گوگل بر علیه دولت ایالات متحده شکایت کرد

[m-khorsandi]

Google sues the US government over Microsoft favoritism
(http://www.downloadsquad.com/2010/11/01/google-sues-the-us-government-over-microsoft-favoritism/)


Google filed a complaint against the US government late last week, accusing the government of anti-competitive practices because only Microsoft products were considered for the Department of the Interior's new all-in-one hosted email and messaging solution. The Request for Quotation, the document that outlines the government's requirements for potential bidders on the project, specified that the new system had to be part of the Microsoft Business Productivity Online Suite, essentially ruling out any competing software products without consideration.

نت یکی از دوستان :
گوگل، دولت ایالات متحده رو به خاطر سیاست‌های ضدرقابتی و استفاده صرف از محصولات مایکروسافت در وزارت کشور، سو کرده. حالا یا گوگل خیلی غول‌ئه که می‌تونه دولتِ امریکا رو سو کنه؛ یا امریکا خیلی کشور قانون‌مندی‌ئه؛ یا جفت‌اش.

[Saeed_m_Farid]

... یا گوگل خیلی غول‌ئه که می‌تونه دولتِ امریکا رو سو کنه؛ یا امریکا خیلی کشور قانون‌مندی‌ئه؛ یا جفت‌اش.
بنظر من یا ها به همین دو تا ختم نمیشه! بقول یکی از کامنت های منبع همین خیر (6 Drakkenfyre said 7:39PM on 11-01-2010)، این بیشتر شبیه یک جوک هست :


So they are suing the government because they didn't consider them?

There is some irony here. Google, the company who wants to be the provider and
controller of everything, suing a government because they didn't choose them.
با این نظر موافقم؛ میشه اینم اضافه کرد که هر چند مدتی یکبار نظریه پردازان و ساست مدارای اینجور کشورهای متمدن! برای اینکه افکار عمومی رو به یک سمتی بکشند یه چیزی میندازن وسط، تا افکار جامعه متمایل به اون و منحرف از واقعیات موجود و ... بشه؛ چون وقتی همه بتوانند حرف بزنند، مدیریت خیلی سخت میشه و باید اونقدر همه جا رو پر اطلاعات ضد و نقیض کرد که حقیقت این وسط گم بشه (مثل قطاری که از هر پنجره اش نورافکن بتابه به داخل! با اینکار نور خورشید گم میشه) ؛ خدا رو شکر که ما فقط یکنوع حقیقت، واقعیت، قلم و ... داریم و نور شمع تنها نوری هست که باید بشناسیم ...

[m-khorsandi]

دقیقاً منظورت از واقعیات موجود چیه!؟
احتمالاً منظورت که اوضاع بد اقتصادی، بیکاری و ... نیست؟ یعنی فکر میکنی با چنین خبری و این نوع شلوغ کاری ها افکار جامعه آمریکا نسبت به این واقعیات موجود منحرف میشه و حقیقت گم میشه؟

[Saeed_m_Farid]

بله، مطمئناً منظور اینا نیست؛ میدونم ادامه این بحث در اینجا که یک سایت برنامه نویسی و فناوری هست درست نیست و باور کنید اصلاً موضوع رو نمیخوام کش بدم، فقط به یکی از خوش بینانه ترین و ملموس ترین نظریات روانشناسی اشاره ای (تقریباً کوتاه!) میکنم که تا حدودی فقط جواب شما رو داده باشم: مطمئناً در مورد "هرم مَزلو" (http://en.wikipedia.org/wiki/Maslow's_hierarchy_of_needs) یه چیزایی شنیدین :
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/97/Maslow_Pyramid_2.png/400px-Maslow_Pyramid_2.png
متاسفانه (یا خوشبختانه!) بیشترین تاثیر در تعیین نوع نیازهای افراد یک جامعه رو شرایط اجتماع هست که تعیین میکنه؛ اینه که می بینیم اون خارجی ها چقدر به حفظ حریم خصوصی، عزت نفس، عشق و ارزش به احتیاجات عاطفی و ... اهمیت قائلند و کوچکترین خبری در مورد نفوذ به حریم خصوصی مثل بمب صدا میکنه یا هر نوع رابطه و مخفی کاری سیاسی و دستهای پشت صحنه کاملاً با عکس العمل های تند جامعه روبرو میشه؛ این موارد نشون میده که اونها دارن در بین طبقات 3 و 4 حرکت می کنند (اصلاً منظورم برتری، رجحان، توانایی و ... نیست، بحث خوب و بد نیست، صحبت از نوع نیازهاست و در نهایت از دید من نوعی، همه اجتماع ها و دول کنونی به نوعی به مثابه قلعه حیوانات جورج اورل هستند؛ فقط جای انسان ها و خوک هاشون فرق میکنه! بگذریم) : چهار طبقه پایینی نیازهای پایه هستن و در صورتی که تامین شوند حس خاصی به فرد نمی‌دهند ، اما در صورتی که تامین نشوند او را دچار اضطراب و نگرانی می‌کنند. ولی از دید مزلو : متعالی ترین نیاز انسان ، نیازیه که اونو رشد بده و اون طبقه 5 هرمه و اصلی ترین نیاز انسان که اگر برآورده بشه ، فرد به انسانی کاملاً مفید برای جامعه و کشور میشه!!! (صد البته جامعه مدنی اتوپیا! یا همون مدینه فاضله خودمون)

به افرادی که به طبقه 5 میرسن افراد خودشکوفا میگن که دارای خصوصیات جالبی هستند که به بعضی از اونها اشاره میکنم :
واقعیت‌ها و حقایق جهان و خودشان را می‌پذیرند ، در افکار و رفتارهایشان راحت و سبک‌بال هستند ، به شدت خلاق و دارای تخیل قوی هستند ، به حل مشکلات یا مسائل علاقه نشان می‌دهند ، با سایر افراد و انسان‌ها احساس نزدیکی، یگانگی و محبت می‌کنند، روابط شخصی عمیق دارند ، روحیه آزادمنش و دموکرات دارند ، از تنهایی و داشتن حریم خصوصی لذت می‌برند ، استقلال فرهنگی و محیطی دارند ، دارای سیستم اخلاقی شخصی هستند ، دارای قوه تمییز و تشخیص هستند ، روحیه طنز فلسفی ولی غیربرخورنده دارند و …


متاسفانه و صد متاسفانه، حکومت بر این افراد اگه نگیم غیرممکن، بسیار مشکل هست؛ دقیقاً بخاطر این خصوصیات جالب که اشاره شد. پس دو تا راه داره : یا مثل بعضی جاها باید مردم رو مشغول طبقات 1 و 2 کرد تا به طبقه پنج که سهله، از طبقات سه و چهار هم محروم باشند و تضمینی باشه که از هر n نفر یکی به طبقه پنج برسه که به احتمال 99 درصد طرد میشه و حرفاش رو مثل یک غریبه تعبیر میکنند و ... یا اینکه ریسک بیشتری کرد و در نیازهای طبقات سوم و چهارم چالشهایی برای مردم ایجاد کرد و با اینکه اینکا یکمی سخت تر و هزینه برتر هست، باز هم از مدیریت کلان تعداد زیادی فرد خودشکوفا راحت تر و امکانپذیرتر هست، منظور من این بود که دولت های مذکور چنین روالی رو در پیش گرفتند.

http://www.pourali.net/PIX/maslow-human-needs1.gif

البته تمام اینها درصورتی هست که نظریه مزلو رو قبول داشته باشید؛ خیلی نقاط تاریک تر و ذهنیت ها پیچیده تری هست که من اصلاً دوست ندارم ذهن های زیبای این جمع اندک از جامعه .. مون رو درگیرشون کنم!