colors
یک شنبه 29 دی 1392, 14:10 عصر
سلام
مهاجران به سرزمین آمریکا قبلا تصور می کردند خیابانهای این کشور از طلا سنگفرش شده است. معتقد بودند همه می توانند به شهرت و مال و منال برسند. اما سرانجام, به تجربه آموختند که لزوما این طور نیست. اما این حقیقت هم بر آنها روشن شده که ثروت از آن کسانی میشه که بدانند چگونه به جستجوی آن بروند.
آیا جدی و ساعی هستید؟
از این لحظه زندگی خود استفاده کنید. کاری را که می توانید انجام دهدید.
رویایتان را حقیقت بخشید, دست به کار شوید.
شجاعت در خود نبوغ, قدرت و معجزه به همراه دارد.
کافی است که شروع کنید تا ذهنتان گرم شود و به کار افتد.
شروع کنید تا کارتان تکمیل شود.
آنگاه است که دنیاهم همسو با شما برای موفیت شما حرکت میکند. اتفاقاتی رخ میده که باور نمیکنید. فقط باید شروع کرد.
تفاوت عمده میان موفق ها و ناموفق ها بسیار ساده و روشنه, موفقها د ر هر زمینه ای عملگرا هستند و ناموفق ها صحبت مدار.
آنهای که به موفقیت های بزرگ می رسند آستین ها را بالا می زنند و دست به کار می شوند, اما آنها که موفق نمی شوند در قید امیداواری, آرزو کردن و عذر و بهانه آوردن باقی می مانند.
هیچوقت منتظر رخ دادن اتفاقی نباشید, کمک کنید که آن اتفاق رخ دهد.
هدفم از این مقاله, متقاعد کردن شماست که بدون توجه به اینکه امروز از لحاظ مالی در چه سطحی هستید, می توانید در طول دوران کاریتان به ثروت برسید. اگر به اندازه کافی زود شروع کنید و البته اگر به اندازه کافی تلاش کنید.
طبق آمار در سال 1900, 5000میلیونر در آمریکا زندگی می کردند. در سال 1980 به 1.5 میلیونر در این کشور زندگی می کرد. شمار میلیونرها در سال 2000 از هفت میلیون عبور کرد و امروزه تعداد قابل ملاحظه ای از مردم که بیش از 10 میلیون,گذشته است میلیونر هستند. بیشتر این میلیونرها از صفر شروع کرده اند, برای کسب این درآمد استعدادها و تواندمندیهای خود را به کار گرفته اند.
کاری که این میلیونرهای خود ساخته کردند, شما هم میتواند انجام دهید. باور کنید بهتر و باهوشتر از شما وجود نداره.
من زندگی نامه ی افراد موفق رو خیلی مطالعه کرده ام. 10ها کتاب در مورد افراد موفق و ثروتمند دارم. کتابهای که زندگی بیش از 1000 نفر رو در خود دارند. آخرین کتابی هم که در حال مطالعه آن هستم زندگی نامه "الکس فرگوسن" است ولی نهایتا میخوام نکته جالبی رو براتون بگم. بیشتر این اشخاص فوق العاده صادق هستند و افراد تلاشگر هستند که در حیطه کاری خود دست به خطر می زنند و وقتی شرایط بد می شود, دست از فعالیت نمی کشند.(موفقیت دقیقا یک قدم بعد از شکست است).
ثروتمندها با من و شما آن قدرها تفاوت ندارند, در نهایت از استعدادی که خدا به آنها داده استفاده می کنند و در مقایسه با اکثریت مردم کارهایشان را به شکل و سبک دیگری انجام می دهند. جالب اینجاست که اگه شما کاری که موفق ها انجام میدهند رو انجام بدین, به همون نتایج می رسید. موفقیت مالی نیاز به معجزه نداره, به بخت و اقبال هم کاری نداره, به جای همه اینها, قانون علت و معلول در کار است. (اگر مبتکر علت شوید, معلول خود به خود از راه می رسد). در هر جای که هستید شروع کنید, حتی اگه شدیدا زیر فشار قرض و... هم باشید تفاوتی ایجاد نمیکنه. در هر صورت میتونید به ثروت برسید.
هیچ محدودیتی جز آنچه که برای خودتان در نظر می گیرید, وجود ندارد.
خیلی جاها دیده ام که مردم میپرسند که چرا نمی توانند ثروتمند شوند؟ این اشخاص در خانواده های زندگی کرده اند که هرگز ندیده اند کسی ثروتمند شود. این افراد با کسانی معاشرت می کنند که ثروتمند نیستند, با کسانی کار میکنند که ثروتمند نیستند, الگوی ندارند که ثروتمند شوند. به همین دلیل کسانی که در خانواده های ثروتمند بزرگ می شوند به احتمال بیشتری به ثروت می رسند. بچه های که در خانواده های ثروتمند زندگی می کنند چشم انداز ثروتمند شده دارند.
واقعا تاحالا چند نفر را می شناسید که در روستا بزرگ شده باشه و الان یک میلیونر باشه؟ اگر می شناسید, آیا تعدادشون با افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند برابر است؟ خیر. خدایی نکرده قصد توهین به قشر زحمت کش و عزیز روستایی ندارم و حتی قصد ندارم که شمارو نا امید کنم. حتی خود بنده هم در چنین موقعیت های بزرگ شده ام ولی با این تفاوت که همیشه ثروتمند شدن رو در ذهن داشته ام. دلیل ثروتمند نشدن افراد اینه که به ذهنشان خطور نمیکنه که می توانند ثروتمند شوند و اگر هیچوقت به ذهنتون خطور نکنه, هرگز برای ثروتمند شده قدمی بر نمی دارید.
یکی دیگر از دلایل ثروتمند نشدن این است که هرگز تصمیمی نمیگیرند. اگر هر کدوم از ما کتابی بخونیم, سوال کنیم و حتی با کسانی معاشرت کنیم که ثروتمند هستد, تا زمانی که تصمیم نگیریم در برنامه و رفتارمان تجدید نظر کنیم, به ثروت نمی رسیم. حتی اگه به ذهن یکی از ما برسه که باید اقداماتی انجام بده, اگه نخواد قدم اول رو برداره, ثروتمند نمیشه. "اگر به کاری که همیشه می کردید ادامه دهید, به آنچه تاکنون رسیده اید دست پیدا خواهید کرد". (تغییری ایجاد کنید)
بهانه آوردن و دفع الوقت کردن می تواند مانع از ثروتمند شدن شما بشه. افراد معمولا دلایل موجهی دارند که کارهایشان رو به بعد موکول کنند. همیشه در ماه مناسبی به سر نمی برند, در شرایط خوبی نیستند و یا سال خوبی ندارند. شرایط اقتصادی در صنعتی که در آن فعالیت دارند مناسب نیست, وضعیت بازار خوب نیست. همیشه برای بهانه آوردن دلالیلی وجود داره و در نتیجه همیشه کارها به بعد موکول میشه. بهانه آوردن دشمن و دزد زندگی شما است.
یک گفته قدیمی است که همه چیز رو در خود داره: "نیازی پیدا کنید و آنرا برطرف کنید". نکته ای که آقای شهرکی تو این تاپیک چندبار بهش اشاره کردند.
بنده خودم هدف و علاقه ام مربیگری فوتبال است و وجودم در اینجا به خاطر علاقه ام به برنامه نویسی است ولی قطعا در زمان مناسب وارد دنیای مربیگری می شوم ولی از دوستانی که می خواهند در این راه ادامه دهند و تجربه ی موفقی در این زمینه دارند, صادقانه تجربیات خود رو در اختیار دیگران بزارید و بنده هم سعی میکنم تجربیات کوچیکی که در این زمینه داشته ام رو در اختیارتون بزارم.
زیاد ننوشتم که مطمئن بشم همشو میخونید. اگر مایل باشد ادامه میدم.
منبع: سامان محمدی (http://samanwds.ir/)
ادامه مقاله - بخش دوم (http://barnamenevis.org/showthread.php?437354-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D9%88%D9%85%D8%9F&p=1958776&viewfull=1#post1958776)
ادامه مقاله - بخش سوم (http://barnamenevis.org/showthread.php?437354-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D9%88%D9%85%D8%9F&p=1961910&viewfull=1#post1961910)
مهاجران به سرزمین آمریکا قبلا تصور می کردند خیابانهای این کشور از طلا سنگفرش شده است. معتقد بودند همه می توانند به شهرت و مال و منال برسند. اما سرانجام, به تجربه آموختند که لزوما این طور نیست. اما این حقیقت هم بر آنها روشن شده که ثروت از آن کسانی میشه که بدانند چگونه به جستجوی آن بروند.
آیا جدی و ساعی هستید؟
از این لحظه زندگی خود استفاده کنید. کاری را که می توانید انجام دهدید.
رویایتان را حقیقت بخشید, دست به کار شوید.
شجاعت در خود نبوغ, قدرت و معجزه به همراه دارد.
کافی است که شروع کنید تا ذهنتان گرم شود و به کار افتد.
شروع کنید تا کارتان تکمیل شود.
آنگاه است که دنیاهم همسو با شما برای موفیت شما حرکت میکند. اتفاقاتی رخ میده که باور نمیکنید. فقط باید شروع کرد.
تفاوت عمده میان موفق ها و ناموفق ها بسیار ساده و روشنه, موفقها د ر هر زمینه ای عملگرا هستند و ناموفق ها صحبت مدار.
آنهای که به موفقیت های بزرگ می رسند آستین ها را بالا می زنند و دست به کار می شوند, اما آنها که موفق نمی شوند در قید امیداواری, آرزو کردن و عذر و بهانه آوردن باقی می مانند.
هیچوقت منتظر رخ دادن اتفاقی نباشید, کمک کنید که آن اتفاق رخ دهد.
هدفم از این مقاله, متقاعد کردن شماست که بدون توجه به اینکه امروز از لحاظ مالی در چه سطحی هستید, می توانید در طول دوران کاریتان به ثروت برسید. اگر به اندازه کافی زود شروع کنید و البته اگر به اندازه کافی تلاش کنید.
طبق آمار در سال 1900, 5000میلیونر در آمریکا زندگی می کردند. در سال 1980 به 1.5 میلیونر در این کشور زندگی می کرد. شمار میلیونرها در سال 2000 از هفت میلیون عبور کرد و امروزه تعداد قابل ملاحظه ای از مردم که بیش از 10 میلیون,گذشته است میلیونر هستند. بیشتر این میلیونرها از صفر شروع کرده اند, برای کسب این درآمد استعدادها و تواندمندیهای خود را به کار گرفته اند.
کاری که این میلیونرهای خود ساخته کردند, شما هم میتواند انجام دهید. باور کنید بهتر و باهوشتر از شما وجود نداره.
من زندگی نامه ی افراد موفق رو خیلی مطالعه کرده ام. 10ها کتاب در مورد افراد موفق و ثروتمند دارم. کتابهای که زندگی بیش از 1000 نفر رو در خود دارند. آخرین کتابی هم که در حال مطالعه آن هستم زندگی نامه "الکس فرگوسن" است ولی نهایتا میخوام نکته جالبی رو براتون بگم. بیشتر این اشخاص فوق العاده صادق هستند و افراد تلاشگر هستند که در حیطه کاری خود دست به خطر می زنند و وقتی شرایط بد می شود, دست از فعالیت نمی کشند.(موفقیت دقیقا یک قدم بعد از شکست است).
ثروتمندها با من و شما آن قدرها تفاوت ندارند, در نهایت از استعدادی که خدا به آنها داده استفاده می کنند و در مقایسه با اکثریت مردم کارهایشان را به شکل و سبک دیگری انجام می دهند. جالب اینجاست که اگه شما کاری که موفق ها انجام میدهند رو انجام بدین, به همون نتایج می رسید. موفقیت مالی نیاز به معجزه نداره, به بخت و اقبال هم کاری نداره, به جای همه اینها, قانون علت و معلول در کار است. (اگر مبتکر علت شوید, معلول خود به خود از راه می رسد). در هر جای که هستید شروع کنید, حتی اگه شدیدا زیر فشار قرض و... هم باشید تفاوتی ایجاد نمیکنه. در هر صورت میتونید به ثروت برسید.
هیچ محدودیتی جز آنچه که برای خودتان در نظر می گیرید, وجود ندارد.
خیلی جاها دیده ام که مردم میپرسند که چرا نمی توانند ثروتمند شوند؟ این اشخاص در خانواده های زندگی کرده اند که هرگز ندیده اند کسی ثروتمند شود. این افراد با کسانی معاشرت می کنند که ثروتمند نیستند, با کسانی کار میکنند که ثروتمند نیستند, الگوی ندارند که ثروتمند شوند. به همین دلیل کسانی که در خانواده های ثروتمند بزرگ می شوند به احتمال بیشتری به ثروت می رسند. بچه های که در خانواده های ثروتمند زندگی می کنند چشم انداز ثروتمند شده دارند.
واقعا تاحالا چند نفر را می شناسید که در روستا بزرگ شده باشه و الان یک میلیونر باشه؟ اگر می شناسید, آیا تعدادشون با افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند برابر است؟ خیر. خدایی نکرده قصد توهین به قشر زحمت کش و عزیز روستایی ندارم و حتی قصد ندارم که شمارو نا امید کنم. حتی خود بنده هم در چنین موقعیت های بزرگ شده ام ولی با این تفاوت که همیشه ثروتمند شدن رو در ذهن داشته ام. دلیل ثروتمند نشدن افراد اینه که به ذهنشان خطور نمیکنه که می توانند ثروتمند شوند و اگر هیچوقت به ذهنتون خطور نکنه, هرگز برای ثروتمند شده قدمی بر نمی دارید.
یکی دیگر از دلایل ثروتمند نشدن این است که هرگز تصمیمی نمیگیرند. اگر هر کدوم از ما کتابی بخونیم, سوال کنیم و حتی با کسانی معاشرت کنیم که ثروتمند هستد, تا زمانی که تصمیم نگیریم در برنامه و رفتارمان تجدید نظر کنیم, به ثروت نمی رسیم. حتی اگه به ذهن یکی از ما برسه که باید اقداماتی انجام بده, اگه نخواد قدم اول رو برداره, ثروتمند نمیشه. "اگر به کاری که همیشه می کردید ادامه دهید, به آنچه تاکنون رسیده اید دست پیدا خواهید کرد". (تغییری ایجاد کنید)
بهانه آوردن و دفع الوقت کردن می تواند مانع از ثروتمند شدن شما بشه. افراد معمولا دلایل موجهی دارند که کارهایشان رو به بعد موکول کنند. همیشه در ماه مناسبی به سر نمی برند, در شرایط خوبی نیستند و یا سال خوبی ندارند. شرایط اقتصادی در صنعتی که در آن فعالیت دارند مناسب نیست, وضعیت بازار خوب نیست. همیشه برای بهانه آوردن دلالیلی وجود داره و در نتیجه همیشه کارها به بعد موکول میشه. بهانه آوردن دشمن و دزد زندگی شما است.
یک گفته قدیمی است که همه چیز رو در خود داره: "نیازی پیدا کنید و آنرا برطرف کنید". نکته ای که آقای شهرکی تو این تاپیک چندبار بهش اشاره کردند.
بنده خودم هدف و علاقه ام مربیگری فوتبال است و وجودم در اینجا به خاطر علاقه ام به برنامه نویسی است ولی قطعا در زمان مناسب وارد دنیای مربیگری می شوم ولی از دوستانی که می خواهند در این راه ادامه دهند و تجربه ی موفقی در این زمینه دارند, صادقانه تجربیات خود رو در اختیار دیگران بزارید و بنده هم سعی میکنم تجربیات کوچیکی که در این زمینه داشته ام رو در اختیارتون بزارم.
زیاد ننوشتم که مطمئن بشم همشو میخونید. اگر مایل باشد ادامه میدم.
منبع: سامان محمدی (http://samanwds.ir/)
ادامه مقاله - بخش دوم (http://barnamenevis.org/showthread.php?437354-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D9%88%D9%85%D8%9F&p=1958776&viewfull=1#post1958776)
ادامه مقاله - بخش سوم (http://barnamenevis.org/showthread.php?437354-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D9%88%D9%85%D8%9F&p=1961910&viewfull=1#post1961910)