PDA

View Full Version : واکنش متفاوت به مرگ استیو جابز



Mehdi Naderi
شنبه 16 مهر 1390, 13:23 عصر
- یکی از بزرگترین مرد‌هایی که جهان تا به حال به خودش دیده بود - حیف! واقعا حیف!
انیشتن دنیای فناوری
.محصولاتش خیلی قشنگ هستن. طراحی اون‌ها عالی! واو! دنیا تاثیرگذارترین آدم روی زمین در قرن حاضر رو از دست داد!

اینها عباراتی هستند که در کلیه وب سایت ها دیده میشوند
اما امروز واکنشی متفاوت رو دیدم من شخصا منظور طرف رو نفهمیدم اما گفتم شاید برای دوست داران Open
Source جالب باشه
ریچارد استالمن، پدر نرم‌افزار آزاد، سخنان متفاوت در باره مرگ استیو جابز گفته‌است، واکنشی که بدون شک تکان‌دهنده، بی‌نظیر و قابل تامل است. البته او نیز با دیگران هم عقیده است که استیو جابز نوع تعامل ما با رایانه را دگرگون کرده است ولی با روشی متفاوت :


Steve Jobs, the pioneer of the computer as a jail made cool, designed to sever fools from their freedom, has died.
As Chicago Mayor Harold Washington said of the corrupt former Mayor Daley, "I'm not glad he's dead, but I'm glad he's gone." Nobody deserves to have to die – not Jobs, not Mr. Bill, not even people guilty of bigger evils than theirs. But we all deserve the end of Jobs' malign influence on people's computing.
Unfortunately, that influence continues despite his absence. We can only hope his successors, as they attempt to carry on his legacy, will be less effective.

استیو جابز، کسی که پیشگام تبدیل کامیپیوتر به یک زندان باحال بود، در گذشت. زندانی که برای محروم کردن احمق‌ها از آزادی‌هایشان طراحی شده بود.


هارولد واشنگتن، شهردار شیکاگو، درباره دالی، شهردار فاسد پیش از خود گفته بود: «خوشحال نیستم که او مرده، ولی خوشحالم که دیگر نیست». هیچکس سزاوار مرگ نیست، نه جابز و نه آقای بیل (گیتس) و نه کسانی که کارهای شیطانی‌تری از این دو انجام داده‌اند. با اینحال، همه ما سزاوار دیدن روزی که تاثیر بدخواهانه جابز بر روی رایانش مردم پایان می‌پذیرد هستیم.
متاسفانه علیرغم غیبت جابز، این تاثیر همچنان ادامه‌ خواهد یافت. تنها می‌توانیم امیدوار باشیم جانشینان او، در تلاش برای ادامه راه او، کمتر موفق باشند.

rahmatr
شنبه 16 مهر 1390, 14:10 عصر
کسی مطلب بالا رو تفسیر میکنه که این زندان و کارهای شیطانی‌ و تاثیر بدخواهانه چیست؟

hjran abdpor
شنبه 16 مهر 1390, 17:25 عصر
با سلام.
اقای استالمن همیشه با شرکت های که محصولات Open source تولید نمیکنند مخالف بوده است ، و هیچ وقت حق را به دیگران نداده است ، وقتی که لینوس سیستم عامل لینکوس را معرفی کرد د رواقع اون بود که پایه گذار برنامه یهای Open Source بوده است ، ولی اقای استالمن این را قبول ندارد !!!!!!!!!!!
شما خودتان فکر کنید اگه لینوکس نبود دیگه ................

واقعا برای چنین دانشمندی متاسفم که انقدر از مرگ بهترین متفخر جهان اینجوری اظهار نظر کند!!!!!!!

m44miri
شنبه 16 مهر 1390, 19:55 عصر
استیو جابز مرد تاثیر گذاری در دنیای فن آوری بوده.
من به شخصه برای این فرد ارزش زیادی قائلم و از مرگش متاثر شدم.من طرفدار پرو پا قرص لینوکسم اما اونو تحصین می کنم.اگه استالمن تفکرش اینه کلا از چشمم افتاد(منظورم ریچارد استالمنه)

prpe26
شنبه 16 مهر 1390, 21:00 عصر
کلا هیچ فردی در تکنولوژی؛

گل کف کفش استیو جابز هم نمیشه....

Slytherin
شنبه 16 مهر 1390, 21:08 عصر
ریچارد استالمن و استیو جابز هردو دو تن از تاثیرگزار ترین شخصیت های زندگی من هستند.
نمی دونم باید چی بگم!

amir_saniyan
شنبه 16 مهر 1390, 23:35 عصر
به نظر من هم استیو جابز مبتکر بزرگی بود اما این‌ها دلیل نمی‌شه که بی جهت همه کارهاش رو توجیه کنیم. کسانی که یک فرد رو دربست قبول دارند، سطح تفکرشون در همون حده و نه بالاتر.
به نظر من محصولاتی که اپن سورس نباشند، بیشتر تجاری هستند تا علمی. بنابراین جابز بیشتر فرد تجاری موفقی بود تا یک فرد علمی موفق.
همونطور که بیل گیتز خیلی پولدار شد، جابز هم صاحب ثروت کلانی شد و همه این‌ها به این دلیله که کاربرا عاشق سیستم عامل ساده هستند و نه سیستم عامل اپن سورس و علمی!
البته اینکه کاربرها دنبال سادگی هستند، نه تنها طبیعی هست بلکه چیز بدی هم نیست چون پول‌ساز هست.
به هر حال اگه به دنبال شهرت+پول+تعصب دیگران روی خودتون هستید، اصلا سراغ اپن سورس نیایید. فقط به فکر سیستم‌های تجاری باشید ولی اگر می‌خواهید در کمال غربت بمونید و فقط واسه دل خودتون کار کنید برید دنبال اپن سورس.
شخصا معتقدم دنیای اپن سورس پر از آدم‌هایی است که اگر از جابز بزرگ‌تر نباشند حداقل هم سطح اون هستند.
موفق باشید.

Freedom777
شنبه 16 مهر 1390, 23:46 عصر
وقتی که لینوس سیستم عامل لینکوس را معرفی کرد د رواقع اون بود که پایه گذار برنامه یهای Open Source بوده است ، ولی اقای استالمن این را قبول ندارد !!!!!!!!!!!
شما خودتان فکر کنید اگه لینوکس نبود دیگه ................

جنبش نرم افزار آزاد و پروژهء GNU کاملا پیش از پیدایش لینوکس (هستهء سیستم عامل GNU/Linux) و جنبش بازمتن توسط ریچارد استالمن آغاز شدند. پروژهء گنو خودش در حال طراحی کرنل خودش بود، اما بعدا معلوم شد ساختاری که آنها برای کرنل خودشان (با نام HURD) درنظر گرفته بودند پیاده سازی آنرا بسیار پیچیده میکند و در نتیجه تکمیل کرنل HURD بیش از آنکه پیشبینی میشد طول خواهد کشید؛ در این اثنا لینوس توروالدز کرنل لینوکس را ساخت و بعد تصمیم گرفت آنرا تحت GPL که مجوز اصلی نرم افزار آزاد (و همچنین یک مجوز عمده در دنیای بازمتن) است که توسط ریچارد استالمن طراحی شده (و ابداع چیزی بنام کپی لفت هم توسط استالمن در این مجوز صورت گرفت) منتشر کند.
از آنجاییکه که سیستم عامل و کرنل GNU و لینوکس هردو سازگار با یونیکس طراحی شده بودند، این امکان بوجود آمد که اجزای دیگری غیر از کرنل که پروژهء گنو تا آن زمان تکمیل کرده بود (که این اجزاء خودشان به تنهایی کاملا زیاد و حجیم و مهم هستند و یک کرنل بدون آنها به هیچ دردی نمیخورد و یک سیستم عامل کامل کاربردی را شکل نمیدهد) با کرنل لینوکس که توروالدز ایجاد کرده بود ترکیب شده و یک سیستم عامل کامل و عملیاتی را شکل دهند.
بخاطر همین است که بنیاد نرم افزار آزاد توصیه میکند این سیستم عامل را GNU/Linux بنامیم، نه Linux به تنهایی. چون همانقدر که به یک هسته نیاز است و ایجاد هستهء سیستم عامل کار سخت و حجیمی است، ایجاد بقیهء نرم افزارهای سطح بالاتر و کتابخانه ها و غیره نیز کار سخت و حجیم و مهمی است.

جنبش بازمتن (Open Source) هم یک جنبشی بود که بعد از جنبش نرم افزار آزاد بوجود آمد و اگر جنبش نرم افزار آزاد و پروژهء گنو ایجاد و موفق نمیشد احتمالا بازمتن هیچوقت بوجود نمی آمد یا حداقل با این سرعت و قدرت پیشرفت نمیکرد. میتوان بازمتن را یک نسخهء تاحدی تغییر یافته از نرم افزار آزاد دانست. در اکثر موارد تنها تفاوت عملی بین آنها در نامگذاری است.

ضمنا احتمالا بخاطر این که لینوکس جای خالی HURD را بخوبی پر کرد بود که دیگر عجله و اولویتی به تکمیل HURD داده نشد. یعنی اینطور نیست که بگویید اگر لینوکس نبود سیستم عامل GNU هیچوقت کامل و موفق نمیشد؛ فقط ممکن بود این کار به تاخیر بیفتد.
زمانیکه لینوکس ایجاد شد، پروژهء گنو تقریبا همهء اجزای لازم برای یک سیستم عامل کامل کاربردی سازگار با یونیکس را تولید کرده بود بجز کرنل آن.

حالا چطور از کجا به این نتیجه رسیدید که لینوکس پایه گذار Open Source بوده بنده نمیدانم! سند و دلیل؟
لینوکس یک کار مفید برای Open Source کرد و همچنین برای خودش. آنطور که خودش گفته، آزاد کردن کرنل لینوکس را از درست ترین و مهمترین تصمیمات زندگی اش میداند و گفته بدون این کار احتمالا لینوکس هرگز به این جایگاه نمیرسید.
اما لینوکس بجز اینها پایه گذار چه چیزی بوده بنده نمیدانم! حتی نمیتوان گفت وجودش برای نرم افزار آزاد و بازمتن ضروری بوده. احتمالا بدون او هم بالاخره بازمتن و نرم افزار آزاد موفق میشد، ولی کمی دیرتر. البته شاید کمک او تاثیر خیلی مهمی داشته، ولی بهرحال جز یک کمک مهم و به موقع نمیتوان به چیز دیگری تفسیرش کرد.
این نرم افزار آزاد بود که راهگشا و الهام بازمتن شد.
و لینوس هیچ چیزی را در این زمینه پایه گذاری نکرده است. حتی مجوزی که برای لینوکس انتخاب کرد تا آزاد/بازمتن شود، مجوز GPL بود که مجوز رسمی و اصلی نرم افزار آزاد و ابداع ریچارد استالمن است و یک مجوز کپی لفت هم هست (در دنیای بازمتن خیلی افراد از مجوزهای دیگری هم استفاده میکنند که کپی لفت ندارند).

Freedom777
یک شنبه 17 مهر 1390, 00:03 صبح
استیو جابز رو میشه انیشتن دنیای تکنولوژی پنداشت
انیشتین؟ مطمئنید؟ همینطوری میگید یا دلیل و سندی هم میتونید برای این گفته بیارید؟
بنده چیز استثنایی ای درمورد جابز ندیدم که در این حد باشه.
خیلی افراد بزرگ و دانشمندان و نوابغ در این رشته بودن و هستن که فکر نمیکنم بشه چنین مقام خاصی رو به جابز و بیل گیتس داد اما به اونا نداد. و امثال جابز و بیل گیتس بدون دستاوردهای این دانشمندان بزرگ احتمالا هیچی نمیشدن. این افراد بیشتر از علم و فناوری که وجود داره بهره برداری میکنن و در این بین البته خلاقیت های مفیدی هم انجام میدن، ولی نه اینکه این کارها درمقابل بقیهء افراد خیلی استثنایی و زیادتر و مهمتر باشه، اگر هم کمی بنظر زیادتر و مهمتر بیاد بیشتر بخاطر قدرت تجاری و ثروت و گسترهء کار اونهاست که امکان تکمیل و تولید محصولات و جا انداختن سریع اونها رو بهشون میده و چون برای این کار بقدر کافی امکان و انگیزهء مادی هم دارن در این کار موفق میشن. یعنی کسان دیگری هم اگر امکانات مادی این افراد رو داشتن میتونستن همین کارها رو یا حتی بهتر و بیشتر انجام بدن؛ کسی چه میدونه!
میخوام بگم این یه جایگاه هست که طبیعتا کسانی که انگیزه و تاحدی شانسش رو دارن بدست میارن، و از نظر عموم این افراد خیلی بزرگ و مهم میشن، درحالیکه این جایگاهی بوده که کسان دیگری هم میتونستن جای این افراد باشن و لزوما خود این افراد از نظر علمی استثنایی نیستن و مهمترین دستاوردهای علمی و فناوری بشر صرفا توسط و بخاطر استثنایی بودن این افراد ایجاد نمیشه، بلکه این خاصیت و نقش اون جایگاه هم هست، و درواقع خیلی افراد دیگر قابلیت علمی و قوهء خلاقهء همانند یا حتی بیشتری رو دارا بوده و هستن.

الگوی رفتاری کسانی مثل جابز و بیل گیتس شبیه هم هست. افرادی خلاق و باهوش اما نه اونقدر عمیق و نابغه یا با انگیزهء مناسب که به گسترده و عمق واقعی علم برن و خودشون رو وقفش کنن، بلکه هدف اصلی و اولشون بدست آوردن پول هست که میبینن میتونن این کار رو از طریق علم و فناوری و خلاقیت خودشون انجام بدن.

بخاطر همین این افراد اکثرا تحصیلات دانشگاهی رو مفید نمیدونن و رها میکنن.

ادیسون هم مخترع بزرگی بود، ولی شما باید توجه کنید که تعریف مخترع بودن و دانشمند بودن میتونه کم و بیش از هم مجزا باشه (این نظر و تفکر بنده هست و چیزی که تاحالا از مطالعهء کارها و بیوگرافی ها بهش رسیدم) و کسی ممکنه مخترع بسیار خوبی باشه اما دانشمند بزرگی نباشه و بعکس.
ادیسون هم در کار تولید و تجارت وارد شد و ثروتمند شد (تاجاییکه میدونم - بنظرم قبلا جاهای مختلفی خوندم).
ولی ادیسون هم سواد آکادمیک نداشت و بنظر بنده یک دانشمند واقعی به اون معنای کامل و عمیقش نبود. یعنی حداقل مثل بعضی دانشمندان بزرگ دیگه نبود. بطور مثال تسلا، دانشمند بزرگ و مخترع دیگر هم عصر ادیسون، بارها درمورد ادیسون میگفت که این مرد میتونه از ریاضی و محاسبه و روش تئوریک بجای صدها و هزاران آزمایشی که انجام میده استفاده کنه!
پس ظاهرا ادیسون قادر به این کار نبوده. خیلی ساده کارش رو با آزمون و خطاهای بسیار و تاحد زیادی از نظر علمی بی قاعده یا محاسبه و تحلیل تئوریک نشده انجام میداده که طبیعتا این آزمایشها میتونستن از روش ریاضی و تئوریک پرهزینه تر و زمانبرتر باشن.
این رفتار ادیسون و راز موفقیتش در گفتهء معروفش هم خودش رو نشون میده که گفته 1% نبوغ و 99% پشتکار/تلاش.
خلاصه هرکس از دید و شرایط خودش نظر میده. ادیسون هم در سطح فکر و روش و دید خودش نظر داده و روشی رو گفته که برای خودش موفقیت آمیز بوده، اما لزوما این روشی نیست که بهترین روش ممکن یا برای هرکس در هر شرایطی مناسب باشه.

افرادی مثل جابز و بیل گیتس بخاطر انگیزه و هدف مادی ای که دارن به جایگاههایی میرسن که عموم خیلی بهتر اونا رو میشناسن و خیلی چیزها رو حاصل کار اونها میدونن و فکر میکنن اونها مهره های اصلی هرچیزی که دنیا داره هستن، اما احتمالا این نظر سطحی و اشتباه هست.
ما افراد بزرگ زیاد داشتیم و داریم. احتمالا افرادی خیلی بزرگتر از جابز و بیل گیتس. خب بستگی داره از چه دیدی نگاه کنیم. اگر از دید تجاری و گسترش فناوریها و خلاقیت های بازاری و کاربرپسند درنظر بگیریم تفاوت میکنه؛ اینها بیشتر بهره برداری از علم و فناوری هستن تا ایجاد علم و فناوریهای پایه ای. هرچند انکار نمیکنم که این افراد هم طبیعتا با خلاقیت و تجربه و علمی که دارن و در جریان کار بدست میارن و با انگیزهء قوی ای که دارن گهگاه اختراعات مهمی هم میکنن و به علم و فناوری چیزهایی اضافه میکنن. ولی تاجاییکه بنده دیدم اصلا اینطور نیست و دلیل و سندی وجود نداره که اینها واقعا برتر از اینهمه دانشمندان بزرگ که کارهای پایه ای و اساسی رو انجام دادن و اختراعات و الگوریتم های پیچیده و علمی رو بوجود آوردن باشن.

بهتره جوگیر نشیم.
شاید مثل اینه باشه که شما رئیس جمهور آمریکا رو بعنوان بزرگترین و تاثیرگذارترین مرد آمریکا فرض کنید.
خب رئیس جمهوری فقط یک رئیس جمهوره. اگر خوب و خردمند باشه طبیعتا بخاطر قدرت و ابزارهایی که در اختیار داره تاثیر مثبت بزرگی میذاره. ولی آدمهای بزرگ و بزرگتر از اونهم همیشه بودن و هستن. غیر از اینه؟

درست نیست به جابز همینطوری بگیم انیشتین، اما اونهمه دانشمند بزرگ رو که اسم خیلی هاشون به گوش عموم و حتی خیلی از متخصصان نرسیده رو نادیده بگیریم. دانشمندانی که جابز و بیل گیتس بر اساس دستاوردهای اونها به جایی رسیدن و میرسن و طبیعتا جابز و بیل گیتس هم مثل بقیه میتونن کمک و مشارکتی در علم و فناوری داشته باشن. اما دانشمند یک تعریف خاص داره. مخترع هم تعریف خاص خودش رو داره. یک مخترع ممکنه همونقدر هم دانشمند باشه یا نباشه. یک دانشمند ممکنه مخترع برجسته ای هم باشه یا نباشه. و همشون نقش و اهمیت خودشون رو دارن. نمیشه کسی رو بخاطر اینکه بیشتر در چشم عموم میاد و همش اسمش در رسانه ها میاد بزرگتر و مهمتر از دیگران فرض کرد. این نتیجه گیری خیلی سطحی ای هست.

خب مسلمه که کسی که شرکت تجاری بزرگ و کارخانه داره و بازار رو کنترل میکنه اسمش زیاد میاد و محصولاتش در تمام دنیا منتشر میشه و تاثیر میذاره. ولی آیا فقط به این خاطر اون فرد دانشمند بزرگیه؟ حتی شاید واقعا مخترع خیلی بزرگی هم نباشه. خلاقیت سطوح مختلف داره. از ابتکارهای ساده شروع میشه تا اختراعات واقعا بزرگ که از نظر علمی و پایه ای خیلی مهم و اساسی هستن.
اختراعات عادی و یا میانی هم میتونن از نظر بازاری و تاثیر روی عموم خیلی موثر باشن. یک ابتکار خوب میتونه روی دنیا کلی تاثیر بذاره.

Freedom777
یک شنبه 17 مهر 1390, 00:36 صبح
- یکی از بزرگترین مرد‌هایی که جهان تا به حال به خودش دیده بود - حیف! واقعا حیف!
انیشتن دنیای فناوری
.محصولاتش خیلی قشنگ هستن. طراحی اون‌ها عالی! واو! دنیا تاثیرگذارترین آدم روی زمین در قرن حاضر رو از دست داد!

اینها عباراتی هستند که در کلیه وب سایت ها دیده میشوند
اما امروز واکنشی متفاوت رو دیدم من شخصا منظور طرف رو نفهمیدم اما گفتم شاید برای دوست داران Open
Source جالب باشه
ریچارد استالمن، پدر نرم‌افزار آزاد، سخنان متفاوت در باره مرگ استیو جابز گفته‌است، واکنشی که بدون شک تکان‌دهنده، بی‌نظیر و قابل تامل است. البته او نیز با دیگران هم عقیده است که استیو جابز نوع تعامل ما با رایانه را دگرگون کرده است ولی با روشی متفاوت :


Steve Jobs, the pioneer of the computer as a jail made cool, designed to sever fools from their freedom, has died.
As Chicago Mayor Harold Washington said of the corrupt former Mayor Daley, "I'm not glad he's dead, but I'm glad he's gone." Nobody deserves to have to die – not Jobs, not Mr. Bill, not even people guilty of bigger evils than theirs. But we all deserve the end of Jobs' malign influence on people's computing.
Unfortunately, that influence continues despite his absence. We can only hope his successors, as they attempt to carry on his legacy, will be less effective.

استیو جابز، کسی که پیشگام تبدیل کامیپیوتر به یک زندان باحال بود، در گذشت. زندانی که برای محروم کردن احمق‌ها از آزادی‌هایشان طراحی شده بود.


هارولد واشنگتن، شهردار شیکاگو، درباره دالی، شهردار فاسد پیش از خود گفته بود: «خوشحال نیستم که او مرده، ولی خوشحالم که دیگر نیست». هیچکس سزاوار مرگ نیست، نه جابز و نه آقای بیل (گیتس) و نه کسانی که کارهای شیطانی‌تری از این دو انجام داده‌اند. با اینحال، همه ما سزاوار دیدن روزی که تاثیر بدخواهانه جابز بر روی رایانش مردم پایان می‌پذیرد هستیم.
متاسفانه علیرغم غیبت جابز، این تاثیر همچنان ادامه‌ خواهد یافت. تنها می‌توانیم امیدوار باشیم جانشینان او، در تلاش برای ادامه راه او، کمتر موفق باشند.

من دربارهء صحت تمام نظرات استالمن بقدر کافی مطمئن نیستم که اینطور حرفها رو با اطمینان تایید یا رد کنم.
اما از این خیلی بیشتر مطمئن هستم که وجود افرادی مثل ریچارد استالمن برای تعادل دنیا بسیار مفید یا حتی ضروری است.

و در این تقریبا هیچ شکی ندارم که تفکر و جنبش استالمن باعث شد دنیای ما خیلی بهتر شود.

اگر ریچارد استالمن نبود ما چه داشتیم؟ مشتی سیستم عامل و نرم افزار و پروتکل و فرمت های انحصاری. کدبسته، محدود شده از نظر قانونی در استفاده، گران (حتی گران تر از اکنون)، و احتمالا ناسازگار با هم.

ما کدی نداشتیم. نمیتوانستیم با هم همکاری کنیم. نمیتوانستیم بدانیم سیستم عامل و برنامه های ما چکار میکنند. نمیتوانستیم هرچه را که میخواهیم برای خودمان بسازیم و کنترل کنیم. اینهمه همکاری، اشتراک، کمک، چیزهای رایگان، منابع دانش، کد، ... بیشتر اینها حاصل جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن هستند.
دانشجوهای با استعداد باید با محدودیت ها و احتمالا قراردادها و تعهدات تحمیل شده، بر روی کد سیستمهای انحصاری کار کرده و چیزی یاد میگرفتند. و در پایان هم بهترین های آنها به احتمال زیاد باید تحت استخدام همان شرکتهای تجاری تولیدکنندهء محصولات انحصاری درمیامدند.
درحالیکه الان به لطف دستاوردهای نرم افزار آزاد و بازمتن، یک بهشت علمی و عملی برای دانشجوها و محققان و دانشمندان رشتهء رایانه و بقیهء فعالیت ها و رشته هایی که بدان پیوند و نیاز عمیق دارند ایجاد شده است.
دانشجوهای ما همه چیز دارند. یک کرنل کامل. حتی بیش از یک کرنل. و بیش از یک سیستم عامل کامل. و انبوه کتابخانه ها، فرمت ها، پروتکل ها، و برنامه ها و کدهای آزاد دیگر. خلاصه هیچ چیزی کم نیست. اگر بخواهید میتوانید با اینها روی علم و تحقیق یا ایجاد چیزهای جدید کار کنید، و اگر بخواهید میتوانید از آنها برای گرداندن کارهای تجارت خود استفاده کنید. بدون محدودیت. بدون هزینه های سنگین. حال کار شما هرچه و در هر حدی که باشد.

بهرحال درست یا نادرست بنده فکر نمیکنم استالمن حرف غیراخلاقی ای زده باشد. خیلی از ما جرات مخالفت با نظرات توده و جریان عمومی را نداریم، یا بینش لازم برای آنرا.
استالمن نظر خودش را گفته است. بر اساس فلسفه ای که دارد و میتوانید آنرا در منابع مطالعه کنید.
درمورد اینکه چرا بنظر او جابز درحال چنین کارهایی بوده است هم بیان داستانش فکر میکنم نیاز به وقت و انرژی و نوشته های بیشتری دارد، ولی موضوع چندان پیچیده و ناواضحی هم نباید باشد.
محدودیتهایی که این شرکتها روی پلتفرمهای خودشان ایجاد میکنند طبیعتا برای نرم افزار آزاد و بازمتن نامطلوبند.
نرم افزار آزاد میخواهد مردم بتوانند هرچیزی را که قابل برنامه ریزی است خودشان برنامه ریزی کنند و با هم در این راستا همکاری و مشارکت آزاد داشته باشند. نرم افزار آزاد دنبال آزادی و پیوندهای اجتماعی است و دنبال حفظ و توزیع قدرت برای عموم، نه شرکتهای بزرگ و حکومتها. نرم افزار آزاد میگوید ما باید رایانه های خود را بصورت کامل کنترل کنیم.
بقول معروف یک حقوقدان که اسمش را فراموش کرده ام، کد نوعی قانون است. چون کارهایی که ما میتوانیم و نمیتوانیم انجام دهیم را تعریف میکند و همچنین اینکه چه چیزهایی میتوانند و نمیتوانند نسبت به ما انجام شوند.
استالمن میگوید این قانون باید توسط عموم تهیه و نظارت و کنترل شود. و این یعنی دموکراسی که همه قبولش دارند.
حالا داستان خیلی بیش از اینهاست.
بهرحال فکر نمیکنم اکثر افراد بقدر کافی از این قضایا اطلاع موثق داشته باشند.
من نمیگویم که استالمن همه چیز را کاملا درست میگوید. شاید او تاحدی افراطی باشد. ولی بهرحال بنا به عقل و علم و تجربهء خودم، افراط استالمن را بهتر و کم خطرتر میدانم تا اینکه به نیروهای تجاری و حکومتها دربست اعتماد کنیم.

افرادی مثل جابز و گیتس هم رسما اول تجارتمدار هستند تا هرچیز دیگری. درحالیکه ریچارد استالمن مرد فلسفه های عملی و اخلاق و منافع اجتماعی است و با سیاست و قدرت و تجارتی که فکر میکند با مردم عادلانه برخورد نمیکند یا ارزشها و پیوندهای انسانی را قربانی اهداف و اولویت های دیگر میکند سر ستیز دارد.
بنابراین طبیعی است که در این امور من نمیتوانم به نظر آن مردان تجارت که اغلب دنبال منافع شخصی خود هستند اعتماد کنم. آنها نه انگیزه اش را دارند و نه احتمالا دانش و بینش آنرا که بتوانند در این زمینه ها مورد اعتماد و اتکا واقع شوند.

در نهایت فکر میکنم نباید شکی داشته باشیم که این نیروهای متضاد باید وجود داشته باشند، وگرنه تعادل و بصیرت و احتیاط لازم در جهان برقرار نمیشود، و چنین عدم تعادلی میتواند دیر یا زود به نتایج بسیار نامطلوب یا حتی فاجعه باری منجر شود.

amir_saniyan
یک شنبه 17 مهر 1390, 01:24 صبح
در فهرست زیر فقط نام برخی افراد مرتبط با کامپیوتر آورده شده.

کارهایی که کردند (از اختراع سیستم دودویی گرفته تا کدهافمن و RSA و اینترنت {تیم برزنلی} و تئوری پایگاه داده و ساخت اولین کامپیوترها و زبان‌های برنامه‌نویسی و هوش مصنوعی و پردازش زبان‌های طبیعی و سیستم‌های فازی و امنیت و شبکه و معماری RISC و CISC و ...) رو مقایسه کنید با اختراع iPad. شخصا به نظرم اصلا انصاف نیست که تو سایت‌ها گفته بشه : «
یکی از بزرگترین مرد‌هایی که جهان تا به حال به خودش دیده بود!».

هر چند این فهرست اصلا از ارزش انسانی مثل جابز کم نمی‌کنه اما شاید این واقعیت رو برامون روشن کنه که توی چشم بودن خیلی فرق داره با موثر بودن.

به احترام انسان‌های بزرگ و ناشناس علم کامپیوتر:




----------------------------------------A----------------------------------------
* Wil van der Aalst – business process management, process mining, Petri nets
* Hal Abelson – intersection of computing and teaching
* Serge Abiteboul – database theory
* Samson Abramsky – game semantics
* Leonard Adleman – RSA, DNA computing
* Manindra Agrawal – polynomial-time primality testing
* Luis von Ahn – human-based computation
* Alfred Aho – compilers book, the 'a' in AWK
* Amos Nuwasiima – PHP Programming book
* Frances E. Allen – compiler optimization
* Alexander Scaranti – Image Processing, Image Retrieval
* Gene Amdahl – supercomputer developer, founder of Amdahl Corporation
* A. Annerl – multidimensional processing, computational complexity theory
* Andrew Appel – compilers text books
* Sanjeev Arora – PCP theorem
* A. E. Hugo - parallel computing on heterogeneous multicore architectures
* John Vincent Atanasoff – computer pioneer

----------------------------------------B----------------------------------------
* Charles Babbage – invented first mechanical computer
* Charles Bachman
* Roland Carl Backhouse – mathematics of program construction
* John Backus – FORTRAN, Backus–Naur form
* David A. Bader
* Anthony James Barr – SAS System
* Rudolf Bayer – B-tree
* James C. Beatty, Jr. – compiler optimization,<ref>http://www-03.ibm.com/press/us/en/pressrelease/22052.wss</ref> super-computing<ref>http://www.cs.clemson.edu/~mark/acs_people.html</ref>
* Gordon Bell – Digital Equipment Corporation|DEC VAX, ''Computer Structures''
* Steven M. Bellovin – network security
* Tim Berners-Lee – World Wide Web
* Peter Bernus
* Dines Bjørner – Vienna Development Method (VDM), RAISE
* Gerrit Blaauw – one of the principal designers of the IBM System 360 line of computers
* Manuel Blum – cryptography
* Barry Boehm – software engineering economics, spiral development
* Grady Booch – Unified Modeling Language, Object Management Group
* George Boole – Boolean logic
* Bert Bos – Cascading Style Sheets
* Jonathan Bowen – Z notation, formal methods
* Stephen R. Bourne – Bourne shell, portable ALGOL 68C compiler
* Robert S. Boyer – string searching, ACL2 theorem prover
* Jack E. Bresenham – early computer graphics contributions including Bresenham's algorithm
* David J. Brown – Unified Memory Architecture, Binary Compatibility
* Per Brinch Hansen (surname "Brinch Hansen") – concurrency
* Sjaak Brinkkemper – methodology of product software development
* Fred Brooks – System 360, OS/360, ''The Mythical Man-Month'', ''No Silver Bullet''
* Rod Brooks
* Alan Burns – real-time computing
* Ben Aaron Mwale – computer systems
----------------------------------------C----------------------------------------
* Martin Campbell-Kelly – history of computing
* Luca Cardelli – objects
* Claire Cardie – natural language processing, automatic summarization, machine learning
* Edwin Catmull – computer graphics
* Vint Cerf|Vinton Cerf – Internet, TCP/IP
* Gregory Chaitin
* Zhou Chaochen – duration calculus
* Xiuzhen (Susan) Cheng – computer networks
* Alonzo Church – mathematics of combinators, lambda calculus
* Gabriel Ciobanu – semantics, process calculi, membrane computing
* Edmund M. Clarke – model checking
* John Cocke – RISC
* Edgar F. Codd – formulated the database relational model
* Simon Colton – Computational Creativity
* Paul Justin Compton – Ripple Down Rules
* Gordon Cormack – co-inventor of dynamic Markov compression
* Stephen Cook – NP-completeness
* James Cooley – Fast Fourier transform (FFT)
* Fernando J. Corbató – Compatible Time-Sharing System (CTSS), Multics
* Patrick Cousot – abstract interpretation
* Seymour Cray – Cray Research, supercomputer
* Nello Cristianini – Machine learning, pattern analysis, artificial intelligence
----------------------------------------D----------------------------------------
* Ole-Johan Dahl – Simula
* Andries van Dam – computer graphics, hypertext
* Christopher J. Date – proponent of database relational model
* Erik Demaine – computational origami
* Tom DeMarco
* Dorothy E. Denning – computer security
* Peter J. Denning – identified the use of an operating system's working set and balance set, President of Association for Computing Machinery|ACM
* Michael Dertouzos – Director of Massachusetts Institute of Technology (MIT) Laboratory for Computer Science (LCS) from 1974 to 2001
* Alexander Dewdney
* Vinod Dham – P5 (microarchitecture)|P5 Pentium (brand)|Pentium processor
* Jan Dietz
* Whitfield Diffie – cryptography
* Edsger Dijkstra – algorithms, Goto considered harmful, semaphore (programming)
* Jack Dongarra – linear algebra high performance computing
* Marco Dorigo – ant colony optimization
* Paul Dourish – human computer interaction
* Charles Stark Draper – Apollo Guidance Computer
* Susan Dumais – Information Retrieval
* Adam Dunkels – Protothreads
* Alan Dix – literally wrote the book on HCI
----------------------------------------E----------------------------------------
* Annie Easley|Annie J. Easley
* Wim Ebbinkhuijsen – COBOL
* John Presper Eckert – ENIAC
* Philip-Emeagwali – supercomputing
* E. Allen Emerson – model checking
* Douglas Engelbart – tiled window (computing)|windows, hypertext, computer mouse
* Andrey Ershov
* Christopher Riche Evans
* David C. Evans – computer graphics
* Shimon Even
----------------------------------------F----------------------------------------
* Scott Fahlman
* Nizar Fakhfakh
* Edward Feigenbaum – intelligence
* Edward Felten – computer security
* Tim Finin
* Raphael Finkel
* Donald Firesmith
* Tommy Flowers – Colossus computer
* Robert Floyd – NP-completeness
* James D. Foley
* Ken Forbus
* Herbert W. Franke
* Daniel P. Friedman
----------------------------------------G----------------------------------------
* Richard Gabriel
* Zvi Galil
* Bernard Galler – MAD (programming language)
* Hector Garcia-Molina
* Michael Garey – NP-completeness
* Hugo de Garis
* David Gelernter
* Charles Geschke
* Seymour Ginsburg – formal languages, automata theory, abstract family of languages|AFL theory, database theory
* Robert L. Glass
* Kurt Gödel – computability – not a computer scientist per se, but his work was invaluable in the field
* Joseph Goguen
* Adele Goldberg (computer scientist)|Adele Goldberg – Smalltalk
* Ian Goldberg – cryptographer, off-the-record messaging
* Oded Goldreich – cryptography, computational complexity theory
* Shafi Goldwasser – cryptography, computational complexity theory
* Gene Golub – matrix (math) computation
* Martin Charles Golumbic – algorithmic graph theory
* James Gosling – NeWS, Java (programming language)
* Paul Graham (computer programmer)|Paul Graham – Viaweb, On Lisp, Arc (programming language)|Arc
* Susan L. Graham – compilers, programming environments
* Jim Gray (computer scientist)|Jim Gray – database
* Sheila Greibach – Greibach normal form, Abstract family of languages|AFL theory
* Ralph Griswold – SNOBOL
* Bill Gropp – Message Passing Interface, Portable, Extensible Toolkit for Scientific Computation|PETSc
* Barbara J. Grosz – Natural Language Processing, Planning, Centering Theory
* Tom Gruber
* Ramanathan V. Guha – Resource Description Framework|RDF, Netscape, RSS (file format), Epinions
* Neil J. Gunther – computer performance analysis, capacity planning
* Peter G. Gyarmati – adaptivity in operating systems and networking
----------------------------------------H----------------------------------------
* Philipp Matthäus Hahn – mechanical calculator
* Eldon C. Hall – Apollo Guidance Computer
* Joseph Halpern
* Richard Hamming – Hamming code, founder of the Association for Computing Machinery
* Jiawei Han – Data mining
* Juris Hartmanis – computational complexity theory
* Johan Håstad – computational complexity theory
* Les Hatton – software failure and vulnerabilities
* He Jifeng – Correctness (computer science)|provably correct systems
* Martin Hellman – encryption
* Gernot Heiser – Development of L4 microkernel family|L4 and founder of OK Labs
* James Hendler – Semantic Web
* John L. Hennessy – computer architecture
* Andrew Herbert
* Danny Hillis – Connection Machine
* Geoffrey Hinton
* Julia B. Hirschberg – Computational Linguistics
* C. A. R. Hoare – Logic, rigor, Communicating sequential processes (CSP)
* John Henry Holland – genetic algorithms
* Herman Hollerith – invented recording of data on a machine readable medium, using punched cards
* John Hopcroft – compilers
* Admiral Grace Hopper – compilers, COBOL
* Eric Horvitz - Artificial Intelligence
* Alston Householder
* David A. Huffman – Huffman code
----------------------------------------I----------------------------------------
* Jean Ichbiah – Ada (programming language)
* Dan Ingalls - Bit_blit, Lively_Kernel
* Kenneth E. Iverson – APL (programming language), J (programming language)
----------------------------------------J----------------------------------------
* Ivar Jacobson – Unified Modeling Language, Object Management Group
* Ramesh Jain
* Jonathan James
* David S. Johnson
* Stephen C. Johnson
* Cliff Jones (computer scientist)|Cliff Jones – Vienna Development Method (VDM)
* Michael I. Jordan
* Aravind K. Joshi
* Bill Joy – Sun Microsystems, Berkeley Software Distribution|BSD UNIX, vi, C shell|csh
----------------------------------------K----------------------------------------
* William Kahan – numerical analysis
* Robert E. Kahn – TCP/IP
* Avinash Kak – digital image processing
* Daniel Mopati Kapeng – web designing principles
* David Karger
* Alan Kay – Dynabook, Smalltalk, overlapping window (computing)|windows
* Richard Karp – NP-completeness
* Narendra Karmarkar – Karmarkar's algorithm
* Marek Karpinski – [http://www.nada.kth.se/~viggo/problemlist/compendium.html NP optimization problems]
* John George Kemeny – BASIC
* Ken Kennedy (computer scientist)|Ken Kennedy – compiling for parallel and vector machines
* Brian Kernighan – Unix, the 'k' in AWK
* Carl Kesselman – grid computing
* Gregor Kiczales – CLOS, reflection (computer science), aspect-oriented programming
* Stephen Cole Kleene – Kleene closure, recursion theory
* Leonard Kleinrock – ARPANET, queueing theory, packet switching, hierarchical routing
* Donald Knuth – The Art of Computer Programming, MIX/MMIX, TeX, literate programming
* Andrew Koenig (programmer)|Andrew Koenig – C++‎‎‎‎
* Michael Kölling – BlueJ
* Janet L. Kolodner – case-based reasoning
* David Korn (computer scientist)|David Korn – Korn shell
* Cornelis H. A. Koster|Kees Koster – ALGOL 68
* John Koza – genetic programming
* Andrey Nikolaevich Kolmogorov – algorithmic complexity theory
* Robert Kowalski – logic programming
* John Krogstie – SEQUAL framework
* Joseph Kruskal – Kruskal's algorithm
* Thomas E. Kurtz – BASIC
----------------------------------------L----------------------------------------
* Monica S. Lam
* Leslie Lamport – algorithms for distributed computing, LaTeX.
* Butler W. Lampson
* Peter J. Landin
* Tom Lane (computer scientist)
* Börje Langefors
* Joshua Lederberg
* Manny M Lehman – [http://www.doc.ic.ac.uk/~mml/listing.html Laws of Software Evolution]
* Charles E. Leiserson – cache-oblivious algorithms, provably good Cilk#Work-stealing|work-stealing, coauthor of Introduction to Algorithms
* Douglas Lenat – artificial intelligence, Cyc
* Rasmus Lerdorf – PHP
* Leonid Levin – computational complexity theory
* J.C.R. Licklider
* David Liddle
* John Lions – Lions' Commentary on UNIX 6th Edition, with Source Code|Lions Book
* Richard J. Lipton – computational complexity theory
* Barbara Liskov – programming languages
* Diane R. Litman – planning, natural language processing
* Ada Lovelace – first programmer
* Nancy Lynch
----------------------------------------M----------------------------------------
* Mohamed Medhat
* Zohar Manna – fuzzy logic
* Max Levchin – Gausebeck-Lechin Test and PayPal
* James Martin (author)|James Martin – information engineering
* John Mashey
* Yuri Matiyasevich – solving Hilbert's tenth problem
* Yukihiro Matsumoto – Ruby (programming language)
* John McCarthy (computer scientist)|John McCarthy – Lisp (programming language), artificial intelligence
* Douglas McIlroy – pipes
* Kathleen R. McKeown – Natural Language Processing – Automatic Summarization
* Chris McKinstry – artificial intelligence, Mindpixel
* Marshall Kirk McKusick – BSD, Berkeley Fast File System
* Lambert Meertens – ALGOL 68, ABC (programming language)
* Bertrand Meyer – Eiffel (programming language)
* Silvio Micali – cryptography
* Robin Milner – ML (programming language)
* Marvin Minsky – artificial intelligence, perceptrons, Society of Mind
* Paul Mockapetris – Domain Name System (DNS)
* Cleve Moler – numerical analysis, MATLAB
* Edward F. Moore – Moore machine
* Gordon Moore – Moore's law
* J Strother Moore – string searching, ACL2 theorem prover
* Hans Moravec – robotics
* Robert Tappan Morris – Morris worm
* Joel Moses – Macsyma
* Stephen Muggleton
* Debajyoti Mukhopadhyay – interoperability, web mining
----------------------------------------N----------------------------------------
* Mihai Nadin – anticipation research
* Makoto Nagao – machine translation, natural language processing, digital library
* Frieder Nake – pioneered computer arts
* Peter Naur – Backus-Naur form|BNF, ALGOL 60
* Roger Needham
* James G. Nell – Generalised Enterprise Reference Architecture and Methodology|GERAM
* Bernard de Neumann – massively parallel autonomous cellular processor, software engineering research
* John von Neumann – early computers, Von Neumann architecture|von Neumann machine
* Allen Newell – artificial intelligence, ''Computer Structures''
* Max Newman – Colossus, MADM
* Andrew Ng – artificial intelligence, machine learning, robotics
* Nils Nilsson (researcher)|Nils Nilsson – artificial intelligence
* G.M. Nijssen – NIAM
* Jerre Noe
* Emmy Noether
* Peter Nordin – artificial intelligence, genetic programming, evolutionary robotics
* Donald Norman – user interfaces, usability
* George Novacky – Assistant Department Chair and Senior Lecturer in Computer Science, Assistant Dean of CAS for Undergraduate Studies at University of Pittsburgh
* Kristen Nygaard – Simula
----------------------------------------O----------------------------------------
* T. William Olle – Ferranti Mercury
* Mark Overmars – game programming
----------------------------------------P----------------------------------------
* Christos Papadimitriou
* David Parnas – information hiding, modular programming
* Yale Patt – Instruction Level Parallelism, speculative architectures
* David A. Patterson (scientist)|David A. Patterson
* Judea Pearl – artificial intelligence, Search
* Alan Perlis – ''Programming Pearls''
* Radia Perlman – spanning tree protocol
* Simon Peyton Jones – functional programming
* Gordon Plotkin
* Amir Pnueli – temporal logic
* Willem van der Poel – computer graphics, robotics, geographic information systems, imaging, multimedia, virtual environments, games
* Martha Pollack – intentions in planning
* Emil Post – mathematics
* Jon Postel – Internet
* Franco Preparata
* William H. Press - numerical algorithms
----------------------------------------R----------------------------------------
* Michael O. Rabin – nondeterministic machines
* Dragomir R. Radev – Natural Language Processing, Information Retrieval
* T. V. Raman – accessibility, Emacspeak, etc.
* Brian Randell – dependability
* Yoav Raz – databases: commitment ordering (or commit ordering) for guaranteeing serializability|distributed and global serializability
* Raj Reddy – AI
* David P. Reed
* John C. Reynolds
* Joyce K. Reynolds – Internet
* Adam Riese
* Dennis Ritchie – C (programming language), Unix|UNIX
* Ron Rivest – RSA, MD5, RC4
* Colette Rolland – REMORA methodology, meta modelling
* Azriel Rosenfeld
* Douglas T. Ross – Structured Analysis and Design Technique
* Guido van Rossum – Python (programming language)
* Winston W. Royce – Waterfall model
* Rudy Rucker – mathematician, Writer, Educator
* Steven Rudich – complexity theory, cryptography
* Jeff Rulifson
* James Rumbaugh – Unified Modeling Language, Object Management Group
----------------------------------------S----------------------------------------
* Siddhant Kotnala – programming Languages, Operating System
* George Sadowsky
* Gerard Salton – information retrieval
* Jean E. Sammet – programming languages
* Claude Sammut – Artificial Intelligence researcher
* Carl Sassenrath – operating systems, programming languages, Amiga, REBOL
* Jonathan Schaeffer
* Wilhelm Schickard – one of first calculating machines
* Bruce Schneier – cryptography, security
* Fred B. Schneider – concurrent and distributed computing
* Michael I. Schwartzbach – computer scientist at Aarhus University
* Dana Scott – domain theory
* Michael L. Scott – programming languages, algorithms, distributed computing
* Ravi Sethi – compilers, 2nd Compilers: Principles, Techniques, and Tools#Second edition|Dragon Book
* Adi Shamir – RSA, cryptanalysis
* Claude Shannon – information theory
* David E. Shaw – computational finance, computational biochemistry, parallel architectures
* Scott Shenker – networking
* Ben Shneiderman – human-computer interaction, information visualization
* Edward H. Shortliffe – MYCIN (Medical diagnostoc expert system)
* Joseph Sifakis – model checking
* Herbert Simon – artificial intelligence
* Daniel Sleator – splay tree, amortized analysis
* Arne Sølvberg – information modelling
* Brian Cantwell Smith – reflection (computer science), 3lisp
* Karen Sparck-Jones – Information Retrieval, Natural Language Processing
* Steven Spewak – Enterprise Architecture Planning
* Robert Sproull
* Maciej Stachowiak – GNOME, Safari (web browser)|Safari, WebKit
* Richard Stallman – GNU Project
* Ronald Stamper
* Richard Stearns (computer scientist)|Richard Stearns – computational complexity theory
* Guy L. Steele, Jr. – Scheme (programming language)|Scheme, Common Lisp
* Thomas Sterling (computing)|Thomas Sterling – Creator of Beowulf (computing)|Beowulf clusters
* Larry Stockmeyer – computational complexity, distributed computing
* Michael Stonebraker – relational database practice and theory
* Christopher Strachey – denotational semantics
* Bjarne Stroustrup – C++‎‎‎‎
* Madhu Sudan – computational complexity theory, coding theory
* Gerald Jay Sussman – Scheme (programming language)|Scheme
* Bert Sutherland – graphics, Internet
* Ivan Sutherland – graphics
* Mario Szegedy – Computational complexity theory|complexity theory, quantum computing
----------------------------------------T----------------------------------------
* Andrew S. Tanenbaum – operating systems, MINIX
* Robert Tarjan – splay tree
* Jaime Teevan
* Shang-Hua Teng – analysis of algorithms
* Larry Tesler – human-computer interaction, graphical user interface, Apple Macintosh
* Avie Tevanian – Mach kernel team, NeXT, Mac OS X
* Bruce H. Thomas – wearable computers, augmented reality
* Ken Thompson (computer programmer)|Ken Thompson – Unix
* Walter F. Tichy – RCS
* Seinosuke Toda – computation complexity, recipient of 1998 Gödel Prize
* Linus Torvalds – Linux kernel, Git (software)|Git
* Godfried Toussaint – computational geometry – computational music therory
* Joseph F Traub – computational complexity of scientific problems
* John Tukey – FFT
* Murray Turoff – computer-mediated communication
* Alan Turing – British pioneer, Turing Machine
----------------------------------------U----------------------------------------
* Jeffrey D. Ullman – compilers, databases, complexity theory
----------------------------------------V----------------------------------------
* Leslie Valiant – computational complexity theory, computational learning theory
* Srinidhi Varadarajan – System X (computing)|System X: VirginiaTech's Power Mac G5 Supercluster
* François Vernadat – enterprise modeling
* Richard Veryard – enterprise modeling
* Patrick Valduriez – distributed data management
----------------------------------------W----------------------------------------
* Philip Wadler – functional programming
* David A. Wagner|David Wagner – security, cryptography
* Marilyn A. Walker – natural language processing, spoken dialogue systems, intelligent virtual agents
* Larry Wall – Perl
* James Z. Wang
* Manfred K. Warmuth – computational learning theory
* David H. D. Warren – artificial intelligence|AI, logic programming, Prolog, the 'W' in Warren Abstract Machine|WAM
* Kevin Warwick – artificial intelligence
* Jan Weglarz
* Jie Wu – computer networks
* Peter Wegner – object-oriented programming, interaction (computer science)
* Peter J. Weinberger – programming language design, the 'w' in AWK
* Mark Weiser – ubiquitous computing
* Joseph Weizenbaum – artificial intelligence, ELIZA
* Steve Whittaker – Human Computer Interaction, Computer Support for Cooperative Work, Social Media
* Jennifer Widom – nontraditional data management
* Janyce Wiebe – subjectivity, natural language processing, automatic summarization,
* Gio Wiederhold – database management systems
* Adriaan van Wijngaarden – Dutch pioneer; ARRA, ALGOL
* Mary Allen Wilkes – LINC developer, assembler-linker designer
* Maurice Vincent Wilkes – microprogramming, EDSAC
* Yorick Wilks – computational linguistics, artificial intelligence
* James H. Wilkinson – numerical analysis
* Sophie Wilson – ARM architecture
* Shmuel Winograd – Coppersmith-Winograd algorithm
* Terry Winograd – artificial intelligence, SHRDLU
* Niklaus Wirth – Pascal (programming language)|Pascal, Modula, Oberon (programming language)
* Dennis E. Wisnosky – Integrated Computer-Aided Manufacturing (ICAM), IDEF
* Stephen Wolfram – Mathematica
* William Wulf – compilers
----------------------------------------Y----------------------------------------
* Tao Yang (Wuxi)|Tao Yang
* Andrew Chi-Chih Yao
* Edward Yourdon – Structured Systems Analysis and Design Method
----------------------------------------Z----------------------------------------
* Lotfi Zadeh – fuzzy logic
* Arif Zaman – Pseudo-random number generator
* Albert Zomaya – Australian pioneer of scheduling in parallel and distributed systems
* Konrad Zuse – German pioneer of hardware and software




منبع:
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_computer_scientists

m44miri
یک شنبه 17 مهر 1390, 07:00 صبح
متاسفانه دوستان دارند دو مقوله متفاوت را نقد می کنند و با هم مقایسه می کنند.
استالمن ایدئولوژیست دنیای لینوکس بوده و جابز فرد متاثر در شرکت اپل.
همینطور که با دنیای لینوکس و متن باز میشه به قدرت و شهرت رسید (مثل redhat) با دنیای متن باز هم میشه بدبخت و ورشکسته شد (مثل sun microsystems)
شاید اگر مدیری مثل جابز در شرکت سان فعال بود اون هم به دست oracle نمی افتاد تا یکی یکی پروژه های متن باز سان را تعطیل کنه.
یکمی منصف بودن خوبه.
حکم انسانیت اینه که اگر فردی به نام جابز که فقط اگر یک خدمت به دنیای فن آوری ارائه می کرد براش ادای احترام کنیم چه برسه به اینکه خدمات زیادی به دنیای فن آوری ارائه کرده باشه.
من و شما چیکار داریم به اینکه اون پولذار بوده یا نبوده.!!! که اگر بوده لیاقتش را با متود ها و روشهای نو نشان داده که میتونه پولدار باشه. شاید اگر افرادی مثل من و شما که طرفدار نرم افزار متن باز هستیم مدیر اپل میشدیم در 1 هفته این شرکت ورشکسته میشد.(شک نکنید که می شد!!!)
حالا اگه جابز 10 نفر را اخراج کردند و اونها رفتند خودکشی کردند به اون چه ارتباطی داره!!!؟ نیمه پر لیوان اینه که بجاش یک شرکت بزرگ را ایجاد کرده که سود آوره و محصولات خوبی هم داره. هزاران نفر هم از اینکه الان در اپل مشغول به کار هستند خوشحالند چون بخشی از نیاز های این شرکت را برطرف می کنند.
مگه جابز بنیاد خیریه راه انداخته بوده که هر کس (حتی اگه برای شرکت اپل مفید نباشه) را تا آخر عمر استخدام کنه؟!!!

joker
یک شنبه 17 مهر 1390, 11:26 صبح
نظریه ای که توی سایت ریچارداستالمن هست کامل درسته.:تشویق:

وقتی هر کسی که دوزار سواد میکروکنترلر داشته باشه میتونه یه آیپد با کمتر از 200تومن با هرمدل سیستم عاملی بسازه ، فقط میشه نتیجه گرفت که این یارو قبل از اینکه یک فرد اهل تکنولوژی باشه ، بیشتر یه تبلیغاتچی خوب بوده
(http://barnamenevis.org/iranrobatic.ir/shop/product.php?id_product=15)
نمونه های کارهای تبلیغات غیرمستقیمش را هم حتما دیدین ،،، وای آخرین نمونه آیفون گم شده دارن دنبالش میگردن :))) ای مردم شریف آمریکا توی پیدا شدن این آیفونه کمک کنید :قهقهه:

پیوست :
چیزی که خیلیهاتون ندید میگیرن ( الان دنیا را میبیند که یه آیپد کف دستتونه نه حداقل 10-15 سال پیش )، اینه که از وقتی این استیوجابز سرازتخم درآورد ایران را گذاشت توی لیست تحریم محصولات آشغال مکینتاش.
یعنی از همون زمان که شرکتهای همسایه اش میکروسافت و اینتل وووو راحت محصولاتشون به ایران میرسید ، این شرکت نهایت سعیشو میکرد که چیزی به ایران نرسه!
اگه بچه ناف آمریکا بودین و همسایه دیوار به دیفال این یارو دلم نمیسوخت برای مرگش اینقدر ناراحت بشین ، ولی این شازده تا وقتی زنده بود هیچ نیتی برای خیر رسوندن به ایران لااقل نداشت... و تا آخر عمرش هم ایران را به سمت چپش هم حساب نکرد. حالا برای من از احساس ناراحتی برای این یارو میگن که یکی ندونه فکر میکنه جدا دنیا را متحول کرده !!!! ( البته به قول حاجی ریچارد ، برای احمقها )
اونائی هم که الان لبتاپ مک بوک ایر شون را میبینن قطره اشکی توی چشماشوووون حلقه میزنه ( وای چه احساساتی :قلب:) برن دعاشو بکنن به جون قاچاقچی وارد کننده ش نه استیوجابز ( ره )

(http://barnamenevis.org/iranrobatic.ir/shop/product.php?id_product=15) (http://barnamenevis.org/iranrobatic.ir/shop/product.php?id_product=15)پیوست : قبلا یکدور کامل فحش شنیدم بابت این نظریه ، توجه داشته باشین که ، این یارو نه داداشتونه نه باباتون و نه فک و فامیلتون، نه رئیس شرکتتون نه ،... فقط صاحاب یه شرکتیه که محصولاتش بعد از چند دست واسطه با چندبرابر قیمت الان به دست بعضی از بچه پولدارایی مثل شماها رسیده ، پس دعوا راه نندازین :لبخند:

m44miri
یک شنبه 17 مهر 1390, 12:26 عصر
ای بابا.به قول ***... تحریم روی ما ذره ای تاثیر نذاشته.
راستو دروغش پای خودش
:گیج:
من موندم شما که اینهمه از میکرو سر در میاری چرا خودت رفتی گوشی خریدی...بندازش دور و یک iphone بساز جیکر

بقول استادمون که می گفت : ایرانیا سالهاست که در توهم پیشرفتند.:قهقهه:

arezoo_66
یک شنبه 17 مهر 1390, 12:39 عصر
، این یارو ،... فقط صاحاب یه شرکتیه که محصولاتش بعد از چند دست واسطه با چندبرابر قیمت الان به دست بعضی از بچه پولدارایی مثل شماها رسیده ، :لبخند:

دستت درد نکنه روشنمون کردی:تشویق:

Mehdi Naderi
یک شنبه 17 مهر 1390, 12:51 عصر
وقتی هر کسی که دوزار سواد میکروکنترلر داشته باشه میتونه یه آیپد با کمتر از 200تومن با هرمدل سیستم عاملی بسازه ، فقط میشه نتیجه گرفت که این یارو قبل از اینکه یک فرد اهل تکنولوژی باشه ، بیشتر یه تبلیغاتچی خوب بوده



من نمیدونم الان باید چه جوابی بهت بدم که توسط مسئولیت سایت حذف نشه و یا محروم نشم
نابغه تو درستش کن تبلیغاتش با من
:قهقهه:
:قهقهه:

prpe26
یک شنبه 17 مهر 1390, 13:45 عصر
استیو جابز اولین کسی بود که رابط گرافیکی رو به دنیای رایانه آورد!

اولین کسی بود که از مولتی تاچ استفاده ابزاری کرد!

اولین کسی بود که گوشی هوشمند تنها با یک دکمه غیر لمسی به بازار ارائه کرد!

اولین کسی بود که تبلت ها رو از وسایل بی استفاده به مهم ترین وسیله زندگی بشر تبدیل کرد!

joker
یک شنبه 17 مهر 1390, 14:27 عصر
من شغلم برنامه نویسیه ، ولی با دوستانی که تخصصشون الکترونیک بوده یه همکاریهایی داشتم میدونم چیا ساختن و دارن میسازن ، ،فقط به لطفا اینکه تبلیغات چی نیستند ، شما ها نمیدونید همچین چیزائی هم هست


پیوستی که لازم دارین که فکرتون را عوض کنید :

مثلا اسپین : http://meco.ir

مثلا سیستم اتوماسیون اتومبیل (https://www.eca.ir/forum2/index.php?topic=33539.80) با یدونه از همینا Friendly arm



یک سر به بخش انجمنهای میکروکنترلر این سایت http://www.eca.ir (http://www.eca.ir/) بزنید ، پروژه های بسیار جالب تری که بچه ها اجرا کردند را ببینید ( حتی با میکروهای ضعیفتر از arm ببنید چیا ساختن )



جالبه برام که فکر میکنید ایرانیا خیلی خیلی دست کم هستند ( حالا ایرانیها دست کم ولی دیگه arm را دست کم نگیرین ، هر بچه ای میتونه باهاش 10 تا ابزار خفن بسازه ، ولی به قول همون استالمن ، این اپل ، جلوی خلاقیت احمقها را گرفته)، شاید یکی از دلایلی که این بنده خدا حاضر نبود به ایران جنس بفروشه همین بوده :چشمک: برای دوستانی مثل شما همیشه مرغ همسایه ؛ غازه .

http://www.nissin-tech.com/picture/6410-os.jpg

m44miri
یک شنبه 17 مهر 1390, 14:49 عصر
من شغلم برنامه نویسیه ، ولی با دوستانی که تخصصشون الکترونیک بوده یه همکاریهایی داشتم میدونم چیا ساختن و دارن میسازن ، ،فقط به لطفا اینکه تبلیغات چی نیستند ، شما ها نمیدونید همچین چیزائی هم هست


پیوستی که لازم دارین که فکرتون را عوض کنید :

اسپین : http://meco.ir

یا یک سر به بخش انجمنهای میکروکنترلر این سایت http://www.eca.ir بزنید ، پروژه های بسیار جالب تری که بچه ها اجرا کردند را ببینید ( حتی با میکروهای ضعیفتر از arm ببنید چیا ساختن )

جالبه برام که فکر میکنید ایرانیا خیلی خیلی دست کم هستند ، شاید یکی از دلایلی که این بنده خدا حاضر نبود به ایران جنس بفروشه همین بوده :چشمک: برای دوستانی مثل شما همیشه مرغ همسایه ؛ غازه
خوب ما که گفتیم حق با شماست.فکر کردی من می گم ساخت اینجور چیزا سخته؟!! نه جون فف منم می گم خیلی آسونه :قهقهه:
حالا گوشی رو که گفتی چه زمانی قراره بسازیش؟!! من مشتریما.

joker
یک شنبه 17 مهر 1390, 15:25 عصر
خب مثل اینکه اصلا روی لینکها جرات کلیک کردن هم نداشتی که حداقل عکسهاشو ببینی ، خوندن مطالبش پیش کش : ) اشکال نداره .... با همون غاز همسایه حال کنید :)
منم سعی میکنم تو این مدت با دود به روش سرخپوستی برات یه موبایل و ارتباط راه دور بسازم :)
http://iranrobatic.ir/shop/img/p/15-55-thickbox.jpg

ali.rezaei7
یک شنبه 17 مهر 1390, 16:07 عصر
خب مثل اینکه اصلا روی لینکها جرات کلیک کردن هم نداشتی که حداقل عکسهاشو ببینی ، خوندن مطالبش پیش کش : ) اشکال نداره .... با همون غاز همسایه حال کنید :)
منم سعی میکنم تو این مدت با دود به روش سرخپوستی برات یه موبایل و ارتباط راه دور بسازم :)

سلام. من مطاب سایت ها رو مطالعه کردم، اما هیچ چیز خارق العاده ای پیدا نکردم که بخوام بخاطرش به ایرانی بودنم افتخار کنم. در حد یه سری پروژه های دانشجویی معمولی دیدمشون. اگه شما طور دیگه دیدی لینکشو بده ما هم بهره ببریم.

joker
یک شنبه 17 مهر 1390, 17:00 عصر
به جناب joker فقط می تونم 1 کلمه بگم و اون اینه که دهنت رو ببند که بوی بد تنفرش کل فروم رو برداشته.
برای اینجور افراد واقعا متاسفم...

باشه من دهنمو میبندم ، شما هم سنگ قبر اونی که تمام عمرش حاضر نشد آدم حسابتون کنه را بزنید تو سرتون ، از نظر من ایرادی نداره کوچولو :چشمک:

m44miri
یک شنبه 17 مهر 1390, 17:53 عصر
خوبه ..اگه ازین به بعد توی خیابون دیدید که یکی دستش 6410 و یا 2440 بود تعجب نکنید... تلفنه ...البته یکم یقورتره :قهقهه:
ر استی یادم رافت بپرسم cpu های arm چه ربطی به ایرانیا داره آخه؟!!!
دیدی گفتم ایرانیا در توهم پیشرفتن!!!

joker
یک شنبه 17 مهر 1390, 18:32 عصر
خوبه ..اگه ازین به بعد توی خیابون دیدید که یکی دستش 6410 و یا 2440 بود تعجب نکنید... تلفنه ...البته یکم یقورتره :قهقهه:
ر استی یادم رافت بپرسم cpu های arm چه ربطی به ایرانیا داره آخه؟!!!
دیدی گفتم ایرانیا در توهم پیشرفتن!!!

اگه سوال فنی دارین بپرسین ، جوابتون را میدم ولی اگه در حد متلک و توهم پیشرفت هستین ، خب جوابتون را جای دیگه باید بگیرین ، چون همونطور که در پست قبل دیدین این دوست تازه واردتون به من گفت باید دهنمو ببندم و الا تمام احمقهایی( قال ریچارد استالمن) که عاشق محصولات استیو جابز هستند و از پشت این تکلنولوژی های بکار رفته توسط این عزیز تازه از دست رفته بی خبر هستند ، به من میگن دهنت بوی گند میده :چشمک:

اشکال نداره من فرض را میزارم که در جهل به سر میبرن و وظیفه ام آگاه کردنشون هست ، خواه بازم فحش بدن ، خواه الفبای حرکت به سوی یک دنیای دیگه را یاد بگیرن و استفاده کنند...

و اما ARM چه ربطی داره به این موضوع :
CPU های آرم در واقع تکنولوژی ARM هستند که چندسالی هست از محدودیت نظامی خارج شده و به کارخانجات مختلفی توی دنیا فروخته شده وهرکدوم با نام خودشون با استفاده از تکنولوژی به نام ARM یکسری میکروپروسسور دادن توی بازار مثلا سریLPC محصول NXP هلند - یا SAM شرکت اتمل ، یاسری S3 های سامسونگ و مدلهای جدیدتر با نامهای دیگه از سری ARM7 تا ARM11 که به راحتی توی بازار ایران پیدا میشن و بازم مدلهای بالاتر آرم که تولید شده...

اصولا قرار نیست ربطی به ایران داشته باشند ،یک توضیح کوچولو با چندتا نمونه بهتون نشون دادم که فکر نکنید طرف یه آیفون ساخته ، شاخ غول را شکسته و دنیا بهش مدیونه ، از نظر اهل فن ، هیچ نوآوری نداشته جز راحت کردن کار برای کسانی که از تکنولوژی سررشته نداشتند . در حد یک برنامه نویس که از کامپوننتهای دیگران استفاده بهینه کرده/

میگفتم ، این میکروها یک بسترآماده قابل برنامه ریزی هستند که هرکسی با هر ملیتی میتونه روش برنامه بنویسه و یک محصول و یک کاربری بسته به نیازش تولید کنه از یک LED چشمک زن ساده ، تا موبایل و تبلت و یا سیستمهای کنترلر پیشرفته تر با کاربرد صنعتی ونظامی ، پزشکی .
( و البته موبایل که مورد علاقه شماست )
به عنوان مثال یک موبال Nokia N95 که 5-6 سالی از قدمتش میگذره با یک دونه هسته ARM7 داره کار میکنه

ماژول جانبی که بتونه سیم کارت بخوره و توی رنج فرکانسی مخابراتی فعالش کنه به صورت عمومی در بازار در اختیارمون نیست و الا موبایل شما را هم یکی از همون بچه ها که هنوز هم دانشگاه نرفته میتونست یکهفته ای بسازه.

این میکروکنترلرها این خاصیت را دارند که عین یک CPU فعال بشن و با تعاریف نرم افزاری برای اینتراپتها ، اصطلاحا یک سیستم عامل براشون پورت کنند
که خب به علت فراگیر بودن بعضی سیستم عاملها این زحمت برای حداقل 3تا سیستم عامل به خوبی کشیده شده و عملا زحمت شما را برای برنامه نویسی هسته این سیستم حذف کردند ( یعنی استفاده از ویندوز یا اندروئید یا لینوکس ) یعنی همان سیستم عاملی که این عزیز تازه از دست رفته باهاش محصولاتش را به دنیا انداخت !

( اطلاعات بیشتر در رابطه با راه اندازی سیستم عامل روی میکروکنترلرها را توی این تاپیک (http://barnamenevis.org/showthread.php?302973) لینک دادم ، دوست داشتین میتونید مطالعه کنید و با کمی همت و احیانا گشتن توی بازار برای تهیه ماژول درایور سیمکارت خودتون یک دستگاه با قابلیتهای بسیار بیشتر از محصولات موبایلی موجود در بازار درست کنید ، دیگه دستتون بازه و محدودیتی در ساخت ندارید. ( من جایی را سراغ ندارم ولی بگردین حتما هست )

فکر نکنید کار سختیه ... درواقع دیگه حرف از هزینه های هنگفت نیست ، فقط فکر و وقت و خلاقیت میخواد ( که دو فاکتور فکر و وقت معادل طلا هستند و خلاقیت هم برای شروع میتونید فاکتور بگیرید ) قطعات با کیفیت بالا هم معمولا برای شروع لازم ندارید ، مثلا به جای دوربین 8 مگاپیکسلی میتونید به طور موقت از دوربینهای 1.5مگاپیکسلی ارزون قیمت که راحت هم درایو میشن استفاده کنید ، پروژه که استارت خورد ، بعد سوئیچ کنید روی قطعات با کیفیت تر.

فکر نکنید دنیای برنامه نویسی ARM محدود به تبلیت و موبایله ، در واقع در فاز صنعتی ، نظامی ، پزشکی ، مهندسی ، کشاورزی ، به اندازه موهای سر همه بچه های سایت ، جا و نیاز برای کار پیشرفت در این ضمینه هست.
منه نوعی اونقدری که وظیفه و توانم بوده سعی کردم استارت کار را بزنم و آموزشهای لازم را به فارسی برای بقیه بنویسیم ، شما ها که وقت دارید و حس و حال ادامه اش بدین...و با افکاری مثل ، نمیشه و نمیتونیم و ما 50 سال عقبتریم ، از اینی که هستیم ، عقبترمون نندازین.

m.soleimani
یک شنبه 17 مهر 1390, 19:18 عصر
به جناب joker فقط می تونم 1 کلمه بگم و اون اینه که دهنت رو ببند که بوی بد تنفرش کل فروم رو برداشته.
برای اینجور افراد واقعا متاسفم...
فکر کنم شما مکان پیغام خصوصی و تاپیک رو اشتباه گرفتی اون‌جا براش پیغام بده تا پاسخ مناسب رو بهت بده در کل سوابق ایشون توی این سایت نشون می‌ده که از شما خیلی مطلع‌تر هست پس اگر احتمالن کسی به شما توی تالار برنامه نویسی نوعن توهین کرد فقط به مدیران تالار گزارش بدین تا برخورد مناسب انجام بشه نه این که چون یه جامعه مجازی هست هر کاری که خواستین بکنید این‌جا دیگرانی هم هستن که به همون اندازه که شما از حرف‌های joker عزیز ناراحت شدید از دست شما هم ناراحت شدن./


سلام. من مطاب سایت ها رو مطالعه کردم، اما هیچ چیز خارق العاده ای پیدا نکردم که بخوام بخاطرش به ایرانی بودنم افتخار کنم. در حد یه سری پروژه های دانشجویی معمولی دیدمشون. اگه شما طور دیگه دیدی لینکشو بده ما هم بهره ببریم.
با این دید که شما دارین احتمالن خودتون یه مورد پروژه آبرومند دارین یا تخصص کافی که به راحتی به پروژه‌های موجود امتیاز دادین اگر یه رزومه کامل ارائه کنید سپاس‌گذار می‌شم همیشه از آشنایی با افراد اهل فن خوشحال شدم. در مورد افتخار نکردن به ایرانی بودن فکر کنم مکان مناسبی نیست شما خواستی برو افتخار کن مثلن سرخپوستی یا هرچی با این بالا سری‌ها همین که هستیم جای تعجب داره./


خوبه ..اگه ازین به بعد توی خیابون دیدید که یکی دستش 6410 و یا 2440 بود تعجب نکنید... تلفنه ...البته یکم یقورتره :قهقهه:
ر استی یادم رافت بپرسم cpu های arm چه ربطی به ایرانیا داره آخه؟!!!
دیدی گفتم ایرانیا در توهم پیشرفتن!!!

بابا به خدا من با 1200 هر روز حاضرم برات روپایی بزنم اونم 100 « اگه بتونم 100 برنم » اگر خراب شد برات جایزه یه آیفن می‌خرم اگر نشد تو برای من آیفون بخر حاضری؟

eAmin
یک شنبه 17 مهر 1390, 19:56 عصر
حداقل در مورد کسی که دارید اظهار فضل میکنید کمی تحقیق کنید:
http://forum.p30world.com/showthread.php?t=520737&page=16


By Stream

نمی دونم می دونید یا نه ولی استیو جابز در قبال فعالیتش در اپل (در دوره دوم فعالیتش، 1998 تا 2011) هیچ پولی از اپل دریافت نکرد، و حتی در قبال سهام بزرگی که از اپل داشت هیچ Dividend ای دریافت نکرد. مخارج استیو جابز از طریق Pixar و سهامش در Walt Disney و فروش فیلم ها در میومد. همین! اگه طرح ها و ایده هاش سود آور بودن پولی رو به جیب نزد و اون پول رو در اپل سرمایه گذاری کرد برای طرح ها و ایده های آینده.

پیشنهاد می کنم قبل از اینطور قضاوت درباره اشخاصی مثل استیو جابز ابتدا یکم این افراد رو بشناسیم. استیو جابز هیچ وقت دید مادی به تکنولوژی نداشت (این دیگه اوج بی انصافیه)، WWDC 11 و وضعیت استیو جابز رو ببینید نظرتون کاملا دربارش عوض میشه.

اما در قسمت بعدی دید شما کاملا اشتباهه. مهم این نیست که وقتی رقابت بوجود اومد چه اتفاقی افتاد، یه تصمیم بیزینس اشتباه می تونه رقابت در بازار رو به حریف واگذار کنه ولی منکر انقلابی بودن تفکر یک شخصیت نیست. مهم اینه که استیو جابز بود که محیط Command Line رو به یه محیط گرافیکی تبدیل کرد، Cursor رو برای اشاره وارد دسکتاپ ها کرد، فرم فکتور جدید لپ تاپ ها رو به دنیا معرفی کرد و ... . دنیای کامپیوتری که ما داریم ازش استفاده می کنیم بر مبنای Vision استیو جابز نهادینه شده، و اینه که مهمه.

من برعکس شما از طرفداران بیل گیتس هستم و ایشون رو شدیدا تحسین می کنم، ولی تعصب (چه مثبت، چه منفی) چیز خوبی نیست. این واقعیته که بیل گیتس یه بیزینس من و مدیر فوق العاده (بدون شک بهتر از استیو جابز) بود و یکی از مهمترین شخصیت های دنیای IT است، ولی چیزی که امروز در دنیای IT می بینیم به هیچ وجه Vision بیل گیتس نیست. خود بیل گیتس و طرفدارانش هم همچین ادعایی ندارن. دنیای دسکتاپی که در این 10 سال دیدیم Vision دهه 1980 استیو جابز و دنیای Post-PC ای که فعلا در ابتداش می بینیم Vision این پنج سال استیو جابز هست. در این شکی هست؟

ali.rezaei7
یک شنبه 17 مهر 1390, 19:57 عصر
با این دید که شما دارین احتمالن خودتون یه مورد پروژه آبرومند دارین یا تخصص کافی که به راحتی به پروژه‌های موجود امتیاز دادین اگر یه رزومه کامل ارائه کنید سپاس‌گذار می‌شم همیشه از آشنایی با افراد اهل فن خوشحال شدم. در مورد افتخار نکردن به ایرانی بودن فکر کنم مکان مناسبی نیست شما خواستی برو افتخار کن مثلن سرخپوستی یا هرچی با این بالا سری‌ها همین که هستیم جای تعجب داره./

سلام. من دوباره به اون سایت سر زدم. و این بار با نگاهی خوش بینانه تر از قبل، مطالبش رو مرور کردم اما غیر از چندتا مقاله آموزشی و چندتا هم پروژه دانشجویی مثل روبات تعقیب خط چیز دیگه ای ندیدم که ارزش لینک دادنو تعریف تمجید کردن به عنوان یه افتخار بزرگ رو داشته باشه.


در مورد افتخار نکردن به ایرانی بودن فکر کنم مکان مناسبی نیست
اون جمله رو در پاسخ به دوستمون دادم که گفتن اون کاربر جرات خوندن مطالب رو نداره. خوب من کنجکاو شدم که مگه تو اون سایت چه نوآوری و تکنولوژی جدیدی معرفی شده که ایشون اینجوری دارن درموردش صحبت می کنن بعد که رفتم سر زدم دیدم خبر خاصی نبود:-) اگه غیر از اینه همین جا همین جا دوستان اعلام کنید.(شاید من بی اطلاعم).

crazyfull
یک شنبه 17 مهر 1390, 20:35 عصر
تا اينجا فهميدم که: اگه استيو نبود خيلی ها بدون ipad و iphone و مک بوک نميتونستند اون اوج کلاس گذاشتن رو تجربه کنند


به جناب joker فقط می تونم 1 کلمه بگم و اون اینه که دهنت رو ببند که بوی بد تنفرش کل فروم رو برداشته.اينکه گفتيد يک کلمه نيست يک جمله هست

اون بوی تعفن هست نه بوی تنفر!! و اينکه کلمه "بد" توی جمله تون اضافه هست چون بوی تعفن به خودی خود بد هست



ریچارد استالمن و استیو جابز هردو دو تن از تاثیرگزار ترین شخصیت های زندگی من هستند.
نمی دونم باید چی بگم! ميشه يه دو تا از اون تأثيرت رو برای من شرح بديد من هم تحت تأثير قرار بگيرم?؟



استیو جابز اولین کسی بود که رابط گرافیکی رو به دنیای رایانه آورد!
اولین کسی بود که از مولتی تاچ استفاده ابزاری کرد!
اولین کسی بود که گوشی هوشمند تنها با یک دکمه غیر لمسی به بازار ارائه کرد!
اولین کسی بود که تبلت ها رو از وسایل بی استفاده به مهم ترین وسیله زندگی بشر تبدیل کرد! باور کنيد 80% کسايی که برای استيو سر و دست ميشکنن اينها رو نميدونستن



کلا هیچ فردی در تکنولوژی؛ گل کف کفش استیو جابز هم نمیشه....
انیشتن دنیای فناوری
.محصولاتش خیلی قشنگ هستن.
یکی از بزرگترین مرد‌هایی که جهان تا به حال به خودش دیده بود! والا ما به جز يه سيب گاز زده چيزه بخصوص ديگه اي از ايشون نديديم ميشه همين دوستان که انقدر احساسی هم هستند من رو با ايشون آشنا کنند و 5 خط از زبون خودشون بنويسند؟

PetekDincos
یک شنبه 17 مهر 1390, 20:53 عصر
با سلام
دوستان بالاخره هر انسانی تو زندگیش اگه یه حرکت نو و جدید انجام بده اون انسان قابل تقدیر است و در مورد ریچارد استالمن و استیو جابز هر دو انسانهای بزرگی هستند و برای من مهم نیست که چه جور زندگی کردن و چه عقیده ای داشتند و یا دارند مهم اینه که ما به همدیگه توهین نکنیم به خاطر دو انسان دیگه بالاخره هر کدام تو یه زمینه به مردم خدمت کردند شاید برای منفعت بیشتر برای خودشون و یا برای منفعت سایر مردم ، مهم اون خدمت و نو آوری است که تو یه زمینه انجام می دند و خواهشا به همدیگه توهین نکنید با تشکر

joker
یک شنبه 17 مهر 1390, 21:24 عصر
اون جمله رو در پاسخ به دوستمون دادم که گفتن اون کاربر جرات خوندن مطالب رو نداره. خوب من کنجکاو شدم که مگه تو اون سایت چه نوآوری و تکنولوژی جدیدی معرفی شده که ایشون اینجوری دارن درموردش صحبت می کنن بعد که رفتم سر زدم دیدم خبر خاصی نبود:-) اگه غیر از اینه همین جا همین جا دوستان اعلام کنید.(شاید من بی اطلاعم).
عرضم به حضورتون که لینک اول ، اسپین ، اولین تبلت ایرانی بود!
لینک قبلترش معرفی یک mini2440 بود که یک evaluation board بود که بروبچ باهاش کارهای جالبی کردند ، یک نمونه اش که وسط یه تاپیک 14 صفحه ای بود را لینک دادم ببینه ، یه ایده جالب برای سیستم کنترل ماشین از استارت تا پخشmp3 ،( فکر کنم تغییرات خیلی بیشتر بعد از معرفی توی اون تاپیک "پشه" روش داد که اگه ثبت صنعتیشکرده باشه احتمالا حاضرباشه مابقی امکانات و عکسهای مدلهای جدیدترش را هم منتشر کنه ، من از ادامه بقیه کارهاشو بیخبرم)
موارد دیگه هم هستند ، من جای همه شون را حفظ نیستم توی اون تاپیکهای اون سایت چون واقعا بحثها زیاده و گاها شبیه به هم ولی یه مدت کفش بتابید مطمئنن چیزای جالب را میبیند ، همونطور که من یک نمونه پیداکردم، و بالا لینک دادم ، البته امیدوارم که حتما اصرا نداشته باشین که دنبال تبلت بگردین :) ( البته سایتهای مشابه مثل ایران میکرو و.... غیره هم چیزای جالبی توشون پیدا میشه )
مثلا سیستم هوشمند کنترل دستگاه کمباین که با کمک یک gps و هسته پردازشی arm و سنسورهای شمارنده دانه غلات و وزن و رطوبت و ارتفاع ساقه و پردازش تصویر برای خرابی غلات ووووو... کمک میکنه پرت برداشت یک محصول از 80 درصد به 10درصد برسه(سود حاصله مادی و کشاورزی را در هزار هکتار ساده ضرب کنید خودتون حساب کنید) را هیچ وقت نمیان توی یه سایت بزارن که همه دنبال پروژه های ناب هستند،و همه هم کننده کار ! مستقیم میرن سراغ مشتری نهایی ، دیگه شما خودتون تا انتهاشو برید که چه امکانات و تجهیزات مفیدی با این evalبوردی که معرفی کردم میشه ساخت ، تازه این یک بورد آزمایشی هست( از بین n تا برد آزمایشی که نمونه های بسیار پیشرفته ترش هم اومده ) این به نظرمن برای شروع پایه وقیمتش یک کیس خوب بوده که مطمئنا بعداز جواب گرفتن یک پروژه ، قیمت قطعات در تیراژ بالاتر به زیر30-40تومن میرسه

اینها همه مثالهایی بودند از یک دریا ، فقط برای اینکه دوستانی که به توانائی ها بلقوه و بلفعل شده شک داشتند ، مطمئن بشن ساخت یک آیفون آیپد شاخ غول شکستن نیست که دنیای را بهش مدیون فرض کنند. و پدر علم تکنولوژی بخونندش و برای این جوان ناکام ، عزیز از دست رفته ، گل پرپرشده که بیشتر از خود جیمی کارتر و بیل کیلینتون و جرج بوش به تحریم مردم ایران برای کامپیوتر مزخرف مکیناشش علاقه داشت، ناراحت بشن و عزاداری کنن :)

شاید سن و سال خیلها اونقدر نباشه که یادشون بیاد اولین باری که کلمه تحریم در صنعت کامپیوتر به گوشمون خورد ، تحریم کامپیوترهای مکینتاش بود برای ایران. ( حالا به من حق بدین که ناراحت بشم از اینکه میبینم هنوز کسانی هستند که ایرانی هستند ولی سنگ قبر این یارو را تا آسمون هفتم میبرن رو دستاشون بالاو میزنن تو فرق سرشون ) بخدا یدونه موس اینقدر ارزش نداره :لبخند:

نمیدونم ولی امیدوارم همینقدر که از مرگ این یارو ناراحت شدن ، به اندازه سرسوزنش هم برای شهدای علمی ترور شده همین یکی دوسال اخیر ناراحت شده بودند ، در حد یک تاپیک ، در حد یک یادبود ، در حد یک وبلاگ یا وب سایت .


حالا پاراگراف بالا را بیخیال ، همینطوری اومد وسط بحث ، خلاصه بحث این بود که گفتم یه کلیک بکنه که یکدور بخونه که من مجبور نشم اونهمه توضیح در مورد یه میکرو آرم بنویسم ، خودش میرفت میخوند منم خسته نمیکرد تایپ کنم :بامزه:

همین.

مهران رسا
یک شنبه 17 مهر 1390, 21:29 عصر
جالبه که آقای Joker که تا دیروز به محصولات ایرانی در زمینه IT میخندید و اونارو به تمسخر میگرفت الآن شده مدافع محصولات ایرانی و اسپین و غیره ... جوکر جان چیو میخوای ثابت کنی؟ خودتو؟

joker
یک شنبه 17 مهر 1390, 21:33 عصر
جالبه که آقای Joker که تا دیروز به محصولات ایرانی در زمینه IT میخندید و اونارو به تمسخر میگرفت الآن شده مدافع محصولات ایرانی و اسپین و غیره ... جوکر جان چیو میخوای ثابت کنی؟ خودتو؟
اونائیش که باعث خنده باشه ، بهشون میخندم ( شاید هم گریه کنم ) ، اونائیش که باعث افتخار باشه ، بهشون افتخار میکنم ، همه را با یه چوب نمیزنم :)
من ثابت کردن ندارم. ولی شما چیو میخوای ثابت کنی ؟ مشکلی داری ؟

مهران رسا
یک شنبه 17 مهر 1390, 21:37 عصر
اونائیش که باعث خنده باشه ، بهشون میخندم ( شاید هم گریه کنم ) ، اونائیش که باعث افتخار باشه ، بهشون افتخار میکنم ، همه را با یه چوب نمیزنم :)
شما کلاً درست میگی اخوی.

PetekDincos
یک شنبه 17 مهر 1390, 21:43 عصر
با سلام


نمیدونم ولی امیدوارم همینقدر که از مرگ این یارو ناراحت شدن ، به اندازه سرسوزنش هم برای شهدای علمی ترور شده همین یکی دوسال اخیر ناراحت شده بودند ، در حد یک تاپیک ، در حد یک یادبود ، در حد یک وبلاگ یا وب سایت .

واقعا بایستی روی این حرف دوستمون زیاد فکر کنید چون کسانی تو این کشور هستند که تمام زندگیشون رو میذارند در جهت پیشرفت کشورشون و جونشون رو به خاطر این کارشون از دست می دند و بعضی ها هم تو این کشور وجود دارند که در جهت تخریب و ضربه زدن به کشورشون تلاش می کنند و منفعت های میلیاردی می برند آیا تا حالا در مورد دو تا دانشمند هسته ای کشورمون که اخیرا جونشون رو به خاطر مملکتشون از دست دادند تو خود این سایت تاپیکی زده شده و کسی ابراز ناراحتی کرده با نه با تشکر

mr-adler
یک شنبه 17 مهر 1390, 22:00 عصر
با سلام خدمت همه عزیزان
نقل قول: واکنش متفاوت به مرگ استیو جابز

واکنش هاتون به مرگ استیو جابز در نوع خودش جالب بود؟:لبخند:(واقعا متفاوت بود!:لبخند:)این چه غوغاییه افتاده بین شما؟:متفکر:
نظر من اینه که ایشالا روحش شاد بالاخره هرچی نباشه خدمت کرده.مطمئن هستم اکثرا با بنده هم نظر هستن...
بهتر نیست بحثی که هیچ ثمری نداره تموم بشه؟:متفکر:

ghofran
یک شنبه 17 مهر 1390, 22:18 عصر
بنظر من هر گونه اظهار نظر منفی راجع به ایشان از روی حسادت و کم اطلاعی می باشد .76406764077640876409

m.soleimani
یک شنبه 17 مهر 1390, 22:46 عصر
اگه یه نگاه به عکسای جابز بندازیم واقعا پی می بریم که چه انسان موقر و افتاده ای بودن . بنظر من هر گونه اظهار نظر منفی راجع به ایشان از روی حسادت و کم اطلاعی می باشد .76406764077640876409

جوکر داداش یه چندتا عکس با کلاس بگیر از خودت بعد « مثلن صد سال دیگه » نگی چی شد برای ما تاسف نخوردن حیف بودیم از ما گفتن بود :چشمک:

crazyfull
یک شنبه 17 مهر 1390, 23:03 عصر
اگه یه نگاه به عکسای جابز بندازیم واقعا پی می بریم که چه انسان موقر و افتاده ای بودن . بنظر من هر گونه اظهار نظر منفی راجع به ایشان از روی حسادت و کم اطلاعی می باشد .
اگر اينطور بخواهيد حساب کنيد پس از نظر علمی جسیكا بایل خيلی از استيون هاوکينز برجسته تر هست
معيارهای شما برای شناخت افراد عکس هست؟ دوست عزيز اينجا رو با سالن مد و زيبايی اشتباه گرفتيد

eAmin
یک شنبه 17 مهر 1390, 23:10 عصر
کارهایی که کردند (از اختراع سیستم دودویی گرفته تا کدهافمن و RSA و اینترنت {تیم برزنلی} و تئوری پایگاه داده و ساخت اولین کامپیوترها و زبان‌های برنامه‌نویسی و هوش مصنوعی و پردازش زبان‌های طبیعی و سیستم‌های فازی و امنیت و شبکه و معماری RISC و CISC و ...) رو مقایسه کنید با اختراع iPad.
شما هم اینجا رو مشاهده بفرمائید: http://en.wikipedia.org/wiki/NeXT_Computer

coolbit
دوشنبه 18 مهر 1390, 09:49 صبح
استیو جایز یک انسان مقدس نبود.
یک انسان کامل نبود.
اما یک نابغه، یک نوآور، یک مدیر، و یک کارآفرین فوق العاده بود.

کسی بود که دنیای فن آوری بدون هیچ شکی خودش رو مدیون او خواهد دانست.
و این به معنی آن نیست که مدیون هزاران نفر دیگر نباشد.

جهان فن آوری و مدیریت صدها سال دیگر نیز استیو جایز را به خاطر خواهد آورد.

من هیچ وقت از محصولات شرکت اپل استفاده زیادی نکرده ام. اما همیشه نبوغ این مرد بزرگ را تحسین کرده ام.
چگونه ممکن است کسی این گونه در هر صنعتی (کامپیوتر، انیمیشن، موبایل) که پا می گذارد تحول بیافریند و موفق باشد؟

کاش ما هم می توانستیم مانند او در زندگی تحول آفرین باشیم، در مرگ مان هزاران نفر از سراسر جهان را در اندوه فرو بریم، و در خاطره ها بمانیم (و البته رشک حسودان را برانگیزیم).

خدایش بیامرزد.

حمیدرضاصادقیان
دوشنبه 18 مهر 1390, 10:13 صبح
سلام.
من از اول تقریبا تمامی بحثها رو خوندم.
از همه عزیزان واقعا عذرخواهی میکنم که اینجوری مینویسم ولی باید واضح بگم شاید یک ذره به خودمون بیایم.
اگر اینهمه وقتی که گذاشتیم سر اینکه بخواهیم به همدیگه که هم هموطن هستیم هم توی یک مملکت داریم زندگی می کنیم هم هم زبون هستیم ، ثابت کنیم که استیو جابز مرد خوبی بوده یا بدرد نمیخورده!!
وقت میذاشتیم سر تحقیق روی یک پروژه مفید الان فکر کنم 10 درصد کار هم پیشرفت کرده بود.
از همه دوستان تقاضا مندم این بحث رو تمومش کنید چون واقعا به جز بی حرمتی به همدیگه سودی نداره و همش شده تیکه و متلک بار همدیگه کردن.
خوب استیو جابز فوت کرد، اگر زحمت کشید نتیجه اش رو میگیره ، اگرم دشمنی کرده یا باعث اذیت گروهی شده بازم پیامدش گریبانگیر خودش خواهد بود.
وقتی ائمه ما دستور میدن که شما چیکار دارید کی چیکار کرده، اگر کار خوبی کرده شما هم از اون کار استفاده کنید، تجربه کسب کنید خودتونو بکشید بالا. اگر کار بدی انجام داده اون کارو نکنید. دیگه بحث سر اینکه بخواهیم سر حرف یک شخص ثالثی ماها باهم درگیر بشیم فکر نمیکنم چیزی به جز دلخوری عاید دوستان بشه.
اگر یک سایت چت یا یک سایت معمولی بود آدم غصه نمیخورد میگفت اینا سطح فرهنگ و سوادشون پایینه. ولی ماها همه برنامه نویس هستیم و حداقل دیگه همه لیسانس رو دارن ، تحصیل کرده هستن ، با کتاب سرو کار دارن.
پس خواهشا دیگه ادامه ندید بذارید این تاپیک به همینجا ختم بشه. فکر میکنم به اندازه کافی با نظرات همدیگه آشنا شدیم.
برای بحث بیشتر میتونید مطالبتون رو یادداشت کنید ، در نمایشگاه کامپیوتر باهم بحث کنید ببینید آیا استیو جابز مفید بوده یا خیر! آیا یک سری آدم احمق(به قول اون برادر خارجیمون) طرفدارشن یا یک سری آدم فهمیده.! یعنی همه دنیا شدن نفهم فقط همین یک نفر میفهمه و بس!!!

از همه دوستان عذرخواهی میکنم اگر تند صبحت کردم.
موفق باشید.

HamedNet_ir
دوشنبه 18 مهر 1390, 11:29 صبح
یک نکته ی جالب هم بگم که اینقدر شما ها دارید بخاطر این موضوع وقتتون رو صرف میکنید, این چند روزه فقط من در دنیای مجازی راجع مرگ این شخص خوندم!
در دنیای واقعی حتی یک نفر هم حرفی در مورد ایشون نزد!
نیمی از کسانی که من میشناسم و اپل دارن نمیدونن حتی iTunes چی هست! چه برسه که بدونن جابز فوت کرده!

متاسفانه محصولات اپل در ایران شده فقط برای کلاس گذاشتن!
همین!

daskar
دوشنبه 18 مهر 1390, 12:46 عصر
متاسفم برای خودم که این مطالب رو خواندم به هر حال انسان از خواندن این مطالب ناگزیر به ارائه مطلب میشود.
آنها گفتنی ها را گفتند و خاکش می کنند ... و می روند با سرعت بیشتر به سوی آینده تلاش و کوشش
اما ما نشته ایم اینجا وقت گرانبها را صرف اینکه آقای استیو جابز که بود می کنیم .... !؟
در ایران مردم ژاپن رو خوب میشناسن به خصوص اجناس شان را هم از نظر تکنولوژی و هم از نظر سخت کار کردن مردمانشان
ولی همین مردم ژاپن تو توکیو برای آقای جابز شمع روشن کردن به صورت نمادین و رفتن پی کار و تلاششون...
اما من و شما هنوز اندر خم یک .............

m44miri
دوشنبه 18 مهر 1390, 13:14 عصر
شاید سن و سال خیلها اونقدر نباشه که یادشون بیاد اولین باری که کلمه تحریم در صنعت کامپیوتر به گوشمون خورد ، تحریم کامپیوترهای مکینتاش بود برای ایران. ( حالا به من حق بدین که ناراحت بشم از اینکه میبینم هنوز کسانی هستند که ایرانی هستند ولی سنگ قبر این یارو را تا آسمون هفتم میبرن رو دستاشون بالاو میزنن تو فرق سرشون ) بخدا یدونه موس اینقدر ارزش نداره :لبخند:

نمیدونم ولی امیدوارم همینقدر که از مرگ این یارو ناراحت شدن ، به اندازه سرسوزنش هم برای شهدای علمی ترور شده همین یکی دوسال اخیر ناراحت شده بودند ، در حد یک تاپیک ، در حد یک یادبود ، در حد یک وبلاگ یا وب سایت .
کسی منکر تفکرات بلند و نخبه بودن ایرانیا نیست. یک سوال: چرا در قضیه تحریم فقط کشور های تحریم کننده را مقصر میدونید؟!! تا حالا شده برنامه ای در تلویزیون بزاره بیطرفانه بررسی کنه که آیا میشد راهکاری در پیش گرفت که این همه برای کشور ما خسارت به بار نیاره (البته اگر مثل آقای x منکر لطمه خوردن ایران از تحریم نیستید!!) بیایید از دید کشورهای غربی به داستان نگاه کنید که خیلی از ایرانی ها اینطوری به قضیه نگاه می کنند.
اینجا جای صحبتهای سیاسی نیست و من هم قصد چنین کاری را ندارم. خود من با 2440 کار کردم و می دونم که میشه کارهای قشنگی باهاش کرد اما شما چنان با آب و تاب از تحریم صحبت می کنید که انگار تحریم اقتصاد ما را شکوفا تر کرده !!!! یادم هست در دوره آقای خاتمی بود که قضیه مخفیکاری ایران در صنایع اتمی لو رفت (حرف من اینه اصلا نیاز ما به صنایع الکترونیک بیشتره یا صنایع اتمی ؟ میشد این همه که صرف صنایع اتمی کردیم و هردقیقه روسها ناز میکنند میرفتیم صراغ صنایع الکرتونیکی و قطبی برای خودمون باشیم و تحریمی هم در کار نبود) ولی حتی یک قطعنامه هم صادر نشد... این بحث سر دراز دارد داداش

amir-yeketaz
دوشنبه 18 مهر 1390, 13:57 عصر
بابا چه بحثیه ... یه آدمی خیلی موفق بوده، شمام باید تجربه ی اون آدم موفق براتون تجربه بشه ...

حالام که دیگه فوت کرده ... حالا دوست دارین فاتحه براش بخونین بخونین ، اگه دوست دارینم نخونین!!! ... بخونین و نخونین هیچ فرقی به حال "شما" نمیکنه!!!

ghofran
دوشنبه 18 مهر 1390, 14:33 عصر
توی یه سایت نصایح آقای جابز در جمع دانشجویان استمفورد رو خوندم خیلی جالب بودن .

Freedom777
دوشنبه 18 مهر 1390, 16:47 عصر
ثابت کنیم که استیو جابز مرد خوبی بوده یا بدرد نمیخورده!!
دیگران رو نمیدونم، اما درواقع اصل صحبت بنده شخصا این نبوده که بخوام بگم آدم خوب یا مخترع بزرگی نبوده.
اصل صحبت فقط این بود که خیلی حرفا دیگه بی پایه و اغراق هست، و خیلی از کسانی که اظهار احساسات شدید میکنن احتمالا اصلا اطلاعات و بینش کافی در این حیطه ندارن.

چون یه طرفی بزرگترین شرکت و موفقیت تجاری رو داشته دلیل نمیشه بزرگترین دانشمند و نابغه هم بوده باشه (اونطور که بهش گفتن انیشتین فناوری).
دانشمندان و مخترعان بزرگ زیادی بودن و هستن که به علل مختلف منجمله عدم علاقه و انگیزهء شخصی به پول و تجارت و تولید، یا شکست در رقابت تجاری به علتهایی غیر از توانایی و نبوغ علمی، هیچوقت به چنین شرکتها و تجارت و ثروتی نرسیدن و مورد پرداخت دائمی و داغ رسانه ای نبودن و بنابراین خیلی کمتر شناخته میشن و ما چون از عمق و اهمیت کارهای اونا و توانایی و نبوغشون اطلاع تخصصی نداریم و اسمی ازشون نمیشنویم، درحالیکه درمقابل امثال جابز هرکاری بکنن فورا جهانی میشه و این منابع و جایگاه طبیعی تجاری و صنعتی رو دارن که باعث میشه محصولات نهایی علم و فناوری بنامشون بیرون بیاد، فکر میکنیم امثال جابز و گیتس واقعا از نظر علمی و نبوغ و اختراعات از اینهمه افراد دیگه مهمتر و موثرتر هستن.

شاید خیلی افراد دیگه خیلی ایده ها به ذهنشون بیاد و واقعا خیلی ایده های امثال جابز و گیتس اونقدری استثنایی نباشن که فقط افراد خیلی کمی بتونن به اونا برسن، اما همه این امکانات و فرصت و انگیزه رو ندارن که به اون ایده ها فکر و اونا رو تست و عملی کنن و در سطح گسترده تولید و توزیع بشن تا مردم اونا رو بشناسن.

بنده خودم گاهی ایده های جالبی به ذهنم آمده، اما چون نه انگیزه داشتم و نه مطمئن بودم و نه امکان تست راحت و سریع و کم هزینهء اونا رو داشتم، دیگه کاری درموردش نکردم و حتی یادداشت یا جایی منتشر هم نکردم و شاید اصلا خیلی از ایده هام رو فراموش کرده باشم. ایده هایی که یک بیزینسمن با انگیزه ممکن بود بتونه بالاخره از بین چند از اونا چیز عملی ای بیرون بکشه و درنهایت کلی پول باهاشون دربیاره و شهرت و محبوبیت هم کسب کنه. طبیعی هست که عدهء زیادی نهایتا از اون ایدهء عملی شده استفاده خواهند کرد.
آیا اون بیزینسمن با استعداد لزوما به من برتری خاصی داشته؟ از من دانشمندتر بوده؟ نابغه تر بوده؟

ببخشید البته که خودم رو مثال میزنم. نمیخوام بگم من چیزی هستم و خودم رو گنده نمیبینم. اما دلیل خاصی هم نمیبینم که دیگران رو صرفا بخاطر موقعیت و موفقیت تجاری، از نظر سطح علمی و نبوغ خیلی استثنایی بدونم. و فکر نمیکنم دلیلی باشه که ما خودمون رو مدیون اونا بدونیم. شاید اونا بیشتر به ما مدیون باشن (در ادامه خواهم گفت چرا).

بنده فکر میکنم امثال جابز و گیتس تنها یک حلقهء نهایی زنجیر علم و فناوری و اندامهای اجتماع هستن.
خیلی ها علم رو تولید میکنن، اختراعاتی میکنن، اما اون چیزی که نهایتا این هدف و نقش و در نتیجه منابع و امکانات مادی رو داره که محصولات کامل نهایی برای عموم رو با بکارگیری دستاوردهای اونهمه دانشمند و مخترع تولید کنه، شرکتهای تجاری بزرگ هستن.
لزومی نداره خود این شرکتها و افراد رو خیلی بزرگ کنیم. اونا فقط یک حلقهء نهایی از این رنجیره هستن که ما باهاشون در تماس هستیم.

خب طبیعتا افراد بنیانگذار و مدیر این شرکتها اغلب خودشون هم دانش و خلاقیت علمی قابل توجهی دارن و باید هم داشته باشن (یک حداقلی برای موفقیت و ایفای این نقش نیاز هست)، و در جریان اینهمه سال کار و تماس با افراد و دانشمندان و مخترعان دیگر که لزوما از اونا کمتر نیستن ولی ممکنه زیردست همین بیزینسمن ها کار کنن، بازهم میتونن توانایی های بیشتری بدست بیارن و مسلما ایده های جالب زیادی (بخصوص در سطح تجاری و کاربردی) به ذهنشون میاد. بنابراین اصلا عجیب و استثنایی نیست که این افراد اختراع هم بکنن و از نظر علمی هم حرفی برای گفتن داشته باشن. با اون همه انگیزه و منفعت شخصی و سالها کار و منابع و امکاناتی که زیر دستشون هست فکر میکنم مقداری اختراع و ابتکار یک چیز خیلی طبیعی و مورد انتظار باشه از هرکسی که به این جایگاه رسیده و امکانات اون رو در اختیار داره.


وقتی ائمه ما دستور میدن که شما چیکار دارید کی چیکار کرده، اگر کار خوبی کرده شما هم از اون کار استفاده کنید، تجربه کسب کنید خودتونو بکشید بالا. اگر کار بدی انجام داده اون کارو نکنید. دیگه بحث سر اینکه بخواهیم سر حرف یک شخص ثالثی ماها باهم درگیر بشیم فکر نمیکنم چیزی به جز دلخوری عاید دوستان بشه.
آره درسته ولی موضوع اینه که باید اول این دانش و بینش رو بدست بیاریم که بتونیم درست قضاوت کنیم که واقعا طرف چه کارهای خوبی در چه سطحی کرده یا نکرده. و نتیجه گیری های بی پایه نداشته باشیم. مثلا فکر نکنیم طرف اگر کاری برای ما کرده لزوما بخاطر ما و انسانیت کرده. فکر نکنیم اگر کسی در یک جایگاهی هست که ازش به ما چیزهایی میرسه پس اون فرد بهترین فرد برای اون جایگاه هست و کس دیگری بهتر از او نیست و نمیتونه چیز بیشتری حاصل کنه. شاید اصلا اون فرد داره ضرر هم میزنه، اما اونقدری دستاورد و ذخیره از دیگران و گذشته وجود داره که ضررهای اون فرد رو پوشش میدن.

ما اگر فکر کنیم همهء امکانات رایانه و اینترنت رو امثال جابز و گیتس به ما دادن و همیشه خیرخواه ما هستن و این کارها رو برای بشریت کردن و خودشون بهترین تشخیص دهندگان و مدافعان آزادی ها و منافع ما هستن، و این فکر اشتباه باشه (که بنظر بنده هست - چون اگر نشه خلافش رو ثابت کرد حداقل بی پایه و ثابت نشده است)، اونوقت میتونه به ضرر خودمون تموم بشه.
قبول ندارید؟

بازم میگم حرف اصلا این نبود که بخوایم بگیم این افراد بد هستن. حرف اینه که واقعا هیچ دلیل محکمی وجود نداره که فکر کنیم خیلی خوب و بهترین هستن. من فکر نمیکنم این افراد خیلی بزرگ هستن. اون دانشمندی که خودش رو وقف علم میکنه و اکثریت حتی اسمش رو هم به یاد ندارن میتونه خیلی بزرگتر باشه. چون یکی تجارتش بزرگ بود آدم بزرگیه؟ چون از طریق اون تجارت به دیگران هم سودی رسیده آدم بزرگیه؟

و ما واقعا تا چه حد مدیون این آدمها هستیم؟
این بنظر بنده اصلا چیز مشخص و ثابت شده ای نیست.
چون یک کسی که جایگاهی رو داره که کوچکترین عملش روی عموم تاثیر گسترده میذاره، مسئولیت خیلی بیشتری هم داره.
هرکس قدرت زیادی داره مسئولیت هم داره.
دیگه نمیتونه بگه من منفعت و نظر شخصی خودم رو پیاده میکنم و مسئولیت و پاسخگویی دربرابر دیگران ندارم چون شرکت خودمه و خودم ساختمش و هر اختراعی هم بخوام میکنم و رواجش میدم حالا هر اثر و محدودیتی که روی مردم بتونه ایجاد کنه.
هر فرد موفق، در قبال جامعه و مردمانش در طول تاریخ که باعث شدن امکان موفقیت و پیشرفت و بهره مندی براش فراهم بشه مسئوله. و درواقع درمقابل کل جهان مسئوله.
بنده نمیخوام امکان مسئولیت و مدیون بودن رو از خودمون رفع کنم، بلکه میخوام بگم در اون طرف دیگه هم مسئولیت و دین جدی درمقابل جامعه وجود داره و باید دید اون فرد تا چه حد اون مسئولیت و دین رو درنظر گرفته و براش کاری کرده.

امثال آقای جابز و گیتس نمیتونن هرچیزی رو که میخوان با هر ساختار و نتیجه ای که داشته باشه بنا به صرف خوشایند و منفعت و نظر شخصی خودشون تولید و به جامعه تزریق کنن. بلکه باید چیزهایی رو طوری تولید کنن که ارزشهای جامعه و ساختارهایی که خود اونها تونستن در اون جامعه و بر اساس اون ساختارها و منابع و امکانات پیشرفت کنن و موفق و کامیاب بشن رو مورد تهدید و خسارت قرار ندن. اگر تونستن بهبود بدن که چه بهتر، ولی حداقل به ضررش کار نکنن.
وقتی خودشون از یک دنیا و تاریخ علم و اختراع و آزادی استفاده کردن تا به اینجا رسیدن، حق ندارن همهء چیزهایی رو که بهش رسیدن مال شخصی خودشون بدونن و فکر کنن دربرابر این جامعه مسئولیتی ندارن و چیزی بهش بدهکار نیستن. وقتی خودت با علم و فناوری های آزاد تونستی به جایی برسی و بدون اون هیچی نمیشدی، نباید بخوای بخاطر منافع شخصی و تجاری خودت انحصار علم و فناوری رو گسترش بدی و تشدید کنی. بلکه باید این ساختار و منابع زاینده رو حفظ کنی تا دیگران و آیندگان هم بتونن ازش بهره‌مند بشن و فرصت برابر داشته باشن. و اگر فکر میکنی چیزی برای منافع عمومی بهتره میتونی اون رو پیشنهاد کنی و به شکل دموکراتیک و با مشورت با خبرگان دیگر اون رو تایید یا رد کنی و به اجرا بذاری یا اجرا نکنی.

مثل یک رئیس جمهور.
یک جامعه و یک تاریخ پشت یه کشور بودن تا بجایی رسیده و یه منصبی داره بنام ریاست جمهوری. این منصب به خودی خودش آدم رو بزرگ نمیکنه. بلکه شما باید توجه داشته باشید که اگر رئیس جمهور این مردم شدید، اول شما به جامعه و مردان بزرگی در تمام تاریخ که اون جامعه و موفقیت و پیشرفت رو ایجاد کردن مدیون هستید که خودتون هم تونستید به اون رفاه و موفقیت و احترام و امنیت برسید و با شرافت گذران زندگی کنید. منصب ریاست جمهوری کلی مسئولیت داره. دین به گردن داره. مردم یه چیزی رو سپردن دست شما که مال شما نیست و شما از بابتش از مردم طلبکار نیستید، بلکه بدهکارید.

اگر واقعا بیشتر از اونچه که مسئولیت قانونی و اخلاقی شماست برای اون مردم مایه گذاشتید، اونوقت میشه گفت اون مردم باید خودشون رو مدیون شما بدونن.

همینطور اونی هم که تجارت راه میندازه و شرکت بزرگ ایجاد میکنه، نباید فکر کنه همه چیز مال خودشه و هرکاری خواست میتونه بکنه.
درسته شرکت رو اون ایجاد کرده، درسته مالکیت داره، اما حقوق اخلاقی زیاد و مهمی به گردن داره.
اون شرکت و تجارت رو چطور ایجاد کرده؟ تحت کدام قانون، کدام جامعه، کدام ساختار و آزادی، با کدام منابع رایگان و آزاد از علم و فناوری، کدام فرصت ها، کدام امنیت. همهء اینها دین داره. همهء اینا مسئولیت داره. یه آدم موفق و کامیاب خیلی بیشتر از افراد معمولی مسئولیت داره. نباید فکر کنه چون شرکت مال خودمه و خودم ایجادش کردم، میتونم هرکاری که قدرتش رو بهم میده انجام بدم و به کسی هم پاسخگو نیستم.

حتی قانون هم این مسئولیت ها و محدودیت ها رو به رسمیت میشماره. وگرنه نمیامد بیل گیتس رو به دادگاه بکشونه که چرا امکان نصب و رقابت نرم افزارهای دیگر رو در محیط سیستم عامل خودت محدود کردی. آیا ویندوز مال میکروسافت نیست؟ پس چرا حق نداره مثلا کاری کنه که فایرفاکس روش نصب نشه؟
از این قوانین و موارد فقط همین یکی هم نیست. بیشتر هست.
قانون اونقدری در این موارد صریح و قوی هست که میتونه شرکت طرف رو منحل کنه یا طرف رو برای همیشه از مدیریتش برکنار کنه.
خب یه مسائلی هم هست که قانون بخاطر نقص و ضعف و اشتباهاتی که طبیعتا هست، و احتمالا بخاطر پیچیدگی و سرعت و گسترهء پیشرفت علم و فناوری هم بینش و تصویب قوانین فرصت آگاهی و مدیریت و تکامل کافی رو پیدا نکرده، در قانون لحاظ نشدن و طرف مسئولیت قانونی نداره یا میتونه قانون رو به روشهای زیادی دور بزنه، خب قانون همیشه تمام موارد درست و اخلاقی رو دربر نمیگرفته و نقص و ضعف و اشتباه داشته، اما مسئولیت اخلاقی که وجود داره، نداره؟ و آدم خودش باید اینقدر شعور داشته باشه که بدونه اگر دستش از نظر قانونی باز بود یا کسی بخاطر محدودیت های دیگری نمیتونست پیگردش کنه، دلیل نمیشه همینطوری هرکاری خواست بکنه.
اینا رو گفتم که بدونید اینطور نیست که بگید هرکس هرکاری خواست میتونه بکنه چون مال خودشه.
فرضا جابز و اپل حق دارن که هر دستگاهی رو به هر شکلی که میخوان طراحی کنن و هرکس خواست بخره و استفاده کنه و هرکس نمیخواد نخره و استفاده نکنه. نه داستان اصلا به این سادگی نیست. حتی خود قانون های محدود و قدیمی ای هم که هست و بهشون اشاره کردم اصلا با چنین برداشتی مطابقت نمیکنن. خیلی مسائل و تاثیر عملی اون فناوریها و محدودیت ها و امکانات باید تحلیل و درنظر گرفته بشن. این یه چیزی هست ورای تشخیص و تصمیم شخصی افراد منفرد. تازه در خیلی شرایط اصلا انتخاب دیگری باقی نمیمونه یا انتخابهای کافی و بقدر کافی راحت و کم هزینه ای ممکنه باقی نمونن. در این موارد یک فرد و یک شرکت به تنهایی حق نداره بر اساس صرف منافع یا تشخیص خودش عمل کنه. اگر محدودیت قانونی نباشه، محدودیت اخلاقی هست.

Freedom777
دوشنبه 18 مهر 1390, 17:27 عصر
آیا یک سری آدم احمق(به قول اون برادر خارجیمون) طرفدارشن یا یک سری آدم فهمیده.! یعنی همه دنیا شدن نفهم فقط همین یک نفر میفهمه و بس!!!

همین یک نفر نیست عزیز جان.
ولی اون کسی که اغلب مرجعیت و تریبون نهایی و رسمیت خاصی رو داره و اینقدر جسوره کسی نیست جز ریچارد استالمن.
ضمنا این حرفا رو هم فقط بعد از مرگ آقای جابز نزده، بلکه مدام درمورد افراد و شرکتها و سیاستهای مختلف انتقادهایی میکنه. بهرحال ایشون این نقش و مسئولیت رو داره و نظر خودش رو میگه، ولی نظرش فقط مال خودش نیست و خیلی ها قبول دارن یا قبول میکنن و حتی میتونن خودشون نقشی در اون نظر داشته باشن.
استالمن کلی رفیق و همکار داره و با متخصصانی در زمینه های مختلف همکاری و مشورت میکنه. بنیاد نرم افزار آزاد طبیعتا وکیل/حقوقدان هم داره. استالمن همینطوری نمیاد روی هوا یه چیزی رو از خودش بگه. بعضی چیزا نظر و تجربهء شخصی خودشه، ولی در اینطور موارد معمولا بدون سند و استدلال و تنها نیست.

بنده هم البته به هیچ وجه نمیخوام بگم همهء حرفای ایشون کاملا درسته. و در این مورد خاص هم همچنین نظر مطمئنی ندارم.

اما اگر شما فکر میکنی هرکسی میتونه براحتی از این مسائل سردربیاره کاملا در اشتباهی.
این رو کسی به شما میگه که ادعایی نداره، ولی بصورت شخصی در این زمینه مطالعه و تحقیق و تفکر و تحلیل زیادی کرده. در طول چند سال.
بغیر از مستندات نرم افزار آزاد خیلی مطالب دیگه رو هم در طول این سالهای بعد از آشنایی با نرم افزار آزاد مطالعه کردم و همیشه روی اینطور مسائل حساس بودم و بهشون توجه دقیق کردم؛ حداقل دقیقتر از خیلی افراد.
این مسائل خیلی گسترده تر و پیچیده تر از اونی هستن که شما احتمالا فکر میکنید.
بطوریکه یک شخص حتی فرضا دکترای فیزیک هم داشته باشه، جامعه شناسی، روانشناسی، ... بدون اطلاعات و تخصص کافی در این زمینه نمیتونه به هیچ وجه تحلیل و نظر کامل و دقیق و محکمی داشته باشه.
مسئله کاملا تخصصی و پیچیده و گسترده است.
حتی هر حقوقدانی هم بقدر کافی در این وادی آگاه و ماهر نیست. ولی بین حقوقدانان افرادی برجسته هستن که در این زمینه آگاهی و تخصص خوبی دارن. منظورم عمدتا در زمینهء فناوریها و پدیده های جدید نتیجه شده و قوانین انحصار فکری و خلاصه اینطور چیزهاست.
در این زمینه قوانین میتونن تاحد زیادی عقب مانده محسوب بشن. چون واقعا پیشرفت علم و فناوری و تغییرات و پدیده هایی که ایجاد کرده اینقدر گسترده و سریع بوده که سیر کند تجربه و آگاهی در سطح بقدر کافی وسیع و مشهود و طراحی و تصویب و اجرای قوانین و دیدن نتایج اونها که فرایندی پرهزینه و زمانبر هست برای پوشش دادن این حیطه کافی نبوده. بعضی قوانین تصویب شدن که شاید اشتباه باشن و بعضی قوانین هم وجود ندارن که باید وضع بشن.

همین الان هم مشغول مطالهء کتابی هستم که چند وقت پیش در این سایت هم معرفی کردم. در این کتاب هم ابعاد گسترده و پیچیده ای از ماهیت و هدف و وضعیت قوانین موجود و اونهایی که باید بوجود بیان مطرح شده. اگر اینطور منابع رو کامل و دقیق بخونید و بفهمید فکر میکنم اصلا دید شما دربارهء اینطور مسائل عوض میشه و متوجه میشید که قبلا هیچی نمیدونستید و هیچ بینش کافی برای دریافتن حقایق در این زمینه نداشتید.
میدونید بنده تاحالا چقدر در این زمینه ها مطالعه کردم؟
همین یک کتاب 354 صفحه ای رو هم خوندن کلی وقت و انگیزه و انرژی و ضمنا توانایی زبان انگلیسی کافی و قدرت درک کافی مطالبش رو میخواد.

حالا اگر خواستید و بنده هم فرصت داشتم میتونم تاحد دانش و توان خودم در این زمینه بحث هایی بکنیم و احتمالا قدم به قدم به هر صورتی که ممکنه تاجاییکه میتونیم پیش بریم و از ناآگاهی در این زمینه بکاهیم.

ضمنا شما میگید همهء دنیا. کدام همهء دنیا عزیز برادر؟
بخش بزرگی از دنیا (و شاید بیشترش) از عوام و آدمهای سطحی یا فاسد تشکیل شده.
بقیه هم که از عوام عمیق تر و متخصص تر و بقدر کافی سالم و بی‌طرف هستن باید پارامترهای لازم رو داشته باشن تا بتونن درمورد اینطور مسائل ظریف و پیچیده و تخصصی دانش و بینش کافی و در نتیجه نظر مطمئنی داشته باشن.
واقعا عدهء زیادی در دنیا نیستن که چنین شرایطی رو داشته باشن. مثلا در ایران براحتی میشه گفت احتمالا به تعداد انگشتان یک دست هستن افرادی که واقعا بقدر کافی متخصص و آگاه در این امور باشن. حالا البته ایران به کنار؛ اصلا ربطی به این حرفا نداره و نمیشه انتظاری داشت!
ضمنا اونطور هم که شما ادعا میکنید نیست و اگر مطالب و کامنت های افراد رو در سر و صدایی که همین حرفهای استالمن ایجاد کرده مطالعه کنید میبینید که موافقان و مخالفان از نظر کمیت و کیفیت خیلی هم اختلاف ندارن.
بنده در سه چهارتا منبع صفحهء اول نتایج گوگل که مطالعه کردم ندیدم که این نظرات استالمن موافق خیلی کمی داشته باشه. چه برسه به اینکه فقط خودش یک نفر باشه.

ضمنا شما خودت با این حرف مرتکب مغلطه ای بنام «توسل به اکثریت» شدی.
اگر مقداری مطالعات پایه ای هم در زمینهء فلسفه و منطق داشته باشی احتمالا باید با تعریف انواع مغلطه برخورد کرده باشی.
هیچوقت اینکه اکثریت یا حتی همه به چیزی معتقد باشن دلیل بر درستی اون نمیشه. یعنی این یک اثبات فلسفی و منطقی نیست. منطق و فلسفه مثل ریاضی باید محکم باشه.
ضمنا از نظر تاریخی هم اغلب مردان بزرگ که دنیا رو تغییر دادن و امروز موافقان زیادی دارن در ابتدا تنها بودن. بعضیا که تا آخر عمرشون هم تنها موندن.
حقیقت خیلی چیزها و حقانیت بعضی افراد مدتها بعد مشخص میشه.
بعضی افراد از زمان خودشون خیلی جلوتر هستن.

Felony
دوشنبه 18 مهر 1390, 19:55 عصر
عکس هایی از مراسم خاکسپاری استیو جایز ؛ کاش اون احمق ( ریچارد ) این عکس ها رو میدید ... !

http://www.faramob.ir/myLDlinker.php?url=128

ali.rezaei7
دوشنبه 18 مهر 1390, 20:02 عصر
1984 (http://en.wikipedia.org/wiki/1984_%28advertisement%29)
تبلیغ تلویزیونی معروفی که اپل به وسیله اون کامپیوتر شخصیش رو به تمامی امریکا معرفی کرد...
از اینجا (http://www.youtube.com/watch?v=OYecfV3ubP8) ببینید.

returnx
دوشنبه 18 مهر 1390, 20:40 عصر
من اول برای شخص ، شخیص جناب Slytherin (http://barnamenevis.org/member.php?u=163489) ابراز تاسف می کنم که متاسفانه ظرفیت تبادل نظر و گقتگو را ندارند و حتی نمی تونند نظر دیگران رو تحمل کنند...
واقعا بعد از خوندن پست ایشون متاسف شدم برای چنین افرادی که حتی تحمل عقاید دیگران رو هم ندارند...
من ، نه موافق جناب استیو جابز هستم نه مخالفش...
ایشون یک ایده پرداز بسیار موفق بودند و بسیار خلاقیت داشتند ، بعضی ها چنان Ipad و Ipod رو اختراع استیو جابز میدونند که انگار شخصا تو معماری سخت افزاریش کار کردند و این ابزار را ساختند!! ایشون صرفا ایده چنین ابزار هایی رو می دادند نه اینکه تمام و کمال اختراع ایشون باشه...
در ضمن بنده با جناب ریچارد استالمن هم مخالفم چون اگر انحصار طلبی نبود ، پیشرفت چشم گیری رو هم شاهد نبودیم تو این عرصه ها، در ضمن مخالف جنبش نرم افزاری آزاد هم نیستم ، باید هر دو اینها در کنار هم باشند...
و در پاسخ به جناب حمیدرضاصادقیان (http://barnamenevis.org/member.php?4504-%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B5%D 8%A7%D8%AF%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%86) باید بگم که این بحث اونقدر ها هم بد نبود اما متاسفانه بعضی از کاربر ها با ظرفیت بسیار پایینشون تحمل عقاید دیگران را نداشتند و این بحث دوستانه رو خراب کردند...

Freedom777
دوشنبه 18 مهر 1390, 20:53 عصر
عکس هایی از مراسم خاکسپاری استیو جایز ؛ کاش اون احمق ( ریچارد ) این عکس ها رو میدید ... !فکر نمیکنم چیزهای ظاهری دلیلی بر حقانیت کسی و چیزی باشن.
بلکه اسناد و استدلالهای قوی تر هستن که حقانیت رو ثابت میکنن. البته همونطور که میگیم «تر»، نشون میده که حقانیت به این معنا نسبی هست و تضمین 100% برای عدم اشتباه هم وجود نداره، ولی بهرصورت این منطقی ترین و قوی ترین روش در طول تاریخ بوده که بشر تاحالا بهش رسیده. به این شکل علم و فناوری پیشرفت کرد و بشر دست از خرافه و بصورت توده ای دنبال افراد مدعی احمق یا فریبکار رفتن و باورهای کور و تسلیم قدرتمندان بودن برداشت.
و فکر میکنم بدیهی هست کسانی رو احمق بنامیم که سند و استدلال رو در مقامی کمتر از چیزهای دیگه قرار میدن.
این افراد همون خصیصه ها و قابلیت ها (یا درواقع ضعف ها) ی قدیمی بشر رو دارن و دید علمی و خرد واقعی در وجودشون نیست.
چنین افرادی در هر عصری پیرو توده ها و تبلیغات و تلقین ها و تحت تاثیر هیجانات سطحی و تصورات احساسی خوشایند خودشون هستن.

در این همه بحث هم فکر میکنم روشن شد که هیچکس جرات نکرد یا حالش رو نداشت که از لحاظ استدلال و اسناد درست و حسابی حرکتی بکنه.
چرا هیچکس بحث اصلی و مفید رو دنبال نکرد و نخواست از سطح و حرفهای بی‌اعتبار فراتر بره؟
همه ترجیح میدن راه راحتتر و کوتاهتر و سریعتر رو برن.
ولی آیا این راه درستیه؟
اگر میخواید از چیزی مطمئن بشید خیلی بیش از این دشواره و کار میبره.
و در بعضی موارد هم ممکنه بعد از کلی تلاش به نتیجهء قاطعی نرسیم، ولی حداقل اطلاعات کامل و دقیق و توان و بینش تحلیل ما رشد کرده و میتونیم با ضریب اطمینان بالاترین تصمیم بگیریم (در جاهایی که باید تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم) و برای آینده هم طرحهای هوشمندانه تری ایجاد کرده و پارامترها و مسائل بیشتری رو در محاسبات خودمون وارد کنیم.
مسلما در نهایت و در کل، روش اصولی خیلی موفق‌تر خواهد بود.

در طول تاریخ تاحالا زیاد دیدیم که عدهء زیادی دنبال افرادی افتادن و اونها رو ستایش کردن. حتی چه بسا دیکتاتورها و آدمهای جنایتکاری که مورد تحسین عمومی قرار گرفتن و دیگران از اونا دنباله روی کردن. بنابراین واقعا فکر نمیکنم هیچوقت اینطور چیزها اثبات کنندهء چیزی باشن و کسانی که به این مسائل متوسل میشن یا آدمهای ضعیف و ساده لوحی هستن و یا فریبکار و شارلاتان. غیر از اینه؟

من که اینقدر طرفدار استالمن هستم اصلا اهمیت نمیدم اگر فردا اونم مرد مثلا چند نفر برن خاکسپاریش و درموردش چی بگن. استالمن بقدری که میتونست تغییر ایجاد کرد و دنیا تاحدی که ظرفیت داشت ازش حمایت کرد. حالا بعدش چندان مهم نیست اعتبار بهش داده بشه و بت و قهرمان نامیده بشه یا نه. یه آدم مرده مرده. براش فرقی نمیکنه و خدا خودش حق و ناحق رو میدونه. ولی مهم اینه که دستاوردهای بزرگ و برحقی اگر داشته با مرگش فراموش و نابود نشن و دیگرانی باشن که جاش رو بگیرن. و چیزی که ما از استالمن باید یاد بگیریم جسارت و استقلال فکر و تلقین ناپذیری و تسلیم نشدن دربرابر توده و نیروهای سیاسی و تجاریست و اینکه فلسفهء صحیح خودمون رو بشناسیم یا از پایه ایجاد کنیم و عملیش کنیم.
زمانیکه استالمن پروژهء گنو رو مطرح کرد خیلی ها مسخرش کردن و گفتن عملی نیست یا احمقانه و بی ارزش است. حتی شاید خودشون هم فکرش رو نمیکردن که اینقدر زود و زیاد موفق بشن. ولی شد و خوب هم شد و منجر به دستاوردهای بزرگی برای همه شد و اینهمه آدم در سیستم نرم افزار آزاد و بازمتن شرکت کردن و ازش لذت بردن و ثابت شد که این علاقه و ظرفیت بصورت ذاتی در انسانها وجود داره و ما برای خیلی کارها لزوما نیازی نداریم همه چیز رو بر اساس الگوهای کلیشه ای قدیمی تجارت و سیاست بر مبنای رقابت مادی با روابط سود و منفعت مالی قرار بدیم و فکر کنیم جور دیگه ای هیچ کار بزرگی مقدور نمیشه.

Freedom777
دوشنبه 18 مهر 1390, 21:35 عصر
در ضمن بنده با جناب ریچارد استالمن هم مخالفم چون اگر انحصار طلبی نبود ، پیشرفت چشم گیری رو هم شاهد نبودیم تو این عرصه ها، در ضمن مخالف جنبش نرم افزاری آزاد هم نیستم ، باید هر دو اینها در کنار هم باشند...

البته استفاده از اصطلاح انحصارطلبی دارای ابهام و عدم دقت زیادی هست و معانی منفی و مبهم زیادی داره. بنابراین بهتره طور دیگری صحبت کنیم. مثلا بجاش از «قوانین انحصار فکری» یا «انحصارهای فکری» و غیره استفاده کنیم.
باید بگم استالمن با این قوانین بطور کلی مخالف نیست.
مثلا نمیگه کپی رایت و Patent بطور کلی وجود نداشته باشن، بلکه نظرش این هست که این قوانین در دنیای امروز دیجیتال و اینترنت بیش از حد گسترده و شدید هستن و به مواردی که نباید بسط داده شدن. یا میتونیم اینطور بگیم که از نظر ایشان گستره و شدت کمتری از این قوانین میتونن همونقدر یا حتی بیشتر برای پیشبرد علم و فناوری مفید باشن.
از طرف دیگه بنظر ایشون این فرایند باید دموکراتیک باشه و بطور مثال میگه وقتی اکثر مردم خودشون این قوانین رو بصورت آگاهانه و گسترده نقض میکنن یعنی این قوانین رو نمیخوان (حداقل در این شدت و گستره) و درواقع تشخیص و خواست مردم اینه که منفعت مستقیم خودشون براشون واقعی‌تر/بیشتره، و وقتی هم مردم چیزی رو نخوان اون چیز دیگه مشروعیت قانونی نداره و باید تغییر کنه.
این چیزی هست که در خود قانون اساسی آمریکا هم هست و بقول دادگاه عالی خودشون که بعنوان تفسیر قانون اساسی و در جریان دادرسی یک پروندهء شکایت بیان کرده، کپی رایت (و طبعا بقیهء قوانین انحصار فکری که در قانون اساسی منشاء مشترکی دارن) حق طبیعی مولفان نیست، بلکه وسیله ای برای کمک به پیشرفت علم و هنرهای مفید معرفی شده.
جالبه بدونید که در قانون اساسی آمریکا وجود یک سیستم انحصار فکری ضروری دانسته نشده و به کنگره این اختیار داده شده که بنا به صلاحدید خودش اینچنین قوانین و سیستمی رو ایجاد بکنه یا نکنه.

بنده نمیدونم شما دقیقا با چه چیزی در نظرات استالمن مخالف هستید.
شاید اگر بیشتر توضیح بدید بتونم کمکتون کنم. چون بنده در این زمینه مطالعات و اطلاعات زیادی دارم و با خود استالمن هم در تماس بودم و بارها چیزهایی رو ازش پرسیدم و جواب گرفتم. البته سوال و جوابهای مختصر و اساسی طبیعتا.
بنظر بنده اینها هست که بحثهای مفیدی هست.
اما همونطور که دیدید و البته قبلا این وضعیت خیلی بدتر بود، افراد از اینطور بحثها طفره میرن. حالا یا شهامتش رو ندارن یا صداقت و راستی لازم رو (شاید مطابق منافع شخصی خودشون نمیبینن) و یا اینکه بسادگی وقت و حوصله و توانش رو ندارن.
اما به مرور این افکار در بین مردم رسوخ کرده و این خودش نشون میده تاثیر داشته. همین یکی دو سال پیش این تفکر خیلی کمتر طرفدار داشت و افراد خیلی کمتری چیز زیادی از واقعیت استالمن و جنبش و تفکر اون میدونستن، درحالیکه الان در همین بحثها خیلی جاها دیدم که افرادی حرفهای جالب و نسبتا دقیقی زده بودن و کاملا مشخص بود که دانش و بینش اونها در این مسئله رشد کرده.
طرفداران این تفکر و جنبشهای بازمتن و نرم افزار آزاد طبیعتا زیاد میشن. همونطور که در کشورهای دیگه و بخصوص خود آمریکا اینطور شد.
ضمنا همه که از انحصار سود نمیبرن! تازه خیلی ها هم با انحصار لطمه میخورن.

Freedom777
دوشنبه 18 مهر 1390, 23:15 عصر
راستی یه خاطره بگم که احتمالا براتون جالبه.
یه زمانی یکی از کارمندان وزارت امور خارجهء آمریکا میاد توی بعضی فرومهای ایرانی و بحث میکرد (خودش ایرانی بود). یعنی فکر میکنم این وظیفهء رسمیش بود و کاری که بهش اختصاص داده بودن (برقراری ارتباط و تشریح و دفاع از سیاست های آمریکا و اینطور چیزا خلاصه). آیدیش هم «فرارسی دیجیتال» بود. شاید بعضی از شما اون رو دیده بوده باشید.
شاید فرارسی دیجیتالشون الان هم فعال باشه، نمیدونم. بهرحال قبلا در فروم مرحوم شدهء ایران‌کلابز زیاد میامد که در اون فروم ظاهرا آدمهای بانفوذی از نظام حضور داشتن (اونطور که من از حرفهاشون و از حضور مستمر فرارسی دیجیتال متوجه شدم). منم البته اونجا نخودی میچرخیدم و به این و اون گیر میدادم!!

خلاصه بالاخره توجهم به فرارسی هم جلب شد و یجوری بهش هم گیر دادیم (گفتم در آمریکا شرکتهای بزرگ در سیاست و قانونگذاری دخالت نامشروع دارن و از این حرفا) و در نتیجه بحث قوانین انحصار فکری شد. گفتش شما اولین کسی هستی که میبینم با این قوانین بدیهی مفید مخالفه، گفتم اولا من مخالف با کلیت و موجودیتش نیستم ولی با بسط و گسترش و تشدید سرخود اونها تحت نفوذ نامشروع صاحبان منافع مخالفم، دوما شما مثل اینکه از داخل کشوری که توش هستی خبرنداری و بروبچ استالمن و اینا پس کین و چی میگن!

دوباره بعد از مقداری بحث یک جا خلاصه سوتی رو درکرد و گفت بنظر من قوانین انحصار فکری هیچ تفاوتی با قوانین مالکیت دیگه و مالکیت اشیاء فیزیکی ندارن.
گفتم ببخشید پس چرا قانون اساسی و غیراساسی شما خودش خلاف این رو گفته و نشون میده. قانون اساسی آمریکا چنین چیزی نگفته و نشون به اون نشون که این قوانین رو ضروری نمیدونه و اختیاری کرده، درحالیکه قوانین مالکیت حقیقی اونم در یک نظام سرمایه داری از چیزهای اساسی و ضروری هستن. بعدشم شرط محدودیت زمانی روی اونا گذاشته، درحالیکه اگر این قوانین بر اساس مالکیت واقعی و یکسان با مالکیت اشیاء فیزیکی باشن، نباید هیچ محدودیتی در زمان و شرایط انحصار اونا وجود داشته باشه، چون مالکیت حقیقی با گذشت زمان از بین نمیره و نمیشه براحتی اون رو زیر پا گذاشت (قوانین انحصار فکری استثناهایی دارن که اجازهء استفاده یا دخل و تصرف در اونها رو تحت شرایط خاصی میدن - بطور مثال قاعدهء Fair use).

خلاصه اینطور بود که فرارسی دیجیتال هم بعد از کلی وقت که کسی حریفش نشده بود ضایع شد :قهقهه:
مثل اینکه کلا پنچرش کردیم رفت! بنظرم از اون ببعد کم کم محو شد!!
امیدوارم بخاطر این ناشی‌گری از وزارت امور خارجه اخراجش نکرده باشن :لبخند:

فکر میکنم این خاطره هم جالب بود و هم آموزنده.
و میبینید که لزوما هرکسی این دانش و بینش رو حتی درحد پایه نداره.
حالا اونکه یک کارمند بود، ولی گنده تر از اونم خیلی هاشون دانش و بینش ندارن نسبت به این مسائل و استالمن بعضی از سوتی هایی رو که حضرات نمایندگان کنگره موقع لابی کردن برای توسعه و تشدید این قوانین در کردن ذکر کرده که نشون میدن این افراد اصلا نمیدونن منشاء و فلسفهء این قوانین چی هست و حتی پیشنهاد کردن یجوری کلاه شرعی درست کنن و محدودیت های قانونی اساسی رو دور بزنن!

اگر فکر میکنید دنیا خیلی آگاهه اشتباه میکنید.
امثال استالمن نباشن دو روزه گند برمیداره همه جا رو.
و این وسط افرادی که صاحب منافع هستن و فقط دنبال تجارت و پول درآوردن هستن و از طرف دیگه سواد و بینشی هم نسبت به این مسائل ندارن مسلما هر غلطی میخوان میکنن. از روی عمد یا حماقت یا هردو خلاصه گند میزنن. دستشون با خیلی از سیاستمدارها توی یه کاسه هست. حالا اون سیاستمدارها و قانون‌گذارها هم یا فاسد هستن یا احمق و نادان و یا هردو.
نظام حکومتی آمریکا هم بدون ضعف و نقص نیست.
حتی رئیس جمهورشون بدون حمایت شرکتهای بزرگ شانس انتخاب شدن نداره.
تامین مالی فعالیت های کاندیداها توسط این شرکتها از نظر قانونی آمریکا مجاز هست و رئیس جمهورهای آمریکا با کمک شرکتهای بزرگ به قدرت میرسن؛ بنابراین نمیتونن بی‌طرف باشن و درمقابل این شرکتها طرف عموم رو بگیرن.

برید دعا کنید به جون استالمن.
اگر جابز به شما رایانه و GUI داد (که تازه اینطور هم نیست که همین یک نفر و یک شرکت همهء این کارها رو از اول تا آخر انجام داده باشن)، استالمن و بروبچ آزادی و حیطهء شخصی رو دادن و نذاشتن با همون رایانه جاسوسی شما رو بکنن و بهتون دیکته بکنن چکار میتونید بکنید و چکار نمیتونید بکنید. نذاشتن اینترنت رو به شکل محدود و/یا تجاری تری دربیارن که اینقدر آزادی و چیزهای رایگان توش نباشه.
بقول یه یارو میگفت اگر امروز مجبور بودید برای استفاده از کاسهء توالت هم حق امتیاز انحصار فکری بپردازید اینقدر از این قوانین و انحصارگرها طرفداری نمیکردید.

میدونید، انحصار نیازی به حمایت نداره، چون طبیعتا عده ای درش منافع مستقیم و واضحی دارن و این افراد بقدر کافی هم پول و نفوذ و تبلیغات دارن که از منافع خودشون حفاظت کنن و هم به دلایل مشابهی با هم متحد و متمرکز هستن (درمقابل عموم که پراکنده هستن و نمیتونن از حقوق خودشون دفاع کنن). آدم عاقل عملهء مفت اون افراد نمیشه چون در رویاهاش میبینه که روزی جای اوناست! قبل از اونکه بخواید به اونجا برسید اینقدر گنده تر از شما هست که زیر پاشون له بشید. تازه نهایتش هم با این تفکر به جایی برسید فقط به خودتون فکر کردید و به بقیهء مردم و جامعهء خودتون خیانت کردید.
شما باید مواظب منافع امثال خودتون باشید. و مردم خودتون. جامعهء خودتون. وگرنه اون گنده ها نمیذارن شما توی میدون اونا براشون شاخ بشید. چه شانسی دارید؟ همه چیز رو بنام خودشون زدن. تمام الگوریتم های نرم افزاری پیشرفته و اساسی و سیستمهای سخت افزاری پایه رو بنام خودشون Patent کردن. مگه دیگه کسی میتونه بسادگی یه نرم افزار بزرگ و پیچیده درست کنه یا دستگاه سخت افزاری آنچنانی بزنه و با انحصارهای این شرکتها برخورد نکنه! گذشت اون زمانی که امثال جابز و بیل گیتس میتونستن به اون راحتی و آزادی شروع و رشد کنن و کسی نباشه جلوشون رو بگیره. الان کسی سرمایه های خیلی بیشتر و حامی گنده ای نداشته باشه، شانس خیلی کمی برای رسیدن به چنین حدودی داره. حالا دیگه نگفتم اصلا شانسی نداره، ولی شایدم اینطور باشه.
امثال جابز و بیل گیتس خودشون بدون حامی و سرمایهء آنچنانی شروع کردن و اون موقع نه قوانین انحصار رو اینقدر گسترش و تشدید کرده بودن و نه اینهمه انحصار ثبت شده بود. دنیای آزادی بود و رویای آمریکایی. میدونید رویایی آمریکایی چیه؟ این رویا دربارهء اینه که هر مردی میتونه با لیاقت و تلاش خودش به همه چیز برسه.
آیا تحقق این رویا به عدالت و فرصت‌های برابر و آزادی نیاز نداره؟

چه کسی میخواد از منافع عموم و ضعفا حمایت کنه؟
حالا یکی اومده خودش رو وقف این کار کرده. بذار دوتا بد و بیراه هم بگه و شاید یه افراط و اشتباهی هم بکنه، بهرحال خودش رو وقف چیز خیلی بهتری کرده و بیشتر در راستای منافع من و شمای هیچ کاره و عموم مردمه.
این کار رو من و شما نمیتونستیم و نمیتونیم به این سادگی ها انجام بدیم. کار راحتی نیست. هزینه داره. باید آدم خودش رو وقف کنه. هیچی هم بهش نمیرسه از ثروت شخصی؛ وگرنه استالمن برنامه نویس خوب و اصیلی بود و میتونست بره توی کار پول درآوردن؛ اما شغل خودش در MIT رو هم رها کرد بخاطر آزادی و احیای جامعهء همکاری و دوستی هکرها. اون دیده بود و میدونست که اون روح و جامعه چقدر زیبا و مفید بود و چطور بیزینسمن ها که بخاطر منافع تجاری به اون حیطه کشیده شدن براحتی نابودش کردن. بدون ترحم. بدون اینکه فکر کنن چه چیز زیبا و مفیدیه برای دیگران. بدون اینکه فکر کنن چطور میشه درکنار حفظ اون یک سیستم سازگارتری رو ایجاد کرد. حداقل تاحدی که میتونستن.
استالمن روح واقعی علم و فناوری و جامعهء خودش رو دیده بود و برای ارزشهای اصیل مردمش احترام قائل بود. میدونست که تجارت نباید بر همه چیز حاکم بشه و ما برده و محتاج نیستیم تا همه چیزمون رو درمقابل چیزهایی که تجارتمدارها بهمون میدن یا ادعا میکنن که میدن واگذار کنیم.
در مجوزهای قدیمی GPL چرا به امکان «کمک به همسایه» اشاره شده؟
من نمیدونستم اما بعدا جایی خوندم که کمک به همسایه از ارزشها و پیوندهای اجتماعی اصیل آمریکایی ها بوده.
و استالمن میگه وقتی دیدم چطور افرادی که قبلا میشناختم از دادن اطلاعات فنی لازم به ما سرباز زدن، اطلاعاتی که برای رفع مشکل فنی خودمون که شرکت تولیدکنندهء سخت افزار هم کاری برای حلش نمیکرد بهش نیاز داشتیم، متوجه شدم که چطور این سیستم ضدانسانی و ضداجتماعیه و قاموس و فرهنگ تجارت بدون روح رو بر تمام ابعاد زندگی بشر و بر زندگی و انسانیت اون حاکم میکنه.

افرادی مثل جابز و گیتس اگر کاری کردن اول برای خودشون کردن و بقدر کافی هم ازش به ثروت و قدرت و مقام و احترام پیش امثال خودشون رسیدن. من و شما باید دلمون برای خودمون و دیگران بسوزه.

تجارت و فناوری ای که انسانیت رو تنزل بده هیچ ارزشی نداره و ما رو به هیچ جایی نمیرسونه.

Felony
سه شنبه 19 مهر 1390, 07:09 صبح
@ eshliben جون هر کی دوست داری این رومان هات رو کوتاه تر کن تا وقت کنیم بخونیم و جوابت رو بدیم ، همه مثل خودت بیکار نیستن ...

Freedom777
سه شنبه 19 مهر 1390, 08:15 صبح
بعضی چیزها حجیمه و نمیشه اونا رو چندان خلاصه کرد. یعنی بدون صدمه خوردن به کمال و دقتشون نمیشه. یا شاید هم بنده بلد نیستم. ضمنا بنده بجای چند پست و سوال و جواب در زمان طولانی تر، ترجیح میدم همه مطالب لازم را در یک پست درج کنم.
اگر مطلب ناقص بذارم ممکنه یکی بیاد یه برداشتی بکنه و چیزی بگه که نیاز باشه دوباره توضیح بیشتری بدم و رفع ابهام کنم.
از طرف دیگر بهرحال عده ای خوندن که تشکر کردن. نه؟
فکر کنم شما وقتت زیادی کمه. پس بهتره در چیزی که چیزی ازش نمیدونی و وقت هم نداری مطالعه و تفکر کنی، نظر ندی و مطمئن نباشی.
ضمنا بنده هم اونقدری بیکار نیستم و میتونم با این وقت و انرژی کارهای دیگری هم بکنم که در برنامم هستن. ولی این مسائل رو مهم و مفید میدونم و میخوام چیزهایی رو که مطالعه کردم و فهمیدم در اختیار دیگران هم قرار بدم. حتما شما فکر میکنی انبوه مطالبی هم که بنده در مدت زمان طولانی ای مطالعه کردم مهم نبودن و فقط آدمهای بیکار این کار رو میکنن!
احتمالا شما کار رو چیزهایی میدونید که بنظر خودتون مهم و مفیدن.

بنظر بنده تفکر ما از بیشتر چیزها مهمتره.
اینکه ما بینش جامع و درست و دقیقی نسبت به دنیای اطراف خودمون و بخصوص مسائل در حیطهء تخصص و علاقهء خودمون داشته باشیم مهمه.

aserfg
سه شنبه 19 مهر 1390, 09:13 صبح
با این نوشته ها برام جالب شد بدونم این بنده خدا کی بوده پیداش کردم برا بقیه ای هم که نمی دونن کی بوده گذاشتم :


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36957_621.jpg (http://bartarinha.ir/)


در اعلامیه مختصری که از سوی اپل منتشر شده است، آمده است:


اپل یک نابغه خلاق و رؤیایی را از دست داده است و دنیا دچار فقدان یک انسان شگفت‌انگیز شده است.


آنهایی از ما که بخت کافی برای شناخت و کار با استیو جابز را داشتند، یک دوست عزیز و مربی مشتاق را از دست داده‌اند.
استیو از خود شرکتی به جای گذارد که فقط خود او می‌توانست، ایجادش کند و روح او برای همیشه در مؤسسه اپل خواهد بود.


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36972_788.jpg (http://bartarinha.ir/)


در هنگام مرگ دوستان و خانواده جابز در کنارش بودند و او با آرامش درگذشت.


شما حتی اگر یک کاربر ایرانی محصولات اپل باشد و نتوانید از همه قابلیت‌های محصولات اپل استفاده کنید و حتی اگر کاربر هیچ محصول اپل نباشید، تأثیر جابز در زندگی‌تان بایستی کم یا بی محسوس باشد.


آی‌فون و آی‌پد و آی‌پاد و مک و iOS و فروشگاه محصولات اپل، شیوه زندگی و نگرش را در این چند ساله تغییر داده‌اند. مدیریت و تأثیرات جابز بر اپل، نحوه سرگرم شدن، تعامل ما با کامپیوتر، خرید محصولات موسیقیایی و دسترسی ما را به اخبار تغییر داده است.


حتی اگر کاربر محصولات اپل نباشید، باز هم تأثیر جابز از طریق ایجاد حس رقابت و دادن ایده به شرکت‌های رقیب، باز هم در زندگی شما رخ می‌نماید. به راستی بدون آی‌پد، شاهد مطرح شدن چیزی به نام تبلت بودیم و این همه تبلت متنوع را در بازار مشاهده می‌کردیم؟


اما تأثیر جابز بر کسانی که در زندگی‌نامه او تعمق کرده‌اند و همواره سخنرانی‌ها او را دنبال کرده‌اند، از این هم والاتر است.


من در این چند ساله ساعت‌های مدیدی سخنرانی‌ها جابز را با دقت تماشا کرده‌ام و در حرکات و شیوه ارائه محتوای او دقت کرده‌ام، همیشه در خیال حتی ملبس به لباس‌های محبوب جابز، خود را در حال سخنرانی به سبک و سیاق او دیده‌ام و آرزو کرده‌ام که قدرت ومهارتی به مانند جابز، در برقراری ارتباط مؤثر حتی در نشست‌های کوچک داشته باشم.


از سوی دیگر، مداقه در زندگی و کار جابز ما را با تجلی عملی بسیاری از مفاهیم انتزاعی آشنا کرده است: خودباوری، پشتکار، شهامت، عشق به کار و ایده‌پردازی و شاید بهتر باشد بگویم رؤیاسازی .


بله! جابز یک رؤیاساز به تمام عیار بود، او که فرزند یک مهاجر سوری و مادری امریکایی بود، از همان ابتدا، زندگی ساده‌ای را در پیش رو نداشت. حتی مادر و پدر بیولوژیک‌اش، او را نخواستند و بزرگ کردن او را یک خانواده مهربان دیگر قبول کرد.



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36954_831.jpg (http://bartarinha.ir/)


اما جابز به رغم این آغاز نه چندان خوب، افکار بزرگی در سرمی‌پروراند.


نه! تصور نکنید که جابز هیچگاه در زندگی‌اش دچار تزلزل و سختی در مسیر راهش نشد، زمانی او به عرفان هندی علاقه‌مند شد، زمانی محترمانه عذرش را از اپل خواستند، در آغاز کار او باید در برابر ابرشرکت‌های آن زمان قد علم می‌کرد و خودی نشان می‌داد، در چند سال اخیر هم او در برابر یک بیماری دشوار با شهامت مقاومت کرد و تا آخرین ساعاتی که توانی در بدن داشت، کار را رها نکرد.


برق چشمان استیو، شوق نمایان در حرف‌هایش، نحوه گام برداشتن‌هایش در همایش‌ها و اعتماد به نفس فوق‌العاده و شیوه مدیریت موفق‌اش، را هیچگاه فراموش نخواهیم کرد.


آیا ما به مانند استیو می‌توانیم به ایده‌ها و آرزوهای ذهنی خود وفادار بمانیم؟ آیا رؤیاسازی، تخیل، ابتکار و مفهوم‌سازی در اعماق سلول‌های خاکستری مغز ما، هنوز مجالی برای خودنمایی دارند؟ یا اینکه ترس از جبر جغرافیایی و واهمه از دشواری عملی کردن ایده‌ها و ایده‌آل‌ها چنان دیوارهای بلندی و رسوخ‌ناپذیری هستند که حتی به ما اجازه فکر کردن به یک مبارزه جانانه در زندگی‌مان را نمی‌دهند.


همه تلاش ما باید این باشد که وقتی به انتهای کار نزدیک می‌شویم بتوانیم به مانند جابز با رضایت به پشت سر و مسیری که پیموده‌ایم نگاه کنیم و به جای دریغ و افسوس، به مانند آن ترانه زیبای فرانک سیناترا با خود بگوییم که من در زندگی راه و مسیر خود را رفته‌ام و علیرغم فراز و نشیب‌ها، مبارزه شخصی خود را کرده‌ام.





واکنش شخصیت‌های مهم به مرگ جابز:



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36950_943.jpg (http://bartarinha.ir/)





بیل گیتس در بیانه‌ای نوشته است که او و جابز نخستین بار ۳۰ سال پیش یکدیگر را ملاقات کردند و در بیش از نیمی از عمرشان با هم همکار و رقیب و دوست بوده‌اند. دنیا به ندرت شخصی را شاهد بوده است که به مانند جابز بر او تأثیرگذار بوده باشد و این تأثیرات را نسل‌های متعددی حس خواهند کرد.


استیو بالمر، رئیس مایکروسافت هم با خانواده و اعضای اپل و همچنین همه اشخاصی که تأثیرات مثبت جابز را در زندگی‌شان حس کرده‌اند، ابراز همدردی کرده است.


لری پیج، یکی از بنیان‌گذارن گوگل هم نوشته است که جابز مرد بزرگی با دستاوردهای باورنکردنی و هوشمندی شگفت‌انگیز بود. پیج نوشته است که تمرکز جابز بر ارتقای تجربه کاربری، همیشه الهام‌بخش او بوده است. او ضمن همدردی با خانواده جابز و اعضای اپل، از مهربانی جابز با او هنگامی که اورئیس گوگل شد، یاد کرده است.


اما پل الن، یکی از ینیان‌گذران مایکروسافت نوشته است که جابز یکی پیشگامان بی‌همتا دنیای فناوری بود و شخصی بود که می‌دانست چگونه محصولات بزرگ بسازد.


مایکل دل، رئیس شرکت دل نوشته است که امروز دنیا یک رهبر رؤیایی دنیای فناوری و یک افسانه نمادین، و خود او یک دوست را از دست داده است. میراث استیو را نسل‌های زیادی به یاد خواهند آورد.
مارک زاکربرگ نوشته است که: استیو! از تو به عنوان یک معلم و یک دوست متشکرم. از تو به خاطر نشان دادن شیوه‌ تغییر دنیا به وسیله محصولاتت، سپاسگزارم.


مایکل بلومبرگ، شهردار نیویورک، نوشته است: امشب، دنیا نابغه‌ای را از دست داده است که از او به مانند ادیسون و اینشیتن یاد خواهد شد. در طی چهار دهه پیش، استیو جابز توانایی دیدن آینده را داشت. او نوشته است که تأثیر جابز ورای گوشی‌های هوشمند یا آی‌پد است، او دانش و توانمندی شکل دادن مجدد به چهره تمدن را داشت.


اریک اشمیت، عضو هیئت مدیره گوگل نوشته است که جابز موفق‌ترین رئیس در آمریکا در طی ۲۵ سال گذشته بوده است. او به صورت بی‌نظیری، دریافت‌های یک هنرمند را با بصیرت یک مهندش در هم‌آمیخت تا یک شرکت استثنایی را بنا کند. ا یکی از بزرگ‌ترین رهبران آمریکا در طول تاریخ بود.



زندگینامه استیو جابز:
جابز را همه با آن شوهای تجاری خارق‌العاده‌اش در مک‌ورلد می‌شناسیم و به یاد می‌آوریم ، در حالی که با انرژی زیاد و مشتاقانه خصوصیات محصولات جدیدش را تبلیغ می‌کند و به رخ می‌کشد، محصولاتی که حتی اگر از دید خبرگان، بهترین کالا در رده خود نیستند، از نظر زیبایی‌شناسی، بهترین هستند.


در مورد بیوگرافی و داستان زندگی استیو جابز چه می‌دانید؟ مرد ۵۲ ساله‌ای که هنوز علاقه دارد جین به پا کند، بلوز یقه‌ اسکی مشکی بر تن کند و با کفش ورزشی در جلسات و کنفرانس‌های مهم ظاهر شود.


در همان دورانی که روس‌ها اسپوتنیک یک را راهی مدار کردند و ترانزیستور اختراع شد و به صورت دقیق‌تر ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ ، استیو جابز به دنیا آمد.


پدر او یک مهاجر اهل سوریه به نام «ابوالفتاح جان جندلی» بود که بعدها استاد علوم سیاسی شد. ابوالفتاح در سال ۱۹۵۵ به سان فرانسیسکو رفت و رابطه‌اش با یک دانشجو به نام «جوآن کارول شیبل»، منجر به تولد استیو شد.


در آن برهه زمانی بزرگ کردن یک فرزند نامشروع توسط مادرش، چیز معمولی نبود، پس مادرش تصمیم گرفت زوجی پیدا کند تا استیو را به عنوان فرزندخوانده قبول کنند.


ابتدا یک وکیل و همسرش خواستند او را به فرزندی بپذیرند، ولی این زوج منصرف شدند و تصمیم گرفتند یک نوزاد دختر را فرزندخوانده خود کنند. نیمه‌های شب، مادر استیو تماسی با «پل و کلارا جابز» گرفت و به آنها گفت: «ما یک فرزند ناخواسته داریم، آیا او را می خواهید؟» این زوج بی‌درنگ قبول کردند.


در حالی که مادر استیو تصور می‌کرد، زوج پذیرنده نوزاد از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند، بعدها دریافت که کلارا از کالج فارغ‌التحصیل نشده و پل -فرزند یک کشاورز- دبیرستان را تمام نکرده است. پل جابز مکانیک یک شرکت تولید لیزر بود و کلارا جابز یک حسابدار بود.


مادر استیو بعد از فهمیدن این مطلب، تا چند ماه حاضر نشد اوراق قانونی فرزندخواندگی را امضا کند، ولی با این تعهد که خانواده جابز او را به کالج خواهند فرستاد، سرانجام قبول کرد که فرزندخواندگی را به آنها بسپارد. نام «استیو پل» را در واقع نامادری و ناپدری برای این نوزاد آن هنگام نگون‌بخت انتخاب کردند.


تا به امروز هر وقت صحبتی از پدر و مادر استیو به میان می‌آید، او سخنی از پدر و مادری واقعی خود نمی‌کند. جابزها هر دو مدت‌ها است، فوت شده‌اند. استیو، یک خواهر از پدر و مادر واقعی‌اش دارد به نام «مونا سیمسپون» او یک نویسنده است و با ریچارد اپل Richard James Appel که یکی از نویسندگان سریال محبوب سیمپسون‌ها است، ازدواج کرده است و دو فرزند دارد. استیو و مونا در کودکی با هم ملاقات نکرده بودند، اما حالا رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند.


دوران ابتدایی برای استیو خسته‌کننده بود. معلم کلاس چهارم در موفقیت‌های بعدی او نقش زیادی داشت، وی بود که او را با توانایی‌هایش آشنا کرد، جابز از او هنوز به عنوان یک قدیس یاد می‌کند. استعداد جابز باعث شد که کلاس پنجم را به صورت جهشی طی کند و دوره ابتدایی را یک سال زودتر به اتمام برساند.


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36944_109.jpg (http://bartarinha.ir/)


یکی از علایق جابز در دوره نوجوانی شرکت در سخنرانی‌های شرکت hp بود، در همین جلسات بود که با جوان ۱۸ ساله‌ای آشنا شد، این شخص کسی نبود جز «استیو وزنیاک»، کسی که بعدها بهترین دوست و شریک و همکارش شد.


استیو، دوره دبیرستان در «کوپرتینو»ی کالیفرنیا به اتمام رساند و سپس همراه دوستش «استیو وزنیاک»، به عنوان کارمندان تابستانی، در شرکت Hewlett-Packard استخدام شد.





دوران کالج و سرگشتگی
در سال ۱۹۷۲، استیو در کالج رید Reed در پورتلند ارگان مشغول به تحصیل شد، کالج رید یکی از بهترین کالج‌های آن زمان و در عین حال کالج گرانی بود، طوری که نامادری و ناپدری استیو برای انجام تعهدشان مجبور شدند، همه پس‌اندازشان را خرج کنند. اما بعد از فقط یک نیم سال، استیو ترک تحصیل کرد، چرا که به عرفان و تصوف شرقی علاقمند شده بود ونمره‌هایش چنگی به دل نمی‌زد. با این همه، او در بعضی از کلاس‌های این کالج مثل کلاس خوشنویسی شرکت می‌کرد، اتفاقا او ابراز نظر کرده است که اگر در همین کلاس‌های خوشنویسی شرکت نمی‌کرد، سیستم عامل مکینتاش فونت‌های متناسب و زیبای کنونی را نمی‌داشت.


در همین زمان بود که استیو جابز برای گذران زندگی و برای خرید غذا مجبور شد کارهای بدنی بکند، کارهایی مثل برگرداندن شیشه‌های نوشابه تا از این طریق ۵ سنت به دست آورد. تنها دلخوشی‌ جابز در آن زمان این بود که هر یکشنبه ۷ کیلومتر پیاده طی کند تا یک وعده غذای خوب در یک محل مناسب بخورد.



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36952_614.jpg (http://bartarinha.ir/)


استیو در سال ۱۹۷۴ به کالیفرنیا برگشت و در شرکت آتاری، سازنده ویدئو گیم‌های محبوب آن زمان مشغول به کار شد، هدف او پس‌انداز پول برای تأمین مخارج یک سفری روحانی به هند بود!


در همان زمان با شخصی به نام «جان دراپر» آشنا شد، دراپر راهی برای هک کردن خطوط مخابراتی شرکت مخابراتی AT&T با تولید اصواتی با فرکانس خاص پیدا کرده بود. استیو و دراپر تصمیم گرفتند که وسیله‌ای به نام جعبه آبی blue boxes بسازند که خریدارانش می‌توانستند با استفاده از آن تماس‌های قاچاقی رایگان از راه دور برقرار کنند. آنها چندین ماه قبل از اینکه این وسیله غیرقانونی شود، آن را با قیمتی بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ دلار می‌فروختند.


پس از آن، استیو و دوستش «دانیل کوتل» که بعدها نخستین کارمند شرکت اپل شد به هند مسافرت کردند تا در سفری به هند به دنبال فلسفه زندگی بگردند. استیو بعد از این سفر در شرایطی به آمریکا برگشت که سرش را تراشیده بود و لباس سنتی هندی‌ها را به تن کرده بود.


در همین زمان بود که استیو جابز تجربه استفاده از LSD‌ را پیدا کرد. به گفته خودش یکی از دو یا سه چیز مهمی که در طول عمر تجربه کرده بود! این همان زمانی بود که به گفته استیو مردم دور و برش متوجه حرف‌ها و جنبه‌های معینی از افکارش نمی‌شدند!


بعد از همه این حوادث او کار سابقش را در آتاری از سر گرفت و مسئول ساختن یک مدار الکترونیکی برای بازی Breakout شد.


«نولان بوشنل» مؤسس آتاری می‌گوید که در آن زمان آتاری برای صرفه‌جویی، به ازای هر چیپ کمتر به کار رفته در مدارهای الکترونیکی، ۱۰۰ دلار پرداخت می‌کرد. استیو در آن زمان دانش کمی در مورد مدارهای الکترونیکی داشت، پس با وزنیاک شریک شد و این دو با هم قرار گذاشتند که در صورتی که وزنیاک موفق شود تعداد چیپ‌ها را کم کند، دستمزدشان را با هم نصف کنند.


در کمال تعجب وزنیاک موفق شود، چیپ‌ها را به تعداد ۵۰ عدد کم کند، آن زمان استیو به وزنیاک گفت که آتاری به جای ۵ هزار دلار به او ۷۰۰ دلار داده است و سهم وزنیاک ۳۵۰ دلار می‌شود!





شروع ساخت کامپیوترهای اپل
استیو وقتی ۲۱ ساله بود، کامپیوتری که وزنیاک برای استفاده شخصی خودش ساخته بود، دید و توانست او را متقاعد کند که شرکتی برای ساخت و بازاریابی کامپیوتر تأسیس کنند.




http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36960_558.jpg (http://bartarinha.ir/)


لوگوی اولیه اپل


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36987_550.jpg



در اول آوریل سال ۱۹۷۶ شرکت اپل آغاز به کار کرد، نام «اپل» یا سیب خیلی ساده انتخاب شد. آنها نام مناسب دیگری پیدا نکردند و از آنجا که جابز بیشتر گیاهخوار است و به میوه سیب علاقه زیادی دارد و آن را میوه کاملی می‌داند، این نام برای شرکت انتخاب شد. استیو جابز با فروش ون فولکس واگن و وزنیاک با فروختن ماشین حساب hp، هر کدام مبلغ ۵۰۰ دلار برای سرمایه اولیه شرکت جور کردند هدف اولیه آنها در این شرکت این بود که فروش مدارهای الکترونیک بود، اما بعدا استیو و وزنیاک شروع به سر هم کردن کامپیوترهای شخصی و فروش آنها شدند.


اپل I نخسین کامپیوتر شخصی بود که این دو ساختند، وزنیاک قیمت این کامپیوتر را ۶۶۶٫۶۶ دلار تعیین کرد ، چون علاقه زیادی به عددهای با ارقام تکراری داشت.


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36941_287.jpg (http://bartarinha.ir/)
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36945_131.jpg (http://bartarinha.ir/)


اما اپل II که این دو سال بعد ساختند موفقیت بسیاری بیشتری برای انها به ارمغان آورد و اپل را به یک باره مبدل به شرکت شاخص در بازار رایانه‌های شخصی کرد.


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36946_201.jpg (http://bartarinha.ir/)



در دسامبر ۱۹۸۰، اپل سهامش را به صورت عام عرضه کرد و این شرکت سهامی عمومی شد، چیزی که استیو جابز را میلیونر کرد.


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36947_219.jpg (http://bartarinha.ir/)


با توسعه تدریجی شرکت اپل، این شرکت احتیاج به یک مدیر کارا داشت به همین خاطر جابز John Sculley را از پپسی کولا به طمع انداخت به اپل بیاید و به عنوان مدیر اجرایی مشغول به کار شود. او به جان شولی گفت که دوست دارد در باقی عمرش آب شکر بفروشد یا دوست دارد در تحولات آتی دنیا مؤثر باشد؟!



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36967_720.jpg (http://bartarinha.ir/)



1984 – استیو جابز رئیس هیئت مدیره اپل، در گردهمایی سهامداران این شرکت در کوپرتینو، کامپیوتر شخصی «مکینتاش» را رونمایی می کند



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36984_854.jpg (http://bartarinha.ir/)






تبلیغ تلویزیونی ۱۹۸۴ و معرفی مکینتاش
در ۲۲ ژانویه سال ۱۹۸۴، در زمان مسابقه سوپر باول Super Bowl (مسابقه‌ای که هر سال بین قهرمان کنفرانس آمریکایی و ملی فوتبال آمریکایی برگزار می‌شود)، در زمان استراحت کوارتر سوم، یک تبلیغ تلویزیونی جالب برای تبلیغ کامپیوترهای اپل پخش شد که شاید بتوان آن را یکی از جالب‌ترین تبلیغ‌های تلویزیونی تاریخ دانست.


کارگردان این تبلیغ تلویزیونی، «‌ردیلی اسکات» کارگردان بلندآوازه هالیوود بود، در آن زمان ردیلی اسکات خودش را با ساختن تیغ برنده Blade Runner معروف کرده بود.


در این تبلیغ یک زن ورزشکار که کفش‌های و لباس ورزشی قرمز به تن دارد نشان داده می‌شود که وارد جهان تخیلی که جورج اورول در اثر جاودانه ۱۹۸۴ خلق کرده، می‌شود، به سمت صفحه‌ای که در آن «برادر بزرگ» در حال صحبت است، می‌دود و چکشی به سمت او پرتاب می‌کند. برادر بزرگ در این تبلیغ به صورت تلویحی به شرکت IBM اشاره دارد!!



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36966_994.jpg (http://bartarinha.ir/)


به دنیال محو شدن تصویر برادر بزرگ، پیامی به روی صفحه می‌آید:


در ژانویه ۱۹۸۴، اپل، مکینتاش را معرفی خواهد کرد، و شما مشاهده خواهید کرد که ۱۹۸۴ مثل ۱۹۸۴ نخواهد شد.

به دنبال این پیام نوشتاری، لوگوی چند رنگ اپل در یک پس زمینه سیاه‌رنگ به نمایش گذاشته شد.
این تبلیغ را در اینجا ببنید.


در ۲۲ ژانویه، در نشست سالانه سهامداران، جابز سیستم عامل مکینتاش را به حضار هیجان‌زده معرفی کرد، این سرآغاز شوهای معروف جابز بود! چنان غوغایی در نشست بلند شد که صحنه را حاضران در آن جلسه، به بودن در مرکز جهنم تشبیه می‌کنند.


مکینتاش به نخستین کامپیوتر موفق از لحاظ تجاری مبدل شد، کامپیوتری که رابط کاربری گرافیکی داشت و البته از Xerox PARC به مقدار زیادی الهام گرفته بود.





اخراج از اپل!
جابز با اینکه رهبر کاریزماتیک و موفقی برای اپل بود، ولی کارکنان اپل در آن زمان او را یک مدیر نامنظم و مستبد می‌دانستند. این موضع در کنار کسادی بازار در اواخر سال ۱۹۸۴ باعث شد که رابطه جابز با «شولی» به هم بخورد و سرانجام در پی یک کشمکش قدرت، شولی جابز را از شغلش در اپل به عنوان رئیس قسمت مکینتاش برکنار کرد.


خود جابز در مورد اخراجش گفت:
«چرا غمگین باشم، من آدم نادرستی را استخدام کردم، او هر چیزی را که من ظرف ۱۰ سال درست کردم و به وسیله من شروع شدد، از بین برد. این غم‌انگیزترین قسمت ماجرا نیست. اگر اپل سمت و سویی بر خلاف آن چیزی که من می‌خواستم به خود گرفته، ‌من آن را با مسرت ترک می‌کنم.»





بعد از اخراج
سال ۱۹۸۶، جابز که خود را برکنارشده از شرکتی می‌دید که خود تأسیسش کرده بود، همه سهامهایش را در اپل به جز یکی فروخت. او این تک سهام را به صورت نمادین و شاید به خاطر اینکه به عنوان یک سهامدار، اخبار مربوط به سهام شرکت را دریافت کند و حق شرکت در جلسه سهامداران را داشته باشد، نزد خود نگه داشت.


جابز سپس شرکت کامپیوتری NeXT را بنا کرد، شرکتی که گرچه هرگز نتوانست به عنوان یک شرکت مطرح، نام خود را بر سر زبان‌ها بیندازد ولی به سبب قدرت تکنیکی‌اش و به خصوص نرم‌افزارهای شیء‌گرایش معروف شد.


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36983_205.jpg (http://bartarinha.ir/)


جابز محصولات ابتکاری و نوی این شرکت را در کنفرانس‌های علمی و آکادمیک معرفی می‌کرد، محصولاتی مثل Mach kernel یا پردازنده‌های دیجیتال سیگنال‌ها یا پورت‌ها اترنت توکار .


در همین شرکت و در همین بازه زمانی بود که او ایده «کامپیوترهای بین شخصی» را در مقابل کامپیوترهای شخصی مطرح کرد، کامپیوترهایی که به کاربرانش امکان ارتباط با هم را می دادند،


در سال ۱۹۸۸، شرکت نکست کامپیوتر NeXTcube را به بازار فرستاد، یک کامپیوتر مکعبی شکل که هر ضلعش ۳۰ سانتیمتر اندازه داشت و ۶۵۰۰ دلار قیمت داشت.

کامپیوتر NeXTcube از آن جهت مشهور شد و نامش در تاریخ کامپیوترماندگار شد که «تیم برنرز لی»، نخستین سرور کامپیوتری جهان را با استفاده از همین کامپیوتر برپا کرد و با همین کامپیوتر بود که برنرز لی نخستین مرورگر جهان را نوشت، شهرت دیگر اینکامپیوترها این سایت که از آنها برای نوشتن بازی Doom استفاده شده است!


جابز توانست تا سال ۱۹۹۳، ۵۰ هزار عدد از این کامپیوترها را به فروش برساند، کامپیوترهایی که نمای منیزیمی و ظاهر آنها نشاندهنده علایق زیبایی‌شناسانه جابز بودند.


در زمانی که ایمیل فقط به معنی ارسال متن‌های ساده نوشتاری بود، جابز در شرکت نکست، سیستم ایمیل NeXTMail را معرفی کرد، تنها سیستم ایمیلی که در آن زمان امکان ارسال گرافیک و صوت را به همراه ایمیل می‌داد.




بازگشت به اپل
در سال‌های اولیه و در میانه دهه ۹۰، اپل به خاطر سوء مدیریت و ناتوانی‌اش در ارتقای سیستم عامل، دچار بحران شد و تا آستانه ورشکستگی پیش رفت.



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36942_194.jpg (http://bartarinha.ir/)

در سال ۱۹۹۶، اپل شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. این موضع سبب شد که جابز به اپل برگردد. به زودی جابز رئیس موقتی اپل شد. او در سال ۱۹۹۸ برای بازگشت شرکت به سوددهی تعدادی از پروژه‌ها را متوقف کرد.
مک ورلد ۱۹۹۷ را ببینید.


در این زمان کارکنان قدیمی اپل از جابز زخم‌خورده واهمه زیادی داشتند، آنها می‌ترسیدند که بعد از سوار آسانسور شدن و باز کردن در آن، حکم اخراج را روبروی خود ببینند. اقدامات انضباطی جابز گرچه نادر بود، ولی جو ارعابی در شرکت ایجاد کرده بود.


با خرید نکست به وسیله اپل، سیستم عامل NeXTSTEP این شرکت تکامل پیدا کرد و به سیستم عامل مکینتاش تبدیل شد. تحت راهنمایی جابز و با معرفی محصولات تازه‌ای همچون iMac فروش شرکت به میزان زیادی افزایش یافت. سرانجام در مک ورلد سال ۲۰۰۰، ریاست موقت جابز بر اپل، تبدیل به ریاست دائمی شد، عنوان و مسئولیتی که جابز تا به حال دارد.



نخستین مدل iMac به نام iMac G3 که در سال ۱۹۹۸ عرضه شد
در سال‌های اخیر با ساخت پخش‌کننده موسیقی آی‌پاد، نرم‌افزار آی‌تونز و فروشگاه‌های آی تونز، اپل کار خود را گسترش داده و به دنیای سرگرمی و فروش محصولات سرگرم‌کننده دیجیتالی وارد شده است.



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36985_580.jpg (http://bartarinha.ir/)


سال قبل اپل با گوشی موبایل آی‌فون، وارد دنیای پرسود گوشی‌های موبایل شد.




حقوق و مزایای استیو جابز!
جالب است بدانید که حقوق سالانه جابز به صورت نمادین در اپل تنها و تنها یک دلار در سال است. نام جابز در کتاب رکوردهای گینس به عنوان مدیری که کمترین عایدی سالانه را دارد ثبت شده است.


البته در نظر داشته باشید که جابز هدایای ویژه‌ای از هیئت مدیره می‌گیرد که جبران حقوق نمادین ناچیزش را می‌کند، مثلا او در سال ۱۹۹ یک جت ۴۶ میلیون دلاری هدیه گرفت و بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲، ۳۰ میلیون سهم با کارکرد محدود دریافت کرد.


این موضع حقوق نمادین شاید در نگاه اول چیز بی‌هوده‌ای به نظر بیاید، اما شاید دلیل اصلی این حقوق نمادین یک فرار مالیاتی زیرکانه باشد. طبق قوانین مالیاتی آمریکا، حقوق سالانه مشمول ۳۵ درصد مالیات است، در صورتی که به «سود سرمایه‌ای» که جابز آن را از طریق افزایش بهای سهام‌هایش به دست می‌آورد تنها ۱۵ درصد مالیات تعلق می‌گیرد.


مهارت‌های بازاریابی و سخنرانی‌های مهیج ترغیب کننده جابز، ‌در آن واحد هم از جانب عده‌ای تحسین می‌شود و هم از جانب برخی دیگر مورد انتقاد قرار می‌گیرد.


جابز در سال ۲۰۰۷، تلاش بسیاری کرد که ال گور معاون ریاست جمهوری آمریکا در دوره بیل کلینتون را ترغیب به شرکت در انتخابات کند، ولی موفق نشد.





جابز و پیکسار و والت دیسنی
در سال ۱۹۸۶، جابز شرکت انیمشن پیکسار را از جورج لوکاس به مبلغ ۱۰ میلیون دلار خرید. جورج لوکاس، کارگردان، تهیه‌کننده و فیلم‌نامه‌نویس معروف آمریکایی که او را با جنگ‌های ستاره‌ای و همچنین سری فیلم‌های ایندیانا جونز می‌شناسیم، در آن زمان گرفتار مسائل مالی بعد از جدایی از همسرش بود و همین موضوع باعث شد حاضر شود پیکسار به مبلغی پایین به جابز بفروشد.

در همین شرکت انیمیشن‌سازی بود که انیمیشن‌های معروف داستان اسباب بازی، شرکت هیولاها، پیدا کردن نمو، شگفت‌انگیزها ، ماشین‌ها و این اواخر، راتاتوی ساخته شد.



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36949_466.jpg (http://bartarinha.ir/)


در سال ۲۰۰۳ قرار داد پیکسار با والت دیسنی به پایان رسید، مذاکرات جابز با رئیس آن زمان دیسنی به منظور تجدید قرارداد، به جایی نرسید، تا اینکه در اکتبر سال ۲۰۰۵، باب ایگر جای رئیس قبلی دیسنی را گرفت و او سعی کرد که به سرعت روابط دیسنی را با جابز ترمیم کند.


سرانجام در ۲۴ ژانویه سال ۲۰۰۶، اعلام شد که دیسنی پیکسار را به صورت فروش سهام و به مبلع ۷٫۴‌ میلیارد دلار خریده است، به این ترتیب جابز یک شبه تبدیل به بزرگ‌ترین سهامدار دیسنی شد. او هم‌اکنون ۷ درصد سهام دیسنی را در اختیار دارد، ‌در حالی که آیزنر -رئیس قبلی دیسنی- تنها ۱٫۷ درصد و یکی از اعضای خانواده دیسنی، تنها ۱ درصد سهام را در اختیار دارند.






شیوه مدیریت
فورچون جابز را مدیر خودشیفته‌ای ارزیابی می‌کند. گفته می‌شود که او روحیه تهاجمی‌ای دارد و ناپدری او در شکل‌گیری این شخصیت او نقش داشته است.


در مستند «پیروزی خوره‌ها» افراد مختلفی در واکنش به اخراج جابز به وسیله شولی و اعضای هیئت مدیره اظهار نظرهای جالبی کرده‌اند. «پیروزی خوره‌ها، طلوع امپراطوری‌ها تصادفی» Triumph of the Nerds: The Rise of Accidental Empires، عنوان مستندی است که در سال ۱۹۹۶، به وسیله تلویزیون انگلیس تولید شد و در سه قسمت از شبکه PBS پخش شد. این مستند تاریخچه رایانه‌های شخصی را بررسی می کند و خوشبختانه در گوگل ویدئو قابل دریافت و مشاهده است .


جابز در یک بعد، یک علاقمند مشتاق آی‌تی است و کسی است که دوست دارد با کاریزما و نظم و انضباطش اپل و محصولاتش را در صدر محصولات آی‌تی قرار بدهد. او آرزو دارد که با پیشبینی و تنظیم علایق مشتریان این کار را انجام دهد.


http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36955_732.jpg (http://bartarinha.ir/)


در پایان مک ورلد سال ۲۰۰۷، او سخن قصاری از یکی از بازیکنان مشهور هاگی نقل کرد:


من به سمتی اسکیت می‌کنم که توپ بازی قرار است آنجا باشد، نه جایی که توپ بوده است.


جابز یک جدال لفظی جالب با مایکل دل رئیس شرکت دل Dell دارد. جدال آنها وقتی شروع شد که جابز در اظهار نظری کامپیوترهای دل را «جعبه‌های قهوه‌ای غیرابتکاری» نامید. در واکنش به این گستاخی، مایکل دل در پاسخ به این سوال که اگر شرکت اپل را داشت چه می‌کرد، گفت که اپل را می‌بست و پولش را به سهامداران برمی‌گرداند!


در سال ۲۰۰۶، وقتی که ارزش اپل از دل پیشی گرفت، استیو جابز، ایمیلی به همه کارکنان اپل فرستاد که در آن قدرت پیشبینی مایکل دل به تمسخر گرفته شده بود.


اما از سوی دیگر بسیاری از کارکنان اپل ، جابز را مستبد و دارای کاراکتری ارعاب‌گر می دانند.


در سال 2004 استیو جابز اعلام کرد که به سرطان پانکراس دچار شده‌است. سرطان پانکراس یا لوزالمعده یکی از کشنده‌ترین و بدخیم‌ترین انواع سرطان است البته جابز می‌گوید نوع سرطان وی بسیار نادر و تقریباً خوشخیم است. در جولای 2004 طی عمل جراحی تومور از بدن جابز خارج شد.



http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/17/36971_291.jpg (http://bartarinha.ir/)


در سال 2009 جابز اعلام کرد که از عدم توازن هورمون رنج می‌برد و طی یک عمل جراحی کبد پیوندی دریافت کرد و به مدت 6 ماه در مرخصی به سر برد.


در ژانویه 2011 استیو جابز اعلام کرد که به علت مشکلات پزشکی دوباره قصد دارد به مرخصی برود و در طول این مدت، تیم کوک وظیفه نظارت بر کارهای شرکت اپل را بر عهده خواهد داشت.


در اوایل سال 2011 روزنامه انگلیسی Financial Times استیو جابز را به عنوان چهره برتر سال 2010 انتخاب کرد.


سرانجام در آگوست سال 2011 وی به علت پیشروی بیماری‌اش (سرطان لوزالمعده) از سمت خود (مدیر عامل شرکت اپل) استعفا داد و تیم کوک جای او را گرفت. جابز نیز به عنوان رئیس شرکت به فعالیت خود ادامه داد.