lordofphp
شنبه 10 فروردین 1392, 00:09 صبح
به نام خداوند یکتا و مهربان
مشتریهایی از دیار باقی(نویسنده:سالارکابلی*): منبع:http://sallar.me/1390/12/26/customers-from-hell/
به عنوان یک برنامهنویس و طراح وب، طی سالهای گذشته با مشتریهای مختلفی برخورد داشتم، هم خودم قبل از تشکیل گروه ققنوس توی شرکتهای دیگهای کار کردم و هم به صورت Freelance پروژههای قراردادی انجام دادم. این تجربه باعث شد که توانایی ارتباط با انواع مشتری با اخلاقهای مختلف را کسب کنم.
اما در این بین، بعضی از این مشتریها، با رفتارهای خاصی که داشتن، باعث شدن سر پروژهها به مشکل بخوریم و در نهایت اتفاقاتی بیفته که برای هردوطرف مشکل آفرین بشه. البته من هم به عنوان برنامهنویس این وسط بی تقصیر نبودم و مثل همیشه منشا نصف مشکلات خودم بودم. در ادامهی این مطلب با من باشید تا در مورد چند نوع مشتری که باعث میشن پروژه به مشکل بخوره حرف بزنیم.
۱- مشتریهای دانا!
قبلا هم در این مورد مطلب نوشته بودم. مسئله خیلی سادهست: یک شخص یا شرکت، من رو به عنوان طراحی وب یا برنامهنویس برای انجام یک پروژه یا کار خاص انتخاب میکنه. از من میخواد که بسته به نیازی که داره و نتیجهای که میخواد بهش برسه، من براش نرم افزار یا وبسایت طراحی کنم. طبیعتا این شخص/شرکت تونایی انجام اینکار رو به تنهایی نداشته و برای همین به من که متخصص اینکار هستم مراجعه کرده. ولی به محض شروع کار، شروع میکنن به ایده دادن و سعی میکنن که بخشهای اساسی از کار من رو به دلخواهشون تغییر بدن. درسته که این مشتریه که در نهایت باید کار رو بپسنده، ولی من به عنوان طراح و برنامهنویس، نیازهای جامعه هدف رو بهتر درک میکنم و میدونم چه چیزهایی بهتر هست که وجود داشته باشه و چه چیزهایی نباید باشه. این دسته از مشتریها باعث میشن که نتیجه کار خراب بشه و تمام زحمات دو طرف به هدر بره.
۲- مشتریهای خوش قلب!
گروه دوم از مشتریهایی که واقعا برای من مشکل ساز هستن، اونایی هستن که احساس میکنن دارن به من لطف میکنن. معمولا این مشتریها اینطوری بحث میکنن: «شما این کار رو با این قیمت انجام بده، مطمئن باش بعدش کارهای بیشتری دارم برات و بیکار نمیمونی، توی درآمد این پروژه هم میتونم ۱۰٪ شریکت کنم.»! خب، واقعیت اینه دوست عزیز، من نه تمایلی به شراکت با شما دارم نه علاقهای به انجام پروژههای دیگه برای شما. این دسته از مشتریها باید قبول کنن که یک طراح یا برنامهنویس یه پروژه رو بیشتر بخاطر پول نقدی که قرار هست در بیاره قبول میکنه نه بخاطر وعده و وعیدهای خیالی، باید متوجه بشن که اگر ایدهی پولسازی دارن و مطمئنن که در آینده به سوددهی میرسه، برای خودشون نگهش دارن و طراح رو مجبور نکنن که در این راه همراهشون باشه. من برای زندگی به پول نقد نیاز دارم، نه وعدهی شراکت در یه موفقیت خیالی، ممنون.
۳- مشتریهای صبور!
یک حقیت اینه که تمام مشتریها عجله دارن. همه در اسرع وقت به نتیجهی کار نیاز دارن. بارها شده مشتری تا تونسته برای تحویل پروژه به من فشار آورده، و بعد از اینکه بهش تحویل دادم حتی تا چند ماه بعدش وارد پنل مدیریت سایت هم نشده که اطلاعات رو وارد کنه. هرچقدر هم که زمان تحویل دادن پروژه نزدیک تر میشه، این حرف رو مدام تکرار میکنن: «عقبیم!». ولی وقتی به پرداخت پول میرسه، دیگه عقب نیستن، باید صبر کنیم تا مراحل اداری طی بشه!
۴- مشتریهای قانع!
«فقط چند تا تغییر کوچیکه، وقتت رو زیاد نمیگیره.» این جمله رو همهی طراحا میشنون. همین چند تا تغییر کوچیکه که باعث میشه به کارهای دیگمون نرسیدم و از کار کردن با مشتری نا امید بشیم. تغییراتی که هر کدوم ازونا یک روز و نیم زمان نیاز دارن و از نظر مشتری چند تا کلیک ساده هستن. هیچکس هم نمیتونه به این افراد بفهمونه که این چیزهایی که شما بهشون «ساده» میگید برای طراح شما چقدر هزینهی کوتاه مدت و بلند مدت در پی داره.
کلام آخر:
معمولا شرکتها و مشتریهای ایرانی، همیشه اول از راه دوستی و با خنده نزدیک میشن، به انجام پروژه که میرسه، از حالت دوستانه به حالت جدی و باسواد تبدیل میشن و در نهایت به پرداخت پول که میرسه، کلا ناپدید میشن، انگار که نه انگار. البته گروههای بالا رو میشه بازهم افزایش داد ولی فکر میکنم این ۴ دسته واقعا از گروههایی هستن که طرف شدن باهاشون اعصاب محکمی میخواد.
http://sallar.me/wp-content/uploads/2012/03/Saying-No1.jpg
این مشکلات راهحل خیلی ساده ولی سختی داره: «نه گفتن!». همهی ما باید توانایی گفتن «نه» در قبال مسایلی که برامون خوشایند نیستن رو داشته باشیم. تا زمانی که این توانایی رو کسب نکردیم، مشکلاتمون روز به روز بیشتر و پیچیدهتر میشه و حل کردنشون انرژی و زمان زیادی میبره. پس بیاین یاد بگیریم به این مشتریها و شرکتها، نه بگیم.
برای اینکه در مورد انواع مشتری که همکارانمون باهاش برخورد میکنن اطلاعات بیشتری کسب کنید و یا تجارب خودتون رو با دیگران در میان بذارید، از برچسب #مشتری (https://twitter.com/#%21/search/%23%D9%85%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DB%8C) در توییتر استفاده کنید.
مشتریهایی از دیار باقی(نویسنده:سالارکابلی*): منبع:http://sallar.me/1390/12/26/customers-from-hell/
به عنوان یک برنامهنویس و طراح وب، طی سالهای گذشته با مشتریهای مختلفی برخورد داشتم، هم خودم قبل از تشکیل گروه ققنوس توی شرکتهای دیگهای کار کردم و هم به صورت Freelance پروژههای قراردادی انجام دادم. این تجربه باعث شد که توانایی ارتباط با انواع مشتری با اخلاقهای مختلف را کسب کنم.
اما در این بین، بعضی از این مشتریها، با رفتارهای خاصی که داشتن، باعث شدن سر پروژهها به مشکل بخوریم و در نهایت اتفاقاتی بیفته که برای هردوطرف مشکل آفرین بشه. البته من هم به عنوان برنامهنویس این وسط بی تقصیر نبودم و مثل همیشه منشا نصف مشکلات خودم بودم. در ادامهی این مطلب با من باشید تا در مورد چند نوع مشتری که باعث میشن پروژه به مشکل بخوره حرف بزنیم.
۱- مشتریهای دانا!
قبلا هم در این مورد مطلب نوشته بودم. مسئله خیلی سادهست: یک شخص یا شرکت، من رو به عنوان طراحی وب یا برنامهنویس برای انجام یک پروژه یا کار خاص انتخاب میکنه. از من میخواد که بسته به نیازی که داره و نتیجهای که میخواد بهش برسه، من براش نرم افزار یا وبسایت طراحی کنم. طبیعتا این شخص/شرکت تونایی انجام اینکار رو به تنهایی نداشته و برای همین به من که متخصص اینکار هستم مراجعه کرده. ولی به محض شروع کار، شروع میکنن به ایده دادن و سعی میکنن که بخشهای اساسی از کار من رو به دلخواهشون تغییر بدن. درسته که این مشتریه که در نهایت باید کار رو بپسنده، ولی من به عنوان طراح و برنامهنویس، نیازهای جامعه هدف رو بهتر درک میکنم و میدونم چه چیزهایی بهتر هست که وجود داشته باشه و چه چیزهایی نباید باشه. این دسته از مشتریها باعث میشن که نتیجه کار خراب بشه و تمام زحمات دو طرف به هدر بره.
۲- مشتریهای خوش قلب!
گروه دوم از مشتریهایی که واقعا برای من مشکل ساز هستن، اونایی هستن که احساس میکنن دارن به من لطف میکنن. معمولا این مشتریها اینطوری بحث میکنن: «شما این کار رو با این قیمت انجام بده، مطمئن باش بعدش کارهای بیشتری دارم برات و بیکار نمیمونی، توی درآمد این پروژه هم میتونم ۱۰٪ شریکت کنم.»! خب، واقعیت اینه دوست عزیز، من نه تمایلی به شراکت با شما دارم نه علاقهای به انجام پروژههای دیگه برای شما. این دسته از مشتریها باید قبول کنن که یک طراح یا برنامهنویس یه پروژه رو بیشتر بخاطر پول نقدی که قرار هست در بیاره قبول میکنه نه بخاطر وعده و وعیدهای خیالی، باید متوجه بشن که اگر ایدهی پولسازی دارن و مطمئنن که در آینده به سوددهی میرسه، برای خودشون نگهش دارن و طراح رو مجبور نکنن که در این راه همراهشون باشه. من برای زندگی به پول نقد نیاز دارم، نه وعدهی شراکت در یه موفقیت خیالی، ممنون.
۳- مشتریهای صبور!
یک حقیت اینه که تمام مشتریها عجله دارن. همه در اسرع وقت به نتیجهی کار نیاز دارن. بارها شده مشتری تا تونسته برای تحویل پروژه به من فشار آورده، و بعد از اینکه بهش تحویل دادم حتی تا چند ماه بعدش وارد پنل مدیریت سایت هم نشده که اطلاعات رو وارد کنه. هرچقدر هم که زمان تحویل دادن پروژه نزدیک تر میشه، این حرف رو مدام تکرار میکنن: «عقبیم!». ولی وقتی به پرداخت پول میرسه، دیگه عقب نیستن، باید صبر کنیم تا مراحل اداری طی بشه!
۴- مشتریهای قانع!
«فقط چند تا تغییر کوچیکه، وقتت رو زیاد نمیگیره.» این جمله رو همهی طراحا میشنون. همین چند تا تغییر کوچیکه که باعث میشه به کارهای دیگمون نرسیدم و از کار کردن با مشتری نا امید بشیم. تغییراتی که هر کدوم ازونا یک روز و نیم زمان نیاز دارن و از نظر مشتری چند تا کلیک ساده هستن. هیچکس هم نمیتونه به این افراد بفهمونه که این چیزهایی که شما بهشون «ساده» میگید برای طراح شما چقدر هزینهی کوتاه مدت و بلند مدت در پی داره.
کلام آخر:
معمولا شرکتها و مشتریهای ایرانی، همیشه اول از راه دوستی و با خنده نزدیک میشن، به انجام پروژه که میرسه، از حالت دوستانه به حالت جدی و باسواد تبدیل میشن و در نهایت به پرداخت پول که میرسه، کلا ناپدید میشن، انگار که نه انگار. البته گروههای بالا رو میشه بازهم افزایش داد ولی فکر میکنم این ۴ دسته واقعا از گروههایی هستن که طرف شدن باهاشون اعصاب محکمی میخواد.
http://sallar.me/wp-content/uploads/2012/03/Saying-No1.jpg
این مشکلات راهحل خیلی ساده ولی سختی داره: «نه گفتن!». همهی ما باید توانایی گفتن «نه» در قبال مسایلی که برامون خوشایند نیستن رو داشته باشیم. تا زمانی که این توانایی رو کسب نکردیم، مشکلاتمون روز به روز بیشتر و پیچیدهتر میشه و حل کردنشون انرژی و زمان زیادی میبره. پس بیاین یاد بگیریم به این مشتریها و شرکتها، نه بگیم.
برای اینکه در مورد انواع مشتری که همکارانمون باهاش برخورد میکنن اطلاعات بیشتری کسب کنید و یا تجارب خودتون رو با دیگران در میان بذارید، از برچسب #مشتری (https://twitter.com/#%21/search/%23%D9%85%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DB%8C) در توییتر استفاده کنید.