abdoreza57
پنج شنبه 09 بهمن 1393, 01:09 صبح
سلام به همه بزرگواران تالار
من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق
نزدیک یک سال بود که از همه فاصله گرفته بودم اما دوباره اومدم ...
برای تمام دوستان و کاربرای جدید و قدیم فروم آرزوی سلامتی و و لحظه های پر نشاتی را دارم .
سال گذشته کسالتی برام پیش اومد که از همه کس و همه چیز خسته شدم ، کم کم امیدم را از دست دادم و دیگه دلخوشی که بتونه منو سرگرم خودش کنه نایاب شد ؛ من موندم و یه لیست شعار و حدیثی که بنا داشت روح و روانم را زنده نگه داره و منو دوباره به زندگی عادی برگردونه اما عصای موسی جلو چشمم به گاو سامری تبدیل شده بود و هیچ قدرتی تو این همه اندیشه های نیروزا نمیدیدم ، شاید هم نه نمیخواستم ببینم ، این مرض لاعلاج منو از همه کس کنده بود و خوب مشغول خودش کرده بود ضعف منو بهم نشون داد خوب که فهمیدم من کیم مصمم شدم دیگه شعار ندم اما به ناگاه ، ورق برگشت و رسیدم به نقطه سر خط ...
تا چند روز شوکه بودم ، خوشحال از اینکه سلامتیم دوباره برگشته ، ناراحت از اینکه تو امتحان الهی بازنده شدم ؛ چه شکایتها به خدا نکردم که چرا من ؟ بابا از جون من چی میخوای ؟ این همه آدم عوضی منو گلچین کردی یا بدتر از اونها بودم ؟ کارت حساب کتاب نداره ! و قدرتت را میخوای به رخ من بکشی ....
مثل هگل که میگه : خدای تاریخ سنگدل ترین خدایان است که ارابه پیروزی خود را از روی اجساد مردگان و طاغیان همه به پیش می راند
من هم سرنوشت و خود خدا را مقصر میدیدم !
و خودمو مثل گنجشکی اسیر تو پنجه های عقاب می یافتم .
شرمنده ام خدا !
امروز زندگی را از دریچه دیگه ای میبینم ؛ اتفاقی که میتونست همه رویاهای زندگی منو تو گرداب خودش ببلعه به لطف خدا از شوک احتمالش لحظه هام را شیرین کرد ....
فکرش هم داغونت میکنه چی برسه به اینکه باهاش دست و پنجه نرم کنی ؛ حریف قدری که رحم و مروت حالیش نیست ، اما همین دیو ؛ گاهی فرشته ای میشه برای نجاتت ، برای پاکی و پالایش روحت ، برای در آغوش کشیدن معشوق و خالقت ، برای عشقت به زندگی که تا کنون فراموشش کرده بودی ، برای دیدن خدایی که همیشه پیشت بود و نمیدیدی اش ، برای ...
من به شکرانه این نعمت خداوندی ، خواستم یادی از دوستان این انجمن کنم
هفته ای چند ساعت با شما بودن برام انقد ارزشمند بود که امروز منو دوباره بعد از 10 ماه اینجا کشوند تا یه مطلب را برام همه دوستام بگم و اونم اینه :
قدر لحظه های زندگی تون را بدونید چه شیرین ، چه تلخ ، هر تلاشی برای رضای خدا باشه ، پله ای برای نجات ما خواهد شد همین ....
حیفم میاد اسم نبرم از اساتید و بزرگوارانی که به گردنم حق دارند و ازشون مطلب یاد گرفتم چه علمی و چه اخلاقی
تو بدترین شرایط فیزیکی و روحی پیامکی برای استاد پیروزمهر فرستادم ، جوابشون مثل همیشه موجز و پربار بود همینکه برام آرزوی سلامتی کرد کلی انرژی گرفتم ، اون امظای جناب بهرامی که گل سرسبد فروم اکسس هست :
پروردگارا !
مرا مدد کن تا دانش اندکم
نه نردبانی باشد برای فزونی غرور و تکبر
و نه حلقه ای برای اسارت
و نه دستمایه ای برای تجارت ،
بلکه گامی باشد برای انسانیت و متفاوت ساختن زندگی خود و دیگران
.
برادر بزرگوارم آقا ابراهیم بهرامی که فطعا انسان بزرگی هستند برام خیلی ارزشمندند ، منو گاهی تو خودم فرو میبرد
خیلی از لحظات تنهایی ام را با افکار و عقاید شما میگذروندم ، و به این دوستی با شما میبالم
اینو از ته قلبم گفتم ...
استاد عباس امیری نمیدونم الان هم مثل سابق فعالند یا نه ولی نسبت به این حقیر خیلی لطف کردند تو بست دادن مطالب استاد بود و ایشون ار وزنه های تالار هستند که مدیریت هم بر این مهم صحه میگذارد
چالش های ایجاد شده توسط استاد نبیل پیروزمهر تو هر تاپیکی کاربر را وادار به همراهی میکرد بحثهایی که گاه به نیشتر و گاه به نوش عسل میرسید اما همه شان با ارزش بود .
روحیه حساس و شکننده استاد با قاطعیت تو بیان مطالب و تبحرشون به موضوع از ایشون تو ذهنم انسانی خاص خلق کرده
نوع بیان مطلب ، نحوه ورودشون به موضوع و خاتمه دادن به اون مدل خاص خودش را داره ، من همه را میشناسم و بهشون خو گرفته بودم
نمیشه اسم برد از همه که مجال نیست مثل جناب امامی ، نادری ، انگوران ، امیرزاده و قربانی و ...
که امیدوارم همگی در پناه خداوند متعال سالم و نتدرست باشید
به امید دیدار مجدد شما دوستان خوبم تو تالار
خدا نگهدار همتون
ارادتمند دوستان : عبدالرضا نوروزی
در پایان
کاش لااقل مدیریت فروم این تاپیک را مغایر با قوانین سایت تشخیص ندند و اقدام به خذف اون بکنه چون
دوست دارم کسانی که بهم لطف داشتند بدونند این نیکی از بین نرفته و نخواهد رفت انشاالله
من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق
نزدیک یک سال بود که از همه فاصله گرفته بودم اما دوباره اومدم ...
برای تمام دوستان و کاربرای جدید و قدیم فروم آرزوی سلامتی و و لحظه های پر نشاتی را دارم .
سال گذشته کسالتی برام پیش اومد که از همه کس و همه چیز خسته شدم ، کم کم امیدم را از دست دادم و دیگه دلخوشی که بتونه منو سرگرم خودش کنه نایاب شد ؛ من موندم و یه لیست شعار و حدیثی که بنا داشت روح و روانم را زنده نگه داره و منو دوباره به زندگی عادی برگردونه اما عصای موسی جلو چشمم به گاو سامری تبدیل شده بود و هیچ قدرتی تو این همه اندیشه های نیروزا نمیدیدم ، شاید هم نه نمیخواستم ببینم ، این مرض لاعلاج منو از همه کس کنده بود و خوب مشغول خودش کرده بود ضعف منو بهم نشون داد خوب که فهمیدم من کیم مصمم شدم دیگه شعار ندم اما به ناگاه ، ورق برگشت و رسیدم به نقطه سر خط ...
تا چند روز شوکه بودم ، خوشحال از اینکه سلامتیم دوباره برگشته ، ناراحت از اینکه تو امتحان الهی بازنده شدم ؛ چه شکایتها به خدا نکردم که چرا من ؟ بابا از جون من چی میخوای ؟ این همه آدم عوضی منو گلچین کردی یا بدتر از اونها بودم ؟ کارت حساب کتاب نداره ! و قدرتت را میخوای به رخ من بکشی ....
مثل هگل که میگه : خدای تاریخ سنگدل ترین خدایان است که ارابه پیروزی خود را از روی اجساد مردگان و طاغیان همه به پیش می راند
من هم سرنوشت و خود خدا را مقصر میدیدم !
و خودمو مثل گنجشکی اسیر تو پنجه های عقاب می یافتم .
شرمنده ام خدا !
امروز زندگی را از دریچه دیگه ای میبینم ؛ اتفاقی که میتونست همه رویاهای زندگی منو تو گرداب خودش ببلعه به لطف خدا از شوک احتمالش لحظه هام را شیرین کرد ....
فکرش هم داغونت میکنه چی برسه به اینکه باهاش دست و پنجه نرم کنی ؛ حریف قدری که رحم و مروت حالیش نیست ، اما همین دیو ؛ گاهی فرشته ای میشه برای نجاتت ، برای پاکی و پالایش روحت ، برای در آغوش کشیدن معشوق و خالقت ، برای عشقت به زندگی که تا کنون فراموشش کرده بودی ، برای دیدن خدایی که همیشه پیشت بود و نمیدیدی اش ، برای ...
من به شکرانه این نعمت خداوندی ، خواستم یادی از دوستان این انجمن کنم
هفته ای چند ساعت با شما بودن برام انقد ارزشمند بود که امروز منو دوباره بعد از 10 ماه اینجا کشوند تا یه مطلب را برام همه دوستام بگم و اونم اینه :
قدر لحظه های زندگی تون را بدونید چه شیرین ، چه تلخ ، هر تلاشی برای رضای خدا باشه ، پله ای برای نجات ما خواهد شد همین ....
حیفم میاد اسم نبرم از اساتید و بزرگوارانی که به گردنم حق دارند و ازشون مطلب یاد گرفتم چه علمی و چه اخلاقی
تو بدترین شرایط فیزیکی و روحی پیامکی برای استاد پیروزمهر فرستادم ، جوابشون مثل همیشه موجز و پربار بود همینکه برام آرزوی سلامتی کرد کلی انرژی گرفتم ، اون امظای جناب بهرامی که گل سرسبد فروم اکسس هست :
پروردگارا !
مرا مدد کن تا دانش اندکم
نه نردبانی باشد برای فزونی غرور و تکبر
و نه حلقه ای برای اسارت
و نه دستمایه ای برای تجارت ،
بلکه گامی باشد برای انسانیت و متفاوت ساختن زندگی خود و دیگران
.
برادر بزرگوارم آقا ابراهیم بهرامی که فطعا انسان بزرگی هستند برام خیلی ارزشمندند ، منو گاهی تو خودم فرو میبرد
خیلی از لحظات تنهایی ام را با افکار و عقاید شما میگذروندم ، و به این دوستی با شما میبالم
اینو از ته قلبم گفتم ...
استاد عباس امیری نمیدونم الان هم مثل سابق فعالند یا نه ولی نسبت به این حقیر خیلی لطف کردند تو بست دادن مطالب استاد بود و ایشون ار وزنه های تالار هستند که مدیریت هم بر این مهم صحه میگذارد
چالش های ایجاد شده توسط استاد نبیل پیروزمهر تو هر تاپیکی کاربر را وادار به همراهی میکرد بحثهایی که گاه به نیشتر و گاه به نوش عسل میرسید اما همه شان با ارزش بود .
روحیه حساس و شکننده استاد با قاطعیت تو بیان مطالب و تبحرشون به موضوع از ایشون تو ذهنم انسانی خاص خلق کرده
نوع بیان مطلب ، نحوه ورودشون به موضوع و خاتمه دادن به اون مدل خاص خودش را داره ، من همه را میشناسم و بهشون خو گرفته بودم
نمیشه اسم برد از همه که مجال نیست مثل جناب امامی ، نادری ، انگوران ، امیرزاده و قربانی و ...
که امیدوارم همگی در پناه خداوند متعال سالم و نتدرست باشید
به امید دیدار مجدد شما دوستان خوبم تو تالار
خدا نگهدار همتون
ارادتمند دوستان : عبدالرضا نوروزی
در پایان
کاش لااقل مدیریت فروم این تاپیک را مغایر با قوانین سایت تشخیص ندند و اقدام به خذف اون بکنه چون
دوست دارم کسانی که بهم لطف داشتند بدونند این نیکی از بین نرفته و نخواهد رفت انشاالله