت می شه و سختیش هم به نظر من خاص هست ، چون فقط فشار به سیستم تحلیلی مغز یا بعضی اوقات سیستم عصبی مغز (زمانی که راه مناسب برای حل مشکل به نظرمون نمی رسه) هست که واقعا باید به فکر بود.
و بعضی اوقات خود طرف (مثل من) نمی دونه باید چکار کنه تا از این وضعیت حتی به صورت موقتی در بیاد ، آخه به قول دوستان با عشق کار می کنیم و جز علاقه نمی تونه کسی رو 10 تا 12 ساعت پای سیستم بشونه ولی کسالت یک دفه پیش می یاد ، من 2 ماه اصلا ذکر و خیرم شده این برنامه شب موقع خواب پروژه ، صبح قبل برخاستن از رختخواب پروژه ، توی خیابون پروژه ... اما آخرش هنگ می کنیم .
کاریش هم نمی شه کرد ، کارهای کامپیوتر برنامه ریزی دقیقی نداره ، امروز یه پروژه هست و تا تاریخ x زمان تحویل داره ؟! خوب زیاد نمی شه برنامه ریزی کرد ، حد اقل من نتونستم زیاد برنامه ریزی داشته باشم.

مهران رسا
سه شنبه 19 مرداد 1389, 18:31 عصر
موقع برنامه نویسی که اصلا نمیشه آهنگ گوش کرد(اون هم از نوع زیادش)
موقع موزیک گوش کردن اصلاً نمیشه برنامه نویسی نکرد ! everything is mellow

nima898
سه شنبه 19 مرداد 1389, 19:42 عصر
موقع موزیک گوش کردن اصلاً نمیشه برنامه نویسی نکرد ! everything is mellow
من وقتی آهنگ گوش میکنم معمولا با تمام وجود گوش میکنم و هیچ کار دیگه ای نمیتونم بکنم حتی رانندگی چه برسه به برنامه نویسی (البته من 12 ساله که گواهینامه گرفتم و قبل از اون هم رانندگی کردم و عاشق رانندگیم)


راستی خریدرفتن هم خیلی خوبه با تمام وجود از خرید متنفرم

M.T.P
چهارشنبه 20 مرداد 1389, 15:49 عصر
خستگی ناشی از کار یعنی فعالیت بدنی رو میشه با استراحت ،نشستن و مشت و مال... رفع کرد اما خستگی مغز ناشی از محاسبات ریاضی برنامه نویسی خصوصا موقعی که برنامه Bug داره و نمیدونید از کجاست در نتیجه تکون دادن پا ، بدخلقی و در پایان اعصاب خوردی فقط با خواب درست میشه. خواب = Refresh یا بهتر Restart :لبخند:

eshpilen
چهارشنبه 20 مرداد 1389, 19:38 عصر
موقعی که ذهنم خسته میشه معمولا میرم مقاله های ویکیپدیا رو در زمینه های مورد علاقم میخونم. یعنی اکثرا مقاله هایی که در زمینهء تخصصی و کاری جاری که روش زیاد کار کردم و خسته شدم نباشن. اینقدر مقاله میخونم که نگو :لبخند:
چند هزارتا خوندم تاحالا خودمم نمیدونم. الان از انواع و طرز کار موتورهای جت بپرسی تا بعضی چیزا توی حشره شناسی و غیره، کلی اطلاعات دارم. دونستن اینطور چیزا از بچگی برام آرزو بود؛ مجله های دانشمند رو زیر و رو میکردم بلکه بعضا چیز دندون گیری پیدا کنم برای خوندن و فهمیدن و لذت بردن. اما اون موقع نهایت منابع در همین حد بود. از دیگران هم میپرسیدی که اکثر به نتیجهء مطلوب نمیرسید یا دیر میرسید؛ یا نمیدونستن یا اشتباه میگفتن یا ناقص بلد بودن یا از روی بخل و حسادت از دادن اطلاعاتشون به دیگران ابا میکردن و غیره. دست آخر هم هیچوقت مطمئن نبودی بالاخره میتونی روی حرفشون حساب کنی یا نه. اون موقع راندمان خیلی پایین تر بود.
تقریبا همهء آرزوهای من در طی همین چند سال که کامپیوتر خریدم و با اینترنت آشنا شدم و ویکیپدیا رو کشف کردم محقق شدن. و این یه نعمت بزرگ و یه معجزه هست!
خدا خیر دنیا و آخرت به باعث و بانی این چیزا بده.
ضمنا اینجا بازم اهمیت تفکر و جنبش های آزادیخواهانه و اجتماعی (بعضا در برابر تجارت انحصارگر و نظام سرمایه داری محض) در حیطهء نرم افزار و دانش بطور کلی، بنظرم واقعا برجسته هست. هرچی من تحلیل میکنم و تجربه کردم، میبینم کلی از چیزای خوب دنیای ما که داریم بخاطر این افراد و این جنبش ها هست. اینا تنها چیزایی هستن که تقریبا تمام زندگی منو تشکیل میدن و بدون اونا نمیدونستم باید چیکار میکردم و از چی لذت میبردم و دلم به چی خوش بود و چطور پیشرفت بدون حد و مرز میداشتم و قوی میشدم. من عاشق دانش و توانایی و قدرتهای اصیل هستم.

البته بازی آنلاین (خیلی کمتر بازی تک نفره) هم یکی از تفریح ها و متدهای خستگی در کردن منه که اونم قوای ذهنیم رو عجیب شارژ و تقویت میکنه. البته زیادش هم خسته کننده میشه. یه چند روز فقط داشتم بازی آنلاین میکردم، چون از یادگیری دات نت که چند وقته دارم میخونم و تست میکنم خسته شده بودم.
فکر کنم برای تکمیل مطلب باید اسم بازی ای رو که بازی میکنم بگم، چون تقریبا هیچ بازی دیگری رو بازی نمیکنم و این تنها بازی بسیار مورد علاقهء منه. اسمش Operation Flashpoint (نسخه 1.96) هست که به اختصار بین بازیکن ها به OFP مشهوره. یک بازی شبیه ساز نظامی از نوع FPS و Realtime Strategy هست.

بقول دوستان بعضی وقتا باید به مغز استراحت چند روزه داده. البته مواظب باشید این استراحت آخراش میتونه کم کم و بدون اینکه متوجه بشید به تنبلی و تاخیر بیش از حد نیاز منجر بشه و شما رو از وضعیت بهینهء فکری که در اوج تاثیر این استراحت بهش میرسید، کم کم دور بکنه.
اگر مثل بنده بتونید یه فعالیت علمی یا ذهنی دیگه که برای رفع خستگی های کمتر و کوتاه مدت عمل میکنه برای خودتون پیدا کنید بنظرم خیلی خوب باشه. چون این فعالیت ها هم دانش آدم رو زیاد میکنن و هم آمادگی ذهنی رو نگه میدارن و خلاقیت رو هم بالا میبرن و خطر تنبلی و تاخیر بیش از حد رو خیلی کمتر میکنن. خلاصه از وقت و انرژی در همون موقع استراحت هم اینطوری استفادهء مفیدتر و بهینه ای میشه.

ولی بطور کلی هرچندوقت یکبار بعد از کار پیوسته، یه استراحت طولانی مدت تر لازمه.
دیگه فاصلهء زمانی و طول مدت استراحت مسلما به فرد و شرایطش بر میگرده. مثل ورزشکارها هست که هرچی آدم بیشتر ورزشکار شده باشه استقامت و لذتش از فعالیت بیشتر میشه و وزنه های سنگین تری رو راحتتر میزنه و کمتر خسته میشه. محیط و روابط مناسب اطرافیان هم خیلی در خسته شدن و نشدن تاثیر داره بنظرم.

aminghaderi
جمعه 22 مرداد 1389, 11:24 صبح
موقعی که ذهنم خسته میشه معمولا میرم مقاله های ویکیپدیا رو در زمینه های مورد علاقم میخونم. یعنی اکثرا مقاله هایی که در زمینهء تخصصی و کاری جاری که روش زیاد کار کردم و خسته شدم نباشن. اینقدر مقاله میخونم که نگو :لبخند:
چند هزارتا خوندم تاحالا خودمم نمیدونم. الان از انواع و طرز کار موتورهای جت بپرسی تا بعضی چیزا توی حشره شناسی و غیره، کلی اطلاعات دارم. دونستن اینطور چیزا از بچگی برام آرزو بود؛ مجله های دانشمند رو زیر و رو میکردم بلکه بعضا چیز دندون گیری پیدا کنم برای خوندن و فهمیدن و لذت بردن. اما اون موقع نهایت منابع در همین حد بود. از دیگران هم میپرسیدی که اکثر به نتیجهء مطلوب نمیرسید یا دیر میرسید؛ یا نمیدونستن یا اشتباه میگفتن یا ناقص بلد بودن یا از روی بخل و حسادت از دادن اطلاعاتشون به دیگران ابا میکردن و غیره. دست آخر هم هیچوقت مطمئن نبودی بالاخره میتونی روی حرفشون حساب کنی یا نه. اون موقع راندمان خیلی پایین تر بود.
تقریبا همهء آرزوهای من در طی همین چند سال که کامپیوتر خریدم و با اینترنت آشنا شدم و ویکیپدیا رو کشف کردم محقق شدن. و این یه نعمت بزرگ و یه معجزه هست!
خدا خیر دنیا و آخرت به باعث و بانی این چیزا بده.
ضمنا اینجا بازم اهمیت تفکر و جنبش های آزادیخواهانه و اجتماعی (بعضا در برابر تجارت انحصارگر و نظام سرمایه داری محض) در حیطهء نرم افزار و دانش بطور کلی، بنظرم واقعا برجسته هست. هرچی من تحلیل میکنم و تجربه کردم، میبینم کلی از چیزای خوب دنیای ما که داریم بخاطر این افراد و این جنبش ها هست. اینا تنها چیزایی هستن که تقریبا تمام زندگی منو تشکیل میدن و بدون اونا نمیدونستم باید چیکار میکردم و از چی لذت میبردم و دلم به چی خوش بود و چطور پیشرفت بدون حد و مرز میداشتم و قوی میشدم. من عاشق دانش و توانایی و قدرتهای اصیل هستم.

البته بازی آنلاین (خیلی کمتر بازی تک نفره) هم یکی از تفریح ها و متدهای خستگی در کردن منه که اونم قوای ذهنیم رو عجیب شارژ و تقویت میکنه. البته زیادش هم خسته کننده میشه. یه چند روز فقط داشتم بازی آنلاین میکردم، چون از یادگیری دات نت که چند وقته دارم میخونم و تست میکنم خسته شده بودم.
فکر کنم برای تکمیل مطلب باید اسم بازی ای رو که بازی میکنم بگم، چون تقریبا هیچ بازی دیگری رو بازی نمیکنم و این تنها بازی بسیار مورد علاقهء منه. اسمش Operation Flashpoint (نسخه 1.96) هست که به اختصار بین بازیکن ها به OFP مشهوره. یک بازی شبیه ساز نظامی از نوع FPS و Realtime Strategy هست.

بقول دوستان بعضی وقتا باید به مغز استراحت چند روزه داده. البته مواظب باشید این استراحت آخراش میتونه کم کم و بدون اینکه متوجه بشید به تنبلی و تاخیر بیش از حد نیاز منجر بشه و شما رو از وضعیت بهینهء فکری که در اوج تاثیر این استراحت بهش میرسید، کم کم دور بکنه.
اگر مثل بنده بتونید یه فعالیت علمی یا ذهنی دیگه که برای رفع خستگی های کمتر و کوتاه مدت عمل میکنه برای خودتون پیدا کنید بنظرم خیلی خوب باشه. چون این فعالیت ها هم دانش آدم رو زیاد میکنن و هم آمادگی ذهنی رو نگه میدارن و خلاقیت رو هم بالا میبرن و خطر تنبلی و تاخیر بیش از حد رو خیلی کمتر میکنن. خلاصه از وقت و انرژی در همون موقع استراحت هم اینطوری استفادهء مفیدتر و بهینه ای میشه.

ولی بطور کلی هرچندوقت یکبار بعد از کار پیوسته، یه استراحت طولانی مدت تر لازمه.
دیگه فاصلهء زمانی و طول مدت استراحت مسلما به فرد و شرایطش بر میگرده. مثل ورزشکارها هست که هرچی آدم بیشتر ورزشکار شده باشه استقامت و لذتش از فعالیت بیشتر میشه و وزنه های سنگین تری رو راحتتر میزنه و کمتر خسته میشه. محیط و روابط مناسب اطرافیان هم خیلی در خسته شدن و نشدن تاثیر داره بنظرم.
واقعا عالی بود ، ممنون .