View Full Version : چرا توی این مملکت نمیشه کارهای بزرگ انجام داد؟
hamidhws
چهارشنبه 08 آذر 1391, 00:43 صبح
سلام
نمیخوام وارد بحث های کلیشه ای بشم . خودمم از اون ادما نیستم که فقط یه گوشه بشینم بگم لنگش کن . خودم مدت ها بر روی الگوریتم های فشرده سازی کار کردم و وقتی به نتیجه رسیدم توی این مملکت بدلیل نداشتن قوانین مربوط به ثبت اینگونه اختراعات مجبور شدم اونبر پیگیری کنم . بخدا تا اونجای آدم میسوزه وقتی میبینه میتونه اما بدلیل نادانی برخی که خود را دانا میدانند نمیتونه!
بگذریم نمیخوام بحث های تکراری راه بندازم . دنبال یه راه حلم
آقا همه ما میدونیم که شرکت های بزرگی مثل گوگل و اپل و همین مایکروسافت از ابتدا یا از زیر زمین شروع کردن یا با کمترین سرمایه . تنها چیزی هم که لازم داشتن ایده اولیه بود
اما خدا شاهده توی این مملکت از این آدما زیادن اما فقط نمیدونن چیکار باید انجام بدن و نداشتن اعتماد و سرمایه و این مسائل باعث میشه که ایده شون عملی نشه
آیا واقعا برای این مشکل در این مملکت راهی گذاشته شده که ما نمیدانیم؟
برای مثال فکر کنید لری پیج توی ایران زندگی میکرد و میخوادست گوگل رو بنا کنه
چطور میتونه سرمایه گذار پیدا کنه شرکت ثبت کنه و کارمند استخدام کنه و...؟چطور میتونه اطمینان پیدا کنه که ایده شو نمیدزدن؟آیا راه قانونی واسه این کار در این مملکت هست؟
zarifcomputer
چهارشنبه 08 آذر 1391, 01:18 صبح
نمیدونم چرا این سوال را طرح کردید. اگر نمیخوای جواب های کلیشه ای بشنوی نمیتونم نظری بدم که با جواب هایی که تا بحال شنیدی فرق داشته باشه. مهمترین دلایلش همونهایی هست که تا بحال خیلی زیاد شنیدی و برات کلیشه ای شده . فقط واسه اینکه خیلی حرص نخوری و خودتو اذین نکنی اینو میگم.
در مملکت ما یا باید دیکتاتور باشی تا بتونی عده ای را به اطاعت از خودت وادار کنی یا باید خیلی خیلی دروغگو باشی تا همه حرفاتو باور کنن و ازت حمایت کنند. خوشبختانه ما از این دو نوع ویژگی تو مملکتمون زیاد داریم . فقط چیزی که باقی میمونه اینه که این آدمهای دروغ گوی دیکتاتور اهداف بزرگی مثل شما در زمینه آی تی ندارند و فقط به دنبال اهداف خودشون هستند که اغلب قدرت ، ثروت و یا سیاست است.
وسلام
saied_hacker
چهارشنبه 08 آذر 1391, 08:31 صبح
اینجام یه بحثایی در جریانه (http://barnamenevis.org/showthread.php?358944-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF%D 9%85-%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D9%82%D9%84-%DB%8C%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF)
hamidhws
چهارشنبه 08 آذر 1391, 09:21 صبح
zarifcomputer (http://barnamenevis.org/member.php?124246-zarifcomputer)
حرف دلمو زدی برادر...
AliReza Vafakhah
چهارشنبه 08 آذر 1391, 10:05 صبح
چراش رو بگذارم من بگم
چون کار بزرگ کلاس می خواد ، فرهنگ می خواد ، درک کار تیمی می خواد و الی ماشاالله که ما هیچ کدوم رو نداریم به خصوص کلاسش رو.
hamidhws
چهارشنبه 08 آذر 1391, 16:29 عصر
چراش رو بگذارم من بگم
چون کار بزرگ کلاس می خواد ، فرهنگ می خواد ، درک کار تیمی می خواد و الی ماشاالله که ما هیچ کدوم رو نداریم به خصوص کلاسش رو.
دوست عزیز مگه اون بابا که اونبر کار میکنه یا به قول شما کلاس داره از وقتی از بطن مادر خارج شده باکلاس بوده؟یا برعکس ما از وقتی به دنیا اومدیم درک کار تیمی و کلاس نداشتیم؟اگر اینطوره چرا بیشتره ایرانیای خارج از کشور که اینجا به جایی نرسیدن اونبر مدیر عامل و رئیس بخششون هستن؟
فکر نمیکنی عوامل بیرونی باعث یا مجبورمون کرده که نتونیم تیمی کار کنیم یا به قول شما بی کلاس باشیم؟از نظر من عوامل بیرونی نقشش بیشتر از درونیه.از سیستم آموزشی بگیر تا سیستم اجراییمون مشکل داره پس لطفا بیخودی اونو گردن قشر مردمی نندازید . تنها اشتباه مردم اینه که با اینکه میدونن این سیستم مشکل داره اما سکوت میکنن. من نمیگم کشورهای غربی یا امریکا گل سر سبدن. اما حداقل به علم و زحمات یک شخص بها میده (دلیل پیشرفتشم همینه و همینه که اون الان جهان اوله ما جهان سوم) اما اینجا چی؟ برادر من در کانادا تحصیل میکنه و کمک هزینه زندگیشو از راه تحقیقات برای استاد دانشگاهش در میاره.اما یه نگاهی به مملکت خودمون بنداز. اینجا کی واسه تحقیقاتت ارزش قائله؟کی واس اینکه بری یه مطلب سرچ کنی پول میده؟اینجا من اختراع کردم 6 سال جون کندم اما آخر مجبورم کردن برم اونبر ثبتش کنم!(تازه قبلش سازمان محترم انفورماتیک میخواست ایده مو بدزده!)
دوست عزیز فرق ما با غرب در این چیزایی که گفتی نیست و به ذات ایرانی هم ربط نداره (وگرنه همه ایرانیا در خارج از کشور باید تکی کار میکردن!اما میبینیم توی کار تیمی حتی بهتر از اونبریان)
فرقمون اینه که سیستم غرب و پیاده سازیه سیستم غرب بر پایه علم بنا شده . اونا فهمیدن قدرت ماله کشوریه که علم بیشتری داره بخاطر همینه اونا زمینه رو فراهم میکنن تا منو شما بتونیم کنار هم کار کنیم . سیستمی رو پیاده سازی میکنن که بتونیم به هم اعتماد کنیم و مهمتر از همه واسه علم منو شما و ارزش وقتی که روی کارهای علمی میزاریم ارزش قائلن چون سودشون رو توی همین میبینن.
اما اینجا چی؟ما اینجا سیستم استعداد یابی داریم؟نه عزیزم اینجا تا دلت بخواد استعداد سوزی داریم(خیلی از اونایی که بورسیه میشن و علمشون رو برای غرب میبرن مقصری جز این مملکت پیدا نمیکنی!90 درصد حاضر نیستن برگردن). این مملکت چه سیستمی رو پیاده سازی کرده که منو شما بتونیم کنار هم کار کنیم و بتونیم به هم اعتماد کنیم(حتی واسه شرکت زدنم هزار تا سنگ میندازن که کلا پشیمون بشی). این مملکت چه سیستمی پیاده سازی کرده که منه جوون وقتی ایده ای دارم بتونم با اعتماد کامل اونو ثبت کنم بدون اینکه بترسم یکی بدزدتش؟این مملکت چه سیستمی پیاده سازی کرده که بتونم ایده مو پیاده سازی کنم و بتونم براش سرمایه گذار پیدا کنم؟
من نمیگم همه کارارو باید مملکت بکنه . اما همین جابز یا گیتس با اینکه تنهایی شروع کردن اما حمایت هم ازشون شد . اما اینجا کی حامی میشه؟
اگه بخوام ادامه بدم کتاب میشه و از حوصله بحث خارج.
zarifcomputer
چهارشنبه 08 آذر 1391, 18:39 عصر
در تایید فرمایشات جناب hamidhws (http://barnamenevis.org/member.php?56131-hamidhws) بنده هم مثالی میزنم
امیدوارم در خود باوری به همه عزیزان کمک کنه
بشر بسیاری از پیشرفت های امروز خودشو مدیون الهام گرفتن از طبیعت داره. بسیاری از تصمیمات ساده ولی موثری که در طول تاریخ گرفته بخاطر درست نگاه کردن به رویداد های طبیعی بوده . وقتی تونسته نیرو های طبیعی را مهار کنه به خوبی تونسته از این نیروی مهار شده در جهت منافع خودش ازش استفاده کنه.
قبل از اینکه بشر شروع به سد سازی کنه همیشه آب رودخانه ها یا به زمین فرو میرفت یا در زمان بارندگی طغیان میکرد و یا به مسیر هایی منحرف میشد که از دسترس بشر دور بود. بشر وقتی یاد گرفت که روی رود خانه سد بسازه اول از فرو رفتن آب در طول مسیر جلوگیری کرد . بعد آب را برای مدت زیادی ذخیره کرد تا هر وقت خواست بهترین استفاده را ازش ببره. و با این کار در زمان بارندگی جلو طغیان و خرابی سیل را هم گرفت و ده ها سود دیگه هم در کنارس بدست آورد....
تصمیم گیرندگان کشور های پیشرفته به هر انسان در تمام دنیا (احتمالا) به عنوان یک قطره آب نگاه میکنند. اگر آدم مفیدی باشد ،( علمی باشد یا سرمایه دار یا باهوش و هر مزیت دیگری نسبت به دیگران داشته باشد ) در اولین فرصت با فراهم آوردن امکانات زندگی این فرد را به جامعه خودشون دعوت میکنند تا براشون کار کنه . اونها سدی درست کردند که آدمهای باهوش و پر کار و یا سرمایه دار و .... را در کشور خودشون جمع میکنند و در مواقع نیاز از این پتانسیل به نفع خودشون استفاده میکنند .
و در کشور هایی مثل ایران خشکسالی آدم های بدرد بخور بوجود میاد و هر جا قحط الرجال بشه خب معلومه که کیا میان سر منابع و موقعیت ها و پست ها و ذخایر این مملکت میشینند و سوء مدیریت میکنند.
اونوقت هر آدمی که تو این شرایط سرش به تنش بیارزه به فکر زندگی در شرایط بهتر در کشور های پیشرفته می افته تا اینکه بخواد با ابلهانی مثل ...... سرو کله بزنه تا مثلا اختراعشو ثبت کنه یا برای اجرای ایده خودش باهاشون بجنگه .
به نظر من اگه تو ایران هستید یا به فکر مهاجرت باشید یا آرزو ها ، ایده ها ، اختراعات و هر فکر خوب و بدرد بخوری که دارید را دفن کنید و به حداقل ها راضی باشید . این نهایت زندگی در ایران است . لطفا به بنده انگ بد بینی و یاس نچسبانید .
فراموش نکنید که طبیعت بهترین مدیر است . اگر در نظام طبیعت دخالت کنیم همین میشه که الان شده . ساختن سد در روی رودخانه و فرار مغز ها هر دو به نوعی دخالت در مدیریت طبیعت است .
بازم ببخشید که زیاده گویی کردم
AliReza Vafakhah
پنج شنبه 09 آذر 1391, 08:24 صبح
دوست عزیز hamidhws شما درست می فرمایید ولی منظور من ، مردم نبود بلکه اون آقا بالا سری ها بود. اونهایی که پارتی بازی ، توسرهم زدن ، هزارتارو له کن برو بالا و الی ماشاالله رو بلدن و اگه بری بهشون بگی اشتباهه اصلا تو کتشون نمیره . خلاصه.
حالا من مردمم رو هم مقصر می دونم چـــــــــــــرا؟ آخــــــــــه بابا تا کی سکوت ؟ تا کــــــــی دروغ بشنویم و خودمون رو بزنیم به خواب ؟ تا کـــــــــــــــی .....؟
دیـــگه از بس این سوالات رو از خودم کردم حقیقت خسته شدم و موهای سرم داره سفید میشه، جالبه چندوقت پیش یکی بهم گفت علی کمتر تو فکر باش همه موهات سفید شد.
یه حرفی تو این فروم می زنم خواهشا برید روزها روش فکر کنید و بعد بیاید نظرتون رو بگید.
جوانان دهه 40 (یا همون زمان جنگ) خوشا به حالشون . چــــرا؟ اونها جنگی شد ، رفتند جنگید و خیلی هاشون شهید شدند و حداقل یه افتخاری شد واسشون و یکباره راحت شدند از همه چیز و اونهایی که موندند کم و بیش زنگی هاشون رو جمع و جور کردند و این مملکت هنوز تو بخور بخور نیفتاده بود ولی ما جوانان امروزی هر روز به یه بهانه کوفتی ناامید هستیم ، دلزده و اگه یه روز خوش داشته باشیم پشت سرش 10 روز با ناراحتی رو باید بگذرونیم ، خلاصه اینکه ما همه روزمون در حال مردن به سر می بریم و یا بهتر بگم مرده های متحرکی بیش نیستیم که عروسک خیمه شبازی شدیم.
Felony
پنج شنبه 09 آذر 1391, 09:12 صبح
ولی ما جوانان امروزی هر روز به یه بهانه کوفتی ناامید هستیم ، دلزده و اگه یه روز خوش داشته باشیم پشت سرش 10 روز با ناراحتی رو باید بگذرونیم ، خلاصه اینکه ما همه روزمون در حال مردن به سر می بریم و یا بهتر بگم مرده های متحرکی بیش نیستیم که عروسک خیمه شبازی شدیم.
این ما هستیم که با توقعاتمون زندگی رو برای خودمون سخت میکنیم ، نمیگم همه چیز اینجا درست هست ، نه خیلی چیزها مشکل داره ، خیلی ... ولی فکر نکن اون طرفی ها زندگی خیلی خیلی خوبی دارن ، اونوری ها هم به نوبه خودشون مشکلاتی دارن ، شما هر وقت علمتون رو انقدر بالا بردید که خیلی راحت بتونید برید اونطرف کار کنید ، بعد مطمئن باشید خیلی راحت هم اینطرف میتونید کار و زندگی خوبی برای خودتون بسازید ، اون وقت تنها دلیل مهاجرت ( اگر هنوز بهش تمایل داشته باشید ) میتونه مسائل فرهنگی و سیاسی باشه .
در آخر خودتون رو زیاد درگیر سیاست و این چی کار کرد و اون چی کار کرد ، این دروغ میگه و اون دروغ میگه نکنید ، تو این دوره این کشور بیشتر به همت جوونهاش برای ساختنش نیاز داره نه تخریبش ، برای تخریب دشمن به اندازه کافی داره ، اگر بخوای از الان از این فازها برداری به زودی غم تنهایی اسیرت میکنه ... تا بیای بجنبی پیرت میکنه ... :چشمک:
مگه شما چقدر سن داری که اینطور از ناامیدی حرف میزنی ؟! متاسفانه خیلی از ماها میخوایم 1 شبه ره 100 ساله رو طی کنیم و خودمون و کشورمون رو با افراد دیگه ای مقایسه میکنیم که قیاسشون جایز نیست .
زیاد هم پیگیر این تاپیک نشید ...
روز خوش .
hamidhws
پنج شنبه 09 آذر 1391, 09:21 صبح
AliReza-Vafakhah (http://barnamenevis.org/member.php?74110-AliReza-Vafakhah) به شدت باهات موافقم رفیق!
بخدا دیگه نمیدونم چیکار کنم . اختراعمو که ثبت نکردن . بعد از اون یه پیشنهاد از یک نهاد دولتی داشتم 8 ماه لیست تهیه کردم تحقیق کردم کارو ارزیابی کردم بعدش از شانس ما مملکت دچار بحران مالی شد و گفتن شرمنده بودجه نیست! جدیدا میخوام یه سایت بزنم و احساس میکنم وبسایت مفیدی میتونه باشه اما خدا شاهده حتی پول سرورم ندارم! کسیم نیست که روی طرحمون سرمایه گذاری کنه یا لاقل یه راه نشونمون بده.
چرا یکی مثل من که کل جوونیشو پای علم گذاشته (که ای کاش نذاشته بودم) توی سن 23 سالگی مجبورم واسه گذران زندگی دست به هر کاری بزنم ! بخدا نمیخوام نا شکری کنم اما حقم این نبود و مقصرم کسایی میدونم که واسه این مملکت تصمیم میگیرن
من که ازشون نمیگذرم امیدوارم خدا هم نگذره
شما هر وقت علمتون رو انقدر بالا بردید که خیلی راحت بتونید برید اونطرف کار کنید ، بعد مطمئن باشید خیلی راحت هم اینطرف میتونید کار و زندگی خوبی برای خودتون بسازید ،
جناب تاجیک جسارتا کاملا باهاتون مخالفم.برادر بنده در مقطع دکترای هوش مصنوعی بورسیه شده و از نفرات برتر کنکور کارشناسی ارشد هم بوده با رتبه تک رقمی . توی شریف درس خوند با معدل بالای 18 فارغ التحصیل شد اما اینجا براش هیچکاری نکردن!تا قبل اینکه بره استاد دانشگاه بود توی آموزشکده ها . حتی قرارداد رسمی هم باهاش نبستن!با حقوق بخور نمیر. اما اونبر که رفته با اینکه دانشجو هست و شغلی نداره اما دولت کانادا 4 برابر دستمزد داخل ایران بهش میده + خونه و هزینه دانشگاه . تورو خدا وقتی از چیزی اطلاعی ندارید ....
یا یکی مثل خود من . با داشتن چنتا مقاله علمی در ژورنال های معتبر و بتازگی هم قصد ثبت پتنت دارم . همین الان هم به راحتی میتونم بورسیه بشم و هم اقامت دائم بگیرم . تنها دلیل موندنم گرفتن مدرک کارشناسی و مشکل سربازی هست.
با اینکه میتونم واسه مملکتم مفید باشم اما اینجا حتی اختراعمو هم ثبت نکردن! اینجا مجبورم واسه گذران زندگی دست به هر کاری بزنم. خدایی واسه چی؟منی که از 13 سالگی پروژه تحویل میدادمو در مورد منطق محض یا الگوریتم های فشرده سازی تحقیق میکردم چرا باید بعد از ده سال به نون شب محتاج باشم.
برادر عزیز من هر کاری بگی کردم .هرچی بگی تلاش کردم اما آخر به این نتیجه رسیدم که این مملکت ارزششو نداره چون کسی برات ارزش قائل نیست . وسلام
Felony
پنج شنبه 09 آذر 1391, 09:52 صبح
دوباره ميگم :
این ما هستیم که با توقعاتمون زندگی رو برای خودمون سخت میکنیم
من موندم پس كاربران ديگه اين سايت منجمله مديرانش چطور اينجا دارن زندگي ميكنن ، شما در حال حاظر چه تخصصي داريد ؟
AliReza Vafakhah
پنج شنبه 09 آذر 1391, 13:09 عصر
آقا مجتبی بگذار یه چیز بگم در رابطه با سطح توقعا
بردار من و شما رو کاری بهمون کردن که به کمترین امکانات ، سطح رفاهی و الی ماشاالله راضی باشیم.
بردار شما در تهران هستید من در کاشان. شما بخوای یه واحد آپارتمان 70 متری در یه منطقه متوسط تهران تهیه کنی چقدر باید پول بدی؟ حالا من مقدار کم کم رو در نظر می گیرم که شاید بچه تهرانی ها با خوندن پستم بخندن ، میگیم شما 70 میلیون بده یه آپارتمان 70 متری بخر. خوب حالا درآمد شما در بهترین شرایط ماهانه 2 میلیون خوب ، فرض کنیم شما هیچ هزینه ای برای خود ایجاد نمی کنید (مثل پوشاک ، خوراک ، Tablet و labtop و....) خدا شاهده چند سال باید نخری ، نپوشی ، درست تفریح نکنی ، حسرت همه چیز رو بخوری تا یه آپارتمان 70 متری بخری!!! و حالا من درآمد در کاشان هست ماهانه 500 هزار تومان و باید چندتا از این 500 هزار تومان ها جمع بشه تا یه خونه کوچیک 90 متری بسازم؟ خدا میدونه !!!
داداش من برای شما و سایر مدیران سایت احترام زیادی قائل هستم ولی بیایم و با خودمان رو راست باشیم کسی که خواب هست رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو زده به خواب نـــــــــه نمیشه بیدارش کرد.
من وطن فروش نیست و همین الآن اگر برای وطنم ، ناموسم ، امنیتم و ... مشکلی ایجاد بشه مطمئن باشید در مقابل تمامشون تا پای جون ایستادگی می کنم و وطنم ، زادگاهم را بی بیگانگی در قربت ترجیح نمیدم حتی اگر دولت مردان حق مرا ضایع کنند....
در آخر یه حرفی بزنم که به ته دل همه بنشین.
هیچ وقت ، هیچ چیز پایدار نیست و هیچ وقت ظلم پایدار نخواهد بود. هر چیزی یه دورانی داره و آخرش باید تمام بشه ، مثل همون کد نویسی خودمون(begin ....end).
hamidhws
شنبه 11 آذر 1391, 04:41 صبح
من موندم پس كاربران ديگه اين سايت منجمله مديرانش چطور اينجا دارن زندگي ميكنن ، شما در حال حاظر چه تخصصي داريد ؟
تا شما به چی بگید زندگی. اما قبول دارم توقع من بالاست چون میزان زحمتمم بالاست.من شده تا روزی 20 ساعت هم کار کردم . اما منی که همه چیمو پای اینکار گذاشتم و وقتی میبینم واقعا در بعضی مسائل واقعا مستعدم نباید کمی هم توقع داشته باشم؟
اگرچه شرایط بلایی سر من آورد که به همون کار های پیش افتاده برنامه نویسی در شرکت هایی که فقط اسم شرکتو هم دارن راضی هستم . اما افسوس که همینم نیست! بدبختی همه کارها برای تهران هست و منی که توی شیراز زندگی میکنم خیلی سخت کار پیدا میشه!شما میتونید به همین آگهی استخدام همین سایت یه نگاه بندازید!
در مورد تخصص هم اگه منظورتون تخصصی که باهاش پول در میارم . برنامه نویسی . تسلط کامل به تمام زبان های دات نت (ویندوز و وب) که وبش شامل سیلورلایت هم میشه . (تسلط کامل دارم و چندین ساله که به صورت حرفه ای کار میکنم)
همچنین زبان هایی مثل دلفی (2 سال در یک تیم برنامه نویسی این زبون رو آموزش دیدم) و زبان های دیگه مثل vb6 ,...
در خیلی از زمینه های دیگه هم فعالیت تحقیقاتی داشتم اما کسی توی این مملکت واسه این چیزا پول نمیده
حمیدرضاصادقیان
شنبه 11 آذر 1391, 07:54 صبح
در خیلی از زمینه های دیگه هم فعالیت تحقیقاتی داشتم اما کسی توی این مملکت واسه این چیزا پول نمیده
دوست عزیز میشه بفرمایید ماهاچطوری پول درمیاریم؟؟
یکی از دوستان من استاد راهنمای دانشجوهای دکتری در تهران وشریف هست. در زمینه مهندسی نرم افزار.درکارهای تحقیقاتی بر روی پروژه های پردازش تصویر.
بودجه تحقیقاتی که از دانشگاه اوتاوا گرفته اینجا به دانشجوها پول میده وحتی براشون بورسیه میگیره و زیر نظر دانشگاههای خودمون داره باهاشون کار میکنه.این نمونه ای هست که بنده به چشم خودم دیدم.
دوست عزیز کسی نمیخواد بگه مشکلی وجود نداره.درهرمملکتی مشکل وجود داره. شاید الان بری مثلا با مردم آمریکا صحبت کنی بگن ایران مشکل نداره(مثال عرض کردم) ولی وقتی بیان داخل تازه با مشکلات روبرو خواهند شد.
باید سعی کنیم از مشکلات ، برای خودمون یک راهکار بسازیم. به قول معروف میگن آدمهای موفق کسانی هستند که یا راهی خواهند ساخت یا راهی خواهند یافت. آدمهای خیلی زیادی هستند که تو ثبت اختراع شما کمک کنند چون میدونند براشون نون هم داره.و خیلی ها هستند که میتونند باهاتون شریک بشن.خیلی از شرکتها در این زمینه کار میکنند و دیدهای بزرگی دارند.
شخصا برنامه نویسانی میشناسم که درآمد ماهانه اونها به ماهی 10 میلیون تومان هم میرسه.ولی خوب واقعا حرفه ای هستند.در کار خودشون حرف برای گفتن دارند.
باید ببینیم تعریف ما از حرفه ای بودن چیه؟؟
بنده خدایی اومده بود برای استخدام ، میگه SQL Server حرفه ای هستم. بهش میگم فرق Inner join,Outer Join چیه .؟ میگه نه دیگه اینقدر....
پیشنهاد میکنم حتما تو همایش الکامپ شرکت کنید مطمئن باشید کسانی هستند که شمارو کمک کنند.
همین دوستمون که عرض کردم بالاترین تحصیلات آکادمیک رو داره و جز اساتید برتر دانشگاه اوتاوای کاناداست و شهروند اونجا هست و.... الان به دلیل فشارهایی که بهش اومده مجبور شده نقل مکان کنه.
پس اینجوری نیست برای اتباع خارجی ارزش قائل باشن.
درهرصورت به جز خودمون کسی برامون ارزش قائل نمیشه. برخوردهامون ، صحبتهامون ، به مابقی اجازه میده چطور باهامون رفتار کنند.
اگر برای ثبت اختراع باکسی که اینکارو کرده مراجعه میکردید شاید نظرشون تفاوت میکرد(عرض میکنم شاید)
آرزوی موفقیت و شادکامی براتون دارم.
eshpilen
شنبه 11 آذر 1391, 08:23 صبح
بالا برید پایین بیاید، نمیشه ماست مالی کرد، سیاست خارجی و داخلی حکومت تاثیر داره و خیلی هم تاثیر داره.
خدایی این چند وقته همه چیز بهم ریخته (حداقل از نظر اقتصادی).
همین الان با ماشین کرایه که اومدم شرکت، طرف کرایه ای رو که همین چند وقت پیش 50 تومن اضافه کرده بودن و شده بود 350 تومن، 50 تومن دیگه هم گرون کرد و گفت 400 تومن شده.
البته از یکی دو روز پیش بعضی راننده ها به بهانه هایی مثل نداشتن پول خورد 400 تومن میگرفتن.
من به طرف اعتراض کردم و اونم تا آخر که پیاده بشم یه چیزهایی زیر لب ور ور کرد که اصلا نفهمیدم. آخرش هم از همه همون 400 تومن رو گرفت.
این وضعیت واقعا اینطور نبود قبل از این وضع بحرانی فعلی و تحریم ها و فشارها. دیگه اینطوری هم نبود خدایی. خیلی بهتر بود. چیزها گرون میشد اما در فواصل خیلی طولانی تر و با حساب و کتاب بیشتر. یه نظارتی بود.
الان میبینی یه ماست که میخری هفتهء بعد 500 تومن گرون میشه.
نمیدونم این وضعیت تا کی میتونه اینطور ادامه پیدا کنه.
بهرحال اینا همش بخاطر سیاسته.
البته اونایی هم که خوب جا افتادن و مایه ای دارن و/یا پایه ای، مسلمه که خیالشون خیلی راحتتره و بقیه رو به این شکل و گفته ها که میبینید ارشاد میکنن.
میگن سوار از پیاده خبر نداره.
ضمنا از کجا معلوم شاید نون بعضی افراد توی نظام حاکم نباشه که اینطور کلمات قصار میگن.
آقایی که حرفهای قشنگ و با اعتماد به نفس میزنی، واقعا مطمئنی ظرفیت برای همه هست و شما شانس نیاوردی؟ بعدشم مگه شغل و سطح فقط مال شماست؟ انواع دیگر شغل های پایین تر و متفاوت هم داریم. انواع دیگر سطح هم داریم. یعنی اینا باید برن بمیرن؟ اون کارگر، اون کارمند، اون پادوی بیچاره.
حالا این پست من رو هم که حذف یا ویرایش خواهند کرد و شاید منم اخراج کنن (البته احتمالا موقتی).
بهرحال خودتون بخونید و قضاوت کنید تا سانسور نشده.
این مملکتی که آدم نمیتونه حرف و اعتراضش رو هم توی محیط نت بزنه، دیگه چکار میشه کرد آخه از چیش دفاع کنیم واسه چی تلاش کنیم؟
تازه مملکت وضعش کمی ثبات و بهبود داشت.
منکه اصلا اهمیتی نمیدم. چون واقعا از دست منم خارجه.
من حرفام رو زدم.
وقتی مملکتت، مردم خودت، اینقدر ظرفیت ندارن، واسه چی اینقدر پیش میری که همه چیز خراب بشه و امنیت کشور هم به خطر بیفته؟
این کجاش عاقلانه است؟
حمیدرضاصادقیان
شنبه 11 آذر 1391, 09:21 صبح
البته اونایی هم که خوب جا افتادن و مایه ای دارن و/یا پایه ای، مسلمه که خیالشون خیلی راحتتره و بقیه رو به این شکل و گفته ها که میبینید ارشاد میکنن.
میگن سوار از پیاده خبر نداره.
ضمنا از کجا معلوم شاید نون بعضی افراد توی نظام حاکم نباشه که اینطور کلمات قصار میگن.
آقایی که حرفهای قشنگ و با اعتماد به نفس میزنی، واقعا مطمئنی ظرفیت برای همه هست و شما شانس نیاوردی؟
دوست عزیز یک ذره با دید بازتر و بدون غرض نوشته هامو بخون.
عرض کردم مشکل همه جاهست. یک جا بیشتر یک جا کمتر.
بعدشم مگه شغل و سطح فقط مال شماست؟ انواع دیگر شغل های پایین تر و متفاوت هم داریم. انواع دیگر سطح هم داریم. یعنی اینا باید برن بمیرن؟ اون کارگر، اون کارمند، اون پادوی بیچاره.
درسته.این اقشار خیلی تحت فشارن و کاملا مشهوده و همه هم دارن میبینن و اگر کسی انکار کنه چشمشو به واقعیات بسته.
عرض کردم خودمون باید تلاشی کنیم و از این مخمصه خارج بشیم حداقل موقتی.
اگر ما به فکر خودمون نباشیم قاعدتا کس دیگه ای هم به فکر ما نخواهد بود.
هرکس بنا به شرایط زندگیش باید توقعاتی داشته باشه و نسبت به زحمت و تلاشی که کرده دستمزد میگیره. شخصی که تا 40 سالگی دنبال تجربه و کار خاصی نرفته الانم باید بامشقت زندگی کنه هرجای دنیا هم باشه همین قانونه.باید به یک پول بخور ونمیر کفایت کنه. کسی هم که زحمت میکشه بیشتر درمیاره.
بله قبول دارم الان شرایط خیلی سختتر شده و همونی هم که خوب زحمت میکشه دچار مشکل شده ولی شخصا امیدوارم هرچه زودتر از این بحران خارج بشیم.
من هم دراین مملکت زندگی میکنم و همینجا دارم پول درمیارم و به هیچ ارگان خاصی هم وابسته نیستم.پس منم همه این مشکلاتو میبینم.
ولی با ناله زدن و اعتراض تو یک فرومی که هیچ فایده ای نداره ، چیز خاصی نصیب مانخواهد شد به جز اینکه یک موج منفی به خودمون میدیم و اگر میتونستیم دوتا کار مفید بکنیم ازاونم عقب میافتیم.
یا باید شرایطش باشه بریم یک کشوری که حداقل مشکلات رو داره ، یا اگر نمیتونم و در این مملکت قدرتی داریم مشکلی رو حل کنیم ، یا اگر قدرتی هم نداریم تلاش کنیم وضعیت خودمون حداقل در یک حالت Stable بمونه تا ازاین بحران خارج بشیم.
روز خوش.
(خواهشا برای ادامه حیات تاپیک مقداری رعایت کنید تا مجبور به قفل تاپیک نشم)
hamidhws
شنبه 11 آذر 1391, 09:23 صبح
سلام جناب صادقیان عزیز
بودجه تحقیقاتی که از دانشگاه اوتاوا گرفته
این بودجه رو هم دانشگاه اوتاوا داده وگرنه توی این مملکت کسی برای کارهای صرفا تحقیقاتی هزینه نمیکنه (حداقل بصورت رسمی)
مثلا آیا سازمانی در این مملکت هست که حاضر باشه روی یک پروژه تحقیقاتی که معلوم نیست به نتیجه میرسه یا نه سرمایه گذاری کنه؟
اگر برای ثبت اختراع باکسی که اینکارو کرده مراجعه میکردید شاید نظرشون تفاوت میکرد
عذر میخوام این قسمتو متوجه نشدم (کسی که اینکارو کرده؟)
hamidhws
شنبه 11 آذر 1391, 09:30 صبح
برای ثبت اختراع مراجعه نکردم چون دفترش تهران بود اما مکاتبه کردم که جواب ندادن!
اما سازمان انفورماتیک جواب داد . گفتن متاسفانه قوانینی برای ثبت ایده هایی که از فرمول ها و الگوریتم ها تشکیل شدن نداریم! (شانس اوردیم انیشتین ایرانی نبود وگرنه نمیتونست e=mc2 رو ثبت کنه!)
حالا به نظر شما این ایده(روش جدیدی برای پایین آوردن ترافیک شبکه )بهتر نبود یه قوانینی اینبر باشه که بتونم توی مملکت خودم ثبتش کنم نه اینکه برای اون اجنبی!همینه که عقب مونده شدیم دیگه . جالب اینجاست از همینجا خودشون میگن برو اونبر ثبت کن !
حمیدرضاصادقیان
شنبه 11 آذر 1391, 09:37 صبح
برای ثبت اختراع مراجعه نکردم چون دفترش تهران بود اما مکاتبه کردم که جواب ندادن!
متاسفانه یکی از ضعفهای ارگانهای این شکلی این هست که مکاتبه ای جواب دقیقی نمیدن. به همین خاطر عرض کردم با کسی که یک اختراع ثبت کرده باشه صحبت کنید دقیقتر میتونید به نتیجه برسید.
باید تشریف ببرید دفتر اصلی با افراد آشنا بشید تا متوجه بروکراسی سازمانی بشین بعد بتونید ثبت کنید وگرنه معمولا این جوری جواب نمیدن.(اگر با مکاتبه جواب میدادن که... خودتون میدونید )
خیلی ازدوستان سایت هستند که ایده هاشونو نیز به ثبت رسوندن و فکر میکنم بارها نیز درموردش صحبت کردن.اگر جستجو کنید متوجه میشین.
eshpilen
شنبه 11 آذر 1391, 10:12 صبح
ولی با ناله زدن و اعتراض تو یک فرومی که هیچ فایده ای نداره ، چیز خاصی نصیب مانخواهد شد به جز اینکه یک موج منفی به خودمون میدیم و اگر میتونستیم دوتا کار مفید بکنیم ازاونم عقب میافتیم.
ببین من خودم آدم قانع و منعطفی هستم (تا این حد که حاضر شدم تا آخر عمرم عزب و مجرد بمونم بخاطر شرایط زندگی که برام غیرقابل قبول و غیرقابل تحمله). و سعی میکنم واقعگرا و عملگرا باشم. از اونایی نیستم که هیچ کاری نکرده و هیچ پخی نشده همش انتظار دارن و میگن خارجیها فلان دارن و حکومتشون براشون فلان میکنه.
ولی متوجه یه چیز دیگه ای شدم توی این مملکت و این حکومت.
اینکه خانه از پای بست هم مشکل داره.
و اینکه یک منشاء مشکلات ما جز با از بین رفتن یک طرز تفکر و ایدئولوژی ناکارا و اشتباه حل نخواهد شد.
و لازمهء این آموزش مردم و آگاهی دادن و مطرح شدن ایراد و انتقاد و تفکرهای دیگر و جایگزینه.
وگرنه خیلی ها متوجه نمیشن. نوجوان های ساده و ناپخته و واقعیات رو تجربه نکرده، آدمهای بی درد، آدمهای مخ تعطیل، شستشوی مغزی ها، آدمهای بی خبر از واقعیات دنیا. اینها همه هوادار این سیستم هستن و تا هستن این سیستم بیشتر پایدار میمونه و خودش رو مشروع و برحق میدونه، و خودش رو به همه تحمیل میکنه.
یا اگر نمیتونم و در این مملکت قدرتی داریم مشکلی رو حل کنیم ، یا اگر قدرتی هم نداریم تلاش کنیم وضعیت خودمون حداقل در یک حالت Stable بمونه تا ازاین بحران خارج بشیم.
دیگه کار از این حرفا گذشته.
ضمنا یه هسته ای داره ممکلت ما که مدام این بحرانها و تهدیدها رو خودش موجب میشه.
تا کی مسکن بجای درمان و پیشگیری؟
بالاخره حداقلش باید مطرح کرد و بحث کرد و به فکر چاره اساسی برای آینده بود.
ضمنا بنظر من مخالفت با سیاست های حاکم و نشون دادن اعتراض و نارضایتی خودمون از منشاء اصلی این مشکلات، و کم شدن حامیان اون، یک راهکار منطقی و شدنی برای رسیدن به همین وضعیت بقول شما Stable میتونه باشه، چون تمام این مسائل و سرنوشت اون و تغییر وضعیت، به تفکر حاکم و تصمیمگیری ها و عملکرد اون بسیار بستگی داره؛ که بر اساس واقعیت و عقل و خرد باشه یا نه. وگرنه ما ابزار عملی دیگری در اختیار نداریم که مشکل رو از ریشه خشک کنیم.
eshpilen
شنبه 11 آذر 1391, 10:18 صبح
شانس اوردیم انیشتین ایرانی نبود وگرنه نمیتونست e=mc2 رو ثبت کنه!
فرمولهای ریاضی رو نمیشه ثبت اختراع کرد. اولا کشف هستن و نه اختراع، دوما بعضی چیزها رو نمیشه انحصاری کرد، مثل قوانین طبیعت (مثل علم فیزیک) و چیزهای مورد استفاده همگان. روی فرمولهای ریاضی هم نمیشه هیچگونه حق انحصاری داشت.
در ضمن بعضی ها مثل ریچارد استالمن اعتقاد دارن که الگوریتم ها هم درواقع جزو همین موارد هستن و شباهت زیادی با فرمول های ریاضی دارن از نظر ماهیت.
کلا Patent های نرم افزاری مورد بحث و مخالفت زیادی هست.
Patent های نرم افزاری هم مقولهء نسبتا جدیدی هستن نسبت به بقیهء انواع انحصار فکری، و بعدا انحصار فکری به این مقوله بسط داده شد، که بعضیها منشاء اون رو درست نمیدونن (میگن افراد غیرمتخصص سرخود این کار رو کردن بخاطر منافع غیرمستقیم خودشون از این قوانین). همهء کشورها هم Patent های نرم افزاری ندارن.
البته فراموش نکن که کپی رایت نرم افزاری یه چیز دیگس و با Patent های نرم افزاری فرق میکنه.
سعی کن زیاد انحصارگر نباشی.
فکر کن خودت از تاریخی و دریایی از زحمت و دانش و اختراعات و اکتشافات دیگران بطور رایگان و آزادانه و بدون انحصار استفاده کردی تا تونستی پخی بشی و امروز برای خودت مدعی باشی و شاید تو بتونی هم چیز کوچکی به این مجموعه اضافه کنی که درمقابل این همه نعمت رایگان سر سوزنی هم نیست.
eshpilen
شنبه 11 آذر 1391, 12:16 عصر
من یکی از قانع ترین آدمهای روزگار هستم.
از ازدواج گذشتم، عزب ماندم.
انتظاری هم ندارم.
نه اتومبیل دارم و میخوام، نه امکانات دیگری. صرفا نیازهای ضروری زندگیم رو میخوام. چون مجبورم.
رایانهء من احتمالا از همتون درپیت تره. تازه دست دوم گرفتم از فامیلمون.
گوشی موبایلم هم قدیمیه. تازه اونم کس دیگه بهم هدیه داد.
درآمدم ناچیزه.
ولی یه ارث و سرمایه ای از پدرم داشتم که کمک خرجه.
از دار دنیا فقط همینا رو میخوام. بعلاوهء یک رایانه و اینترنت فقط برای اینکه بتونم یاد بگیرم، کمک بگیرم، با علم روز دنیا پیش برم، ارتباط داشته باشم، بدونم واقعا توی دنیا چی میگذره، کی راست میگه کی دروغ، مشارکت کنم. تازه همینش رو هم نهایت به تنم مالیدم که یک وقتی شاید نشه و نداشته باشم. یعنی فقط زنده باشم و بخورم و بخوابم و منتظر باشم که عمرم تموم بشه.
و این نظام اینقدر غیرمنطقیه و اینقدر بی ثباتی ایجاد کرده و زندگی رو ناجوانمردانه ساخته که حتی آدمی مثل من با این همه گذشت و قانع شدن، احساس خطر میکنه. نگران اینه که آیا در آینده باید بخاطر همین زندگی درپیت و مسخره هم دنبال دو لقمه نان بدوه یا نه.
این اصلا مسخره است. از مسخره هم مسخره تر!
چرا یک آدمی که هیچی نمیخواد جز ضروریات و اولیه ترین چیزهای حیاتی که خدا بهش داده، باید مجبور باشه اینقدر نگرانی و رنج داشته باشه؟
و سوال اینه که من واقعا درک نمیکنم پس بقیهء مردم که اینقدر نیازهای بیشتر دارن چطور زندگی میکنن و چطور این شرایط رو تحمل میکنن.
واقعا بدبخت هستن این ملت.
و تمام اینها باوجود این همه منابع طبیعی عظیم و پتانسیل های کشور ماست.
واقعا که آخر مسخره است!
مهران رسا
شنبه 11 آذر 1391, 12:35 عصر
شما هر وقت علمتون رو انقدر بالا بردید که خیلی راحت بتونید برید اونطرف کار کنید ، بعد مطمئن باشید خیلی راحت هم اینطرف میتونید کار و زندگی خوبی برای خودتون بسازید ، اون وقت تنها دلیل مهاجرت ( اگر هنوز بهش تمایل داشته باشید ) میتونه مسائل فرهنگی و سیاسی باشه .
خب قطعاً برای یک فرد متخصص همه جا کار پیدا میشه. اما فرقش اینجاست که شما اینجا هفته ای 80 ساعت (و شاید بیشتر) کار میکنی و درآمدت حتی برای زندگی کردن در خود ایران هم کافی نیست. شاید بخوای دوباره بحث انتظارات و توقعات رو مطرح کنی اما محض اطلاعتون باید بگم یک برنامه نویس معمولی در سیدنی ماهانه 6 هزار دلار درآمد داره. یعنی 18 میلیون تومن. هرچقدرشم به عنوان مالیات در نظر نگیری و هرچقدرم خوش بین باشی بازم این درآمد برای یک برنامه نویس در ایران رویایی به نظر می رسه. البته اگر این بحث 1 سال پیش مطرح شده بود (در زمانی که دلار 3 هزار تومان نبود)، قضیه خیلی فرق میکرد و میشد جوره دیگه ای به موضوع نگاه کر و نتیجه گرفت. اما الآن تفاوتش واقعاً فاحش و اسف باره. نتیجتاً میشه گفت در حال حاضر، وضعیت بد اقتصادی کشور، اولین و مهم ترین دلیل برای مهاجرت می تونه باشه.
پ.ن : این تفاوت ها وقتی به خوبی نمایان میشن که مثلاً شما بخوای یه دونه iPad بخری. iPad همون iPadئه فقط متاسفانه قیمتش یک سوم حقوق شما و یک دوازدهم حقوق برنامه نویس استرالیایی هست.
We are poor people :)
eshpilen
شنبه 11 آذر 1391, 12:53 عصر
یه طرفی چند روز پیش در ایستگاه اتوبوس آشنا شدیم که میگفت از ترکیه اومده اینجا چون مادرش فوت کرده و برادرش اینجا تنهاست.
گفتش اونجا توی کار تولید شلوارهای مارک دیزل بوده و درآمد روزانه 400 هزار تومن به پول ایران داشته. البته گفتش تا 250 اش خرج خورد و خوراک و زندگی میشده، و 200 اش رو میشده پس انداز کرد (البته گفتش به شرطی که اهل عیاشی نباشی).
میگفت اینجا وضعش خیلی خرابه و تعجب کرده از شدت گرانی ها. فعلا اینجا توی یک رستوران کار گیر آورده بود.
ضمنا از نظر اخلاقی هم میگفت وضع اینجا خیلی خراب شده و حتی ترکیه هم اینطور مسخره بازی نیست. گفت اونجا هرچیزی جای خودش رو داره و مردم اینقدر گرسنه توی خیابون نمیچرخن و دنبال هر بهانه ای نیستن واسه این کارا.
مملکت ما در مرز فروپاشی نگه داشته شده.
خدا آخر و عاقبتمون رو بخیر کنه.
البته ما که کار خودمون رو میکنیم.
ولی این حرفا رو هم نگی که دیگه هیچ. اصلا برای یک عده که خیلی هم تاثیرگذار هستن توی جهت مملکت انگار مشکل جدی ای وجود نداره!!
اصلا یک سری چیزها رو نمیبینن.
بابا مگه ما چی خواستیم.
مگه هواپیمای شخصی یا خونه استخردار خواستیم؟
نه والا من میگم ماشین هم نمیخوام. زن و زندگی هم نمیخوام. فقط بذارید آسوده زندگی کنیم.
اگر تونستید اینترنت رو هم نگه دارید و قطعش نکنید.
خیلی ممنون. تشکر میکنم.
Felony
شنبه 11 آذر 1391, 13:25 عصر
خوب تفاوت نظرها زیاد هست ، ما هم چندین بار گفتیم که مشکل هست و نمیشه انکار کرد ...
دوستانی هم که میان از درامد برنامه نویس و ... در خارج از کشور میگن بهتره یاداوری کنم اینجا یک انجمن تخصص هست که اکثریت کارشون برنامه نویسی هست و همه خوب میدونن کجا چقدر حقوق میدن ...
آقای صادقیان هم تذکر دادن ، لطف کنید این نوع انتقادات رو در اینجا مطرح نکنید ، سایت برنامه نویس به اندازه کافی چوب این نوع حرف های کاربرانش رو خورده و چندین بار به همین دلایل طعم فیل... رو چشیده ، اونوقت اگر این تاپیک حذف یا کاربرانی که بحث رو دارن به این سمت میبرن جریمه یا محروم بشن میگید آزادی بیان نداریم ، اینجا جای این حرف ها نیست ، انجمن هایی برای همین حرف ها تو نت پیدا میشه که میتونید برید اونجا از این بحث ها کنید .
@ eshpilen ، لطفا تمومش کن .
hamidhws
شنبه 11 آذر 1391, 14:57 عصر
فرمولهای ریاضی رو نمیشه ثبت اختراع کرد. اولا کشف هستن و نه اختراع، دوما بعضی چیزها رو نمیشه انحصاری کرد، مثل قوانین طبیعت (مثل علم فیزیک) و چیزهای مورد استفاده همگان. روی فرمولهای ریاضی هم نمیشه هیچگونه حق انحصاری داشت.
عرض کردم ثبت ایده نه اختراع دوست عزیز . دوما منظورم از ثبت انحصار طلبی نبود بلکه مثلا اگه انیشتین وقت گذاشت یه قدمی واسه علم برداشت نیارن به اسم بقال سر کوچه ثبت کنن
سعی کن زیاد انحصارگر نباشی.
فکر کن خودت از تاریخی و دریایی از زحمت و دانش و اختراعات و اکتشافات دیگران بطور رایگان و آزادانه و بدون انحصار استفاده کردی تا تونستی پخی بشی و امروز برای خودت مدعی باشی و شاید تو بتونی هم چیز کوچکی به این مجموعه اضافه کنی که درمقابل این همه نعمت رایگان سر سوزنی هم نیست.
به خدا همین طرز فکر باعث شده اینقدر خار و ذلیل بشیم! نشستیم فکر میکنیم همه نوکر ما هستن وظیفشونه واسه راحتی من عمر و جوونیو زندگیشونو بذارن! خدایی یه مقایسه بین فرهنگ غرب با فرهنگ خودمون انجام بدید.ببینید اونا چقدر برای مفاخر کشورشون ارزش قائلن.دقیقا بر عکس مملکت ما! چرا اینقدر ارزش علم و کسی که در این راه قدم بر میداره رو حقیر میشماریم؟چرا فکر میکنیم وظیفه اون شخصه یا اون شخص نوکر منو شماست که جون بکنه و خودش از گشنگی بمیره اما نتیجه زحماتشو مفت بریزه تو شکم من و تو.
همون خدایی که همه سنگشو به سینه میزنن گفته کافر دانا پیش من ارزشش از عابد نادان بیشتره یا 2 ساعت فکر کردن بهتر از 70 سال عبادته و..
واقعا حیف ...حیف از زحمتی کع برای چنین مردمی با چنین نگرشی کشیده میشه! (دوست عزیز خدای نکرده فکر نکنید روی صحبتم با شماست . خیر. این رو کلی عرض کردم چون این طرز فکر بین مردم این مملکت اپیدمی شده)
hamidhws
شنبه 11 آذر 1391, 15:07 عصر
متاسفانه یکی از ضعفهای ارگانهای این شکلی این هست که مکاتبه ای جواب دقیقی نمیدن. به همین خاطر عرض کردم با کسی که یک اختراع ثبت کرده باشه صحبت کنید دقیقتر میتونید به نتیجه برسید.
بهتره عرض کنید سازمان های این شکلی وطنی! بنده با سازمان ثبت اختراعات امریکا هم مکاتبه کردم و کمتر از یک روز جوابمو دادن و مراحل کار رو قدم به قدم بهم توضیح دادن.
خیلی ازدوستان سایت هستند که ایده هاشونو نیز به ثبت رسوندن و فکر میکنم بارها نیز درموردش صحبت کردن.اگر جستجو کنید متوجه میشین.
اینجا ثبت کردن یا اونبر؟
اگه اینجا جایی واسه اینکار هست ممنون میشم راهنمایی کنید
hamidhws
شنبه 11 آذر 1391, 15:13 عصر
جناب تاجیک مطمئن باشید نه من نه هیچ کدوم از کاربرای فهیم سایت برنامه نویس هم دلشون نمیخواد سایت فی...ت ر بشه . بنده سعی کردم حد الامکان به کلماتی که استفاده میکنم توجه داشته باشیم. اما اینم باید در نظر بگیریم که هدف من از برپایی این تاپیک کمک و پیدا کردن چاره برای تغییر و کمک به شرایط فعلی مملکت در زمینه تخصص دوستان هست . بنده سایتی بهتر از این سایت برای درج چنین مطلبی پیدا نکردم . امیدوارم سوء تعبیر نشه
shahmohammadi
شنبه 11 آذر 1391, 18:14 عصر
سلام.
خودم مدت ها بر روی الگوریتم های فشرده سازی کار کردم و وقتی به نتیجه رسیدم توی این مملکت بدلیل نداشتن قوانین مربوط به ثبت اینگونه اختراعات مجبور شدم اونبر پیگیری کنم . بخدا تا اونجای آدم میسوزه وقتی میبینه میتونه اما بدلیل نادانی برخی که خود را دانا میدانند نمیتونه!
خوب توي كدوم كشور اين امكان رو گذاشتند كه مي خاهيد در كشور ما هم بگذارند. كافيه در هر كشوري كه هستيد در يك مقاله ي بين الملي (ISI) چاپش كنيد يا در يك كنفرانس بين المللي شركت كنيد و در اونجا با مقاله تون كه در اين مورد نوشتيد الگوريتمتون رو معرفي كنيد. البته توي اين جور جاها فكر مي كنم موقعي كارتون رو قبول مي كنند كه بهبودي نسبت به كار هاي قبلي داشته باشه.
به همين راحتي.
خوب حالا مي شه بگيد الگوريتمتون چي بوده و توي اون ور چطوري ثبتش كرديد.
eshpilen
یک شنبه 12 آذر 1391, 09:12 صبح
عرض کردم ثبت ایده نه اختراع دوست عزیز . دوما منظورم از ثبت انحصار طلبی نبود بلکه مثلا اگه انیشتین وقت گذاشت یه قدمی واسه علم برداشت نیارن به اسم بقال سر کوچه ثبت کنن
خب شما کافیه در یک مکان معتبر حتی فقط یک مقاله منتشر کنی.
تاریخش که پاشه. نیازی به ثبت رسمی جداگانه نیست.
مطمئن باش اگر سند باشه، هیچوقت دلیلی نداره و نمیشه که به اسم کس دیگری ثبت بشه.
الان دانشمندان خیلی قدیمی که اون موقع هیچ امکانات ثبت و اینها هم نبوده مگه اکتشافات و اختراعات اونا رو به نام کس دیگری زدن؟
به خدا همین طرز فکر باعث شده اینقدر خار و ذلیل بشیم! نشستیم فکر میکنیم همه نوکر ما هستن وظیفشونه واسه راحتی من عمر و جوونیو زندگیشونو بذارن! خدایی یه مقایسه بین فرهنگ غرب با فرهنگ خودمون انجام بدید.ببینید اونا چقدر برای مفاخر کشورشون ارزش قائلن.دقیقا بر عکس مملکت ما! چرا اینقدر ارزش علم و کسی که در این راه قدم بر میداره رو حقیر میشماریم؟چرا فکر میکنیم وظیفه اون شخصه یا اون شخص نوکر منو شماست که جون بکنه و خودش از گشنگی بمیره اما نتیجه زحماتشو مفت بریزه تو شکم من و تو.
همون خدایی که همه سنگشو به سینه میزنن گفته کافر دانا پیش من ارزشش از عابد نادان بیشتره یا 2 ساعت فکر کردن بهتر از 70 سال عبادته و..
واقعا حیف ...حیف از زحمتی کع برای چنین مردمی با چنین نگرشی کشیده میشه! (دوست عزیز خدای نکرده فکر نکنید روی صحبتم با شماست . خیر. این رو کلی عرض کردم چون این طرز فکر بین مردم این مملکت اپیدمی شده)
بابا تو که احساساتی شدی و همش حرف از احساس زدی.
آدم دانشمند واقعی با دلیل و سند صحبت میکنه.
من یه چیزی منطقی به شما گفتم.
گفتم انحصارگر نباش. منظورم این بود که دیگه زیادی هم فکر نکن که یه کاری کردی حالا فقط از بشریت طلبکار هستی و باید روش حداکثر انحصار رو داشته باشی (بعضیا که میگن اصلا چرا زمان این انحصارهای قانونی محدوده). یعنی افراطی نشو. چون در واقعیتش اینطور چیزا تماما مال هیچکس نیست. یا شاید بهتر باشه اینطور بگم که شما خودت مدیون خیلی زحمات و دستاوردهای دیگران هستی و ازشون استفاده کردی و میکنی که خودت هم تونستی به اینجا برسی و حالا با کمک اونها یه چیزی هم خودت درست کنی. بنابراین نمیشه آدم کاملا خودخواه باشه و انتظار داشته باشه همه چیز برای همیشه انحصاری باشه. اگر اینطور بود من و شما الان اینقدر آزادی و امکانات و راحتی نداشتیم و انحصار دست افراد و شرکتهایی بود که قبل از ما بخش اعظم علم و فناوری رو بنام خودشون زده بودن و الان ما مجبور بودیم چرخ رو هم از اول اختراع کنیم، و حتی پیچ و مهره خودمون رو اختراع کنیم و غیره و غیره، که مطمئن باش چنین چیزی پیشرفت بشر رو تقریبا متوقف میکرد و اختلاف طبقاتی و تبعیض هزار برابر بیشتر میشد و شما هم جز یک آدم معمولی و محروم و ضعیف چیز دیگری نمیشدی در چنین جهانی.
یک دانشمند و محقق و مخترع و مکتشف، حق انحصار (محدود و غیرمضر برای جامعه) برای بهره وری از زحمات خودش و جایزه بابت سودی که با جامعه میرسونه رو داره، ولی نباید فکر کنه فقط اون بوده که کاری برای جامعه و بشریت کرده و خودش به بشریت و این جامعه مدیون نیست و نسبت بهش وظیفه ای نداره.
شما یک کاری میکنی مسلما میتونی چیزی بابتش دریافت کنی، تاجاییکه جامعه هم سود ببره از بابت کار شما (چون غیر از این باشه دلیلی نداره آزادی دیگران محدود بشه و مالیات مردم بابت حمایت از امثال شما صرف بشه)، ولی این نمیتونه نامحدود باشه، و شما هم از نظر اخلاقی متقابلا درمقابل این جامعه و بستری که باعث شده بتونی به این موفقیت و بهره مندی برسی مسئولی و نباید صرفا در فکر خودخواهی و انحصار باشی و فکر کنی همه باید همینطور فقط بهت احترام بذارن و قدرت حاکمیت بدن.
اگر واقعا انسان باشی باید به فکر بقا و ارتقای این بستر غنی از علم و فناوری و امکانات آزاد که خودت ازش استفاده کردی باشی.
اگر از یک درختی میوه خوردی و زیر سایش استراحت کردی، وظیفه داری اگر میتونی کاری برای حفظش بکنی، یا حتی اضافه کردن درختهای بیشتر، و حداقل حداقلش نباید بهش صدمه بزنی.
میگم اگر تونستی.
دانشمندان و افرادی هم که به جایی رسیدن و بهرهء خودشون رو بردن اکثرا از این کارها کردن و میکنن.
همین جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن هم یکی از دلایل موفقیت و غناش همین بوده.
یعنی خیلی افراد و شرکتها، حداقل بخشی از دستاوردهای خودشون رو بصورت آزاد/بازمتن منتشر کردن. دستاوردهایی که میتونستن اونا رو تحت انحصار نگه دارن و ازش پول بیشتری دربیارن.
قانون به تنهایی کوره و ممکن کافی نباشه یا مشکل و نقص داشته باش. ما انسان هستیم و خودمون عقل و وجدان هم داریم.
من منظورم این نبود که شما آدمی که از نظر مالی و موفقیت تخصصی تاحالا به چیزی نرسیدی بیای و تنها یا معدود دستاوردهای خودت رو فوری آزاد و رایگان کنی.
البته شما حق داری بد برداشت کرده باشی. نیاز به توضیحات بیشتری بود که الان دادم.
من فقط اون رو گفتم که شما از الان این نگرش و استدلال و واقعیت ها رو هم ببینی و توی ذهنت باشه. چون بیشتر افراد در این زمینه جز حیطهء حقوق و منافع شخصی خودشون چیز دیگه ای نمیدونن و به چیز دیگری فکر نکردن و نمیکنن، درحالیکه در واقعیت واقعی چیزهای دیگری هم وجود دارن. چیزهای زیاد و مهمی هم وجود دارن به غیر از اینکه کی چی رو اختراع کرده و روش انحصار بگیره و پول دربیاره و همه بهش احترام هم بذارن و ازش ممنون باشن. البته دیگران هم احترام میذارن و هزینه میدن، هزینه از آزادی خودشون و از مالیاتشون و درآمدهای عمومی کشور برای ادارهء این سیستم انحصارها و کمکهای مالی به افراد خلاق، ولی همهء اینا جز با منفعت عمومی قابل توجیه نیست، و در طرف دیگر اون فرد صاحب انحصار هم باید انسان و شهروند خوبی برای اون اجتماع باشه و فقط به منفعت شخصی خودش فکر نکنه و فکر نکنه که فقط حق داره و وظیفه ای نداره و هرچی هم که بدست آورده مدیون هیچکس دیگر و همین جامعه و چیزهای آزاد و رایگانش نیست. نه یک بخشی رو خودش استفاده ببره، و یک بخشی هم وظیفهء اخلاقی داره که همین راه و فرصت برابر رو برای دیگران هموار کنه اگر میتونه.
حمیدرضاصادقیان
یک شنبه 12 آذر 1391, 12:02 عصر
این تاپیک قفل شد به دلیل اینکه هیچ بار علمی نداره و حرفهایی که مخصوص محیطهای چت هست در اینجا زده میشه.
خواهشا دیگه از این قبیل تاپیکها ایجاد نکنید چون دفعه بعد یک راست به سطل آشغال منتقل خواهد شد.
روزخوش
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-1404, Jelsoft Enterprises Ltd.