View Full Version : برنامه نویس تمام عیار کیست؟
sadaf_
دوشنبه 04 شهریور 1392, 16:09 عصر
به نظر شما به چه کسی می تونه از نظر برنامه نویسی تکمیل باشه؟
چه مباحثی رو باید بلد باشه؟
ممنون
artablog
دوشنبه 04 شهریور 1392, 17:40 عصر
برنامه نویس تمام عیار فقط خداست
mehran901
دوشنبه 04 شهریور 1392, 20:17 عصر
به نظر شما به چه کسی می تونه از نظر برنامه نویسی تکمیل باشه؟
چه مباحثی رو باید بلد باشه؟
ممنون
کسی که کوچک ترین کارهایی که با کامپیوتر انجام میده رو هم با یک زبان برنامه نویسی پیاده سازی کنه ...
UfnCod3r
دوشنبه 04 شهریور 1392, 20:24 عصر
من:قهقهه::تشویق:
sadaf_
دوشنبه 04 شهریور 1392, 22:05 عصر
می شه لطف گنید تخصصی تر پاسخ بدبد
sohil_ww
دوشنبه 04 شهریور 1392, 22:15 عصر
برنامه نویس تمام عیار کیست
واقعا همچین چیزی ممکنه
من فکر نکنم کسی پیدا بشه به خودش بگه برنامه نویس تمام عیار
برای مثال خود شما رو مثال می زنم صد در صد شما مسلط به یه سطح سوادی در برنامه نویسی دارید خودتونو قبل از رسیدن به این سطح علمی و در این سطح علمی بررسی کنید
برای تشریح شما قبل از رسیدن به این سطح سواد به خودتون می گفتید که چیزی بلد نیستید و پروژه های که انجام می دادید همه از نظر شما مبتدیانه بودن و یکی از آرزوهاتون رسیدن به این مقطعی که در حال حاضر درونش هستید بودید
ولی الان چی ؟آیا قانع شدید ؟
صد در صد نه جوابمو به این خاطر صد در صد ذکر می کنه چون شما پرسیدید که برنامه نویس کامل کیه ؟ یعنی شما می خواید بازم به بار علمیتون اضافه بشه
فرض کنید من امدم تو این تایپیک گفتم شما اگه به این مطالب تسلط و اشراف داشته باشید می شید می تونید به خودتون بگید عجوبه برنامه نویسی ولی وقتی به مسائلی که گفتم تسلط کامل پیدا کردید از تحرک باز می ایستید یا بازم به دنبال یاد گیری هستید و این پلکان همینجوری ادامه داره
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید من با دوستمون که گفتن برنامه نویس تمام عیار فقط خداس موافقم لامصب یه جای الگوریتمشم مشکل نداره
UfnCod3r
سه شنبه 05 شهریور 1392, 14:18 عصر
می شه لطف گنید تخصصی تر پاسخ بدبد
جوابش خیلی راحته .
برنامه نویس کسیه که برنامه می نویسه . برنامه نویس تمام عیار یا حرفه ای هم کسیه که برنامه هاو کد های عالی بنویسه .
مثل ریچی که سی رو ساخت مثل جان کارمک که اون زمان که کامپوتر ها 4 تا ضربو تقسیم رو به زور انجام می دادن بازی 3 بعدی ساخت
مثل استراستروپ که سی++ رو خلق کرد مثل لینوکس توالدز که لینوکس نوشت و ..
د خدا رو چرا میارین وسط :قهقهه:
fjm11100
یک شنبه 10 شهریور 1392, 13:28 عصر
کسی که وقتی 2 ساعت تنها توی اتاقی نشسته یک برنامه کوچیک اما کامل بتونه بنویسه
اوبالیت به بو
یک شنبه 10 شهریور 1392, 16:08 عصر
پترسن نویسنده الگوریتم پترسن
netprogrammer
دوشنبه 11 شهریور 1392, 21:23 عصر
به نظر من شما اول باید یک زمینه رو مشخص کنید یعنی میخواید در چه زمینه ای برنامه نویس تمام عیار باشید؟ برنامه نویس نرم افزار، برنامه نویس وب، برنامه نویس موبایل یا ... ؟
بعد از اون در هر زمینه ببینید کدوم زبان قدرتمندترین هست و بیشترین امکانات رو داره. سپس روی اون زبان متمرکز بشید و تا حدی مهارت به دست بیارید که هر چیزی رو که با اون زبان میشه نوشت
بتونید در زمان مناسب و بدون باگ قابل توجه بنویسید.
یوسف زالی
سه شنبه 12 شهریور 1392, 12:31 عصر
میزان عیار در زمان متغیره. هیچ برنامه نویسی تمام عیار نیست، مثل این که بگی دانشمند تمام عیار داریم، جراح تمام عیار داریم یا ...
اون قدیم بود که ابوعلی سینا شونصد تا کار رو با هم استاد بود تازه اوقات فراغت فلسفه هم کار می کرد.
eshpilen
سه شنبه 12 شهریور 1392, 13:22 عصر
طبیعتا شما باید از بقیهء زندگیت بزنی تا توی یه چیزی از سطح متوسط خیلی فراتر بری.
مگر اینکه دیگه خیلی نابغه بودی.
منم خیلی دوست داشتم نابغه باشم.
مثلا الان کتاب گرامر زبان انگلیسی رو برای بار چندم دارم میخونم. چی میشد اگر با یک بار که میخوندم درست و درمون یاد میگرفتم و فراموش هم نمیکردم؟
ولی یکی از اهدافم این بوده که ظریب هوشیم رو هم اگر میشه افزایش بدم. فکر میکنم تاحدی هم تونستم افزایشش بدم. ولی بعد از چند سال زحمت و صرف وقت و انرژی و با زدن از بقیهء زندگی.
توی شائولین بهترین رزمی کاران جهان هستن.
چرا؟
چون زندگیشون رو وقف این کار کردن. یا حداقل بخش بزرگی ازش رو. و دنبال چیزهای دیگه نبودن.
حقیقت اینه که اینقدر همه چیز گسترده و پیچیده و دشوار است و اینقدر وقت و عمر و فرصتهای انسان محدود هستند که انسان یا باید در هرچیزی در حد عادی و از هرچیزی مقداری یاد بگیره و فعالیت کنه یا اینکه یکسری موارد رو تقریبا به کلی (ولو بصورت موقت هم که شده) حذف کنه و اون وقت و انرژی اضافه ای رو که بدست میاره صرف پیشرفت در یک هدف مهمتر از نظر خودش بکنه.
shabangah
چهارشنبه 13 شهریور 1392, 00:27 صبح
برنامه نویس تمام عیار یعنی کسی که خوشگل باشه پشت گوشهاش خردل باشه کوکولی باشه پیش مردم عزیز باشه مغرور نباشه خوشرو باشه سرش تو لاک خودش باشه به دیگران همکار باشه دور سرش گردی باشه شیطون باشه زیرک باشه سخت کوش باشه شماره کفشاش 11 باشه.
eshpilen
چهارشنبه 13 شهریور 1392, 10:48 صبح
واقعا کیا یادگیری اصولی داشتن؟
کیا اراده داشتن برای هر کاری موقعی که لازم دیدن اقدام کنن؟
خودتون قضاوت کنید.
مثلا من خیلی افراد رو دیدم و میبینم که توی برنامه نویسی دنبال مباحث پیشرفته و درست کردن بزرگترین و دشوارترین و جالب ترین برنامه ها هستن، ولی هنوز زبان انگلیسی اینقدری بلد نیستن که بتونن از منابع درجه یک و تخصص و اصلی رشتهء خودشون استفاده کنن (به راحتی و کاملی ای که نیاز هست).
خب این فرد معلومه عجله داشته.
یعنی توانایی کدنویسی و برنامه ساختن رو میخواسته اما همراه با تنبلی و عجله (یا نداشتن فرصت لازم). بعد بخاطر همین بیخیال قوی کردن زبان خودش شده. روش وقت نذاشته. گفته میذارم یه وقت دیگه، یا به مرور یاد میگیرم، یا شایدم حتی فکر کرده اونقدرها هم نیازی نیست.
طبیعتا کار چندان جذابی نیست یادگیری زبان انگلیسی. اینکه مثلا یکی دو سال بخش اعظم یا بزرگی از وقت و انرژی خودت رو بجای کدزنی و برنامه ساختن بذاری روی حفظ کردن لذت و یاد گرفتن گرامر و این حرفا.
اما تفاوت جدیت و ظرفیت آدمها و عمق و گسترهء هدفشون در همینطور چیزهاست که مشخص میشه.
یکی پایه رو مثل کوه بنا میکنه. چون قصد داره یک ساختمان عظیم بی نقص و مستحکم روش بسازه، یکی فقط زودی چندتا تیر میخواد بزنه که زود خودش رو بکشونه بالا و اون بالا باشه؛ نه خیلی بالا؛ بلکه درحدی که خودش فکر میکنه بقدر کافی بالاست. حالا بقدر کافی چه معنی داره خودش میدونه. مثلا درحدی که بتونه پز بده بگه من برنامه نویسم. درحدی که دوتا برنامه پر زرق و برق درست کنه. درحدی که پیش اطرافیان و دوستان خودش کم نیاره. درحدی که در خودش علاقه و ظرفیت میبینه.
اما خب معلومه این فرد بعدها به مشکل میخوره، پیشرفتش کند میشه، مجبور میشه به کارهای عجله ای و سطحی و کپی پیست و استفاده از چیزهای آماده رو بیاره و خیلی مسائل دیگه که در اثر این عجله و ناقص بودن دانش و توانایی های پایه پیش میان.
و معلومه که برای اینطور افراد امکان کار و پیشرفت در این رشته خیلی محدودتر بنظر میاد. چون اینطور کار کردن در مدت زمان کوتاهی رو به یک نواختی و ملالت بار بودن میره. چون پیشرفت عمیق و قوی و دست یابی به مرزهای واقعی دانش و بینش و توانایی درش نیست و بیشتر یکسری روشهای کلیشه ای و آزمون و خطا و کپی برداری میشه.
درحالیکه مثلا بنده یک الگوریتم که از الگوریتم های رمزنگاری پیچیده و درجه یک در دنیا هست رو وقتی تئوری و اصول و طرز کارش رو کامل و دقیق درک میکنم، کلی لذت میبرم، میبینم پیشرفت کردم، میبینم در ردهء افراد و دانش های برتر دنیا قرار گرفتم که افراد زیادی حتی جرات نمیکنن بهش وارد بشن چه برسه به اینکه بفهمن، خلاقیتم زیاد میشه، درک و بینش عمیقی پیدا میکنم، و تازه اون میشه پله ای برای پیشرفت های بعدی و حل مسائل بعدی؛ اینقدر بهم قدرت و اعتماد بنفس میده که احساس میکنم حتی برای ورود به رشته های دیگه هم توان بیشتری پیدا کردم. چون راه و روش و اراده و ورزیدگی لازم برای پیشرفت در هر چیزی رو پیدا کردم.
اولین بار که یک رایانهء مدرن واقعی رو روشن کردم کمی که ور رفتم فهمیدم که اینطوری با آزمون و خطا و الکی کلیک کردن و یادگیری سطحی اصلا راضی نمیشم. بنابراین خاموشش کردم و رفتم دنبال یک کتاب جامع و قوی. اون کتاب ویندوز 98 نزدیک هزار صفحه ای رو حداقل 2 بار خوندم. بیشتر از اینکه روی کامپیوتر ور برم کتاب میخوندم. بعد از اینکه از نظر تئوری اشباع شدم و پشتوانهء تئوریک خودم رو راضی کننده دیدم رفتم سراغ کار عملی. شبها خیلی مسائل و سوالات و آزمایشات به ذهنم میامد، یادداشت میکردم، صبح بلند میشدم کامپیوتر رو روشن میکردم و روش تست میکردم، بعدهم بدون اینکه کار دیگه ای بکنم خاموشش میکردم، چون میدونستم بدون پشتوانهء تئوریک بازدهی کافی نداره اون وقت و انرژی که بخوام با آزمون و خطا و یادگیری سطحی تلف کنم. بله با آزمون و خطا و یادگیری سطحی میشه توی یه چیزهایی هم سریع پیش رفت و کارهایی کرد، اما درواقع شما خیلی چیزهای پایه ای و دانستنی ها و توانایی های عمیق رو پشت سرتون رها کردید بدون اینکه حتی متوجهشون بشید. من این رو میدونستم! شاید این بینشی باشه که خیلی ها ندارن.
در طول یادگیری کامل ویندوز تازه فهمیدم یه چیزهایی هست در خط فرمان انجام میشه و در خود ویندوز امکانش نیست. اول فکر کردم مربوط به داس قدیمی میشه و دیگه نیازی نیست. ولی گفتم من از کجا میتونم مطمئن باشم؟ باید خودم برم بخونم ببینم چیه واقعا. این شد که رفتم کتاب داس خریدم، خوندم دیدم نه از اون چیزهایی که من فکر میکردم خیلی بیشتر کاربرد و ربط داره و نمیشه گفت همش منسوخ شده و نیازی نیست. پس تازه بعدش رفتم کتاب داس پیشرفته مجتمع فنی رو گرفتم و اونم خوندم. بعد از مسلط شدن به داس و خط فرمان فهمیدم بحث فقط داس نبوده، بلکه خط فرمان در داخل ویندوز هم هست و یجورایی با ساختار خود ویندوز هم در ارتباطه و بدون یادگیری خط فرمان آدم متوجه خیلی چیزها در ویندوز هم نمیشه و بعضی توانایی های مفید رو نداره.
بعدها در لینوکس این قدرت رو بطور کاملتری تجربه کردم. اما قبلش آمادگیش رو داشتم بخاطر یادگیری و درکی که قبلا داشتم.
حالا حساب کنید خیلی ها داس و خط فرمان رو بلد نیستن (مگر شاید درحد چندتا فرمان و کار کلیشه ای).
مسئلهء زبان انگلیسی هم همینطور بود. درواقع تا حداقل یکی دو سال حداقل 50% از وقت و انرژی من صرف حفظ کردن معانی لغات انگلیسی شد. از هیچ چیزی نمیگذشتم. با اینکه برام سخت و طولانی بود. یه کلماتی رو حتی از توی فایلهای DLL ویندوز گیر آورده بودم ترجمه و حفظ میکردم. یعنی هرچیزی در هر کجا که میدیدم! حتی روی دیوار توی خیابون!!
حالا حساب کنید کمتر کسی اینطوری یادگیری داره. کمتر کسی اصلا اینقدر فرصت داره.
ولی بنظر من راه اصولی همینه. سخت و طولانی.
در هرچیزی این هست. حالا کم و بیش داره و شکل خودش رو.
مثلا بخوای رزمی کار خوبی بشی اینطور نیست که از اول بری روی فنون پیشرفته. بلکه اول باید بدنت رو هم قوی و منعطف کنی. مدتها باید زحمت بکشی. هرچیزی قدم به قدم و پله به پله. برای رسیدن به هرچیزی باید پیشنیازها رو بصورت کامل برآورده کرد. بعضی وقتا هم البته میشه همزمان چندتا چیز رو تاحدی انجام داد؛ ولی بهرحال باید انجام بشه و نمیشه بیخیال شد.
شما میتونید این مراحل رو کمی پس و پیش کنید، یا ازش بزنید، ولی طبیعتا بهترین و مطمئن ترین حالتش همونه که همه چیز بطور اصولی و پایه ای به ترتیب انجام بشه. البته تا یه حدی میشه انعطاف/همزمانی و روشهای میانبر ایجاد کرد، ولی بیشتر از اون باعث ضعیف شدن و یادگیری غیراصولی میشه.
حالا در برنامه نویسی چیزی که بنده دیدم یادگیری بیشتر افراد غیراصولیه.
حالا یا زحمت کافی نکشیدن یا استعداد نداشتن من نمیدونم.
بهرحال طبیعتا اونی که زحمت بیشتری کشیده در نهایت به برتری میرسه و متفاوت خواهد بود.
اونی که از کارهای خشک و طولانی و سخت و ملالت بار و چیزهایی که زرق و برق و جذابیت ظاهری ندارن صرفنظر نکرده، طبیعتا باید به بینش و توانایی های برتری دست پیدا کنه.
sadaf_
چهارشنبه 13 شهریور 1392, 15:16 عصر
برنامه نویس تمام عیار یعنی کسی که خوشگل باشه پشت گوشهاش خردل باشه کوکولی باشه پیش مردم عزیز باشه مغرور نباشه خوشرو باشه سرش تو لاک خودش باشه به دیگران همکار باشه دور سرش گردی باشه شیطون باشه زیرک باشه سخت کوش باشه شماره کفشاش 11 باشه.
این مشخصات بیشتر به برنامه نویس ذلیل می خوره
بهتر نیست بلند پروازتر بهش نگاه کنید؟
از توضیحات زیبا و کامل eshpilen (http://barnamenevis.org/member.php?148005-eshpilen) سپاسگزارم
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-1404, Jelsoft Enterprises Ltd.