PDA

View Full Version : چیکار کنم چی درست کنم ایده میخوام!!



eshpilen
پنج شنبه 29 اسفند 1392, 11:24 صبح
مقدمه اینکه من هم برنامه نویس هستم و هم نیستم.
هستم چون رشتم بوده و خیلی هم علاقه داشتم و تاحالا کلی هم مطالعه و یادگیری و مقداری هم کار عملی داشتم. نیستم چون شغل و منبع درآمد اصلیم تاحالا و درحال حاضر برنامه نویسی نبوده و نیست.
ولی یجا داشتم میخوندم دیدم حرف از ایده شده واسه بدست آوردن پول از برنامه نویسی.
اتفاقا من خیلی وقتا توی این فکر بودم که واسه پروژهء بعدی چی انتخاب کنم و چه برنامه ای بسازم، ولی متاسفانه هرچی فکر میکنم میبینم هر جور برنامه ای رو تاحالا نوشتن وتقریبا برای تمام اونا هم نسخه های بازمتن یا حداقل مجانی وجود داره.
البته من از جنبهء تجاری و کسب درآمدش نمیخوام ایدهء جدید پیدا کنم (هرچند از این موارد هم اگر مثال واقعی بزنید خوبه)، بلکه فقط از این لحاظ که نمیخوام بیکار باشم و میخوام چیزی تولید کنم که حداقل بعدا بدرد خودم و شاید دیگران هم بخوره و از طرف دیگر اینطوری دانش و مهارت و تجربهء خودم رو بیشتر و بروز کنم.
پروژهء سیستم رجیستر و لاگینم (با PHP) که تموم شد! البته میشه یخورده بیشتر روش کار کرد، ولی انگیزش رو ندارم و بنظرم فعلا تا همینجا کافیه (بقیش باید با نیاز واقعی پیش بیاد). مثلا چند روز پیش فکر کردم بیام شیء گرایی رو توش کار کنم و کدهایی رو که بصورت Flat و فقط توی فایلهای مختلف دسته بندی کردم در قالب کلاس و اشیاء دربیارم؛ ولی بعد دقیقتر که فکر کردم دیدم بابا حالا واسه چی باید این کار رو بکنم الان که نیاز واقعی بهش ندارم و برنامم هم بدون شیء گرایی داره کار میکنه و وظیفهء خودش رو به خوبی انجام میده!
میدونید من اینطوری هستم که اصلا دوست ندارم کار تکراری و بیهوده، مثلا بخاطر نمایش یا وقت گذرانی و خلاصه همینطور سطحی و بدون هدف و کاربرد واقعی انجام بدم. حتما باید بقدر کافی دلایل و کاربردهای واقعی و روشن و محکمی درکار باشه (حتی الامکان فراتر از تمرین/نمایش/سرگرمی صرف). مثلا سیستم رجیستر و لاگین نوشتم واقعا انتخاب خوبی بود چون واقعا هم در عمل در بیشتر پروژه های حال و آینده بهش نیازه و ضمنا نمونهء کامل و قوی و امنش در اون حد وجود نداره چه بازمتن/مجانی و چه انحصاری تاجاییکه میدونم و دیدم تاحالا.

البته بعنوان ایدهء بعدی برای پیاده سازی بعد از اینکه این برنامه تموم شد همیشه توی فکر بودم که شاید یه سیستم مانیتورینگ/کنترل از راه دور درست کنم، چون اینم هم پروژهء چند حیطه ای و جذاب و جالبی هست و هم میتونه در عمل مفید و نیاز بشه. ولی تازگی TeamViewer رو تست کردم با خودم گفتم وقتی برنامه به این کاملی و قوی و مجانی هست دیگه چه کاریه که من برم یه برنامه که کاراییش زیرمجموعه ای از کارایی های همین برنامه هست درست کنم! اینه که فعلا از این قصد صرفنظر کردم.
حالا موندم بالاخره چکار کنم، آخه من دوست ندارم بیکار باشم، اینقدر هم مقاله های ویکیپدیا و اینور و اونور رو خوندم که دیگه به سختی چیز جدید و جالب و مهمی برای خوندن گیر میارم!! بعدم چون تاحالا خیلی مطالعه و تئوریک کار کردم دیگه از این دانسته ها و مفاهیم ذهنی اشباع شدم و ترجیح میدم دانش و تواناییم رو بصورت کاربردی و چیزهای واقعی به عمل دربیارم.
کسی میتونه راهنمایی ای چیزی بکنه یا ایده ای بنظرش میاد که این خصوصیاتی رو که ذکر کردم داشته باشه؟
البته شایدم بد نباشه برم یک پروژهء ولو کلیشه ای اما چیزی که فردا به درد مهارت و سابقهء کار لازم در بازار بخوره انتخاب کنم و انجام بدم؛ آدم از آینده که خبر نداره شاید چند وقت دیگه خواستیم از برنامه نویسی نون بخوریم :متفکر:
البته من این مشکل و سوال رو از قبل داشتم ولی فکر میکردم این مسئله رو آدم باید خودش حل کنه و پرسیدنش از دیگران بی معنی و ضایعه! ولی واقعا دیگه به بن بست خوردم و انگار دیگه هیچ کاری برام نمونده که توی این دنیا انجام بدم (میگم یه وقت عزرائیل با این بهانه نیاد سراغم :قهقهه:).

eshpilen
پنج شنبه 29 اسفند 1392, 11:44 صبح
من خیلی دوست دارم بصورت شدیدا حداکثری و بهینه ای از وقت و انرژیم استفاده کنم.
دوست دارم که البته منظور فقط احساس نیست، بلکه عقل و خرد اینو میگه.
اون زمانها که مقاله و منابع واسه یادگیری های تئوریک بخصوص پایه ای هنوز باقی مونده بود راضی بودم چون هر روز چیزهای جدید یاد میگرفتم و داشتم با سرعت خوبی پیشرفت میکردم؛ میدیدم که هر روز قوی تر و تواناتر میشم؛ ولی اینقدر خوندم و خوندم و یاد گرفتم که دیگه اینطور مطالب پایه ای انگار تموم شد و چیز زیادی ازش نمونده. باور کنید ویکیپدیا رو زیر و رو میکنم میبینم تمام مقاله های جالب و مهمش رو خوندم، اونم نه فقط در زمینهء کامپیوتر و برنامه نویسی، بلکه در یه زمینه های دیگری هم که علاقه داشتم و برام جالب بوده خوندم (از فیزیک و ساختار بمب اتمی بگیر تا حشره شناسی و غیره). تازه فقط ویکیپدیا منبع مطالعات من نبوده و کلی رفرنس و مقاله های مختلف از جاهای دیگر هم خوندم.
فکر نمیکردم باوجود اینترنت و این همه منابع عظیم دانش، یه زمانی با کمبود موضوع و مطلب برای مطالعه مواجه بشم :متعجب:
مثل اینکه سرعت مطالعم خیلی خوب بوده :لبخند:
تمام این جریان تقریبا 10 سال به طول انجامیده :لبخندساده:

مگر اینکه برم توی یه حیطهء جدید کار کنم، مثلا ریاضی. ولی اینطور چیزا برام به صرف خودشون چندان جذابیت ندارن و کاربردی و بهینه بنظر نمیان. آخه مگه من میخواستم ریاضیدان بشم؟! من دنبال کاربرد و چیزهای عملی هستم؛ حتی شطرنج بازی کردن هم بنظر من کار درستی نیست چون فقط ذهنیه و کاربرد عملی نداره (گرچه خودم بلدم و یک مقداری قبلا بازی کردم، ولی بعدش دیگه نیاز و کاربردی درش ندیدم).

زندگی واقعی هم بنظر من خیلی کند و غیربهینه است و در مقابل هزینه هاش صرف نمیکنه، بخاطر همین ازدواج نکردم و هنوزم قصد و برنامه ای براش ندارم. فکر کنم آخرش مجرد از دنیا برم!
فقط کامپیوتر و اینترنت و برنامه نویسی و علم و فناوری مدرن بود که خیلی غنی و ارزان و سریع بود دسترسی بهش و میشد توی یه روز این همه چیز یاد گرفت و اینقدر پیشرفت کرد و این روند رو برای مدت طولانی ادامه داد.

البته ورزش هم خوبه، ولی باز توی ورزش هم من میگم فقط ورزش رزمی مثل کنگفو. چرا؟ چون کاملا بر اساس واقعیت جهان و کاربرد عملی و همه منظوره برای نیازهای اساسی زندگیه و بین ورزشها از همه کاملتر و بهینه تره. اتفاقا یه مدت هم رفتم، ولی دیدم از اونور باید از کامپیوتر و برنامه نویسی و علم و فناوری مدرن کم بذارم، و اون کنگفو خودش تقریبا اختصاص عمدهء وقت و انرژی آدم رو طلب میکنه، بخاطر همین دیگه باشگاه ورزشی نرفتم (البته هنوزم توی خونه یه ورزشهایی میکنم اکثرا).

خلاصه خورگی دارم واسه بهترین ها برترین ها کاربردی ترین ها قوی ترین ها کامل ترین ها.
خورگی اندر خورگی. دیوانگی؟ :متعجب:
واقعا کس دیگری هم اینطور هست اینطور فکر میکنه اینطور زندگی کرده؟ :متفکر:
همیشه دنبال یه آدم مشابه خودم میگشتم، اما پیدا نکردم.
انگار من توی این دنیا تنهام.

darknes666
پنج شنبه 29 اسفند 1392, 12:52 عصر
زندگی اونقدر بزرگ هست که هیچ وقت نمیشه گفت چیز جدید وجود نداره و من پیدا نمیکنم.
ریاضی و فیزیک و شطرنج و....
اینا هم کاربرد داره و فایدش اینه که استقامت مغز رو افزایش میده.و خیلی چیز های دیگه که من و شما نمیدونیم.
دنیا میدون مبارزست و هرکی بهتر,درآمدش بیشتر.چه از نظر IQ و چه از نظر مالی.
در رابطه با منابع جدید هم باید بگم,انتظار نداشته باشین بشر هرچی کشف میکنه مفت بزار جلوی شما.بعضی از مطالب جدید بعد 10 سال به بیرون میاد و در اختیار عموم قرار میگیره.
درضمن ویکی پدیا برای چه کسایی هست؟!
عامه ی مردم.
هیچ وقت اطلاعات سنگین و خالص توش پیدا نمیشه و یه بچه با سن حداقل 15 میتونه از مطالبش استفاده کنه و اونا رو درک کنه.
واقع بین باشین,ایده ها رفته و دیگه ایده ی قابل دسترس برای ما وجود نداره.اگر هم باشه افراد فوق العاده توانا اونا رو بر میدارن.
مثلا یکی ازکارها بازی سازی هست.کافیه یه قلم برداری و داستان بنویسی.و بعد بیای بازیشو درست کنی.
اما کو امکانات؟
ایده های امروزی که تازه کشف میشن نیاز به تجهیزاتی قوی و انسانهایی قوی(از نظر فکری) دارن.
شما فقط بازی GTA V رو تحلیل کن.چیز خاصی نداره.ولی با کمک و تلاش گروه های متمرکز و توانا اثری رو خلق کردن که نظیر نداره.
خب ایدست دیگه مثلا صبح از خواب بیدار شی بگی میخوام یه بازی بسازم شاخ تر از GTA V.نمیشه که.
خیلی ایده وجود داره که امکاناتش نیست.
یا مثلا نوشتن برنامه برای سیکلوترون(شتاب دهنده حلقوی) که برای همه که امکان پذیر نیست.
دنیا همینه که هست.کاریشم نمیشه کرد.

خلاصه قویترین ها و کاملترین ها و برترین ها...
اگر خورگی براشون داری بازی GTA VI رو درست کن.
هم همه ی انرژیتو میگیره هم همه ی وقتتو.بیهوده هم نیست چو قطعا باید بری مطالعه کنی تا بعضی از قسمت هاشو بنویسی.

از طرفی شما فرض کن بدونی چه جوری میشه از زیردریایی استفاده کرد.ولی واقعا میتونی زیردریایی داشته باشی که بخوای عملی نشون بدی؟
آدم باید به اندازه ی امکاناتش ایده برداره و عملیش کنه.و گفتم که ایده های باقی مونده برای امکانات خیلی از ماها زیادی بزرگه.


البته جسارت منو ببخش.فقط میخواستم بگم خیلی کار ها هست که فراتر از توان و علم شماست.

سوداگر
پنج شنبه 29 اسفند 1392, 17:21 عصر
به نظر من بهترین توزیع لینوکسی مخصوص برنامه نویسای PHP رو درست کنید. چون PHP کار کردی. من هیچ توزیعی رو ندیدم که برای این کار ساخته شده باشه ولی مثلا Menotu برای مهندسان مکانیک که به نرم افزار Foam نیاز داشتند Release شد و یاBack Track برای هکرها و ... شما هم یکی واسه PHP کارا بهینه کنید البته ما هم فقط استفاده می کنیم.

تمام مقاله های جالب و مهمش رو خوندم
خوب استاد یه سایت جامع الفنون بزن، انتقال تجربه هم سرگرمی خوبیه :لبخند:
کتاب The pattern on the stone و Critical thinking هم یه نگاه بنداز زاویه دید خوبی به آدم میده.

eshpilen
جمعه 01 فروردین 1393, 13:07 عصر
زندگی اونقدر بزرگ هست که هیچ وقت نمیشه گفت چیز جدید وجود نداره و من پیدا نمیکنم.
بله وجود داره ولی من دنبال کامل ترین ها، قوی ترین ها، کاربردی ترین ها هستم که برای یک فرد عادی به تنهایی بتونه بیشترین کارایی رو داشته باشه بدون نیاز به منابع مالی و امکانات و افراد اضافی.

ریاضی و فیزیک و شطرنج و....
اینا هم کاربرد داره و فایدش اینه که استقامت مغز رو افزایش میده.و خیلی چیز های دیگه که من و شما نمیدونیم.

بد نیست تا حدی که بلد باشی و کمی تمرین کنی، ولی من به شخصه آدم واقعیتگرا و عملگرا هستم و چیزهای عملی تر و کاربردی تر رو ترجیح میدم. چیزهایی که دایرهء تاثیر و اهمیت کاربردهای اونا برای یک شخص منفرد بیشتر باشه و در زندگی اولویت های واقعی مهمتری رو بتونن حل کنن.


دنیا میدون مبارزست و هرکی بهتر,درآمدش بیشتر.چه از نظر IQ و چه از نظر مالی.
بله زندگی سراسر نبرد است. اما نباید فراموش کرد که پول و مقام هم از جمله قدرتهای دست دوم و غیراصیل هستن و وابستگی بیشتر به اونا خودش یک ضعف است و هزینه ها و ضعفهای خودش رو به همراه میاره. به عقیدهء من یک خردمند باید راهی رو ترجیح بده که حتی الامکان وابستگی کمتری به پول و مقام (منظورم مقامهای اجتماعی و سیاسی و نظامی و غیره) و اینطور چیزها داشته باشه.
نیاز به پول زیادتر خودش میتونه یک عامل منفی و بازدارنده برای خیلی چیزهای دیگر باشه، هرچند خیلی مسائل رو هم حل میکنه، ولی درواقع برای بیشتر مسائل راههای جایگزین و حتی بهتر میتونه وجود داشته باشه. بطور مثال، عدهء زیادی از مردم فشار زیادی به خودشون میارن و بخش اعظم وقت و انرژی اونها صرف کسب پول بیشتر و مقامهای بالاتر میشه و در این راه از خیلی چیزهای دیگر که اکثرا اصیل تر و انسانی تر و واقعی تر هستند هم میزنن، بطور مثال از سلامتی و ورزش و آزادیها و آزادگی های انسانی، و دست آخر اگر بتونن با اون پول و مقام به زحمت این چیزهای از دست رفته رو بدست بیارن و ممکنه در مجموع ضرر هم کرده باشن؛ صرفا خودشون رو زیادی آزار دادن در طول زندگی اگر کلا تمام واقعیت ها رو بررسی کنی و جمع جبری رنج و لذت و خوشبختی و بدبختی رو از تمام ابعاد در سراسر زندگیشون حساب کنی.
به عقیدهء بنده، پول و حتی علم و فناوری و زندگی مدرن، خیلی چیزهای مهم و اساسی رو نمیتونن یا حداقل بصورت بهینه و بدون جایگزین نمیتونن به انسان بدن. و در خود انسان و طبیعت نیروها و منابع و راههای اصیل تر و کاراتری برای رسیدن به این چیزها هست.
البته ناگفته نماند که پول هم درحد حداقل و امرار معاش طبیعتا نیازه، ولی من شخصا دنبال پیشرفت در این زمینه نیستم، یعنی این هدف اصلی و دارای اولویت برای بنده نیست، چون بنظر من خیلی پرهزینه و پرخطر و تضمین ناپذیر است که آیا در نهایت خوشبختی بیشتری رو واقعا به آدم بده یا نه. البته من آدم خاصی هستم و تفکر غیرعادی و دریافت و احساسات غیرعادی دارم نسبت به بقیهء مردم؛ یعنی شاید برای دیگران نشه این دیدگاه رو قابل استفاده دونست، چون بهرصورت به ظرفیت و توانایی های درونی افراد هم بستگی داره.


درضمن ویکی پدیا برای چه کسایی هست؟!
عامه ی مردم.
هیچ وقت اطلاعات سنگین و خالص توش پیدا نمیشه و یه بچه با سن حداقل 15 میتونه از مطالبش استفاده کنه و اونا رو درک کنه.

لزوما اینطور نیست که بگید فقط برای عامهء مردمه.
ویکیپدیا یک منبع آزاده و هرکسی با هر سطح سوادی ممکنه توش مطلب بده.
کیفیت و گستردگیش هم واقعا زیاده.
تاجاییکه میدونم قبلا تحقیقاتی برای ارزیابی و مقایسهء کیفیت ویکیپدیا با دیگر منابع مثل دائرت المعارف های معتبر صورت گرفته که نتایجش خوب بوده و نشون داده کیفیت ویکیپدیا در حد بالایی هست (اینو از نظر میزان اشتباهات و اینطور چیزها درش میگم).
مطالبش خب طبیعتا بصورت کلی و خلاصه هست اکثرا، و مقاله های عمومی و بقول شما برای عوام هم زیاد داره، ولی این به این معنی نیست که مقالات و مطالبی که بالاتر از سطح عامه باشن نداشته باشه و به این معنی هم نیست که برای متخصصان حتی در سطح بالا فایده ای نداشته باشه. معمولا هم یه چیزی رو که میخوای شروع کنی، ویکیپدیا براش نقطهء شروع خوبیه برای استارت و بدست آوردن درک و دید کلی و پیدا کردن منابع و سرنخ ها و کیوردها و موضوعات مرتبط.
این جملهء شما که میگید بچه با سن 15 سال میتونه ازش استفاده کنه رو هم بنده اصلا قبول ندارم و به عینه مطالب زیادی تاحالا دیدم که حتی برای متخصصان رشته های مختلف علمی و فناوری هم سطح پایین و ضعیف و کم مایه نیستن. مگر اینکه منظور شما صرفا یکسری مقاله ها و مطالب عمومی باشه مثل مقاله ها درمورد شهرها و شخصیت ها و ورزش و اینطور چیزها خلاصه.
واقعا مثال زدن از مقاله های پرمحتوی و واقعا سطح بالا در ویکیپدیا کار سختی هست بنظر شما؟ خیلی مقاله ها هست که توشون ریاضیات هم زیاد داره و تاجاییکه بنده دیدم به هیچ وجه یک بچه 15 ساله از پس درک اونا برنمیاد و حتی من خودم هم برنمیام مگر اینکه برم واقعا روش کار کنم و یکسری درسهای ریاضی رو که یادم رفته یا توش ضعیف بودم دوباره بخونم.
شما الان توی یه سایت پرسش و پاسخ مثل مجموعه سایتهای Stack Exchange هم که بری، توش تعداد قابل توجهی دانشجو و فارق التحصیل و حتی استاد و متخصصان واقعا خبرهء رشته های علمی و فناوری پیدا میشه که مطالب و اظهارات و سایتهای خودشون گواه این مطلب هست، همینطور در ویکیپدیا هم این افراد حضور و فعالیت دارن.
البته در پایان باید بگم معلومه که ویکیپدیا هم به تنهایی جامع تمام نیازها و در تمام زمینه ها بدون ضعف و نقص نیست، و باید از منابع دیگر هم استفاده کرد.


واقع بین باشین,ایده ها رفته و دیگه ایده ی قابل دسترس برای ما وجود نداره.اگر هم باشه افراد فوق العاده توانا اونا رو بر میدارن.
مثلا یکی ازکارها بازی سازی هست.کافیه یه قلم برداری و داستان بنویسی.و بعد بیای بازیشو درست کنی.
به بازی ساختن علاقه ای ندارم، چون بیشتر جنبهء سرگرمی و نمایشی و تجملات داره؛ مگر اینکه بخاطر درآمدش باشه!
بازی ساختن البته نیاز به دانش و حیطه های مختلفی داره، و خیلی وقت و انرژی میخواد. از نظر یادگیری و احاطهء چند بعدی واسه آدم خوره ای مثل من همچین بد هم نیست، ولی بازم من ترجیح میدادم در حیطه های بیشتر و وسیعتر یادگیری و توانایی داشته باشم که کاربردهای جدی تری هم داشته باشن.
کسی که متخصص بازی سازی هست من فکر نمیکنم مثلا از برنامه نویسی وب چیز زیادی بدونه و توانایی زیادی در اینطور زمینه ها داشته باشه یا حتی وقت کنه اگر علاقه داشته باشه دنبال اینا هم بره.
البته من خودم بازی میکنم و بنظرم مفید بوده بازی کردنش، ولی بیشتر یک بازیهای خیلی خاصی رو بازی میکنم که واقعگرایی و کاربرد در دنیای واقعی هم بیشتر دارن. البته از نظر رفع سختگی و تفریح هم که گاهی آدم نیاز داره بد نیست، اما بهرحال هر از گاهی بازی کردن کجا و دنبال بازی سازی رفتن و عمر رو روش گذاشتن کجا! بنظر من صرفه نداره. ترجیح میدم بجای اینکه چند سال کار کنم و یک بازی درست کنم، نرم افزارهای بیشتر، متنوع تر، و جدی تر و کاربردی تری درست کنم.


از طرفی شما فرض کن بدونی چه جوری میشه از زیردریایی استفاده کرد.ولی واقعا میتونی زیردریایی داشته باشی که بخوای عملی نشون بدی؟
حرف شما درسته و منم گفتم که همین عقیده رو دارم که چیزهای کاربردی تر و واقعگرایی و عملگرایی بهتره.
ولی بحث خورگی و تفریح و اطلاعات عمومی هم هست که بد نیست آدم تاحدی که میتونه داشته باشه.
همچین بدون کاربرد هم نیست خب. کسی چه میدونه شاید یه زمانی نیاز شد!! من فکر میکنم حداقل از داشتن دانش و توانایی بازی سازی کاربردی تره!!
آدم هرچی اطلاعات گسترده تر و عمیق تری داشته باشه دنیای اطراف خودش رو هم و حوادث و اخبار و شایعات و ادعاها و شعارهایی رو هم که در اون مطرح میشه بهتر میتونه تحلیل بکنه و به نتیجه برسه که واقعیت چیه و کدوم راسته و کدوم دروغ و چه چیزهایی محتمل هستن. این خودش در زندگی یک فرد عادی هم بی تاثیر نیست. مثلا من خیلی وقتا اخبار و شایعات و شعارهایی رو که از رسانه های مختلف مطرح میشن به این شکل تونستم تحلیل و صحت سنجی بیشتری از اونچه که مردم عادی میتونن بکنم.
آدم اگر وقت کنه و هرچیزی رو یاد بگیره که بد نیست که خوب هم هست و زمانی هم ممکنه واقعا به دردی بخوره، ولی چون چیزهای نزدیکتر و واقعی تر و اولویت های جدی تری وجود دارن هست که آدم عمدهء وقت و انرژیش رو به اونا اختصاص میده و بعد در اوقات فراغت یا موقعیکه به هر دلیلی نمیتونه دنبال اونا بره دنبال مسائل دیگه میره. مثلا من امتحان کردم خیلی وقتا که مطالب علمی و فنی بخصوص تخصصی توی رشتهء خودم زیاد میخونم یا کار میکنم و بعد مغزم دیگه خسته میشه و جواب نمیده، میرم یه مطالب علمی و فنی در یه حیطهء دیگر رو میبینم میتونم مطالعه کنم و درک کنم و لذت ببرم از این بابت و یه چیزی هم عایدم میشه از این راحت بجای اتلاف وقت و فعالیت های الکی! جالبه انگار توی یه حیطهء دیگر که میرم مغزم هم یه بخش دیگری رو به کار میندازه و اون بخشهای خسته شده دیگه درگیر نیستن!! انگار که مثلا بخشی که برای برنامه نویسی بکار میره از بخشی که برای فیزیک بکار میره جداست!! ولی یک احتمال دیگر هم اینکه که اون اطلاعات توی یه صف پردازشی میرن و حجم صف تکمیل شده و دیگه جا نداره و یک بخشی از مغز مثل یکی از هسته های یک پردازندهء چند هسته ای به پردازش و بخاطرسپاری اون اطلاعات اختصاص داده میشه، و بعد وقتی دنبال یکسری مطالب در یک حیطهء دیگر میری که به مطالب قبلی مرتبط نبودن، مغز دوباره یک صف درست میکنه برای دیتای ورودی و یک هستهء پردازشی رو به اونا اختصاص میده!!


آدم باید به اندازه ی امکاناتش ایده برداره و عملیش کنه.و گفتم که ایده های باقی مونده برای امکانات خیلی از ماها زیادی بزرگه.
بله درسته.
منم همیشه میگم مزیت استثنایی رشتهء کامپیوتر و برنامه نویسی همینه که خیلی گستردگی و قدرت و امکانهای زیادی در اختیار افراد عادی هم میذاره که نیاز به سرمایه و امکانات زیادی نداره، اما با این حال این دریای دانش و امکانها هم شاید یجورایی برای من به انتها رسیده یا اینطور بگم که چون دیگه یادگیری و پیشرفت و کارهای اساسی و بزرگ و سریع توش کم شده دیگه گیر آوردن موضوعات تئوریک درحد اون جذابیت و یادگیری و لذت و کاربردی بودن برام سخت شده.
آدم وقتی توی این رشته اینقدر سریع و راحت پیشرفت میکنه و چیزهای کاربردی مهم و جالب یاد میگیره، دیگه دلش میخواد که همیشه همینطور باشه و همش دنبال سریع و قوی و راحته. دیگه کارها و موضوعات کندتر و کم بازده تر و سخت تر براش جذابیت کمتری داره.
البته خوندن و یاد گرفتن این همه چیز واقعا کار راحت و کار هرکسی نیست، ولی من دیگه عادت کردم و این برام طبیعی شده.


البته جسارت منو ببخش.فقط میخواستم بگم خیلی کار ها هست که فراتر از توان و علم شماست.
خیلی ممنون از مشارکت شما در بحث.
مشکلی نداره من از این بحثها خوشم میاد.
من آدمی نیستم که از واقعیت فرار کنم.
حداکثر تلاش خودم رو میکنم، و بعدش هم اگر شکست بخورم ظرفیت دیدن و پذیرفتن اونو دارم، چون توی زندگی انتظارهای غیرواقعگرایانه نداشته و ندارم. تنها یه چیزی رو میخوام و تنها کاری که میتونم بکنم اینه که تلاش خودم رو بکنم! همین! دیگه بعدش هرچی شد و اگر نشد من خودم رو بخاطر هیچ چیز و هیچ کس مقصر نمیدونم و اذیت نمیکنم، چون اون موقع دیگه چیزی شدنی باقی نمونده که بخوام بهش اهمیت بدم.

eshpilen
جمعه 01 فروردین 1393, 15:34 عصر
یکی از کاربران لطف کردن و در پیام خصوصی راهنمایی به بنده کردن.
از اونجایی که نکات مطرح شده در اون پست بنظرم جالب و مفید هستن و محتوی مطلب و نشانهء خصوصی ای هم نیستن، بنده اینجا بهشون جواب میدم چون بنظرم اینطوری عمومی بهتره طبیعتا و دیگران هم میتونن ازش استفاده یا درش مشارکت کنن.


ولی پست هایی بلند بالایی که تو سایت گذاشتی و وقتی که برای یادگیری یه سری مسائل خیلی جزئی و نگارش و تایپ اونها میکنه اینکه همواره در حال مطالعه از رفرنس های خارجی هستی و.. همه حداقا یه چیزی رو نشون میدن و اون اینکه تو انرژی خیلی زیادی داری ، من آدم مث تو کمتر دیدم ، منتها مشکل تو این هست که این انرژی رو واسه چیزایی میزاری و جایی صرف میکنی که نمی گم همش ولی بیش ترش هدر میره ، بدون که همیشه اینقد پرانرژی و با حوصله نیستی
شاید تاحدی زیاده روی کردم، ولی بنظرم خیلی هم نه. چون درسته اینقدر وقت و انرژی روی این مطالب و بحث ها گذاشتم، اما مثل بعضی ها نبودم که در عمل و دنبال موارد دیگر رفتن هم همش مردد باشن و تاخیر و کم کاری کنن. اگر اینجا یک صفحه مطلب نوشتم، 50 صفحه مطلب هم خوندم از اونایی که بنظرم باید میخوندم و یاد میگرفتم.
بالاخره شاید تا یک مقدار کمتر هم که شده نیاز به برون فکنی این مطالب و افکار داشتم هم برای محک زدن افکار و سطح خودم بطور مثال و هم برای انتقال تفکرات و ایده های مفید به دیگران.


ادت باشه اون چیزایی که تو دنبالشون بدو بدو راه اتادی مدام در حال تغییرن ، و پایدار نیستن اگه این وقت و انرژی این چن سالتو صرف یه علمی مث ریاضی و فیزیک ، پزشکی. .. کرده بودی الان استاد تمام دانشگاه بودی 100 ها مقاله ISI به درد بخور داده بودی و کمکی به این جامعه کرده بودی و مطمئننا از جایگاه بهتری نسبت به الان داشتی ، تو که دنبال پول و اینها از برنامه نویسی نیستی چرا مدام باید یه کار تکراری انجام بدی ؟
دوست عزیز درست تغییر و پیشرفت و گسترش در این رشته زیاده، ولی اینطوری نیست که به این خاطر ارزش نداشته باشه.
اتفاقا این رشته خیلی هم ارزش داره و موفق بوده و یک دلیل یا سایدافکت موفقیتش همین تغییر و گسترش و پیشرفتش هست که بین رشته های دیگر استثناییه.
کامپیوتر و برنامه نویسی هم برای خودش یه علمه. مگه چه فرقی داره و چی کم داره از ریاضی و فیزیک و پزشکی؟
تازه این رشته به رشته های دیگر ارزش بیشتری داده چون باعث شده مثلا اون ریاضی و فیزیک بتونن کاربردهای عملی مهم و گسترده ای پیدا کنن، وگرنه مثلا ریاضی محض به خودی خودش اونقدری ارزشمند نبود برای بشریت و اینقدر استفادهء واقعی ازش نمیشد.
منم دنبال علاقه و قدرت و خواص استثنایی این رشته بودم.
مگه کاربرد برنامه نویسی فقط شغل و پول و درآمد بطور مستقیمه از این رشته؟
مگه واسه خود آدم کاربرد نداره و برای خودش چیزهای جالب و بدردبخوری نمیتونه درست کنه؟
مگه برای کار و درآمد آدم هم ممکن نیست بطور غیرمستقیم کاربرد داشته باشه؟
من الان در زمینهء کامپیوتر توی هرچیزی میرم برام راحته و یک سر و گردن از بقیهء افراد در این زمینه بالاتر قرار میگیرم و میتونم مشکلات خاص و پیچیده تری رو حل کنم و در چشم کارفرما هم برجسته و استثنایی میشم بخاطر همین. حرفی نمیگم، بلکه در واقعیت این موارد بوده سر هر کاری که رفتم.
ضمنا میفهمن توانایی برنامه نویسی هم داری یه شان و حساب بیشتری روت میکنن و میگن این رو نباید براحتی از دست بدیم خیلی مخه خیلی تواناست نیازی هم به کار ما نداره لزوما و خیلی جاها میتونه کار کنه خیلی ها میخوان چنین افرادی رو.
کلا هم کار کردن توی این فیلد باعث شده که هوش و قدرت ذهنی آدم بالا بره.
اون چیزهایی که تغییر میکنن در مقابل بقیهء چیزهای پایه ای و اثرات مفید جانبی که این رشته داره، قابل تحمل هستن.
در ظاهر هم خیلی چیزها توی این رشته سریع تغییر میکنه، اما خیلی چیزهای ثابت و پایه ای ولو بصورت مفاهیم هم وجود دارن و ضمنا اون ذهنی که در طول سالها شکل میگیره و ذهن یک برنامه نویس واقعیه، یک مهارت و بینش و مغز ورزیده و مجهز به دانش و توانایی های پایه، باقی میمونه؛ حداقل برای یک مدت طولانی تری و خیلی طولانی تر اگر این روند و ورزش مداوم ذهنی رو رها نکنه.
ضمنا توی هیچ رشته ای آدم دستش اینقدر باز نیست که یک نفری بتونه این همه کار جالب بکنه با هزینه و امکاناتی که میتونه در دسترس عموم باشه.
البته من فعلا دچار کمبود ایده و نیاز شدم :لبخند:
ولی یک دلیلش هم همینه که دیگران هم قبلا به همین شکل تونستن چیزهای مورد نیاز رو تولید کنن. حتی افرادی منفرد یا گروههای کوچک از مردم معمولی.
اما بهرحال بحث خورگی رو چه میشه کرد؟
من اگر اینا رو یاد نمیگرفتم و این دانش و توانایی رو نداشتم، یه عمری حسرت میخوردم یه عمری احساس ضعف و شکست میکردم در مقابل اونایی که میدونن و میتونن و این چیزا رو تولید میکنن.
فراموش نکنیم که بهرحال در نهایت تمام انگیزه های ما از احساسات ما، و از دو نیروی بنیادین رنج و لذت که برای ما دافعه و جاذبه دارن سرچشمه میگیرن و فراموش نکنیم که مردم بخش بزرگی از وقت و انرژی و پول بدست آمده رو در نهایت خرج تفریح و لذتها و علایق شخصی خودشون میکنن. حالا یه عده نیاز دارن اول پول دربیارن و بعد با اون پول لذت رو بدست بیارن (مثلا با خریدن و مالک شدن چیزهایی که دوست دارن)، و یه آدمی مثل من میتونه از چیزهایی بطور مستقیم بدون اینکه نیاز باشه و اصلا بشه اول پول بدست بیاری و بعد بواسطهء پول به اون چیزها برسی، لذت ببره و تفریحش رو بکنه. و بنظر من همچین آدمی درواقع برتری داره از این جهت چون به یک عامل خارجی و واسطه و غیرقابل کنترل قطعی مثل پول وابستگی خیلی کمتری داره برای لذت بردن از زندگیش و احساس خوشبختی کردن.


اگر دنبال علمی بدون PHP تا اونجاش علم که بهت یاد میده یه HttpRequest چیه بهت یاد میده یه حلقه چیه ، دیتابیس چیه ولی دیگه بقیش برا تو که محتاج نون در آوردن ازش نیستی وقت تلف کردنه ، یه خدمات کامپیوتری رو در نظر بگیر ، داره پول در میاره اما دائما درجا زده،نمیگم همه باید کارشونو ول کنن برن دنبال یادگیری ولی تو که خرجتو از جا دیگه میاد چرا نری دنبالش؟ دقت کن هر چند که به ظاهر علمت روز به روز زیاد میشه ولی درواقع تو در جا زدی ، این در جا زدن تو به خاطر 2 علت هست : 1-روی یه علم ادامه دار تمرکز نکردی و اطلاعاتت پراکنده است 2-اون چیزایی رم که تخصصی یاد گرفتی اون قدر ها خاص و به درد بخور نستن و در عین حال چیزایی هستن که دائما در حال تغییرن ، یه چیزی یاد بگیر که 10 سال ولش کردی باز برگشتی سراغش حرفی واسه گفتن داشته باشی ببین شما جاده علمو یه قطار در نطر بگیر این شکلی -------------1--------------------2-----------3---------------------------------.......>
یکی تو مرحله 1 وای میسته میره سراغ نون در آوردن از همون قد که یاد گرفته ،یکی تا مرحله 2 میره چون به حقوق مرحله 1 راضی نیست و یکی تا مرحله 3 شمام الان یجا وایستادی حتی اگر خودت متوجهش نباشی ، کلام آخر ، دنبال یه علمی باش که اینقد تغییر نکنه ، PHP,C#‎‎‎,Delphi ,Java و اینام همشون یه حرفی رو دارن میگن ،وقتی شما بعد از یادگیری جاوا میری سراغ C#‎‎‎ درواقع دای بجای حرکت تو عمق تو عرض حرکت میکنی و این یعنی در جا زدن ، بخصوص همونطور که گفتم این چیزام هخمواره در حال تغییرن ، دقت کن اگه من ویندوز XP را بلدم نیازی نیست برمبعدش سون و ویندوز 8 راهم یادبگیرم می تونم اونارو ندید بگیرم و رو همون XP کار کنم و اگه مسلطم به کار دیگه ای بعد چند سالی می تونم از XP بپرم به ویندوز 15 و چیزی رم از دست ندادم،قرار نیست که هر شرکتی هر چی زد ما بدویم دنبالش که!
یه اشتباهی که بعضیا فکر میکنن اینه که فکر میکنن منظور اینه که کلی زبان برنامه نویسی و اینا رو یاد بگیری.
ولی در عمل قضیه این نیست و این فقط جزیی از اون میتونه باشه. دانش و توانایی برنامه نویسی و مخلفات وابستش خیلی گسترده تر از اینه و فقط بحث زبان نیست. فقط با یک یا چند زبان بلد بودن کسی نمیتونه برنامه نویس همه کاره و قدرتمندی بشه. مطمئن باش! اینو من از نظر تئوری و عملی بارها درمورد خودم و درمورد دیگران دیدم و درش شک چندانی ندارم!
منم چندتا زبان یاد گرفتم عمدتا بخاطر نیاز عملی نه بخاطر اینکه همینطور خوشم میامده و فکر میکردم با یادگیری چندتا زبان بیشتر میتونم برنامه نویس خیلی قوی تری بشم. نه واقعیت اینه که در عمل یک زبان نمیتونه بصورت بهینه در همه جا و برای همه کاری استفاده بشه. مثلا در وب، دسکتاپ، لینوکس، ویندوز، گوشی ها، تبلت ها و غیره.
ضمنا یادگیری چند زبان بازهم به افزایش قدرت و انعطاف ذهن آدم کمک میکنه و ایده ها و ساختارهای متفاوت زبانهای مختلف رو دونستن و درک کردن میتونه خلاقیت و راهکارهای ذهنی آدم رو افزایش بده.
من مثلا حجم زیادی درمورد علم رمزنگاری مدرن مطالعه کردم و مسائل امنیتی. اینا بحث زبان برنامه نویسی نیست، و باید علم و تئوری پایش رو حتما بلد باشی تا احاطهء واقعی برای کارهای جدی و مطمئن در این زمینه رو پیدا کنی، و چیزی هم نیست که بحث تنوع و تفریح باشه و چیزی نیست که زود به زود و براحتی تغییر کنه و بلااستفاده بشه. با ریاضیات هم خیلی بیشتر از برنامه نویسی معمولی ارتباط داره (گاهی تا 90% اش ریاضی و تئوریه).
اینکه شما میگی «چیزایی رم که تخصصی یاد گرفتی اون قدر ها خاص و به درد بخور نستن و در عین حال چیزایی هستن که دائما در حال تغییرن» حتما یه تصور و برداشت اشتباهی داشتی که باید مثال عینی بیاری براش تا ببینم چی فکر کردی و درست بوده یا نه.
میدونی من از همون اولش که حتی کار کردن با ویندوز رو بلد نبودم هم عمیق تر از این بودم که شما میگی/فکر میکنی!
دنبال یادگیری اصولی و کامل و عمیق بودم. هم گسترده و هم عمیق. چیزهایی که هنوز هم خیلی ها باوجود سالها کار عملی در این زمینه خوب درک نمیکنن و هدف ندارن و حتی گاهی اطلاع ندارن. مثلا چند درصد این همه برنامه نویس در این حد هستن که رفرنسهای خیلی پایه ای و خشک و تخصص مثل RFC رو بخونن؟ چند درصد میتونن بفهمن/استفاده کنن؟ من از همون اولش توی این خطها بودم. یعنی فهمیدم اینا کار برترین مخ های اوناست و پایه ای ترین قدرتها، و دلم میخواست منم بتونم بخونم و بفهمم و حتی اگر لازم شد خودم تولید کنم. و فکر میکنم به این سطح از دانش و توانمندی هم رسیدم! البته یک شرطش هم اینه که زبان تخصصی/فنی آدم خوب قوی بشه و بتونه جملات و ساختار و معنی و منظور اونا رو خوب درک کنه.
من اینا رو دانش و توانایی های گذرا و کم ارزش نمیدونم. هرچند اگر بخوایم کاربردش و بخصوص کاربرد پولیش و بازهم بخصوص در ایران رو معیار قرار بدیم، احتمالا ارزش زیادی نداره! ولی هدف منکه از اول این نبوده و معیارم شرایط ایران و بازار کار و درآمد نبود.


به نظم من شما که به ریاضی و فیزیکم علاقه داری به صورت اکادمیک برو دنبالشون و روشون فوکوس بکن یا همین کامپیوتر رو به صورت اکادمیک دنبال کن، همه این چیزایی رو که تو داری روشون کار میکنی تو دانشگاه تو چن واحد میگن و رد میشه
دانشگاه چی رو رد میشن؟
من خودم 2 سال کاردانی رفتم، خب بد نبود، ولی خیلی چیزها که از روش رد میشن بخاطر این نیست که همونقدر گستردگی و عمق و اهمیت دارن، بلکه بخاطر اینه که قرار نیست و نمیشه توی 2 سال و 4 سال دانشگاه تمام اون چیزها بیان و آموزش داده بشن.
دانشگاه فقط یکسری از اساسی ترین و مرکزی ترین پایه ها رو و دید و بینش کلی و راه برای آینده رو مشخص میکنه و بقیش رو خود شخص باید تصمیم بگیره و همت کنه و یاد بگیره و شاخهء خودش رو تعیین کنه. تازه میتونم بگم حتی از لحاظ پایه ها هم دانشگاه نمیتونه همهء ابعاد و همهء موارد رو حتی بصورت کلی و اشاره هم پوشش بده. بس که وسیع و پیچیده است و کسانی که بخوان در اون زمینه ها مطلع و ذی صلاح باشن کم هستن.


یادت باشه PHP,C++‎‎‎,C#‎‎‎,... فقط یه ابزارن نه خود هدف لطفا انرژیت را جای بهتری و با تمرکز بیش تر صرف کن
بله ابزارن. منم که گفتم. ولی شما فکر میکنی واقعا یادگیری و دانش و توانایی بنده فقط درحد بلد بودن طرز کار با این چندتا ابزاره؟
مثلا یک نجار رو درنظر بگیر. آیا نجار فقط بلده با دریل و اره و سوهان و اینطور چیزها کار کنه؟ آیا فقط این دانش و توانایی ها برای اینکه یک نجار واقعی باشی و بتونی چیزهای بدردبخور و با کیفیت تولید کنی کافیه؟
یا مثلا میتونم با رشته های رزمی مقایسه کنم. اینا یکسری ابزار دارن. مثلا شمشیر، نانچیکو، و غیره. خب اینا ابزار هستن، و عموم افراد هم میتونن تاحد زیادی از نظر تئوریک و فنون پایه کار با اینا رو یاد بگیرن، اما آیا فقط با همین دانش فرد میتونه تبدیل به یک رزمی کار قوی و یک جنگاور واقعی بشه؟ من میگم خیر! معلومه خب! شما سالها فقط باید روی نرمش و سرعت و بدنسازی خودت کار کنی تا بتونی از این ابزارهای نبرد به شکل بهینه و موثری استفاده کنی و قدرت بالایی ازشون حاصل کنی. وگرنه یک فرد عادی با این سلاحها راحت ممکنه حتی به خودش صدمه بزنه حالا هرچی هم که تئوری خونده باشه و حرکت هم تاحدی تمرین و حفظ کرده باشه.
همینطور، یک برنامه نویس واقعی و قدرتمند در اون حدی و دارای دانش و توانایی ای که مد نظر بنده است، خیلی فراتر از بلد بودن چندتا زبان برنامه نویسی است. هرچند خیلی ها در ظاهر این زبانها رو بلد هستن و باهاشون کار میکنن و چیزهایی هم تولید میکنن و پولی هم درمیارن، ولی همه چیز فقط اینها نیست و علم و فناوری و توانایی و نیازها در جهان از مجموعهء دانش و توانایی این افراد خیلی فراتر بوده و هست، گرچه شاید در اجتماع و رسانه ها طبیعتا این موارد چندان انعکاس و شناختی ازشون نباشه.


راستی یه ایراد مهم ازت رو بگم،سایت برنامه نویس مسلما و می تونم بگن 100% دیگه به درد تو نمی خوره ، چرا همش وقتت رو اینجا تلف میکنی ها؟ چرا انرژیت رو صرف این پستای بلند بالا میکنی ها؟ ،اکانتت رو سر به نیست بکن ، اینترنتت رو قط کن، برو فیزیک بخون ریاضی بخون شیمی بخون ، از این اینترنت لعنتی دست بردار ، وقتت رو واسه یه چیزی بزارکه بعد انجامش حداقل یه شکلات جایزه بهت بدن،حیفی به خدا حیفی..
بنده این سالها که روی کامپیوتر و برنامه نویسی فوکوس کردم، و البته در کنارش چیزهای دیگری هم مطالعه کردم، میتونم بگم الان در زمینهء ریاضی و فیزیک و هر علم و فن دیگری هم احساس روشنی و قدرت خیلی بیشتری میکنم نسبت به سابق. یعنی احساس میکنم و انگیزه و اراده و احساس قوی بودن خیلی بیشتری میکنم در این زمینه ها. و البته واقعا هم در عمل فکر میکنم اینطور بوده و شواهدی داشته و میتونم بگم حتی ضریب هوشی بنده به میزان قابل توجهی ارتقا یافته!
این نشون میده که بطور کلی از نظر فردی و قوای ذهنی قوی شدم. مثل یک رزمی کار که به سطوح بالاتری از برتری جسمی و ذهنی و قدرتها و بینش خاصی میرسه. و این رو نمیشه یک چیز گذرا و کم اهمیت و بدردنخور دونست بنظرم! نه؟ و نمیشه فکر کرد که فقط با چندرغاز یادگیری دوتا زبان برنامه نویسی و از این شاخه به اون شاخه پریدن سطحی حاصل شده. دوست عزیز شما مطالعات بنده رو خیلی دست کم گرفتید. یاد گرفتن سینتاکس چندتا زبان برنامه نویسی و نوشتن دوتا برنامهء ساده یا کلیشه ای، نیاز به این همه وقت و انرژی نداشت. بنده خیلی مطالب پایه ای و علمی و پیچیده ای رو مطالعه کردم که جدای از کار کردن با زبانهای برنامه نویسی هستن و برای برنامه نوشتن، یا حداقل برنامه های اصولی نوشتن و کار کردن روی موارد خاص و پیچیده، بهشون نیازه.

eshpilen
جمعه 01 فروردین 1393, 15:59 عصر
شما در نظر بگیر مثلا همین علم امنیت و رمزنگاری، کمتر برنامه نویسی هست که توش تخصص واقعی داشته باشه. اکثرا از ترفندهای غیراصولی و حدس و تصور و راهکارهای شخصی ضعیف و نامطمئن استفاده میکنن که اشتباهات فاحش هم درش کم نیست.
درحالیکه در خیلی برنامه ها بخصوص اونایی که تحت شبکه و اینترنت هستن، و امروزه اینطور نرم افزارها بخش بزرگی از نیازها و فعالیت های برنامه نویسی رو شامل میشن، به این علم و امنیت نیاز دارن.
بنده بهتون میگم که هیچ برنامه نویسی ولو صدتا زبان برنامه نویسی بلد باشه و صدجا و روی صدتا پروژهء متنوع نرم افزاری کار کرده باشه و صد سال سابقهء برنامه نویسی داشته باشه، فقط به این خاطر مبدل به یک متخصص و آدم ذیصلاح در این زمینه نمیشه!
این یک علم تخصصی و گسترده و پیچیده است برای خودش و بعنوان یک زیرشاخهء برنامه نویسی یا شاخهء موازی باهاش باید دنبال بشه. باید حتما مطالعات تخصصیش رو داشته باشی تئوریش رو بدونی و درک کرده باشی و از ریاضیاتش حداقل درحد پایه و ضروری سردربیاری.
من فکر کنم در مجموع یک سال یا دو سال بطور تقریبا تمام وقت در این زمینه مطالعه و تحقیق کردم تاحالا!
یا همین زبان انگلیسی! خب اینم نیازه 100% هست. اما خیلی ها بهش اولویت نمیدن و خیلی ها حتی بعد از سالها برنامه نویس بودن، توانایی کافی در این زمینه ندارن. یعنی به خودشون زحمت نمیدن. براشون جذاب نیست. فکر میکنن نیاز نیست. واسه اونا اینطور بوده، ولی واسه من اینطور نبود! بنابراین بازهم یکی دو سالی رو کلا برای یادگیری زبان در این حد که حداقل بتونم رفرنسهای فنی رو براحتی بخونم و بفهمم زحمت کشیدم. ضمنا همیشه هم باز درحال تقویت و یادآوری و حفظ لغات جدید بوده و هستم. همین الان هم یک کتاب گرامر زبان انگلیسی رو برای بار چندم دارم میخونم! اصولا پایانی نداره. عذری هم پذیرفته نیست! من به این موجود خستگی ناپذیر و جدی میگم برنامه نویسی، نه کسی که فقط چندتا زبان بلده و چندتا برنامه درست میکنه.
برنامه نویسی اون سرش ناپیداست! خودش میتونه یک ابرقدرت Intellectual بشه.
شاید بنده کم از خوره های ریاضی ندارم. چون مثلا یه چیزایی رو خوندم و یاد گرفتم که کمتر بنی بشری طرفشون میره. مثلا همین رمزنگاری درحدی که خواستم یاد بگیرم و خوشبختانه تاحد زیادی موفق شدم، در بالاترین سطوحش بوده درحد سازمانهای امنیتی و نظامی و اینکه مثلا دشمنت بخواد NSA باشه و این حرفا! خب این یجورایی مثل ریاضیات محض میمونه که یه عده علاقه بهش دارن و دنبالش میرن، ولی واقعا خودشون هم نمیدونن که در تمام عمرشون چه استفادهء دیگری ازش میخوان بکنن!! (مگر اینکه بقول شما استادی چیزی بشن و ازش پول دربیارن). ولی خب من دوست داشتم دیگه. یعنی میخواستم به قوی ترین ها دست پیدا کنم و این دانش و توانایی رو داشته باشم. همونطور که دوست داشتم جزو قوی ترین رزمی کارهای جهان باشم اگر میتونستم!
من در زندگی هدف و علاقهء خاص دیگری ندارم و دنبال زندگی های معمولی نیستم. پول و درآمد هم درحد معاش و اجبار دنبالش میرم و نه بیشتر.

Mojtaba.Shateri
جمعه 01 فروردین 1393, 16:36 عصر
خوبه که تلاشگری.
به خودت افتخار کن :لبخندساده: از دست خودتم راضی نباش :لبخند:
من یه برنامه بهت پیشنهاد میدم بشین بنویس اگه دوس داشتی.
وجود داشتن یا نداشتنش در بین نرم افزارها مهم نیست.
یه برنامه بنویس که با سوالاتی که از کاربر میپرسه ، بتونه کم کم روانشناسیش کنه. مثلا راه حل مشکلاتشو بگه.
یا مثلا براش برنامه بچینه که چجوری زندگی کردن برای اون با توجه به شرایطش بهتره و ....
:لبخند:

jafar2012
جمعه 01 فروردین 1393, 16:36 عصر
hi
مخلص رفیق فابریکمون هم هستیم
و اما بعد
نبینم قمتو تو سال جدید بدخاه داشتی بگو لهش کنم برات
این نظر منه:
برای گرفتن ایده بایستی اول علاقه خودت رو بدونی (تو چه چیزی دوست داری کار کنی یا چه چیزی دوست داری بسازی)
بعد گام های بعدی بری دنبال ابزار php drupal c++ و...
گام1
بعد از اونکه علاقه خودت رو فهمیدی (عشقت رو پیدا کردی)مثلا دوست داری یک سیستم مدیریت محتوا بسازی
گام2
ببین در آینده این چیزی که میخای خلق کنی تقویت کنی ویا.. کجای بازار میخاد بیاد نقاط هدف رو مشخص کن وقتی 7 سالم بود می رفتم باشگاه رزمی بعد از اون در 15 سالگی که می رفتم اول دبیرستان، پدرم گفت الان شاید بگی این ورزش رو به صورت حرفه ای دنبال کنم خوبه، کار مثبتی کردی اما آیندش رو هم در نظر بگیر این موقع برام آینده مهم نبود گفتم هر جا باشه مشغول کار میشم بعد از اون از 20 سالگی یه باشگاه رزمی افتتاح کردم وقتی به 23 سالگی رسیدم دیدم هیج جای خاصی قرار ندارم (بهتر بگم اون جایی نبود که می خواستم اون در آمدی نبود که لازم بود و..) بعد از اون همزمان با رزمی زدم تو کار کامپیوتر چرا؟؟ چون دیده فقط چسبیدن به علاقه و عشق هیچ فایده ای نداره برات نون آب نداره البته در بعضی از تخصص ها و شغل ها، من از 9 سالگی با کامپیوتر کار میکردم(بازی میکردم) و چون یه دانش خاص و تجربه خاصی از خراب کاری و تعمیر در این کار پیدا کردم رفتیم تو این کار، سرتو درد نیارم
برو تو همین موضوع چنتا برنامه ببین چن تا پربازدیدترین ها پر طرفدارها و دنبال ایده های جدید توی اون موضوع باش و بر اساس رده بندی که وجود داره یا انجام میدی مثلا اگر می خای cms درست کنی رده اول دروپال رده دوم جوملا رده سوم بیتریکس و.... این ها رو برای خودت آنالیز کن نقاط قوت و ضعف هر کدوم (مثلا در دروپال ماژول سازی قالب سازی سخت دردروپال آسان خروجی گرفتن از بانک اطلاعاتی و سفارش سازی بانک اطلاعاتی در دروپال آسان و شاید در جوملا غیر ممکن) قطعا نقاط ضعف و قوت پیدا میکنی
در کل تحقیق در سیستم کنونی، کار با اون، تجزیه تحلیل، کسب نقاط ضعف و قوت و کسب ایده های خاص
گام3
ببین دامنه کارت چقدر یوقت بایستی گروهی کار بشه
گام بعدی هم معلومه
یه نکته دیگه هم بگم فقط فکر نکن در یک مورد یا یک تخصص فعالیت کنی میتونه ایده های خوبی بگیری و کار خوب ارائه بدی بلکه بایستی اطلاعات عمومی خودت رو ببری بالا نخبه ها رو نگاه بیشتر در چند مورد مربوط یا نا مربوط فعالیت میکنن
نکته 2 علوم پایه در کار خودت رو بدون بیین روس ها رو وقتی هیتلر مرد رفتن علم آلمانی ها رو گرفتن بعد آلان ببین شاهکار هایی مثل اویرا دارن و فقط بخاطر اون علوم نبود بلکه در یکی از مهمترین علوم پایه در این رابطه یعنی ریاضی خیلی کار کردند و می کنن
نکته 3 اگر حتی قرار هست حمال باشی حمال درجه یک باش جوری باشه بقیه بهت وابسته بشن(مثل من فکر نکن شوخی میکنم)
نکته 4 خیلی متمرکز سعی نکن کار کنی کتاب ماتسوشیما رو بخون خیلی توپه یا کتاب ها یا دست نوشته های هیتلر (باور کن از این کتاب ها میتونی خیلی ایده بگیری و ببینی چطور بایستی عمل کنی هیتلر یه نقاش بود ببین چیکار کرد اینطوری نبود که ننش بزنه زیر گوشش بعد قهر کنه بره بترکونه)
نکته آخر سعی نکن در همه چیز تخصص کسب کنی بعضی از موارد رو بده دیگران انجام بدن(بنظرم از جمله بزرگتیرن اشتباه برنامه نویسان)
اینها تجربه من بود و شما با این همه معلومات اوم خودت می دونی اما اگر خیلی پیگیر این موضوع هستی یه مشاور تیم ملی برو چون اینجا هر کس بر اساس تجربش حرف میزنه و کسی مثل شما با اینهمه تجربه بایستی الان استفاده کنه چون تجربه و علمش رو داری با ابزار اشنایی داری برو مشاور از بچه های این سایت هم پس از پیدا کردن ضمینه مورد علاقت و آینده کارت بیا اطلاعات بیشتری کسب کن ایده های خاص بگیر و...
از حرف هام ناراحت نشی به عنوان یک برادر بزرگترت گفتم شاید این تجربه بدردت بخوره شاید همه برات چرندیاتی بوده که قبلا هم میدونستی موفق باشی سال خوبی هم داشته باشی یه شب بیا باشگاه ازت پذیرایی کنیم دیدم نوشتی فایتری خیلی مشتاقم ببینمت تو باشگاه و دعوت به مبارزه بکنم ازت

darknes666
جمعه 01 فروردین 1393, 20:31 عصر
لزوما اینطور نیست که بگید فقط برای عامهء مردمه.
ویکیپدیا یک منبع آزاده و هرکسی با هر سطح سوادی ممکنه توش مطلب بده.
کیفیت و گستردگیش هم واقعا زیاده.
تاجاییکه میدونم قبلا تحقیقاتی برای ارزیابی و مقایسهء کیفیت ویکیپدیا با دیگر منابع مثل دائرت المعارف های معتبر صورت گرفته که نتایجش خوب بوده و نشون داده کیفیت ویکیپدیا در حد بالایی هست (اینو از نظر میزان اشتباهات و اینطور چیزها درش میگم).
مطالبش خب طبیعتا بصورت کلی و خلاصه هست اکثرا، و مقاله های عمومی و بقول شما برای عوام هم زیاد داره، ولی این به این معنی نیست که مقالات و مطالبی که بالاتر از سطح عامه باشن نداشته باشه و به این معنی هم نیست که برای متخصصان حتی در سطح بالا فایده ای نداشته باشه. معمولا هم یه چیزی رو که میخوای شروع کنی، ویکیپدیا براش نقطهء شروع خوبیه برای استارت و بدست آوردن درک و دید کلی و پیدا کردن منابع و سرنخ ها و کیوردها و موضوعات مرتبط.
این جملهء شما که میگید بچه با سن 15 سال میتونه ازش استفاده کنه رو هم بنده اصلا قبول ندارم و به عینه مطالب زیادی تاحالا دیدم که حتی برای متخصصان رشته های مختلف علمی و فناوری هم سطح پایین و ضعیف و کم مایه نیستن. مگر اینکه منظور شما صرفا یکسری مقاله ها و مطالب عمومی باشه مثل مقاله ها درمورد شهرها و شخصیت ها و ورزش و اینطور چیزها خلاصه.
واقعا مثال زدن از مقاله های پرمحتوی و واقعا سطح بالا در ویکیپدیا کار سختی هست بنظر شما؟ خیلی مقاله ها هست که توشون ریاضیات هم زیاد داره و تاجاییکه بنده دیدم به هیچ وجه یک بچه 15 ساله از پس درک اونا برنمیاد و حتی من خودم هم برنمیام مگر اینکه برم واقعا روش کار کنم و یکسری درسهای ریاضی رو که یادم رفته یا توش ضعیف بودم دوباره بخونم.
شما الان توی یه سایت پرسش و پاسخ مثل مجموعه سایتهای Stack Exchange هم که بری، توش تعداد قابل توجهی دانشجو و فارق التحصیل و حتی استاد و متخصصان واقعا خبرهء رشته های علمی و فناوری پیدا میشه که مطالب و اظهارات و سایتهای خودشون گواه این مطلب هست، همینطور در ویکیپدیا هم این افراد حضور و فعالیت دارن.
البته در پایان باید بگم معلومه که ویکیپدیا هم به تنهایی جامع تمام نیازها و در تمام زمینه ها بدون ضعف و نقص نیست، و باید از منابع دیگر هم استفاده کرد.

خب بگیریم 90%.درضمن بچه های 15 ساله ی دبیرستان های برتر تهران رو بررسی کنید.
چون فکر نمیکنم بچه های مدارسه دیگه آنچنان به این مطالب علاقه داشته باشن.
اگرم باشن تعدادشون خیلی کمه.
به هر حال اون مطالب همچینم تخصصی نیست.

بازی سازی هم یه مثال بود.
نرم افزار های کاربردی همه درست شدن و پاسخ نیاز های عامه ی مردم رو میدن.
نرم افزار های تخصصی الان رویه بورس هستن که همشون رو گروه های بزرگ با امکانات برتر و با کیفیت بهتر می نویسن.
مثلا شبیه سازی های علم ژنتیک که کاربردی و تخصصی هست.
معلومه که توی جامعه ی ایران تعداد بسیار محدودی به اینجور نرم افزار هایی نیاز دارن.
ولی بازی برای عامه ی مردم هست و خود تخصصی رو هم شامل میشه.

در مورد اینکه آدم خوبه از همه چیز سر در بیاره باید بگم این حرف واسه وقتی هست که آدم آسوده باشه و زندگی بهش فشار نیاره.
از طرفی صرف وقت برای اونها به معنی دور شدن از هدف اصلی هرچند به میزان کم هست.
برای مثال خودم.
من از بعضی از دروس مدرسه متنفرم و خوندن اون دروس رو به معنی دور شدن از هدف اصلیم میدونم و تمام.

راجب درآمد هم بگم,یکی مثل آقایه بیل گیتس ماهی 1میلیون دلار مالیات خونه میده ما هنوز تو 15میلیاردش موندیم.
و هزاران برنامه نویس دیگه تو گوگل که با حقوق حداقل 8هزار دلار برای خودشون بهشت درست کردن و ما هنوز تو فکر اینیم ایده بزنیم و پول در بیاریم.


بله وجود داره ولی من دنبال کامل ترین ها، قوی ترین ها، کاربردی ترین ها هستم که برای یک فرد عادی به تنهایی بتونه بیشترین کارایی رو داشته باشه بدون نیاز به منابع مالی و امکانات و افراد اضافی.

فکر میکنم همچین چیزی از سال 2010 دیگه مرده و وجود نداره.

eshpilen
شنبه 02 فروردین 1393, 10:43 صبح
hi
یه شب بیا باشگاه ازت پذیرایی کنیم دیدم نوشتی فایتری خیلی مشتاقم ببینمت تو باشگاه و دعوت به مبارزه بکنم ازت
من نزدیک یک سال کنگفوتوآ رفتم؛ اونقدری وقت و انرژی نتونستم روش بذارم که فایتر بشم، ولی خیلی علاقه دارم. هنوزم بعضی ورزشهاش رو توی خونه میکنم.
اینکه دیگه نرفتم چون دیدم باید وقت و انرژی خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم با اونم شدنی باشه، ولو آدم کند پیش بره، لازمه روش صرف کنم. من حساب یه چیزایی رو نکرده بودم. مثلا اینکه اگر کم کاری کنی و از بقیه عقب بمونی و استاد ازت ناراحت بشه مشکل پیش میاد و نمیتونی به این شکل برای مدت طولانی ادامه بدی. خلاصه من فکر کردم چکار کنم یا باید برای چند سالی از فعالیت در زمینه کامپیوتر و برنامه نویسی و علم و فناوری بزنم و بیشتر وقت و انرژی و تمرکز خودم رو روی پیشرفت در رزمی بذارم، یا اینکه رهاش کنم. نظر به اینکه در رزمی تازه از صفر شروع کرده بودم و آیندش بعد از چند سال تیره و تار بود و ظاهرا از نظر فرصت شغلی و درآمد هم ضعیف بود، تصمیم گرفتم که حداقل فعلا از رزمی صرفنظر کنم. یعنی گفتم عاقلانه تر اینه که راهی رو که بخش زیادی ازش رو تاحالا طی کردم و روش این همه سرمایه گذاری و هزینه کردم هرچه زودتر تکمیل کنم و به نتیجه برسونم تا اینکه بخوام معلقش کنم یا همزمان در دو راه ولی در هر دو کند و غیربهینه حرکت کنم.
ولی تقریبا شکی ندارم که با این انگیزه و قدرت ذهنی که الان دارم، اگر میرفتم توی رزمی و سالها کار میکردم میتونستم واقعا توش برجسته و قوی بشم.

eshpilen
شنبه 02 فروردین 1393, 11:00 صبح
خب بگیریم 90%.درضمن بچه های 15 ساله ی دبیرستان های برتر تهران رو بررسی کنید.
چون فکر نمیکنم بچه های مدارسه دیگه آنچنان به این مطالب علاقه داشته باشن.
اگرم باشن تعدادشون خیلی کمه.
به هر حال اون مطالب همچینم تخصصی نیست.
الان شد 90% و بچه های دبیرستانهای برتر تهران.
فکر کنم یخورده دیگه بحث کنیم بشه 50% و بچه های 15 ساله استعدادهای درخشان :لبخند:
دوست عزیز دست کم میگیری. میخوای برات چندتا مقاله بیارم مثال بزنم ببینیم کجاش تخصصی نیست و کی میتونه بفهمه؟ مقاله میارم برات توی این سایت یک نفر هم اگر تونست درک کنه و توضیح بده جای تعجب داره.
خوندن و یه چیزی کلی همینطور تصور و برداشت کردن و فکر کردن که فهمیدن و دو نفر دیگر غیرمتخصص که خودشون نمیدونن و نفهمیدن هم فکر کنن درسته و تایید کنن که نشد. کتاب داستان نیست که! تفسیر مذهبی هم نیستا که هرکس یه مدل تفسیر بیاره از خودش :لبخند:
بعدم یه چیزی هست جدای از پیچیدگی و سطح، که اونم حجمه. نابغه هم که باشی، بالاخره برای احاطه به خیلی مسائل باید حجم زیادی مطلب بخونی که این انگیزه و همت و وقت و انرژی کافی میطلبه. بچه 15 ساله مگر اینکه خیلی دیگه این کاره باشه و اعجوبه باشه که اینقدر انگیزه و بینش و همت داشته باشه و بتونه یک سره سالها مطالعه کنه. نابغه میشه دیگه!


در مورد اینکه آدم خوبه از همه چیز سر در بیاره باید بگم این حرف واسه وقتی هست که آدم آسوده باشه و زندگی بهش فشار نیاره.
از طرفی صرف وقت برای اونها به معنی دور شدن از هدف اصلی هرچند به میزان کم هست.
برای مثال خودم.
آره خب اینم هست. ولی بازم میگم، شما بگو با درد خورگی چه میتوان کرد؟ :لبخند:
یک عمر حسرت، یک عمر عقده، یک عمر احساس ضعف و حقارت. نه من نمیتونستم، یعنی نمیخواستم اینطور بشه.


من از بعضی از دروس مدرسه متنفرم و خوندن اون دروس رو به معنی دور شدن از هدف اصلیم میدونم و تمام.
درسته ولی خیلی وقتا هم آدم چون کاربرد عملی و ربط یه چیزی رو نمیدونه فکر میکنه بیخودیه.
مثلا من در زمان تحصیل به ریاضیات و زبان اهمیت کافی نمیدادم، ولی بعد توی رشتهء خودم که دیدم چقدر مهم و کاربردی هستن دیگه این دیدگاه رو کنار گذاشتم و بخاطر پیشرفت و علاقه در رشتهء خودم هم که شده بهشون علاقمند شدم یا حداقل اینطور بگم که انگیزهء قوی برای یادگیری اینها پیدا کردم.
اینم البته یک ضعف نظام آموزشی است که این کاربردهای عملی و ارتباطهای مهم رو برای دانش آموزان روشن و مشخص نمیکنن و مثالهای عینی نمیزنن و تشریح نمیکنن بقدر کافی. فقط گاهی بعضی دبیران مطلع و دلسوز شاید یه چیزایی بگن. بعضا چنین دبیرانی داشتیم که همون یه ذره چیزی که گفتن و اشاره کردن و انگیزه ای که دادن خودش مثبت و مفید بوده و میتونه تاثیر در کل عمر آدم بذاره؛ ولی بهرحال تعداد این افراد و حجم و مداومت کار انجام شده در این زمینه کافی نیست.


فکر میکنم همچین چیزی از سال 2010 دیگه مرده و وجود نداره.
نخیر اینطورها هم نیست :لبخند:
البته من از نظر تجاری و مالی و شغلیش نمیگما.
خیلی چیزا درسته برای عامهء مردم شاید مرده بحساب بیاد، ولی برای افراد خاص هنوز امکانش کم و بیش هست.
مثلا شما درنظر بگیر الان دیگه عامهء مردم جز در فیلمها چیزی از زندگی مثل زندگی راهبان شائولین و رزمی کارها نمیبینن و تصور نمیکنن که الان هم بشه یا اگر بشه واقعا درست باشه و صرف بکنه و مناسب باشه که آدم اونطور زندگی بکنه، ولی هنوزم آدمهایی هستن که این شکلی میشن و موفق و خوشبخت هم هستن حداقل از دید خودشون.

darknes666
شنبه 02 فروردین 1393, 12:05 عصر
الان شد 90% و بچه های دبیرستانهای برتر تهران.
فکر کنم یخورده دیگه بحث کنیم بشه 50% و بچه های 15 ساله استعدادهای درخشان :لبخند:
دوست عزیز دست کم میگیری. میخوای برات چندتا مقاله بیارم مثال بزنم ببینیم کجاش تخصصی نیست و کی میتونه بفهمه؟ مقاله میارم برات توی این سایت یک نفر هم اگر تونست درک کنه و توضیح بده جای تعجب داره.
خوندن و یه چیزی کلی همینطور تصور و برداشت کردن و فکر کردن که فهمیدن و دو نفر دیگر غیرمتخصص که خودشون نمیدونن و نفهمیدن هم فکر کنن درسته و تایید کنن که نشد. کتاب داستان نیست که! تفسیر مذهبی هم نیستا که هرکس یه مدل تفسیر بیاره از خودش :لبخند:
بعدم یه چیزی هست جدای از پیچیدگی و سطح، که اونم حجمه. نابغه هم که باشی، بالاخره برای احاطه به خیلی مسائل باید حجم زیادی مطلب بخونی که این انگیزه و همت و وقت و انرژی کافی میطلبه. بچه 15 ساله مگر اینکه خیلی دیگه این کاره باشه و اعجوبه باشه که اینقدر انگیزه و بینش و همت داشته باشه و بتونه یک سره سالها مطالعه کنه. نابغه میشه دیگه!


آره خب اینم هست. ولی بازم میگم، شما بگو با درد خورگی چه میتوان کرد؟ :لبخند:
یک عمر حسرت، یک عمر عقده، یک عمر احساس ضعف و حقارت. نه من نمیتونستم، یعنی نمیخواستم اینطور بشه.


درسته ولی خیلی وقتا هم آدم چون کاربرد عملی و ربط یه چیزی رو نمیدونه فکر میکنه بیخودیه.
مثلا من در زمان تحصیل به ریاضیات و زبان اهمیت کافی نمیدادم، ولی بعد توی رشتهء خودم که دیدم چقدر مهم و کاربردی هستن دیگه این دیدگاه رو کنار گذاشتم و بخاطر پیشرفت و علاقه در رشتهء خودم هم که شده بهشون علاقمند شدم یا حداقل اینطور بگم که انگیزهء قوی برای یادگیری اینها پیدا کردم.
اینم البته یک ضعف نظام آموزشی است که این کاربردهای عملی و ارتباطهای مهم رو برای دانش آموزان روشن و مشخص نمیکنن و مثالهای عینی نمیزنن و تشریح نمیکنن بقدر کافی. فقط گاهی بعضی دبیران مطلع و دلسوز شاید یه چیزایی بگن. بعضا چنین دبیرانی داشتیم که همون یه ذره چیزی که گفتن و اشاره کردن و انگیزه ای که دادن خودش مثبت و مفید بوده و میتونه تاثیر در کل عمر آدم بذاره؛ ولی بهرحال تعداد این افراد و حجم و مداومت کار انجام شده در این زمینه کافی نیست.


نخیر اینطورها هم نیست :لبخند:
البته من از نظر تجاری و مالی و شغلیش نمیگما.
خیلی چیزا درسته برای عامهء مردم شاید مرده بحساب بیاد، ولی برای افراد خاص هنوز امکانش کم و بیش هست.
مثلا شما درنظر بگیر الان دیگه عامهء مردم جز در فیلمها چیزی از زندگی مثل زندگی راهبان شائولین و رزمی کارها نمیبینن و تصور نمیکنن که الان هم بشه یا اگر بشه واقعا درست باشه و صرف بکنه و مناسب باشه که آدم اونطور زندگی بکنه، ولی هنوزم آدمهایی هستن که این شکلی میشن و موفق و خوشبخت هم هستن حداقل از دید خودشون.
من نگفتم بچه های مدارس برتر تهران بدون مطالعه سر در میارن.
ولی به شما قول میدم توی این مدارس اگر دانش آموز یه چیز رو بخواد پاره پارش میکنه.
درضمن کاربردی بودن یه چیز رو دیگه آدم باید تشخیص بده.
مثلا یادگیری زبان چینی برای من چه فایده ای داره آخه؟(جون من واقع بین باشین و نگین که احتمال داره یوفو بیاد تورو ببره چین و از این حرفا)
برای مثال مدرسه ی خودمونو میگم برای مسابقات بین مدارس تو مدرسه ی ما کلاس های مخصوص برای دانش آموزان علاقه مند تشکیل شد.
تو این کلاس ها مطالبی رو به ما گفتن که حسابی سنگین بود.ولی با اون گروه ها و انگیزه ها مطالب عملا پاره شده بود.
مثل انتگرال کوشی,انتگرال بیضوی,جبر خطی و هزاران مورد که تدریس شد و رفت.
این ها مطالب سنگینی هستن ولی بچه هایی که علاقه داشتن کم نیاوردن.
کاملا مشخصه کاری که یک شخص با ضریب هوشی 100 تو یه هفته انجام میده همون کار رو یه شخص با ضریب هوشی 135 به بالا تو کمتر از 4 روز تمومش میکنه.حالا هرچی که باشه.
دیگه الان واسه آدم های نابغه عادی شده که مطالب سنگین حجمشون زیاده.
از طرفی نابغه بودن و تحصیل تو 1 مدرسه ی برتر اعتماد به نفسی به آدم میده که آدم تو راه خسته نمیشه.
درضمن اگر از نظر ضریب هوشی بخوای به 1 نابغه برسی یه 15 سالی باید به خودت فشار بیاری.

در رابطه با 2010 اینا....
من که موافق نیستم.دیگه گروه ها جای همه چیزو گرفتن....
عملا هم خلافش ثابت نشده.
شما یه برنامه ی کاربردی بگو تا من برات حد اقل 3تا مثال بزنم که شما نتونی مثل اونو یه نفره درست کنی.
افراد خاص هم دیگه...
شما یه برنامه از 2010 به اینور بگو که یه فرد خاص ,به قول خودت, درست کرده باشه و اون برنامه نظیر نداشته باشه.

jafar2012
شنبه 02 فروردین 1393, 12:23 عصر
hi
این حرفا فایده نداره کی میای باشگاه(سال 78 تا 81 کونگ فو توآ کار کردم تا خط 3 رفتم با سیستم کونگ فو هم آماده ام باهات مبارزه میکنم)
بازهم تاکید میکن مشاوروره بعد از اون ایده از دوستان
ماشوروره هم یه تخصص داره مثل یه برنامه نویس
در ورزش: همیشه به دوستانم گفتم ورزش رو به عنوان شغل نگاه نکنیدیا سریع نخان به مربیگری برسید بعنوان یک فعالیت نگاه کنید.چون حقیقتش همینه
در ورزش هم بستگی بخودتون داره شاگرد من سه سال پیش باشگاه زد آلان سه تا باشگاه داره با خانومش و در ماه 2 تومن درآمد داره خیلی راحت جدا از مسابقات تجهیزات استاژها احکام و.. (اما من بیزارم از این کارها با ورزش حالا بماند چرا)
اکر این حس رو داری که الان زمان و توانش رو داری برو سمت ورزش چون این رو به اندازه موهای سرم دیدم
کسانی که میان یمدت و بعد میرن از باشگاه چرا؟ جدا از اینکه شاید براشون سنگین باشه یا حال نکن با این سبک بیشتر اون ها حسی رفتار میکنن همون روز اول ازشون میپرسم برای چی اومدین باشگاه میگن فیلم بروسلی پسرعموی پسر خالم رزمی کاره میخام از خودم دفاع کنم و.. این ها بعد از یمدت میرن چون بیشترشون برنامشون بهم میخوره(سه ماه میاد خوشش میاد فقط به عید میرسه به امتحانات میرسه یا) دیگه نمیاد چون یه بادی بسرش میخوره یا افراد سن بالا چنتا پیشنهاد کاری بهشون میخوره و نمیان برنامشون بهم میریزه
هدف شما از ورزش چیه؟
بعد از اون برنامه ریزی بکنید برای ورزشتون
بعد موفق میشید
پیروز اون هست که بعد از هر زمین خوردن بلند بشه، اونی که بلند بشه پیروزه و اونی که بلند نشه تنبل و شکست خورده هست.

eshpilen
شنبه 02 فروردین 1393, 13:59 عصر
hi
این حرفا فایده نداره کی میای باشگاه(سال 78 تا 81 کونگ فو توآ کار کردم تا خط 3 رفتم با سیستم کونگ فو هم آماده ام باهات مبارزه میکنم)
والا من جایی تاحالا نگفتم که فایتر هستم و خیلی قوی ام و میخوام مبارزه کنم.
درحد آشنایی و علاقه و انگیزه هست و گفتم یه مدت کنگفو هم رفتم و توی خونه هم ورزش میکنم. همین!
مگه خله آدم الکی خودش رو بزنه چپ و چول بکنه بدون آمادگی؟
اینم که پای امضام نوشتم منظورم بطور کلی تفکر و نگرش و روش من در زندگی هست که خودم رو بصورت یک جنگنده میبینم حالا به هر شکلی و در هرکجا و در هر موضوعی. یادگیری علم و فناوری هم خودش برای من یک مبارزه بوده و با خشم و دیدگاه جنگی و برای دفاع از خودم یاد گرفتم البته در کنارش علاقه و لذت و تفریح هم بوده بالاخره.


هدف شما از ورزش چیه؟
بعد از اون برنامه ریزی بکنید برای ورزشتون
بعد موفق میشید
پیروز اون هست که بعد از هر زمین خوردن بلند بشه، اونی که بلند بشه پیروزه و اونی که بلند نشه تنبل و شکست خورده هست.
من ورزش رو بخاطر تنبلی رها نکردم بلکه صرفا شرایط و اولویتش فراهم نبود و منابع کافی نبودن.
بخوای توی علم و فناوری واقعا قدر بشی خودش از نظر وقت و انرژی ای که میطلبه کم از رزمی درحد بالا نیست، رزمی هم سنگین و نیاز به وقت و انرژی زیادی داره و سالها طول میکشه. بخوای هردوی اینا رو همزمان ادامه بدی، اولا سرعتت در هر دو نصف که نه، از نصف هم کمتر میشه، دوما خیلی فشار میاد و خطرات و عوارض خودش رو داره، سوما باز خیلی مشکلات پیشبینی نشده و دردسرهایی پیش میاد که من گفتم مثلا با استاد و شاگردهای دیگه.
مسئله محاسبهء سود و ضرر کلی هست در مجموع.
اینکه حساب کنی اگر یه چیزی رو بعنوان فعالیت اصلی یا فول برای خودت اختصاص بدی بهینه تره و در کل از نظر زمان به نتیجه رسیدن و کمال نتیجه بهینه تر درمیاد یا اینکه دوتا چیز رو همزمان بخوای دنبال کنی بعنوان دو فعالیت مهم. بنظر من رزمی و علم و فناوری رو حتی اگر به یکیش اولویت کمتری بدی و وقت و انرژی بیشتری به یکی دیگه اختصاص بدی (بجای نصف کردن)، بازم به مشکل میخوره و بهینه نیست. البته منظورم بصورت حرفه ایه. وگرنه من الانشم خب ورزش میکنم و آمادگی بدنی خوبی دارم و سعی میکنم برای فایت هم نسبت به آدمهای معمولی برتری داشته بشم.

eshpilen
شنبه 02 فروردین 1393, 14:16 عصر
شما یه برنامه ی کاربردی بگو تا من برات حد اقل 3تا مثال بزنم که شما نتونی مثل اونو یه نفره درست کنی.
من خودم یه نفری یه سیستم رجیستر و لاگین درست کردم ببینم میتونی مثالش رو بیاری که از نظر امکانات و انعطاف و امنیت باهاش برابری بکنه یا نه. چون من خودم تاحالا ندیدم و سراغ ندارم چند نمونه هم سرچ کردم و بررسی سطحی کردم دیدم درحد کار من نبودن.
البته من این برنامه رو مجموعا شاید یک سال روش وقت گذاشتم. البته نمیدونم مطمئن نیستم چون هیچوقت زمان رو درنظر نمیگیرم و ثبت نکردم توی کارهام چه یادگیری و چه انجام پروژه. بعد این یه برنامهء پایه ای و مهمی هست که توی بیشتر جاها و چیزها نیاز میشه، بخاطر همین انتخابش کردم و روش اینقدر مایه گذاشتم.
شما فکر میکنی چیزی نیست و ساده است، اما یه نگاهی فقط به متغییرهای کانفیگش و کامنت هاش بکن ببین چقدر نکات و تمهیدات و انعطاف و مسائل امنیتی توش داره. البته با این حال هنوزم ضعف و نقصهایی درش بنظر میرسه که شاید یه زمانی درستش کردم ولی الان دیگه انگیزه و حالش رو ندارم.


شما یه برنامه از 2010 به اینور بگو که یه فرد خاص ,به قول خودت, درست کرده باشه و اون برنامه نظیر نداشته باشه.
داداش ما زیاد کاری به نظیر و مظیر نداریم فقط دوست دارم هرچی نیاز دارم و عشقم میکشه بتونم درست کنم واسه خودم هم که شده.
لزومی نیست برنامهء خاصی باشه و خیلی حجیم و پیچیده باشه. یوقت برنامش هم ساده و کوچیکه، ولی دوست دارم مثل آب خوردن و سریع درستش کنم. مثلا همین امروز برای اولین بار در مبحث هک و خرابکاری عملا یخورده وارد شدم و هیچ مشکلی نداشتم همه چیز رو انگار از قبل میدونستم و فهمیدم و بدون مشکل جدی و خطای خاصی در عرض مدت کوتاهی اولین روبات خرابکار خودم رو نوشتم: http://barnamenevis.org/showthread.php?445731#post1993423
البته چیز خاصی که نبود و استفادهء جدی نبود تازه منفی هم بود، ولی خب دیگه بهرحال حال داد و تجربه ای بود واسه خودش که جای دیگه هم شاید نیاز شد و استفاده های مثبت هم میشه ازش کرد؛ حداقلش تونستم ضعف امنیتی یکسری سیستمها رو عملا نشون بدم.
من همینطوری دوست دارم فقط کاری رو که میخوام انجام بدم. همینطوریش هم توی کامپیوتر و برنامه نویسی خیلی کارها هست حالا چه کوچک چه بزرگ چه مثبت چه منفی که حتی یک نفر هم میتونه به تنهایی انجام بده، منتها باید از نظر وقت و آزادی عمل شرایطش رو داشته باشه و خودش هم که خب باید آدم قوی ای باشه (بقول معروف میگن کار هرکس نیست خرمن کوفتن...).
مثلا همون سیستم رجیستر و لاگین که بنده نوشتم، گرچه هنوز ضعفهایی داره بخصوص از نظر مهندسی نرم افزار و استانداردها و اصولش و برای استفادهء عمومی (توسط دیگران) طراحی نشده و از این جهت راحت نیست، ولی فکر میکنم اولین کار بازمتن به این گستردگی در این زمینه و در این حد باشه و در سطح جهانی برجسته است. خلاصه از یه جهاتی برجسته و خاصه. هرچند شاید ملت بهش احساس نیازی نداشته باشن!!

darknes666
شنبه 02 فروردین 1393, 14:24 عصر
سیستم رجیستری و لاگین گوگل,msnو فیسبوک.
من شک ندارم اینا کاملا برتر از کار شماست.

ربات خرابکاری هم که باید بگم اگر یه سایت با امنیت متوسط رو به هم میریختین یه چیزی.

من خودم زیاد موافق سیاست متن باز نیستم.

omid_kma
شنبه 02 فروردین 1393, 14:52 عصر
شما یه برنامه از 2010 به اینور بگو که یه فرد خاص ,به قول خودت, درست کرده باشه و اون برنامه نظیر نداشته باشه.



http://itnews2day.com/2013/03/26/british-teen-become-the-youngest-millionaire-programmer/

darknes666
شنبه 02 فروردین 1393, 15:01 عصر
http://itnews2day.com/2013/03/26/british-teen-become-the-youngest-millionaire-programmer/
بله آقای nick d'alisio رو میشناسم.
این برنامه نظیر داره و اون هم وجود هزاران سایت به جای یک اپلیکیشن هست و این چیزی نیست که نظیر نداشته باشه.
جایگزین داره و نیازی نیست من این برنامه رو دانلود کنم.
در واقع از نظر من این برنامه نه تنها استفاده نداره بلکه فقط حافظه ی سیستم عامل منو میگیره.

میدونی من به چی میگم برنامه؟!
UNREAL ENGINE 4:https://www.unrealengine.com/blog/welcome-to-unreal-engine-4

eshpilen
شنبه 02 فروردین 1393, 15:02 عصر
سیستم رجیستری و لاگین گوگل,msnو فیسبوک.
من شک ندارم اینا کاملا برتر از کار شماست.
شک نداری؟ مطمئنی؟ دلیل و سندش کو؟
همینطوری حرف نزن دیگه.
بعدم خب موضوع همینه که این سیستمهاشون که بازمتن و مجانی و در دسترس عموم نیست و اگرم بود شاید بخاطر ساختار و مقیاس ویژهء اونا به درد عموم نمیخورد.
بحث من هم همین بود که گفتم سیستم رجیستر و لاگین بازمتن کامل و قوی که اصولی کار شده باشه از نظر امنیت و غیره و در دسترس عموم باشه ندیدم. اکثرا این کار دست کم گرفته شده و هرکس از خودش یه چیزی سمبل کرده و حتی برنامه های معروف مثل CMS های معروف هم سیستمهای بی نقص و بحد کافی قوی در این زمینه ندارن تاجاییکه دیدم. اکثرا سیستم رجیستر و لاگین بعنوان جزیی از برنامه های دیگر درنظر گرفته میشه و خیلی ساده تر و کوچکتر از اونی که واقعا باید باشه (اگر بخواد واقعا حرفه ای و امن و خفن باشه). شایدم یه دلیلش این باشه که بخش بزرگی از اون کار تخصصی امنیت و رمزنگاری میطلبه، که اکثرا چنین آگاهی و تخصصی رو ندارن کسانی که برنامه های معمولی رو مینویسن.
ضمنا پروژهء من برای مقیاس کوچک تا متوسط بوده. یعنی توی ذهنم مقیاسی حدود حداکثر 100 هزار کاربر رو مد نظر قرار دادم که جواب بده، هرچند در عمل شاید خیلی بیشتر رو هم بتونه هندل کنه. ترافیکش هم یه ترافیک معمولی. برجستگی این پروژه و هدفم بخاطر اینکه برای مقیاسهای خیلی بزرگ هم بهینه باشه نبوده، بلکه در اون مقیاس و کاربردهایی که خودم مد نظر داشتم (که فکر میکنم بقدر کافی کاربردش زیاد هست) روی امنیت و انعطاف و امکاناتش کار کردم و سعی کردم بتونه سطوح بالای نیازهای امنیتی و تنوعهای کانفیگ مورد نیاز رو پوشش بده و همچنین یوزرفرندلی و دقت و کمال الگوریتم خوبی هم داشته باشه.


ربات خرابکاری هم که باید بگم اگر یه سایت با امنیت متوسط رو به هم میریختین یه چیزی.
منم نگفتم کار خیلی سختی بود ولی کار اولم بود که خیلی سریع و راحت انجامش دادم و همین برای من خوشایند و نشانهء موفقیت و تسلطه. یعنی برای بار اول هیچ نکته ای نبود هیچ چیزی نبود که ندونم و توش شک کنم و حتی تونستم خیلی چیزها رو براحتی حدس بزنم و پیشبینی کنم.
در ضمن اینطور سیستمهای ضعیف کم نیستن. پس برنامه نویس مطلع و قوی از نظر امنیت هم خیلی کمه. مثلا همین کپچاها 99% شون غیراصولی و ضعیف هستن و شاید 80% اونا قطعا قابل کرک در زمانی کوتاه و 50% فوق العاده راحت قابل کرک.


من خودم زیاد موافق سیاست متن باز نیستم.
به چه دلیل؟

darknes666
شنبه 02 فروردین 1393, 15:07 عصر
شک نداری؟ مطمئنی؟ دلیل و سندش کو؟
همینطوری حرف نزن دیگه.
بعدم خب موضوع همینه که این سیستمهاشون که بازمتن و مجانی و در دسترس عموم نیست و اگرم بود شاید بخاطر ساختار و مقیاس ویژهء اونا به درد عموم نمیخورد.
بحث من هم همین بود که گفتم سیستم رجیستر و لاگین بازمتن کامل و قوی که اصولی کار شده باشه از نظر امنیت و غیره و در دسترس عموم باشه ندیدم. اکثرا این کار دست کم گرفته شده و هرکس از خودش یه چیزی سمبل کرده و حتی برنامه های معروف مثل CMS های معروف هم سیستمهای بی نقص و بحد کافی قوی در این زمینه ندارن تاجاییکه دیدم. اکثرا سیستم رجیستر و لاگین بعنوان جزیی از برنامه های دیگر درنظر گرفته میشه و خیلی ساده تر و کوچکتر از اونی که واقعا باید باشه (اگر بخواد واقعا حرفه ای و امن و خفن باشه). شایدم یه دلیلش این باشه که بخش بزرگی از اون کار تخصصی امنیت و رمزنگاری میطلبه، که اکثرا چنین آگاهی و تخصصی رو ندارن کسانی که برنامه های معمولی رو مینویسن.
ضمنا پروژهء من برای مقیاس کوچک تا متوسط بوده. یعنی توی ذهنم مقیاسی حدود حداکثر 100 هزار کاربر رو مد نظر قرار دادم که جواب بده، هرچند در عمل شاید خیلی بیشتر رو هم بتونه هندل کنه. ترافیکش هم یه ترافیک معمولی. برجستگی این پروژه و هدفم بخاطر اینکه برای مقیاسهای خیلی بزرگ هم بهینه باشه نبوده، بلکه در اون مقیاس و کاربردهایی که خودم مد نظر داشتم (که فکر میکنم بقدر کافی کاربردش زیاد هست) روی امنیت و انعطاف و امکاناتش کار کردم و سعی کردم بتونه سطوح بالای نیازهای امنیتی و تنوعهای کانفیگ مورد نیاز رو پوشش بده و همچنین یوزرفرندلی و دقت و کمال الگوریتم خوبی هم داشته باشه.


منم نگفتم کار خیلی سختی بود ولی کار اولم بود که خیلی سریع و راحت انجامش دادم و همین برای من خوشایند و نشانهء موفقیت و تسلطه. یعنی برای بار اول هیچ نکته ای نبود هیچ چیزی نبود که ندونم و توش شک کنم و حتی تونستم خیلی چیزها رو براحتی حدس بزنم و پیشبینی کنم.
در ضمن اینطور سیستمهای ضعیف کم نیستن. پس برنامه نویس مطلع و قوی از نظر امنیت هم خیلی کمه. مثلا همین کپچاها 99% شون غیراصولی و ضعیف هستن و شاید 80% اونا قابل کرک و 50% براحتی قابل کرک.


به چه دلیل؟

سند لازم نداره.گوگل کجا و ما کجا.
الان ابزاری هست که سیستم لاگین شما رو له میکنه.
اما ماله گوگل در مقابلش مقاوم سازی شده.

کلا من با متن باز مشکل دارم.
متن باز بنویسم که چی بشه مثلا؟

1485159
شنبه 02 فروردین 1393, 15:14 عصر
به نظرم بخث داره فلسفی میشه!
تو این تاپیک مهم نیست که متن باز خوبه یا بد.
مسئله اینه که آیا چیزی هست که این دوست عزیزمون (eshpilen (http://barnamenevis.org/member.php?148005-eshpilen)) رو ارضا کنه یا نه؟ :لبخندساده:

darknes666
شنبه 02 فروردین 1393, 15:16 عصر
به نظرم بخث داره فلسفی میشه!
تو این تاپیک مهم نیست که متن باز خوبه یا بد.
مسئله اینه که آیا چیزی هست که این دوست عزیزمون (eshpilen (http://barnamenevis.org/member.php?148005-eshpilen)) رو ارضا کنه یا نه؟ :لبخندساده:

حرف شما کاملا درست و منطقی ولی بد نیست مقداری حاشیه ها رو هم پوشش بدیم.

eshpilen
شنبه 02 فروردین 1393, 15:21 عصر
سند لازم نداره.گوگل کجا و ما کجا.
این گفتهء شما از نظر منطق/فلسفه مغلطه بحساب میاد.
میدونی؟ شک داری؟
نمیشه همینطوری بگی معلومه و روشنه.
بالاخره یا باید سورسش یا ساختار و منطق کلیش رو کامل و دقیق مطالعه کردی باشی از منابع معتبر، و تازه اگر فرض کنیم که شما متخصص و ذیصلاح برای این بررسی و ارزیابی هم باشید، و/یا اینکه مثلا با تستهای کافی و مهندسی معکوس به منطق و میزان امنیتش تاحدی کم و بیش پی برده باشید.

شما که با ریاضی آشنا باید باشی باید بدونی که یک اثبات قطعی نباید کوچکترین ابهام و نقصی درش باشه و در ریاضی کوچکترین چیز نامعلوم و بی پایه، تمام اثبات رو بی اعتبار میکنه (و شواهد تجربی هم صحت این سختگیری رو بقدر کافی تاحالا تایید کردن).

بعدم گفتم که بحث این نیست که سیستم قوی تری در دنیا وجود نداره؛ من میگم سیستم بازمتن برای کارها و سایتهای معمولی.
منکه الان نیاز داشته باشم خب مال گوگل رو از کجا بیارم چطوری استفاده کنم؟!
مال گوگل مال خودشه با مقیاس و منابع سخت افزاری خودش طراحی شده احتمالا با چند زبان و زبانهای خاص احتمالا و احتمالا برای مقیاسهای کوچک و معمولی اصلا قابل استفاده نیست یا خیلی دشواره و صرف نمیکنه و بهینه نیست و غیره.


الان ابزاری هست که سیستم لاگین شما رو له میکنه.
اما ماله گوگل در مقابلش مقاوم سازی شده.
چه ابزاری مثلا؟ چطوری؟
باید دید واقعا نقص و ضعف سیستم منه و تقصیر اونه یا مسئله ای کلیست یا چیزی که جای دیگر و سطح دیگر و به شکل دیگر میتونه یا باید هندل بشه. همهء اینا داستان داره و به همهء جزییات و شرایط و اهداف بستگی داره.
مثلا من در پروژم برای حمله های DOS و DDOS خیلی و زیاد تمهید ویژه ای نکردم، عمدا، که حالا توضیح و بحثش جداست که چرا و واقعا وظیفهء کیه و چیه و چطور باید پیاده سازی بشه. هرچند حتی در این مورد هم بعضی موارد ظریفی رو مد نظر قرار دادم که شاید در پروژه های مشابه دیگر پیدا نشه (مواردی که خیلی واضح و درشت بودن و جلوگیری از اونا خیلی پیچیدگی و هزینه ببار نمی آورد).


کلا من با متن باز مشکل دارم.
متن باز بنویسم که چی بشه مثلا؟
منکه بیشتر چیزهایی که یاد گرفتم از بازمتن بوده.
جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن هم علم زیادی رو آزاد کرد و هم ابزارهای آزاد زیادی بوجود آورد که شاید برای شما شخصا کاربرد چندانی نداشته باشه و مهم نباشه، ولی برای خیلی های دیگه با اهداف و خصوصیات شخصی دیگه، مثلا برای امثال من خوره، مهمه و یا کاربرد داره به دلایل مختلف. تمام فعالیت ها و اهداف که مستقیم تولید و فروش نرم افزار انحصاری نیست!
بازمتن در دنیا بین آدمها خیلی انتقال علم و اشتراک منابع و ابزار و همکاری زیادی ایجاد کرده که خودش برای بشریت کم فایدهء مادی و اخلاقی و اجتماعی نداشته.
منم بازمتن کار میکنم خب یک بخشی احساس ادای دین هست و یک بخشی بالاخره همین دیده شدن و تجربه شدن و مشارکت دیگران درش و انتقال و تعامل اطلاعاتی و ایده ها هست که باعث پیشرفت و اصلاح خیلی سریعتر و مطمئن تری میشه.

ضمنا از لینوس توروالدز پرسیده بودن آیا بنظرت کار درستی کردی که هستهء لینوکس رو بازمتن کردی. گفته بود که بله قطعا شاید این درست ترین کاری بوده که در تمام عمرم کردم چون اگر این کار رو نمیکردم هسته ای که نوشتم شانس خیلی کمی برای بقا و گسترش و پیشرفت به این میزان و اینقدر عمومی شدن پیدا میکرد.
البته بنده نقل به مضمون کردم تاجاییکه یادم بود.

darknes666
شنبه 02 فروردین 1393, 15:26 عصر
این گفتهء شما از نظر منطق/فلسفه مغلطه بحساب میاد.
میدونی؟ شک داری؟
نمیشه همینطوری بگی معلومه و روشنه.
بالاخره یا باید سورسش یا ساختار و منطق کلیش رو کامل و دقیق مطالعه کردی باشی از منابع معتبر، و تازه اگر فرض کنیم که شما متخصص و ذیصلاح برای این بررسی و ارزیابی هم باشید، و/یا اینکه مثلا با تستهای کافی و مهندسی معکوس به منطق و میزان امنیتش تاحدی کم و بیش پی برده باشید.

شما که با ریاضی آشنا باید باشی باید بدونی که یک اثبات قطعی نباید کوچکترین ابهام و نقصی درش باشه و در ریاضی کوچکترین چیز نامعلوم و بی پایه، تمام اثبات رو بی اعتبار میکنه (و شواهد تجربی هم صحت این سختگیری رو بقدر کافی تاحالا تایید کردن).

بعدم گفتم که بحث این نیست که سیستم قوی تری در دنیا وجود نداره؛ من میگم سیستم بازمتن برای کارها و سایتهای معمولی.
منکه الان نیاز داشته باشم خب مال گوگل رو از کجا بیارم چطوری استفاده کنم؟!
مال گوگل مال خودشه با مقیاس و منابع سخت افزاری خودش طراحی شده احتمالا با چند زبان و زبانهای خاص احتمالا و احتمالا برای مقیاسهای کوچک و معمولی اصلا قابل استفاده نیست یا خیلی دشواره و صرف نمیکنه و بهینه نیست و غیره.


چه ابزاری مثلا؟ چطوری؟
باید دید واقعا نقص و ضعف سیستم منه و تقصیر اونه یا مسئله ای کلیست یا چیزی که جای دیگر و سطح دیگر و به شکل دیگر میتونه یا باید هندل بشه. همهء اینا داستان داره و به همهء جزییات و شرایط و اهداف بستگی داره.
مثلا من در پروژم برای حمله های DOS و DDOS تمهید ویژه ای نکردم، عمدا، که حالا توضیح و بحثش جداست که چرا و واقعا وظیفهء کیه و چیه و چطور باید پیاده سازی بشه.

منکه بیشتر چیزهایی که یاد گرفتم از بازمتن بوده.
جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن هم علم زیادی رو آزاد کرد و هم ابزارهای آزاد زیادی بوجود آورد که شاید برای شما شخصا کاربرد چندانی نداشته باشه و مهم نباشه، ولی برای خیلی های دیگه با اهداف و خصوصیات شخصی دیگه، مثلا برای امثال من خوره، مهمه و یا کاربرد داره به دلایل مختلف. تمام فعالیت ها و اهداف که مستقیم تولید و فروش نرم افزار انحصاری نیست!
بازمتن در دنیا بین آدمها خیلی انتقال علم و اشتراک منابع و ابزار و همکاری زیادی ایجاد کرده که خودش برای بشریت کم فایدهء مادی و اخلاقی و اجتماعی نداشته.
منم بازمتن کار میکنم خب یک بخشی احساس ادای دین هست و یک بخشی بالاخره همین دیده شدن و تجربه شدن و مشارکت دیگران درش و انتقال و تعامل اطلاعاتی و ایده ها هست که باعث پیشرفت و اصلاح خیلی سریعتر و مطمئن تری میشه.

ضمنا از لینوس توروالدز پرسیده بودن آیا بنظرت کار درستی کردی که هستهء لینوکس رو بازمتن کردی. گفته بود که بله قطعا شاید این درست ترین کاری بوده که در تمام عمرم کردم چون اگر این کار رو نمیکردم هسته ای که نوشتم شانس خیلی کمی برای بقا و گسترش و پیشرفت به این میزان و اینقدر عمومی شدن پیدا میکرد.
البته بنده نقل به مضمون کردم تاجاییکه یادم بود.

اول از متن باز شروع میکنم.
الان لینوکس متن بازه.
خب چه تحولی در دنیا ایجاد شد و چه سیستم عامل های جدیدی ایجاد شد که بتونه یه تو دهنی به windows بزنه؟

با وجود موتور های بازی متن باز بازی اصلا موتور بازی داریم که یه تو دهنی به UNREAL ENGINE 4 بزنه؟

نقص سیستم شما به سخت افزار بر میگرده و من از الگوریتمتون اطلاعی ندارم.

اگر مال شما خیلی متحول کننده بود میتونستی پیشنهاد بدی به گوگل ازت بخره و مثل آقای nick d'alisio بشی.

eshpilen
شنبه 02 فروردین 1393, 15:37 عصر
الان لینوکس متن بازه.
خب چه تحولی در دنیا ایجاد شد و چه سیستم عامل های جدیدی ایجاد شد که بتونه یه تو دهنی به windows بزنه؟
چطور مگه لینوکس از ویندوز چیش کمتره؟
درسته در زمینهء دسکتاپ ویندوز آمار خیلی بیشتری داره، ولی در بخش سرورها و ابررایانه ها اینطور نیست و ویندوز نه فقط بخاطر هزینش، بلکه بخاطر انعطاف و برتری های فنی و امنیتی که لینوکس داره در حاشیه است (البته در سرورها آمارش بد نیست ولی در ابررایانه ها خیلی کمه).
خیلی از سازمانها و شرکتهایی که منابع کافی دارن تونستن با استفاده از همین عدم محدودیت قانونی و فنی و بازمتن بودن لینوکس، خیلی تغییرات و پیشرفت ها رو درش صورت بدن و محصولات و فناوریهای جدیدی رو ایجاد کنن و بهینه سازیهای پایه ای کنن برای کاربردهای خاص سفارشی کنن و غیره و غیره.
مثل اینکه شما بگی مثلا وقتی اتومبیل بنز و بی ام و هست، بقیهء مارکهای اتومبیل چکاره اند و چه تو دهنی به اینا زدن!
زیاد این حرف معنی نداره.
بنز و بی ام و هم به تنهایی برای همه کار و همه جا مناسب نیستن و لزوما از همه نظر از همهء مارکها و مدلهای دیگر اتومبیل سر نیستن. ضمن اینکه بهرحال این رقابت و پیشرفت در این فضای تنوع و بازار آزاد و رقابت سازنده شکل گرفته و اینا همه با هم ارتباط داشتن در خلق و تکامل فناوریها. حالا گاهی توی یه چیزی این پیشتاز بوده و گاهی اون یکی. از هم ایده گرفتن، با هم رقابت کردن، حتی کپی کردن ولی همون کپی کردن منجر به کاهش قیمت و افزایش رقابت و خلاقیت و توسعه و پیشرفتهای بیشتری شده و غیره.
بنده تعجب میکنم شما چطور از عظمت و تاثیر بازمتن و لینوکس در دنیا انگار بی خبر هستید.
در دانشگاههای خارج و موسسات علمی و تحقیقاتی و خیلی کارهای تجاری از بازمتن و لینوکس به گستردگی استفاده میشه که مزایای خودش رو داره که حداقلش به صرفه بودنه (از نظر نبود هزینهء لایسنس) ولی اغلب مزایای قابل توجه دیگری هم داره که حداقلش امکان دسترسی و دستکاری و سفارشی سازی کد منبع اونهاست.
ویندوز هم از اولش اینقدر قوی و کامل نبود. داستان یونیکس و شروع پروژهء GNU و تولد لینوکس ریشه هاش به قبل از ایجاد ویندوز برمیگرده. اینا مادر و پدرهای و خانواده های تاریخی در این علم و فناوری هستن و بدون اینا شاید خیلی چیزها امروز شکل نگرفته بود یا حداقل به این شکل و به این آزادی و تنوع و کیفیت نبود.
ویندوز الان خوبه بد نیست، ولی یادتون باشه مثلا زمان ویندوز 95 و 98 خیلی ناپایدار و ناامن بود و حتی در دستکاپ و برای کاربر عادی هم دردسر زیاد داشت.


با وجود موتور های بازی متن باز؟
یا موتور های بازی.اصلا موتور بازی دارین که یه تو دهنی به UNREAL ENGINE 4 بزنه؟
بنده در این زمینه اطلاعات خاصی ندارم، اما فکر میکنم بهرصورت بازمتن مزایای ذاتی خودش رو داره و نمونه های بازمتن هم مفید و بلکه نیاز هستن برای ایجاد رقابت و عدالت و گسترش علم و امکانات بین عموم کشورها و عموم مردم. خیلی ها کارشون شاید با همون راه بیفته و شاید تحمل هزینه یا محدودیت های دیگری که محصولات انحصاری دارن برای اونا بهینه یا مقدور نباشه. بعدم بهرحال بحث انتقال علم و مشارکت و همکاری و یادگیری و پیشرفت هست نه اینکه صرفا یه محصول تجاری بی نقص مناسب همه کس و همه کار درست کردن یا نه.


نقص سیستم شما به سخت افزار بر میگرده و من از الگوریتمتن اطلاعی ندارم.
جان؟!

darknes666
شنبه 02 فروردین 1393, 15:47 عصر
شما اول ببین تو لینوکس میتونی همونجور بازی کنی که تو ویندوز بازی میکنی.
درضمن ویندوز واسه ابر رایانه محصول نمیزنه و از طرفی بحث امنیت پیش اومد.
شما وقتی میبینی همه دارن با ویندوز ور میرن میای واسه ویندوز ویروس مینیویسی؟
از طرفی توابع directx ویندوز رو خیلی سر تر از لینوکس کرده.
از طرفی شما فکر میکنی وقتی یه سیستم عامل رو میبرن برای یه ابر رایانه گسترش میدن.میان سورسشو میزارن در اختیار من و شما؟

eshpilen
شنبه 02 فروردین 1393, 16:11 عصر
شما اول ببین تو لینوکس میتونی همونجور بازی کنی که تو ویندوز بازی میکنی.
بازی؟ بازی همه چیزه؟ خیلی مهمه؟


درضمن ویندوز واسه ابر رایانه محصول نمیزنه و از طرفی بحث امنیت پیش اومد.
هووم :متفکر:
نمیزنه یعنی چی؟
مگه سیستم عامل مالتی تسک و همه منظوره نیست؟
مگه لینوکس رو خیلی اختصاصی واسه ابررایانه طراحی کردن؟
بعدم همین حرف رو پس بگو لینوکس رو واسه دسکتاپ طراحی نکردن پس در این زمینه اگر کاربر کمی داره مشکلی نیست.
ضمنا من جایی یادم هست خونده بودم که ویندوز هم در ابررایانه استفاده شده/میشه، منتها خیلی کمتر از لینوکس. یک دلیل این رو هم جایی نوشته بود که هزینهء لایسنس و اینا هست، ولی علت استفادهء لینوکس و بقیهء سیستم عاملهای بازمتن مثل BSD فقط این نیست در بیشتر موارد و همون بازمتن بودن و نداشتن محدودیت های فنی و قانونی هم هست و یکسری ویژگیهای خاص دیگر اونا احتمالا.
بهرحال میبینید که اینطوری لینوکس هم در دنیا نقشهای مهمی رو ایفا میکنه و به اقتصاد و علم و فناوری و دسترسی عمومی خدمت میکنه.


شما وقتی میبینی همه دارن با ویندوز ور میرن میای واسه ویندوز ویروس مینیویسی؟
آره اینم میتونه یک دلیلش باشه. ما همه اینا رو میدونیم. خیلی وقته هرچی فکرش رو بکنید خوندیم و تحلیل کردیم.
ولی بهرصورت چیزی که هست، درحال حاضر وضع لینوکس از این نظر حداقل در بعضی زمینه ها و کاربردها عملا بهتره.
بعدم فراموش نکنیم که بهرحال ویندوز از یک پایهء خیلی درپیت و هدف سطحی و کاربرد غیرحرفه ای دسکتاپ و کاربران خانگی و عادی شروع کرد و از نظر پایداری، امنیت، اصول و ساختار منعطف و گسترش پذیر، ساپورت پلتفرم های گوناگون (معماری ها و پردازنده های مختلف غیر از PC و خانگی و دسکتاپ) و حتی چندکاربری و شبکه ای و مالتی تسکینگ حرف زیادی برای گفتن نداشت درحالیکه خانوادهء یونیکس در اون زمان از این جنبه ها واقعا سرتر بودن. ولی میکروسافت خوب بخصوص از زمان NT و XP و اینها پیش رفت و خیلی اصلاحات اساسی کرد و ویندوز الان پایداری و امنیت و اصول و ساختار خیلی بهتری پیدا کرده انصافا.


از طرفی توابع directx ویندوز رو خیلی سر تر از لینوکس کرده.
در لینوکس بنظرم باید روی Open GL مقایسه کرد.
هرچند فکر میکنم directx هم با wine و اینها میشه استفاده کرد.


از طرفی شما فکر میکنی وقتی یه سیستم عامل رو میبرن برای یه ابر رایانه گسترش میدن.میان سورسشو میزارن در اختیار من و شما؟
نمیدونم. شاید باشه.
همین الانم تاجاییکه میدونم نرم افزارهای بازمتن متعددی در این ارتباط یا حداقل برای کلاسترینگ و یکسری موارد مربوطه وجود دارن.
بهرحال GPL میگه که اگر از کد ما استفاده کردی کد خودت هم باید بازمتن باشه. یعنی نمیتونن تغییرات خودشون رو انحصاری کنن، مگر اینکه بصورت یک جزء جداگانه ای باشه. تنها کاری که میتونن بکنن اینه که منتشرش نکنن و به کسان دیگری واگذار نکنن، چون اگر بکنن باید تحت GPL و بازمتن باشه.
اینم که میگیم برای ابررایانه لزوما این نیست که فکر کنید خیلی تغییرات وسیع و رادیکال و ساختاری بوده لزوما. ممکنه یکسری سفارشی سازیها و بهینه سازیها باشه. البته یکسری نرم افزارهای وابسته و سیستمها و پروتکل های جانبی هم هستن که اونم باز فکر میکنم موارد بازمتن و منتشر شده هم داشته باشن.
حالا بحث ابررایانه به کنار، همین فیسبوک رو ملاحظه میکنیم که از بازمتن استفادهء گسترده میکنه و یکسری نرم افزارها و سیستمهای جالب و جدید برای مقیاس های بی سابقه ای که داشته تولید کرده که اینها رو هم بصورت بازمتن منتشر کرده حتی در مواردی که لزوما از نظر قانونی شاید مجبور به این کار هم نبوده.
یعنی میگم اینطور نیست که فکر کنید حالا حتما اونطور چیزها رو نمیان بصورت بازمتن منتشر کنن. شما خیلی تجاری و بسته فکر میکنید ظاهرا! همه جا درآمد مستقیما از تولید و فروش نرم افزار نیست (بخصوص نوع انحصاری)، و خیلی جاها به دلایل مختلف ترجیح میدن که حاصل کارشون رو بصورت بازمتن در اختیار دیگران بذارن. شاید حتی یک تبلیغی یا بهره مندی از بقیهء مزایای بازمتن باشه براشون یا حتی بخاطر مسائل اخلاقی و عدم نیاز/بازدهی مالی آنچنانی درصورتیکه بازمتن و منتشر نمیکردن.

darknes666
شنبه 02 فروردین 1393, 16:26 عصر
لینوکس تخصصی نیست.
چون متن بازه هرکی از سر راه میرسه سورسشو دستکاری میکنه و یه اسم براش میزاره.
همین.
به هر حال اگر آقای بیل گیتس این سیاست عالی رو در پیش نمی گرفت ثروتمند ترین فرد دنیا نبود.

لینوکسم اگر سر بود دیگه نیاز به wine نداشت.

ابر رایانه ها هم در حد من و شما نیست.هیچ کدوممون دسترسی درست حسابی به مطالب موجود درباره ی ابر رایانه نداریم تا راجبش بحث کنیم.

و در آخر بگم.
چرا تغییرات رادیکال و بهینه سازی های خیلی زیادی صورت میگیره.
برای مثال tianhe 2 از سیستم عامل kylin استفاده میکنه که بهینه شده ی ubnti kylin هستش.
البته نه تنها بهینه شده بلکه خیلی تغیرات توش ایجاد شده.
و تا اونجایی که من میدونم متن باز نیست.

anotheruser
شنبه 02 فروردین 1393, 16:56 عصر
آقای eshpilen (http://barnamenevis.org/member.php?148005-eshpilen) به نظر میاد شما یک BookWorm باشید ، شایدم یک Nerd ،نمی دونم! اما به نظرم شما انرژی فوق العاده ای دارین ، ما تو دانشگاه و بخصوص آزمایشگاه به بچه هایی مث شما میگیم "پیش فعال" :لبخندساده: اگر وقت داشتین یه وقتی بزارین رو مطالعه مکانیک کوانتومی تا مزه کم آوردن رو بچشین! این مطلب برای سرگرمی شما تا آخر عمرتون کافی هست، خدا رو چه دیدین شایدم مشکلات امروزی کامپیوتر های کوانتومی رو هم برطرف کردین و اون وقت شاید مجبور نباشین این قدر واسه ثبت نام تو یه سایت تصاویر کپچا رو تبدیل به رشته کنین ! (اشاره به پست ایشون تو تاپیک بنده)

darknes666
شنبه 02 فروردین 1393, 22:52 عصر
آقای eshpilen (http://barnamenevis.org/member.php?148005-eshpilen) به نظر میاد شما یک BookWorm باشید ، شایدم یک Nerd ،نمی دونم! اما به نظرم شما انرژی فوق العاده ای دارین ، ما تو دانشگاه و بخصوص آزمایشگاه به بچه هایی مث شما میگیم "پیش فعال" :لبخندساده: اگر وقت داشتین یه وقتی بزارین رو مطالعه مکانیک کوانتومی تا مزه کم آوردن رو بچشین! این مطلب برای سرگرمی شما تا آخر عمرتون کافی هست، خدا رو چه دیدین شایدم مشکلات امروزی کامپیوتر های کوانتومی رو هم برطرف کردین و اون وقت شاید مجبور نباشین این قدر واسه ثبت نام تو یه سایت تصاویر کپچا رو تبدیل به رشته کنین ! (اشاره به پست ایشون تو تاپیک بنده)
من فکر میکنم آقای eshpilen (http://barnamenevis.org/member.php?148005-eshpilen) اگر به مکانیک کوانتوم علاقه داشته باشن بازم اون رو به زانو در میارن.
این رو بشر خیلی وقط ثابت کرده که با علاقه میشه ناممکن رو ممکن کرد.
بحث این نیست که یه چیز بدیم آقای eshpilen (http://barnamenevis.org/member.php?148005-eshpilen) از پا بیفته.بحث اینه یه ایده بهشون بدیم که بهش علاقه داشته باشه و سرگرمش کنه.

eshpilen
یک شنبه 03 فروردین 1393, 10:47 صبح
لینوکس تخصصی نیست.
چون متن بازه هرکی از سر راه میرسه سورسشو دستکاری میکنه و یه اسم براش میزاره.
همینطوری کشکی هم نیست. یه مکانیزمهای طبیعی و خودکار و هوشمند و اختیاری بر این مسائل نظارت و کنترل دارن و پارامترهای دیگری هم در کار است. همینطوری هرج و مرج کنترل نشده و تصادف نیست.
ویکیپدیا هم توسط کل کامیونیتی قابل دستکاریه، ولی در مجموع کمال و کیفیت بالایی داره. البته بعنوان یه دائرت المعارف (هرچند من شخصا فکر میکنم از حد یک دائرت المعارف بیشتره).
دنیای بازمتن خیلی گسترده تر و موفق تر از اونی هست که از نظرات شما برمیاد. تعجب میکنم!
همین ویکیپدیا توش بگردید پره از برنامه ها، کتابخانه ها، کدک ها، فرمت ها، استانداردها، پروتکل ها، و غیره از نوع بازمتن از کوچک تا بزرگ از ساده تا پیچیده از کیفیت کم و متوسط تا کیفیت عالی که براحتی با انواع انحصاری و تجاری رقابت میکنن و حتی در بعضی موارد عملا برتری دارن. من همهء اینا رو دیدم خوندم میدونم.
در بازمتن خیلی نرم افزارهای عالی هست. با اینکه بقول شما هرکسی میتونه از راه برسه و دستکاریشون کنه.
واقعا باید نمونه و مثال بیاریم؟ خب میاریم. مگه کمه؟ مگه سخت پیدا میشه؟ اتفاقا یکی دو مورد بنده به امکان نمونه آوردن و بررسی عملی/عینی اشاره کردم، ولی شما پاسخی ندادید. این از نظر روانشناسی فرار شما رو از واقعیت نشون میده و اینکه فقط میخواید نظر خودتون رو با توسل به کلی گویی و مبهم گویی و وسط انداختن مغلطه و سفسطه درست وانمود کنید/بدونید.

در ضمن من ادعا نمیکنم بازمتن و لینوکس و اینها در همه زمینه برترین هستن. این شما هستید که ادعا کردید به وجودشون نیاز نیست. برترین بودن و پاسخ تمام نیازها رو دادن با نیاز به وجود و مفید و موثر و کاربردی بودن تفاوت میکنه.
حداقل کاری که نرم افزار آزاد و بازمتن در دنیا کرده این بوده که باعث شده از انحصار علم و فناوری و ابزارها و قدرت اقتصادی در این زمینه تاحد زیادی کاسته بشه و فاصلهء کشورها و عموم از شرکتها و کشورها و گروههای قدرتمند در زمینهء علم و فناوری و ثروت و اینها خیلی زیاد نشه. و این مهمه. همیشه مهمه! خیلی هم مهمه.
و بازمتن بازهم خیلی فراتر از این بوده.


به هر حال اگر آقای بیل گیتس این سیاست عالی رو در پیش نمی گرفت ثروتمند ترین فرد دنیا نبود.
خب که چی حالا؟
مگه ثروت هدف همه هست و باید باشه؟
مگه ثروت همه چیزه؟
همین آقای بیل گیتس هم بخش بزرگی از ثروتش رو دست آخر برای نیکوکاری خرج کرد، و همینطور خیلی از آدمهای موفق و ثروتمند دیگر هم متوجه میشن که باید همین کار رو بکنن و بخش بزرگ یا حتی اعظمی از ثروت خودشون رو برای مقاصد عام المنفعه و کمک به فقرا و محرومان حتی در کشورهای دور اهدا میکنن.
واقعا یه آدم مگه به چقدر پول نیاز داره یا اینکه برای کمک به بشریت حتما باید اول پول زیادی بدست آورد و بعد اقدام کرد؟
خود نرم افزار آزاد و بازمتن هم یک روش مستقیم تری برای کمک به بشریت و برقراری عدالت و نوعدوستی و همکاری بین انسانهاست.


لینوکسم اگر سر بود دیگه نیاز به wine نداشت.
چیزایی میگیدا.
الان خیلی نرم افزارهای بازمتن و لینوکس هم به ویندوز پورت شدن یا با محیطهای شبیه ساز یا پورت شدشون اجرا میشن.
بعدم استفاده از wine بیشتر بخاطر همون استفاده های دسکتاپ و بازی و نرم افزارهای خاص احتمالا مثل فتوشاپ و اتوکد و امثالهم بوده که در لینوکس معادل های درحدی ندارن یا اینکه بخاطر غلبهء استفاده و استاندارد شدن اونها خیلی ها مجبورن ازشون استفاده کنن.
من قبول دارم که بعضی نرم افزارهای تجاری و دسکتاپ و سرگرمی در دنیای بازمتن و لینوکس هنوز به خوبی جایگزین ندارن، ولی این بازهم مطلب کلی و مطلقی مثل چیزهای کلی ای که شما میگید رو به هیچ وجه ثابت نمیکنه. قرار نیست لینوکس و بازمتن پاسخ تمام نیازها رو بده و در همه زمینه با نرم افزارهای تجاری و انحصاری رقابت بی نقصی داشته باشه تا بگیم لینوکس و بازمتن مفید و لازمه و در دنیا کارهای مفید بزرگی انجام میده.
اینقدر مطلق گرا و تمامیت خواهی، واقعیتگرایانه نیست و باعث حتی خودتون هم در نهایت و درکل ضرر کنید.
این طرز فکر واقعا خامی هست. شما میگید همه چیز یا هیچ چیز! و مطمئن باشید بطور طبیعی با این تفکر حداقل در این زمینه ها، بشریت بیشتر احتمال داره که به سمت هیچ چیز پیش بره!! درحالیکه ما اگر نتونیم همه چیز، ولی میتونیم خیلی چیزها رو داشته باشیم اگر اینقدر مطلق گرا و تمامیت خواه نباشیم، یعنی اینطور انتظار و اصرار نداشته باشیم و مبنای موفقیت و مفید و لازم بودن رو اینطوری قرار ندیم.
واضحا این تفکر و طرز استدلال کاملا کودکانه و غلط است!


ابر رایانه ها هم در حد من و شما نیست.هیچ کدوممون دسترسی درست حسابی به مطالب موجود درباره ی ابر رایانه نداریم تا راجبش بحث کنیم.
یادمه چند وقت پیش در ویکیپدیا چندین مقاله راجع به سیستمهای نرم افزاری مختلفی میخوندم که برای راه اندازی Grid های پردازشی استفاده میشن. خب منم بقول شما زیاد اطلاعات ندارم اما فکر میکنم یک روش ساخت یا شبیه سازی ابررایانه همینه.
اون نرم افزارها اکثرشون بازمتن بودن و تاجاییکه یادمه حداقل بعضیاشون توسط شرکتها و مراجع معتبر و حرفه ای طراحی شده بودن.

eshpilen
یک شنبه 03 فروردین 1393, 11:10 صبح
آقای eshpilen (http://barnamenevis.org/member.php?148005-eshpilen) به نظر میاد شما یک BookWorm باشید ، شایدم یک Nerd ،نمی دونم! اما به نظرم شما انرژی فوق العاده ای دارین ، ما تو دانشگاه و بخصوص آزمایشگاه به بچه هایی مث شما میگیم "پیش فعال" :لبخندساده: اگر وقت داشتین یه وقتی بزارین رو مطالعه مکانیک کوانتومی تا مزه کم آوردن رو بچشین! این مطلب برای سرگرمی شما تا آخر عمرتون کافی هست، خدا رو چه دیدین شایدم مشکلات امروزی کامپیوتر های کوانتومی رو هم برطرف کردین و اون وقت شاید مجبور نباشین این قدر واسه ثبت نام تو یه سایت تصاویر کپچا رو تبدیل به رشته کنین ! (اشاره به پست ایشون تو تاپیک بنده)
فکر کنم منظورت از «پیش فعال» «بیش فعال» بود.
راستش منم فکر میکنم بقیهء آدمها ضعیف و دچار تنبلی و کمی فعالیت های هدفمند و ارزشمند و جدی هستن.
جدی میگم!
کوانتم زیاد دوست ندارم. یعنی میدونی زیادی چیزی که بیشتر تئوریک باشه یا امکان فعالیت عملی درش حداقل برای آدمهای معمولی و بدون سرمایه و امکانات و گروه کم باشه، باب طبع من نیست.
بخاطر هم ریاضی و فیزیک رو دوست ندارم بعنوان رشتهء اصلی و صرف و نظری دنبال کنم، ولی اگر کاربردی باشه برای کاربردش انگیزه پیدا میکنم که یاد بگیرم.
یه چیزی میگم دوست عزیز، و اون اینکه حتی بالاتر از ریاضی و فیزیک هم هست، بالاتر از علم هم هست، و اون اسمش «خرد» است!
و خرد میگه که «تجربه برتر از علم است» معنی داره و حداقل بعضی وقتا و توی بعضی چیزا صدق میکنه.
منم با ترکیب خرد و تجربه به این نتیجه رسیدم که چیزهای عملی و واقعگرایی و عملگرایی بهتره، یا حداقل واسه من به شخصه بهتره.
معمولا کسانی که علوم پایه مثل ریاضی و فیزیک علاقه و تخصص دارن و کار میکنن، از بالا به رشته های دیگر که بقول خودشون بدون اون علوم پایه بوجود نمی آمدن نگاه میکنن و اونا رو دارای ارزش ذاتی کمتری میدونن. یجوری با خودشون میگن بابا این رشته ها زیرمجموعه/محصول رشتهء ماست!
ولی این دیدگاه خامی است دوست عزیز.
زندگی فقط تئوری نیست و فقط این نیست که اینطور نگاه انتزاعی صرف داشته باشی به مسائل.
من میگم شاید حتی کنگفو از ریاضی و فیزیک و کل علم و فناوری بهتر باشه. شاید ازش آدم بتونه به تعالی و کاربرد عملی بیشتری برسه. بستگی داره خب به آدمش و شرایطش.
هرچیزی در نهایت بخاطر کاربرد واقعیش ارزش پیدا میکنه و بخاطر نیازهای عملی. وگرنه صرف بازیهای ذهنی به خودی خودشون ارزشمند نیستن. مغز مثل یک کارخانه است که باید ماشین آلات و خط تولید قوی ای داشته باشه، ولی دست آخر باید مواد خامی بهش برسه و روی مواد خام کار کنه و اونا رو تبدیل به محصولات کاربردی کنه تا وجود و قدرتش به دردی بخوره.
برنامه نویسی رو دست کم نگیرید. کامپیوتر رو دست کم نگیرید.
همهء این علوم و فناوریها هستن که رویهم همه چیز رو میسازن.
این دید که چون یکی اول و پایه بوده پس اون ارزش همه رو داره و از همه برتره، یک مقداری نمیدونم چی بگم، ولی مثل اینه که شما بگی مغز من از همهء اعضای بدنم مهمتر و با ارزش تره، یا قلب من چون خون رو به همه جا میرسونه، ...، درحالیکه یک انسان بدون وجود و سلامت و قدرت تمام اینها شکل نمیگیره و کارایی نداره و خوشبخت نیست. و این فکر بیشتر یک بازی فکری بیهوده جهت ارضای ضعفهای روانی خود ماست و کار غرور و عقده های دیگر ما بصورت پنهان، که از ما به این شکل تراوش میکنه.
من میگم هر زمان برای هرکس هرچیزی که فکر کرد درش موفق تره و بیشتر نیاز و کاربرد عملی داره، اون درسته و باید انتخاب بشه.
و خیلی پارامترها و مسائل ظریف و پیچیده که البته روش اجماعی نیست و نمیشه مطلقا ازش مطمئن بود وسط میان که هر آدمی باید خودش فکر و ارزیابی بکنه و تصمیم بگیره. مثلا آیا انجام یک کشف بزرگ دیگر در علم فیزیک، لزوما خردمندانه و به نفع بشریت خواهد بود؟ مثلا یه چیزی که منجر به ساخت سلاحهای بسیار خطرناک و نتایج غیرقابل پیشبینی میشه. هر آدمی ممکنه یه نظری در این مورد داشته باشه؛ یکی ممکنه بگه بله و یکی دیگه بگه نه. یکی ممکنه بگه به ریسکش می ارزه و یکی دیگه بگه نه.
یعنی میخوام بگم اینکه خرد برتر از علمه و از ریاضی و فیزیک هم برتر هست یعنی چی، اینکه خرد باید بر اینکه ما دنبال چه علمی میریم و باهاش چکار میکنیم حاکم باشه، و خرد حتی از ریاضیات و فیزیک هم یک سطح بالاتره و اصل و ریشهء منطقه (که ریاضی هم ازش بعنوان یک ابزار مشتق میشه).
وجود شما بعنوان یک انسان، از ترکیب و همکاری تمام اعضای شما ساخته میشه و به این شکله که شما موجودیت و کارایی بهینه پیدا میکنید. اگر مثلا شما فقط یک مغز بودید، کاری ازتون برنمی آمد جز فکر کردن و آرزو کردن، اگر فقط قلب بودید، وجودتون بیهوده بود، اگر دست نداشتید، از خیلی از کارها و لذت ها و پیشرفت ها محروم بودید، ... .
باید همهء اجزا شما هماهنگ با هم پیش برن و کار کنن. همشون مهم و ارزشمند هستن و نمیشه اونا رو از هم تفکیک کرد مگر فقط بصورت ذهنی و برای دسته بندی جهت بررسی. وگرنه از نظر ارزشی نمیشه این کار رو کرد. یعنی میشه، ولی بیهوده و بی فایده است و مایهء هیچ تصمیم و اقدام عملی بدردبخوری نمیتونه باشه و بنابراین خودش ارزش چندانی نداره!
بنابراین، این افکار بیهوده رو کنار بذارید که چون ریاضی پایه تره یا فیزیک، پس آدم توانا و با استعداد حیفه بره مثلا توی رشتهء کامپیوتر و برنامه نویسی و برای خودش و/یا بشریت بهتره که روی ریاضی و فیزیک کار کنه.

eshpilen
یک شنبه 03 فروردین 1393, 11:36 صبح
همین جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن اگر نبود، بشریت بشریت امروز نبود، و آینده ما آیندهء مبهم تر و تیره تری بنظر می آمد!
بنده مدتها روی فلسفه و اطلاعات و تحلیل جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن تحقیق کردم و تعدادی از مقالات و مفاهیم فلسفی اصلی نرم افزار آزاد رو ترجمه و منتشر کردم در جامعهء فارسی زبانان، و در فرومها هم مدتها کلی بحث داشتیم با افراد مختلف در این زمینه. بنده یکی از مروجان اولیهء این دیدگاه و فلسفه و مبناهای اصیل اون در کشور خودمون بودم؛ البته به گمانم!
تا قبل از اون هم البته مطالب و فعالیت هایی در این زمینه وجود داشت، اما درواقع تقریبا تمامش صرفا روی ابعاد فنی و محصولات متمرکز بود و جز ترجمهء یکی دوتا لایسنس کار فرهنگی و روشنگری فلسفی و سیاسی/ایدئولوژیک روی این قضیه صورت نگرفته بود.
حالا نمیخوام خودم رو بزرگ کنم، ولی شاید این کار من خیلی مهمتر و مفیدتر بود. و شاید اگر بجای کامپیوتر و برنامه نویسی دنبال ریاضی و فیزیک رفته بودم نمیتونستم اینقدر برای خودم و برای دیگران مفید باشم.
امروز میبینیم که فلسفهء نرم افزار آزاد در جامعه خیلی بیشتر شناخته شده، حداقل در بین کسانی که با بازمتن و لینوکس آشنایی دارن.

شما علم رو تولید میکنید، اما قدرت و انحصار اون در دست چه کسانی قرار میگیره و چقدر سود و ضرر از بابتش به جامعه میرسه؟
فقط این نیست که من مخ باشم و برم ریاضی و فیزیک رو ارتقا بدم و کشف های مهمی بکنم. با کشف های مهم یه عده هم بمب هسته ای و میکروبی و شیمیایی درست کردن و الانم با قدرت و تهدید و قلدری دارن دنیا رو به گند میکشن و انسانهای زیادی به کشتن میدن، رنج میدن، ناقص میکنن، محروم میکنن.
همونقدر که کار یک ریاضیدان و فیزیکدان بزرگ و انقلاب هایی که ایجاد میکنن مهمه، کار افرادی مثل ریچارد استالمن که جنبش نرم افزار آزاد رو بنیان گذاشت هم مهمه، بلکه شاید مهمتر و مفیدتر در مجموع از نظر عملی برای سرنوشت عموم بشریت.
علم و فناوری به خودی خودش همه چیز و کافی نیست. خیلی چیزهای دیگر هم لازمه که واقعا اینها ارزش و کاربرد مطمئن و مفید کافی پیدا بکنن.

eshpilen
یک شنبه 03 فروردین 1393, 11:42 صبح
من ریچارد استالمن رو آدم بی نقصی نمیدونم و با تمام نظرات و گفته هاش 100% موافق نیستم، اما بهرحال ایشون در مجموع کار بسیار بزرگ و مفیدی رو شروع کرد که مسیر دنیا و زندگی های عموم بشریت رو تحت تاثیر خودش قرار داد.
همینطور، وقتی به لینوکس و بازمتن اشاره میکنید و اینطور مطلق گرایانه و تک بعدی و خام مقایسه میکنید، درواقع دانش و بینش و اندیشه ای رو دارید به نمایش میذارید که فوق العاده ناکارا و خطرناک میتونه باشه حتی برای آیندهء خودتون و بچه هاتون.
اینقدر آدم تک بعدی و بسته و بی اطلاع نباید باشه.
وقتی همش میچسبید به یکسری چیزهای خاص و محدود، مثل امثال میکروسافت و ویندوز، نتیجش اینه.
یک دیدگاه باریک و نگاه کردن از سوراخ کلید خودتون به دنیا.
به این شکل شما هیچوقت نمیتونید کلیت و ارتباطهای موجود در کل جهان و بین تمام موجودیت ها رو براحتی ببینید و درک کنید و طبیعی هست که دیدگاه و درک شما از جهان و واقعیت های اون ناقص و قضاوت/تصمیم شما اشتباه باشه.

darknes666
یک شنبه 03 فروردین 1393, 19:49 عصر
همینطوری کشکی هم نیست. یه مکانیزمهای طبیعی و خودکار و هوشمند و اختیاری بر این مسائل نظارت و کنترل دارن و پارامترهای دیگری هم در کار است. همینطوری هرج و مرج کنترل نشده و تصادف نیست.
ویکیپدیا هم توسط کل کامیونیتی قابل دستکاریه، ولی در مجموع کمال و کیفیت بالایی داره. البته بعنوان یه دائرت المعارف (هرچند من شخصا فکر میکنم از حد یک دائرت المعارف بیشتره).
دنیای بازمتن خیلی گسترده تر و موفق تر از اونی هست که از نظرات شما برمیاد. تعجب میکنم!
همین ویکیپدیا توش بگردید پره از برنامه ها، کتابخانه ها، کدک ها، فرمت ها، استانداردها، پروتکل ها، و غیره از نوع بازمتن از کوچک تا بزرگ از ساده تا پیچیده از کیفیت کم و متوسط تا کیفیت عالی که براحتی با انواع انحصاری و تجاری رقابت میکنن و حتی در بعضی موارد عملا برتری دارن. من همهء اینا رو دیدم خوندم میدونم.
در بازمتن خیلی نرم افزارهای عالی هست. با اینکه بقول شما هرکسی میتونه از راه برسه و دستکاریشون کنه.
واقعا باید نمونه و مثال بیاریم؟ خب میاریم. مگه کمه؟ مگه سخت پیدا میشه؟ اتفاقا یکی دو مورد بنده به امکان نمونه آوردن و بررسی عملی/عینی اشاره کردم، ولی شما پاسخی ندادید. این از نظر روانشناسی فرار شما رو از واقعیت نشون میده و اینکه فقط میخواید نظر خودتون رو با توسل به کلی گویی و مبهم گویی و وسط انداختن مغلطه و سفسطه درست وانمود کنید/بدونید.

در ضمن من ادعا نمیکنم بازمتن و لینوکس و اینها در همه زمینه برترین هستن. این شما هستید که ادعا کردید به وجودشون نیاز نیست. برترین بودن و پاسخ تمام نیازها رو دادن با نیاز به وجود و مفید و موثر و کاربردی بودن تفاوت میکنه.
حداقل کاری که نرم افزار آزاد و بازمتن در دنیا کرده این بوده که باعث شده از انحصار علم و فناوری و ابزارها و قدرت اقتصادی در این زمینه تاحد زیادی کاسته بشه و فاصلهء کشورها و عموم از شرکتها و کشورها و گروههای قدرتمند در زمینهء علم و فناوری و ثروت و اینها خیلی زیاد نشه. و این مهمه. همیشه مهمه! خیلی هم مهمه.
و بازمتن بازهم خیلی فراتر از این بوده.


خب که چی حالا؟
مگه ثروت هدف همه هست و باید باشه؟
مگه ثروت همه چیزه؟
همین آقای بیل گیتس هم بخش بزرگی از ثروتش رو دست آخر برای نیکوکاری خرج کرد، و همینطور خیلی از آدمهای موفق و ثروتمند دیگر هم متوجه میشن که باید همین کار رو بکنن و بخش بزرگ یا حتی اعظمی از ثروت خودشون رو برای مقاصد عام المنفعه و کمک به فقرا و محرومان حتی در کشورهای دور اهدا میکنن.
واقعا یه آدم مگه به چقدر پول نیاز داره یا اینکه برای کمک به بشریت حتما باید اول پول زیادی بدست آورد و بعد اقدام کرد؟
خود نرم افزار آزاد و بازمتن هم یک روش مستقیم تری برای کمک به بشریت و برقراری عدالت و نوعدوستی و همکاری بین انسانهاست.


چیزایی میگیدا.
الان خیلی نرم افزارهای بازمتن و لینوکس هم به ویندوز پورت شدن یا با محیطهای شبیه ساز یا پورت شدشون اجرا میشن.
بعدم استفاده از wine بیشتر بخاطر همون استفاده های دسکتاپ و بازی و نرم افزارهای خاص احتمالا مثل فتوشاپ و اتوکد و امثالهم بوده که در لینوکس معادل های درحدی ندارن یا اینکه بخاطر غلبهء استفاده و استاندارد شدن اونها خیلی ها مجبورن ازشون استفاده کنن.
من قبول دارم که بعضی نرم افزارهای تجاری و دسکتاپ و سرگرمی در دنیای بازمتن و لینوکس هنوز به خوبی جایگزین ندارن، ولی این بازهم مطلب کلی و مطلقی مثل چیزهای کلی ای که شما میگید رو به هیچ وجه ثابت نمیکنه. قرار نیست لینوکس و بازمتن پاسخ تمام نیازها رو بده و در همه زمینه با نرم افزارهای تجاری و انحصاری رقابت بی نقصی داشته باشه تا بگیم لینوکس و بازمتن مفید و لازمه و در دنیا کارهای مفید بزرگی انجام میده.
اینقدر مطلق گرا و تمامیت خواهی، واقعیتگرایانه نیست و باعث حتی خودتون هم در نهایت و درکل ضرر کنید.
این طرز فکر واقعا خامی هست. شما میگید همه چیز یا هیچ چیز! و مطمئن باشید بطور طبیعی با این تفکر حداقل در این زمینه ها، بشریت بیشتر احتمال داره که به سمت هیچ چیز پیش بره!! درحالیکه ما اگر نتونیم همه چیز، ولی میتونیم خیلی چیزها رو داشته باشیم اگر اینقدر مطلق گرا و تمامیت خواه نباشیم، یعنی اینطور انتظار و اصرار نداشته باشیم و مبنای موفقیت و مفید و لازم بودن رو اینطوری قرار ندیم.
واضحا این تفکر و طرز استدلال کاملا کودکانه و غلط است!


یادمه چند وقت پیش در ویکیپدیا چندین مقاله راجع به سیستمهای نرم افزاری مختلفی میخوندم که برای راه اندازی Grid های پردازشی استفاده میشن. خب منم بقول شما زیاد اطلاعات ندارم اما فکر میکنم یک روش ساخت یا شبیه سازی ابررایانه همینه.
اون نرم افزارها اکثرشون بازمتن بودن و تاجاییکه یادمه حداقل بعضیاشون توسط شرکتها و مراجع معتبر و حرفه ای طراحی شده بودن.

باید بگم اگر فکر میکنید افکار من کودکانست برام مهم نیست.
چون این نظر شماست و من داخل مدرسه دوستای خیلی زیادی دارم که با من موافقن.
بله پول همه چیز نیست اما 90% زندگی رو تشکیل میده چه بخوای و چه نخوای.
شما هم اگر اینقدر پول داشتی دیگه نمیدونستی چیکار کنی و میومدی پولتو اهدا می کردی.
درکل طرز تفکر شما با من کاملا متفاوته.
از طرفی من از پاسخ دادن هیچ ترسی ندارم که بخوام فرار کنم.
برای بررسی عینی مثالی آوردین که من حتی به خودم زحمت نمیدم براش دلیل بیارم.
این اسمش فرار نیست.

خلاصه شما به متن باز ادامه بده ببینم کی میتونی چیز هایی مثل UNREAL ENGINE-WINDOWS-ADOBE PHOTO SHOP-OFFICE-POWER PONT-ADOBE AUDITION-ADOBE EDGE ANIMATE-ADOBE ILLUSTRATOR-GOOGLE CHROME درست کنی.
موفق شدی ما رو هم خبر کن.
که البته هیچ حقوقی هم آدم بابت این کارش نمیگیره.

omid_kma
یک شنبه 03 فروردین 1393, 20:48 عصر
خلاصه شما به متن باز ادامه بده ببینم کی میتونی چیز هایی مثل UNREAL ENGINE-WINDOWS-ADOBE PHOTO SHOP-OFFICE-POWER PONT-ADOBE AUDITION-ADOBE EDGE ANIMATE-ADOBE ILLUSTRATOR-GOOGLE CHROME درست کنی.
موفق شدی ما رو هم خبر کن.
که البته هیچ حقوقی هم آدم بابت این کارش نمیگیره.
Google chrome از engine chromium استفاده می کنه که open source هستش
android,chrome os هم به همین شکل

حالا به هر حال این چیزا زیاد مهم نیست ما متن باز هم کار نکنیم نمی تونیم اینارو بسازیم چون نوشتن این برنامه ها کاری یکی 2 نفر نیست هر کدومشون یک تیم چند صد نفری میخوان !

darknes666
یک شنبه 03 فروردین 1393, 21:06 عصر
Google chrome از engine chromium استفاده می کنه که open source هستش
android,chrome os هم به همین شکل

حالا به هر حال این چیزا زیاد مهم نیست ما متن باز هم کار نکنیم نمی تونیم اینارو بسازیم چون نوشتن این برنامه ها کاری یکی 2 نفر نیست هر کدومشون یک تیم چند صد نفری میخوان !
به هر حال کاملا متن باز نیست.
خودمم میدونم.منم منظور داشتم از این حرفم.
به نظر من هرکس برای بدست آوردن یه چیز زحمت کشده هر کاری که بخواد میتونه باهاش انجام بده.
اگر شما فکر میکنید من تک بعدی نگاه میکنم عیبی نداره.
اصلا شاید من دوست دارم تک بعدی نگاه کنم.
به هر حال من با متن باز مشکل دارم و این به خودم مربوط میشه.
و دوست دارم به مایکروسافت بچسبم و سیاستشو ادامه بدم که بازم به خودم ربط داره.
من از خودم گذشتم شما الان میتونی هزاران آدم رو پیدا کنی که خیلی توانمند و کارا هستن اما...
یک لغزش اون ها رو از ادامه به زندگی باز داشته و اون ها مرده های متحرک هستند.
آدم های بدون انگیزه اما بسیار توانمند.
فکر میکنی یه همچین آدمی از مرگ و شکنجه میترسه تا به خودش صدمه نزنه؟
نه چون زندگی براش تموم شده.نتیجش میشه ساخت چیز های که به خودشم صدمه میزنه.
نمیتونی انکار کنی همچین چیزی وجود نداره.
نیروی خوب وجود داره و در مقابلش بد.اینا چیز هایی هست که همه ی ما میدونیم.
اما چیزی که فراموش میکنیم اینه.
نمیشه همه ی بدی ها رو از بین برد
اگر شما با علم خودت میتونی جون هزاران آدم رو نجات بدی میتونی برعکسش رو هم انجام بدی.
میتونی هزاران آدم رو نابود کنی.
اگر شما سیایت متن باز رو ادامه میدی و علمت رو با دیگران به اشتراک میزاری شخص دیگری علمش رو به اشتراک نمیزاره و چیز هایی علیه شما میسازه و شما هم مجبور میشی علیه اون چیز هایی بسازی.
چیزی که شما فراموش کردی اینه:
نمیشه همه ی بدی ها رو از بین برد

اگر شما افکار اون هارو ناقص میدونی اینو بدون اونا هم افکار شما رو ناقص میدونن.
تنها یه چیز که باید انجام بدی.سیاست متن باز یا برعکسش رو در پیش بگیر و به مبارزه برو و تو میدون عمل همه چی مشخص میشه.
به تعداد آدم ها نظر وجود داره اما به تعداد انسان ها توی دنیای واقعی گروه برنده و موفق وجود نداره.
پس توی عمل نتیجه مشخص میشه.همه میتونن بگن این اینجوریه و اون اونجوریه اما هرکی نمیتونه تو یه ماه 1سیستم عامل ضعیف بسازه.
هرآدم که سهله هر گروهی نمیتونه تو 1 سال کنسول بازی درست کنه.
درضمن تجربه در همه جا جواب نمیده.مثال هم براش زیاده.


http://barnamenevis.org/showthread.php?445731#post1993423
داداش ما زیاد کاری به نظیر و مظیر نداریم من همینطوری دوست دارم فقط کاری رو که میخوام انجام بدم. همینطوریش هم توی کامپیوتر و برنامه نویسی خیلی کارها هست حالا چه کوچک چه بزرگ چه مثبت چه منفی که حتی یک نفر هم میتونه به تنهایی انجام بده، منتها باید از نظر وقت و آزادی عمل شرایطش رو داشته باشه و خودش هم که خب باید آدم قوی ای باشه (بقول معروف میگن کار هرکس نیست خرمن کوفتن...).

خب پس شما خودت باید بدونی چی میخوای نه ما و خودتون باید ایده پیدا کنین.
از طرفی این به معنی تلف شدن وقتتون هست اما


میدونید من اینطوری هستم که اصلا دوست ندارم کار تکراری و بیهوده، مثلا بخاطر نمایش یا وقت گذرانی و خلاصه همینطور سطحی و بدون هدف و کاربرد واقعی انجام بدم. حتما باید بقدر کافی دلایل و کاربردهای واقعی و روشن و محکمی درکار باشه (حتی الامکان فراتر از تمرین/نمایش/سرگرمی صرف). مثلا سیستم رجیستر و لاگین نوشتم واقعا انتخاب خوبی بود چون واقعا هم در عمل در بیشتر پروژه های حال و آینده بهش نیازه و ضمنا نمونهء کامل و قوی و امنش در اون حد وجود نداره چه بازمتن/مجانی و چه انحصاری تاجاییکه میدونم و دیدم تاحالا.

خوب اونوقت کارتون نظیر داره و این کار وقت تلف کردنه.
و اگر برنامه بخواد نظیر نداشته باشه باید شاخ باشه که اونوقت شرایطش رو ندارین.
یا باید مثل آقای nick d'alisio خلاقیت بزنین که اونم باز به خودتون ربط داره.
پس چه دلیلی هست آدم بیاد این کار رو بکنه؟

eshpilen
دوشنبه 04 فروردین 1393, 11:19 صبح
چون این نظر شماست و من داخل مدرسه دوستای خیلی زیادی دارم که با من موافقن.
خب معلومه که احتمال زیادتر اینه که محیط و دوستان یک فرد هم با خودش شباهت داشته باشن.
شما از اون آدمهایی هستی که هنوز یک مقدار کلاسیک و مثل گذشته و قبل از عصر اینترنت و اطلاعات زندگی میکردن.
یخورده به خودت اگر میامدی اگر وقت داشتی اگر از روبرو شدن با ناشناخته ها و تغییر و تحول و چیزهای جدید ابا نداشتی و میرفتی دنبالش، خیلی چیزهای بیشتر و صحیح تری میفهمیدی و واقعیت جهان رو بهتر میدیدی.


بله پول همه چیز نیست اما 90% زندگی رو تشکیل میده چه بخوای و چه نخوای.
بازم کلی گویی و مبهم گویی و مسائل غیرقابل پیگیری و اثبات رو پیش کشیدی.
دوست عزیز اینطورها هم نیست.
شاید برای شما اینطور بوده، فکر نکن برای همه اینطوره.
مگر ریچارد استالمن و این همه آدم دیگه منجمله بنده، آدم نبودن و زنده نموندن و در دنیا کارهای بزرگ و مثبت نکردن و موفق و خوشبخت نبودن حداقل از دید خودشون؟
منکه حداقل تا حالا 90% وقت و انرژیم صرف پول نشده. میتونم بگم بعکس بوده!
خب حالا ما پول و پشتوانه ای از قبل طور دیگری داشتیم قبول، منکه با این مشکلی ندارم و انکار نکردم؛ ولی دلیل بر چی میشه چی رو ثابت یا رد میکنه؟ بهرحال هر آدمی بر طبق شرایط برونی و درونی خودش زندگی میکنه. دلیل نمیشه وقتی من فرصتش رو دارم که طور دیگری زندگی کنم، بگم نه چون اکثریت و بقیه طور دیگری فکر و زندگی میکنن پس منم باید مثل اونا فکر و زندگی کنم.
ضمنا پول، اینکه چقدرش برای هرکس نیاز باشه و بدست آوردنش چقدر وقت و انرژی ببره براش، تحت تاثیر پارامترهای محیطی و شخصی متعددی هست و برای همه یجور نیست و تفاوتهای فاحشی میتونه داشته باشه از فرد به فرد و مکان به مکان.


برای بررسی عینی مثالی آوردین که من حتی به خودم زحمت نمیدم براش دلیل بیارم.
جان؟ کدوم مثال؟
بعدم شما خواستی کاربرد و فایده و موفقیت بازمتن رو خیلی کمتر از اون چیزی که واقعا هست نشون بدی. یعنی شاید اینطور فکر میکردی.
این قضیه خودش یک بحث و تحقیق مفصل تر و دقیقتری رو میطلبه. من تاجایی اطلاع دارم و چیزهایی میدونم، ولی افراد دیگری هم هستن که وارد باشن و بتونن بیشتر از این جهت سند و دلیل ارائه بدن، که فکر میکنم ممکنه الان مسافرتی چیزی باشن؛ بعد از ایام عید میتونیم در این ارتباط تاپیکی بزنیم و افراد علاقمند درش شرکت کنن.
بهرحال چیزی که بنده شخصا تاحالا دیدم با مطالعات و تحقیقات وسیعی که داشتم، اینه که به هیچ وجه ویندوز و در کل شرکتها و نرم افزارهای انحصاری تمام یا حتی بخش عمدهء دنیا و کاربردها و پیشرفت رو شکل نمیدن، بلکه جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن هم در این میان سهم عظیمی داشته و داره. و شواهد و نمونه ها و دلایلش هم زیاد و روشنه بنظر بنده، که البته ظاهرا شما خیلی کم و سطحی از این مسائل میدونید. ببینم اصلا شما با لینوکس و دنیای بازمتن بطور عمیق و گسترده ارتباطی داشتید تاحالا و چیز زیادی ازشون میدونید؟
شما با همین نرم افزارهای انحصاری و ویندوز هم که کار میکنید، خیلی وقتا ارتباطها و حتی برنامه ها و کدها و الگوریتم هایی که باهاشون کار میکنید ممکنه ریشه در دنیای یونیکس (میدونم؛ گرچه یونیکس بازمتن نیست)، لینوکس، نرم افزار آزاد، و بازمتن داشته باشن بدون اینکه چیزی از این قضیه بدونید.
اینقدر این دو دنیا ایزوله و مستقل از هم نیستن. حداقل نه امروزه!
امروز توی تلویزیون و یخچال و ماشین لباسشویی هم به احتمال زیاد دستاوردهای بازمتن و نرم افزار آزاد و بازمتن پیدا میشن.
در روترهای اینترنت، سرورها، ناسا، شاتل های فضایی، همون انیمیشن های کارتون و جلوه های ویژهء فیلمهای هالیوود میبینی با لینوکس و بقیهء نرم افزارها و ابزارها و پلتفرم بازمتن ایجاد شدن یا حداقل اینا بخشی از ابزارهای استفاده شده بودن.
بعد شما یجور میگی انگار لینوکس و بازمتن ارزش زیادی نداره و دنیا ازش استفادهء زیادی نمیکنه و بهشون نیاز زیادی نیست! و این واقعا خنده داره!!
فقط بخاطر اینکه یکسری نرم افزارها از پیچیده ترین و حجیم ترین مثلا در دنیای بازمتن معادل درحدی نداره، شما تمام دستاوردها و اهمیت و موفقیت های این دنیا رو کم ارزش قلمداد میکنید؟
بهتون گفتم که تفکر و نگرش شما کاملا ناقص و ناکاراست.
نیازی نیست اصلا که بازمتن همه چیز رو به تنهایی در حد نرم افزارهای انحصاری جواب بده تا بگیم مفید و حتی لازمه.
مگر خود نرم افزارهای انحصاری میتونن تمام نیازها رو بصورت ایدئال و بهتر از بازمتن پوشش بدن؟
خیر اینطور نیست دوست عزیز. من تاریخش رو خوندم میدونم که اینطور نیست.
نرم افزار آزاد و بازمتن خیلی مشکلات و نیازهای جامعهء بشری بطور راحتتر و کم هزینه تر و بهینه تری جواب داده. نیازهای آموزشی، علمی، عدالت، اقتصاد، همکاری و هماهنگی و استانداردهای باز و آزاد. همه چیز که فقط با تجارت انحصاری و نرم افزار انحصاری بدست نمیاد. یه زمانی بود همین شرکتهای تجاری انحصاری اگر میخواستن دنیا رو دست بگیرن اینقدر هماهنگی و استانداردهای جهانی و باز به این راحتی بوجود نمی آمدن. هرکدام یک مرورگر میساختن به یک شکل با پروتکل های انحصاری و عمدا ناسازگار، یک اینترنت پاره پاره، فرمتهای دیتای انحصاری و ناسازگار و چند شرکت که هرکدام پلتفرم انحصاری خودشون رو میخواستن به زور vendor lockin هم که شده غالب کنن و رقبای خودشون رو له کنن!
این جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن و این دیدگاه و مشی بود که در همه چیز و همه جای دیگر هم منتشر شد و ایجاد استانداردهای باز و جهانی رو اگر نگیم موجب شد، ولی خیلی تسهیل و تسریع کرد.
همهء اینا کلی مسائل تاریخی و گسترده و ارتباطهای آشکار و نهان داره و هرکسی بدون اطلاعات گسترده و عمیق و دقیق و بدون داشتن تصویر کلی، این موضوع رو درک نمیکنه. اما من این مسائل رو تاحالا بقدر کافی دیدم. میدونم که بازمتن سیر حرکت فناوری و ساختار اجتماع و حتی طبقات اجتماعی و سرعت انحصارگری در علم و فناوری و امکانات و اقتصاد رو چقدر تحت تاثیر خودش قرار داده.
شما میگید سیاه و سفید. میگید همه چیز یا هیچ چیز.
توصیه میکنم در افکار و گفتار خودتون تجدید نظر کنید!
امروزه بازمتن اینقدر مهمه و لازم و مفید بودنش اینقدر روشن شده که کمتر استاندارد و سیستمی هست که بدون دخالت دادن و درنظر گرفتن این پارامتر، بوجود بیاد. مثلا کنسرسیوم وب (W3C) رسما و اکیدا روی سازگار بودن استانداردها و پروتکل ها و سرویسهای استفاده شده اینترنت و مرورگرها با بازمتن و لایسنس های اون اصرار داره. اصولا هم که ثابت شده بدون استانداردها و پروتکل ها و ابزارهای باز و آزاد، یک اینترنت درست و حسابی و بی دردسری نخواهیم داشت.


خلاصه شما به متن باز ادامه بده ببینم کی میتونی چیز هایی مثل UNREAL ENGINE-WINDOWS-ADOBE PHOTO SHOP-OFFICE-POWER PONT-ADOBE AUDITION-ADOBE EDGE ANIMATE-ADOBE ILLUSTRATOR-GOOGLE CHROME درست کنی.
موفق شدی ما رو هم خبر کن.
که البته هیچ حقوقی هم آدم بابت این کارش نمیگیره.

در بالاتر توضیح دادم.
بنده ادعا نکردم که بازمتن جایگزین درحد برای تمام نرم افزارها داره.
نه ممکنه واقعا بعضی موارد نیاز به شرکتهای انحصاری و ثروتمند برای تولید و پشتیبانی کافی داشته باشن. من میگم بذارید اون نرم افزارها رو اون شرکتها تولید کنن، اما بازمتن هم وجود فقط به این خاطر نفی نمیشه به هیچ وجه. بازمتن میتونه همچنان خیلی نیازهای دیگر رو و حتی در خیلی موارد بهتر از مدل تجاری/انحصاری پوشش بده، که تاحالا هم این کار رو کرده و عینا و عملا ثابت شده است.
دو مدل تجاری/انحصاری و بازمتن و غیرانحصاری، هردو باید وجود داشته باشن و ترکیب اینهاست که عاقلانه ترین و بهینه ترین سیستم در حال حاضره. همونطور که بازار آزاد و رقابت در نظام سرمایه داری رو خیلی ها در مجموع کاراترین سیستم میدونن که به نحو کاملتر و بهینه تری نیازهای بشریت رو پوشش میده. فکر کردید بازمتن هم خیلی متفاوت و متضاده؟ نه بازمتن هم از همین آزادی و تفاوت و تنوع بوجود میاد و برای سلامت و بقا و پیشرفت بهینهء این اکوسیستم بهش نیازه. همونطور که در طبیعت این همه تنوع گونه ها وجود داره.
جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن، بخش بزرگی از سایدافکت های منفی و خطرات نظام سرمایه داری افراطی رو تاحد زیادی کنترل کرده.
نظام سرمایه داری و تجارت و انحصارها هم بدون ضعف و خطر و نتایج و پدیده های جانبی منفی نیستن. باید این رو بدونید و مد نظر داشته باشید! در تاریخ نمونه ها و شواهد هم برای این زیاده. شرکتهای تجاری و انحصاری بارها به شریت خسارت زدن و حتی مرتکب جنایت علیه بشریت شدن به نحوهای مختلف. آیا شما فکر میکنید فقط به صرف چرخیدن چرخ تجارت و تولید حداکثری ثروت، که البته عمدتا در دست گروههای اقلیتی خواهد بود، بشریت خوشبخت میشه و باید خوشحال و خوشبین باشه از این بابت؟
شما اصولا تمام تاریخ و طبیعت و حتی نظامهای موفق بشری رو دارید نفی میکنید!
ضمنا بازمتن هم اگر نگیم برای تمام این نرم افزارها، و اگر نگیم برای بیشترش، ولی برای خیلی هاش جایگزین هایی ممکنه داشته باشه. درسته شاید درحد این نرم افزارها نباشن از نظر کامل بودن و کیفیت و راحتی، ولی همین که هستن خودش خیلی خوبه و برای خیلی ها و خیلی کارها کفایت میکنه. مثلا دنیای بازمتن GIMP رو داره بجای فتوشاپ. احتمالا GIMP درحد فتوشاپ نیست (نمیدونم من گرافیست نیستم و زیاد تجربه ندارم اما تاحدی GIMP رو دیدم و ور رفتم و دورهء فتوشاپ هم دیدم)، ولی بهرحال یک نرم افزار ایجاد و ویرایش گرافیکی پیشرفته است که میتونه خیلی نیازهای پیشرفته رو پوشش بده که شاید برای خیلی افراد و خیلی کارها کفایت بکنه؛ چرا باید همه مجبور باشن کلی پول لایسنس بدن فتوشاپ انحصاری رو بخرن؟ آیا برای همه صرف میکنه؟ تازه وجود GIMP احتمالا باعث شده که رقابت بیشتری ایجاد بشه و فتوشاپ سعی کن با یک قیمت مناسب تر کیفیت و امکانات برتری رو داشته باشه. وجود یک آلترناتیو بازمتن، حتی اگر عقب تر باشه، برای تسریع و تسهیل پیشرفت حتی همون نمونه های انحصاری و تجاری هم میتونه مفید باشه و برای اینکه این شرکتها براحتی همهء مردم رو بیچاره و مجبور به خرید و استفادهء نرم افزار خودشون نبینن که اگر اینطور میشد مسلما احتمالش زیاد بود که حقوق عموم و مصرف کننده هم در این وسط قربانی بشه.
ضمنا شک ندارم خیلی از نرم افزارها و کاربردها هم هست که نوع بازمتن درحد یا حتی برتر و به صرفه تر از نرم افزارهای انحصاری و تجاری وجود داره و کار میده.
من الان بعنوان یه برنامه نویس تقریبا هر برنامه ای بخوام تولید کنم براش زبان و کتابخانه ها و ابزارهای بازمتن هست. این کجاش بده؟ برنامهء وب بخوام بنویسم، دسکتاپ، سیستمی، و غیره و غیره. نمیگم مثلا دات نت میکروسافت الان در بعضی جهات هم که شده برتری نداره و برای بعضی چیزها بهتره یا حتی مجبور هستیم که از دات نت و سی شارپ استفاده کنیم، اما برای خیلی چیزها هم اینطور نیست و اینطوری آدم آزادی عمل بیشتری داره و از نظر مالی هم میتونه خیلی مفید یا حتی ضروری باشه در خیلی کاربردها.
نمیدونم میخوام مثلا version control هم بکنم یه نرم افزاری هست مثل git با اون همه سرعت و انعطاف و امکانات.
دیگه چی میخوام؟
فکر کردید همه دوتا برنامه نویس میکروسافتی و وابسته به ویژوال استودیو هستن؟
بنظر من اتفاقا این ابزارها حداقل از نظر یادگیری هم که شده باعث ایجاد نقص و ضعف برنامه نویس میشن چون خیلی مهارت ها و جسارت لازم برای برنامه نویس بزرگ و آزاده ای بودن رو پیدا نمیکنن، و خیلی مفاهیم و ساختارهای عمیق تر رو براحتی درک نمیکنن.
در دنیای بازمتن بدون اینها هم دارن همه کار میکنن. سیستم عامل حرفه ای درست میکنن، اپلیکیشن درست میکنن، همه کار میکنن. ولی یک میکروسافتی اصلا از این چیزها سردرنمیاره فقط میدونه که چطور ویژوال استودیو رو باز کنه و باهاش برنامه بسازه. همین برنامه نویس هم باید از بازمتن ممنون باشه چون اگر آلترناتیوهای بازمتن نبودن، امثال میکروسافت هم احتمالا الان اینقدر پیشرفت نکرده بودن و محصولاتشون رو با محدودیت بیشتر و قیمت بالاتری هم میفروختن. شاید اصلا اجاره ای بود و ماهیانه هم یه مبلغی میگرفتن!!

eshpilen
دوشنبه 04 فروردین 1393, 11:47 صبح
به نظر من هرکس برای بدست آوردن یه چیز زحمت کشده هر کاری که بخواد میتونه باهاش انجام بده.
خب بکنه.
مگر ما گفتیم نکنه؟
مگه کسی رو مجبور کردیم؟
منم اگر از نظر مالی مجبور باشم ممکنه نرم افزار انحصاری تولید کنم و بفروشم. این تضادی با علاقه و همکاری در بازمتن به موقع خودش و درحد خودش، و احتمالا سناریوهای دیگری که میشه از طریق بازمتن هم تجارت و درآمد داشت نداره.


به هر حال من با متن باز مشکل دارم و این به خودم مربوط میشه.
شما اطلاعات و بینش کافی در زمینهء بازمتن ندارید؛ احتمالا مشکل شما هم بخاطر همینه.
بازمتن اون چیز ساده و محدودی نیست که شما فکر میکردید و سعی کردید ارائه کنید. خیلی بیش از این قضیه گسترده و پیچیده است و ابعاد بیشتری داره. ابعادی که هرکدام هم مهم هستن. شما طوری صحبت میکنید انگار فقط تجارت و درآمد و ثروت در این دنیا مهم و موثره و برای بشریت مفیده و لازم و کافیه در تمام موارد. درحالیکه در زندگی هرشخصی و در سطح جوامع و کشورها و جهان تاحالا باید زیاد متوجه موردهایی شده باشید که اشتباه بودن این نظر رو نشون میدن. الان حتی در خود کشورهای سردمدار سرمایه داری هم کسی این تفکر رو نداره و متوجه نقص و مشکلات نظام سرمایه داری محض و افراطی شدن.
شاید این یک دلیل همین باشه که خود بعضی از شرکتهای بزرگ تجاری که حتی نرم افزارهای انحصاری هم تولید میکنن (بعضیاشون از زمینهء سخت افزار کسب درآمد میکنن) یکی از حامیان و مشارکت کنندگان قابل توجه و مهم در دنیای نرم افزار آزاد و بازمتن بودن. این شرکتها بارها خیلی از محصولات و نرم افزارهای خودشون رو به دنیای بازمتن اهدا کردن. حالا گاه کوچک گاه بزرگ، گاه ساده گاه پیچیده، بعضی وقتا محصولات یک نسل عقب تر خودشون رو و گاهی هم محصولاتی که واقعا چندان هم عقب تر نبودن (یا اصلا عقب نبودن) و در سطح بالایی بودن از نظر علم و فناوری و حتی ارزش مالی و حجم کار انجام شده.


اگر شما سیایت متن باز رو ادامه میدی و علمت رو با دیگران به اشتراک میزاری شخص دیگری علمش رو به اشتراک نمیزاره و چیز هایی علیه شما میسازه و شما هم مجبور میشی علیه اون چیز هایی بسازی.
خب؟ حالا چطوری چه نتیجه ای ازش میگیرید؟
در دنیا همیشه آدم و نیت و عمل بد هست، ولی این دلیل بر نفی خوبی ها و عدم استفاده از فرصت برای انجام اعمال مثبت و نیک نمیشه و دلیل نمیشه ما نیت مثبت و آدمهای مثبت رو نفی کنیم و مفید و لازم برای جامعه ندونیم.


هرآدم که سهله هر گروهی نمیتونه تو 1 سال کنسول بازی درست کنه.
خب بذار میکروسافت درست کنه. بذار سونی و اپل درست کنه. ما هم کارهایی رو که میتونیم انجام میدیم و باز اینکه خیلی چیزها داریم بهتر از اینه که هیچ چیزی نداشته باشیم و هیچ کاری نکنیم.
تازه همه هم که دنبال بازی یا یکسری دیگر از این موارد نیستن و خیلی ها علاقه و هدف و نیازشون با همون مواردی که بازمتنش هم هست برآورده میشه.


خوب اونوقت کارتون نظیر داره و این کار وقت تلف کردنه.
و اگر برنامه بخواد نظیر نداشته باشه باید شاخ باشه که اونوقت شرایطش رو ندارین.
یا باید مثل آقای nick d'alisio خلاقیت بزنین که اونم باز به خودتون ربط داره.
پس چه دلیلی هست آدم بیاد این کار رو بکنه؟
خب اگر مورد و انگیزهء کافی نبود که هیچی. شاید بجاش برم یه علم و فن دیگر رو یاد بگیرم یا ورزش کنم!! یا برم دنبال درآمد از راه دیگه.
چه اشکالی داره؟
البته شایدم یخورده توقعات خودم رو آوردم پایین.
میگن بالاخره کاچی بعض هیچی!!
اگر چیز بهتر بود که بود اگر هم نبود خب دیگه نیست آدم مجبوره اونوقت به چیز پایین تر تن بده بعضی وقتا.
شاید اصلا رفتم روی توسعه سایت و اپلیکیشن و اینها و سفارش گرفتم یا جایی استخدام شدم و از این راه امرار معاش کردم.
من متوجه نشدم منظور شما دقیقا چی بود و کجا مشکل و تناقض یا بن بست اساسی وجود داره!
بعدم گفتم که بهرحال خورگی دردیست بی درمان یا شاید هم درمان دارد و من درمانش نمیدانم!!
الان من تاحد زیادی ارضا شدم. یعنی همین که میدونم و میتونم، حس ارضا دارم و حس موفقیت. اگر ارضا نمیشدم، یعنی دانش و توانایی درک و ساختن این چیزها رو پیدا نمیکردم، برام سخت بود و احتمالا یه عمری حسرت میکشیدم و برام عقده میشد.
من تلاش خودم رو کردم تاجاییکه عقل خودم میرسید و فکر میکردم درسته. همین. حالا دیگه بعدش هرچی شد، من دیگه زیاد خودم رو مقصر نمیدونم و پشیمان نیستم.

jafar2012
دوشنبه 04 فروردین 1393, 12:15 عصر
والا من جایی تاحالا نگفتم که فایتر هستم و خیلی قوی ام و میخوام مبارزه کنم.
درحد آشنایی و علاقه و انگیزه هست و گفتم یه مدت کنگفو هم رفتم و توی خونه هم ورزش میکنم. همین!
مگه خله آدم الکی خودش رو بزنه چپ و چول بکنه بدون آمادگی؟
اینم که پای امضام نوشتم منظورم بطور کلی تفکر و نگرش و روش من در زندگی هست که خودم رو بصورت یک جنگنده میبینم حالا به هر شکلی و در هرکجا و در هر موضوعی. یادگیری علم و فناوری هم خودش برای من یک مبارزه بوده و با خشم و دیدگاه جنگی و برای دفاع از خودم یاد گرفتم البته در کنارش علاقه و لذت و تفریح هم بوده بالاخره.

من ورزش رو بخاطر تنبلی رها نکردم بلکه صرفا شرایط و اولویتش فراهم نبود و منابع کافی نبودن.
بخوای توی علم و فناوری واقعا قدر بشی خودش از نظر وقت و انرژی ای که میطلبه کم از رزمی درحد بالا نیست، رزمی هم سنگین و نیاز به وقت و انرژی زیادی داره و سالها طول میکشه. بخوای هردوی اینا رو همزمان ادامه بدی، اولا سرعتت در هر دو نصف که نه، از نصف هم کمتر میشه، دوما خیلی فشار میاد و خطرات و عوارض خودش رو داره، سوما باز خیلی مشکلات پیشبینی نشده و دردسرهایی پیش میاد که من گفتم مثلا با استاد و شاگردهای دیگه.
مسئله محاسبهء سود و ضرر کلی هست در مجموع.
اینکه حساب کنی اگر یه چیزی رو بعنوان فعالیت اصلی یا فول برای خودت اختصاص بدی بهینه تره و در کل از نظر زمان به نتیجه رسیدن و کمال نتیجه بهینه تر درمیاد یا اینکه دوتا چیز رو همزمان بخوای دنبال کنی بعنوان دو فعالیت مهم. بنظر من رزمی و علم و فناوری رو حتی اگر به یکیش اولویت کمتری بدی و وقت و انرژی بیشتری به یکی دیگه اختصاص بدی (بجای نصف کردن)، بازم به مشکل میخوره و بهینه نیست. البته منظورم بصورت حرفه ایه. وگرنه من الانشم خب ورزش میکنم و آمادگی بدنی خوبی دارم و سعی میکنم برای فایت هم نسبت به آدمهای معمولی برتری داشته بشم.

hi
مهندس باهات شوخی کردم ویلا باشگاه هم بیای مبارزه ای در کار نیست(ولی خوب اگر آمدی یکی دوتا مشت بیشتر بهت نمیزنم)
هرگز نگفتم شما تنبل هستید(اون جمله رو هم گفتم بخاطر اینکه اگر یک زمانی در کارت زمین خوردی دل سرد نشی، اون جمله هم از گاندی بود،و ایشون معنی واقعی پیروزی رو گفتن)
اگر اینطور بود که نمیادی از دوستان ایده بگیری و در این سطح علمی قرار نداشتی
خوشحالم از اینکه بیشتر دوستانم هم ورزشکارن و هم اهل علم
شما هم با این برنامه خیلی خوب پیش میری من هیچ وقت ورزش رو در رزمی ندیدم و نخواهم دید!
همین که یه برنامه منظم برای خودت داری که ورزش میکنی و مطالعه و یا کارهای دیگه انجام میدی یعنی یک فایتر واقعی هستی
موفق باشید تا 14 عید هم نیستم پس از همه خداحافظی میکنم
good luck

eshpilen
دوشنبه 04 فروردین 1393, 16:42 عصر
شاید بعضیا ندونن که اصطلاح نرم افزار آزاد با نرم افزار بازمتن حداقل از نظر تاریخی و فلسفی و سیاسی مقداری تفاوت داره، ولی امروزه این تفاوت ها از نظر عملی و قانونی تقریبا وجود ندارن و در اکثریت موارد کلمات بازمتن و آزاد هردو یک معنی دارن و به نرم افزارهای یکسانی گفته میشن، هرچند کلمهء آزاد از این نظر یخورده بهتره که ابهام کمتری بوجود میاره، چون مثلا کسانی ممکنه فکر کنن صرف اینکه کد منبع یک نرم افزاری در دسترس باشه و بشه اون رو خوند یا چندتا کار محدود باهاش کرد یعنی اون نرم افزار آزاد/بازمتن است، درحالیکه نرم افزار آزاد/بازمتن نه تنها دسترسی به کد منبع میده برای مطالعه، بلکه تقریبا آزادی انجام هرکاری دیگر رو هم با اون نرم افزار و کدش (مثلا تغییر و انتشارش یا استفاده در برنامه های دیگر، استفادهء در کاربردهای تجاری، فروش، ...) به دریافت کنندگانش میده.

بعضیا طوری صحبت و مقایسه میکنن درمورد نرم افزارها و حجم و اهمیت دستاوردهای جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن، انگار که تمام یا بیشتر داستان مربوط به برنامه های بزرگ و معروف کاربردی و سیستم عامل میشه، درحالیکه در واقعیت اینطور نیست و این برنامه ها فقط کسر کوچکی از کل نرم افزارهای موجود و نیاز در جهان امروز ما هستن.

بطور مثال یک کتابخانهء برنامه نویسی، یک کدک، یک فرمت، یک پروتکل، یک زبان برنامه نویسی، یک کامپایلر، یک سرویس دهندهء اینترنتی، ... اینها همه نرم افزارهای اساسی و مورد نیازی هستن که در ساخت همون اپلیکیشن های کاربر نهایی هم استفاده میشن و اگر در این وادیها بررسی کنید تعداد زیادی انواع آزاد و بازمتن وجود دارن که به گستردگی هم مورد استفاده قرار میگیرن (شاید حتی بیشتر از انواع انحصاری). حتی خیلی وقتا این نرم افزارهای بازمتن در ساخت نرم افزارها و پلتفرم های انحصاری هم استفاده میشن (حالا از مورد به مورد کم یا زیاد، اساسی یا غیراساسی). امروزه این چیز غیرمنتظره ای نیست!

درحال حاضر خیلی سرویسهای پایه ای، دستگاههای خاص، موسسات علمی و تحقیقاتی، دانشگاهها، اساسا دارن با حجم زیادی از دستاوردهای نرم افزار آزاد اداره میشن. سابقهء نرم افزار آزاد حتی از موجودیت شرکت میکروسافت هم بیشتره! و خانواده و محیط سخت افزاری و نرم افزاری ای هم که جد اصلی نرم افزارهای آزاد و لینوکس است، سابقهء بیشتری از پلتفرم و سیستم عاملها و محیطهای نرم افزاری PC های بخصوص مجهز به داس و ویندوز میکروسافت داره. زمانی که این نرم افزارها سابقه و بلوغ و کمال قابل توجهی داشتن، هنوز میکروسافتی وجود نداشت! اینطور نیست که میکروسافت پدر علم کامپیوتر و سیستم عامل و نرم افزارها و الگوریتم ها و پروتکل ها بوده باشه. میکروسافت صرفا در زمینهء PC های خانگی شروع به کار کرد و در این زمینه موفق بود و تازه سطح کارش هم اصلا بالا نبود (داس و ویندوز تا زمان طولانی، سیستم عاملهای غیرحرفه ای و ضعیف و ناپایدار و ناامن و محدودی بحساب میامدن). ولی بعدها میکروسافت هم بعنوان جزیی از دنیای علم و فناوری و تولید محصولات نرم افزاری خیلی بهتر شد و خدمات خوبی به جامعهء بشری داشت، هرچند دشمنی هایی هم با جنبش نرم افزار آزاد میکرد! بهرحال هنوزم امثال میکروسافت به تنهایی ارباب و خدمتگذار اصلی بشریت نیستن در این حیطه. روز به روز هم موفقیت و اهمیت نرم افزار آزاد بیشتر شده و مزایای اون و علت ترجیحش در خیلی کاربردها بیشتر اثبات شده.

خوبه حالا امروزه حتی کاربران عادی و غیرمتخصص هم در سطح خودشون شواهد روشنی از این پدیده رو میبینن. مثلا یه زمانی روی ویندوز اکثرا از مرورگر IE استفاده میشد و از مرورگرهای بازمتن چندان خبری نبود، ولی امروز مثلا فایرفاکس یک مرورگر متداول حتی روی ویندوزه که کاربران زحمت دانلود و نصبش رو به خودشون میدن و با وجودی که IE بصورت پیشفرض روی ویندوز نصبه ولی آمار مرورگرهای دیگر (که تعداد زیادی از اونا بازمتن هستن) با IE براحتی رقابت میکنه.
یا خیلی کاربران شاید VLC رو نصب کرده باشن و استفاده کنن.
و خیلی نرم افزارهای ریز و درشت دیگه.
ضمنا خیلی موارد هستن که اینقدر مثل فایرفاکس و VLC بزرگ و معروف و توی چشم و شناخته شده نیستن، ولی خیلی ها بدونن یا ندونن گاهی حتی بصورت روزمره درحال استفاده از اونا هستن. مثلا خیلی کتابخانه ها و کدها و اجزای درونی تر و سرویس دهنده هایی که درون برنامه های دیگر یا سیستم عامل وجود دارن و استفاده میشن و جز افراد متخصص و مطلع کسی خبر نداره که اینا هم دستاوردهای نرم افزار آزاد هستند.
حتی خیلی نرم افزارهایی که شما نصب میکنید خودشون آزاد نیستن یا کاملا آزاد نیستن، ولی دارن از یکسری دستاوردهای بازمتن استفاده میکنن (بطور مثال کتابخانه های بازمتن همراه اونا، یا فرمتهای باز، استانداردها و پروتکل های باز و غیره).

در اینترنت هم که اساسا بخش عظیمی از ادارهء اون داره بر دوش حجم عظیمی از نرم افزارهای بازمتن، از لینوکس و آپاچی بگیر تا نرم افزارهای خاصتر و سیستمهای پایه ای تر، صورت میگیره. این همه سایت این همه سرویس این همه امکانات، شما فکر میکنید داره با چی انجام میشه؟ مثلا همین فیسبوک با اون مقیاس عظیم بر نرم افزارهای بازمتن و آزاد بنا شده.
و در خیلی از این موارد، نرم افزارهای آزاد هم از نظر هزینه و هم از نظر کارایی در کل برتری دارن بر نرم افزارهای انحصاری. مسئلهء لایسنس هست، مسئلهء امکان بررسی و دستکاری کد و سفارشی سازی و بهینه سازی و تغییر هست، مسئلهء استقلال و مبهم نبودن آیندشون هست (بازمتن بعلت در دسترس بودن کد منبع و آزادی قانونی، میتونه عملا از نظر بقا و امکان پشتیبانی در آینده، بخصوص برای شرکتهای بزرگ که منابع کافی دارن، گزینهء بهتری باشه)، و حتی در خیلی موارد این نرم افزارها از نظر پارامترهای کیفیت و کارایی هم درحد یا حتی برتر از آلترناتیوهای انحصاری هستن.

اگر بقول شما لینوکس رو هرکس از راه میرسه دستکاری میکنه و همینطوری وصله و پینه شده و غیرقابل اتکاست، پس چطور توی این همه کاربرد به این خوبی داره استفاده میشه و مشکلی نداره؟ چطور از دسکتاپ تا سرور تا ابررایانه ها داره ازش استفاده میشه؟ اگر کدش اونقدر غیر حرفه ای و بی قاعده باشه، مگه خل هستن بیان توی ابررایانه ازش استفاده کنن خب خودشون از صفر بنویسن که راحتتر و مطمئن تره تا اینکه یکسری کدهای درهم و برهم و غیراصولی و نامطمئن رو بخوان اول تا آخر بخونن و بیشترش رو تغییر بدن!

حمید محمودی
دوشنبه 11 فروردین 1393, 03:01 صبح
خب من پاره ای از جملات در پست ها رو اسکیم کردم و خوندم،
مطالبی که فعلا به نظرم میرسه برای ذکر کردن رو میگم،



دلیلی نداره صرفا" ادم چیزهای جدید و نو کشف کنه؛ خیلی چیزها رو میشه تکمیل کرد، چیزهایی که وجود دارند و در حال حاضر در دسترس هستند؛ که هم به عنوان نمونه کار مناسب باشه و هم به نوعی زمینه ساز ایده های جالب تر در زمینه ارتقاء محصولات فعلی باشه؛ اتفاقا بازمتن و/یا آزاد در این زمینه خیلی میتونه ایفای نقش بکنه؛اینکه بخشی از نرم افزارهای موجود رو با ایده هایی که در نظر دارید و یا میتونید داشته باشید، تلفیق و نمونه ای از اون رو ریلیز کنید و کاربران تست کنند و در محصول نهایی عرضه بشه؛ پروژه های زیادی هست که همچنان نیاز به تولید ایده داره؛ نمونه اش همین فایرفاکس( و تولید افزونه برای اون) همین میوزیک پلیر ها مثل VLC و خیلی نرم افزارهای دیگه که جای کار دارند، هر چقدر هم کار کنید باز میتونند بهتر از اینی که هستند بشند با اضافه کردن تکنولوژی های جدیدتر به اون ها.
دلیل استقبال اکثر مردم به ارائه محصول تا ارائه محتوا،غیر معقولانه میتونه باشه؛ از طرفی این همه رفرنس خارجی هست که میتونه با جمع آوری در کنار هم دیگه، زمینه ساز پرورش ایده ها و افرادی بشه که ممکنه هیچ وقت در زندگی بهشون برخورد نکنید به عینه؛ حالا نمیگم ترجمه منابع، چون به نظرم از حوصله و وقت یک ادم، خارجه؛ البته منظورم از ارائه محتوا لزوما در زمینه یک زبان برنامه نویسی نبود؛ زمینه های دیگه هم میتونه باشه؛



ارائه محصول مشابه خودش میتونه زمینه ساز ایده های بعدی بشه؛ نکته بعدی که باید بگم این هست که تولید ایده نباید لزوما" ایدهء جدید و پیچیده ای باشه؛ میتونه ایده ای باشه مشابه با محصولی که در حال حاضر در دسترس هست، ولی بطور خاص، کامل و مناسب و راحت نیست کار کردن با اون محصول. به عنوان مثال اینجا میتونم کروم رو یاداوری کنم، که با وجود داشتن مرورگرهای دیگه، اومد؛ و با اومدنش یک گرد و خاک حسابی به پا کرد! [با صرف نظر از میزان کار گروهی انجام شده بر روی این محصول برای ورود به عرصهء استفاده، برای کاربران]



خب برای اینکه زیاد فلسفی حرف نزده باشم، باید در ادامه بگم که اتفاقا من نظرم درمورد بازی های ویدئویی مثبت هست؛ولی به نظر میرسه خوره گرامی شروع کننده تاپیک :دی ، مایل نبودن در این زمینه فعالیت کنه؛ چون عملا بیشتراز اون چیزی که به نظر میرسه پتانسیل و ارزش داره برای وقت گذاشتن روش.
من اعتقاد ندارم که مثل اون دوستمون بگم وقت گذاشتن برای دونستن بیشتر، کار بیهوده ای هست؛ بلکه عمیقا اعتقاد دارم دانستن کلید توانایی هست. چون این رو عملا توی زندگی دیدم و حس کردم؛ ضمنا در زمینه الکترونیک هم میشه زمینه هایی برای کار کردن پیدا کرد که با برنامه نویسی و کامپیوتر ارتباط تنگاتنگ داشته باشه و پتانسیل مناسب برای کار روی اون موجود باشه.