meysam.2126
چهارشنبه 23 بهمن 1398, 16:31 عصر
راهنمای مسافرت به مجسمه عشق
«سفر نظیر تزویج است , بزرگ ترین خطا در آن , این است که تاءمل کنی تمامی چیز پایین در اختیار گرفتن توست . » «جان اشتاین بک»
تو یکی روزهای پایان خرداد ماه 96 پشت فرمون اتومبیل توی ترافیک تلاش ( اتوبانی در استان تهران ) بودم , هوس جاده های خلوت ترکیه و مسیرش به تور گرجستان (https://www.arshinparvaz.com/%d8%aa%d9%88%d8%b1-%da%af%d8%b1%d8%ac%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-2) رو کردم , متانت وصف نشدنی رو از اعماق دلم می خواستم .
جاده های خلوت با منظره قشنگ , از این معاش نامرتب شهری و هیاهو و اما مالامال استرس نیز خسته شده بودم , تابستون نیز که داره آغاز می شه , نوپا مکتب ای اینجانب نیز که تعطیل شده , تعطیلات عید فطر نیز که نزدیکه , دو روز تعطیل قانونی داریم , تاءمل کنم همگی چیز مهیاست که مجدد روحی جلا بدم .
https://images.kojaro.com/2018/11/f9a5e8c5-3c18-4874-a0ba-40922188b8b8.jpg
البته بایستی ظریف طرح ریزی میکردم , دو دو عدد چهار تا میکردم ببینم حدود چقدر خرج داره؟
توشه اولم نیست , این دفعه هشتمی هستش که با خودروی فردی مهاجرت بیرون از جمهوری اسلامی ایران میرم . ( بد عادتی شده برام )
قریه روز مهلت طرح ریزی داشتم تا بتونم شروع مسافرت تور گرجستان نوروز 99 (https://www.arshinparvaz.com/%D8%AA%D9%88%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2-99) ارزان بها رو بزنم , اتومبیل که کاپوتاژ بود و گواهینامه و کارت خودرو میان المللی و پلاک داشتم , بعد از این هزینه ( 500 هزار تومانی ) در امان بودم . می بایست بیمه در بین المللی و بیمه مسافرتی رو می گرفتم .
آغاز رو زدم , سوای این که به همسر جان اطاع بدم , سورپرایز بود دیگه .
بیمه 15 روزه برگ سبز ( بیمه کشور ایران ) 75000 تومان از نمایندگی مطهری تهران تهیه و تنظیم کردم , بیمه مسافرتی رو نیز از بیمه ملت به مبلغ 25 هزار تومان برای سه نفرمون تنظیم کردم .
بابت اقامت نیز با صلح و دوستی که مستقر شهر شهر ساحلی هستش و خانه حیاط دار داره تماس گرفتم و اعلام کردم دارم میام مجسمه عشق , خونت رو به کسی اجاره نده . پنج شب میام و توش میمونم . از قرار شبی 13 دلار
راهنمای هجرت به مجسمه عشق
اتاق متبوع ما توی مجسمه عشق دارنده آشپزخانه مشترک و دستشویی و خزینه مشترک با میزبان بود , تمام وسایل پخت و پز و شست و شو از جمله خودرو لباسشوئی و غیره نیز جان دار بود .
یک خونه با وسایل بدون نقص که یک اتاقش رو به ما اجاره می اعطا کرد , با همون ارزش که گفتم , صاحبخونه نیز خیلی انسان پاک و خیر و خوبی بود , خیلی کریم و خاکی و دوست داشتنی , از قشر میانگین جامعه گرجستان میباشند .
یه کم می بایست خرید تو راهی رو میکردم و تمام .
سه شب مونده به مهاجرت به خونواده گفتم , عشقی کردند که بیا و ببین , هشت روز مهاجرت باحال در پیش بود .
بالاخره انتظارا به رمز رسید و جنبش ما راءس ساعت 12 ظهر روز پنجشنبه یک تیر 96 در راستای مرز بازرگان دکمه خورد .
حدودای ساعت خیر شب رسیدیم به بازرگان , مراحل رد شدن با ماشین از مرز در صورت خلوتی گمرک حدود 20 دقیقه زمان میبره و شما به خاک ترکیه میرسید , از طرفی قصد داشتم مرز رو رد کنم و خودم رو برسونم ایغدیر و هتل لطیف , دوست دیرین که مدام میرم پیشش , هتلش سه ستاره هستش و خوش ارزش , شبی 60 لیر .
ولی پشیمان شدیم و گفتیم شب رو در ماکو بمانیم و صبح فردا به طرف مرز و خروج از جمهوری اسلامی ایران رو انجام بدیم . زیرا هوا صبح قبل از طلوع آفتاب بود و اینجانب قصد نداشتم شب رو در جاده های ترکیه باشم .
رفتیم هتل جهانگردی ماکو , یک اتاق دو تخته با ناشتایی برای سه نفر مجموعا 149 هزار تومان .
شب رو در هتل استراحت کردیم و صبح ساعت 10 بعداز صرف ناشتایی در سوی گمرک جنبش کردیم , باک بنزین رو تا خرخره لبریز کردم , البتهمسافرت به شهر ساحلی
بعد از کلی حرص تناول کردن از دست چندین از هموطنان که هیچ پایبندی به صف نداشتند بالاخره راءس ساعت 15 به وقت کشورایران توی جاده های ترکیه بودم , در سوی شهر ایغدیر .
مسیر انتخابی ام خروج از مرز ترکگوز و جنبش در جهت شهر ساحلی در خاک گرجستان بودتقریباً بایستی 360 کیلومتر در خاک ترکیه میرفتم تا به گرجستان برسم و از اونجا برم سمت شهر ساحلی .
تقریباً ساعت های هشت غروب آدینه رسیدیم مرز واله ( مرز ترکیه با گرجستان در شهر ترکگوز ترکیه و شهر واله گرجستان )
تشریفات خروجمون از ترکیه و ورود به گرجستان در کمتر از یک ربع ساعت انجام شد .
سمت گرجستان از نگاه بردن دارو خیلی حیاتی میباشند و شما خواننده گرامی این سفرنامه در حیث داشته باش که درصورتی که قصد مهاجرت به گرجستان داشتی به هیچ وجه دارو همراه خودت نبری .
درسته اینجا ایبوبروفن و استامینوفن کدئین نظیر نقل و نباته , ولی یک برگش اونجا میتونه مهاجرت رو زهر مارت کنه و یاد بدی برات بذاره , منم که اینو از مسافرت های قبل ام میدونستم , هیچ دارویی همراه خودمون نداشتیم .
پلیس گرجستان در پنج دقیقه , وسایل ماشینم رو از ایکس ری رد کرد و جواز ورود به جاده های گرجستان داده شد .
تفکر میکردم که از شهر واله تا شهر ساحلی رو دو یا این که سه ساعته طی میکنم و آخرای شب می رسم شهر ساحلی , ولی زهی خیال و خاطر فسخ .
یه توضیحی رو بایستی اینجا سرویس خواننده گرامی پهنا کنم : چقدر گمرک نا مرتب بود چه غلطی کردم دیشب موندم ماکو , کاش رد کرده بودیم مرز رو , از ساعت 10
سقف متحرک
(https://sayehbam.com/%d8%b3%d9%82%d9%81-%d9%85%d8%aa%d8%ad%d8%b1%da%a9/)سقف متحرک شیشه ای
(https://sayehbam.com/%d8%b3%d9%82%d9%81-%d9%85%d8%aa%d8%ad%d8%b1%da%a9-%d8%b4%db%8c%d8%b4%d9%87-%d8%a7%db%8c/)سقف متحرک پارچه ای
(https://sayehbam.com/%d8%b3%d9%82%d9%81-%d9%85%d8%aa%d8%ad%d8%b1%da%a9-%d9%be%d8%a7%d8%b1%da%86%d9%87-%d8%a7%db%8c/)سقف متحرک استخر
(https://sayehbam.com/%d8%b3%d9%82%d9%81-%d9%85%d8%aa%d8%ad%d8%b1%da%a9-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%ae%d8%b1-%d9%be%d9%84%db%8c-%da%a9%d8%b1%d8%a8%d9%86%d8%a7%d8%aa/)
«سفر نظیر تزویج است , بزرگ ترین خطا در آن , این است که تاءمل کنی تمامی چیز پایین در اختیار گرفتن توست . » «جان اشتاین بک»
تو یکی روزهای پایان خرداد ماه 96 پشت فرمون اتومبیل توی ترافیک تلاش ( اتوبانی در استان تهران ) بودم , هوس جاده های خلوت ترکیه و مسیرش به تور گرجستان (https://www.arshinparvaz.com/%d8%aa%d9%88%d8%b1-%da%af%d8%b1%d8%ac%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-2) رو کردم , متانت وصف نشدنی رو از اعماق دلم می خواستم .
جاده های خلوت با منظره قشنگ , از این معاش نامرتب شهری و هیاهو و اما مالامال استرس نیز خسته شده بودم , تابستون نیز که داره آغاز می شه , نوپا مکتب ای اینجانب نیز که تعطیل شده , تعطیلات عید فطر نیز که نزدیکه , دو روز تعطیل قانونی داریم , تاءمل کنم همگی چیز مهیاست که مجدد روحی جلا بدم .
https://images.kojaro.com/2018/11/f9a5e8c5-3c18-4874-a0ba-40922188b8b8.jpg
البته بایستی ظریف طرح ریزی میکردم , دو دو عدد چهار تا میکردم ببینم حدود چقدر خرج داره؟
توشه اولم نیست , این دفعه هشتمی هستش که با خودروی فردی مهاجرت بیرون از جمهوری اسلامی ایران میرم . ( بد عادتی شده برام )
قریه روز مهلت طرح ریزی داشتم تا بتونم شروع مسافرت تور گرجستان نوروز 99 (https://www.arshinparvaz.com/%D8%AA%D9%88%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2-99) ارزان بها رو بزنم , اتومبیل که کاپوتاژ بود و گواهینامه و کارت خودرو میان المللی و پلاک داشتم , بعد از این هزینه ( 500 هزار تومانی ) در امان بودم . می بایست بیمه در بین المللی و بیمه مسافرتی رو می گرفتم .
آغاز رو زدم , سوای این که به همسر جان اطاع بدم , سورپرایز بود دیگه .
بیمه 15 روزه برگ سبز ( بیمه کشور ایران ) 75000 تومان از نمایندگی مطهری تهران تهیه و تنظیم کردم , بیمه مسافرتی رو نیز از بیمه ملت به مبلغ 25 هزار تومان برای سه نفرمون تنظیم کردم .
بابت اقامت نیز با صلح و دوستی که مستقر شهر شهر ساحلی هستش و خانه حیاط دار داره تماس گرفتم و اعلام کردم دارم میام مجسمه عشق , خونت رو به کسی اجاره نده . پنج شب میام و توش میمونم . از قرار شبی 13 دلار
راهنمای هجرت به مجسمه عشق
اتاق متبوع ما توی مجسمه عشق دارنده آشپزخانه مشترک و دستشویی و خزینه مشترک با میزبان بود , تمام وسایل پخت و پز و شست و شو از جمله خودرو لباسشوئی و غیره نیز جان دار بود .
یک خونه با وسایل بدون نقص که یک اتاقش رو به ما اجاره می اعطا کرد , با همون ارزش که گفتم , صاحبخونه نیز خیلی انسان پاک و خیر و خوبی بود , خیلی کریم و خاکی و دوست داشتنی , از قشر میانگین جامعه گرجستان میباشند .
یه کم می بایست خرید تو راهی رو میکردم و تمام .
سه شب مونده به مهاجرت به خونواده گفتم , عشقی کردند که بیا و ببین , هشت روز مهاجرت باحال در پیش بود .
بالاخره انتظارا به رمز رسید و جنبش ما راءس ساعت 12 ظهر روز پنجشنبه یک تیر 96 در راستای مرز بازرگان دکمه خورد .
حدودای ساعت خیر شب رسیدیم به بازرگان , مراحل رد شدن با ماشین از مرز در صورت خلوتی گمرک حدود 20 دقیقه زمان میبره و شما به خاک ترکیه میرسید , از طرفی قصد داشتم مرز رو رد کنم و خودم رو برسونم ایغدیر و هتل لطیف , دوست دیرین که مدام میرم پیشش , هتلش سه ستاره هستش و خوش ارزش , شبی 60 لیر .
ولی پشیمان شدیم و گفتیم شب رو در ماکو بمانیم و صبح فردا به طرف مرز و خروج از جمهوری اسلامی ایران رو انجام بدیم . زیرا هوا صبح قبل از طلوع آفتاب بود و اینجانب قصد نداشتم شب رو در جاده های ترکیه باشم .
رفتیم هتل جهانگردی ماکو , یک اتاق دو تخته با ناشتایی برای سه نفر مجموعا 149 هزار تومان .
شب رو در هتل استراحت کردیم و صبح ساعت 10 بعداز صرف ناشتایی در سوی گمرک جنبش کردیم , باک بنزین رو تا خرخره لبریز کردم , البتهمسافرت به شهر ساحلی
بعد از کلی حرص تناول کردن از دست چندین از هموطنان که هیچ پایبندی به صف نداشتند بالاخره راءس ساعت 15 به وقت کشورایران توی جاده های ترکیه بودم , در سوی شهر ایغدیر .
مسیر انتخابی ام خروج از مرز ترکگوز و جنبش در جهت شهر ساحلی در خاک گرجستان بودتقریباً بایستی 360 کیلومتر در خاک ترکیه میرفتم تا به گرجستان برسم و از اونجا برم سمت شهر ساحلی .
تقریباً ساعت های هشت غروب آدینه رسیدیم مرز واله ( مرز ترکیه با گرجستان در شهر ترکگوز ترکیه و شهر واله گرجستان )
تشریفات خروجمون از ترکیه و ورود به گرجستان در کمتر از یک ربع ساعت انجام شد .
سمت گرجستان از نگاه بردن دارو خیلی حیاتی میباشند و شما خواننده گرامی این سفرنامه در حیث داشته باش که درصورتی که قصد مهاجرت به گرجستان داشتی به هیچ وجه دارو همراه خودت نبری .
درسته اینجا ایبوبروفن و استامینوفن کدئین نظیر نقل و نباته , ولی یک برگش اونجا میتونه مهاجرت رو زهر مارت کنه و یاد بدی برات بذاره , منم که اینو از مسافرت های قبل ام میدونستم , هیچ دارویی همراه خودمون نداشتیم .
پلیس گرجستان در پنج دقیقه , وسایل ماشینم رو از ایکس ری رد کرد و جواز ورود به جاده های گرجستان داده شد .
تفکر میکردم که از شهر واله تا شهر ساحلی رو دو یا این که سه ساعته طی میکنم و آخرای شب می رسم شهر ساحلی , ولی زهی خیال و خاطر فسخ .
یه توضیحی رو بایستی اینجا سرویس خواننده گرامی پهنا کنم : چقدر گمرک نا مرتب بود چه غلطی کردم دیشب موندم ماکو , کاش رد کرده بودیم مرز رو , از ساعت 10
سقف متحرک
(https://sayehbam.com/%d8%b3%d9%82%d9%81-%d9%85%d8%aa%d8%ad%d8%b1%da%a9/)سقف متحرک شیشه ای
(https://sayehbam.com/%d8%b3%d9%82%d9%81-%d9%85%d8%aa%d8%ad%d8%b1%da%a9-%d8%b4%db%8c%d8%b4%d9%87-%d8%a7%db%8c/)سقف متحرک پارچه ای
(https://sayehbam.com/%d8%b3%d9%82%d9%81-%d9%85%d8%aa%d8%ad%d8%b1%da%a9-%d9%be%d8%a7%d8%b1%da%86%d9%87-%d8%a7%db%8c/)سقف متحرک استخر
(https://sayehbam.com/%d8%b3%d9%82%d9%81-%d9%85%d8%aa%d8%ad%d8%b1%da%a9-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%ae%d8%b1-%d9%be%d9%84%db%8c-%da%a9%d8%b1%d8%a8%d9%86%d8%a7%d8%aa/)