manshahr
شنبه 28 خرداد 1401, 19:40 عصر
کتاب دعا نويسي قديمي محققان خاطرنشان می کنند که جادو در دنیای خلق شده ما چندین کره را می شناسد. در بالاترین حوزه، ارواح خوب زندگی می کنند، و در پایین ترین - شیاطین شیطانی. در حالی که مسیحیت گواهی می دهد که ارواح تاریکی در قلمروی کاملاً متفاوت از موجودات در ارتباط با فرشتگان درخشان (اولی در کره آسمانی و دومی در بهشت) زندگی می کنند و تماس با این دیگران مستلزم زندگی خالص و دعای گرم است، سحر و جادو است.کتاب دعا نويسي قديمي (https://maktabdata.ir/product/best-book-gadimi-doa) وضعیتی کاملا متفاوت در سحر و جادو اعتقاد بر این است که با کمک مراسم مخفیانه می توان با ارواح نامرئی، نه تنها با شروران، بلکه با افراد خوب نیز ارتباط برقرار کرد و ظاهراً می توان از آنها کمک گرفت. نه تنها این، می توان با ارواح توافق کرد و سپس جادوگر ارواح را به نفع خود مدیریت می کند - آنها تا زمانی که او زنده است متعلق به جادوگر هستند و پس از مرگ جادوگر قبلاً برای همیشه به این نیروها تعلق دارد. با این حال، جادوگر زیاد به آن فکر نمی کند. او به دیگری فکر می کند، به طور دقیق تر: اگر جهان توسط ارواح اداره می شود و ارواح توسط افسون ها اداره می شوند، کسی که بر افسون ها تسلط دارد خود پادشاه و خدا می شود.
البته این اشتباه بزرگی است که تصور کنیم تشریفات و طلسمات ظاهراً می تواند محبت روحیات خوب را جلب کند. چون ارتباط با فرشتگان مستلزم وفاداری به خدای ملائکه است، دعای خالصانه و قطع امیال جسمانی و روحی و حرکت دست جادوگر،کتاب دعا نويسي قديمي طلسم و استشمام دود گیاهان خارج از کشور لازم نیست. و آن ارواح که خود را به عنوان خوب به جادوگران معرفی می کنند، در واقع آنقدر که به نظر می رسد خوب نیستند.
جادو بخشی جدایی ناپذیر از بت پرستی باستانی در وجود درونی آن است. در بت پرستی، شرک اعتراف می شد - شرک. و در حالی که وحی الهی بر خداوندی که بالاتر از جهان مخلوق ما است گواهی می دهد، در بت پرستی خدایان تنها بخش هایی از جهان مادی هستند، همانطور که اجزای آن انوار و ستارگان آسمانی هستند. بر اساس درک مشرکان، این خدایان نیز محدود هستند، آنها به سرنوشت و تحولات مختلف وابسته هستند، به این معنی که می توان آنها را به معنای خاصی مدیریت کرد. سحر و جادو ارواح نامرئی، این «خدایان کوچک» نزدیک به مردم را مورد خطاب قرار می دهد، اما با هدف وادار کردن آنها به خدمت به انسان در تحقق منافع زمینی اش می پردازد.
پس در سحر و جادو تلاش می شود تا بدون اطاعت از خداوند، زندگی و جهان پیرامون خود را اداره کند و به جای وحدت شخصی با او، به انسان پیشنهاد می شود که خود به کمال برسد. از آنجایی که چنین اهدافی در حقیقت برای انسان سقوط کرده دست نیافتنی است، ارواح سقوط کرده به تقلید از قدرت و کمال کمک می کنند. بیایید به یاد بیاوریم که چگونه شیطان خود عیسی مسیح را قبل از شروع موعظه انجیل وسوسه کرد: بنابراین، اگر مرا پرستش کنید، همه چیز از آن شما خواهد بود» (لوقا 4: 6-7). مسیح قاطعانه وسوسه کننده را رد کرد، اما وسوسه گر همان وسوسه را در قالب دانش اسرارآمیز، خودسازی بیوانرژیک و "قدرت" پنهانی در سراسر جهان به مردم ارائه می دهد.
اغلب این سؤال مطرح می شود: آیا در جادو مراسم تقدیم روح به شیطان وجود دارد؟ چنین آیینی واقعاً وجود دارد، درست است، بدون آن جزئیات افسانه ای زیبا در مورد آمدن شیطان و تنظیم یک معاهده "برای منافع متقابل". صرفاً یک آیین بدون اعمال خاص از ردیف جادوی سیاه وجود دارد که ما آن را توصیف نمی کنیم و در آن مردی ناراضی روح خود را وقف شیطان می کند. فرض بر این است که بهای موقت "قرارداد" - قدرت و قدرت بر دیگران و طبیعت (اگر بخواهی - می توانی کسی را بیمار کنی، اگر بخواهی - می توانی شفا بدهی) و بهای ابدی عذاب جهنمی است. روح.
یک بار دیگر، ما توجه را به حقیقت کلیدی در جادو جلب خواهیم کرد. ارزش های اخلاقی و محتوای معنوی دنیای نامرئی برای جادوگر مهم نیست. او عمل قانونی را تصدیق می کند و اینکه برخی حرکات جادویی ناگزیر پیامدهای مطلوب را به دنبال دارد.کتاب دعا نويسي قديمي بنابراین، نکته اصلی در جادو این است که مراسم به درستی انجام شود. این تفاوت اساسی بین سحر و جادو و اسرار کلیسا است که بدون رابطه زنده با خدا نمی تواند به شخص کمک کند. علاوه بر جنبه تشریفاتی به ظاهر درست انجام شده، به عنوان مثال، اسرار عشای ربانی، ممکن است شخص با مسیح ارتباط برقرار نکند، زیرا معلوم می شود که او یک ارتباط شایسته نیست. تأثیر اسرار کلیسا بر یک مسیحی مستقیماً با وضعیت درونی شخصی او، به رابطه شخصی او با مسیح مرتبط است. در سحر و جادو، هیچ یک از اینها مهم نیست: شما مراسم را انجام داده اید، به اثربخشی آن اعتقاد دارید، و هیچ چیز دیگری لازم نیست.
متأسفانه، نگرش برخی مسیحیان نسبت به اسرار کلیسا نیز جادویی است، زمانی که غسل تعمید، عشای ربانی، عروسی و اسرار دیگر تنها به این دلیل که کار انجام شده است به عنوان ابزاری برای خوشبختی زمینی درک می شود. مردی غسل تعمید داده می شود - و از همه وسوسه ها محافظت می شود ، اگر با هم شریک شوید - بیمار نخواهید شد ، اینگونه ازدواج کردید - از طلاق اجتناب خواهید کرد - معتقد است یک مرد خرافاتی با آگاهی جادویی. و او اغلب شک ندارد که (اگرچه ممکن است مبارزی فعال در برابر جادوگران و جادوگران باشد) در قدرت یک جهان بینی پنهانی قرار دارد. به عنوان مثال، سحر و جادو خود را در عباراتی مانند: "بچه ها را تعمید دهید، آنها همچنان کمتر رنج می برند" (و اگر هنوز آنها را تعمید نداده اید، اجازه ندهید کسی به کودک نزدیک شود - آنها به او توهین می کنند) ظاهر می شود. شمع بزنید و امتحان را قبول کنید، "حتما آب اپیفانی بخورید - در برابر طلسم ها کمک می کند." به این معنا که،
این همچنین زمانی اتفاق می افتد که قاعده نماز خواندن به عنوان تضمینی برای همه موفقیت های ممکن، به عنوان یک تعهد خاص، که نیروهای معنوی را موظف می کند تا تمام خواسته های شما را برآورده کنند، تلقی می شود. حتی عبادت در معبد توسط برخی به عنوان چیزی جادویی تلقی می شود، به عنوان یک عمل پر از زیبایی شناسی باستانی و ناشناخته، که به خودی خود قدرتی نامرئی به فرد می بخشد. مسیحی باید در نظر داشته باشد:کتاب دعا نويسي قديمي در دعا، مهمترین چیز فقط ارتباط با خداست که می داند چگونه زندگی یک فرد را تنظیم کند - ما زندگی و موفقیت های خود را به او می سپاریم. و در فعالیت های کاهنانی در معبد، انسان روح خود را به سوی خدا بالا می برد و خداوند به قلب می نگرد و بنابراین به نسبت تبدیل زنده روح انسان به خدا فیض می بخشد.
جادوی بسیاری از معاصران ما در این واقعیت آشکار می شود که مثلاً یک نفر فکر می کند که گویا فقط به این دلیل مریض شده است که یک نفر برای او آرزوی بدی داشته است یا خدای ناکرده او را طلسم کرده است. پس انسان مریض عنایت خدا را فراموش می کند که خداوند از ما در گرفتاری ها و بیماری ها مراقبت می کند. توجه غیرقابل توجیهی به مفهوم جادویی ارتباط علت و معلولی طلسم ها، نفرین ها یا آرزوهای دروغین با بدبختی ها و بیماری های ما می شود. به نظر می رسد که کلام یا چشم بد دیگری اولین عامل رنج باشد، اما پدران مقدس مشکل را دیدار خدا می نامیدند: در آنهاست که روح مسیحیت تربیت می شود، زمانی که انسان از آرزوهای زمینی منحرف می شود و با روح خود به جاودانه روی می آورد.
افرادی که آگاهی جادویی از خدا دارند به شیوه ای انتزاعی و غیرشخصی فکر می کنند، اغلب حتی اصلاً به او فکر نمی کنند. در بهترین حالت، خدا را بالاترین اصل می دانند که باید زندگی ما بر اساس آن بنا شود، به عنوان یک نوع اصل کیهانی که نقض آن مستلزم رنج است، اما بالاترین اصل شخصیت را در او متوجه نمی شوند. به همین دلیل است که نمی دانند چگونه برای چیزی از خدا دعا کنند و نمی دانند اعتماد به او در زندگی خود به چه معناست.کتاب دعا نويسي قديمي در طول راه، متوجه خواهیم شد که آن مسیحیان که احساس زنده ای از ایستادن در برابر خدا در نماز ندارند، به متن دعایی که به نظر می رسد خود به خود کار می کند تکیه می کنند و فقط از روی عادت کلمات دعا را می گویند. تشریفات - چنین مسیحیانی به درک جادویی جهان معنوی تقلیل می یابند.
و اگر انسان گمان کند که فقط با تلاش خود می تواند به اوج معنوی برسد، اگر کمال را فقط نتیجه معینی از روش شناسی خودسازی معنوی بداند، جادو نیز در این امر مشاهده می شود. زیرا نتیجه از تلاش انسان در خود، فرمول های کلامی و حرکات جادویی انتظار می رود، در حالی که قلب با احساسات، ذهن با افکار، اراده با خواسته هایش بدون خطاب زنده به خدا می مانند.
زندگی معنوی واقعی مبتنی بر اعتماد به خدا (و این به معنای اعتماد به سرنوشت ما به خدا)، مخاطب قرار دادن صمیمانه او و انجام احکام او است، و نه بر انجام مکانیکی مناسک و سخنان بی پروا، حتی در مورد دعاهای کلیسا. فقط کمال مسیحی عمل خدا در روح انسانی است که او را دگرگون می کند، که انسان یا کمک می کند یا از او جلوگیری می کند. و تمام پری زندگی کلیسا با عبادت و اسرار آن، با سنت ها و مناسک آن، با دعاها و فرهنگ معنوی آن، محیطی است که روح انسان باید در آن در عروج آزاد، گرم و صمیمانه خود به سوی پدر آسمانی باز شود.
البته این اشتباه بزرگی است که تصور کنیم تشریفات و طلسمات ظاهراً می تواند محبت روحیات خوب را جلب کند. چون ارتباط با فرشتگان مستلزم وفاداری به خدای ملائکه است، دعای خالصانه و قطع امیال جسمانی و روحی و حرکت دست جادوگر،کتاب دعا نويسي قديمي طلسم و استشمام دود گیاهان خارج از کشور لازم نیست. و آن ارواح که خود را به عنوان خوب به جادوگران معرفی می کنند، در واقع آنقدر که به نظر می رسد خوب نیستند.
جادو بخشی جدایی ناپذیر از بت پرستی باستانی در وجود درونی آن است. در بت پرستی، شرک اعتراف می شد - شرک. و در حالی که وحی الهی بر خداوندی که بالاتر از جهان مخلوق ما است گواهی می دهد، در بت پرستی خدایان تنها بخش هایی از جهان مادی هستند، همانطور که اجزای آن انوار و ستارگان آسمانی هستند. بر اساس درک مشرکان، این خدایان نیز محدود هستند، آنها به سرنوشت و تحولات مختلف وابسته هستند، به این معنی که می توان آنها را به معنای خاصی مدیریت کرد. سحر و جادو ارواح نامرئی، این «خدایان کوچک» نزدیک به مردم را مورد خطاب قرار می دهد، اما با هدف وادار کردن آنها به خدمت به انسان در تحقق منافع زمینی اش می پردازد.
پس در سحر و جادو تلاش می شود تا بدون اطاعت از خداوند، زندگی و جهان پیرامون خود را اداره کند و به جای وحدت شخصی با او، به انسان پیشنهاد می شود که خود به کمال برسد. از آنجایی که چنین اهدافی در حقیقت برای انسان سقوط کرده دست نیافتنی است، ارواح سقوط کرده به تقلید از قدرت و کمال کمک می کنند. بیایید به یاد بیاوریم که چگونه شیطان خود عیسی مسیح را قبل از شروع موعظه انجیل وسوسه کرد: بنابراین، اگر مرا پرستش کنید، همه چیز از آن شما خواهد بود» (لوقا 4: 6-7). مسیح قاطعانه وسوسه کننده را رد کرد، اما وسوسه گر همان وسوسه را در قالب دانش اسرارآمیز، خودسازی بیوانرژیک و "قدرت" پنهانی در سراسر جهان به مردم ارائه می دهد.
اغلب این سؤال مطرح می شود: آیا در جادو مراسم تقدیم روح به شیطان وجود دارد؟ چنین آیینی واقعاً وجود دارد، درست است، بدون آن جزئیات افسانه ای زیبا در مورد آمدن شیطان و تنظیم یک معاهده "برای منافع متقابل". صرفاً یک آیین بدون اعمال خاص از ردیف جادوی سیاه وجود دارد که ما آن را توصیف نمی کنیم و در آن مردی ناراضی روح خود را وقف شیطان می کند. فرض بر این است که بهای موقت "قرارداد" - قدرت و قدرت بر دیگران و طبیعت (اگر بخواهی - می توانی کسی را بیمار کنی، اگر بخواهی - می توانی شفا بدهی) و بهای ابدی عذاب جهنمی است. روح.
یک بار دیگر، ما توجه را به حقیقت کلیدی در جادو جلب خواهیم کرد. ارزش های اخلاقی و محتوای معنوی دنیای نامرئی برای جادوگر مهم نیست. او عمل قانونی را تصدیق می کند و اینکه برخی حرکات جادویی ناگزیر پیامدهای مطلوب را به دنبال دارد.کتاب دعا نويسي قديمي بنابراین، نکته اصلی در جادو این است که مراسم به درستی انجام شود. این تفاوت اساسی بین سحر و جادو و اسرار کلیسا است که بدون رابطه زنده با خدا نمی تواند به شخص کمک کند. علاوه بر جنبه تشریفاتی به ظاهر درست انجام شده، به عنوان مثال، اسرار عشای ربانی، ممکن است شخص با مسیح ارتباط برقرار نکند، زیرا معلوم می شود که او یک ارتباط شایسته نیست. تأثیر اسرار کلیسا بر یک مسیحی مستقیماً با وضعیت درونی شخصی او، به رابطه شخصی او با مسیح مرتبط است. در سحر و جادو، هیچ یک از اینها مهم نیست: شما مراسم را انجام داده اید، به اثربخشی آن اعتقاد دارید، و هیچ چیز دیگری لازم نیست.
متأسفانه، نگرش برخی مسیحیان نسبت به اسرار کلیسا نیز جادویی است، زمانی که غسل تعمید، عشای ربانی، عروسی و اسرار دیگر تنها به این دلیل که کار انجام شده است به عنوان ابزاری برای خوشبختی زمینی درک می شود. مردی غسل تعمید داده می شود - و از همه وسوسه ها محافظت می شود ، اگر با هم شریک شوید - بیمار نخواهید شد ، اینگونه ازدواج کردید - از طلاق اجتناب خواهید کرد - معتقد است یک مرد خرافاتی با آگاهی جادویی. و او اغلب شک ندارد که (اگرچه ممکن است مبارزی فعال در برابر جادوگران و جادوگران باشد) در قدرت یک جهان بینی پنهانی قرار دارد. به عنوان مثال، سحر و جادو خود را در عباراتی مانند: "بچه ها را تعمید دهید، آنها همچنان کمتر رنج می برند" (و اگر هنوز آنها را تعمید نداده اید، اجازه ندهید کسی به کودک نزدیک شود - آنها به او توهین می کنند) ظاهر می شود. شمع بزنید و امتحان را قبول کنید، "حتما آب اپیفانی بخورید - در برابر طلسم ها کمک می کند." به این معنا که،
این همچنین زمانی اتفاق می افتد که قاعده نماز خواندن به عنوان تضمینی برای همه موفقیت های ممکن، به عنوان یک تعهد خاص، که نیروهای معنوی را موظف می کند تا تمام خواسته های شما را برآورده کنند، تلقی می شود. حتی عبادت در معبد توسط برخی به عنوان چیزی جادویی تلقی می شود، به عنوان یک عمل پر از زیبایی شناسی باستانی و ناشناخته، که به خودی خود قدرتی نامرئی به فرد می بخشد. مسیحی باید در نظر داشته باشد:کتاب دعا نويسي قديمي در دعا، مهمترین چیز فقط ارتباط با خداست که می داند چگونه زندگی یک فرد را تنظیم کند - ما زندگی و موفقیت های خود را به او می سپاریم. و در فعالیت های کاهنانی در معبد، انسان روح خود را به سوی خدا بالا می برد و خداوند به قلب می نگرد و بنابراین به نسبت تبدیل زنده روح انسان به خدا فیض می بخشد.
جادوی بسیاری از معاصران ما در این واقعیت آشکار می شود که مثلاً یک نفر فکر می کند که گویا فقط به این دلیل مریض شده است که یک نفر برای او آرزوی بدی داشته است یا خدای ناکرده او را طلسم کرده است. پس انسان مریض عنایت خدا را فراموش می کند که خداوند از ما در گرفتاری ها و بیماری ها مراقبت می کند. توجه غیرقابل توجیهی به مفهوم جادویی ارتباط علت و معلولی طلسم ها، نفرین ها یا آرزوهای دروغین با بدبختی ها و بیماری های ما می شود. به نظر می رسد که کلام یا چشم بد دیگری اولین عامل رنج باشد، اما پدران مقدس مشکل را دیدار خدا می نامیدند: در آنهاست که روح مسیحیت تربیت می شود، زمانی که انسان از آرزوهای زمینی منحرف می شود و با روح خود به جاودانه روی می آورد.
افرادی که آگاهی جادویی از خدا دارند به شیوه ای انتزاعی و غیرشخصی فکر می کنند، اغلب حتی اصلاً به او فکر نمی کنند. در بهترین حالت، خدا را بالاترین اصل می دانند که باید زندگی ما بر اساس آن بنا شود، به عنوان یک نوع اصل کیهانی که نقض آن مستلزم رنج است، اما بالاترین اصل شخصیت را در او متوجه نمی شوند. به همین دلیل است که نمی دانند چگونه برای چیزی از خدا دعا کنند و نمی دانند اعتماد به او در زندگی خود به چه معناست.کتاب دعا نويسي قديمي در طول راه، متوجه خواهیم شد که آن مسیحیان که احساس زنده ای از ایستادن در برابر خدا در نماز ندارند، به متن دعایی که به نظر می رسد خود به خود کار می کند تکیه می کنند و فقط از روی عادت کلمات دعا را می گویند. تشریفات - چنین مسیحیانی به درک جادویی جهان معنوی تقلیل می یابند.
و اگر انسان گمان کند که فقط با تلاش خود می تواند به اوج معنوی برسد، اگر کمال را فقط نتیجه معینی از روش شناسی خودسازی معنوی بداند، جادو نیز در این امر مشاهده می شود. زیرا نتیجه از تلاش انسان در خود، فرمول های کلامی و حرکات جادویی انتظار می رود، در حالی که قلب با احساسات، ذهن با افکار، اراده با خواسته هایش بدون خطاب زنده به خدا می مانند.
زندگی معنوی واقعی مبتنی بر اعتماد به خدا (و این به معنای اعتماد به سرنوشت ما به خدا)، مخاطب قرار دادن صمیمانه او و انجام احکام او است، و نه بر انجام مکانیکی مناسک و سخنان بی پروا، حتی در مورد دعاهای کلیسا. فقط کمال مسیحی عمل خدا در روح انسانی است که او را دگرگون می کند، که انسان یا کمک می کند یا از او جلوگیری می کند. و تمام پری زندگی کلیسا با عبادت و اسرار آن، با سنت ها و مناسک آن، با دعاها و فرهنگ معنوی آن، محیطی است که روح انسان باید در آن در عروج آزاد، گرم و صمیمانه خود به سوی پدر آسمانی باز شود.