View Full Version : بحث درمورد تهدیدهای ساختاری عصر دیجیتال و پیشنهاد پول گمنام الکترونیک!
eshpilen
دوشنبه 24 آبان 1389, 00:11 صبح
میدونید که هر روز خریدها و تبادلات مالی مردم داره بیشتر و گسترده تر بصورت الکترونیک درمیاد.
اما کارتهای اعتباری فعلی باعث میشن تا هر نقل و انتقال پول از جانب افراد در دیتابیس های متمرکزی با مشخصات کامل و جزییات ثبت بشن که این اطلاعات در مواقع مختلف به بهانه های مختلف میتونه براحتی در دسترس بعضی افراد و سازمانها، و مسلما حکومتها، قرار بگیره.
من فکر میکنم این حق هرکسی باشه که بتونه بصورت گمنام خرید یا تبادل مالی انجام بده.
یه زمانی پول نقد همه جا کاربرد داشت که این مشکل رو نداشت، اما با گسترش اینترنت و فناوریهای نوین و خدمات الکترونیکی، این امکان روز به روز کمتر و پرهزینه تر و سخت تر میشه و میشه گفت در بعضی کارها دیگه استفاده از پول نقد و تبادل مالی گمنام عملا غیرممکن هست یا خواهد شد و هر روز هم این مسئله گسترده تر و جدی تر میشه.
بنظر من باید این مسئله رو جدی گرفت. این مسئله برای Privacy، و دموکراسی و امنیت مردم و آزادیهای فردی و مدنی اهمیت داره.
فرضا اگر سازمانی خاص یا حکومت با شما مشکلی پیدا بکنه، میتونن رکوردهای تبادلات مالی شما رو بررسی کنن و ببینن چه زمانی چه چیزهایی خریدید و به چه کسان یا گروهها و سازمانهایی پول پرداختید یا کمک مالی کردید و از این اطلاعات نتیجه گیری های خاص خودشون رو بکنن و نیز بعنوان بهانه و سند علیه شما از اونا استفاده کنن. مثلا ممکنه شما کتابی دربارهء کمونیسم خریده باشید، یا کتاب آیات شیطانی رو خریده باشید، یا به فلان سازمان یا گروه که حکومت باهاش مشکل داره یا تطابق ایدئولوژیک نداره کمک مالی کرده باشید (که میتونن در خارج یا داخل کشور بوده باشن)، جنس خاصی رو خریده باشید که برای کار خاصی بکار میره و غیره. از این طریق میتونن حتی مقاصد آیندهء شما رو پیشبینی کنن.
بقول ریچارد استالمن، اگر شما یک مخالف حکومت یا سازمان خاصی باشید و یک دستهء جارو و یک تختهء اعلانات بخرید، نتیجه میگیرن که شما قصد و برنامهء اعتراض خیابانی دارید، و میتونن پیشاپیش جلوی شما رو بگیرن یا براتون پاپوش درست کنن!
خلاصه این مسئله ساده نیست و مهم و پیچیده و خطرناک هست.
شاید بعضی افراد بنظرشون بعید هست اینطور مسائل شخصا براشون پیش بیاد، اما برای هر آدمی براحتی هرچیزی میتونه بصورت غیرمنتظره پیش بیاد و اونوقتی که ببینه چطور عاجز و مظلوم واقع میشه و خلع سلاح شده درحالیکه افراد دیگری قدرت و کنترل غیرمنتظره ای بر روی او دارن متوجه غفلت خودش میشه. همچنین فعالیت امن و مشروع منتقدان، مخالفان و فعالان سیاسی و غیره، همه برای دموکراسی و سلامت جوامع و جلوگیری از فساد قدرت و استبداد لازم هستن و ما هم جزیی از این اجتماع هستیم و مسلما نتیجهء این سیستم روی ما هم تاثیر میذاره. ببینید چطور وقتی سایت شما رو فیلتر میکنن یا تحریم میشیم و غیره عصبانی و ناراضی هستید؟ پس باید به اینکه حکومت و جامعهء شما به چه سویی حرکت میکنه حساس باشید تا بجای منتظر بودن و منفعل بودن و بعدا فقط توانایی عصبانیت و شکایت کردن رو داشتن، سرنوشت و ساختار جامعهء خودتون رو درحد سهم مشروع خودتون تعیین کنید. بالاخره هر کشور و حکومت به تمامی مردمش تعلق داره و بدون رای و رضایت اکثریت، ساختار حکومت هم مشروعیتی نخواهد داشت. اونایی هم که حکومت میکنن افراد برابری از همین مردم هستن و حق و مشروعیت و امتیاز بیشتری ندارن جز اینکه با رای اکثریت روی کار اومدن.
پس دیجیتالی شدن جهان، لزوما مفید و بهتر از وضع فعلی نیست، حداقل نه برای همه چیز و برای تمام افراد؛ بلکه این مهمه که ما وارد چه مدلی از جهان دیجیتال میشیم. جهانی از کنترل و قدرت و نظارت مطلقه یا جهانی همراه با آزادی و حفظ حقوق طبیعی و حیطهء شخصی که سابقا خیلی بدیهی و مشروع شمرده میشدن. این مسئله حتی در دین هم منعکس شده و مثلا تجسس کردن در زندگی مردم نهی شده.
ریچارد استالمن میگه من جهان دیجیتالی رو دوست دارم که در اون رایانه های ما اطلاعاتی رو درمورد فعالیتهای ما ثبت نمیکنن مگر اینکه ما خودمون ازشون بخوایم.
اما حکومتها و سازمانها و افراد مسئول، معمولا به هر بهانه ای براحتی به خودشون اجازه میدن قدرت و کنترل رو تا هرجایی که میخوان در دست بگیرن. با بهانه هایی مثل جلوگیری از تروریسم و حفظ امنیت خود ما! برای جلوگیری از براندازی و غیره. بهانه هایی که همیشه براحتی در دسترس هستن.
اما امنیت بدون آزادی، مثل زندگی در زندانه. آیا کسی چنین امنیتی رو میخواد؟
آیا بخاطر حفظ امنیت مردم باید حیطهء شخصی و آزادی اونها رو قربانی کرد؟
از طرف دیگه کدام امنیت؟ وقتی حکومتها و سازمانها و افراد خاصی کنترل و قدرت بی سابقه ای بر دیگران پیدا کنن، آیا واقعا تمام افراد، منجمله فعالان سیاسی و مخالفان، امنیت خواهند داشت؟ و آیا خطر فساد و استبداد و سوء استفاده، صاحبان این قدرت ها رو تهدید نمیکنه؟
ضمنا این مسائل فقط مشکل کشور ما نیست. بلکه مسئله ای جهانی هست. حتی در کشورهایی که ادعا میشه بالاترین میزان دموکراسی و آزادی مدنی رو دارن.
هیچ میدونید گوشی های موبایل امروزی که مثلا باید وسیلهء رفاه ما باشن طوری طراحی شدن و برنامه هایی دارن که یک ابزار جاسوسی کامل هستن؟ این گوشی ها امکان فعال شدن از راه دور بدون هیچ هشدار و نشانه ای رو دارن و باهاشون میتونن صدای محیط اطراف رو استراق سمع کنن؛ ظاهرا کدهای خاصی داره که هرکس بهشون دسترسی داشته باشه این امکان رو بدست میاره و داستانهای واقعی از افرادی وجود داره که ظاهرا به این وسیله مورد آزار و سوء استفاده توسط تبهکارها قرار گرفتن. حالا تبهکارها از کجا کدها رو آوردن چیز عجیب و بعیدی هم بنظر نمیرسه!
ضمنا گوشی های موبایل برای ردیابی و مکان یابی کاربران استفاده میشن و حتی درحالتی که توسط کاربر ظاهرا خاموش میشن، همچنان سیگنالهای لازم برای مکان یابی رو ارسال میکنن؛ بدون اینکه شما از این مسئله اطلاعی داشته باشید و بتونید این ویژگی رو غیرفعال کنید. نرم افزارهای کنترل کنندهء این گوشی ها، نرم افزارهای کدبسته و انحصاری هستن و بنابراین کسی نمیتونه طرز کار اونها رو مطالعه کنه و تغییرشون بده یا نرم افزارهای دیگری رو بجاشون بذاره.
اگر نرم افزارهایی که در گوشی های موبایل بکار میره (توجه داشته باشید که نرم افزار از سطح بایوس و سیستمی شروع میشه تا اپلیکیشن؛ یعنی هرچیز قابل برنامه ریزی و تغییر توسط دیگران) نرم افزار آزاد باشن، قدم مهمی برای جلوگیری از تحمیل این ویژگیهای نامشروع برداشته شده، چون میشه نرم افزارهای جایگزین طراحی کرد یا ویژگیهای نامشروع نرم افزارهای فعلی رو حذف کرد.
خب من در اصل اول میخواستم در این تاپیک فقط درمورد ایده ای که برای تبادل پول گمنام الکترونیک دارم صحبت کنم، اما صحبت به ابعاد دیگر تهدیدهای ساختار قدرت در جهان دیجیتال کشیده شد و گفتم بهتره گستردگی و اهمیت این مسائل رو روشن کنم و عنوان تاپیک رو هم با این بحث گسترده تر و متنوع تر تطبیق دادم، چون تمام این انواع تهدید درکنار هم وجود دارن و این مجموعه و ترکیب، قدرت و کنترل زیادی رو که در دست افراد و سازمانهای خاص و حکومتها هست، تشدید میکنه.
اونها صدای ما رو میشنون. میدونن چه وقت کجا میریم (با استفاده از گوشی موبایل با دقت چند متر!). در اینترنت جاسوسی ما رو میکنن، میدونن ما چه وقت چه چیزی خریدیم و به چه افراد، گروهها و سازمانهایی پول پرداختیم و غیره. حتی در خیابان ها و اتوبانها هم تصاویر ما و شماره پلاک اتومبیل ها رو با دوربین ضبط میکنن. و احتمالا خیلی موارد دیگه.
حتی همین الان که من این مطلب رو میدم احساس امنیت نمیکنم!
با اینکه حرفهای طبیعی ای میزنم و نظر خودم رو میگم، اما ممکنه این دیدگاه و هوشیاری و آگاه سازی دیگران، به مزاق خیلی از صاحبان قدرت خوش نیاد.
...
بطور کلی نرم افزار آزاد در این وادیها خواص مفیدی داره و راهکاری برای حل بعضی از تهدیدها محسوب میشه. در نرم افزار انحصاری هر شرکت و فردی میتونه بصورت منفرد یا با همکاری با سازمانها و حکومتها، بصورت مخفی یا آشکار، کاربران رو تحت تحمیل شرایط و محدودیت های دلخواه خودشون، کنترل و جاسوسی قرار بده؛ اما نرم افزار آزاد که کد منبع اون در دسترس هست و کاربران امکان و اختیار تغییر و توزیعش رو دارن بعکس میتونه در خیلی موارد این کار رو غیرممکن بکنه.
خب به بحث خودمون بپردازیم که دربارهء پول و تبادل مالی الکترونیک بود.
شاید برای بعضی افراد این مسائل مهم نباشه و راحتی و تمرکز تبادل مالی با استفاده از حساب بانکی خودشون رو ترجیح بدن، اما آیا نباید حق انتخاب آسانی برای افرادی که میخوان گمنامی خودشون رو حفظ کنن و دیگران نتونن فعالیت های اونها رو مشاهده کنن وجود داشته باشه؟ در عصر دیجیتال و اینترنت این امر کار سختی نیست بنظرم، اما شاید حکومتها و سازمانهای امنیتی و انتظامی و غیره منافع و انگیزه ای برای فراهم کردن چنین امکاناتی ندارن و احتمالا چنین چیزی رو به معنای کم شدن قدرت و کنترل خودشون میبینن. بنابراین این وظیفهء اندیشمندان دموکراسی و آزادیخواهان و فعالان حقوق بشر هست و تمامی متخصصان و مردم عادی، که حقوق طبیعی و مشروع خودشون رو مطالبه کنن.
اینجا حیطه ای هست که مسائل درهم می آمیزند، سیاست با علم و فناوری.
ما متخصصان، تهدیدهای دیجیتال رو بهتر درک میکنیم و از گسترهء حقیقی اونها و امکانهای آینده بهتر خبر داریم، و میتونیم طرح های خوبی رو برای مقابله با این تهدیدها ایجاد کنیم.
من بطور مثال درمورد پول گمنام فکر کردم و متوجه شدم که راه حل این مسئله نسبتا ساده و کاملا عملی بنظر میاد.
یک بار من میخواستم از یکی از کاربران اینترنتی بابت کاری مقدار کمی پول بگیرم، اما نمیخواستم هویتم فاش بشه، بنابراین بهش گفتم برام شارژ ایرانسل بفرسته!! میدونید که شارژ ایرانسل فقط یک کد رمز داره و بصورت گمنام هم میشه خریدش و براحتی بصورت گمنام و از طریق اینترنت و هر رسانهء دیگری به کس دیگری منتقلش کرد.
البته اون حرف من اون موقع به اون کاربر بیشتر شوخی بود. اما بنظرم رسید که این میتونه روشی واقعی برای داشتن یک سیستم پول الکترونیک که میشه اون رو بصورت گمنام تهیه و بصورت گمنام استفاده و منتقل کرد باشه.
شما میتونید این پول رو حتی شبیه خرید شارژ تلفن همراه، از مغازه ها توسط پرداخت نقدی و بصورت کاملا گمنام تهیه کنید. از طرف دیگه این پول براحتی و بدون امکان ردگیری قابل انتقال هست. البته سیستم کامل و حساب شده ای باید برای ابعاد مختلف این پول طراحی کرد که بنظرم کاملا عملی هست و تمام امکاناتش براحتی در دسترس هستن.
باید سایتهایی که امکان خرید از طریق کارت اعتباری رو دارن، امکان خرید از طریق این سیستم رو هم اضافه کنن، که اصلا کار سخت و پرهزینه ای بنظر نمیاد.
به اینصورت هرکس که میخواد گمنام بمونه و قابل ردیابی نباشه، میتونه از پول گمنام الکترونیک استفاده کنه، و هروقت هم این شخص یا فرد دیگری خواست میتونه از کارت اعتباری هم استفاده کنه.
خلاصه بنظر من همینطور که فناوری و جهان و نیز کشور ما پیشرفت میکنه، ما باید سیستمهای نوینی رو که برای امنیت و تامین آزادیها و حقوق مشروع مردم لازم هستن طراحی و اجرا کنیم.
بنظر من برای ما بعنوان افراد متخصص، آگاهی و آگاهی رسانی و پیشنهاد و طراحی راهکار در این زمینه ها، یک کار طبیعی و اصلا وظیفه هست. اما تعیین رای اکثریت و اجرای اون، مسائلی خارج از وظیفه و قدرت ماست.
Netsky
دوشنبه 24 آبان 1389, 00:39 صبح
همینطور که خودتون هم فرمودید باید تمامی جوانب کار بررسی بشه . البته به نظر من هم چیز جالبیه و ارزشش رو داره که در موردش تحقیق بشه .
این روش در کشورهای دیگه تابحال به کار نرفته ؟ اگه قبلا استفاده شده باشه بهتر میشه جوانب این روش رو بررسی کرد .
JaguarXF
دوشنبه 24 آبان 1389, 03:01 صبح
پول گمنام با Money Washing هیچ فرقی نداره.
سیستمی که دولت نتونه معاملات شفاف رو ببینه و برطبقش مالیات ببنده رو اجازه نمیده.
پول نقد فراوان بصورت Cash هم به بانک ببرید اولین گمان این هست که این Drug Dealer بوده که این همه پول نقد با خودش آورده بدون اینکه معلوم باشه چه کسی از کجا به حسابش ریخته
یک مهندس قبل از هر اقدامی باید یاد گرفته باشه به Feasibility کار فکر کنه.
ایمان اختیاری
دوشنبه 24 آبان 1389, 05:23 صبح
کوچیکتر از اونی هستم که بخوام نظری در تایید یا رد دوستان بزرگوار بگم.. اما تمام این مساول همیشه مثه شمشیر دولبه عمل می کنه .. هم جنبه ی مثبت دارن هم جنبه ی منفی .. پول گمنام واقعا چیز بسیار جالبه اما امکان سوء استفاده ازش هم بسیار بالاس.. ولی خودم به شخصه با این مورد بسیار موافقم..
eshpilen
پنج شنبه 27 آبان 1389, 11:01 صبح
پول گمنام با Money Washing هیچ فرقی نداره.
چرا فرق داره. چون تنها كاربردش Money Washing نيست و كاربردهاي عادي و مشروع زيادي داره كه حقوق طبيعي تمامي انسان هاست.
از چاقو ميشه براي آدم كشتن استفاده كرد، ولي به اين دليل توليد و خريد و فروشش ممنوع نيست.
حتي در آمريكا اسلحهء گرم هم كه به مراتب قوي تر و كشنده تر از سلاح سرد هست و عملا شايد در جامعه بيشتر براي كاربرد خلاف بكار ميره تا كاربردهاي مشروع، مجاز هست. فكر ميكنيد اين بخاطر چيه؟
اينها آزاديهاي مدني و حقوق طبيعي انسانها شمرده ميشن.
خب بر سر بعضي نظر خبرگان و راي اكثريت در كشورهاي مختلف تفاوت ميكنه. ولي ميبينيد كه تاكجا پيش ميره.
اينكه در آمريكا به عموم اجازهء داشتن سلاح گرم داده شده، بر اساس يكسري تفكرات و تمهيدات بوده كه يكيش رو كه من قبلا جايي خوندم اين بود كه درصورتي كه حكومت خودسر و ياغي شد مردم قدرت دفاع از خودشون رو داشته باشن (حداقل بصورت حداقلي).
پس به همين سادگي نميشه گفت امكان تبادل مالي گمنام چون يكسري كاربردهاي نامشروع داره پس حق مردم نيست و مضر هست.
اگر اينطور باشه خيلي چيزهاي ديگر رو هم كه جزو آزاديهاي مدني و پايه ها و شرايط لازمهء تحقق و حفاظت از دموكراسي هستن بايد لغو كرد.
ضمنا من فكر ميكنم براي پولشويي راههاي زيادي باشه كه هميشه ميشه ازشون استفاده كرد.
سیستمی که دولت نتونه معاملات شفاف رو ببینه و برطبقش مالیات ببنده رو اجازه نمیده. زياد تند نريد فكر نميكنم اينطورها هم باشه.
مگه در گذشته يا الان كه حجم زيادي از تبادلات مالي با پول نقد صورت ميگيرن مشكل جدي اي در اين زمينه وجود داشته؟
الان تبادل مالي زيادي در اجتماع توسط پول نقد صورت ميگيره. تنها وقتي مردم به بانك ميرن يا در جاي خاصي بصورت اختياري يا اجباري اين تبادلات رو ثبت ميكنن، اطلاعاتشون ثبت ميشه. و مسير اين پولها بصورت كامل ثبت نشده و قابل ارزيابي و نظارت كامل حكومت نيست.
پول نقد فراوان بصورت Cash هم به بانک ببرید اولین گمان این هست که این Drug Dealer بوده که این همه پول نقد با خودش آورده بدون اینکه معلوم باشه چه کسی از کجا به حسابش ریختهآيا اين گمان دليل اتهام و تفتيش هم ميشه از نظر قانوني يا خير؟
ضمنا ما لزوما از پولهاي بزرگ صحبت نكرديم. بيشتر منظورم خريدهاي عادي و روزمرهء مردم بوده. اينا هم كه مبالغ بزرگي نيستن.
شايد بشه مبالغ اين تبادل پول گمنام رو محدود نگه داشت.
اينطوري نباشه كه طرف يه بسته كاندوم هم ميخره توي ديتابيس حكومت ثبت بشه!!
آيا فكر ميكنيد افرادي كه اين قدرت ها رو در دست دارن ابرانسان هستن؟
آيا فكر ميكنيد نظارت بر قدرت كار ساده اي هست؟
هركس كه تجربه اي كوچك يا بزرگ داشته باشه ميدونه كه قدرت بي در و پيكر تر از اين حرفهاست.
چيزي كه از ما محافظت ميكنه، ساختارهاي صحيح واقعگرايانه هست. نه اينكه حكومت از سير تا پياز تمام مردم رو ثبت كنه.
بشر راه درازي رو از حكومتهاي استبدادي و فساد قدرت تا اينجا پيموده و هنوز هم مشكلات استبداد و فساد تاحدي وجود دارن. ما نبايد يك سير معكوس رو طي يا شرايط اون رو فراهم كنيم. اصول دموكراسي و آزادي و شفافيت و نظارت، بيشتر از اونكه براي كنترل مردم عادي باشن، براي مراجع قدرت هستن.
یک مهندس قبل از هر اقدامی باید یاد گرفته باشه به Feasibility کار فکر کنه.ببينيد ما نميخوايم چيزي رو كه قبلا نبوده و خيلي عجيب و غريب و خارج از قاعده و حقوق طبيعي انسانها هست ايجاد كنيم. بلكه ما ميخوايم از تغييرات و بوجود آمدن بعضي چيزهاي جديد كه با سرعت زيادي درحال وقوع هستن و از بين رفتن بعضي امكانهايي كه فكر ميكنيم مفيد و حتي حقوق طبيعي و ضروري افراد هستن، جلوگيري كنيم.
چيزي كه ما ميگيم چيزي نيست كه نشدني و نابود كننده باشه، چون از قبل وجود داره و همين الان هم وجود داره و در ابعاد گسترده استفاده ميشه. و اونم حق گمنام بودن كارهاي شخصي ما و ثبت و ضبط نشدن اونهاست. حيطهء شخصي و گمنام بودن. چيزهايي كه در دنياي واقعي و بخصوص در گذشته وجود داشتن و حقوق طبيعي و مفيدي شمرده ميشن. چيزهايي كه عدهء زيادي تلاش كردن و ميكنن در اينترنت و دنياي ديجيتال هم حفظ بشن.
و اگر دستاورد اين افراد و معيارهاي مشخصي كه منجر به حفظ حقوق ما شدن وجود نداشتن، شايد من و شما براي ثبت نام و شركت در همين سايت هم بايد مشخصات و اسناد هويت واقعي خودمون رو ارائه ميكرديم و جرات نداشتيم يك كلمه از مراجع قدرت انتقاد يا افشاگري كنيم. نميدونم شايد شما اين رو مفيد يا حتي لازم بدونيد، اما خيلي افراد منجمله بنده، اينطور فكر نميكنن.
چرا ما بايد قدرت رو به دست عدهء معدودي بديم و خودمون رو خلع سلاح كنيم؟
چرا بايد حكومت و شركتها و افراد معدودي ما رو مدام در تمام جنبه هاي زندگيمون تحت نظر داشته باشن و رفتار و احوال ما رو ثبت كنن؟ آيا اونها اين حق رو دارن؟ به چه بهانه اي؟ به بهانهء محافظت از ما؟ مقابله با تروريسم؟ جلوگيري از فساد مالي و پولشويي؟ اگر ما راضي نباشيم و آزادي و قدرت شخصي رو بخوايم چي؟
هميشه اين بهانه ها وجود دارن و از تقريبا هرچيزي ميشه استفاده هاي مثبت و منفي كرد و عوارض و هزينه ها و منافع و مزايايي رو براش تصور كرد.
اما معيار تصميمگيري و برقراري تعادل چيه؟
در نهايت هم بهرحال راي و خواست اكثريت، ميتونه مشروعيت هر سيستم و حكومتي رو از اساس خدشه دار بكنه.
ما در برابر تغيير دنياي ديجيتالي شده به چيزي كه خيلي از حقوق طبيعي انسانها و امكانهاي طبيعي امروزه در اون عملا از بين خواهند رفت و اين تغييرات بيشتر از همه به نفع عده اي معدود و عامل تمركز و سوء استفادهء قدرت نامشروع هست و دموكراسي و آزادي و حيطهء شخصي افراد رو تهديد ميكنه مقاومت ميكنيم و سعي ميكنيم نذاريم فناوري و تغييرات ساختاري اي كه ايجاد ميكنه بصورت نسبتا كور/تصادفي يا تحت كنترل و خواست عده اي معدود، و نه عموم مردم، و نه بر اساس اصول دموكراسي و آزادي و حقوق مدني، به هرجا كه خواست بره. بلكه ما معتقديم ما هم حق و سهم داريم و خواست و منافع و مصلحت اكثريت ملاك هست، و بايد از سهم و ارادهء خودمون براي تعيين ساختار جهان استفاده بكنيم. تنها عده اي معدود از شركت ها و تجارت هاي بزرگ، سرمايه دارها، و حكومت ها و غيره نيستن كه مالكان جهان هستن. مسلما منافع و خواست اين گروهها خيلي وقتها ميتونه با منافع و خواست عمومي توافق نداشته باشه، و بنابراين بايد هوشياري و كنترلي صورت بگيره و معيارهاي روشني وجود داشته باشه كه فناوري و ساختار و قدرت به كجا برن و چطور توزيع بشن.
افرادي مثل ما منفعل نخواهند بود و تلاش ميكنن تا از سهم و قدرت خودشون براي ساختن جهاني كه در اون زندگي ميكنن استفاده كنن. ما فكر نميكنيم در جهان فعلي با پيشرفت هاي فناوري همه چيز بصورت خودكار و خوشبينانه و بدون نياز به هوشياري و تفكر و دخالت و مبارزه از جانب ما، به نفع ما يا بحدكافي عادلانه و بهينه پيش خواهد رفت. بنظر من اين تفكر ساده لوحانه هست و چنين چيزي هيچوقت محقق نشده و نخواهد شد. ما اهل هوشياري و تلاش و مبارزه هستيم و در فكر حفظ كردن دفاع و قدرت مشروع خودمان.
در نهايت هم اين يك نظر و پيشنهادي هست و قابل بحثه و من نميگم لزوما درسته و امكان هيچ نقص و اشتباهي درش نيست. كار ما تفكر و بحث و تعامل فكري هست و اينكه در نهايت بفهميم چي درسته و چي نادرست و راي اكثريت چيه. ضمنا لزوما همه چيز سياه يا سفيد نيست. ممكنه به چيزي بينابين برسيم.
eshpilen
پنج شنبه 27 آبان 1389, 20:51 عصر
راستی من فکر کردم ایجاد چنین سیستمی چقدر میتونه ساده باشه.
مثلا یک شرکت اعتباری درست میکنیم بنام « بنیاد اسکناس الکترونیک eshpilen » :لبخند:
درست کردن یک سیستم برای ابداع پول نقد گمنام، از نظر فنی اصلا مشکل و پیچیده بنظر نمیرسه و باید صددرصد عملی باشه.
ما مثلا کدهای رندوم طولانی ای رو به پولهایی که تولید میکنیم اختصاص میدیم و ضمنا میتونیم این کدها رو با کلید خصوصی خودمون رمز و امضای دیجیتال بکنیم و غیره تا امنیتش بالاتر بره و شرکت صادر کنندهء اون مشخص و غیرقابل جعل باشه.
خب این کدها رو در مبالغ مختلف مثلا 1000 تومنی، 500 تومنی (برای جور کردن مقدارهای خورد)، 2000 تومنی، 3000 تومنی و همینطور به بالا تا چند صد هزار تومان میتونیم تولید کنیم. بعد میتونیم به همون روشی که ایرانسل شارژهای خودش رو به بازار میده و توی هر مغازه ای پیدا میشه و همزمان از چند روش دیگه مثل خرید با کارت اعتباری معمولی و غیره، این پولها رو در اختیار مردم قرار بدیم.
فکر نمیکنم تمام این کارها هیچ مشکل قانونی ای داشته باشه!
مسلما یه سودی هم برای خودمون برمیداریم. البته از مثلا سایتهایی هم که بعدا میخوان این پولها رو از طریق سایت یا شرکت ما نقد کنن میتونیم سود دریافت کنیم. البته اینا همش ایده های اولیه و تحلیل نشده هست که بعدا میشه روش فکر کرد و فعلا فقط بخاطر ذکر امکانهای متنوع و عملی این سیستم دارم اونایی رو که بالبداهه بنظرم میرسن برمیشمارم.
خب حالا شما میخواید به من پول بدید، رمز خودتون یا فایل رمز و امضاء شدهء حاوی رمز پول نقد رو به من میدید، بعد من همون زمان اون رمز رو به سایت شرکت صادر کننده میدم و اون سایت رمز قبلی رو از درجهء اعتبار ساقط میکنه (بخاطر اینکه دیگه طرف اول نتونه اون رو نقد کنه) و بعد یک رمز یا فایل جدید رمز و امضاء شده با همون مبلغ به من میده که پیش خودم نگه میدارم و بعدا مثل دیگران به هرکس که خواستم میدم یا در خریدهای اینترنتی خرجش میکنه. تمام این مراحل بصورت گمنام قابل انجام هستن.
این ایدهء جالبی هست که میتونه حتی پولساز بشه. نه؟
خب میبینید که ایده سازی زیاد هم سخت نیست. همینطور راههای جدید که ضمن مفید و مشروع بودن ممکنه درآمد خوبی هم بخصوص عاید اولین کسانی بکنن که این ایده ها رو عملی بکنن. البته قبلا گفتم که این ایده رو از سیستم شارژ ایرانسل گرفتم و بسطش دادم.
اگر پول نقد گمنام الکترونیکی ابداع بشه و اعتباری پشتش باشه که مردم بهش اعتماد کنن (که مسلما خیلی سخت نیست)، مسلما عدهء زیادی از این پول استفاده خواهند کرد و سایتهای خرید اینترنتی زیادی هم قابلیت پذیرش این پول رو به سایت خودشون اضافه میکنن. ضمنا پیاده سازی این سیستم میتونه از سیستم کارتهای اعتباری فعلی ساده تر باشه چون فقط با چنتا کد و تایید و تعویض اونها سروکار داره.
البته اینا ایده های بالبداهه و خام اولیه هستن و مسلما در چنین سیستمی خیلی مسائل و تمام شرایط ممکن رو باید به دقت تحلیل کرد و برای مشکلات و احتمالات و تهدیدها و حمله ها، تمهیدات و سیستمهایی رو طراحی کرد. با این حرفها فقط خواستم عملی بودنش رو نشون بدم. شاید اشکالات لاینحلی رو هم بشه به این سیستم نسبت داد و نقص های ذاتی ای داشته باشه. ولی من فکر میکنم عملی باشه و مشکل بزرگ لاینحلی بنظرم نمیرسه و اگر هم کمبودی باشه لزوما به معنای شکست کلی و عدم کاربرد این سیستم نیست. همونطور که سیستم شارژ ایرانسل عملی بوده. ولی بهرحال ممکنه سیستم پرداخت با کارت اعتباری یه جاهایی مزیت و خصوصیات لازمی داشته باشه، خب اونجاها میشه از کارت اعتباری استفاده کرد. یعنی این دو سیستم میتونن در کنار هم وجود داشته باشن. همونطور که الان تبادل مالی از طریق پول نقد و از طریق بانک و چک و اعتبار و غیره همه درکنار هم وجود دارن و نه تنها تضادی با هم ندارن، بلکه مکمل مفید و ضروری تمام نیازها هستن. جای یه پول نقد الکترونیک که بصورت گمنام و معادل اسکناس و پول نقد کلاسیک و غیرالکترونیک باشه خالی هست که این سیستم میتونه جاش رو کم و بیش پر بکنه.
مثلا برای وقتی هم که وسط کار برق میره (یا سیستم طرف هنگ میکنه!) و طرف کد جدید رو دریافت نمیکنه این ایده رو دارم که کاربر رمزی رو هم قبل از ارسال فایل پول نقد، تعیین میکنه (یا میتونه بطور خودکار رمز امن تری تولید بشه)، که باید قبل از submit کردن کاربر این رمز رو ذخیره کنه. بعد اگر درست موقعی که اطلاعات به سایت فرستاده شده ولی رمز جدید هنوز بدست کاربر نرسیده برق قطع بشه یا مشکل دیگه ای پیش بیاد، کاربر میتونه بعدا با وارد کردن اون رمز، احتمالا بعلاوهء رمز/فایل قدیمی پول نقد، رمز جدیدی رو که تولید شده بود مجددا دریافت بکنه (رمز پول نقد قبلی هم که باوجود اینکه باطل شده بود اما در دیتابیس برای این موارد نگهداری شده).
یه شرکت اینطوری بزنیم و اولین باشیم شاید کلی پولدار بشیما :لبخند:
تازه ممکنه بهمون جایزه های بین المللی هم بدن :چشمک:
اما من در فکرم که بعیده این ایده قبلا جای دیگری مطرح و حتی پیاده سازی نشده باشه و چرا ما از مشابهش خبر نداریم!
eshpilen
پنج شنبه 27 آبان 1389, 21:04 عصر
این روش در کشورهای دیگه تابحال به کار نرفته ؟ اگه قبلا استفاده شده باشه بهتر میشه جوانب این روش رو بررسی کرد .
خبر ندارم. چیزی در این زمینه نشنیدم که برای من جای تعجب هست که چرا اصلا بحث و پیشنهادش رو هم نشنیدم.
البته در مقالات ریچارد استالمن و بخصوص یکی از مقالاتش، به امکان خریدهای گمنام و اهمیت و فواید اون، شاید بصورت ضمنی، اشاره هایی شده. مثلا در مقاله ای، یک سیستم حمایت از هنرمندان رو بعنوان جایگزین قانون قدیمی کپی رایت، در اینترنت، پیشنهاد میکنه که درواقع یک Donation گمنام از طرف کاربران هست که به این صورت هست که هرکاربری که میخواد از هنرمند یا سازندهء آهنگ مورد مورد علاقهء خودش حمایت مالی و ازش قدردانی بکنه میتونه دکمه ای رو روی نرم افزار مدیاپلیر خودش که روش نوشته «یک دلار به هنرمند کمک کنید!» فشار بده و گفته اینکار بصورت گمنام انجام بشه.
استالمن میگه روشهای پرداخت اینترنتی فعلی بیش از حد دشوار هستن و به همین خاطر خیلی از کاربرانی که در غیر اینصورت نسبت به هنرمندان Donation مالی انجام میدادن از این کار صرفنظر میکنن. ضمنا اینکه گفته گمنام باشه هم بنظر من منظور عمیقی داشته و درسته و مزایایی داره. خیلی افراد به دلایل مختلف شاید دوست نداشته باشن سابقهء اینطور اعمال اونها جایی ثبت بشه و میخوان بصورت گمنام انجام بشه. مثلا شاید من بخوام مدام از یک هنرمند سیاسی یا همجنس باز حمایت کنم، اما نخوام کسی این رو بفهمه و بتونه سندش بکنه. البته برای اونایی هم که دوست دارن هویت اونها ثبت بشه میشه این امکان رو بصورت اختیاری قرار داد.
بنظر منم اگر نظیر چنین سیستمهایی، که هم راحت و دم دست هستن و هم بصورت گمنام، ایجاد بشن میتونه تاثیر زیادی روی فعالیت خیلی افراد داشته باشه و میشه سیستمهای اجتماعی نوین و کارایی رو بر اساس اونها ایجاد کرد.
البته این تنها یکی از ایده های جدید در عصر فناوری رایانه و اینترنت و جهان دیجیتال هست.
لزومی نداره ما همیشه به ساختارها و قوانین قبلی بچسبیم و فکر کنیم برای دنیای امروز هم بهترین هستن.
و از طرف دیگه نسبت به تغییرات مهمی هم که توسط این فناوریها در دنیای اطراف ما ایجاد میشه نباید بی تفاوت باشیم. گاهی این تغییرات میتونن تهدید آمیز باشن یا تنها روشهای ممکن و بهترین روشها نباشن. مثل همین مواردی که بنده دربارشون در این تاپیک صحبت کردم.
JaguarXF
جمعه 28 آبان 1389, 07:27 صبح
در آمريكا اسلحهء گرم هم كه به مراتب قوي تر و كشنده تر از سلاح سرد هست و عملا شايد در جامعه بيشتر براي كاربرد خلاف بكار ميره تا كاربردهاي مشروع، مجاز هست.
یکی از دوست دخترهای دوره لیسانسم خودش هفت تیر داشت. ( مدارکش فکر کنم هنوز موجوده!). اینجا اسحله رو اکثرا برای "تفریح" استفاده میکنند. موتور سیکلت رو هم همین طور. آخر هفته میپری پشت موتور میری توی مزرعه و هفت تیر کشی میکنی و آبجو مینوشی.
مگه در گذشته يا الان كه حجم زيادي از تبادلات مالي با پول نقد صورت ميگيرن مشكل جدي اي در اين زمينه وجود داشته؟
الان تبادل مالي زيادي در اجتماع توسط پول نقد صورت ميگيره. تنها وقتي مردم به بانك ميرن يا در جاي خاصي بصورت اختياري يا اجباري اين تبادلات رو ثبت ميكنن، اطلاعاتشون ثبت ميشه. و مسير اين پولها بصورت كامل ثبت نشده و قابل ارزيابي و نظارت كامل حكومت نيست.
خب واسه همینه میشه جهان سوم! و وزیرش هم یک روز در میون میاد از رویای دولت الکترونیک صحبت میکنه و نهایتا هم به آموزش ماکروسافت ورد و ویندوز در ادارات ختم میشه دیگه.
اينطوري نباشه كه طرف يه بسته كاندوم هم ميخره توي ديتابيس حكومت ثبت بشه!
با کارت بخری ثبت میشه دیگه! ساعت و روز و محل فروشگاهش و فروشنده اش هم ثبت میشه . برو به بانکت بگو یک Montly Bank Statement بهت بده . بخونش!
واسه همینه مواد فروشها با پول نقد معامله میکنند. تا ثبت نشه!
یک Donation گمنام از طرف کاربران هست که به این صورت هست که هرکاربری که میخواد از هنرمند یا سازندهء آهنگ مورد مورد علاقهء خودش حمایت مالی و ازش قدردانی بکنه میتونه دکمه ای رو روی نرم افزار مدیاپلیر خودش که روش نوشته «یک دلار به هنرمند کمک کنید!» فشار بده و گفته اینکار بصورت گمنام انجام بشه
آخه مومن! از جیب کی باید یک میزان کم بشه؟! از کدوم حساب ! معلومه که قبلا باید اطلاعات کردیت کاردت رو بهش داده باشی . یعنی قبلا باید کردیت کارد داشته باشی . یعنی باید توی بانک حساب داشته باشی . یعنی باید آدرس خونه و اسم و فامیلت توی بانکه باشه ! مثل همین الان که میشه از iTunes آهنگ خرید . آخه ای نامه که میروی بسویش از جانب من ببوس رویش نیست که! پوله! صاحاب داره . دکمه بزنی از کجا کم بشه به کجا اضافه بشی . یه چی میگی ها.
آخر سال که میری IRS مالیاتت رو حساب کنه هم یکی از سوالات فرمش همینه که چقدر امسال به موسسات خیریه کمک کرده ای . و روی اون میزان کمک مالیات کمتری واست میبنده.
بعیده این ایده قبلا جای دیگری مطرح و حتی پیاده سازی نشده باشه و چرا ما از مشابهش خبر نداریم
چون Feasible نیست.
eshpilen
جمعه 28 آبان 1389, 10:49 صبح
خب واسه همینه میشه جهان سوم! و وزیرش هم یک روز در میون میاد از رویای دولت الکترونیک صحبت میکنه و نهایتا هم به آموزش ماکروسافت ورد و ویندوز در ادارات ختم میشه دیگه.
پول نقد همه جای دنیا هست و کاربرد وسیع داره.
اما در اینترنت و معادل دیجیتال هست که ما کمبود چنین چیزی رو داریم.
پول نقد دیجیتال هم یک قدم به عقب نیست، چون مهم دیجیتال بودنش هست.
مزایای عمدهء پرداختهای الکترونیک، سرعت و عدم محدودیت های فیزیکی هست که پول نقد دیجیتال هم این خواص رو داره. ثبت شدن مشخصات حقیقی افراد، بنظر من در کاربردهای عادی نه ضرورتی داره و نه از نظر مسائلی که قبلا عرض کردم درست هست.
حداقل باید این امکان در کنار کارت اعتباری وجود داشته باشه.
این حق من و شماست. اهمیت حقوق خودتون رو دست کم نگیرید و اونها رو به این سادگی واگذار نکنید!
آدم که نباید اینقدر منفعل باشه و حقوق و سرنوشت خودش رو دربست به دست دیگران بسپاره. دیگران انگیزه ای برای اهمیت دادن به یکسری از حقوق ما نخواهند داشت. حتی بهترین دموکراسی ها. یکسری چیزها رو مردم خودشون باید آگاه باشن و بخوان و براش تلاش و مبارزه کنن.
ضمنا بقول استالمن: Please don't be defeatist
آخه مومن! از جیب کی باید یک میزان کم بشه؟! از کدوم حساب ! معلومه که قبلا باید اطلاعات کردیت کاردت رو بهش داده باشی . یعنی قبلا باید کردیت کارد داشته باشی . یعنی باید توی بانک حساب داشته باشی . یعنی باید آدرس خونه و اسم و فامیلت توی بانکه باشه ! مثل همین الان که میشه از iTunes آهنگ خرید . آخه ای نامه که میروی بسویش از جانب من ببوس رویش نیست که! پوله! صاحاب داره . دکمه بزنی از کجا کم بشه به کجا اضافه بشی . یه چی میگی ها.قربونت اینو من نگفتم و ریچارد استالمن گفته:
اما وقتي شبكه هاي رايانه اي یک راه ناشناس آسان برای فرستادن مقدار کمی پول به کسی را فراهم کنند، بدون نیازمند بودن به یک کارت اعتباری، پشتیبانی داوطلبانه برای هنرمندان خیلی بیشتر موثر خواهد شد. هر نرم افزار پخش کننده میتواند یک دکمه داشته باشد که شما بتوانید فشار دهید و رویش نوشته است «برای ارسال یک دلار برای هنرمند اینجا کلیک کنید». (مقدار بهینه میتواند بین کشورها تفاوت کند؛ در هندوستان یک روپیه احتمالا انتخاب بهتری است.) آیا شما حداقل یک بار در هفته آنرا فشار نخواهید داد؟
چرا امروز شما برای ارسال یک دلار برای یک هنرمند یکبار در هفته یا حتی در روز بی میل هستید؟ آیا بخاطر آن نیست که که ارسال آن راحت نیست، نه بخاطر اینکه یک دلار از شما کم میشود؟ غیرراحت بودن را بردارید، و پشتیبانی داوطلبانه برای هنرمندان افزایش پیدا خواهد کرد.ایشون هم اینقدر فکر نمیکنم آیکیوش پایین باشه و همینطوری از خودش یه حرفی بزنه و جوانبش رو نسنجیده باشه.
من فقط بعنوان اینکه پرداخت وجه از طرق دیگه و بصورت گمنام قبلا توسط افراد دیگری هم عملی دونسته و پیشنهاد شده این مورد رو ذکر کردم.
برای پیگیری بیشتری باید از خود استالمن سوال کنیم. میخوای ایمیلش هست بهش ایمیل بزن خودت بپرس. اصلا من میپرسم. اما شما اگر انگلیسیت خیلی خوبه خودت تماس بگیر یا متن سوال رو بده تا بنده براش ارسال کنم.
چون Feasible نیست.این که ذکر دلیل نیست؛ ادعا و حدسه.
تاحالا هم دلیل کلی و روشن و محکمی برای نشدنی بودن چنین چیزی ندیدیم.
بلکه بعکس مثلا نمونه هایی مثل شارژ ایرانسل خودشون میتونن بیشتر دلیل بر عملی بودن چنین ایده هایی باشن.
وجود نداشتن چیزی دلیل بر غیرعملی بودنش نیست.
بالاخره هرچیزی یه زمانی بوجود آمده و لزوما اینکه قبلش وجود نداشته دلیل بر نشدنی بودنش نبوده. ممکنه بنا به دلایل غیرمستقیم یا عدم آگاهی و توجه و انگیزهء افراد، این سیستمها عملی نشدن.
همین الانش خیلی از مردم ما نمیدونن اصلا دموکراسی و آزادی واقعا به چه معنی هست و Privacy واقعا حدودش چیه و چرا یک حق طبیعی و امکان ضروری هست؛ چرا مهمه.
تا وقتی عموم مردم در درک این مفاهیم مشکل دارن و نمیدونن حقوق طبیعی اونها چیه و چرا اهمیت دارن، انتظار نمیره عده و تقاضا و عزم و سرمایه گذاری کافی برای عملی شدن یکسری ایده ها وجود داشته باشن.
eshpilen
جمعه 28 آبان 1389, 11:12 صبح
ما نباید خودمون رو دست کم بگیریم.
بنظر من امروز مردم امکان داشتن قدرت زیادی رو دارن.
همین رایانه و اینترنت و برنامه نویسی یک نمونه از مواردی هستن که قدرت افراد منفرد رو هم به نحو چشمگیری افزایش دادن و یک فرد اگر اطلاعات، دانش و مهارت، یا ایدهء خوبی داشته باشه، خیلی مواقع میتونه اون ایده ها رو سرانجام عملی کنه و روی یک دنیا تاثیر بذاره.
مثل همون بنیاد اعتباری که اعتبار گمنام (همون پول نقد الکترونیک) رو ارائه بکنه. احتمالا اگر یک بانک خصوصی این کار رو بکنه، عدهء زیادی ازش استقبال کنن. مطمئن باشید حداقل لیبرالیست ها یکی از طرفداران و مشتری های چنین سیستمهایی هستن. وقتی مردم بتونن بصورت گمنام خرید کنن، احتمالا بازار کارت اعتباری یه کمی کساد میشه و اونها میبینن که لزوما همهء مردم محتاج اونها نیستن تا تمام آمارشون رو ثبت کنن، و راههای دیگری هم ممکن بوده.
نمونه های حرکتهایی که بصورت مردمی و خودجوش انجام شدن و حتی گاهی ابتدا توسط افراد منفرد در مقیاس کوچک عملی شدن، کم نیستن. بخصوص در دنیای دیجیتال و اینترنت.
جنبش نرم افزار آزاد چنین حرکتی بود که به سرعت رشد کرد و حرکتی جهانی شد که به دستاوردهای زیادی رسید و چهرهء دنیای امروز ما رو تغییر داد. اولن فقط یک نفر بود؛ ریچارد استالمن! گفت بیاید یک سیستم عامل کاملا آزاد برای خودمون درست کنیم. و این شدنی بود. اما قبلش خیلی ها میگفتن شدنی نیست یا حرکت بیهوده ای هست. اما حالا میبینید که دیگه هیچکس نمیتونه به نرم افزار آزاد/بازمتن بگه نشدنی یا بی ارزش و بیهوده و این دستاوردها و روش، بخش بزرگی از دنیای ما رو متحول کردن.
خیلی از سیستهای ابتکاری و نرم افزاری هم میبینیم که در عرصهء اینترنت چقدر موفق شدن و اولش ایدهء چنتا دانشجو بودن و غیره. و همین افراد از طریق این ایده ها سرانجام به شرکتها و ثروت های بزرگی رسیدن و امروز تعداد بسیار زیادی از مردم بصورت روزمره از این ایده ها و سیستمها استفاده میکنن.
خیلی از امکاناتی هم که امروز در اینترنت هست دستاورد ایده ها و مبارزه های افراد آزادیخواه بوده. وگرنه شرکتهای بزرگ تجاری انحصارگر یا حکومتها با اینکه خیلی چیزها رو مهیا و ایجاد میکنن، اما یکسری کارها رو هم انجام نمیدن. بخاطر اینکه برای این کارها یا انگیزه ای ندارن و براشون سودی نداره یا اصلا برخلاف منافع و خواست خودشونه.
برای آزادی باید تلاش یا حتی مبارزه کرد. آزادی رایگان بدست نمیاد!
و هرگز نباید قدرت رو به دست دیگران داد و خود را خلع سلاح کرد.
این چیزیه که من در تجربهء زندگی و با عقل و تفکر بهش رسیدم.
همینطوری نگید یه چیزی نمیشه! نگید چون نیست یعنی لازم نیست یا نمیشه.
ممکنه شما دنیا رو زیادی ساده یا خوشبینانه میبینید.
حمید محمودی
جمعه 28 آبان 1389, 11:46 صبح
حتي در آمريكا اسلحهء گرم هم كه به مراتب قوي تر و كشنده تر از سلاح سرد هست و عملا شايد در جامعه بيشتر براي كاربرد خلاف بكار ميره تا كاربردهاي مشروع، مجاز هست. فكر ميكنيد اين بخاطر چيه؟
اينها آزاديهاي مدني و حقوق طبيعي انسانها شمرده ميشن.
کدوم آزادی؟!
تا اونجایی که خبر دارم فقط وضع امریکا اینطوری هستش و در اکثر کشور های دیگه، سلاح های گرم در مراکز امنیتی حکومت استفاده میشه و قوانین محکم تری برای استفاده عموم داریم.
ضمن اینکه اوضاع امریکا در خرید و فروش، قاچاق اسلحه و فشار سیاسی کارخانه ها و کارگاه های معروف اسلحه سازی و حمایت و همکاری اونها با استدیو های فیلم سازی از جمله عوامل تاثیرگذار در استفاده بیشتر اسلحه گرم در جامعه امریکا شده. از طرفی سالانه انسان های زیادی در طی درگیری های اونجا کشته میشند که در خیلی از موارد فشار و نفوظ سیاسی، اون تبهکارها رو از کارهایی که کردن تبرعه میکنه. پس اینکه بگیم استفاده از سلاح های گرم که در قشر امریکا به وفور و مثل نخود و کیشمیش توی جیب هر کسی پیدا میشه، یک امر صددرصد مرتبط با آزادی مدنی انسان است درست نیست؛ البته در اوضاع اونجا شاید اگه از دید دیگه نگاه کنیم و با وجود اینکه شرکت های مثل برادران ... که سهم قابل توجهی در رواج سلاح های گرم دارن، داشتن سلاح گرم یک نیاز ضروری به شمار بره. که گویا همینطوره!! ولی در بسیاری از موارد مخصوصا در سنین پایین تر جامعه امریکا استفاده از سلاح های گرم فقط برای بازی استفاده میشه.(مثل ما که اینجا در با تفنگ بادی برای تفریح کار میکنیم) و عملا استفاده خاصی از اونها نمیشه.
از طرفی کارهای دیگه دولت امریکا، نیز در رواج اسلحه گرم در اونجا تاثیر گذار بوده.
مثلا یک شرکت اعتباری درست میکنیم بنام بنیاد اسکناس الکترونیک eshpilen
شاید اسمش این باشه ولی در کاربرد اصلیش،همونطوری که اشاره شد میشه اسمش رو eshpilen Money Washing گذاشت!! و اون منع استفاده از پول های کلان، در این قضیه شاید بشه با درصد بیشتری از این پول های خرد، باز در عمل به همان (و یا درصد قابل توجهی) از پول ها مورد نظر رسید.
چيزي كه از ما محافظت ميكنه، ساختارهاي صحيح واقعگرايانه هست. نه اينكه حكومت از سير تا پياز تمام مردم رو ثبت كنه.
بشر راه درازي رو از حكومتهاي استبدادي و فساد قدرت تا اينجا پيموده و هنوز هم مشكلات استبداد و فساد تاحدي وجود دارن. ما نبايد يك سير معكوس رو طي يا شرايط اون رو فراهم كنيم. اصول دموكراسي و آزادي و شفافيت و نظارت، بيشتر از اونكه براي كنترل مردم عادي باشن، براي مراجع قدرت هستن.
شاید در عمل اینطور باشه، ولی مسئولیت اینکار به عهده شخص استفاده کننده هست به نظرم. کسی که میخواد شرایطی رو برای خودش فراهم کنه میتونه راه حل های دیگه ای هم پیدا کنه.
گمنام بودن از طریقی شاید بشه با آزادی مدنی هم تراز دونست ولی مشکلات ومضراتی هم داره.ضمنا این ایده شما کمی مورد دار هم هست به نظرم.در کشورهایی مثل ایران همینطوریشم کلی در مواردی مثل پول شویی، حرکت های سیاسی ضد نظام، حکومت باهاشون در حال درگیری هست، حالا اونی که شما میگید بیایم از طریق پول گمنام حقی رو اجرا/ادا کنیم شاید این موارد علیه سیاست های کشور باشه.
ولی بهر حال شاید بشه با تجزیه وتحلیل بیشر این موارد رو هم جلویش رو گرفت و یا تبعات منفی اون رو به حداق رسوند.
مثلا در مقاله ای، یک سیستم حمایت از هنرمندان رو بعنوان جایگزین قانون قدیمی کپی رایت، در اینترنت، پیشنهاد میکنه که درواقع یک Donation گمنام از طرف کاربران هست که به این صورت هست که هرکاربری که میخواد از هنرمند یا سازندهء آهنگ مورد مورد علاقهء خودش حمایت مالی و ازش قدردانی بکنه میتونه دکمه ای رو روی نرم افزار مدیاپلیر خودش که روش نوشته «یک دلار به هنرمند کمک کنید!» فشار بده و گفته اینکار بصورت گمنام انجام بشه.
خب اینکار چه ارزشی داره؟ هنرمندهایی که وجودشون خطرناک هست اصلا ارزش یک دلار پول رو هم دارند؟!!
ضمنا همونطوری که دوستمون در جواب به این حرفتون گفتند، قبلا اطلاعاتی ثبت شده که کاربران دارن donate میکنن دیگه.
و از طرف دیگه نسبت به تغییرات مهمی هم که توسط این فناوریها در دنیای اطراف ما ایجاد میشه نباید بی تفاوت باشیم. گاهی این تغییرات میتونن تهدید آمیز باشن یا تنها روشهای ممکن و بهترین روشها نباشن.
بله دیگه همین موارد هستن که کار رو سخت میکنن، وگرنه امروز شرکت زدن از هرکاری راحت تره. (تا دیروز که اینطور بود امروز رو نمیدونم :دی)
به هنرمندان Donation مالی انجام میدادن از این کار صرفنظر میکنن. ضمنا اینکه گفته گمنام باشه هم بنظر من منظور عمیقی داشته و درسته و مزایایی داره. خیلی افراد به دلایل مختلف شاید دوست نداشته باشن سابقهء اینطور اعمال اونها جایی ثبت بشه و میخوان بصورت گمنام انجام بشه. مثلا شاید من بخوام مدام از یک هنرمند سیاسی یا همجنس باز حمایت کنم، اما نخوام کسی این رو بفهمه و بتونه سندش بکنه. البته برای اونایی هم که دوست دارن هویت اونها ثبت بشه میشه این امکان رو بصورت اختیاری قرار داد.
در اینکه مواردی باید قابل پوشش باشه، شکی نیست.البته کمک مالی به همچین افرادی که شما نام بردید کلا از همه نظر مورد دار هست. اما اینکه در تبادلات الکترونیکی نشه جلوی افرادی که برای کسانی که به نفع دیگران و به ضرر کشور خودشون کار میکنن رو گرفت یکمی خطرناک به نظر نمیرسه؟!
از طرفی تبعات منفی این پول گمنام شاید به مراتب بدتر از تبعات مثبت اون باشه.(البته همونطوری که عرض کردم نیاز به تجزیه تحلیل بیشتر هست ولی باید به تهدیداتی که علیه کشور و نظام یک کشور در پی خواهد داشت توجه کرد!)
لزومی نداره ما همیشه به ساختارها و قوانین قبلی بچسبیم و فکر کنیم برای دنیای امروز هم بهترین هستن.
فکر نکنم هیچ کسی اینطوری فکر کنه که قوانین همیشه بهترین هستن! قوانین در شرایط خاصی تدوین میشن و در طی سالیان متمادی ممکن هست(این امکان بسیار زیاده) یا بطور کلی و یا بخش قابل توجهی از اون مشکل داشته باشن و نیاز به تغییر باشه.
در کشور خودمون ایران رو نگاه کنید، سالانه چقدر از قوانین گذشته در مجلس مورد بررسی قرار گرفته میشند و تغییر میکنند.
eshpilen
جمعه 28 آبان 1389, 18:31 عصر
کدوم آزادی؟!
تا اونجایی که خبر دارم فقط وضع امریکا اینطوری هستش و در اکثر کشور های دیگه، سلاح های گرم در مراکز امنیتی حکومت استفاده میشه و قوانین محکم تری برای استفاده عموم داریم.
ضمن اینکه اوضاع امریکا در خرید و فروش، قاچاق اسلحه و فشار سیاسی کارخانه ها و کارگاه های معروف اسلحه سازی و حمایت و همکاری اونها با استدیو های فیلم سازی از جمله عوامل...
ببینید من این رو بعنوان یک مثال از این بیان کردم که صرف اینکه یه چیزی کاربردهای نامشروعی هم داره و خطرسازه دلیل بر نفی کلی اون نمیشه. ممکنه اون چیز از جهات دیگه مفیدتر باشه یا بهرحال چیزی باشه که مردم باوجود تمام خطرات و هزینه ها ترجیحش بدن.
ضمنا باوجودی که اسلحه گرم داشتن مردم هم میتونه واقعا از دید بعضیا خطرناک بنظر بیاد اما خیلی از مردم هم میخوان این حق رو داشته باشن و بنظرم بارها در نظرخواهی ها این مسئله روشن شده و در آمریکا چند بار سعی شده این قانون تغییر داده بشه اما مشخص شده که لزوما اکثریت مردم این رو نمیخوان. آیا در آمریکا آزادی بیان و شفافیت کافی و نظرخواهی آزاد در اینمورد وجود نداشته و ثابت شده اکثریت مردم این رو نمیخوان؟
درکل هم این مسئله رو بعنوان یک مثال بعنوان مواردی حتی بزرگتر و واضحتر ذکر کردم که باوجود تمام خطرات و سوء استفاده ها و هزینه ها و حوادث تلخی که هرچند وقت یک بار رخ میدن، بنیانگذاران یک کشوری که مردان پلید و کوچک و احمقی هم نبودن، و خیلی و احتمالا اکثریت یک ملتی، این حق رو برای عموم قائل شدن و چیزی که بدیهتا غلط باشه ندیدن. حالا مسئلهء پول نقد الکترونیک و گمنامی که تازه خیلی با این مسئله تفاوت داره از نظر خطر و هزینه ها و اینکه کشورها و مردم و ایسم های مختلف در دنیا دربارش چطور فکر میکنن. اصلا مسئله ای نیست که در نگاه اول به این سادگی بگیم خطرناکه و غلطه و در مجموع منفی هست.
اینکه پول نقد الکترونیک میتونه برای پولشویی استفاده بشه لزوما دلیلی بر مفید یا حتی ضروری نبودن اون از جهات دیگه نیست. بلکه باید ثابت بشه که این هزینه و خطر واقعا اونقدری زیاد/بیشتر هست که بگیم نباید باشه. از طرف دیگه احتمالا میشه با تهمیدات و محدودیت هایی مثل مقدار خریدها و تبادلاتی که به طریق گمنام انجام میشن، این خطرات و هزینه ها رو برطرف کرد یا خیلی پایین آورد.
بهرحال هر سیستمی مزایا و معایبی داره. و تحلیل و تصمیم گیری نهایی به این سادگی ها نیست که از اول همینطور تحلیل نکرده و رای مردم رو نخواسته بخوایم یه چیزی رو رد کنیم.
اگر ما بخوایم مسئلهء کنترل قانون و برقراری امنیت رو بدون حد و بالاترین اولویت در تمام موارد فرض کنیم، پس باید خیلی از آزادیها و گمنامی های دیگر رو چه در اینترنت و چه در جاهای دیگه هم برداریم. اصلا چطوره حکومت در داخل خونه های من و شما هم دوربین های خودکاری کار بذاره که احوالات ما رو ثبت کنن و هروقت در معرض سوء ظن یا اتهام بودیم با مجوز قانونی بیان و فیلمهای ضبط شدهء این دوربین ها رو رمزگشایی بکنن تا بفهمن ما مثلا در فلان ساعت چیکار میکردیم و کجا بودیم و با کی رفت و آمد داشتیم و غیره! به این روش میشه اون کنترل قانون و نظارت حکومت و امنیت شهروندان رو خیلی بالاتر برد. نه؟ چطوره به همین روش ردیاب هم داخل بدن همه کار بذارن تا مکان هرکسی رو در هر زمانی ثبت بکنه؟!
من نمیدونم ولی شاید بعضیا واقعا با اینطور دیدگاهها موافق باشن یا مخالفت چندانی هم نداشته بشن. ولی خیلی ها هم اینطور فکر نمیکنن و مخالف شدید هم هستن.
جهان ما میتونه به جهان هایی که در بعضی فیلمهای علمی تخیلی نشون میدن تبدیل بشه. این امر نشدنی و خیلی بعید هم نیست. بستگی داره ما چطور فکر بکنیم و اجازهء وقوع چه چیزهایی رو بدیم و منفعل باشیم یا مبارز. بی خیال و بی عرضه و ترسو باشیم یا اینکه برای آزادی و حیطهء شخصی و غیره اهمیت ذاتی و غیرذاتی قائل باشیم.
همین دنیای ما که الان داریم، با آزادیها و ساختاری که داره، مسلما تحت تاثیر افکار و تلاش ها و مبارزات افراد مختلفی بوده وگرنه میتونست خیلی متفاوت باشه. خیلی از مردم ناآگاه و منفعل هستن و موضع مشخصی ندارن، اما افرادی هستن که گاهی یک نفر از اونها به اندازهء هزاران و شاید میلیونها نفر از این آدمهای منفعل و فاقد دانش و بینش برای داشتن دیدگاه و تلاش خاص، در دنیا تاثیر داشتن و جهت و ساختار دنیای ما رو تعیین کردن. بطور مثال اگر فردی مثل ریچارد استالمن یک روزی بقول خودش، خودش رو تنها فرد مناسب در یک مقطع حساس و شرایط سرنوشت ساز در مکان عمل و ایجاد تغییر نمیدید و جنبش نرم افزار آزاد رو شروع نمیکرد و به این خاطر از خیلی چیزهای دیگه مثل ثروت و موقعیت شغلی خودش نمیگذشت، احتمالا دنیای امروز ما و نرم افزارها و ساختارهای اینترنت و رایانه ای که داشتیم و آزادیها و امکانات ما، واقعا تفاوت قابل توجهی میداشت. دنیا و فناوری برخلاف تصور خیلی افراد، بصورت نسبتا خودکار و خوشبینانه پیش نرفته و نمیره، بلکه بسیار تحت تاثیر همون افراد فعال و مبارزی هست که تاثیر خودشون رو کم و بیش در دنیا ایجاد میکنن. افرادی که به انفعال و ترس رو نمیارن و برای رسیدن به آزادی و آرمانها و ارزشهای خودشون اهل تلاش و مبارزه هستن و از سهم و حق و فرصت و توان خودشون در دنیا استفاده میکنن و با کسانی که میخوان دنیا رو قبضه کنن، یا با حرکت کور و تصادفی، در تقابل قرار میگیرن.
شاید اسمش این باشه ولی در کاربرد اصلیش،همونطوری که اشاره شد میشه اسمش رو eshpilen Money Washing گذاشت!! و اون منع استفاده از پول های کلان، در این قضیه شاید بشه با درصد بیشتری از این پول های خرد، باز در عمل به همان (و یا درصد قابل توجهی) از پول ها مورد نظر رسید.منکه فکر نمیکنم واقعا اینقدر موضوع بزرگ و وحشتناکی در این ارتباط درکار باشه.
و فکر میکنم همیشه برای پولشویی راههای متعددی هست. و شاید اصلا این راه اصلی و راحتی براش نباشه.
بهرحال این مسئله با تحلیل بیشتر و نظر متخصصان باید بررسی بشه.
و من فکر میکنم با تدابیر و محدودیت هایی که میشه ایجاد کرد، این عوارض و خطرات رو میشه به حد قابل قبولی رسوند.
بهرحال نباید یک مسئله رو از میان اینهمه مسئلهء مهم در دنیا بزرگ و مطرح کرد. اگر پولشویی هست، فساد قدرت و سوء استفاده هم هست، و خدشه دار شدن دموکراسی و آزادی و حیطهء شخصی لزوما اهمیت و ابعاد کمتری از پولشویی ندارن. بنا نیست حکومت یا هر دستگاه و گروه دیگری به بهانهء یک مورد بیاد و طوری وانمود کنه انگار اون چیز تنها چیز یا مهمترین و بزرگترین مسئلهء دنیاست. این یک نوع کلاهبرداری و سیاست ساده اما متداول هست. بزرگنمایی و تنها نمایی چیزهایی مثل تروریسم و غیره و امثالهم که به بهانهء اون قدرت ها به خودشون اجازه میدن همه چیز رو زیر پا بذارن، قوانین بین المللی رو نقض کنن، حقوق بشر رو دور بزنن، نسبت به کشورهای دیگه حملهء نظامی نامشروع انجام بدن، از مردم بصورت غیرقانونی جاسوسی کنن، آزادیهای مدنی رو لغو کنن، مخالفان سیاسی رو با برچسب و اتهام تروریسم سرکوب کنن، افراد رو به زندانهای مخفی ببرن و شکنجه کنن، و خیلی مسائل دیگه. این به میزان هوشمندی و آگاهی و جسارت و خواست خود مردم برمیگرده که تصمیم بگیرن آیا اینهمه عوارض و هزینه ها و ادعاهای دیگه واقعا درست هستن یا نه و خطر و هزینشون کمتره یا بیشتر.
اگر بخوایم به بهانهء کنترل و امنیت و برقراری قانون از هر راهی اقدام کنیم و هرچیزی رو محدود کنیم، باید اصلا ساختار اینترنت رو هم تغییر بدیم. همه باید شناسایی بشن. همه باید برای شرکت در اینترنت اسناد هویت ارائه کنن. همه چیز باید جاسوسی و کنترل و ثبت بشه. هیچکس حق نداره بدون مجوز از رمزنگاری استفاده کنه (میدونید یه زمانی واقعا در این زمینه محدودیت وجود داشته) و خیلی چیزای دیگه. گفته شده که در جریان 11 سپتامبر هم از اینترنت و روشهای رمزنگاری و تحت پوشش سایتها و محتویات دیگری، تروریست ها برای ارتباط استفاده کردن. اما بقول استالمن، تروریسم مشکل واقعی تنها بعضی کشورهاست و ضمنا در همون ماه در تصادفات رانندگی عدهء بیشتری کشته شدن! بشر همیشه بهرحال با عوارض و خطر دست به گریبان هست، اما مهم اینه که واقعا میزان بزرگی و اولویت و اهمیت موارد رو درنظر بگیریم و ببینیم پرداختن به اونها چه هزینه ها و عوارض دیگری داره و آیا واقعا ارزشش رو دارن یا نه. مسلما از بین رفتن آزادیهای مدنی و حقوق طبیعی انسانها، به هر بهایی توجیه شده نیست و باید به فساد قدرت و ساختارهای اشتباه و عوارض و خطرات بزرگ مستقیم و غیرمستقیم اونها هم توجه داشت. این مسائل پیچیده تر و گسترده تر از اونی هستن که به همین سادگی و با ذکر چند مورد مثل پولشویی بشه درموردشون قضاوت کرد. و بهرحال دسته های مختلفی با دیدگاهها و خواسته های مختلفی وجود دارن. مثل لیبرالیست ها. من شخصا آزادی و حیطهء شخصی ای رو که فکر میکنم لازم و مفید هست رو به امنیت ظاهری و این دیدهای سطحی ترجیح میدم. در نهایت هم باید رای عموم رو هم درنظر گرفت. بهرحال اول باید مردم آگاهی و تخصص لازم رو تاحد ممکن پیدا بکنن، و بعد قضاوت و رای درستی داشته باشن. باید بدونن اصلا آزادی و حقوق طبیعی یعنی چی و چرا مهم هستن و ابعاد مستقیم و غیرمستقیم این مسائل چه چیزهایی هست.
خب اینکار چه ارزشی داره؟ هنرمندهایی که وجودشون خطرناک هست اصلا ارزش یک دلار پول رو هم دارند؟!!
ضمنا همونطوری که دوستمون در جواب به این حرفتون گفتند، قبلا اطلاعاتی ثبت شده که کاربران دارن donate میکنن دیگه.
خطرناک؟ یعنی چی؟ خطرناک برای چی؟ چه کسی و چه چیزی منظورتون هست؟
از نظر ثبت شده بودن هم بستگی داره چه اطلاعاتی لازم باشه ثبت بشه و چه چیزهای ثبت بشه. سیستمها میتونن خیلی متفاوت باشن.
از طرف دیگه اگر اهل پیگیری باشیم باید از خود استالمن سوال کنیم که چه طرحی مد نظرش بوده. همینطوری شما فکر میکنید میتونید همهء حالتهای ممکن و منظور طرف رو متوجه بشید؟ اینقدر هم ساده نیست.
در نهایت هم بهرحال خیلی مسائل نسبی هست. نه آزادی و گمنامی مطلق وجود داره و نه محدودیت و نظارت مطلق یک عده بر عدهء دیگر، به هر بهانه ای، چیز خوبی هست.
اما اینکه در تبادلات الکترونیکی نشه جلوی افرادی که برای کسانی که به نفع دیگران و به ضرر کشور خودشون کار میکنن رو گرفت یکمی خطرناک به نظر نمیرسه؟!فعلا این ایده ای قابل بحث هست. و همونطور که گفتم افراد با آگاهی و حتی روحیه های مختلف و سیستمهای حکومتی و اجتماعی ای که بهشون اعتقاد دارن، نظرات مختلفی دارن.
هرچیزی خطر و هزینهء خودش رو داره.
شما میتونید در زندان انفرادی با امنیت بیشتر زندگی کنید. یا همون دوربین هایی رو که گفتم همه جا بذارن. آیندهء ما امروز به برکت فناوری های قدرتمند گسترده ای که در دسترس هستن میتونه سناریوهای مختلفی داشته باشه. دقیقا مثل بعضی فیلمهای علمی تخیلی ای که ساخته شده و حتما دیدید.
از طرفی تبعات منفی این پول گمنام شاید به مراتب بدتر از تبعات مثبت اون باشه.(البته همونطوری که عرض کردم نیاز به تجزیه تحلیل بیشتر هست ولی باید به تهدیداتی که علیه کشور و نظام یک کشور در پی خواهد داشت توجه کرد!)شاید.
قبلا توضیح کافی دادم.
این بستگی به ایدئولوژی و ارزشهای ما داره و اینکه چطور فکر کنیم. در ذهن ما چقدر بینش و دانش و عمق باشه و به چی بیشتر اهمیت بدیم. چه چیزهایی رو بتونیم تا چه حدی ببینیم و پیشبینی کنیم.
eshpilen
جمعه 28 آبان 1389, 19:05 عصر
راستی بنده بازم به فکرم رسید این سیستمی که پیشنهاد کردم میتونه چقدر متنوع و جالب پیاده بشه و یکسری خصوصیات جالب و مفیدی میتونه داشته باشه که در روشهای فعلی نیست یا ایجادشون سخت تر و محدودتره.
به چیزایی فکر کردم مثل اینکه این پولهای نقد رو در مغازه ها مثلا روی CD های کوچک بصورت مجموعه هایی از پولها با مبالغ مختلف بفروشن. مثلا یک CD میتونه در مجموع حاوی 100 هزار تومن پول نقد الکترونیک باشه. مسلما بصورت پلمپ شده. هر CD میتونه حاوی هر تعداد اسکناس های الکترونیک با ارزشهای مختلف باشه. اصلا بعید نیست بشه سیستم منعطف تری هم طراحی کرد که بشه پول رو بصورت یک فایل متمرکز داشت و به روش خاصی هرچقدر از اون رو که میخوایم در هرجایی که میخوایم خرج کنیم. واقعا فناوری رایانه و روشهای رمزنگاری و قدرت ریاضیات امکانهای بسیاری رو به ما میدن. هیچ چیزی اینقدر منعطف و کارا نیست!
به اینصورت پولهای نقدی که در مغازه ها ارائه میشن میتونن بصورت فایل و رمز شده و امضاء شده باشن. چون فکر کردم که روش کد چاپی (مشابه ایرانسل) محدودیتهای زیادی داره و راحت نیست و ضمنا روش بکار گرفته شده باید با روش تهیهء این اسکناس های الکترونیک از طریق اینترنت و کار اعتباری و غیره هماهنگی داشته باشه.
ضمنا این پولها میتونن همزمان در اختیار چند نفر باشن. مثلا یک خانواده یا گروه دوستان و غیره میتونن همه بصورت مشترک این فایلها رو داشته باشن و کپی کنن و انتقال بدن و هرکس خواست هر مبلغی از اون رو خرج کنه. مثل یه حساب مشترک! ولی خیلی راحتتر و بدون محدودیت.
خلاصه این ایده هنوز خیلی بدوی هست و کلی انعطاف و تدبیر میشه درش تعبیه کرد و به شکلهای مختلف با امکانات مختلفی اون رو پیاده سازی کرد. من فقط خواستم ایدهء اولیه رو مطرح کنم و شدنی بودنش رو بررسی کنیم. پیاده سازی اون بنظرم صددرصد عملی هست و هروقت بطور جدی خواست پیاده سازی بشه باید یک تحلیل و طراحی جامع روش انجام بشه و میتونه چند وقت هم بصورت آزمایشی استفاده بشه تا بعضی ضعف ها و حمله ها و عوارض احتمالی اون کشف و سعی در برطرف کردن اونها بشه.
لازم نیست این سیستم برای همه کار و همه مبلغی بکار بره. بهرحال این سیستم هم مثل هر سیستم دیگری ممکنه ضعف ها و محدودیت های خودش رو داشته باشه و در جاهای دیگه سیستمهای دیگه مثل کارت اعتباری مناسب یا ضروری باشن. در جایی که واقعا مناسب و توجیه شده هست هرکس یا شرکتی میتونه تعیین بکنه که به چه روشی پول پرداخت یا دریافت بکنه. این یه انتخاب همگانی و تعادل خودکار هست که در جامعه برقرار میشه، نه اینکه عملا فقط یک امکان و روش عمده وجود داشته باشه که دیگه حق انتخاب دیگری به کسی نمیده.
ضمنا همونطور که گفتم این سیستم چیز جدیدی نیست که بگیم نشدنی هست و دنیا رو به نابودی میکشونه! چون این سیستم درواقع معادل همون اسکناس و پول نقد در دنیای واقعی هست در اینترنت و روشهای دیجیتال.
آیا قبلا یا همین الان که اسکناس و چک پول (بطور کلی پول نقد بدون ثبت هویت و جزییات تمام انتقال ها) و روشهای تبادل مالی گمنام، بصورت گسترده در دسترس همگان هستن، کسی این روشها رو نامشروع و لزوما مخرب و مضر میدونه و دنیا رو با مشکلات جدی لاینحل روبرو کردن؟
حتی موقعی که شما این پولها رو بصورت اینترنتی و با کارت اعتباری تهیه میکنید، بازهم مسیر این پولها میتونه کاملا ناشناس باقی بمونه. چون هرکس اون رو میده به یک فرد دیگه و صرفا یک تایید و گرفتن رمزهای جدید از سایت بانک صادر کننده کافیه تا پول به شخص دیگری منتقل بشه و نیازی نیست دریافت کننده از کارت اعتباری و مشخصات حقیقی خودش استفاده کنه.
من فکر میکنم این روش بیشتر برای مبالغ روزمره و کوچک و کاربردهای عادی عموم مردم کارایی بهینه داشته باشه. مثل خریدهایی که ما با پول نقد از مغازه ها میکنیم.
شاید برای مبالغ بزرگ و کاربردهای خاصی، کارایی کافی نداشته باشه یا نقص های جدی تری داشته باشه (از نظر امنیت و اثبات پذیری انتقال وجه و غیره). بهرحال بنظرم کم و بیش میشه ویژگیها و روشهای مختلفی برای ایجاد بعضی خصوصیات مطلوب یا ضروری، طراحی کرد.
الان ایرانسل هم با همین روش شارژ میکنه. و این شارژها با گمنامی انجام میشن. پس میشه گفت حداقل در بعضی موارد و کاربردها، اسکناس الکترونیک عملی و بدون مشکل عمده ای هست.
من ادعا نمیکنم که این سیستم بی نقص و برای همه کاربردی هست. اما ایدهء قابل توجه و مفید و عملی ای بنظر میاد که بعضی نیازها و کاربردها رو بنظر میرسه میتونه به خوبی پوشش بده. و شاید بشه سیستمهای پیشرفته تر و پیچیده تری بر اساس اون طراحی کرد که امکانات و قابلیت های بیشتری هم داشته باشن.
eshpilen
جمعه 28 آبان 1389, 20:01 عصر
من فکر میکنم این سیستم همونطور که با پول نقد معمولی شباهت داره، در مزایا و معایب هم تاحدی مشترک هست.
مثلا شما ممکنه پول نقدی به کسی بدید، اما اون طرف ممکنه انکار کنه شما بهش پولی دادید و شما هم نمیتونید این مسئله رو ثابت کنید. اما در روش پرداخت از طریق کارت اعتباری، این مسئله قابل اثبات هست چون به حساب طرف میره و ثبت میشه، و حتی زمان و مکانش هم ثبت میشه.
اما در عین حال این به این معنی نیست که پول نقد خوب نیست و لازم نیست و نمیشه ازش استفاده کرد. خب این روش در طول تاریخ بوده و استفاده شده و میشه و مشکل بزرگی هم باهاش نبوده و میشه گفت خواصی داره که وجودش نه تنها مفید هست، بلکه میتونه ضروری باشه.
پس چرا ما یک اسکناس الکترونیک نداشته باشیم؟
این پول نقد الکترونیک، بیشتر مزایای بزرگ و اساسی دیگر روشهای پرداخت دیجیتال رو داره: سرعت، راحتی، امکان استفادهء اینترنتی، عدم مصرف منابع و هزینهء زیاد برای تولید و تبادل، عدم فرسودگی و غیره. و اگر یکسری خواص و مزایای روشهای دیگر رو نداره ولی خواص و مزایای خاص خودش رو داره که روشهای دیگه ندارن. بنظرم مزیت بزرگ و اصلی اون همون مسئلهء گمنامی باشه.
گذشته از این اسکناس الکترونیک بخاطر دیجیتال بودنش بازهم قابلیت های بیشتری رو به ما میده که میشه بصورت سیستماتیک پیاده کرد.
مثلا من فکر کردم چطور میشه سیستمی پیاده کرد که از یک سایت فروش آنلاین با اسکناس الکترونیک خرید کرد و بعدا بشه این پرداخت رو درصورت ایجاد اشکال یا انکار از جانب اون سایت، حتما ثابت کرد. برای اینهم روشی بنظرم رسید که اگر لازم شد میگم و فعلا دیگه نمیخوام تاپیک رو زیادی شلوغ کنم! البته این روش رو ممکنه نشه همه جا بکار برد، اما بنظرم برای سایتهای خرید آنلاین میشه استفاده کرد؛ از طرف دیگه میشه گفت به این روش دریافت های مالی اون سایت ها هم توسط بانک صادر کننده ثبت میشه که احتمالا برای جلوگیری از فرار از مالیات میتونه مفید باشه. البته مسلما آدم در چنین مواردی میتونه از کارت اعتباری معمولی هم استفاده کنه و این گزینه میتونه براحتی در کنار روش اسکناس الکترونیک در دسترس باشه.
البته با توجه به مبالغ عادی و کم این اسکناس ها و تبادلات، میشه گفت حداقل در خیلی موارد این مسئلهء جدی ای بحساب نمیاد و برای کسی ارزش کلاهبرداری نداره و ارزش اعتبار و اعتماد خیلی بیشتر از مبالغ قابل کلاهبرداری هست. بهرحال همیشه یک عده کلاهبردار هم در هر فعالیتی پیدا میشن و کلاهبرداری از روشهای مختلف همیشه امکان پذیر بوده و هست، اما این فعالیت ها و افراد معدود، کسر کوچکی درمقابل کل فعالیت ها و تبادلات مشروع بشر هستن.
یا بعضی از شما در اینترنت با استفاده از کارتهای اعتباری خارجی احتمالا پولهایی پرداخت کردید، باوجود اینکه اگر طرف دریافت کننده این دریافت رو انکار کنه دست شما تقریبا به جایی بند نیست یا خرج پیگیری اون از مبلغ پرداخت شده خیلی بیشتر هست. میشه گفت خیلی از رفتارهای ما در این زمینه کم و بیش بر مبنای اعتماد و اعتبار طرف مقابل و میزان مبلغ تبادل شده و ریسکی که وجود داره استوار هستن و یک تعادل طبیعی وجود داره که محک خورده و مشکل بزرگی نداشته (در مجموع مفید بوده و موارد سوء استفاده و مشکل کمتر از مزایا بودن).
همونطور که گفتم اسکناس الکترونیک میتونه شباهت های زیادی به اسکناس معمولی داشته باشه. اما در عین حال مزایای قابل توجه و کاربردهای زیادی هم داره.
اسکناس معمولی رو مثلا به راحتی سرقت میکنن و در بیشتر موارد نمیشه پیدا و اثباتش کرد، یا اگر به کسی بدید و رسید دریافت نکنید ممکنه طرف انکار کنه اون مبلغ رو از شما گرفته. ولی با اینحال ما در خیلی خریدها همواره از پول نقد استفاده کرده و میکنیم و خطرات و عوارض این کار هیچوقت عاملی که کاربرد پول نقد رو به کلی نفی کنه نبوده و نیست.
حتی خیلی از پرداخت های ما به دیگران، بدون رسید و بر مبنای اعتماد، تضمین های ضمنی و صریح غیرمستقیم، و نیز ارزیابی مبلغ و ریسک صورت میگیرن و خیلی از مبالغ اونقدری کم هستن که باوجود امکان پیگیری و اثبات پرداخت، برای کسی صرفه نداره که این کار رو بکنه.
ضمنا گفتم که برای خود بنده اولین بار نیاز به تبادل پول گمنام اینطور پیش آمد که میخواستم از یک نفر در اینترنت بابت کاری پول بگیرم اما نمیخواستم بخاطر مقداری پول هویت خودم رو فاش کنم.
مثلا من میتونم برنامه بنویسم و بصورت اینترنتی و گمنام بفروشم. چرا باید مجبور باشم هویت خودم رو فاش بکنم. آیا در این کار ضرورتی هست؟
مثلا یک کسی در اینترنت به من سفارش یک برنامه رو میده و من مبلغی رو بعنوان شروع کار میگیرم و برنامه که به نیمه رسیده بود مبلغ دیگه ای میگیرم (توسط اسکناس الکترونیک) و دست آخر هم برای کد فعال سازی برنامه میتونم بقیهء مبلغ رو دریافت کنم بدون اینکه مجبور باشم هویت خودم رو برای کسی فاش کنم. ضمنا سیستمی به ذهنم رسید که میتونه تاحد خوبی این قبیل فعالیت ها رو حداقل درمورد افراد معتبر و مشهور در اینترنت (باوجود ناشناس موندن هویت حقیقی اونها) پوشش بده و راحتی خیال بیشتری رو برای طرفهای پرداخت کننده تامین کنه که درصورت لزوم بتونن پرداخت مبلغ رو به فرد مقابل ثابت کنن.
یا مثلا در اینترنت مطلب و برنامه و اطلاعاتی رو میذارم و از کسانی که از اونها استفاده میکنن و خوششون میاد و دلشون میخواد تقاضای Donation بوسیلهء اسکناس الکترونیک رو میکنم. به این وسیله برای دریافت و پرداخت پول برای هر مورد، ما لزوما نیازی به افشای هویت خودمون نداریم. فکر میکنم این یکی از کاربردهای بهینه و مهم اسکناس الکترونیک باشه!
خلاصه این روش کاربردهای مشروع و مفیدی هم داره.
و بازم میگم که بنظر من گمنامی و ثبت نشدن تمام احوال و رفتارهای ما، حق طبیعی تمامی انسانها هست و با شرع و عرف و اخلاق و ایدئولوژی ها و ایسم های مختلفی هم قابل توجیه هست. اما بهرحال بیشتر مسائل در این دنیا نسبی هستن و باید تحلیل بشن و همهء جوانب اونها برآورد سود و هزینه و خطر بشه و در نهایت رای اکثریت هم درنظر گرفته بشه (اگر نشه تاثیر اون مسئله رو برای اکثریت و اقلیت بصورت شخصی جدا کرد).
اسکناس الکترونیک فقط یک سیستم جدید دیگه با خواص و مزایای خودش با کاربرد در جاهای مناسب و شدنی خودش هست. سیستمی نیست که ادعا بشه مثلا میخواد روش کارت اعتباری رو منسوخ بکنه و جایگزین تمام کاربردهای اون بشه.
ما الان در خیلی از موارد نرم افزارها و روشهای مختلفی داریم و هرکدوم مزایا و معایب و جاهای کاربرد بجای خودشون رو دارن. مثلا شما یه چیزی رو از سایت دانلود میکنید، یه چیز دیگه یا همون چیز رو گاهی رو با نرم افزار و پروتکل تورنت میگیرید و غیره. اینا همه نرم افزارها و روشهای مختلفی هستن که ابداع شدن. هیچکدوم به خودی خود بد نیستن و میشه گفت بودن اونها بهتر از نبودن اونهاست. بوسیلهء تورنت و P2P و حتی گمنامی و قدرتی که اینترنت بطور عادی در دسترس همگان میذاره، بعضی قوانین مثل کپی رایت هم خیلی وقتها نقض میشن، اما این دلیلی بر نامشروع بودن این روشها و فناوریها و دسترسی به اونها و اینکه در مجموع مضر و خطرناک هستن نیست.
خب اسکناس الکترونیک هم بنظر من صرفا یک روش و فناوری دیگه با کاربردها و مزایا و معایب خودش هست. چیز خیلی عجیب و خطرناکی نیست. عجیب تر و خطرناک تر از تمام این فناوریها و قدرت و اعجاب اینترنت و فناوری دیجیتال نیست. با تمام اینها میشه کلی خلافکاری و کار خطرناک و نامشروع هم کرد که انجام هم شدن و میشن. غیر از اینه؟ پس چرا کلا اینترنت رو جمع نمیکنن و چرا این قدرت، گمنامی و فناوریها رو از دست مردم جمع نمیکنن؟ آیا این امکانهای جدید و ابتکارها در مجموع بیشتر از اونی که مضر و نامشروع باشن مفید و مشروع نیستن؟
JaguarXF
شنبه 29 آبان 1389, 04:11 صبح
مشکل اینه که تو فکر میکنی به همین راحتیه کسی به اطلاعات شما دسترسی داشته باشه. نخیر! در ممالک دارای "صاحاب" برای دسترسی به هرچیزی باید مجوز داشته باشی. در غیر اینصورت اگر اطلاعاتی به بیرون درز کنه و تو شاکی باشی اولین چیز این هست که طبق قانون اون کسی که اطلاعات رو به بیرون داده که بدون شک اخراجه .. و در دادگاه هم اگر ثابت بشه که علیرغم اینکه اون شخص مسوول بوده . بلکه ضعف امنیتی نرم افرار هم دخیل بوده ( در هر زمینه ای مثلا درز اطلاعات بیمار - درز اطلاعات مالی یک شخص و .. ) اونومقع اون شرکت سازنده نرم افزار هم دستش گیره.
طبق قانون .... اگه صاحاب داشته باشه وقتی امکانی هست در قبالش امکان نظارت بر حسن اجرای اون هم هست . امکان تضمین اجرای اون هم هست . با نقض کننده اش هم برخورد صورت میگیره .
حالا با این بستر کسی بیاد اطلاعات مالی من رو دخالت کنه ببینه چه به سرش میاد!. ولی وقتی بستر رو نداری همینه که میشه میبینی.
eshpilen
یک شنبه 30 آبان 1389, 19:08 عصر
بنده برخلاف شما اینقدر اطمینان ندارم و بنظرم این عدم اطمینان بقدر کافی هم معقول و مستند و مستدل هست. اما در عین حال نیازی به این نمیبینم که معقول بودن این عدم اطمینان را به دیگران ثابت کنم تا حرف خودم رو به کرسی بنشونم، بلکه حریم شخصی و آزادی و گمنامی در انجام کارهای شخصی را جزو حقوق طبیعی خودم میدانم و حاضر نیستم بر سر این حقوق با کسی مصالحه کنم. دیگه در این صورت صحبتی باقی نمیماند. یک عده میخواهند از این حقوق استفاده کنند و نمیخواهند آنها را به دیگران واگذار کنند و به اطمینان کس و چیزی باشند. تنها صحبتی که میماند اینست که شما ادعا و ثابت کنید چنین حقوقی اصلا وجود ندارند یا به دلایل مهمتری در یک اجتماع باید نقض شوند. فکر میکنم در این مورد هم قبلا بقدر کافی صحبت کرده ایم و حداقل باید به این نتیجه رسیده باشید که مسئلهء بدیهی ای در این ارتباط درکار نیست.
بهرحال من واقعا نمیدونم شما چطور اینقدر مطمئن و خوشبین هستید.
موارد سوء استفاده از اطلاعات و قدرت و کنترل یکی دوتا نبوده و نیستند. بارها رخ داده اند.
حتی افراد و ایسم ها و ایدئولوژی های مختلف در محدودیت ها و حقوق و وظایف موجود در این زمینه اختلاف نظر دارند، آنوقت چطور میتوانند به همدیگر اعتماد کنند؟ وقتی شما معتقدی فلان چیز نقض حیطهء شخصی نیست یا بخاطر فلان چیز که از دید شما مهمتر و بزرگتر و جدی تر است میتواند نقض شود، و بنده چنین نظری ندارم، آیا ما میتوانیم به همدیگر اعتماد داشته باشیم؟
ضمنا به بهانه های مختلف، از جانب حکومت و دستگاههای مختلف، میتوان از اطلاعات شخصی مردم استفاده کرد؛ منجمله برای متهم کردن و محکومیت آنها. بطور مثال به بهانهء براندازی نظام، مبارزه با تروریسم و غیره.
ضمنا خوبه خودتون میفرمایید که بستر قانونی و اجرایی هم بعضی جاها نیست. یا بهرحال ممکنه این بستر یه زمانی از بین بره. اما اطلاعات باقی میمونن و قابل استفاده هستن. مثالی که ریچارد استالمن زده مثلا روی کار آمدن یک دیکتاتور هست که اینم آنچنان بعید نیست و بنظرم کم و بیش نمونه هایی از اون حتی در دوران معاصر رخ دادن و امکان پذیر هستن. البته با درنظر گرفتن نسبیت. دیکتاتوری هم نسبی هست.
تا حالا بارها از مردم جاسوسی شده. از قدرت و کنترل و اطلاعات سوء استفاده شده و میشه.
یکی از مخالفان سیاسی حکومت چین توسط اطلاعاتی که سایت یاهو به حکومت داد محکوم شد و به زندان افتاد.
و چرا باید اینقدر گستاخ باشن که در گوشی های موبایل ما بدون اطلاع و رضایت ما امکان جاسوسی کار بذارن؟ آیا بخاطر همین بی اطلاعی و بی تفاوتی و خوش خیالی مردم نیست؟ بخاطر این نیست که قدرت دستشونه و یک فرایند دموکراتیک بر این مسائل حکمفرما نیست؟
اصلا نیازی به مورد سوء استفادهء عملی نداریم تا بگیم ما نمیخوایم کسی اطلاعات تمام احوال و رفتارهای شخصی ما رو ثبت کنه. نیازی به اثبات مورد خطای عملی نداریم تا بگیم نمیخوایم امکان جاسوسی در گوشی موبایل ما باشه و حداقل باید بتونیم هروقت خواستیم خودمون غیرفعالش کنیم. بنظر شما نیاز هست؟
اما حتی نمونه های عملی هم هست.
همین حکومتهایی که اسمشون دموکراتیک هست و همین شرکتهای خوشنام مگر دستگاههای مخابراتی دارای امکانات جاسوسی به کشورهای دیگه نفروختن که بعدا گندش درآمد؟ از این امکانات برای چی میخواستن استفاده کنن و آیا استفاده نکردن یا نخواهند کرد؟
ضمنا کدهای مخفی گوشی های موبایل قبلا به دست تبهکارها افتاده و ازش سوء استفاده کردن.
هیچکس نمیتونه چیزی رو در این زمینه تضمین کنه.
و اینهمه ریسک و هزینه و نارضایتی رو شاید شما با مسائلی مثل کنترل و برقراری قانون و غیره بتونید برای خودتون توجیه کنید و بپذیرید، یا شاید اصلا این هزینه ها و خطرات از نظر شما مسائل واقعی و مهمی نباشن، اما ما اینطور فکر نمیکنیم.
تنها وقتی ما از این هزینه ها و ریسک ها بقدر کافی درامان هستیم، که از اساس جلوی امکان وقوع اونها رو گرفته باشیم. وقتی میشه این کار رو کرد چرا نکنیم و بعد دعا کنیم و به کسان دیگری اعتماد کنیم؟
فرق افرادی مثل ما، با خصیصهء جنگنده بودنمون، همینه و تجربه و نگرش و خواست ما اینه که قدرت و کنترل بصورت متعادل و امن توزیع شده باشه و ما داشتن کنترل و قدرت شخصی رو حق مسلم خودمون میدونیم و با میل خودمون به کسی واگذارش نمیکنیم.
eshpilen
یک شنبه 30 آبان 1389, 19:29 عصر
وظیفه ی حکومت تامین امکانات رفاهی و امنیتی برای مردمش هست و این موضوع که نمامی خرید و فروش ها کنترل بشه امری کاملا بدیهیه برای این موضوع.(همون طوری که در تمامی زمینه های دیگه ی زندگی امروزی هم در نظر بگیرید این مساله ی کنترل وجود داره و امری پذیرفته شده است.)
پ.ن:
money washing معنی نداره و معادل پول شویی money laundry (http://en.wikipedia.org/wiki/Money_laundering) است.
خیر چنین چیزی نیست.
تمام این بحثها رو بخونید میبینید که این مسائل هیچ بدیهی نیستن و سند و استدلال محکمی ندارن.
در دنیا هم گروههای مختلف و مخالف هستن و تعداد مخالفان با چنین نظراتی کم نیست.
اینکه یه چیزهایی هم وجود دارن و ظاهرا از طرف مردم عادی پذیرفته شدن، سند و استدلال خاصی بحساب نمیاد. مردم عادی در بیشتر موارد نه تخصصش رو دارن نه آگاهی لازم رو و نه در شرایط خاص هستن و انتظار دارن در چنین شرایطی قرار بگیرن. چیزهایی هم که وجود دارن چون دست عموم و مورد توافق اندیشمندان با دیدگاههای مختلف نبوده و در یک فرایند دموکراتیک و شفاف واقعی بوجود نیامدن و به نوعی به مردم تحمیل شدن و مردم چه بدونن و چه ندونن و چه بخوان و چه نخوان، مجبور به کنار اومدن با اونها بودن. اگر انتخاب های آگاهانه و سیستمهای پیشنهادی دیگری هم درکار بودن، ممکن بود سیستمهای دیگری پیاده بشن.
من با این موافق نیستم که حق ندارم بصورت ناشناس خرید کنم. قبول ندارم که ایجاد اسکناس الکترونیک غیرقانونی هست. اسکناس و خریدهای گمنام پیش از این وجود داشتن و کسی فکر نمیکرده نباید وجود داشته باشن. و موجب نابودی دنیا هم نشدن.
بلکه این قدرت ها و بخصوص حکومتها بودن در طول تاریخ که دنبال قدرت و کنترل و اطلاعات هرچه بیشتر بودن و ازش بیشترین سوء استفاده ها رو کردن و بیشترین خسارت رو ببار آوردن.
جهان دیجیتال قدرت های بی سابقه ای به اونها میده. اما خوشبختانه ما به یاری دستاوردهای آزاد و مبارزات آزادیخواهان، هنوز خیلی چیزهای آزاد و گمنامی خودمون رو داریم و باید برای حفظ اونها تلاش و مبارزه کنیم.
سلامت حکومت، حتی یک دموکراسی، نیاز به کنترل و آزادی و امنیت منتقدان و مخالفان داره. حکومت قدرتی هست که باید کنترل بشه. حالا شما بعکس میگید اونها باید کنترل و قدرت بی سابقه ای بر عموم مردم داشته باشن تا امنیت و رفاه مردم رو تامین کنن؟
حمید محمودی
چهارشنبه 03 آذر 1389, 12:53 عصر
سلام،
ببینید من این رو بعنوان یک مثال از این بیان کردم که صرف اینکه یه چیزی کاربردهای نامشروعی هم داره و خطرسازه دلیل بر نفی کلی اون نمیشه. ممکنه اون چیز از جهات دیگه مفیدتر باشه یا بهرحال چیزی باشه که مردم باوجود تمام خطرات و هزینه ها ترجیحش بدن.
بله اینکه چیزیهای مثل اسلحه گرم، با اینکه کاربردهای نامشروعی هم دارند دلیل بر نفی اون کلی اون نمیشه درسته. اما شرایط رو هم باید در نظر گرفت. شما در مورد آزادی شهروندان امریکا و اصلحه گرم صحبت کردید. من هم لازم دونستم اون مطالب رو بگم.
ببینید این که اکثریت در امریکا میخوان سلاح گرم داشته باشن دلیل رو نمیشه بر اون گذاشت، که صددرصد و قلبا دوست دارن سلاح رو داشته باشن. حرفم در جوابی که به نوشته شما درمورد سلاح گرم عرض کردم، این بود که اوضاع امریکا در این مورد برای درصد قابل توجهی از اقشار اونجا، حکم اجبار و محافظت رو داره.
فرض کنید شما یه جا زندگی کنید که همه سلاح گرم دارن، (به هر حال این سلاح گرم هم مواردی بوده که موجب آزرده خاطر کردن دیگران و کشته شدن انسان های دیگه رخ بده) در این میون برای امنیت بیشتر که مبادا یه نفر دیگه با سلاح گرم به شما تجاوز کنه، با خود سلاح گرم حمل نمیکردید ویا بجای هنرهای رزمی اصول اصلی Self-defence رو روش کار نمیکردید؟! من اگه بودم یه چندتا آرپیچی هم محظ اطمینان نگه میداشتم تا این درصد اطمینان بیشتر بشه. یعنی این رو میخوام بگم برای خیلی از اقشار امریکا داشتن (و یا حمل) سلاح گرم حکم اجبار داره نه اینکه تمایل داشته باشن سلاح حمل کنن!! این اجبار از جهات مختلفی هست که بعضی از دلایلش رو در پست قبلی عرض کردم. در کل این رو میشه گفت اون افرادی که از سلاح گرم بیشترین لذت رو میبرند یه کسان دیگه هستند نه اقشار عادی امریکا!! البته افرادی هستند که کلا دوست دارن سلاح گرم داشته باشن اما کلا فکر نمیکنم خیلی از انسان ذاتا به چیزهایی که خطراتش ممکنه بیشتر باشه رضایت صددرصدی قلبی داشته باشن، به نظرم.
در آمریکا آزادی بیان و شفافیت کافی و نظرخواهی آزاد در اینمورد وجود نداشته و ثابت شده اکثریت مردم این رو نمیخوان؟
بحث سر آزادی بیان و این حرف ها نیست برادر من.حتما شنیدی که سیاست پدر مادر نداره؟ درسته. همیشه یه عده ای هستن که میخوان اونجوری بشه که اونا میخوان و آزادی بیان کاری (خاصی) رو از پیش نمیبره همیشه و سرانجام عده ای که زورشون بیشتره کارهایی میکنن که ....
در همه جای دنیا همچین افرادی به چشم میخورند.
یکی دو شب پیش داشتم برنامه نود میدیدم که از مجری اون سوال شد چطوری هست که به راحتی هرچه تمامتر لایسنس یه باشگاه ورزشی رو درگرگون(باطل) میکنن و هرکاری(بلا) که بخوان سر اسم و رسم بدست اومده باشگاه درمیارن. ایشون پاسخی که دادند این بود که هرکی قدرتش(پول و نفوذ سیاسی) بیشتر باشه به راحتی میتونه هر کاری که دلش میخواد در این زمینه انجام بده. که حتی دقیقا در اون برنامه کار فعلی افرادی که چنین کاری رو کردن اسم هم برده شد. ولی ببنید چه اتفاقی افتاده. باشگاه های رسمی ای که یک روزی برای خودش کیا و بیایی داشت الان یا اصلا وجود خارجی نداره و یا اون کسایی که به فکر پرکردن هرچه بیشتر حساب بانکی خود بودن، گرفتن اسم و رسم اون رو کلا نابود کردن و به نفع خودشون تغییر دادن.
در امریکا درسته این وضع درمورد فوتبال وجود نداره ولی این رو یادتون باشه که تنها زبانی که بین خیلی (و شاید تموم) از افراد جهان مشترک هست یک زبانه و اون هم پوله. اونجا(امریکا) هم به هر حال افراد قابل توجه زیادی به فکر پرکردن جیب خودشون هستن.
در این شرایط حالا هرچقدر آزادی بیان هم از معدن هامون استخراج کنیم، اگه اندازه یاقوت هم ارزش مالی داشته باشه مفت هم نمی ارزه!!
در امریکا آزادی بیان هست اما باید خروجی رو دید. چند درصد از این آزادی بیان و دوستدار حقوق شهروندان امریکایی بودن باعث شده در طی این درگیری ها و ... که مردم خسارات جانی و مالی با سلاح گرم دیدن مورد بررسی قرار بگیره و حق به حق دار برسه؟! قطعا" درصد زیادی نیست. این خیلی مشخصه به نظرم.
یک سندی هم چند وقت پیش دیده بودم یه موسسه توی امریکا منتشر کرده بود که تنها 2% از این درگیری ها مورد بررسی قانونی قرار میگیره و در کل اکثرا اونایی که نفوذ سیاسی بیشتری دارن در میرن بالاخره.(الان دقیقا یادم نیست کجا دیده بودم، اگه اون سند رو میدیدید شاید بهتر بود)
بنیانگذاران یک کشوری که مردان پلید و کوچک و احمقی هم نبودن، و خیلی و احتمالا اکثریت یک ملتی، این حق رو برای عموم قائل شدن و چیزی که بدیهتا غلط باشه ندیدن.
این هم برمیگرده به همون مطلب بالایی که من توضیح دادم؛
خب دیگه از بحث اسلحه گرم و قاچاقچیان امریکایی بیایم بیرون بهتره فکر کنم. :دی (بریم سر بحث اصلی)
مسئلهء پول نقد الکترونیک و گمنامی که تازه خیلی با این مسئله تفاوت داره از نظر خطر و هزینه ها و اینکه کشورها و مردم و ایسم های مختلف در دنیا دربارش چطور فکر میکنن. اصلا مسئله ای نیست که در نگاه اول به این سادگی بگیم خطرناکه و غلطه و در مجموع منفی هست.
بله در نگاه اول (و با توجه به این بحث هایی که شد)نمیشه گفت که مسئله چطوریه و این پول الکترونیکی گمنام دقیقا" چه مضرات و چه فوایدی داره اما یه سوال داشتم.
فرض کنید بنده، شما و دیگر دوستان باهم بحث های بیشتری کنیم و به یه اجماع نظری برسیم که این ایده شما تا حد قابل قبولی قابل پیاده سازی هست. حالا باید چه کرد؟ شما میخواید یه شرکت بزنید و ایده خودتون رو پیاده سازی کنید؟ میخوام این رو بگم که اگه بحث سر اطلاع رسانی در این فوروم بود فکر کنم تا اینجا اینکار انجام شده، اما اگه بحث سر پیاده سازی اون هست خب باید جوانب رو کار بیشتر سنجید.
ضمنا فکر کنم اینکار از یه موسسه مالی و اعتباری خیلی راحتر قابل پیاده سازی باشه تا یه کسی بیاد یه شرکت بزنه و این رو پیاده کنه، نه؟
خطرناک؟ یعنی چی؟ خطرناک برای چی؟ چه کسی و چه چیزی منظورتون هست؟
از نظر ثبت شده بودن هم بستگی داره چه اطلاعاتی لازم باشه ثبت بشه و چه چیزهای ثبت بشه. سیستمها میتونن خیلی متفاوت باشن.
از طرف دیگه اگر اهل پیگیری باشیم باید از خود استالمن سوال کنیم که چه طرحی مد نظرش بوده. همینطوری شما فکر میکنید میتونید همهء حالتهای ممکن و منظور طرف رو متوجه بشید؟ اینقدر هم ساده نیست.
در نهایت هم بهرحال خیلی مسائل نسبی هست. نه آزادی و گمنامی مطلق وجود داره و نه محدودیت و نظارت مطلق یک عده بر عدهء دیگر، به هر بهانه ای، چیز خوبی هست.
به نظر شما افرادی که اسم خودشون رو هنرمند میزارن و یه عده رو بر علیه یه عده دیگه میشورن تا به هدف خودشون برسن خطرناک نیستن؟! (توضیح بیشتر ممکنه به قفل شدن تاپیک منجر بشه)
درمورد ثبت شدن/بودن اطلاعات و donate کردن باید عرض کنم، بله شاید منظور آقای ر.استالمن یه چیز دیگه بوده باشه ولی در کل ظاهر امر(و توضیحاتی که شما دادید) اینطور نشون میده که بنده گفتم؛ که شاید منظور ایشون چیز دیگه ای بوده باشه و برداشت من درست نبوده باشه.
eshpilen
چهارشنبه 03 آذر 1389, 20:53 عصر
فرض کنید شما یه جا زندگی کنید که همه سلاح گرم دارن، (به هر حال این سلاح گرم هم مواردی بوده که موجب آزرده خاطر کردن دیگران و کشته شدن انسان های دیگه رخ بده) در این میون برای امنیت بیشتر که مبادا یه نفر دیگه با سلاح گرم به شما تجاوز کنه، با خود سلاح گرم حمل نمیکردید ویا بجای هنرهای رزمی اصول اصلی Self-defence رو روش کار نمیکردید؟! من اگه بودم یه چندتا آرپیچی هم محظ اطمینان نگه میداشتم تا این درصد اطمینان بیشتر بشه. یعنی این رو میخوام بگم برای خیلی از اقشار امریکا داشتن (و یا حمل) سلاح گرم حکم اجبار داره نه اینکه تمایل داشته باشن سلاح حمل کنن!! این اجبار از جهات مختلفی هست که بعضی از دلایلش رو در پست قبلی عرض کردم. در کل این رو میشه گفت اون افرادی که از سلاح گرم بیشترین لذت رو میبرند یه کسان دیگه هستند نه اقشار عادی امریکا!! البته افرادی هستند که کلا دوست دارن سلاح گرم داشته باشن اما کلا فکر نمیکنم خیلی از انسان ذاتا به چیزهایی که خطراتش ممکنه بیشتر باشه رضایت صددرصدی قلبی داشته باشن، به نظرم.من زیاد روی این مطلب بحثی ندارم. چون فقط یک مثال بود که البته با مورد ما تفاوتهای فاحشی هم داره و حداقل در یک مقیاس خیلی شدیدتری هست (در مثل مناقشه نیست). اما یه نکتهء دیگه میگم بخاطر کامل شدن مطلب:
در گذشته و حتی در زمان پیامبر اسلام و جوامع اسلامی، مردم اسلحهء زمان خودشون رو داشتن و بصورت آزاد حمل میکردن. با شمشیر هم میشد براحتی آدم کشت. میشد حتی آدمهای غیرمسلح رو کشت. میشد یکی رو از پشت با خنجر زد و به راحتی از پا درآورد.
خب بنظر شما سلاح گرم استثنای خاصی هست؟ سلاح گرم هم اسلحهء زمان ماست.
بنظر نمیاد حمل سلاح و قدرت دفاع (و همزمان سوء استفاده - چون ایندو خیلی وقتها از همدیگر قابل تفکیک نیستن) داشتن، ذاتا نامشروع باشه و حق طبیعی انسانها نباشه.
اگر چیز خیلی بدی بود، باید در همون زمان ایجاد حکومت اسلامی ممنوع میشد. میشه گفت این مسئله از نظر شرعی هیچ اشکالی نداره. حالا اینکه ریشهء ممنوعیت گستردهء فعلی اون چی هست، باید تحقیق و تفکر کرد. شاید حکومتها برای بقای خودشون این کار رو کردن. شاید مستبدان تاریخ از ترس جونشون و برای جلوگیری از شورش مردم ناراضی این کار رو کردن. چرا در آمریکا که مردم اسلحهء گرم دارن حکومت سرنگون یا هر روز تعدادی از از صاحب منصبان ریز و درشت ترور نمیشن؟
من فکر نمیکنم برای بقای یک حکومت، اگر واقعا سیستم درستی داشته باشه، نیازی به خلع سلاح کردن مردم باشه. همینطور یک جامعه هم اگر سالم باشه، خیلی کمتر از بابت آزادی در این زمینه صدمه میبینه.
البته اینها که گفتم درکل دلیل این نیست که من با آزادی اسلحه موافق هستم.
فقط خواستم به بعضی انگیزه ها و مسائل دیگه هم اشاره ای داشته باشم.
بحث سر آزادی بیان و این حرف ها نیست برادر من.حتما شنیدی که سیاست پدر مادر نداره؟ درسته. همیشه یه عده ای هستن که میخوان اونجوری بشه که اونا میخوان و آزادی بیان کاری (خاصی) رو از پیش نمیبره همیشه و سرانجام عده ای که زورشون بیشتره کارهایی میکنن که ....بله کم و بیش.
بهرحال آزادیخواهان برای آزادیهای خودشون و چیزهای دست یافتنی تلاش میکنن.
داشتن آزادی و تعادل قدرت، حتی قدری بیشتر، بهرحال بازهم غنیمت و مفیده.
مسلما اگر ما خودمون رو خلع سلاح کنیم و کلا منفعل بشیم، کار رو برای متجاوزان به آزادی و حقوق خودمون بازتر و راحتتر کردیم.
در امریکا درسته این وضع درمورد فوتبال وجود نداره ولی این رو یادتون باشه که تنها زبانی که بین خیلی (و شاید تموم) از افراد جهان مشترک هست یک زبانه و اون هم پوله. اونجا(امریکا) هم به هر حال افراد قابل توجه زیادی به فکر پرکردن جیب خودشون هستن.
در این شرایط حالا هرچقدر آزادی بیان هم از معدن هامون استخراج کنیم، اگه اندازه یاقوت هم ارزش مالی داشته باشه مفت هم نمی ارزه!!ارزش آزادی خیلی زیاده و کاربردهای مهمی داره. حتی در چنین دنیایی.
خیلی افراد مثل بنده هستن که چیزهایی رو که دارن حاصل این آزادیها میدونن و اگر این آزادیها خدشه دار بشن، به پول که نمیرسن هیچ، بلکه چیزهای دیگری رو هم که داشتن یا میتونستن در آینده داشته باشن از دست میدن.
این مسائل گسترده تر و پیچیده تر و عمیق تر از این حرفهاست. از جایی که فکرش رو نمیکنی به جای دیگه ربط پیدا میکنه. منجمله آزادی علم و قدرتی که در اون هست، میتونه توسط این ارزشها و حقوق محافظت بشه.
میدونید حتی یه زمانی در همین دنیای رایانه و نرم افزار و الگوریتم ها در ایالات متحدهء آمریکا، بر استفادهء عموم از الگوریتم های رمزنگاری قدرتمند محدودیت جدی وجود داشت (بغیر از محدودیت صادرات اینطور نرم افزارها). میدونید بر چه اساسی این محدودیت برداشته شد؟ باورتون نمیشه! بر اساس آزادی بیان و اینکه حق استفاده از الگوریتم های رمزنگاری رو یک نوع از آزادی بیان برشمردن. در دادگاه این نظر و تشخیص برنده شد.
حالا اگر ما این آزادی بیان رو حفظ نکرده بودیم، هیچ چیزی که بدست نمیاوردیم، بلکه حق استفاده از فناوری و علم و برخوردار شدن از لذت و قدرت اینها رو از دست میدادیم. گذشته از اونها حکومت و دستگاههای جاسوسی میتونستن تمام رمزگذاری های ما رو بشکونن و جاسوسی کنن و حیطهء شخصی ما رو زیر پا بذارن.
این آزادیها مهم و کاربردی هستن. حتی در دنیایی که پول خیلی چیزها رو زیر پا میذاره. حتی در دنیایی پر از سیاست و فریب های نامشروع. چون این آزادیها حدقل هایی هستن که هر اجتماع بشری و هر انسان آزادی برای امکان بهره مندی و پیشرفت و بالنده شدن نیاز داره. اگر اینها رو از بین ببریم، بخش بزرگی از امکانات عموم به تدریج از میان خواهد رفت، و بشریت و افراد منفرد، قدرت پیشرفت و تغییر و اصلاح مستقل خودشون رو از دست میدن. سهم مشروع افراد برای تعیین سرنوشت خودشون از میان خواهد رفت. در عمل تاثیر این سهم درحد صفر نیست، بلکه خیلی بیشتر هست. میتونه تاثیر زیادی داشته باشه.
میخوام این رو بگم که اگه بحث سر اطلاع رسانی در این فوروم بود فکر کنم تا اینجا اینکار انجام شده، اما اگه بحث سر پیاده سازی اون هست خب باید جوانب رو کار بیشتر سنجید.بله هدف اطلاع رسانی بوده و نشر یک ایده که شاید سرانجام از جایی سردربیاره و موفق بشه.
هدف دوم اما آگاه سازی مردم درمورد حقوق طبیعی و آزادی هایی مهم و چگونگی تاثیر اونها در ساختار جهان و کیفیت زندگی اونهاست که بنده فکر میکنم در این زمینه واقعا فقر اطلاعاتی و تخصص در کشور ما وجود داره (البته همچنین خیلی دیگر از مردم جهان).
بجای اینکه سر چیزهای کم اهمیت و سطحی و مقطعی چک و چونه بزنیم، مثل اینکه آخ چرا بازار برنامه نویسی اینطوریه و چرا طرف برنامهء منو کپی کرد، بهتره روی مسائل عمیقتر و کلی تر و اساسی تر هم فکر و ادعا و تلاش داشته باشیم. ما یکسری حقوق طبیعی و مهم و اساسی رو براحتی رها میکنیم، یا اصلا از وجودشون یا اهمیتشون خبر نداریم، بعد فقط دنبال چند مورد منافع شخصی سطحی هستیم و کارهای روزمرهء خودمون. من فکر میکنم خیلی چیزهای مهم هست که اینطوری بدست نمیان، و همین چیزها، روی اینکه دنیای ما چی باشه و حتی شاید همون چیزهایی که ما ازشون شاکی هستیم، موثر هستن.
ضمنا فکر کنم اینکار از یه موسسه مالی و اعتباری خیلی راحتر قابل پیاده سازی باشه تا یه کسی بیاد یه شرکت بزنه و این رو پیاده کنه، نه؟باید اینطور باشه.
به نظر شما افرادی که اسم خودشون رو هنرمند میزارن و یه عده رو بر علیه یه عده دیگه میشورن تا به هدف خودشون برسن خطرناک نیستن؟! (توضیح بیشتر ممکنه به قفل شدن تاپیک منجر بشه)اولا که این یک ادعاست.
دوما مبهم و ناقص بود بنظرم.
اصلا منظورتون چه چیزی و چه کسی بود؟
هرکسی در این میان یک دیدگاهی داره. و هرکسی منافع خودش رو.
خیلی ها بخاطر منافع خودشون دیگران رو شورشی و سوء استفاده چی و خطرناک مینامند. منجمله حکومت های کم و بیش استبدادی و صاحب منصبان تحت فشار، مخالفان و منتقدان خوشون رو با این ادعاها خراب یا سرکوب میکنن.
هیچ کسی به تنهایی صلاحیت این رو نداره که یک طرفه حق و ناحق رو تعیین بکنه. هرکس ممکنه درست بگه یا تاحدی درست بگه. گاهی شورش و انقلاب هم لازم هست. و چرا وقتی بعضی گروهها با قدرت حکومت یا پول میتونن خیلی کارها بکنن، دیگران نباید حداقلی از آزادی بیان و جنبش هایی رو داشته باشن؟ این احتمالا برای برقراری تعادل و انحصاری و متمرکز نشدن قدرت هم بهتر هست که اتفاقا خطر رو پایین میاره. وقتی یک عده سرمایه دار یا حکومت عملا بیشتر اختیارات و قدرت رو در دست داشته باشن، این بنظرم خیلی خطرناک تره.
ضمنا از آزادی و سایدافکت های اون نباید ترسید. بدون ریسک و هزینه نمیشه در بیشتر چیزها پیشرفتی کرد. و خود این ترس میتونه ما رو سرانجام بسوی نابودی ببره. ترس ضعف ایجاد میکنه.
هرکس از آزادی میترسه، این یا از ضعف شخصی و یا فساد خودشه، چون میترسه با واگذار کردن آزادی و قدرت به عموم، به دردسر بیفته.
و راه حل اینها، محدود کردن آزادی دیگران نیست.
البته منظور من آزادی بدون حد و مرز نیست. یک تعادل و معیارهایی وجود داره که باید شناخته و رعایت بشه. نظر افراد هم بیشتر در این زمینه تفاوت ریز و درشت داره. ولی بهرحال آزادی هم هزینه و ریسک ها و سایدافکت های خودش رو داره، اما درکل بسیار مفید و میشه گفت ضروری هست.
ما باید آزادی داشته باشیم تا حیطهء شخصی و اعمال و زندگی شخصی خودمون رو داشته باشیم. ما باید آزادی در استفاده از علم و فناوری داشته باشیم. ما باید آزادی داشته باشیم تا بتونیم پیشرفت کنیم و قدرتمند بشیم. ما باید بتونیم حکومت و قدرت دیگران رو بصورت جمعی کنترل کنیم. نه اینکه فقط حکومت قدرت و کنترل داشته باشه.
درمورد ثبت شدن/بودن اطلاعات و donate کردن باید عرض کنم، بله شاید منظور آقای ر.استالمن یه چیز دیگه بوده باشه ولی در کل ظاهر امر(و توضیحاتی که شما دادید) اینطور نشون میده که بنده گفتم؛ که شاید منظور ایشون چیز دیگه ای بوده باشه و برداشت من درست نبوده باشه.اگر میخواید ازشون سوال کنم.
اینکه کسی این درخواست رو نکرد، خودش میتونه نشانهء یک نوع هراس باشه و اینکه ما دنبال حقیقت نیستیم، یا شاید فقط تنبلی و جدی نبودن رو نشون میده.
من از هیچ چیزی نمیترسم و بی مرز در وادی حقیقت و قدرت پیش میرم. بنظر من زندگی، بدون آزادی و امکان پیشرفت ارزشی نداره که بخوایم حفظش کنیم.
نظر همه رو بررسی میکنم. در هر چیزی مطالعه میکنم و پیش میرم. هم نظر موافق رو و هم نظر مخالف رو. البته انسان بخاطر محدودیت وقت و انرژی ای که داره، مجبوره اولویت بندی و سهمیه بندی کنه و معمولا به چیزهایی که بیشترشون بهشون علاقه/اعتقاد داره و احتمال بیشتری برای صحت اونها قائل هست، بیشتر میپردازه. در این میان بهرحال ریسک خطا هم کم و بیش وجود داره. ولی زندگی همینه و انسان با تلاش و خطا و تجربه پیشرفت میکنه. بهرحال بنظر من فعال بودن بهتر از منفعل بودن هست. البته درمواردی که یک حداقلی از تخصص/بینش نسبت به اون مسئله پیدا میکنیم. مثلا همین موارد آزادی و توزیع قدرت و حیطهء شخصی که بنده طرفدار جدی اونها هستم چون اونها رو حقوق طبیعی و لازمهء برقراری آزادی و عدالت و امکان پیشرفت و کنترل جمعی سرنوشت دنیایی که مال همهء ماست، نه حکومت یا دسته های اقلیتی خاص، میدونم.
eshpilen
چهارشنبه 03 آذر 1389, 21:45 عصر
شرایطی رو در نظر بگیرید که از یکی از سایت های auction که کاربران وسائل رو برای فروش می ذارن کاربری وسیله ای که می تونه خطرناک باشه رو خریداری کنه، به نظر شما چجوری می شه اون خرید و اتفاقات بعدی رو پیگیری کرد؟
ای بابا شما هم ما رو گرفتی ها!
خب بذار بخره!!
مگه الان نمیشه چیزهای خطرناک خرید؟
و بنظرم همیشه برای اینطور کارها بقدر کافی راه و روش و حقه وجود داشته و دارد و خواهد داشت.
و مگه الان که با پول نقد میشه این چیزهای خطرناک رو خرید بشریت نابود شده؟
فکر میکنید در دنیای آینده تنها راه ممکن برای تبادل اینطور چیزها فقط کارت اعتباری هست و قابل دور زدن و حقه و فساد هم نخواهد بود؟
و آیا با دادن قدرت کنترل هرچه بیشتر به حکومتها، و نیز شرکتها و افراد خاص، لزوما دنیای ما امن تر خواهد شد؟
و امنیت به چه قیمتی؟ به هر قیمتی؟
نه این بنظر بنده فقط یک شبه امنیت و دیدگاه سطحی است که عوارض طولانی مدت و روابط پیچیدهء قدرت و فساد آن و نیز ارزشها و کیفیت های مطلوب دیگر زندگی را درنظر نمیگیرد.
بنظر من باید میان تمام این دیدگاهها و ارزشها و خواسته های افراد که کم و بیش تفاوت دارند، تعادل برقرار کرد. نه اینکه به یک چیز بصورت افراطی پرداخت.
پس نظر و خواسته های دیگران چه میشود؟
بطور مثال من خواستار آزادی و گمنامی و قدرت و حیطهء شخصی خودم هستم و نمیخواهم به حکومت چنین قدرت و کنترل کاملی را بر خودم بدهم. از حکومت حفظ امنیتی فراتر از آنچه را که میتواند با امکانات خودش فراهم کند نیز نمیخواهم. من آزادی و قدرت و پیشرفت شخصی خودم را، فدای قدری امنیت بیشتر نمیکنم؛ گذشته از اینکه به حکومت هم اصولا چنین خوشبینی و اعتمادی ندارم که باوجود قدرت و کنترل زیاد، دچار انحراف و سوء استفاده نشود. بنظرم این تفکر منطقی ای نیست. و اصلا مسیر تاریخ و تجربه ها و تهمیدات و معیارهای امروزی سیستمهای حکومتی و اجتماع هم، خلاف اینرا نشان میدهند. چطور شده است که حالا داستان برعکس میشود؟
تاحالا وضعیت بشر چطور بوده؟ پول نقد نبوده؟ مردم نمیتوانسته اند چیزهای خطرناک بخرند؟ حکومتها خودشان دچار فساد نبوده اند و جنایت نکرده اند؟ خلاف کارها همیشه راه و امکانات برای دستیابی به چیزهایی که میخواسته اند نداشته اند؟
آیا باوجود اینها بشریت از پیشرفت باز مانده و نابود شده است؟
تازه خیلی ها آزادی و قدرت بیشتری هم برای عموم میخواهند. فقط بنده نیستم.
بنده در اینمورد تنها خواستار حفظ آزادی و قدرتی هستم که تاکنون داشته ایم، اما جهان دیجیتال میتواند این آزادیها و قدرت های فردی و عمومی را از میان ببرد و آنها را به حکومتها و شرکتها و افرادی واگذار میکند که دلیلی برای اعتماد دربست بدانها و دادن قدرت و کنترل بیشتر به آنها در دست نیست و تجربهء بشر خلاف این را خاطرنشان میکند.
شما اگر بقیهء پستهای بنده را بخوانید جواب ایرادهای شما به صورت های مختلف در آنها آمده است. بنابراین بنظرم بهتر است بجای تکرار کردن این ایرادها، استدلالهای بنده را ارزیابی کرده و اگر مخالفتی با آنها دارید بصورت مستدل و مستند بیان کنید.
اینکه درست نیست شما بدون توجه به حرفهای من صرفا نظر خود را تکرار میکنید.
بنده هم نظر خودم را دارم و دلایل آنرا از دید خودم قبلا بیان کرده ام. نهایتش هم اگر شما دیدگاه بنده را نمیپذیرید، ولی قادر به رد کردن آنهم نبوده اید، چون سیستمی که مد نظر شماست تنها یک جنبه را درنظر گرفته و پاسخی برای جنبه های دیگری که بنده بیان کردم نیست و دلیلی وجود ندارد که جنبه های مورد نظر شما مهمتر از جنبه های مورد نظر بنده باشند. پس نهایتا هم اگر با هم به توافق نرسیم، نظر هردوی ما بعنوان سهم دو انسان از تعیین سرنوشت و ساختار جهانی که در آن زندگی میکنند، باید بصورت مساوی مد نظر قرار گیرد. یعنی اینطور بگویم که یک رای گیری و نظر اکثریت، و البته متخصصانی که در کار تحلیل خبره هستند و دانشهای لازم را دارند (مثلا میدانند دموکراسی چیست و معیارها و لازمه ها و سیستمهای کنترل آن چیستند)، تعیین میکند که سیستم چه باشد. در بعضی موارد هم این سیستمها نمیتوانند یک طرفه باشند، بلکه ممکن است ترکیبی و نسبیتی از روشهای ممکن و نظرات افراد مختلف باشند.
من فکر میکنم بر اساس اصول دموکراسی و آزادی بیان و غیره که جزو اصول حقوق بشر و لازمهء حفظ دموکراسی و خیلی مسائل دیگر هستند، خواست افرادی مثل ما کاملا مشروع و ایجاد چنین سیستمهایی کاملا قانونی باشد. منتها حکومت هم اگر بخواهد میتواند روی چنین ساختارهایی سرمایه گذاری و از آنها حمایت کند که این جنبه به رای اکثریت برمیگردد.
سیستم اسکناس الکترونیک را هم بنظرم یک موسسهء اعتباری خصوصی میتواند بدون محدودیت خاصی خودش ایجاد کند. فکر نمیکنم این کار غیرقانونی باشد!
منظورم اینست که بر اساس آزادیها و محدودیت هایی که در قانون اساسی کشورهای دموکراتیک وجود دارد، ایجاد چنین سیستمی بصورت خصوصی هیچ منع قانونی ای ندارد. شاید هم داشته باشد دقیقا نمیدانم! بهرحال من طرفدار این ایده و قائل به حق گمنامی و خریدهای گمنام برای عموم هستم و اینکه مردم حق دارند کارهای شخصی خودشان را بدون مراقبت و ثبت شدن توسط حکومت و شرکتها و افراد خاصی انجام دهند. چیزی که تاحالا هم وجود داشته و ما نمیخواهیم سیستم جدیدی را ایجاد کنیم؛ صرفا میخواهیم آنرا به دنیای دیجیتال هم که در آینده ممکن است عملا تمام دنیای ما باشد، انتقال دهیم.
eshpilen
چهارشنبه 03 آذر 1389, 23:10 عصر
در این دنیای قدرت و پول، چه کسی چی میده به امثال ما؟
فریبمون میده و همه چیز رو هم ازمون میگیرن.
یک عده عاشق و شیفتهء پول هستن، که حاضرن خیلی چیزها رو فدای پول بکنن. منجمله آزادی و علم رو. اینم بگم که خیلی از این افراد هیچوقت به آرزوی پولدار شدن در اون حدی که میخواستن نمیرسن. یک عده قربانی احمق هستن! من خودم از این آدما عملا دیدم.
تنها معدودی خیلی پولدار میشن. و یک عدهء کمتری کمتر پولدار میشن. و خیلی ها هرگز به حدی که واقعا براش جون کندن و بخاطرش به دیگران کلی ظلم کردن نمیرسن. و خیلی ها اصولا محروم و قربانی این سیستم فاسد و جهل خودشون میشن. آدمهایی که یک عمر باید دنبال حرص خودشون بدون و مدام دچار ناکامی و خشم و حسرت باشن. بعضی وقتها اونها سعی میکنن دیگران رو هم دنبال راه خودشون بکشونن.
گولتون نزنن فکر کنید آزادی و علم و قدرتی که به ما میده، اهمیتی نداره و اینا رو میگیرن و چیز درست و حسابی ای بهمون میدن. نه این حرفها اگر نگیم همش، ولی بیشترش حقه و دروغه. هیچکس چیزی به ما نخواهد داد. کسی خسارت ما رو نخواهد داد وقتی قربانی شدیم.
این ماهیت دنیای پول و قدرت و سیاسته. افرادی که دنبال این چیزها هستن اصلا گروه خونشون نمیخوره که پدیدهء دیگری رو خلق کنن. اکثرشون سر و ته یک کرباس هستن.
بنده شخصا تجربه های کاری ای هم که داشتم کم و بیش موید این مسائل بودن. هرجا میری میخوان ازت سوء استفاده کنن، استثمارت کنن.
اونوقت به ما چی میدن؟ وعده و وعید، برای کار کشیدن و نفع بیشتر بردن از ما. و دست آخر هیچی بدست نمیاری و فقط عمر و انرژیت رو واسشون زیادی تلف کردی و رنج زیادی بردی.
خب ما چی داریم پس؟ قدرت و فرصت ما در چیه؟
دقیقا همون آزادی و علم و قدرت شخصی ای که میتونیم بدست بیاریم، امکان نجات و پیشرفت ماست.
علم برای من چنین چیزی بوده. علم رو همه میتونن استفاده کنن. خیلی ارزونه. خیلی در دسترس و کم محدودیته. ولی در عین حال خیلی با ارزش و قدرتمنده که بزرگ ترین ثروت دنیا هم گاهی نمیتونه جاش رو بگیره. علم در دسترس ماست. گرچه ثروتمند نباشیم. گرچه قدرت و منصبی در اجتماع نداشته باشیم.
علم رو یاد میگیرم، اوقاتم رو پر میکنه، ازش لذت میبرم، جای نداشته ها رو برام پر میکنه، اگر ماشین ندارم، اگر ویلا و استخر ندارم، اگر همسر ندارم، ... جای همهء اینا رو کم و بیش برام میگیره. و علم باعث برقراری عدالت و رضایتمندی میشه. با علم پیشرفت کردم، آزادانه، قدرتمند شدم و چیزهایی بدست آوردم که ثروتمندترین آدمها در برابرش کم میارن و بهش محتاجن و حسرتش رو میخورن. علم منو به شغل و درآمد و احترام هم حداقل در یک حد حداقلی رسونده. و بهم احساس کرامت نفس داده.
اینا که میگم تعارف و ادعا نیستا! عملا دیدم. تجربهء عینی بارها و بدون حتی یک استثناء بوده. مثلا در محیط کار. کارفرماها چقدر به آدم احترام میذارن بخاطر تخصص و علم و سواد، همشون میگن بهمون یاد بده، میبینی از اینکه بلد نیستن و نمیتونن اینهمه کارای جذاب بکنن چقدر حسرت میخورن؛ با وجود اینکه دنیای پولن. درحالیکه بدون اینها شاهد بودم که پشیزی ارزش انسانی برات قائل نمیشن و باهات اونطوری که شایستهء یک انسانه رفتار نمیکنن.
این قدرت علمه! و این مزیت آزادیست. آزادی واقعی در اساسش همینه. اینکه مردم فرصتهای برابری برای پیشرفت و بهره مندی داشته باشن و هرکس بتونه با لیاقت و پشتکار شخصی خودش، از این چیزهای بزرگ و ارضا کننده بهره مند بشه، بدون اینکه نیازی باشه با دیگران جنگ و رقابت کثیف و نابرابر بکنه. دنیای پول و قدرتهای متعارف مثل سیاست و منصب، دنیای کثیف و چرندی هست که ظاهرش از دور زیباست، اما وقتی بری توش گیر میکنی و میفهمی آنچنان چیز بزرگی هم نبوده. علم راحتتر و پاک و زیباست و میتونه قدرت و لذتی حتی بیشتر به ما بده.
یکسری آدمها هستن که شعور و توان بهره مندی از چیزهای مقدس و بزرگی مثل علم رو ندارن؛ نباید آدم خودش رو با اون آدمها مقایسه بکنه و گول ادعا و نظرات اونها رو بخوره. مسلما برای کسی که شعور درک یا قدرت استفاده از چیزی رو نداره، اون چیز ارزش عملی ای نداره و براش اهمیتی نداره آزاد باشه یا انحصاری و حفظ بشه یا نابود.
هر آدمی به ظرفیت و خواست خودش نگاه میکنه و بر اساس اینها ارزش ماهیت های مختلف رو تعیین میکنه. اونی که همت و استعداد و درکش در یک سطح خاصی از برنامه نویسی هست یا به حیطه های دیگر علاقه نداره، میگه چه اهمیتی داره اون چیزهای دیگه آزاد باشن یا نباشن!
اما اونی که به چیز دیگه علاقه داره و میتونه فراتر بره، یا اونی که صرفا دیدگاهش فرق میکنه و تاثیر آزادی رو مهم و گسترده میدونه، به این آزادیها و امکان کسب قدرت اهمیت میده.
اون چیزایی که شما میگی در برابر قدرت و پول به دردی نمیخورن، اتفاقا بعکس خیلی هم بدرد میخورن. بهترین چیزها هستن.
آزادی اگر نبود، علم هم اینقدر آزاد نبود.
آزادی به همه چیز ربط داره.
فکر میکنید علم و قدرتی رو که میشه باهاش بدست آورد، آیا حکومتها و سرمایه دارها و تجارت پیشه ها و افرادی که دنبال پول و قدرت سیاسی هستن، لزوما به ما میدادن؟ خیلی وقتها این آزادی مطلوب اونها نیست. به نفعشون نیست. بلکه به ضررشون هست. با داشتن انحصار در این زمینه ها اونها میتونن قدرت و کنترل و ثروت بیشتری داشته باشن.
همین رایانه های ما، دستگاههای همه منظورهء قدرتمند، و اینترنت آزاد، امکان برنامه نویسی و اینهمه لذت و قدرتی که براحتی در اختیار عموم میذاره (البته به شرط تلاش و سواد)، الگوریتم ها، فرمت ها و پروتکل های بیشمار آزاد، فکر میکنید از کجا آمده؟ اینها همه محصول آزادی هستند. از دنیای آزاد آمده اند. اگر آزادیهای مدنی نبودند، امروز این فناوریها به این شکل و گستردگی در اختیار عموم نبودند و احتمالا خیلی از آنها حتی وجود نیافته بودند. درسته که تجارت، صنعت و سیاست و انگیزه های شخصی هم عامل ایجاد اینها بوده، اما همهء اینها تحت یا در ترکیب با آزادی بوده که به چنین دستاوردهای گسترده ای به شکلهای امروزی که در دسترس عموم هستن منجر شده.
برای همینه که من به حفظ آزادی و قدرت عموم خیلی اهمیت میدم.
چون اینها رو اگر از ما بگیرن، هیچوقت انتظار نمیره چیزی بجاش بدن که جبران بکنه.
و اصلا کسی تعهدی احساس نمیکنه که در ازاش چیزی به ما بده.
آیا برای سیاستمدارها مهمه؟ آیا اصلا میفهمن؟ آیا درک میکنن؟
اگر آزادی نبود، با چند کلمه و مدتی بحث و نمایش، براحتی امکانات و فرصت های ما رو ازمون میگرفتن. من اینا رو میدونم. میبینم. احساس میکنم بینش دارم. اونقدری هم مطلب خوندم و نمونه های چنین چیزها و پیشنهادهای رو که حتی الان هم میشن دیدم و میدونم چقدر راحت و از هزار راه و بهانه اینطور محدودیتها رو میتونن ایجاد کنن.
باور کنید اگر آزادی نبود، رایانه های ما رو هم ازمون میگرفتن. چون اینها ماشین های قدرتمندی هستن که قدرت زیادی به عموم مردم میدن!! بجای این رایانه ها ماشین های محدود شده و دارای رمز و قفل بهمون میدادن و برنامه نویسی بدون مجوز ممنوع میشد یا فقط اجازهء نوشتن برنامه هایی رو که در لیست مجاز بودن بهمون میدادن. تازه بعدش هم باید ثبت میکردی و مجوز استفاده و توزیع میگرفتی. همهء فعالیتهای ما حتی روی رایانهء خودمون توسط دستگاههای نظارتی کنترل میشد.
اینها خیال بافی و بعید نیستن. داستان علمی تخیلی نیست. اینها بسط همون استدلال و انفعال هایی هست که خیلی ها دارن. و ما میتونیم خیلی راحت و سریع به چنین جهانهایی برسیم؛ کم و بیش. لزوما بعید نیست؛ غیرممکن نیست؛ گرچه شکلش شکل دیگه ای باشه. بهرحال آزادی و قدرت ما ازمون گرفته میشه. و بجاش چی بهمون میدن؟ احتمالا نفری یک گونی پشگل!!
من این آدما رو میشناسم.
هیچوقت نمیشه بهشون اعتماد کرد.
همشون سر و ته یک کرباس هستن.
یک مشت احمق و بی شعور و فاسد و جنس خراب.
همه جا هم هستن. بخصوص در مکانهای حضور قدرت سیاسی و ثروت.
از اینها خیری به ما نمیرسه.
و من هرگز قدرت و کنترل و فرصتهای خودم رو تحت هیچ عنوانی به این افراد و این ساختار واگذار نمیکنم. من با آزادی و قدرت شخصی ای که بواسطهء آزادی و علم دارم میتونم از این افراد مستقل و حتی برتر و قوی تر از اونها باشم. بدون آزادی و علم، این اختیارات در معرض محدودیت و صدمه واقع میشن.
ما باید از آزادیها و ارزشها و کنترل خودمون بر سرنوشت و ساختار دنیای خودمون محافظت کنیم.
نگه داشتن سهم و استفاده از حق کنترل خودمون بسیار مهمه.
نقد رو نباید داد و نسیه گرفت. اونم از این آدما!
تجربهء یک تاریخ کافی نیست؟
چه وقت شده قدرت و آزادی رو از مردم بگیرن و چیز بهتر و جبران کافی بهشون بدن؟ چه وقتی این آزادی و قدرت رو براحتی پس دادن؟
ساده نباشید!
به این راحتی خودتون رو خلع سلاح نکنید.
حقوق و فرصت های خودتون رو نگه دارید.
اوه یادم رفت اینترنت!
بله اینم از اون آزادیها و قدرت های عمومی ای هست که چون یک عده باهاش کار خلاف میکنن یا از منتقدان، مخالفان یا معاندان حکومت هستن، باید جمعش کرد یا ساختارش رو تغییر داد!
باشه بذارین همهء قدرت و آزادی شما رو ازتون بگیرن.
دلتون خوش باشه.
بجاش چی بهتون میدن؟
احتمالا مقداری امنیت!!
اونم احتمالا فقط تا وقتی که انتقاد و مخالفتی درمورد منابع خود این قدرت محافظ نداشته باشید که براشون ایجاد خطر بکنه، وگرنه بعدش روز و شب تمام آمارتون رو جوری درمیارن که نتونید از جاتون تکون بخورید. و مگر اونوقت کسی جرات میکنه فکر فراتر رفتن از این حد رو بکنه! و اصلا چه فایده ای؟ مثل صدایی که به جایی نرسه و هیچکس قدرت و جرات آزاد اندیشیدن و پاسخ گفتن رو نداشته بشه. همهء صداهای مخالفی که میتونستن تغییری ایجاد کنن در چنین دنیایی میتونن براحتی خاموش یا سرکوب بشن.
خیلی چیزهایی که شما فکر میکنید حکومتها یا تجارت و صنعت بهتون دادن، بدون آزادی و افرادی که آزادی رو ایجاد و ازش محافظت کردن، و مبارزاتی که براش انجام دادن، هزینه هایی که پرداختن، تلاشهایی که کردن، و حتی خونهایی که ریخته شد، امروز به این شکل در دسترس من و شما نبود.
اگر شما این حرف رو قبول ندارید، دیگه میل خودتونه! اما سعی کنید کمی بیشتر مطالعه و تفکر کنید و مسائل رو عمیق تر ببینید.
ولی من میدونم، پشگل هم بجای آزادی و قدرت شخصی به ما نمیدن!!
افسوس که افرادی که اهمیت و ارزش آزادی را درک کنند، کم هستند.
حمید محمودی
پنج شنبه 04 آذر 1389, 01:31 صبح
@eshpilen: یه چند تا کیبورد زاپاس میخواستم بپرسم دارید که قرض بدید؟ :دی
اما در مورد بحث اسلحه گرم منم حرف خاصی روی این مطلب نداشتم، فقط گفتم که اوضاع امریکا از جهات مختلفی قابل بررسی هست، همین.
درمورد وجود اسلحه در زمان پیامبر اسلام(ص) گفتید، به نظرم از جهاتی هم باید گفت که جامعه فعلی نسبت به جامعه اون زمان پیچیده تر و روابط اجتماعی خیلی تغییرات داشته و شاید دقیق نشه این زمان رو با اون زمان مقایسه از این جهت داشت.
اما در کل بنده هم نگفتم اسلحه گرم در همه موارد چیز بدی هست. بله کاربرد مشروعی هم داره و کاربرد نامشروع هم همچین. و به نظر میرسه اوضاع امریکا رو باید از جهات مختلف دید و بررسی کرد.
هدف شما از این مثال کاملا مشخص بود که چی هست، اما بنده هم جوابی که در نقل قول از نوشته در مورد اسلحه گرم داشتم در مورد کلمه آزادی بود که خب توضیحاتی که لازم بود رو گفتم.
ارزش آزادی خیلی زیاده و کاربردهای مهمی داره. حتی در چنین دنیایی.
خیلی افراد مثل بنده هستن که چیزهایی رو که دارن حاصل این آزادیها میدونن و اگر...
بله اینکه مواردی از آزادی بیان تحولات مهمی در زندگی ما داشته رو نمیشه ندید گرفت اما حرف من فقط سر کمیت و کیفیت این آزادی بیان بود که خب گویا شما هم قبول دارید که خیلی از این آزادی بیان ها در آخر به اونجایی که باید برسه، نمیره.
اگر اینها رو از بین ببریم، بخش بزرگی از امکانات عموم به تدریج از میان خواهد رفت، و بشریت و افراد منفرد، قدرت پیشرفت و تغییر و اصلاح مستقل خودشون رو از دست میدن. سهم مشروع افراد برای تعیین سرنوشت خودشون از میان خواهد رفت. در عمل تاثیر این سهم درحد صفر نیست، بلکه خیلی بیشتر هست. میتونه تاثیر زیادی داشته باشه.
اتفاقا بنده هم داشتم به همین قضیه فکر میکردم. به اینکه ما خیلی از مشکلات در جایی دیگه ای ست که ریشه ای به مسئله نگاه و اون رو بررسی نمیکنیم. مخصوصا در همین مثالی که بنده در مورد فوتبال و باشگاه ورزشی در پست قبلیم اشاره کردم، این قضیه کاملا بدیهی بود که مشکلات اصلی چیه ولی الان کاری انجام نمیشه.
اولا که این یک ادعاست.
دوما مبهم و ناقص بود بنظرم.
اصلا منظورتون چه چیزی و چه کسی بود؟
هرکسی در این میان یک دیدگاهی داره. و هرکسی منافع خودش رو.
ادعا نبود برادر یک واقعیته. چیزی کاملا مشخص هست. خلاصه و مفید عرض کنم منظورم این بود که کسایی هستن که به منفعت خودشون فکر میکنن و اصلا هم براشون مهم نیست که چه بلایی بر سر طرف دارن اونا پیش میاد. همین.
در کل این رو خواستم بگم افرادی که تنها به فکر منافع خود هستن اولا اصلا میشه اسمشون رو هنرمند گذاشت و دوما اینکه آیا ارزش حمایت(مالی و معنوی) رو دارن و سوما اینکه آیا میشه به حرف هایی که میزنن اعتماد کامل داشت؟
البته این قضیه هم توضیحات بیشتری نیاز داشت که فکر کنم منظور رو تونستم الان در این گفته هام برسونم.
پست بعدی تون رو خوندم جواب این مسئله رو خودتون دادید که :
گولتون نزنن فکر کنید آزادی و علم و قدرتی که به ما میده، اهمیتی نداره و اینا رو میگیرن و چیز درست و حسابی ای بهمون میدن. نه این حرفها اگر نگیم همش، ولی بیشترش حقه و دروغه. هیچکس چیزی به ما نخواهد داد. کسی خسارت ما رو نخواهد داد وقتی قربانی شدیم.
این ماهیت دنیای پول و قدرت و سیاسته
از جهاتی حرفم این بود که یه عده هستن که اسمشون رو هنرمند گذاشن و عده ای ساده لوح هم گول حرف هاشون رو میخورند و سر آخر هیچ چیز بهشون نمیرسه و قربانی میشند.
این مسئله هم کاملا بدهی هست و الان ما نمونه های زنده و مستدل هم داریم. شما فکر میکنید نداریم؟!
اگر میخواید ازشون سوال کنم.
آره فکر بدی هم نیست. بپرسید ببنیم منظور اصلی شون چی بود.
****
پست شماره 21 شما بنده رو یاد انشای "علم بهتر است یا ثروت" میندازه.
مسائل مختلفی اشاره کردید که فکر نکنم کسی کلا با اون حرف هایی که زدید مخالف باشه. اما این شرایط رو همه ندارن که مثل شما زندگی کنند و در نتبجه مثل شما فکر کنند.
افسوس که افرادی که اهمیت و ارزش آزادی را درک کنند، کم هستند.
فکر نکنم هم چین چیزی باشه.
یعنی این رو میخوام بگم فکر کردن درمورد آزادی یه چیز نسبی هست. مردم در جامعه با شرایط خاص و متفاوت از هم زندگی میکنند. این خاص بودن شرایط خیلی وقت ها مارو درگیر مسایلی میکنه یا اصلا سرخوشی باهاش نداریم و یا نمیخوایم که بهش فکر کنیم.
کسایی رو دیدم که با چه زحمتی درارن تلاش میکنن تا خرج زندگی رو بکشند.
حتی خانم هایی که از مردها هم معرفت و تلاش و ارزش بیشتر داشتن...
در این شرایط شاید نشه دقیقا به آزادی های یک انسان بیشتر و عمیقا فکر کرد. مردم (همه) یک سری مشکلاتی دارن و خیلی وقت ها در مشکلاتشون درجا میزنن(میزنیم).
کم آوردن یه بخش کاملا محسوس در زندگی ماست. ارزش هرچیز سرجای خودش هست. این ما هستیم که با دیدهای مختلف یا کمرنگ میبینمش و یا اصلا نمیبینیمش، بنابراین به نظر میرسه دلایل این مهم از جهات دیگری میشه بررسی کرد.
****
پول الکترونیکی گمنام میتونه مزیت هایی داشته باشه که قبلا اشاراتی هم بهش شده بود اما به هر حال امیدوارم که سودی که مردم میتونه برسونه بیشتر از ضررهاش باشه.
JaguarXF
پنج شنبه 04 آذر 1389, 05:03 صبح
The Future Of Music Business Models (And Those Who Are Already There)
http://www.techdirt.com/articles/20091119/1634117011.shtml
The Right Way to Tax DAT
http://www.gnu.org/philosophy/dat.html
eshpilen
دوشنبه 15 آذر 1389, 08:34 صبح
از استالمن درمورد صحبتي كه كرده سوال كردم.
البته توجه داشته باشيد مقاله اي كه اين حرف درش آمده جديد نيست و سالهايي ازش ميگذره احتمالا.
اول خود مطلب:
When computer networks provide an easy anonymous method for sending someone a small amount of money, without a credit card, it will be easy to set up a much better system to support the arts. When you view a work, there will be a button you can press saying, “Click here to send the artist one dollar”. Wouldn't you press it, at least once a week?
وقتي شبكه هاي رايانه اي يك راه آسان گمنام را براي ارسال مبلغ كمي پول به كسي فراهم ميكنند، بدون يك كارت اعتباري، ايجاد يك سيستم بسيار بهتر براي پشتيباني از هنر آسان خواهد بود. وقتي شما كاري (م: منظور اثر هنري است) را ميبينيد، دكمه اي وجود خواهد داشت كه ميگويد ‹‹ اينجا را براي فرستادن يك دلار به هنرمند كليك كنيد››. آيا شما حداقل يك بار در هفته آنرا كليك نخواهيد كرد؟
منبع: http://www.gnu.org/philosophy/freedom-or-copyright.html از استالمن پرسيدم منظورش چه روشي هست و چطور ميشه گمنام موند، چون بالاخره كاربر بايد براي پرداخت پول شناسايي بشه و پول از جايي برداشته بشه.
پاسخ استالمن:
I don't remember the details, but I know that methods exist to enable
you to get a number signed as valid "cash" without the signer's knowing
which number it is.
من جزييات را بياد ندارم، اما ميدانم كه روشهايي براي آنكه شما بتوانيد عددي را امضاء شده بعنوان ‹‹پول نقد›› معتبر بدست بياوريد بدون آنكه امضاء كننده بداند آن چه عددي است وجود دارند.
دوباره از ايشون اسم و مشخصات بيشتري از اون روش خواستم:
I don't know a name for it. It was invented by David Chaum
in the 80s.
من نامي را براي آن نميدانم. آن بوسيلهء David Chaum در دههء 80 اختراع شده بود.
از مقالهء ويكيپديا درمورد (http://en.wikipedia.org/wiki/David_Chaum)David Chaum (http://en.wikipedia.org/wiki/David_Chaum) حدس ميزنم كه روش مورد نظر چيزي بنام blind signature (http://en.wikipedia.org/wiki/Blind_signature) بوده باشه يا بر اساس اين روش ساخته شده باشه.
بطور كلي فكر ميكنم روشي كه مد نظر استالمن بوده كم و بيش همين ايده اي هست كه بنده در اين تاپيك معرفي كردم. يعني اسكناس يا پول نقد الكترونيك كه خاصيت گمنامي براي اون ممكن هست. با مقالاتي كه از سرنخ هاي بدست آمده خوندم متوجه شدم كه ظاهرا پول نقد الكترونيك قبلا وجود داشته و خيلي وقت پيش اختراع و استفاده شده و ظاهرا الان هم استفاده ميشه. البته جزييات و آمار دقيقش رو نميدونم و خيلي روي اين موارد مطمئن نيستم (ولي اينكه قبلا اختراع شده بنظرم كاملا مشخصه) چون منابع صراحت لازم رو ندارن و با روشهاي ديگه بنظرم قاطي هست مطالب و آدم دچار ابهام ميشه.
اين مقاله رو نگاهي بكنيد http://en.wikipedia.org/wiki/Digital_cash
بنظرم دقيقا پول نقد الكترونيك داراي خاصيت گمنامي هم درش ذكر شده.
جالب اينكه در قسمت معايب به همون چيزهايي كه دوستان اشاره كردن مثل امكان پولشويي و غيره اشاره شده. البته مزيت هاش هم كه معلومه و آمده. شايد هم بطور كلي اين معايب رو به روشهاي الكترونيك نسبت داده چون فكر ميكنم حتي با روشهاي اعتباري هم ميشه خيلي محدوديت ها/كنترل هاي معمول و شرايط حاكم سنتي رو دور زد.
حالا شما هم ميتونيد منابع رو بخونيد و سرنخ ها رو دنبال كنيد و اگر مطمئن شديد يا سند و مطلب جديد مفيدي بنظرتون رسيد بگيد.
NIK
سه شنبه 16 آذر 1389, 10:14 صبح
بحث خیلی جالبیه اما وقت نداشتم تمام پست ها رو بخونم. پس نظر خودم رو بیان میکنم.
به نظر من عملی شدن این مساله خیلی خیلی بعید به نظر میرسه. چون هر پولی نیاز به پشتوانه داره و هر کسی که بخواد پول درست کنه، باید به میزان اون پول پشتوانه ای از طلا یا ... داشته باشه. به غیر از کشور های ثروتمند دنیا، پول هیچ کشور یا احتمالاً شرکت دیگه ای ارزش نداره. چون ممکنه امروز به میزان 10 تن طلا به عنوان پشتوانه داشته باشه و پول چاپ کنه. چه تضمینی وجود داره که این طلاها گم و گور نشن!!!! (به هر دلیلی)
فقط پولی ارزش داره که پشتوانش ارزش داشته باشه. مثل دلار و کمی تازگی ها یورو !!! پس تولید پول به این راحتی هم نیست.
نکته دیگه اینکه از هر وسیله ای میشه درست یا غلط استفاده کرد. کنترل معاملات مالی یا شنود یا ... میتونه در جهت حفظ امنیت باشه، میشه در جهت سوء استفاده یا ... این بستگی به اون دولت یا حکومتی داره که قدرت در اختیارشه. اینکه هدفش حفظ امنیت و بقاء مردم باشه یا حفظ امنیت و بقاء خودش!!!
eshpilen
چهارشنبه 17 آذر 1389, 09:06 صبح
به نظر من عملی شدن این مساله خیلی خیلی بعید به نظر میرسه. چون هر پولی نیاز به پشتوانه داره و هر کسی که بخواد پول درست کنه، باید به میزان اون پول پشتوانه ای از طلا یا ... داشته باشه. به غیر از کشور های ثروتمند دنیا، پول هیچ کشور یا احتمالاً شرکت دیگه ای ارزش نداره. چون ممکنه امروز به میزان 10 تن طلا به عنوان پشتوانه داشته باشه و پول چاپ کنه. چه تضمینی وجود داره که این طلاها گم و گور نشن!!!! (به هر دلیلی)
فقط پولی ارزش داره که پشتوانش ارزش داشته باشه. مثل دلار و کمی تازگی ها یورو !!! پس تولید پول به این راحتی هم نیست.
خيلي هم بعيد نيست. چون قبلا اينكار انجام شده.
درمورد پشتوانهء واقعيش هم حتما داشته و يه كنترل و حساب و كتابي داشته! چون بدون اينا كه نميشه.
نکته دیگه اینکه از هر وسیله ای میشه درست یا غلط استفاده کرد. کنترل معاملات مالی یا شنود یا ... میتونه در جهت حفظ امنیت باشه، میشه در جهت سوء استفاده یا ... این بستگی به اون دولت یا حکومتی داره که قدرت در اختیارشه. اینکه هدفش حفظ امنیت و بقاء مردم باشه یا حفظ امنیت و بقاء خودش!!!
معمولا اختيار رو دست حكومت نمي سپارن و به شانس اتكا نميكنن كه بشينن دعا كنن كه حكومت دركل خوب از آب دربياد و در آينده هم همينطور بمونه. بلكه سيستمها و تمهيدهايي دركار هست. نقش آزاديهاي مدني و حيطهء شخصي و گمنامي و توزيع قدرت هم در اين ميان خيلي مهمه. اينها هم علاوه بر اينكه حقوق طبيعي انسانها هستن، براي برقراري و حفظ دموكراسي هم لازمند.
منتها مسائل دركل همه كم و بيش نسبي هستن و گاهي هم بعلت محدوديت هاي عملي و برخوردها ميان جنبه هاي مختلف مسائل، نميشه يا سخته كه حالت تعادل يا ايدئال برقرار كرد.
NIK
چهارشنبه 17 آذر 1389, 09:57 صبح
درمورد پشتوانهء واقعيش هم حتما داشته و يه كنترل و حساب و كتابي داشته! چون بدون اينا كه نميشه.
میدونم واقعیش هم حتما داشته، منظورم اینه که کشور یا کشورهایی باید پشتوانه این پول باشن و طبیعتاً اینقدر باید با پشتوانه باشن که هم نقدینگی کشور خودشون رو تامین کنن و هم بتونن پول الکترونیک رو ساپورت کنن.
وقتی هم که پشتوانه یه پول بیشتر از یک کشور باشه، همین مشکلاتی که برای اتحادیه اروپا پیش اومده، واسه اونا هم پیش میاد (افت ارزش پول مشترک به خاطر ضعف برخی کشورهای عضو).
نکته بعدی اینکه اگه یک یا چند کشور پشتوانه یه پول مشترک باشن و قرار باشه اکثر معاملات الکترونیکی با اون پول انجام بشه، اقتصاد دنیا خیلی به اقتصاد کشور یا کشورهای تامین کننده پول، وابسته میشه و در صورتی که این کشورها دچار بحران مالی بشن، خیلی سریع این بحران تمام دنیا رو فرا میگیره (بحران اخیر جهان که علت اصلی اون بانکهای آمریکایی بودن)
معمولا اختيار رو دست حكومت نمي سپارن و به شانس اتكا نميكنن كه بشينن دعا كنن كه حكومت دركل خوب از آب دربياد و در آينده هم همينطور بمونه. بلكه سيستمها و تمهيدهايي دركار هست. نقش آزاديهاي مدني و حيطهء شخصي و گمنامي و توزيع قدرت هم در اين ميان خيلي مهمه. اينها هم علاوه بر اينكه حقوق طبيعي انسانها هستن، براي برقراري و حفظ دموكراسي هم لازمند.
اتفاقا به نظر من باید اختیار رو به دست حکومت بسپارن. نباید که من و شما و خیلی افراد دیگه هر روز در امور حکومتی دخالت کنیم اما
باید ساختار حکومت به نوعی باشه که تمام قدرت به طور مستقیم از طرف مردم انتخاب بشن و مهمتر از اون نهادی مثل مجلس که با رای مستقیم اقشار مختلف مردم انتخاب میشن، اختیاراتی داشته باشد که بتواند به راحتی تمام بخش های حکومت رو کنترل و نظارت کنن. معمولا چون مجلس نمایندگان زیادی داره، احتمال فساد و سوء استفاده در سطح کلان، خیلی کمتر از بخش های دیگه حکومته.
اینو هم اضافه کنم، شما خودتو نبین، خیلی از افراد و گروهها تندرو و افراطی از همین آزادی هایی که شما میفرمائید برای ضربه زدن به مخالفینشون استفاده میکنن. به هرقیمتی. حتی به قیمت جان انسانهای بیگناه (نمونش همین بمب گذاری های اخیر در ایران خودمون) تیم های اطلاعاتی برای خنثی سازی این قبیل حرکات تروریستی، نیاز به این اطلاعات دارن. باید بدونن که فلان گروهک چه تعاملات مالی داشته و احتمالا چه هدفی در سر داره.
حکومتهایی که از این اطلاعات برای بقای خودشون (نه بقای مردم) استفاده میکنن، مقصر هستن.
eshpilen
چهارشنبه 17 آذر 1389, 10:50 صبح
اینو هم اضافه کنم، شما خودتو نبین، خیلی از افراد و گروهها تندرو و افراطی از همین آزادی هایی که شما میفرمائید برای ضربه زدن به مخالفینشون استفاده میکنن. به هرقیمتی. حتی به قیمت جان انسانهای بیگناه (نمونش همین بمب گذاری های اخیر در ایران خودمون) تیم های اطلاعاتی برای خنثی سازی این قبیل حرکات تروریستی، نیاز به این اطلاعات دارن. باید بدونن که فلان گروهک چه تعاملات مالی داشته و احتمالا چه هدفی در سر داره.
بنده فكر نميكنم واقعا بشه جلوي تروريسم و ديگر تبهكاري ها رو با اين خوش خيالي و به اين راحتي گرفت. هميشه براي اونايي كه بخوان اين كارها رو بكنن راههاي متعددي هست؛ هويت جعل ميكنن، رشوه ميدن، نفوذ ميكنن، از راههاي معامله و دريافت ديگري استفاده ميكنن و غيره. اين وسط اطلاعات عمومي مردم بيشتر براي تبهكاري هاي سازمان نيافته و دوتا دزد و قاتل منفرد درپيت شايد بعضي وقتا بكار بياد. و يه كاربرد ديگش هم كنترل بيش از حد مردم از طرف حكومت هست كه درصورتي كه حكومت فاسد بشه يا اجزاي فاسدي درش باشن، خوب بدرد ارعاب، توطئه، سركوب و پرونده سازي ميخوره.
ضمنا اين فناوريها بعضا ميتونن به همون شكل بدست خلافكارها هم بيفتن. منظورم فناوريهاي اطلاعاتي و جاسوسي دركل هست. اگر عموم اين قدرت رو داشته باشن، مقداري تعادل برقرار ميشه حداقل. اما اگر فقط حكومت و خلافكارها و سازمانهاي جاسوسي كشورهاي مختلف داشته باشن چي؟ لزوما بهتره؟
خلاصه اين رشته سردراز دارد. به اين سادگي ها هم نيست. حجيم و پيچيده هست و ابعاد گسترده اي داره و احتمالات زيادي در بين هست و مواردي بوده و هست كه من و شما روحمون هم خبر نداره. تحليل دقيق و كاملش نياز به مطالعه و تحليل هاي پيچيده و عميق و گسترده تري از اين بحث داره. اما بهرحال دركل با دانش و بينشي كه داريم هركس يك نظري داره.
من فكر ميكنم دادن قدرت مطلق به دست هيچكس درست نيست.
بلكه قدرت هرچه توزيع شده تر باشه بهتره.
و معمولا در مسائل اغراق ميشه. مثلا ميگن تروريسم ميشه و فلان و بهمان، اما بقول استالمن در همون سپتامبر افراد بيشتري در آمريكا در تصادفات رانندگي كشته شدن و تروريسم هم تنها مسئلهء جدي براي معدودي از كشورهاست. بعدشم ميگن مثلا با كنترل بيشتر ما مسائل رو حل ميكنيم، درصورتيكه اينم خودش خيلي جاي بحث داره و محل ترديد هست كه در بالاتر به پاره اي از دلايل اون اشاره كردم.
از طرف ديگه آيا واقعا منشاء تروريسم خود اين حكومت ها و سياست ها و خودسري ها و فساد داخلي اونها نيست و نبايد بعنوان راه حل اصلي و اساسي بدنبال اين جنبه بود؟ وگرنه تروريسم و جنگ هميشه خواهد بود؛ منجمله از طرف همين حكومتها. حالا هرچقدر هم كه هر طرف واسه خودش فناوري جاسوسي و كنترل درست كنه طرف ديگه هم به همين نسبت اين كار رو ميكنه و باز برخورد قدرت هاي نسبتا برابر وجود خواهد داشت و تازه چون كنترل و قدرت بيشتري از دست عموم خارج شده و بدست يك عدهء معدود صاحب قدرت و حكومت و تجارت و سياست سپرده شده، احتمالا مشكلات جهان بيشتر و جدي تر هم خواهند شد.
كلا بنظر من نبايد به سمت هيچ چيزي بصورت افراطي و قبل از اينكه ضرورتش واقعا بصورت واقعي و مستدل و مستند بر همگان روشن بشه، هجوم برد.
و تجربهء زندگي من ميگه كه اصول آزادي و توزيع قدرت و حيطهء شخصي واقعا درست و لازم هستن.
بايد تعادل برقرار كرد و تنها درحد ضرورت هر تغييري رو ايجاد كرد، نه از روي ترس و تبليغات و غيره.
حکومتهایی که از این اطلاعات برای بقای خودشون (نه بقای مردم) استفاده میکنن، مقصر هستن.
من اصلا قدرت اين كار رو بهشون نميدم :لبخند:
NIK
چهارشنبه 17 آذر 1389, 12:39 عصر
خلاصه اين رشته سردراز دارد.
:تشویق::لبخند:
موفق باشی. :چشمک:
eshpilen
چهارشنبه 17 آذر 1389, 21:15 عصر
یکی از دوستان در فروم دیگه لینکی از یک مقالهء ویکیپدیا معرفی کرد که با سرنخ ها و مقالات دیگه ای که از طریقش خوندم بیشتر روشن شدم که روی سیستمهای بانکداری آزاد، گمنام، و پول نقد الکترونیک قبلا بیشتر از چیزی که ما میدونستیم کار و نظریه پردازی شده و کم و بیش چنین سیستمهایی آزمون شدن و بعضی از اونها درحال حاضر هم وجود دارن. تاجایی که دیدم پول نقد این سیستمها بر اساس پشتوانهء واقعی هست که خیلی وقتها مثلا طلا هست اما پول نقد الکترونیک که ایجاد میکنن تحت انحصار حکومت نیست.
لینک های مفید در این ارتباط:
http://en.wikipedia.org/wiki/Anonymous_internet_banking
http://en.wikipedia.org/wiki/Free_banking
http://en.wikipedia.org/wiki/ECache
http://en.wikipedia.org/wiki/Pecunix
http://en.wikipedia.org/wiki/Yodelbank
http://en.wikipedia.org/wiki/Digital_Monetary_Trust
جالبه چیزهایی که ما فکر میکنیم درست نیستن یا غیرممکن هستن یا قبلا وجود داشتن یا الان وجود دارن یا نظریه پردازان قابل توجهی دارن و بعضی سیستمهایی که ما فکر میکنیم لزوما بی نقص هستن، از نظر بعضی متخصصان مشکل دار هستن. مثلا انحصار حکومت روی ایجاد پول نقد. لزوما این سیستمها ضروری یا بهینه ترین سیستمهای ممکن نیستن. تئوریهای مختلفی برای هر سیستم وجود داره. بهرحال یک عده از اقتصاددانان یک نظری دارن و یک عدهء دیگه نظر دیگه ای. همینطور از نظرهای سیاسی/قانونی و غیره. خیلی افراد هم بعلت هزینهء سویچ و ریسک های سیستمهای جدید از اونها اجتناب میکنن.
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-1404, Jelsoft Enterprises Ltd.