eshpilen
چهارشنبه 18 آبان 1390, 09:41 صبح
بارها دیدم در تاپیک های مختلفی صحبت میشه از اینکه چرا ما نرم افزارهای بزرگ و پیشرفته درست نمیکنم، چرا نرم افزارهامون نهایت به نرم افزار حسابداری و دیتابیسی محدوده و غیره. خلاصه خیلی نرم افزارها رو درست نکردیم. یا بقول بنده چیزی اختراع نکردیم.
و همینطور در زمینه های دیگر علم و فناوری اصولا.
من میپرسم آیا اصلا توان این کار رو داریم؟
دانش مورد نیاز، و مهارت و همتش رو.
اصلا ما کی و چطور میخوایم این کارها رو یاد بگیریم که بعد بتونیم روی چنین نرم افزارهایی هم کار کنیم؟
بقول خودمون صرف نداره برای پروژه ها اینقدر مایه گذاشت. برای وبلاگ صرف نداره، برای کار تجاری وقت و صرف نداریم، تا کار سنگین و پیچیده و طولانی میشه میگیم نه دیگه زیادیه مگه میخوایم آپولو هوا کنیم، آخه سرور وقتی امنیتش پایینه دست ما نیست، و خلاصه از اینطور بهانه ها و توجیه ها.
آدم که نخواد کاری رو اصولی انجام بده طبیعتا انگیزهء یادگیری و فرصت کسب مهارت لازم رو هم نداره. و حکایت کار امروز به فردا افکندن میشه. یعنی یه روزی هم اگر بخوایم یه پروژهء پیشرفته و خاص و علمی رو انجام بدیم، این کار در توانمون نیست و نیاز به کلی یادگیری و زحمت داره که نتیجتا بیش از اونی برامون سخت و دور از دسترس هست که واقعا برای انجامش تصمیم بگیریم و اراده کنیم و یا حتی فرصت انجامش رو داشته باشیم. اگر هم خیلی خوشخیال باشیم و وارد کار بشیم، به زودی منصرف خواهیم شد یا به بن بست میخوریم.
ما که چیزهایی رو که محدودتر و ساده تر و حتی خیلی وقتا وظایف طبیعی برنامه نویس هستن از سر باز میکنیم، بنابراین مسلما اون موقع هم معجزه نخواهیم کرد.
آدم اگر اراده نداشته باشه یه کار کوچکتر رو درست و کامل انجام بده، چطور میخواد کار بزرگتر رو انجام بده؟
فرق اون کارهای خاص اینه که بدون یه حداقلی از دانش و مهارت که ما طبیعتا با این تنبلی ها و سرسری گرفتن ها بقدر کافی بدست نیاوردیم، قابل انجام نیستن.
ولی کارهای کوچکتر رو حتی ما هم میتونیم یجوری سمبل کنیم!
منظورم از کوچکی و بزرگی کار لزوما حجم نیست و به ظاهرش هم نیست، منظورم کارهایی هست که اساسا علمی و پیچیده هستن و با مسائل گسترده ای سروکار دارن.
باید حداقل دوتا کار کوچک تر رو کامل کنیم تا دانش و مهارت و اعتمادبنفس لازم برای کارهای بزرگتر رو بدست بیاریم یا نه؟
تازه یادگیری تئوریک قبل از این مرحله هست. مدتها فقط باید مطالعه و تحلیل کرد. حجم واقعا زیادی از مطالعه نیاز هست و طبیعتا زمان زیادی میبره.
البته من نمیگم شما کار اشتباهی میکنید. شاید در شرایط شما تصمیم شما درست باشه.
اما میخوام بگم علت اون مسائلی که خودتون مطرح میکنید روشن تر از این حرفهاست.
یکی از دلایل مهمش بنظر بنده همیناست که گفتم.
اینکه چرا ما نمیکنیم؛ چون نمیتونیم؛ چرا نمیتونیم؛ به دلایلی که گفتم.
بالاخره ما باید انتخاب کنیم. با توجه به شرایط و اهداف خودمون.
آیا میخوایم در سطح بالای علمی و توان کار در هر زمینه ای باشیم، یا اینکه به هر علتی منجمله کمبود وقت و پول و غیره، سرعت در انجام پروژه های تجاری و پول درآوردن برامون در اولویت هست.
بنظر بنده، علم و توان واقعی زحمت داره؛ آدم باید یجورایی خودش رو وقفش کنه؛ وگرنه نمیشه به هر درجه ای ازش رسید و توان انجام هرکاری رو داشت.
یعنی باید از یه چیزای دیگه براش بزنی. نه اینکه همه جور عشق و حال بکنی و در عین حال انتظار داشته باشی بتونی تمام کارهایی رو که افرادی که واقعا دانشمند هستن انجام میدن انجام بدی.
بیشتر افراد صرفا برنامه نویس استاندارد هستن (یه جورایی مثل مهندس هست در رشته های دیگه). اما هرچی سطح بالاتر بره، وارد محدودهء دانشمندان میشه. یعنی دانش و درک وسیع و عمیق بصورت علمی نیاز هست.
و همینطور در زمینه های دیگر علم و فناوری اصولا.
من میپرسم آیا اصلا توان این کار رو داریم؟
دانش مورد نیاز، و مهارت و همتش رو.
اصلا ما کی و چطور میخوایم این کارها رو یاد بگیریم که بعد بتونیم روی چنین نرم افزارهایی هم کار کنیم؟
بقول خودمون صرف نداره برای پروژه ها اینقدر مایه گذاشت. برای وبلاگ صرف نداره، برای کار تجاری وقت و صرف نداریم، تا کار سنگین و پیچیده و طولانی میشه میگیم نه دیگه زیادیه مگه میخوایم آپولو هوا کنیم، آخه سرور وقتی امنیتش پایینه دست ما نیست، و خلاصه از اینطور بهانه ها و توجیه ها.
آدم که نخواد کاری رو اصولی انجام بده طبیعتا انگیزهء یادگیری و فرصت کسب مهارت لازم رو هم نداره. و حکایت کار امروز به فردا افکندن میشه. یعنی یه روزی هم اگر بخوایم یه پروژهء پیشرفته و خاص و علمی رو انجام بدیم، این کار در توانمون نیست و نیاز به کلی یادگیری و زحمت داره که نتیجتا بیش از اونی برامون سخت و دور از دسترس هست که واقعا برای انجامش تصمیم بگیریم و اراده کنیم و یا حتی فرصت انجامش رو داشته باشیم. اگر هم خیلی خوشخیال باشیم و وارد کار بشیم، به زودی منصرف خواهیم شد یا به بن بست میخوریم.
ما که چیزهایی رو که محدودتر و ساده تر و حتی خیلی وقتا وظایف طبیعی برنامه نویس هستن از سر باز میکنیم، بنابراین مسلما اون موقع هم معجزه نخواهیم کرد.
آدم اگر اراده نداشته باشه یه کار کوچکتر رو درست و کامل انجام بده، چطور میخواد کار بزرگتر رو انجام بده؟
فرق اون کارهای خاص اینه که بدون یه حداقلی از دانش و مهارت که ما طبیعتا با این تنبلی ها و سرسری گرفتن ها بقدر کافی بدست نیاوردیم، قابل انجام نیستن.
ولی کارهای کوچکتر رو حتی ما هم میتونیم یجوری سمبل کنیم!
منظورم از کوچکی و بزرگی کار لزوما حجم نیست و به ظاهرش هم نیست، منظورم کارهایی هست که اساسا علمی و پیچیده هستن و با مسائل گسترده ای سروکار دارن.
باید حداقل دوتا کار کوچک تر رو کامل کنیم تا دانش و مهارت و اعتمادبنفس لازم برای کارهای بزرگتر رو بدست بیاریم یا نه؟
تازه یادگیری تئوریک قبل از این مرحله هست. مدتها فقط باید مطالعه و تحلیل کرد. حجم واقعا زیادی از مطالعه نیاز هست و طبیعتا زمان زیادی میبره.
البته من نمیگم شما کار اشتباهی میکنید. شاید در شرایط شما تصمیم شما درست باشه.
اما میخوام بگم علت اون مسائلی که خودتون مطرح میکنید روشن تر از این حرفهاست.
یکی از دلایل مهمش بنظر بنده همیناست که گفتم.
اینکه چرا ما نمیکنیم؛ چون نمیتونیم؛ چرا نمیتونیم؛ به دلایلی که گفتم.
بالاخره ما باید انتخاب کنیم. با توجه به شرایط و اهداف خودمون.
آیا میخوایم در سطح بالای علمی و توان کار در هر زمینه ای باشیم، یا اینکه به هر علتی منجمله کمبود وقت و پول و غیره، سرعت در انجام پروژه های تجاری و پول درآوردن برامون در اولویت هست.
بنظر بنده، علم و توان واقعی زحمت داره؛ آدم باید یجورایی خودش رو وقفش کنه؛ وگرنه نمیشه به هر درجه ای ازش رسید و توان انجام هرکاری رو داشت.
یعنی باید از یه چیزای دیگه براش بزنی. نه اینکه همه جور عشق و حال بکنی و در عین حال انتظار داشته باشی بتونی تمام کارهایی رو که افرادی که واقعا دانشمند هستن انجام میدن انجام بدی.
بیشتر افراد صرفا برنامه نویس استاندارد هستن (یه جورایی مثل مهندس هست در رشته های دیگه). اما هرچی سطح بالاتر بره، وارد محدودهء دانشمندان میشه. یعنی دانش و درک وسیع و عمیق بصورت علمی نیاز هست.