PDA

View Full Version : سوال: مهارت Web Database Application



newincept
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391, 17:48 عصر
با سلام

سوال من این است :

در صورت داشتن مهارت کافی و لازم ( در حد عالی ) در موارد زیر ،
آیا برای طراحی و راه اندازی سیستم های Web Database Application در دنیای امروز ( و البته فردا ) ،
( از یک وب سایت گرفته تا سیستم های مالی پیچیده آنلاین ) ، ابزار مورد نیاز را خواهید داشت ؟

به عبارت دیگر با داشتن مهارت در این مقولات از دانستن چیزهای دیگر بی نیاز خواهید بود یا خیر ؟
آیا این موارد، همه نیاز شما را برآورده خواهند کرد ؟

آیا با تسلط کافی بر این موارد ، میتوان به عنوان یک طراح و مجری پروژه های بزرگ اداری و سازمانی شناخته شد ؟

و اما موارد منظور من :

1. تسلط بر زبان برنامه نویسی PHP
2. تسلط بر mySQL
3. تسلط بر CSS

پیشاپیش از اساتیدی که راهنمایی میکنند سپاسگذارم
دونستن پاسخ این سوال برای من بسیار حیاتی است ...

بدرود

Hamid.RDN
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391, 17:51 عصر
دوتا مهارت دیگه رو هم اضافه کن
HTML و Javascript

اگه اونایی که گفتی و اینایی که گفتم رو مسلط باشی چراکه نه. بزرگتر از اینها رو هم میتونی مدیریت کنی و توسعه بدی

newincept
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391, 18:08 عصر
البته من HTML و Javascript رو به عنوان پیش نیاز و مهارت های لازم اولیه فرض کردم و به همین دلیل اسمی ازشون نبردم ...

Hamid.RDN
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391, 18:40 عصر
خوب پس راه بازه ...
قدم بزنید...

newincept
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391, 18:45 عصر
و اگر بنا به فراگیری اصولی باشه ، کدوم تقدم و کدوم تاخر داره ؟
منظورم اینه که ترتیب یادگیریشون چی هست ؟

تصور من اینه :

1. HTML
2. JavaScript
3. CSS
4. PHP
5. mySQL

امیدورام درست گفته باشم ...

Hamid.RDN
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391, 18:52 عصر
ترتیب کلی زیر وجود داره

HTML ۱
CSS ۲
JAVASCRIPT ۳
PHP+MYSQL ۴

اخرین مراحل
۵ و ۶ بهینه سازی و امنیت

توجه داشته باشید که همروندی یادگیری MYSQL و PHP شمارو از خیلی مشکلات در آینده ایمن می کنه.

newincept
جمعه 15 اردیبهشت 1391, 01:33 صبح
من میخوام بدونم که فرق این دو واژه چی هست ؟

1. PHP Developer
2. Web Developer

مواردی که به عنوان پیش نیاز خواسته شده در مورد هر کدوم اینهاست :

در اولی :PHP5, OOP, MVC, AJAX, MySQL, XML
در دومی : CSS3, HTML5, Javascript

با تشکر

MMSHFE
جمعه 15 اردیبهشت 1391, 09:40 صبح
PHP Developer که در اصل یکی از جنبه های Web Developer هست، اصول برنامه نویسی سمت سرور و پشت پرده ظاهر سایت (Back End) رو مورد بررسی قرار میده و Web Designer (که به اشتباه Web Developer ذکر شده)، درمورد طراحی ظاهر سمت کلاینت سایت (Front End) بحث میکنه.

newincept
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391, 15:53 عصر
یعنی اصولا یک وب دیزاینر بی نیاز از دونستن پی اچ پی است ؟!

MMSHFE
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391, 17:32 عصر
اگه اصولی بخوایم نگاه کنیم، بله Designer فقط Layout رو طراحی میکنه و کاری به اینکه این Layout چطوری و با چه کدی پر میشه نداره.

Unique
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391, 11:44 صبح
سوال شما کمی تا اندازه ای غیر منطقیه چون در وب با توجه به کاری که شما میخواهین انجام بدین ابزار متفاوتی لازمه ! نمیشه خط دور خودمون بکشیم که اگه کشیدیم تا ابد زندانی شدیم ! برنامه نویس ها از نظر من به دو دسته تقسیم میشوند ، اونهایی که کد نویسی را بر اساس اون چیزی که میدونند انجام میدهند و اونهایی که کد نویسی را بر اساس نیاز های مورد نیاز نرم افزار انجام میدهند که دسته دوم معمولا اطلاعات زیادی از زبان های مختلف و تکنولوزی های مختلف دارند و همه را به کار میگیرند گاهی لازمه با flash کار کنید ،گاهی , XML و XSLT ، گاهی لازمه با شبکه و پروتکل های مختلف ، گاهی با COM ، گاهی با Corba ، گاهی نیاز هست python یاد بگیرین یا انقدر سرعت پردازش مهمه که باید با C به صورت CGI نوشته بشه ! و خیلی اگه دیگه که میشه ردیف کرد و تازه تا اینها را یاد گرفتین متوجه میشین کلی تکنولوژی جدید اومده !!!!! پس حرف از دیروز و فردا نزنیم و حال را دریابیم !

MMSHFE
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391, 18:18 عصر
صحبت شما صحیحه اما توی پروژه های گروهی تفکیک کار انجام میشه و منظورم این بود که اگه کارها کاملاً تفکیک شده باشه، یک Designer اصلاً نیازی به دونستن مهارتهای Developer نداره (یا بالعکس). بعلاوه دوره آچار فرانسه بودن سر اومده. الآن مردم سرما هم میخورن پیش متخصص گوش و حلق و بینی میرن نه پزشک عمومی. اگه بخوایم مرتب از یک شاخه به شاخه دیگه بپریم، آخرش میشیم همه کاره هیچکاره و نهایتاً از هر موضوع فقط یکسری اطلاعات جزئی داریم. مگه اینکه عمر حضرت نوح رو داشته باشیم یا صبر حضرت ایوب رو (که البته این دومی رو باید اطرافیان مثل همسر و فرزندان و... هم داشته باشن) چون در طول 24 ساعت اگه بخوایم به همه اینها بپردازیم نهایتاً 3-4 ساعت اونم واسه خوابیدن وقت آزاد پیدا میکنیم و غذا رو هم باید در حین کار بخوریم!

eshpilen
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391, 20:42 عصر
آقای MMSHFE (http://barnamenevis.org/member.php?55504-MMSHFE)، بنظر بنده نشدنی نیست. چون من خودم دنبال این رفتم. و فکر میکنم تاحد خوبی به نتایج موفقی رسیده باشم. البته هنوز این راه تموم نشده که بخوام قطعی صحبت و برآورد کنم.

و البته که این راه بسی طولانی و سخته و کار هرکسی نیست. و هرکسی اصلا شرایط اولیهء لازم رو هم نداره. فقط این نیست که بگی علاقه دارم و استعداد. یکسری شرایط خارجی هم میخواد، مثل اینکه برای نیازهای اولیهء زندگیت محتاج و نیازمند نباشی و مثلا مجبور نباشی تا از دانشگاه دراومدی بری دنبال شغل و درآمد. تازه بعضیا که از همون دوران دانشگاه هم کار میکنن. یا مثلا اینطور نباشه که بابات بخواد زود از خونه بندازت بیرون و از شرت خلاص بشه. خونه شلوغ نباشه و دعوا نباشه با چندتا خواهر و برادر دیگه سر مسائل مختلف منجمله جا و آرامش.

فردی هم که چنین هدفی داره باید دارای علاقه و انگیزهء واقعا قوی و پایدار و ویژگیهای روانی خاصی باشه. مثلا تحمل تنهایی کامل و نامحدود. کنترل و ثبات روانی کامل.

و البته مسلما همونطور که شما اشاره کردید این هدف و راه با ازدواج و زن و بچه و خرج و مخارج و مشغله های یک زندگی استاندارد جور درنمیاد. یعنی حداقل بنده نمیتونم تصور کنم و با عقل و علم بنده جور درنمیاد.

بنابراین چنین افرادی باید تا مدتهای خیلی بیشتری نسبت به افراد عادی مجرد بمونن، و در عین حال اهل اعمال نامشروع و فسق و فجور و عیاشی و خوشگذرانی هم نباشن (یا حداقل از این نظر خیلی متعادل و کم کار باشن!!). و این ریسک جدی برای چنین افرادی وجود داره که در آینده برای ازدواج هم دچار مشکل جدی بشن، چون اصولا از این راه دور افتادن و احتمالا شرایط مالی و سن و سال و روحی و روانی و اجتماعی مناسبی براش نخواهند داشت.

تنهایی و مجردی فیل رو از پا درمیاره. سنگ رو میترکونه. اشک هرکول رو درمیاره. و تنها افرادی که تمام شرایط و ویژگیهای کمیاب ذکر شده رو داشته باشن میتونن ازش جون سالم بدر ببرن. هرچند برای اونا هم فشار و رنج ناشی از این شرایط کاملا واقعی و سنگین خواهد بود (اینا تجربهء عینی خودمه که میگم!).

بهرحال برای رسیدن به چیزهای بزرگ باید بهای بزرگ هم پرداخت و چیزهای بزرگ دیگری رو فدا کرد. باید زحمت و سختی بزرگ کشید. اگر همیشه اینطور نباشه، ولی اغلب اینطوره! باید انتخاب کرد. نمیشه هم بخوای زن و بچه و ماشین و خونه خوب داشته باشی و هم خوشگذارانی کنی و هم در علم و دانش بطور وسیع و عمیق بدون محدودیت پیش بری و به مراتب عالی هم برسی. حداقل منکه اینطور فکر نمیکنم و برام مقدور نبود.

این راه رو هم به کسی توصیه نمیکنم. فقط میخواستم بگم چنین افرادی هم هستن و چنین چیزهایی لزوما غیرممکن نیستن. البته یه وقت هم دیدی یک نفر دیگه خیلی نابغه بود و مثلا ضریب هوشی و حافظهء خیلی قوی داشت و تونست با یک زندگی عادی تر و داشتن چیزهای دیگر هم به این هدف برسه. اونو دیگه من نمیدونم.

کلا آدم باید اینطور غیرعادی باشه تا بتونه اینطور غیرعادی زندگی کنه.
برای آدمهای عادی این راه و هدف اگر غیرممکن نباشه حداقل احتمال شکست و پشیمانی بسیار زیادی داره، در عین اینکه واقعا خطرناک هم هست. منظورم از خطر اینه که ممکنه منجر به انحرافات اخلاقی، اختلال جدی روانی، اعتیاد، خلافکاری و اینطور چیزها بشه. خلاصه کسی نباید سعی کنه ادای این شخصیت رو دربیاره. البته فکر نمیکنم واقعا کسی که اینطور نباشه تا این حد پیش بره.

یک روز یکی به من گفت تو اصلا واسه چی زندگی میکنی به چی دلت خوشه! چه لذتی از زندگی میبری.
بعکس هم هستن افرادی که منو تحسین کردن و ابراز تعجب کردن از اینکه چقدر تحمل و صبر و استقامت دارم.
بهرحال مهم اینه که آدم خودش چی بخواد و راضی باشه.

همه کاره هیچ کاره هم البته بجای خودش ضرب المثل درستی هست. ولی نسبیه. اینکه تا چه حدی گسترده و در عین حال عمیق و کاربردی بتونی یاد بگیری بستگی به ظرفیت خود فرد و شرایط و زمان و زحمت و انرژی صرف شده هم داره.

farhadfery
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391, 23:22 عصر
درود بر eshpilen (http://barnamenevis.org/member.php?148005-eshpilen)
جانا سخن از زبان ما میگویی.
من هم افرادی را دیدم که در چندین بخش و ... دستی دارند و تخصص دارند. پیش خودم گفتم من بهتر می تونم. شب ها تا دیر وقت مطالعه و .... پیر خودم را در اورده بودم. یه چیزی را خوب ندیده بودم. اینکه استادی که من الگو قرار دادم. یک سال و دو سال به اینجا نرسیده بود. اما من همه را با هم می خواستم. این روش تا 6 ماه پیش هم ادامه داشت. اما دیگه به خودم اومدم. (گر چه ترکش بسیار بسیار سخت بود.) همه را گذاشتم کنار. فعلا فقط php و cakephp. برای 2 سال اینده دیگه انشا الله بر می گردم سراغ c#.
این خوبه که تو همه چیز دست داشته باشی. اما برای همه خوب نیست.
پیشنهاد من به دوستان اینکه تخصصی کار کنند. هر چیزی که استارت زدن همون را بچسبند. به قول جناب شهرکی: آچار فرانسه دیگه دورانش سر اومده.
من اگر این همه وقت را روی php یا همون asp گذاشته بودم. خیلی جلوتر از این بودم. نیروی خودتون را روی یک موضوع بگذارید. با گذشت زمان برید سراغ موضوع بعدی.

Unique
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391, 01:05 صبح
دوستان کمی منحرف شدین و نظر منو بد متوجه شدین که البته 100% ایراد از نویسنده است ، من نگفتم آچار فرانسه باشی ! یعنی مثلا خودت کار طراحی بکنی ، انیمیشن سازی بکنی ، طراحی نرم افزار و مسائل مدل سازی را بکنی ، طراحی پایگاه را بکنی ، کد هم بزنی ! اینجوری که بعد از یک مدت زده میشی (مثل خود من ;) ، منظور من از گروه دوم کسانی بودن که حداقل درک مناسبی از تکنولوژی ها دارند و مثلا اگه یک طراح وب داره واستون کار میکنه یا باهاش کار میکنین و میبینین اصول را رعایت نمیکنه و داره به کار لطمه میزنه خوب اینجوزی زحمت گروه از بین میره حتما باید کسی رهبر گروه باشه که با سختی هایی که به قول eshpilen کشیده میتونه رهبری کنه !

درصد بسیار زیادی هم هستند که به یکی دو تا تکنولوژِی راضی میشوند که توی گروه اولی جای میگیرن اما در زمینه وب حداقل مفاهیم روز را باید دونست ! کلا محدود بودن خوب نیست و این نظر منه و نظر دیگران هم بسیار محترم !

MMSHFE
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1391, 15:54 عصر
من نمیگم ورود همزمان به چند رشته و حتی رسیدن به مهارت و تخصص در تمامی اون زمینه ها غیرممکنه. بحث من اینه که این روش نیازمند صبر و حوصله زیاد هم ازطرف خود فرد و هم ازطرف اطرافیانش هست. بعلاوه ذهن آزادی میخواد که درگیر مسائل مادی و رایج زندگی نباشه. حوصله سروکله زدن با منابع زبان اصلی و مطالعه RFCها و مطالب دست اول و... هم باید باشه. اما درهرحال متأسفانه با شرایط فعلی جامعه ما، حتی با طی این مراحل هم بازار کاری آنچنان خوبی برای چنین افرادی وجود نداره و درعمل به کسانی کارها سپرده میشه که فقط در یک زمینه تخصص داشته باشن ولی بطور کامل در اون زمینه وارد باشن. به محض اینکه مدیران احساس کنند فرد در چند زمینه تخصص داره میگذارنش کنار چون احساس میکنن اگه پیشرفته کنه جای خودشون رو میگیره. مدیران امروز، کارپرداز میخوان نه کارمند. یعنی یکی که فقط بهش بگن چه کاری انجام بده و اون هم همون رو بدون چون و چرا انجام بده که درصورت تسلط فرد بر چندین زمینه مرتبط با موضوع، این مسئله کمی مشکل میشه چون فرد میفهمه که چیزی که ازش خواستن با اصول کاری تناقض داره و نمیتونه ساکت بشینه ولی اگه فقط در یک زمینه مهارت داشته باشه، همون کار رو انجام میده و کاری به تناقض با استانداردهای کاری در سایر بخشها نداره و متأسفانه چنین پرسنلی ازنظر مدیران فاقد تخصص امروزی (که تعدادشون هم کم نیست!) ارزشمندتر هستن. درواقع ضد ارزش در جامعه ما تبدیل به ارزش شده و به قول معروف، اون چیزی که خوب هست قانون نمیشه، اون چیزی که قانونه خوبه! توی چنین شرایطی با وجود زحمت بسیار زیادی که صرف یادگیری چندبعدی میشه، دستاورد کسانی که تک بعدی حرکت کردن بیشتره و پس از مدتی فردی که اطلاعات بیشتری داره، احساس سرخوردگی شدیدی خواهد داشت.

Unique
جمعه 22 اردیبهشت 1391, 00:42 صبح
حرف های شما کاملا درسته و 100% قبول دارم ، متاسفانه (میشه هم گفت خوشبختانه) چنین افرادی که در این حد توانایی دارند باید یا خودشون دست به کار بشوند یا با گروهی نظیر خودشون دست به کار بشوند در جوامعی مثل جامعه کنونی ما این افراد با توجه به مسائلی که گفتین کنار گذاشته میشوند چون قدرت در دست کسانی است که لیاقت آن را ندارند !