PDA

View Full Version : کپی کردن تابو نیست - عملی طبیعی و مفید است!



eshpilen
یک شنبه 14 فروردین 1390, 21:53 عصر
میخواستم بگم که کپی کردن به خودی خودش تابو نیست، بلکه عملی طبیعی و مفید است!
معمولا زیاد از کپی کاری ایراد گرفته میشه و هر شکل اون رو کاری زشت و نامشروع یا حتی دزدی میدونن. درحالیکه کپی کردن در خیلی موارد غیرقانونی نیست، اما بیشتر افراد معمولا جنبهء غیراخلاقی یا غیرسازنده و ناشی از ضعف و اهمال برای اون قائل میشن.
در دنیای علم و رایانه و نرم افزار و صنعت و کلا همه چیز، کپی کردن طبیعی بوده و بسیار انجام شده و میشه، و میشه گفت اجتناب ناپذیر هست.
تقریبا تمام امکانات ما ترکیب و حاصل تکاملی از کپی برداری های مکرر در طول تاریخ خودشون هستن. معمولا هرکس تنها چیزی و بخش کوچکی از چیزی جدید یا تغییر و ایده ای نو در یک چیز موجود رو به دستاوردهای دیگران افزوده.

کپی کردن به خودی خودش چیز بدی نیست. کپی کردن و ایده گرفتن از دیگران باعث قدرت و استفادهء بهینه از توانایی های جمعی بشریت و منابعش هست.
یک نفر یه چیزی رو اختراع میکنه و بینهایت فرد دیگه میتونن ازش بصورت نامحدود استفاده کنن. اگر قرار باشه هرکس مجبور باشه خودش تمام چیزهای خودش رو اختراع کنه که دیگه پس مزایا و وظایف و حقوق زندگی اجتماعی چی میشه؟ آیا این استفادهء بهینه ای از منابع بشریت هست؟
بعدم اختراع چیزهای جدید که حتی درحد قابل رقابت باشن (چه برسه به اینکه در مجموع مزایای بیشتری داشته باشن) در بعضی موارد خیلی دشوار هست یا حتی درحد غیرممکن. مثلا کی میتونه بجای «چرخ» یک چیز جدید اختراع بکنه؟ آیا هرکس باید چرخ خودش رو اختراع بکنه؟
و در پایان باید گفت برای همهء حتی مخترعان اینطور نیست که مالک مطلق تمام چیزهایی باشن که اختراع میکنن. اونا وظیفه دارن به بقیهء بشریت هم تاحد ممکن آزادی و کمک بدن. چون اصولا تمام این علم و پیشرفت و تمدن و امکاناتی که در اختیار جناب مخترع هم بوده تا به اینجا رسیده بهرحال حاصل زحمت و بخشندگی تمامی بشریت در طول تاریخ بوده. آیا شما وقتی از فرمولهای ریاضی یا ماشینها و روشها و الگوریتم ها و ابتکارات مختلف بصورت رایگان و روزمره استفاده میکنید بابتشون هزینه ای میپردازید یا محدودیت در استفاده دارید؟ بخش اعظم این امکانات فاقد هرگونه انحصاری هستن و بطور مثال در Public domain قرار دارن. آیا یک اختراع هرگز میتونه بدون این همه دانش و فناوری رایگان به جایی برسه؟ هر اختراعی و ماشینی و نرم افزاری معمولا خودش ۹۰% از ایده ها و دانشها و اختراعات دیگه ای تشکیل شده تا بتونه کامل و کاربردی باشه. و تمام این اجزای دیگه برای استفادهء عموم بشریت آزاد هستن و مخترع هم عملا نمیتونست بدون اونا هیچ کاری بکنه. پس مخترع وظیفهء اخلاقی داره در حد خودش به زنده و قوی نگه داشتن این سیستم هم چشمی داشته باشه و نمیتونه همه چیز رو مطلقا مال خودش بدونه.
ضمنا وجود آلترناتیوهای متعدد هم معمولا برای اقتصاد و پیشرفت علم و جلوگیری از انحصار و آسیب پذیری خیلی مفید هست. نباید فقط یک شرکت خاص باشه که یک خدمات مهم رو ارائه میکنه یا یک فناوری مهم رو در دست داره.
ما از مزایای زندگی اجتماعی و دستاورد تمامی بشریت در طول تاریخ استفاده میکنیم، بعد انگار نه انگار که وظیفه ای هم داریم و کوچکترین کاری که بکنیم انحصار بر روی اون رو برای همیشه حق مسلم و مطلق خودمون میدونیم.

البته قانون هم طوری هست که این واقعیت ها رو به رسمیت میشناسه و به مصلحت اجتماع هم اهمیت زیادی میده. بخاطر همین هست که قوانین انحصار فکری چه کپی رایت و چه Patent، زمان اعتبار محدودی دارن و همچنین استثناها و شرایط دیگری هم دارن که با قانون مالکیت مطلق و بطور مثال مالکیت بر روی اشیاء فیزیکی کاملا تفاوت میکنن.

eshpilen
چهارشنبه 17 فروردین 1390, 11:49 صبح
بد ندیدم به یک مثال جالب که نشان دهندهء جنبهء دیگری از ماهیت و تناقض قوانین انحصار فکری با قوانین مالکیت عادی هست اشاره ای بکنم. البته بنده این مثال رو قبلا چند بار در چند جا زده بودم.

میدونید که Patent یا حق ثبت اختراع به کسی داده میشه که اولین بار ایده ای رو بنام خودش ثبت میکنه.
حالا فرض کنید من میام از فکر خودم یه چیزی رو اختراع میکنم و بعدش میرم اون رو تولید میکنم و میفروشم، بعد از مدت کوتاهی یه کسی علیه من شکایت میکنه و متوجه میشم که اون شخص قبلا اختراع مشابهی کرده و اون رو بنام خودش ثبت کرده بوده.
خب در اینجا تفاوت قوانین مالکیت بر اشیاء فیزیکی با قوانین انحصار فکری ای مثل Patent مشخص میشه.
درمورد اشیاء فیزیکی فقط یکی از هر شیء بخصوص وجود داره، و بنابراین پیدا شدن اون شیء در دست فرد دیگری غیر از مالکش نشان دهنده و اثبات کنندهء سرقت هست از این جهت که میتونیم از روی مشخصات اون شیء مطمئن بشیم که اون شیء واقعا متعلق به مالک اصلی هست (و ضمنا درمدتی که شیء در دست فرد سارق هست، از دست مالک اصلی اون خارجه). اما درمورد مثال گفته شده درواقع هیچ سرقتی صورت نگرفته. اگر فکر میکنید احتمال ایجاد اختراعات مشابه از جانب افراد مختلف بصورت مستقل غیرممکن یا خیلی کم احتمال هست باید بگم اشتباه فکر میکنید و اتفاقا این امر در تاریخ معمول و کاملا شناخته شده بوده و هست. در تاریخ علم اگر بقدر کافی مطالعه داشته بوده باشید این پدیده بارها و بارها با فواصل زمانی کم و زیاد و حتی تقریبا همزمان بین ادعای افراد مختلف رخ داده و ثابت شده که هیچ کپی برداری و حقه ای درکار نبوده و الان هم این پدیده غیرممکن نیست و ضمنا بخصوص در فیلد نرم افزار و الگوریتم ها میشه گفت خیلی بیشتر هم رخ داده و میده.
حالا درمورد اون فردی که از من شکایت کرده بوده ممکنه دادگاه عدم سوء نیت و اطلاع قبلی بنده رو درمورد اون اختراع تشخیص بده و منو جریمه نکنه، اما موضوع اصلی این نیست، موضوع اینه که اصلا من اجازهء استفاده از چیزی رو که خودم اختراع کردم ندارم فقط به این خاطر که یک کسی قبل از من اونو بنام خودش ثبت کرده. بنظر شما آیا این معیار منصفانه ای هست و آیا حق طبیعی من نبوده که بطور برابر با افراد دیگه بتونم از قدرت ذهنی و دستاوردها و زحمت شخصی خودم به نفع خودم استفاده کنم؟ من چه گناهی کردم که در زمان دیرتری به اون اختراع رسیدم؟ چه گناهی کردم که مثلا چند سال دیرتر به دنیا اومدم؟ فرد دیگر بر چه اساسی بر من برتری یافته؟ شانس؟ چرا انحصار؟ اونم درمورد چیزهایی که اصلا نیاز حیاتی نیست به یک نفر محدود بشه و ذاتا محدودیت های مادی مثل محدودیت بر مالکیت زمین و غیره ندارن! پس میبینید که قوانین انحصار فکری اصولا آنچنان طبیعی و بدیهی و منصفانه هم نیستن و خیلی وقتها در تضاد با حقوق طبیعی دیگران قرار میگیرن. در خیلی موارد اصولا نمیشه ثابت کرد که شخصی چیزی رو از روی فرد دیگری کپی برداری کرده، پس نمیشه اتهام نقض عمدی قانون رو بهش زد و مسلما این کار دزدی هم نیست. بنظرم اثبات جرایم تبهکاری بوسیلهء مدارک بقدر کافی تردید ناپذیر باید باشه نه حدس و گمان. چطور میشه کسی رو بخاطر چیزی که حتی نمیشه ثابت کرد متعلق به فرد دیگری بوده و بصورت مستقل تولید نشده محکوم کرد و کارش رو دزدی نامید؟

پس ما میفهمیم که درواقع حداقل بعضی از قوانین انحصار فکری و در بعضی شرایط، برتری غیرطبیعی و حقوق غیرذاتی ای هستن که به افراد خاصی داده میشه و در ازاش آزادی طبیعی دیگران سلب میشه. اما اینکه چرا این قوانین وضع شدن بخاطر مصلحت کلی اجتماع هست چون این سیستم در کل به پیشرفت و بهره مندی عمومی کمک میکنه.

پس شد دو مورد. یکی اینکه کسانی که اختراع میکنن خودشون از انبوه دستاوردهای رایگان و آزاد تمامی افراد بشر در طول تاریخ استفاده کردن (که میشه گفت این اجزای آزاد و رایگان بخش عمدهء محصول نهایی ای رو که تولید میشه تشکیل میدن)، و دوم اینکه خود حق ثبت اختراع حداقل نسبت به بعضی افراد دیگه یک نوع برتری و امتیاز ناعادلانه هست از این نظر که آزادی و فرصت برابر طبیعی دیگران رو خدشه دار میکنه. یعنی مخترعان از این دو جهت به اجتماع خودشون مدیون هستن. و هیچ مخترعی حق نداره هرچیزی رو که اختراع میکنه حق همیشگی و مطلق خودش بدونه. اگر امتیازی به این افراد داده میشه، باید در ازاش و منفعتی که میبرن، به فکر آزادی و فرصتهای برابر برای دیگران و آیندگان هم باشن و این بهره برداری شخصی تاجایی مشروع هست که منفعت بیشتری در مجموع به کل بشریت برسه.
البته محدودیت زمانی حقوق انحصار فکری به همین خاطر هست و در نهایت هر اختراعی بصورت آزاد در اختیار عموم قرار میگیره. اما باید توجه کنیم که در زمان معاصر در این قوانین گسترش و بسط و افزایش شدت قابل توجهی صورت گرفته و ضمنا سرعت پیشرفت علم و فناوری و بخصوص در بعضی رشته های اون مثل همین حیطهء رایانه و نرم افزار اونقدری سریع هست که خیلی چیزها بعد از چند سال دیگه استفادهء بهینه ای برای بشریت ندارن و مثلا اجبارا با روشهای دیگری جایگزین شدن. یعنی زمان اعتبار انحصارهای فکری باید با این سرعت و نیاز تناسب داشته باشن.

روابط پیچیده و پنهان و اخلاق اجتماع بشر اینطور چیزهاست. و متاسفانه بیشتر افراد از این مباحث بی اطلاع هستن.
اینطور چیزهاست باید بعنوان فرهنگ و اخلاق در مدارس و دانشگاهها هم آموزش داده بشه.
الان ما بیشتر شاهد تاثیر و تبلیغات کور تفکر سرمایه داری هستیم و اینکه چقدر مورد تمجید قرار میگیره و بعنوان تنها معیار اخلاق و قانون و حقوق و وظایف افراد در اجتماع مورد بحث خیلی افراد قرار میگیره. اما آیا واقعا سرمایه داری همه چیزه؟ آیا به تنهایی کافیه؟ آیا این آموزش و فرهنگ تک بعدی و ناقص، بشریت رو به سمت صحیح و بهینه ای هدایت میکنه؟

r00tkit
چهارشنبه 17 فروردین 1390, 15:22 عصر
جان من کافیه دیگه پدر دیتابیس در امد

Web.Designer01
چهارشنبه 17 فروردین 1390, 22:32 عصر
جان من کافیه دیگه پدر دیتابیس در امد
:قهقهه::قهقهه::قهقهه:

JaguarXF
شنبه 20 فروردین 1390, 08:45 صبح
جان من کافیه دیگه پدر دیتابیس در امد


الان دوستان میان میگن دیتابیس سایت رو ترکوندی!!
منم میگم Be fearless
جرات بیان، جرات روبرو شدن، اینها خصوصیات یک آدم قوی هستن.
و کسی که جرات پذیرش واقعیت رو پیدا میکنه و راه سخت اما اصولی و کامل رو برمیگزینه. یعنی راه سخت و طولانی یادگیری اینهمه زبان و فناوری رو. مسلما چنین کسی از چنتا پست حجیم و مخالفت و تمسخر هم هراسی نداره و صرفا دنبال هدف خودش هست و هرچیزی رو که احساس میکنه باید بگه و روش بحث کنه مطرح میکنه. بدون هیچ محدودیتی.
:چشمک:..................