ورود

View Full Version : روانشناسی خانواده



khonehman
یک شنبه 30 بهمن 1401, 11:01 صبح
روانشناسی خانواده: آنچه در مورد والدین خود نمی دانید خانواده من گنج من هستند. مجموعه ای از وضعیت ها، نقل قول ها و کلمات قصار در مورد خانواده در زندگی خانوادگی صبر اصلی


برخی از زوجین در دام رابطه می افتند که در آن با سوء تفاهم، تمسخر و تحقیر شریک زندگی خود مواجه می شوند. گاهی اوقات به تحقیر یا حتی خشونت می رسد. و همیشه در چنین شرایطی، هر جفت فقط دو گزینه دارد:
روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)

با هم باشید و سعی کنید چیزی را در رابطه خود تغییر دهید. آنها را بازگردانید و به این ترتیب ازدواج را نجات دهید.
همه چیز را به جهنم بفرستید و طلاق دهید به امید زندگی بهتر و از کسی.

باشد به نظر می رسد طلاق در این شرایط بهینه ترین و ساده ترین تصمیم . با این حال، معایب خود را دارد:

واکنش همسر سابق به طلاق
واکنش کودکان به طلاق
فرزندان سنگ بنای طلاق هستند. بسیاری از اختلافات به دلیل حضانت فرزند، حق ملاقات با او است.
طلاق گاهی اوقات یکی از والدین یا هر دو را درگیر می کند و به منبع استرس تبدیل می شود.
بسیاری از مردم هنگام تلاش برای ایجاد روابط بین المللی و جدید دچار ضرر می شوند.
برخی از افرادی که به دنبال طلاق هستند نمی توانند شریک دیگری پیدا کنند. آنها می دانند که منتظر تنهایی هستند.
بسیاری از کسانی که در ازدواج با مشکلاتی روبرو هستند، ناگهان متوجه می‌شوند که همان کاستی‌ها را در روابط جدید به همراه دارند.
افرادی که با فردی ازدواج کرده اند که از نظر جسمی، اخلاقی یا وابسته به یک فرد – الکل یا مواد مخدر – بوده است، متوجه می شوند که شریک جدیدی با مشکلات مشابه انتخاب کرده اند.

بسیاری از ازدواج‌هایی که در آستانه فروپاشی قرار دارند، هنوز هم قابل بازیابی هستند - اگر بدانید مشکلات از کجا می‌آیند. مثلا:

انتظارات . قبل از ازدواج برخی از زوج ها تصویری از افسانه های هالیوود برای کودکان تقریبی است: "آنها همیشه با خوشحالی زندگی کردند ...". او امیدوار بود که احساسات عاشقانه اش برای نیمه دومش برای همیشه باقی بماند. و هنگامی که این احساس به نیاز به ارتباط طولانی مدت تبدیل شد، او به این نتیجه رسید که مشکلی برای او وجود دارد.

همکاری . بسیاری از همسران نمی دانند که یک ازدواج خوب مستلزم تلاش مداوم است.

نقش ها شاید همسران از دوران کودکی عقاید متفاوت و ناسازگاری در مورد نقش زن و شوهر به ارث برده اند.

مدل سازی . همسران اغلب تصویر ازدواج خود را با توجه به تشبیهات خانواده ای که در آن بزرگ شده اند ترسیم می کنند. اما نمونه خانواده او همیشه الگوی خوبی نیست.

بسیاری از این مشکلات با ارتباطات فشرده، شفافیت نیات و همچنین تمایل به تغییر وضعیت برطرف می شوند.

اما زوج هایی هستند که توانسته اند بر مشکلات جدی مانند اعتیاد به الکل، خیانت، آزار کلامی، بی توجهی عاطفی، افسردگی و غیره غلبه کنند. به نظر می رسد، اینجا بهترین راه برای طلاق است. اما این زوج ها پس از زنده ماندن و غلبه بر سرزندگی، به مرور زمان ازدواج خود را خوشحال می کنند.

پس از صرف زمان و تلاش زیاد، برای رهایی از مشکلات، بهبود روابط و نجات ازدواج تلاش کردند. آنها تمام راه را برای زندگی شخصی شاد خود جنگیدند، حتی اگر ازدواج آنها ظاهراً واسطه شده بود.

کسانی که متاهل بودند، به طور کلی، طلاق را تایید نمی کنند. آنها نگران سرنوشت فرزندان پس از طلاق هستند. آنها متقاعد شده اند که طلاق مجموعه ای از مشکلات خود را به همراه خواهد داشت.

در بیشتر موارد، عزم راسخ برای ماندن در ازدواج به زوج کمک می کند تا از طلاق اجتناب کنند و به نقطه ای برسند که بتوانند بگویند ازدواجشان موفق بوده است.

هیچ چیز شگفت انگیزی در این واقعیت وجود ندارد که در زمان ما خوشبختی یک خانواده تمام عیار بسیار نادر شده است. علم خانواده سازی فراموش شده است. مانند یک صنعت باستانی است. فرض کنید روزی روزگاری قبایل آزتک شروع به ساختن دیوارهایی از سنگ های عظیم کردند. اکنون هر کسی می تواند چنین سنگ هایی را بردارد، بنابراین، چنین دیواری وجود ندارد که کسی بسازد. همچنین فراموش شده و قوانین تشکیل خانواده.

تفاوت صنایع باستانی در این است که دیوار سنگی را می توان با بتن جایگزین کرد. اگر چه نه چندان طولانی، اما در خدمت خواهد بود. اما من چیزی برای جایگزینی خانواده ندارم. برخی ممکن است به تنهایی خوشحال باشند. اشکال دیگر اتحاد دو نفر نشان داده است که آنها برای یک خانواده سنتی مناسب نیستند.

نسبت به سایر اشکال خانواده مزایای زیادی دارد روابط عاشقانه : امکان شاد کردن همه اعضای خانواده، توانایی حفظ عشق برای مدت طولانی، فرصت تربیت فرزندان با شخصیت کامل و هماهنگ.

چرا ما در مورد احتمال صحبت می کنیم - زیرا هر کسب و کار من برای نابود کردن آزاد است. اما حداقل در خانواده شانس دریافت همه این مزایا وجود دارد، بالاترین کالاها برای یک فرد مقرون به صرفه است. و در شکلی از رابطه مانند "ازدواج مهمان"، " ازدواج مدنی "، "ازدواج" همجنس، هزاران بار کمتر احتمال دارد.

برای ایجاد یک خانواده، باید بدانید که چگونه آن را ایجاد کنید. این علم بزرگ و جدی است. در این درس به برخی از نکات کلیدی در هنر خانواده سازی خواهیم پرداخت.

هدف اصلی زندگی خانوادگی

اگر از جوانانی که هنوز ازدواج نکرده اند بپرسید که هدف از تشکیل خانواده چیست، به احتمال زیاد چیزی شبیه به این پاسخ خواهند داد: "خب، هدف چیست؟ دو نفر که همدیگر را دوست دارند، هستند و می خواهند با هم باشند! "

در اصل جواب خوب است. تنها مشکل این است که از "با هم بودن" تا "توانایی با هم بودن" فاصله زیادی وجود دارد. اگر خانواده ای را تنها با هدف "با هم بودن" ایجاد کنید، تقریباً اجتناب ناپذیر است که لحظه ای وجود داشته باشد که در بسیاری از فیلم ها به نمایش درآید. او و او در یک تخت دراز می کشند، او می خوابد، و او فکر می کند. و بنابراین، با نگاه کردن به بدن خواب در نزدیکی، تعجب می کند: "این شخص این کار را به طور کامل با دیگری انجام می دهد؟ چرا من باید با او باشم؟" و نمی تواند پاسخی را پیدا کند. این لحظه ممکن است در ده سال ازدواج فرا برسد، شاید زودتر، اما خواهد آمد. سوال "چرا؟" من به ارتفاع کامل و بلند تو خواهم رفت. اما دیر خواهد شد. این سوال باید قبلا مطرح می شد.

تصور کنید، شما یک دوست دارید. این شخص به شما علاقه مند است. به او پیشنهاد می دهید که او را به سفر ببرید. اگر او موافقت کند، طبیعتاً هدف سفر را حذف خواهید کرد - از بین مکان های مختلفی که می توانید به آنجا بروید، خود را به عنوان دو مکان جذاب انتخاب می کنید.

این اتفاق می افتد که مردم آنقدر با یکدیگر خوب هستند که آماده هستند در هر نوبتی در هواپیما، کشتی بخار یا قطار بنشینند. و در نوع خود زیباست. اما چه شانسی وجود دارد که این هواپیما، کشتی بخار یا قطار شما را به همان مکان خوبی که می توانید عمداً بروید، ببرد؟ شاید در نهایت در ساحل گانگستری قرار بگیرید، جایی که دوست شما فقط می کشد و آیا شما تنها خواهید بود؟ از این گذشته، زندگی واقعی پر از خطر است. برخلاف رویاها،

زندگی خانوادگی نیز مانند یک سفر است. چگونه می توانید بدون هیچ هدفی به سراغ آن بروید؟ هدف نه تنها باید باشد، بلکه باید اساسی و قابل توجه باشد تا تمام زندگی خود را به این هدف ادامه دهید. در غیر این صورت، پس از چند بار به این هدف خواهید رسید - و به طور خودکار سفر مشترک شما به پایان می رسد. آیا پس از موفقیت به هدف جدیدی دست خواهید یافت و آیا این شخص موافقت می کند که به سفر جدیدی برود - این یک سوال دیگر است.

به همین دلیل، یکی دیگر از اهداف مشترک زندگی خانوادگی - زایمان و تربیت فرزندان - ممکن است حتی هدف اصلی نباشد. شما به دنیا می آورید، بچه ها را بزرگ می کنید و به محض اینکه آنها بالغ می شوند، ازدواج شما به پایان می رسد. او کار خود را انجام داد. می تواند به طلاق ختم شود یا به عنوان یک جسد زنده وجود داشته باشد... یک خانواده واقعی، به لطف هدف درست، هرگز جسد نمی شود.

اهداف در سفر کاملاً ضروری هستند و دلیل دیگری نیز دارد. در حالی که شما هدف سفر را تعیین نمی کنید، متوجه نخواهید شد که ماهواره شما باید چه ویژگی هایی داشته باشد. اگر می خواهید، فرض کنید، با هدف تعطیلات ساحلی، یک فرد با استعداد و مهارت مناسب شما خواهد بود. اگر در خودکشی های شهرهای قدیمی - با دیگران. اگر به پیاده روی در کوه می روید - سوم. در غیر این صورت، در ساحل حوصله تان سر خواهد رفت، هیچ ماشینی در سفر در شهرها وجود نخواهد داشت و در کوهستان با یک همراه غیرقابل اعتماد می توانید بمیرید.

بدون دانستن هدف زندگی خانوادگی، نمی توانید به درستی از شریک مورد نظر قدردانی کنید. چقدر خوب است که با آنچه تعیین شده است برخورد کند؟ "پسندیدن" کاملا ضروری است، اما یک انتخاب کافی نیست. چه بسیار ناامیدی ها، زندگی های شکسته به دلیل یک باور نادرست، در رابطه عشق با عقل - آتاویسم زشت! برعکس: بدون استفاده از عقل، عشق نجات نخواهد داد.

بنابراین، هدف هفت چیست؟

بالاترین هدف خانواده عشق است.

بله، خانواده مدرسه عشق است. در این خانواده سال به سال عشق در حال افزایش است. بنابراین، خانواده نهادی ایده آل برای دستیابی به اهداف واقعی خود، برای دستیابی به تنها معنای واقعی زندگی - عشق واقعی است.

همانطور که قبلاً گفتیم، به عقیده بسیاری از روانشناسان، عشق پس از 10-15 سال زندگی زناشویی شروع می شود. ما این ارقام را جدی نخواهیم گرفت، زیرا همه افراد متفاوت هستند و اندازه گیری عشق چندان آسان نیست. معنای این اعداد این است که عشق در خانواده حاصل می شود و نه بلافاصله.

همانطور که میخائیل سوتن گفت، "زندگی واقعی، این زندگی یک فرد در رابطه با عزیزانش است: یک فرد جنایتکار است، یا در جهت عقل، یا در جهت بهترین غریزه." به زبان ساده، یک فرد تقریباً همیشه خودخواه است. او این فرصت را دارد که فقط از خودش مراقبت کند. زندگی در ارتباط نزدیک با افراد دیگر باعث می شود که در مورد دیگران فکر کنند، گاهی اوقات منافع خود را به خاطر منافع دیگران قربانی می کنند. و نزدیکترین ارتباط بین همسران است. یک نفر را از نزدیک با همه کاستی هایش می شناسیم و با وجود کاستی هایش سعی می کنیم همچنان به او عشق بورزیم. علاوه بر این، ما تلاش می کنیم تا او را مانند خودمان دوست داشته باشیم و بر جدایی "من" و "تو" غلبه کنیم، زیرا یاد گرفته ایم که از موقعیت "ما" فکر کنیم. برای این کار باید بر غرور خود، بر کاستی آنها غلبه کنیم.

حکیم قدیم گفت: با بنیاد منکر مجادله مکن. وقتی همسران یک هدف دارند، توافق با یکدیگر برای آنها بسیار آسان تر است: آنها دارای یک پایه هستند. و بر چه اساسی! اگر معیار همه اعمال کوچک و بزرگ ما این باشد که آیا به حسب عشق انجام می دهیم یا نه و آیا عمل ما منجر به افزایش یا کاهش عشق می شود، واقعاً آن را زیبا و عاقلانه انجام می دهیم.

هنگامی که ما شروع به درک درست چیزها می کنیم، متوجه می شویم که جهان به طور جدایی ناپذیر به هم پیوند خورده، زیبا و هماهنگ است: هدف خانواده کاملاً با هدف زندگی انسان سازگار است! بنابراین خانواده برای کمک به فرد در رسیدن به هدف اصلی خود اختراع شد. خداوند مردم را به زن و مرد تقسیم کرد تا دوست داشتن یکدیگر را برای ما آسان تر کند.

خانواده دو بزرگسال می سازد

فقط دو فرد بالغ و مستقل می توانند یک خانواده ایجاد کنند. یکی از شاخص های بزرگسالی، وابستگی به والدین است، بیش از جدایی از آنها.

ما نه تنها در مورد اعتیاد فیزیکی، بلکه مهمتر از همه، در مورد اعتیاد روانی صحبت می کنیم. اگر حداقل یک نفر از نظر عاطفی به یکی از والدین وابسته است، هفت نفر کامل را تشکیل دهید. شکست می خورد. به خصوص مشکلات بزرگی در پسران و دختران مادران مجرد ایجاد می شود: مادران مجرد اغلب یک ارتباط قوی و دردناک برقرار می کنند و حتی پس از ثبت نام فرزند خود را رها نمی کنند.

کارکردهای اصلی خانواده

دوست داشتن و دوست داشته شدن - این نیاز اصلی یک فرد است. و اجرای آن در خانواده آسان است. اما برای سعادت خانواده باید نیازهای دیگری را به همسران تحمیل کرد که برآورده شدن آنها مربوط به کارکردهای خانواده است. کارکردهای خانواده کاملاً مشخص است که در آن وظایفی مانند تولد و آموزش فرزندان، ارضای نیازهای مادی خانواده (خانه، غذا، پوشاک)، حل کارهای خانگی (تعمیر، شستشو، تمیز کردن، خرید محصولات، پخت و پز و غیره) وجود دارد. .)، و همچنین، کمتر صریح، ارتباط، حمایت عاطفی از یکدیگر، اوقات فراغت است.

این اتفاق می افتد که همسران با تمرکز بر برخی کارکردهای خانواده، بقیه را از دست می دهند. این منجر به عدم تعادل و مشکلات می شود. به عنوان یک کارکرد ثانویه خانواده از این گذشته ، حتی چنین به نظر می رسد ، اوقات فراغت از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا به پر کردن تعادل "انرژی" خانواده کمک می کند. خانواده ای که در آن همه دائماً مشغول کارهای مادی و خانه هستند و این وظایف را عالی انجام می دهند، اما در کنار هم استراحت نمی کنند، ممکن است با مشکلات غیرمنتظره ای مواجه شوند.

بسیاری از محققان غربی پیشنهاد می کنند که مهمترین چیز برای حفظ روابط ارتباط است - توانایی دو نفر برای گفتگو روح به جان با یکدیگر، ابراز صادقانه و مطمئن احساسات خود و گوش دادن با دقت به دیگری و گوش دادن. جاش مک دوال، نویسنده کتاب معروف «اسرار عشق» می‌گوید: «یکی از شاخص‌های یک رابطه سالم، ظهور تعداد زیادی عبارات بی‌اهمیت است که فقط برای همسران قابل درک است. به اندازه کافی عجیب، دلیل خیانت زنان اغلب نارضایتی آنها از جنبه فیزیکی ازدواج نیست، یعنی عدم ارتباط با شوهرش، نزدیکی عاطفی ناکافی.

عاطفی همکاری - این یک نوع ارتباط است که عملکرد متفاوتی دارد. همه ما هر از گاهی به حمایت عاطفی، دلداری، تایید نیاز داریم. اعتقاد بر این است که فقط زنان به یک "شانه قوی" از مردان، یک "دیوار سنگی" نیاز دارند. در واقع، شوهر نیازی به حمایت روانی همسرش ندارد. اما انواع حمایتی که مردان و زنان نیاز دارند تا حدودی متفاوت است. این تاپیک خیلی خوب و مفصل است. این موضوع در کتاب «مردان مریخ، زنان زهره» نوشته جان گری آمده است.

نقش جنسیت در زندگی خانوادگی

در روابط "سبک"، رابطه جنسی به دلیل تحریک مناطق اروژن، فقط یک لذت فیزیکی است.

رابطه جنسی در ازدواج فعلی بیان عشق است، پیوند فقط دو بدن نیست، بلکه در سطحی و روح است. لینگ عشق معنوی در ازدواج زیبا، او مانند یک دعا به نظر می رسد، به لطف خدا در دعا و دعا برای یکدیگر. لذت جنسی در یک رابطه "سبک" با لذت ازدواج قابل مقایسه نیست.

اما به خودی خود، ثبت ازدواج هنوز تضمینی برای دریافت کامل این خوشبختی زوجین نیست. اگر قبل از ازدواج قانونی برای مدت طولانی "تمرین" در رابطه جنسی غیرمسئولانه، و همیشه - با افرادی که دوستشان دارند، مهارت های خاصی را ثابت کرده اند، این افراد به این واقعیت عادت کرده اند که رابطه جنسی یک چیز کاملاً ثابت است. آیا آنها قادر به بازسازی داخلی، کشف ارتفاعات جدید شادی خواهند بود؟ هرچه مدت بیشتری خارج از ازدواج بوده باشند، احتمال آن بیشتر می شود.

اتحاد افراد دوست داشتنی نه تنها یک فرآیند فیزیکی، بلکه یک فرآیند معنوی نیز هست. بنابراین نقش فیزیولوژی در قالب «بازی» شیردهی چندان زیاد نیست. این افسانه که سازگاری جنسی یکی از لحظات اساسی برای ایجاد خانواده است توسط متخصصان جنسی متولد نشده است. سکسولوژیست های با تجربه و وظیفه شناس که نگران شواهدی از اهمیت حرفه خود نیستند، سازگاری جنسی را مانند مکان می دانند. در اینجا چیزی است که ولادیمیر فریدمن متخصص جنسی می گوید:

"تنظیم علت با نتیجه غیرممکن است. رابطه جنسی هماهنگ نتیجه عشق واقعی است. همسران عاشق می توانند و تقریباً همیشه (در صورت عدم وجود بیماری ها و در دسترس بودن دانش مربوطه) در رختخواب به هماهنگی برسند.

علاوه بر این، تنها احساسات متقابل می تواند رضایت در رابطه جنسی را برای چندین سال حفظ کند. عشق یک نتیجه نیست، بلکه علت (شرط اصلی) رضایت صمیمی است. میل به دادن، و نه گرفتن، آن را به حرکت در می آورد. برعکس، "عشق" ناشی از رابطه جنسی اغوا کننده اغلب یک واهی کوتاه مدت است - یکی از دلایل اصلی نابودی خانواده هایی که در آن همسران یاد نگرفته اند که رضایت فیزیکی واقعی را به یکدیگر بدهند.

از سوی دیگر، هماهنگی صمیمی عشق را دوست دارد، که نمی فهمد ممکن است همه چیز را از دست بدهد. دستیابی به ارگاسم خارج از ازدواج بدون احساسات عمیق زمانی که شریک زندگی فقط می خواهند لذت ببرند، وابستگی جنسی ایجاد می کند.

بده، عشق شعار اصلی است!

شما می توانید برای مدت طولانی در مورد میزان این نیروی جاذبه جنسی بحث کنید. در واقع، افرادی با ساختار جنسی ضعیف، متوسط ​​و قوی وجود دارند. به سادگی، اگر نیازها و فرصت ها در خانواده با هم منطبق باشد، و در غیر این صورت، تنها عشق می تواند به یافتن یک سازش معقول کمک کند. ،

سول گوردون، روانشناس و مدیر مطالعه خانواده و آموزش، می گوید که بر اساس نتایج تحقیقات او، جنسیت تنها جایگاه نهم را در میان ده جنبه مهم روابط می گیرد، در پس ویژگی هایی که بسیاری از آنها مراقبت هستند. ارتباط، حس شوخ طبعی جایگاه اول را عشق می گیرد.
روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)

روانشناسان آمریکایی حتی محاسبه کردند که همسران کمتر از 0.1 درصد از زمان را در موقعیت بازی های جنسی سپری می کنند. کمتر از هزار است!

صمیمیت در زندگی خانوادگی یک ابراز گرانبها از عشق است، اما نه تنها ابراز عشق و علاوه بر این، نه مهمترین آن. خانواده می تواند کامل، شاد، بدون تصادف مطلق تمام پارامترهای فیزیولوژیکی باشد. بدون عشق - نه. بنابراین، ناسازگاری جنسی به معنای بیشتر از دست دادن برای کوچکتر است - به معنای از دست دادن بیشتر برای کوچکتر است. فرد به طور طبیعی قبل از ازدواج تمایل به رابطه جنسی با یکی از عزیزان خود دارد، اما رفتار واقعی عاشقانه در ازدواج منتظر خواهد ماند.

چه لحظه ای خانواده شروع می شود

وضعیت های مختلفی در زندگی وجود دارد ... و با این حال برای اکثر مردم، خانواده از لحظه ثبت نام دولتی شروع می شود.

ثبت دولتی دو جنبه مفید دارد. اول، به رسمیت شناختن قانونی ازدواج شما. این امر سؤالات مهمی را در مورد پدری فرزندان مشترکاً تحت مالکیت، در مورد ارث، تسکین می دهد.

جنبه دوم شاید حتی مهمتر باشد. این توافق رسمی، مردمی، شفاهی و کتبی شما برای زن و شوهر بودن برای یکدیگر است.

اغلب ما قدرت کلماتی را که به زبان می آوریم دست کم می گیریم. ما فکر می کنیم: "سگ پارس می کند - باد پوشیده است." و در واقع: "کلمه گنجشک نیست، پرواز خواهد کرد - تو نمی توانی جلو بیایی." و «آنچه با قلم نوشته شده، با تبر نتراشید».

چگونه در طول تاریخ بشریت، مردم تعهدات متقابل را تضمین کرده اند؟ یک کلمه، قول در توافق متقابل. کلمات نوعی بیان فکر هستند. و افکار، همانطور که می دانید، مادی می شوند. قدرت فکر وجود دارد. خود قول، به ویژه در نوشتار، در حال کشف قدرت خود است. به عنوان مثال، اگر قول بدهید که یک عادت بد را تکرار نکنید، تکرار آن بسیار راحت تر خواهد بود. وقفه قبل از تکرار اتفاق می افتد. و اگر به قول خود عمل نکنید - احساس گناه بسیار قوی خواهد بود.

سوگند دو نفره در شکل رسمی، عامیانه، شفاهی و کتبی قدرت بیشتری دارد. در کلماتی که در هنگام ثبت نام گفته می شود صدای بلندی وجود ندارد، اما اگر به آن فکر کنید، اینها کلمات بسیار جدی هستند.

اگر، فرض کنید، هنگام ثبت نام از ما پرسیده شود: "آیا موافقی، تاتیانا، شب را با ایوان در یک تخت بگذرانی و در زمانی که حوصله ات را سر نمی بری لذت مشترک ببری"؟ سپس، البته، هیچ چیز وحشتناکی در این تعهد رخ نخواهد داد.

اما از ما می پرسند که آیا قبول داریم زن یکدیگر را بگیریم! این یک چیز عالیست!

تصور کنید، برای ورود به بخش ورزش آمده اید. و در آنجا به آنها گفته می شود: "ما یک باشگاه ورزشی جدی داریم، ما برای نتیجه کار می کنیم. فقط در صورتی که تعهدات کتبی داشته باشید جز مقام سوم جام جهانی یا المپیاد، شما را می گیریم." شاید شما قبل از امضا فکر کنید. در مورد اینکه برای دستیابی به چنین نتایجی چقدر و برای چه مدت باید کار کنید.

الزام به همسر بودن (شوهر) و نه یک فرد کامل، اما این، زندگی، با عیب و نقص، دقیقاً همان کاری است که ما بیشتر از فردی که از مردم حمایت می کند، انجام می دهیم. اما پاداش ما بسیار بهتر از جلال و جلال طلایی خواهد بود...

مراسم عروسی مدرن صد سال پیش توسط کمونیست ها به عنوان جایگزینی برای رمز و راز ازدواج که توسط آنها نابود شد ایجاد شد. و چه چیزی در زرادخانه کمونیست ها وجود داشت که عشق جا بیفتد؟ مشکلی نیست بنابراین، تمام این مراسم، عبارات استاندارد آن واقعا دیوانه و مضحک به نظر می رسد. یکی از دوستانم در عروسی شاهد بود. مسئول ثبت احوال می گوید: جوان برو جلو. بعد دوستم به من گفت: "خب من خودم را پیر نمی دانم" ... سپس سه نفر آمدند ...

اما در پشت همه این لحظات خنده دار، احمقانه یا کسل کننده، لازم است به جوهره ثبت ازدواج نگاهی بیندازیم که قدرت و اراده افراد دوست داشتنی را که واقعاً تمام زندگی خود را با هم نگه می دارند و موانعی در تقلب را تقویت می کند. در آینده.

این موانع برداشته می شود. اما با این حال، آنها به ما کمک می کنند تا بر نقاط ضعف خود غلبه کنیم.

ازدواج چیست

ازدواج. زوج های کلیسای ارتدکس مجاز هستند که ازدواج آنها قبلاً توسط دولت ثبت شده است. این به این دلیل است که تا سال 1917، کلیسا تعهدات بیشتری را در رابطه با ثبت تولد، ازدواج، مرگ انجام می داد. از آنجایی که مراسم ثبت نام به اداره ثبت احوال منتقل می شود، به منظور جلوگیری از سردرگمی، کلیسا از آنها خواست تا ازدواج کنند.

در ازدواج زیبایی وجود دارد که عظمت آن از ثبت دولتی محروم است. اما اگر می خواهید فقط برای این زیبایی بیرونی وصل شوید، به نظر من بهتر است این کار را نکنید. شاید با گذشت زمان عمیقاً از ازدواج آگاه شوید و سپس بتوانید واقعاً آگاهانه ازدواج کنید. به هر حال، این یک فرآیند بیرونی نیست، بلکه نیاز به مشارکت ذهنی و روحی شما دارد.

من به سختی می توانم بخش کوچکی از ارزش یک عروسی را برجسته کنم. فقط چند لحظه را یادداشت می کنم.

برخلاف دولت، کلیسا به مسائل عشق و ازدواج اولویت می دهد. بنابراین، راز ازدواج بسیار جدی و رسمی است. این واقعاً برای همه اعضای کلیسا شادی بزرگی است.

به طور کلی باکره رفت. از این رو، کلیسا شاهکار روستیننس او ​​را ارج می نهد و به عنوان پیروز بر احساسات او، تاج سلطنتی را تاج می گذارد. که شور می دهد، آن غلام. هر که شور را شکست دهد، برای خود پادشاه و جانش. لباس و چادر سفید بر پاکی عروس تاکید دارد.

اما در عین حال، کلیسا درک می کند که این ازدواج چقدر دشوار است. کلیسا در مورد نیروهای مرئی و مهمتر از همه نامرئی می داند که سعی خواهند کرد این ازدواج را از بین ببرند. جای تعجب نیست که ضرب المثل روسی هشدار می دهد: "ایدوچه در جنگ، دعا کن؛ بت در دریا، دو بار دعا کن؛ می خواهم ازدواج کنی، صبح نماز بخوان. " و این حق را داشته باشید که فقط یک نفر می تواند نیروهای شیطان نامرئی را نابود کند. کلیسا در مراسم راز ازدواج به متاهلین برکت خداوند را به عنوان نیرویی که محبت آنها را تقویت و حفظ می کند اعطا می کند. این ازدواج واقعاً بهشت ​​است. به همین دلیل است که ازدواج یک راز نیست، بلکه یک راز است، یعنی یک راز و معجزه.

در کلمات دعاهایی که در طول عروسی خوانده می شود، کلیسا برای همسران آنچنان برکات بزرگی را آرزو می کند که حتی نزدیکترین بستگان آنها را آرزوی ازدواج نمی کند.

کلیسا معتقد است که ازدواج چیزی است که فراتر از مرگ است. مردم با زندگی زناشویی در بهشت ​​زندگی نمی کنند، اما نوعی ارتباط، نوعی صمیمیت بین زن و شوهر را می توان در آنجا حفظ کرد.

برای تاج گذاری، باید تعمید بگیرید، به خدا ایمان داشته باشید، به کلیسا اعتماد کنید. و خوشحالی بزرگ برای عروسی ها، اگر مؤمنان زیادی داشته باشند که می توانند برای آنها دعا کنند.

khonehman
یک شنبه 30 بهمن 1401, 11:02 صبح
تفاوت نقش زن و شوهر در ازدواج چیست؟

زن و مرد ذاتاً برابر نیستند، بنابراین طبیعی است که نقش زن و شوهر در ازدواج نیز متفاوت باشد. دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم آشفته نیست. این جهان هماهنگ و سلسله مراتبی است و بنابراین خانواده - کهن ترین نهادهای بشری - نیز بر اساس قوانین خاصی زندگی می کند که توسط سلسله مراتب تعریف شده است.

یک ضرب المثل خوب روسی وجود دارد: "زن شوهر چوپان است، زن وصله". عموماً سرپرست خانواده، همسر دستیار اوست. زن خانواده اش را با عواطف خود تغذیه می کند، شوهر مازاد عواطف را در دنیای خود آرام می کند. شوهر - جلو، زن - پشت. مرد مسئول تعامل خانواده با دنیای بیرون است ، یعنی خانواده را از نظر مالی تأمین می کند ، از آن محافظت می کند ، زن از شوهرش حمایت می کند ، روی خانه تمرکز می کند. در تربیت فرزندان، هر دو والدین به طور مساوی در امور خانه - تا آنجا که ممکن است - مشارکت دارند.

چنین توزیع نقش‌ها در طبیعت انسان وجود دارد. بی میلی همسران به ایفای نقش طبیعی خود، تمایل آنها به ایفای نقش دیگری باعث ایجاد ناراحتی در خانواده، محرومیت مادی، مستی، خشونت خانگی، خیانت، بیماری روحی فرزندان، از هم پاشیدگی خانواده می شود. همانطور که می بینیم، هیچ پیشرفت فنی اعمال قوانین اخلاقی را لغو نمی کند. «بی اطلاعی از قانون بهانه ای نیست».

مشکل اصلی خانواده مدرن این است که مرد به تدریج نقش سرپرست خانواده را از دست می دهد. زنانی هستند که به دلایلی نمی خواهند قهرمانی خود را به مرد بدهند. مردانی هستند که به دلایلی نمی خواهند آن را مصرف کنند. اگر می خواهید در زندگی خانوادگی شاد باشید، هر دو طرف باید تلاش کنند تا سرپرست خانواده باشند.

هرکسی آزاد است که دیدگاه خود را در مورد این سوال داشته باشد، اشتیاق خود را داشته باشد و آنطور که لازم به نظر می رسد عمل کند. اما حقایقی وجود دارد. و آنها می گویند که خانواده هایی که در آنها مرد در راس است عملاً به روانشناس خانواده ارجاع نمی شوند: آنها مشکل جدی ندارند. و خانواده هایی که در آنها یک زن مسلط است یا برای قدرت می جنگد به تعداد زیادی به روانشناسان مراجعه می کنند. و نه تنها خود همسران، بلکه فرزندان خود را نیز دور می کنند، که به دلیل اشتباهات والدین، متعاقباً نمی توانند زندگی شخصی خود را ترتیب دهند. در سایت ما znakom.realove.ru در پرسشنامه شرکت کنندگان سؤالی در مورد اینکه چه کسی در خانواده والدین فصل بود وجود دارد. قابل توجه است که اکثریت قریب به اتفاق زنانی که نمی توانند خانواده ایجاد کنند در خانواده هایی بزرگ شده اند که مادر فرمانده کل قوا بوده است.

بقای خانواده به اعتبار خانواده، به بقای شوهر و نقش او در قبال زن بستگی دارد. بقای جامعه به بقای خانواده بستگی دارد. جیمز دابسون روانشناس معروف خانواده آمریکایی در کتاب خود می نویسد: "دنیای غرب در یک دوراهی بزرگ در تاریخ خود قرار دارد. به نظر من، بقای ما به حضور یا عدم حضور رهبری مرد بستگی دارد." بله، سوال این است: باشد یا نباید اتفاق بیفتد. و ما قبلاً به «نبودن» نزدیک شده ایم. اما هر کدام از ما می توانیم سرنوشت خانواده خود را رقم بزنیم، چه خانواده واقعی باشد یا نباشد. و اگر "بودن" را انتخاب کنیم، به استحکام جامعه خود، به استحکام کشور کمک خواهیم کرد.

خانواده هایی هستند که در آنها یک همسر به وضوح قوی و منظم و یک همسر ضعیف وجود دارد. رهبری همسرش نیز مورد مناقشه نیست. اینها خانواده هایی هستند که با اصل به اصطلاح تعارف ایجاد می شوند، زمانی که مردم با کاستی های خود در قالب یک پازل آشتی می کنند. من نمونه های نسبتا موفقی از خانواده هایی را می شناسم که در آن افراد با هم زندگی می کنند و نمی توانند از هم بپاشند. اما هنوز هم این یک عذاب دائمی، رنجش پنهان از هر دو طرف و مشکلات روانی قابل توجه در کودکان است.

من همچنین نمونه ای دیدم که چگونه می توانید یک خانواده سالم بسازید، حتی اگر داده های طبیعی همسران ناسازگار باشد. همسر فردی فوق العاده قوی، سلطه جو، سرسخت و با استعداد است. شوهر ذاتا کوچک و بسیار ضعیف اما مهربان و باهوش است. هر دو - اساتید در دانشگاه ها. همسر به طور کامل قدرت خود را در حوزه حرفه ای نشان می دهد ، جایی که به موفقیت های بزرگی دست یافت (او یک روانشناس است ، نام او تقریباً برای همه در روسیه شناخته شده است). در خانواده، او در کنار شوهرش، دیگری است. قهرمانی نخل عمداً به شوهرش داده می شود. همسر «بازیگر نقش می‌کند». بچه ها در رابطه با پدر الهام می گیرند. تصمیم نهایی شوهر قانون است. و به لطف چنین حمایتی از همسرش، شوهرش نالایق نقش خود به نظر نمی رسد، او رئیس حق خانواده است. این یک بازی نیست، فریب است. به سادگی، به عنوان یک روانشناس با تجربه، او به درستی درک می کند. شاید این درک برای او آسان نبود. دو تا از ازدواج های اولش به هم خورد. با شوهر فعلی او نزدیک به 40 سال است که با هم هستند، آنها دارای سه فرزند هستند، آنها احساس گرما، آرامش و عشق واقعی می کنند.

در خانواده، همراهان پادشاه را نه تنها از نظر بیرونی، بلکه در واقعی ترین معنای روانی آن می سازد. زن عاقل با انتخاب زنانگی و ضعف، شوهرش را شجاع و قوی می کند. اگر حتی یک شوهر شایسته احترام نیست، زن عاقل سعی می کند به او احترام بگذارد به دلیل قوانین معنوی که، همانطور که می فهمد، تغییر نمی کند. او از خانواده مراقبت می کند تا شوهر و فرزندانش را خوب کند و مهمتر از همه - از نظر روانی. او سعی می کند احساسات خود را کنترل کند. توهین نمی کند، سرزنش نمی کند، شوهرش را ندیده است. به او توصیه می شود. او "به ضربان بک بالا نمی رود"، به طوری که هنگام بحث در مورد هر موضوعی، حرف اول و نه آخرین حرف پشت آن بود. او نظرش را بیان می کند اما تصمیم نهایی را به شوهرش می سپارد. و اگر تصمیمی که گرفته موفق ترین نبوده باشد، آن را به مواردی تقسیم نمی کند.

زن و شوهر دو کشتی گزارشگر هستند. اگر همسر با صبر و محبت نسبت به او به عنوان سرپرست خانواده برخورد صمیمانه ای نشان دهد، به تدریج تبدیل به یک فصل واقعی می شود.

البته شما نیاز به شوهر دارید و سرپرست خانواده باشید. تمام تلاش خود را برای حمایت مادی خانواده انجام دهیم. از تصمیم گیری در مسائل جدی نترسید و مسئولیت این تصمیمات را به عهده بگیرید. شوهر همچنین می تواند به زن کمک کند و به او کمک کند جایگاهی را که در خانواده به او تعلق دارد و در آن احساس زن بودن داشته باشد، بگیرد.

قدرت اصلی مردی که زن را تسخیر می کند، آرامش، آرامش خاطر است. چگونه این آرامش را افزایش دهیم؟ مانند عشق، با غلبه احساسات بر عادات قوی، دنیای ذهنی نیز افزایش می یابد.

نقش فرزندان در زندگی خانوادگی

حقیقت همیشه یک میانگین طلایی است. در رابطه با کودکان، پرهیز از دو افراط نیز مهم است.

یک حالت افراطی، مخصوصاً مخصوص زنان: در وهله اول بچه ها، هر چیز دیگری، از جمله شوهرش.

خانواده تنها زمانی خانواده می شود که زن و شوهر در وهله اول همیشه در کنار یکدیگر باشند. چه کسی باید بهترین قطعه روی میز را بگیرد؟ طبق گفته دوران شوروی - "بهترین ها - بچه ها"؟ به طور سنتی، بهترین قطعه همیشه یک مرد پیدا می کند. نه تنها به این دلیل که کار یک مرد پشتوانه مادی خانواده است و برای این کار به قدرت زیادی نیاز دارد، بلکه به عنوان نشانه ای از ارشدیت اوست. اگر اینطور نیست، پس به کودک یاد می‌دهند که او پادشاه خانواده است، یک خودخواه رشد می‌کند، با زندگی و به ویژه با خانواده سازگار نیست. اما آنچه در درجه اول است، رابطه زن و شوهر آسیب می بیند. اگر زن فرزند را بیشتر دوست داشته باشد، شوهر سوم می شود. سپس به دنبال عشق در کناری می گردد و در نتیجه خانواده از هم می پاشد.

افراط دیگر: "خروج بچه ها تا آنجا که می توانند - منتظر خودشان باشند." بچه ها سربار نیستند، بلکه لذتی هستند که با هیچ چیز جایگزین نمی شود. من دو خانواده بزرگ را می شناسم. در یکی شش فرزند، در دیگری - هفت. آنها خوشبخت ترین خانواده ای هستند که می شناسم. بله، والدین در آنجا خیلی کار می کنند. اما چقدر عشق، شادی، گرما!

در یک خانواده معمولی، والدین درگیر «برنامه ریزی» و «تنظیم» تعداد فرزند نیستند. اول، بسیاری از داروهای ضد بارداری بر اساس یک اصل سقط جنین کار می کنند. به این معنا که آنها به مفهوم هشدار نمی دهند، بلکه تلفیق شکل گرفته را از بین می برند. دوم، چیزی بالاتر از ما وجود دارد که بهتر از ما می داند به چند فرزند نیاز داریم و چه زمانی باید به دنیا بیایند. سلب می کند که تمام حق استفاده از آن را دارد. ثالثاً، مبارزه مداوم برای زندگی صمیمی "پر سر و صدا" ، آزادی و شادی را از شوهر


بازخورد شما

خانواده گرانبهاترین چیزی است که در انسان وجود دارد. ما مجموعه ای از وضعیت ها، نقل قول ها و کلمات قصار را در مورد خانواده به شما پیشنهاد می کنیم. در اینجا عبارات زیبا و عاشقانه در مورد زندگی زناشویی و فرزندان و همچنین استاتوس های خنده دار در مورد خانواده را خواهید دید.















ازدواج تولد یک خانواده جدید است. برخی تلاش می کنند تا عروسی مجلل و مجلل برگزار کنند، در حالی که برخی دیگر یک مراسم ساده را ترجیح می دهند. فقط با وارد شدن به ازدواج، زوج ها باید بفهمند که مهم نیست که چه نوع ازدواجی بوده، مهم این است که زندگی مشترک آنها چگونه خواهد بود. برای اینکه خانواده شاد باشد، نه تنها باید عشق بورزید، بلکه بتوانید جای خود را به یکدیگر بدهید. می گویند خانواده واقعی زمانی تشکیل می شود که فرزندان در آن ظاهر شوند. چنین تأیید تصادفی نیست، زیرا عشق باید ادامه یابد.

ازدواج موفق ساختمانی است که هر روز نیاز به بازسازی دارد. (A. Morua)

برای اینکه ازدواج موفق باشد، شوهر باید هر روز برای نجات خود تلاش کند.

به طوری که خانواده باید کار کنند -
برای ایجاد نیاز به ازدواج داریم
با کی میخوای بری
و با چه کسی می خواهم بلند شوم!

این خانواده به زندگی و بیدار شدن هر روز صبح با روحیه خوب نیرو می دهد.

خانواده همه چیز را تغییر می دهد. بنابراین، قبل از شروع، ارزش آن را دارد که به آنچه برای شما مهمتر است فکر کنید: همه یا خانواده. (فاینا رانوسکایا)

اگر همه چیز مهم تر است، پس نباید عجله کنید. پس هنوز وقتش نرسیده

ازدواج شبیه قیچی است - نیمه ها ممکن است در جهت مخالف حرکت کنند، اما هر کسی که سعی کند بین آنها بایستد مطالعه می کند. (سیدنی اسمیت)

در یک ازدواج سعادتمند، زن و شوهر کوه بر روی یکدیگر خواهند ایستاد.

کار - نیروی کار. عصر - خانواده. (جینا ویلکینز)

آیا آنجا هستید که شب را با خانواده خود بگذرانید.

خانواده من قصر من هستند.

هر چه ایمان بیشتر باشد، قلعه پایدارتر است.

عشق واقعی به انتقال همه بارها کمک می کند.

وفاداری کلید یک زندگی خانوادگی طولانی و شاد است.

خانواده یک هدیه ارزشمند است. نیاز به محافظت دارد، نه تخریب. (سوزان کینگ)

کسی که خانواده را خراب می کند حق ندارد مرد نامیده شود.

زن باید به شوهرش اعتماد کند. در مورد چی؟ در زندگی خانوادگی، مهمترین چیز این است که اعتماد به نفس داشته باشید. در غیر این صورت، زندگی خانوادگی به سادگی غیرممکن است. (A. Vampilov)

و شوهر باید در مقابل حقیقت را بگوید.
روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)

جای بچه ها را عوض نکنید، خانواده را جایگزین نکنید
پول، شغل، دوستان، هستند.
خانواده ای که در آن دوست دارید و به آن اعتماد دارید،
تصویر شادی، مراقبت، آرامش.
صمیمیت معنوی، راز طول عمر،
مبارزه با همه بیماری ها، امید و نور.
و هیچ اتفاقی نیفتاد و شک نکرد
خانواده - موفق باشید، به اندازه کافی قوی برای برنده شدن!


خانواده بزرگترین سرمایه ای است که یک فرد می تواند داشته باشد.

یک خانواده قوی است اگر یک لحظه شاد بارها تکرار شود. (V. Gavel)

یک خانواده شاد لحظات خوشی دارد.

خانواده یکی از شاهکارهای طبیعت است.

این همه خانواده در دنیا، این همه شاهکار.

خانواده آن است که ارزش هر روز بیدار شدن، هر لحظه نفس کشیدن، و دعا کردن با خدا برای حفظ و دفاع از آنهاست...

خانواده همان چیزی است که زندگی برای آن هزینه دارد.

در خانواده باید دو بازیگر یا مجرد وجود داشته باشد. (آی. آلفروف)

اگر یک هنرمند و دیگری تماشاگر، دیگر خانواده نیست، پس تئاتر است.
با معنی

ازدواج به این معناست که حقوق خود را به نصف کاهش دهید و وظایف خود را دو برابر کنید. (آ. شوپنهاور)

و همچنین صبح یک صبحانه تازه میل کنید و یک پیراهن لعاب تمیز بپوشید...)

همسران باید بتوانند جای خود را به همدیگر بدهند، آن وقت می توان به رابطه آنها عشق گفت.

در زندگی خانوادگی، مهمترین چیز صبر است... عشق ممکن است طولانی نباشد. (آ. پی. چخوف)

با گذشت سالها، عشق به یک عادت تبدیل می شود.

همه خانواده‌های خوشبخت شبیه هم هستند، هر خانواده‌ی ناراضی به‌نوع خود ناراضی است. (L.N. تولستوی)

شادی خانوادگی یکسان است - آخر هفته های بدون دردسر و عصرهای شاد، اما همه بدبختی های خود را دارند.

در زندگی خانوادگی، مهمترین پیچ عشق است. (آ. پی. چخوف)

برای اینکه خانواده از هم نپاشد، این پیچ باید مدام چرخانده شود.

اگر خانواده از گریه های کودکان پر نشود، بزرگترها بیش از حد آنها را جبران می کنند...

بدون خانواده، بدون فرزند، خسته کننده می شود و شوهران شروع به عیب جویی از یکدیگر می کنند.

خانواده شادی، عشق و شانس است،
سفر تابستانی به کلبه خانوادگی.
خانواده تعطیلات است، قرارهای خانوادگی،
هدایا، خرید، خرج کردن دلپذیر.
تولد فرزندان، اولین قدم، اولین تخمگذار،
رویاهای خوب، هیجانی و ترسناک.
خانواده یک چیز است، نگران چیز دیگری است،
خانواده تکلیف زیادی است.
خانواده مهم است! خانواده سخت است!
اما تنها زندگی شاد غیرممکن است!
همیشه با هم باشیم عشق
کینه و نزاع دور می شوند
من می خواهم در مورد دوستان صحبت کنم:
چه خانواده خوبی!!!

بنابراین من می خواهم همه خانواده ها قوی باشند و هر یک از آنها بگویند "این چه خانواده خوبی است"!

خانواده یک سلول دولتی نیست. خانواده یک ایالت است و آنجا.

در آن، مادر - رئیس جمهور، پدر - نخست وزیر ...)

شرکای خوب زندگی اهداف مشابهی دارند.

و یک آرزو این است که با هم باشیم و برای همیشه!

خانواده جایی نیست که همه چیز عالی باشد، بلکه جایی است که همدیگر را ببخشیم!

مشکلات در هر خانواده ای اتفاق می افتد، اما همه نمی توانند آنها را ببخشند.

خانواده خوب خانواده ای است که زن و شوهر روزها فراموش کنند که عاشق هستند و شب ها زن و شوهر هستند.

دوستان شاد، شب های شاد، عاشقان - شوهر/همسر عالی اینجاست.

از مرد خود شکایت نکنید، زیرا، به احتمال زیاد، فردا این کار را انجام خواهید داد، و از نظر شما او یک "مرد بد" باقی خواهد ماند که شایسته احترام نیست.

اگر دوست دارید برای شکایت دیر است.

اگر عشق و وفاداری را می پذیری،
به آنها احساس نرمی بدهید
ضرب در سال،
این کار خواهد کرد - خانواده!

عشق و وفاداری از اجزای اصلی خانواده است.

تنها چیزی که باید نگرانش باشید خانواده است و بقیه آن را رها کنید!

فقط افراد نزدیک شایسته تجربیات شما هستند.
در مورد خانواده و فرزندان شاد

در صورتی که زوجین قبل از پیوستن به پیوند، اخلاق و عادات و منش یکدیگر را کامل نمی دانستند، ازدواج نمی تواند سعادتمند باشد. (O. Balzac)

شما باید قبل از ازدواج یکدیگر را امتحان کنید نه بعد از ازدواج.

کلید خوشبختی خانواده در مهربانی، صراحت، پاسخگویی است. (ای. زولا)

خوشبختی خانواده در چیزهای ساده نهفته است.

ازدواج شاد یک مکالمه طولانی است که همیشه خیلی کوتاه به نظر می رسد. (A. Morua)

به نظر می رسد که شادی همیشه خیلی سریع از بین می رود.

خانواده با بچه ها شروع می شود. (A. Herzen)

فرزندان "ویژگی" یک خانواده واقعی هستند.

ازدواج سعادتمندانه ازدواجی است که در آن مرد هر کلمه ای را که همسرش می گوید درک کند...

همسران افرادی هستند که بدون کلام یکدیگر را درک می کنند.

یک زن خوب، ازدواج، خوشبختی را وعده می دهد، بد - در انتظار او.

برای خوشبختی خانواده، همسر باید عاقل باشد.

راز اصلی یک ازدواج موفق در سوء تفاهم، دیدن شانس و عدم درک شانس به عنوان ناراحتی نهفته است. (نیکلسون)

در ازدواج مهم است که روی چیزهای کوچک تمرکز نکنید.

ایده و هدف اصلی زندگی خانوادگی تربیت فرزندان است. مکتب اصلی مزاحمت، رابطه زن و شوهر، پدر و مادر است. (واخوملینسکی)

برای اینکه بچه ها انسان های شایسته ای بزرگ شوند باید در خانواده ای مهربان تربیت شوند.

در یک خانواده شاد، زن فکر می‌کند از میز کنار تخت پول می‌گیرند، شوهر فکر می‌کند از یخچال غذا می‌برند و بچه‌ها را در دیگ پیدا کردند.

برای شاد بودن نیازی به دانستن حقیقت نیست...

اگر کسی در خانواده باشد بهتر است. و بهتر است، اگر این "کسی" عشق باشد.

شوهر باید بر عشق حکومت کند.
آن موقعیت ها

بهترین راه برای وفاداری مرد این است که صبح از شوهر خوابیده بپرسید. سوال این است: - به مال خودت می روی یا می مانی؟

OLY پاسخ داده است. ترسناک...)

خانواده قوی است
جایی که یک ضربدر روی حرف "i" وجود دارد،
جایی که کلمه "ما"، جایی که رویاهای مشترک وجود دارد،
جایی که ثروت و آسایش وجود دارد،
جایی که بچه ها از آن لذت خواهند برد
جایی که برای همیشه دوباره می درخشد
چنین عشق پرشوری!

در خانواده فقط "ما" وجود دارد و "من" وجود ندارد.

اگر شوهر وفادار را ملاقات کردید - از او امضا می خواهم.

و هر کدام رفتند تا از شوهرش امضا بخواهند ...))

یک زن در خانواده، به عنوان مترجم: هم شیرینی پزی بچه ها را می فهمد و هم پچ پچ های مستی.

یک زن متاهل معمولاً مخلوقی منحصر به فرد است، او فرزندان خود را بزرگ می کند و درگیر پسر مادرشوهر است ...

مواظب خودت باش - به گوشی شوهرت نگاه نکن... مواظب ذره بین هم باش. راهت را پاک کن

اگر چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد، نیازی به پنهان کردن تلفن نیست!

The Perfect Family - پد کار می کند، مامان زیباست!

نه، خوب، اگر اینطور باشد، من می خواهم ازدواج کنم و بچه دار شوم...)

به عبارت من "بله تو خورشید من هستی!" پسر، یک سگ، یک گربه، و فقط در مورد راهرو، به من آمد ...

چند خورشید در خانه زندگی می کنند.

مردی که خانواده اش را فراموش کرده نمی توان مرد واقعی نامید.

او چیزی نیست که واقعی باشد، نمی توان او را مرد نامید.

خانواده کشور کوچکی است که در آن پاپ رئیس جمهور است، عموی مادر وزیر دارایی، وزیر بهداشت، وزیر فرهنگ و موارد اضطراری در خانواده است. و بچه چنین مردمی است که دائماً چیزی را طلب می کند، آزرده و دوده می زند!

مثل همیشه، همه کار مهم بر عهده مادر است...)

وقتی خانواده بومی است - و من به اینترنت نیاز ندارم!

و وقتی خانواده دور است، اینترنت تنها چیزی است که برای دانستن وضعیت آنها لازم است.

نظریه بسیاری از همسران: البته شما باید دیدگاه خود را داشته باشید ... و حالا من به شما می گویم!

جانبازان زندگی خانوادگی

65 ساله، مستمری بگیر

45 سال متاهل، یک پسر، یک نوه

شما می توانید تعاریف زیادی از خانواده ارائه دهید. یک چیز در قانون اساسی نوشته خواهد شد، یک خانواده برای دختر جوان، شاید - دیگری برای مادربزرگ - سوم. الان خانواده برای من اتحاد دو همفکر است.

امروزه اعتقاد بر این است که مهمترین چیز در خانواده رابطه جنسی و جذابیت است. دوستان از تجربه و تجربه خودم میتونم بگم اینطور نیست. نکته اصلی چیست؟ احتمالاً این احساس که وقتی به خانه و آنجا می روم - گونی هایم و تمام سختی های روز قبل پشت سر می ماند.

شوهرم فقط یک سال بزرگتر است، با این حال، من همیشه احساس می کردم که او یک بزرگسال است، همیشه برای مشاوره پیش او می رفتم. و اکنون نسل افراد کاملاً نوزادی بزرگ شده است. آنها نیازی به خانواده ندارند... به علاوه، اولین چیزی که این پسرها می گویند این است: "بیا با هم زندگی کنیم" و نه "بیا بریم تئاتر، فیلم، نمایشگاه"، همانطور که زمان ما بود.

بازی ها با همه علایق جایگزین می شوند. پسران و دختران فعلی عاشق بازی های رایانه ای هستند و حتی نیازهای سن عادی را فراموش می کنند ... بنابراین معلوم می شود که کامپیوتر نزدیک است، دختر نزدیک است - چرا خانواده؟

اگر به تربیت نوه ام اهمیت نمی دادم، عروسم به سختی می توانست شغلی ایجاد کند. اما نمونه های دیگری را می شناسم. بسیاری از زنان به طور اتفاقی در این حرفه بودند، در حالی که بسیاری از آنها بچه دارند.

قربانی. در این کلمه می توان به بسیاری از سوالات در مورد خانواده پاسخ داد. و اگر اینطور نباشد، خانواده ای وجود ندارد.

چیزی نیست که شوهرم را ببخشم. شاید من فقط خوش شانس هستم؟ دوستت دارم هیچوقت ترکت نکردم بیشتر اوقات من این واقعیت را سرزنش می کردم که گاهی اوقات او رفتار می کرد. و من همیشه از خانواده ام سپاسگزارم و خدا را شکر می کنم که به من داده است.

در دعوا می خواهید حرفتان قطعی باشد. اما این یک راه بسیار وفادار برای حل مشکلات نیست. من یک زن هستم، شما باید هوشمندانه و زیرکانه رفتار کنید.

من پسرم را تنبیه کردم و هنوز هم خودم را به خاطر آن سرزنش می کنم. و نوه و انگشتش لمس شد. با پسرم، به نظر من، سختگیری مهمترین چیز است. و اکنون فکر می کنم مهمترین چیز عشق و صبر است. با این حال، پاسخ روشنی وجود ندارد و نمی تواند باشد.

در جوانی می‌خواهم مورد پسند واقع شوم، می‌خواهم خودم را برای دیگران محبوب کنم. و اگرچه تولد یک کودک بهترین شوک در زندگی من بود ، فقط مادربزرگ شدن ، من از شر بدیهیات و غیر ضروری خلاص شدم و کاملاً خودم را وقف مراقبت از نوه ام کردم. هر دستاورد کوچکم را یادداشت کردم، یک کلمه جدید، یک مهارت...

در هر صورت من می خواهم شبیه یک انسان باشم. ما باید سعی کنیم همه رفتار شما، همه افکار شما در کنار خانواده باشید. مهم این است که متحد باشیم.

سعی می کنم به خدا ایمان داشته باشم. به هر حال، ما تکه ای از آن روی زمین هستیم.

لیدیا ایوانونا سامویووا

59 ساله، معاون سرگرد نیکولینا سیرک مسکو در بلوار رنگ

25 سال متاهل، یک پسر، یک نوه

خانواده برای قرن ها به عنوان پایدارترین شکل زندگی وجود داشته است. نظم، اولویت در خانواده، دستورالعمل های ارزشی در همه چیز وارد می شود: نگرش به کار، به کودکان و افراد مسن، به میهن خود ...

بی احترامی به یکدیگر نه تنها به امر الهی در خانواده منجر می شود، بلکه باعث سقوط کل ملت می شود. برای احیای احساس میهن پرستی، عشق به وطن، باید از خانواده شروع کنید.

اساس خانواده عشق است. وقتی می نویسند می گویند: عشق جایگزین مفاهیم است. عشق زندگی! عشق سرود زندگی است! بچه های با استعداد از عشق به دنیا می آیند! و از آنهایی که عاشق هستند، بچه ها به پرورشگاه می آیند... عشق در هر شرایطی مسئولیت یکدیگر است!

در افسانه پوشکین "ماهیگیر و ماهی" درباره آغازهای خوب: "... پیرمردی ماهی گرفت و پیرزنی نخ او را گرفت. و بنابراین آنها سی سال و سه سال زندگی کردند... "هرگز یک بار در خانواده با شیر تولستوی که او شد دخالت کردند! همه مشغول کار خود بودند - سوفیا آندریوانا فرزندانی به دنیا آورد، کل خانواده را بزرگ کرد، آثار خود را 20 بار بازنویسی کرد. و سپس "زنان پیر" و خود لئو نیکولایویچ شروع به جستجو کردند. همه چیز، همه ما همه چیز را می دانیم ...
روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)

khonehman
یک شنبه 30 بهمن 1401, 11:03 صبح
اگر من در خانه هستم و چراغ را مسدود می کنم، می توانم آن را در کارتریج قرار دهم وقتی شوهر نیست، اما وقتی او در خانه است - لطفاً، این کار اوست. من دوست ندارم شوهری را ببینم که مثلاً لباس زیر را غرق کند یا پیراهنش را نوازش کند.

بحران زمانی رخ می دهد که برخی به یکدیگر پاسخی نداده اند. شما باید بنشینید و صحبت کنید، از بحران عبور کنید، این طبیعی است.

وقتی شش ماه پولم را نگرفتم، شوهرم ما و پسرم را روی خودش کشید، بعد همه چیز به سمت من برگشت. نکته اصلی این است که همه و هیچ رسوایی در خانه وجود ندارد!

در کشور ما بنا به دلایلی این عقیده وجود دارد که بچه سربار است. باز هم از روی بی اعتقادی به مشیت الهی. که خدا ما بچه ها را می فرستد تا به این دنیا بیاییم!

کودک را نمی توان به هیچ وجه سرکوب کرد، اما در مورد همه چیز صحبت کرد، برای موضوعات مساوی و حتی محدود. با آن اغلب گسترده تر است. در کل، برای بچه ها فرقی نمی کند که در تئاتر باشند یا در زمین بازی، فقط برای والدین!

مشکلات زمانی بوجود می آیند که کودک فکر می کند که او مانعی در زندگی است، مانع از والدین می شود: ساختن زندگی شخصی، شغل و غیره.

کودک قلدر را تنبیه کنید، فکر می کنم غیرممکن است. مظهر ضعف والدین و بی احترامی به هویت کودک است. با اینکه چند بار ذهنم روشن شد، مجبور شدم یک پسر پنج ساله را برای الاغ بدهم که هنوز برای خودم احترام قائل نیستم. لازم است با حوصله و به مدت طولانی با کودک صحبت کرد.

من به پسرم یاد دادم وقتی خیلی سخت است می گوید: مامان، ما با تو هستیم، بر همه چیز غلبه می کنیم، مهم این است که ما زنده ایم و به هم نیاز داریم. هیچ موقعیت ناامید کننده ای وجود ندارد!

من زندگی ام را با شکرگزاری می پذیرم، سعی می کنم عصبانی نباشم و از چیزهای معمولی خوشحال باشم.


58 ساله، برنامه نویس

متاهل 29 ساله، دو فرزند

تعریف خانواده در دنیای مدرن نیاز به توضیح دارد. بنابراین برای من خانواده اتحاد داوطلبانه دو فرد متفاوت است. خب، شخصاً خانواده بدون فرزند برای من غیرممکن است، اگرچه با درک خانواده های جوانی که می خواهند با هم بجنگند درک می کنم.

در خانواده همیشه مشکلات وجود داشت. و همیشه طلاق زیاد بود. یادم می آید 29 سال پیش که اظهارنامه داد، برای دوره های مسافرتی به ما ارجاع دادند. خیلی یاد سخنرانی یک روانشناس افتاد که گفتیم نیمی از بخار بعد از یک سال تقسیم می شود. ما به همه اطمینان می دادیم که این به ما مربوط نیست، اما آنها این اعداد را از پشت بام برنداشتند.

خودآگاهی یک سوال واضح نیست. تحقق خود چیست؟ می توان احساس راحتی در خانواده کرد، یک خانه بزرگ، کلبه، کودکان وجود دارد. به عنوان مثال، من هرگز خودم را به عنوان یک رئیس ندیده ام و نمی توانم خانه ای بدون بچه را تصور کنم ...

در جوانی فرمولی برای خوشبختی به دست آوردم: به عنوان فرآیندی برای تحقق آرزوها و خواسته های خود. کلمه کلیدی در اینجا، البته، "فرایند" است. اما وقتی این فرمول را با دوستان به اشتراک گذاشتم، یکی از آنها گفت که به نظر او خوشبختی زمانی است که هیچ اتفاقی نمی افتد. و او می دانست در مورد چه چیزی صحبت می کند. در سنین مختلف افراد اهداف و آرزوهای متفاوتی دارند...

چرا داشتن خانواده مهم است؟ عدم مقاومت متقابل طرفین! و به طور جدی، مهمترین چیز برای تشکیل خانواده، پذیرش یک فرد است، با تمام کمبودهایش ...

مهم ترین علم برای خانواده، ترک علم است. همیشه راهی بهتر از رفتن به کلاهبرداری است.

پدرم افسر بود. رفتن پیش بافنده یا راه رفتن با کالسکه ای شکل برای او دشواری غیر قابل حلی بود. من هرگز در ارتش نرفته ام، اما هنوز این احساسات را به وضوح درک می کنم. به آن "افتخار یونیدیر" می گویند. تقسیم وظایف در خانواده باید در راستای این موارد باشد. برای من شخصاً بیرون آوردن سطل زباله یا شستن ظروف مشکلی نداشته است.

بحران اساس غلبه بر بحران است. برای شکستن و نصب مجدد - آیا این امکان پذیر است؟

وقتی آن «دهه ۹۰ گرسنه» شروع شد، رفتم کار لودر. سپس به کار اسباب کشی پرداخت و کم کم علم را رها کرد. پول درآوردن. و بنابراین همه بدبختی ها را از بین ببرید ...

اگر نزاع به بن بست می رسد، پس بهتر است آن را ترک کنید ... این، نه کاملاً، بلکه برای مدتی ترک کنید. هر ساعت یک بار با سگ راه می رفتم.

بچه ها نیازی ندارند خودشان یا آنطور که شما می خواهید بسازند. در برقراری ارتباط با کودکان، مهمترین چیز این است که ارتباط خود را از دست ندهید، دوست بمانید.

پسرم سه سال از ما یک سوال حل نشده پرسید: "چرا همه چیز اینطور است؟" در اینجا ما در تمام زندگی خود سعی می کنیم به آن پاسخ دهیم. این شاید یکی از مشکلات اصلی آموزش باشد. به فرزندتان توضیح دهید که چرا همه چیز اینقدر است...

در کودکی، وقتی اتفاقی می افتاد، همیشه به این فکر می کردم که چه چیزی می تواند بدتر باشد. با شکستن دست چپم با خوشحالی به مادرم داد زدم: خب این درست نیست! حتی وقتی چیزی واقعاً سخت است، می گویم: "هیچی، بشکن!" همیشه برای ما تست هایی در مورد نقاط قوتمان ارسال می شود!


روانشناسی خانواده بخشی از روانشناسی است که به بررسی جوهره و رشد روابط خانوادگی، ویژگی های وقوع، شکل گیری، تثبیت و زوال آنها و بسیاری از نکات دیگر مربوط به خانواده و زندگی خانوادگی می پردازد. روانشناسی خانواده بخش بسیار مهمی از روانشناسی برای اکثر افراد است، زیرا برای بسیاری از ما یکی از ارزش های اصلی است که شادی ما به آن بستگی دارد. ایجاد یک خانواده خوب، قوی و دوستانه و توسعه همه روابط موجود در سطح کافی بسیار دشوار است. بنابراین روانشناسی خانواده باید توسط هر فردی که می خواهد یا می خواهد خانواده ایجاد کند مورد بررسی قرار گیرد. مطالعه روانشناسی خانواده کمک جدی و بسیار مهمی به زندگی شما است، یک خانواده خوب و شاد برای هر فردی یک تکیه گاه قابل اعتماد است که به لطف آن او قادر خواهد بود بر هر مشکل و ناملایمات زندگی غلبه کند. در این مقاله، از دیدگاه خودم، مهم ترین لحظاتی را به شما می گویم که درک می کنید چرا باید به روانشناسی خانواده علاقه مند شوید و حتی بهتر است آن را مطالعه کنید. بنابراین اگر شما نیز مانند من از آن دسته افرادی هستید که ارزش های خانوادگی را رعایت می کنند و برای آنها ارزش قائل هستند، از خواندن این مقاله پشیمان نشوید. او به شما کمک می کند تا توجه را به مهم ترین احزاب زندگی خانوادگی جلب کنید.
تعارض

روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/) یکی از موضوعات مورد مطالعه روانشناسی خانواده، تعارضات است. از آنجایی که خانواده یک سیستم نسبتاً پیچیده است، به خصوص اگر خانواده بزرگ باشد، متشکل از افراد نسل های مختلف، با در نظر گرفتن طبیعت انسان، واضح است که نمی توان بدون درگیری در آن انجام داد. درگیری های خانوادگی یک تجارت عادی است، نکته دیگر این است که می تواند جریان های متفاوتی داشته باشد و بسته به رفتار افراد شرکت کننده در آن، همین تعارض عواقب متفاوتی را به دنبال دارد. متأسفانه اکثر مردم آمادگی مناسبی برای چنین درگیری ها ندارند. معمولاً ما همانطور رفتار می کنیم که والدینمان در موقعیت های مشابه رفتار می کردند و به دنبال علت اصلی زندگی خانوادگی آنها هستیم. و نه تنها به این دلیل که موقعیت‌های زندگی ما ممکن است بسیار شبیه به موقعیت‌هایی باشد که والدین ما در آن بودند، اما یکسان نیستند، بلکه به این دلیل که بسیاری از والدین نمی‌توانند حس صحیح رفتار را در موقعیت‌های درگیری به فرزندان خود منتقل کنند. بنابراین، بسیاری نمی دانند که چگونه در یک موقعیت درگیری خاص به درستی رفتار کنند، اما اغلب فکر می کنند که می دانند. خوب، اگر مردم حداقل برای حل چنین درگیری ها به روانشناسان مراجعه کنند، این فرصت را دارند که از عواقب منفی جلوگیری کنند. اما برخی از آنها زمانی که یک یا آن درگیری رخ می دهد، قبل از تماس با متخصص تصمیم می گیرند یا اصلا لازم نمی دانند که با کسی تماس بگیرند. واضح است که بدون تجربه مثبت در حل تعارضات خانوادگی، چنین افرادی فقط به زندگی خود آسیب می رسانند، زیرا راه حل های آنها اغلب اشتباه است، به خصوص در طولانی مدت.

روانشناسی خانواده نه تنها می تواند به افراد بیاموزد که در صورت بروز تعارضات در خانواده چگونه رفتار صحیحی داشته باشند، بلکه نحوه پیشگیری از این گونه درگیری ها را نیز آموزش می دهد. همین بس که آمادگی برای درگیری های خانوادگی، شدت آنها را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد. هنگامی که یک فرد حتی قبل از تشکیل خانواده، و درگیری هایی را که به احتمال زیاد مجبور به مواجهه با موقعیت های درگیری احتمالی است، درک می کند، از نظر اخلاقی کم و بیش آماده است. بنابراین، اگر ناگهان مشکلی در خانواده اش پیش بیاید، اگر حداقل مشکلات ناخواسته، اما غیرمنتظره ای ایجاد نشود، برای او فاجعه نخواهد بود. او حداقل یک ایده تقریبی از آنچه و چگونه برای حل مناقشه انجام دهد خواهد داشت. بنابراین اگر نمی خواهید از روانشناسان کمک بگیرید، به هر دلیلی، آنها خودشان با مطالعه روانشناسی خانواده روانشناس خود و خانواده خود می شوند. شما هرگز نمی دانید چه زمانی ممکن است در خانواده اختلاف نظر ایجاد شود، به خصوص در جوانی، مشکلات و آزمایشات غیر منطقی. برای همه اینها، باید از قبل آماده شوید، با این امید که همه چیز در خانواده شما متفاوت باشد، عجله نکنید، که هیچ مشکلی نخواهید داشت، رسوایی ها، درگیری ها، اختلاف نظرها هرگز به وجود نمی آیند. این در زندگی اتفاق می افتد و من حتی می گویم همه چیز باید اتفاق بیفتد - هم خوب و هم بد. بنابراین همه چیز باید آماده شود، از جمله درگیری های خانوادگی. روانشناسی خانواده در صورت مطالعه دقیق شما را برای آنها آماده می کند.
یک مسئولیت

نکته بعدی که روانشناسی خانواده به آن توجه دارد و من آن را بسیار مهم می دانم مسئولیت پذیری است. شخصاً تصور یک خانواده معمولی، کم و بیش، برای من دشوار است که با افراد کاملاً غیرمسئول برابری کند. چنین خانواده هایی البته، اما خانواده ها و حتی به طور کلی تر بهزیستی، نامیدن آنها دشوار است، زیرا زندگی به شدت استرس زا و غیرقابل پیش بینی است. حتی زمانی که یکی از اعضای خانواده، یکی از همسران، فردی غیرمسئول باشد - چنین مشکلات خانوادگی فراهم می شود. و خانواده هایی که در آنها یک یا هر دو همسر بی مسئولیت هستند، من را بسیار باور دارند. چرا این اتفاق می افتد، چرا شکست اغلب در خانواده ها اتفاق می افتد؟ مسئله این است که برخی، و احتمالاً بسیاری از افراد، همانطور که بود، در زندگی خانوادگی پیشرفت نمی کنند. خوب، می‌دانی چطور پیش می‌رود - من می‌خواهم با چیزهای مختلف بروم سر کار، خوش بگذرانم، وقتی خانواده داری، و اینجا باید به نوعی خودت را کنترل کنی، خودت را محدود کنی که حداقل در قبال خودت مسئولیت داشته باشی، نه به دیگران. اعضای خانواده، برای رسیدگی به مسائل داخلی. می فهمید - کاملاً است زندگی جدا . زندگی بدون خانواده و خانواده مانند بهشت ​​و زمین است. و برای زندگی خانوادگی، لازم است که آماده شود، همان مسئولیت از کودکی در یک فرد پرورش می یابد، یا بهتر است بگوییم، باید بزرگ شود، اما همیشه مطرح نمی شود.

اما در برخی افراد آنقدر خوب است که خودخواهی رشد می کند، نه سالم، بلکه خودخواهی کودکانه، دمدمی مزاجی و غیرمنطقی است. و اگرچه کودکان نوع دوستی خوبی نیز دارند، که در همه ملاقات های بزرگسالان وجود ندارد، اما آنها همچنان بدون در نظر گرفتن خواسته ها، نیازها و مشکلات دیگران بسیار خودخواهانه رفتار می کنند. و اگر فردی راهی برای خروج از این همه پیدا نکند ، خودخواهی شخصیت او بر زندگی خانوادگی او تأثیر منفی می گذارد. کافی است به آمار طلاق نگاهی بیندازید تا متوجه شوید که چیزی به وضوح به ما یا بهتر است بگوییم با فرهنگ ربطی ندارد، به خصوص اگر در نظر بگیریم که بسیاری از طلاق ها ناشی از این است که افراد یکدیگر را دوست ندارند و نمی توانند به توافق برسند. ، و نمی توانند چون نمی خواهند برای امتیاز دادن به همدیگر بروند. بنابراین، با درک اهمیت رویکرد مسئولانه به زندگی خانوادگی، شخص می تواند خود را نه تنها برای آنچه روانشناسی خانواده می آموزد، بلکه برای ویژگی های شخصی خود، نفس خود که باید به خانواده منتقل شود، آماده کند. و آن مرد به خاطر او رنجی نبرد. به هر حال، تعداد کمی از مردم می خواهند با افراد خودخواه برخورد کنند و حتی بیشتر زندگی کنند، حتی اگر این افراد بسیار کاریزماتیک و جذاب باشند. استثناهایی که در آن یکی از تکبر دیگری رنج می برد به حساب نمی آید. من چنین خانواده هایی را موفق نمی دانم. خانواده باید مرد را راضی کند، او را خوشحال کند و مجازاتی برای او نباشد.
باور

در مورد روانشناسی خانواده و خانواده، ارزش گفتن موارد زیر را دارد - اعتماد وجود دارد. آیا لازم است به شما بگویم که در خانواده باید توجه داشت که بدون اعتماد مردم به یکدیگر - خانواده خوبی وجود نخواهد داشت؟ همانطور که تجربه من به من می گوید، شما باید نه تنها در مورد آن صحبت کنید، بلکه دائماً آن را تکرار کنید تا افراد خانواده یا برنامه ریزی سعی کنند همه چیز را برای ایجاد محرمانه ترین رابطه با شریک زندگی خود انجام دهند. به نظر می رسد که این برای تماس باشد، زیرا اگر مردم بخواهند یک خانواده خوب ایجاد کنند، این را به خوبی درک می کنند، و کسانی که اهمیتی نمی دهند دقیقاً این کار را انجام می دهند، مهم نیست که چه باشد. اعتماد به نفس چیست؟ با این حال، همانطور که من اغلب مشاهده کرده ام، بسیاری به طور کامل نمی دانند که اعتماد بین مردم چگونه باید باشد و بر چه اساسی استوار است. آنها می خواهند باور کنند و به آنها اعتماد شود، اما طوری رفتار می کنند که تمام اعتماد شریک به خود و اعتماد آنها به شریک را از بین می برند. از این گذشته ، حتی یک دروغ کوچک اما بسیار دردناک - می تواند اعتماد به نفس فرد را برای مدت طولانی تضعیف کند. برعکس - اگر به طور غیر منطقی به شریک زندگی خود اعتماد ندارید، پس این همه سوء ظن و بررسی مداوم - نگرش بی ادبانه خود را نسبت به شما نشان می دهد. شما با اعتماد نکردن بی دلیل به همسرتان دلیلی می دهید که به شما خیانت کند. زیرا مردم برای ما همان چیزی می شوند که ما آنها را می بینیم.

این بدان معنا نیست که باید به خاطر اعتماد به نیمه دیگر خود مورد تحسین قرار بگیرید، بلکه اولاً نباید بدبین باشید و ثانیاً باید بر اساس شواهد غیرقابل انکار باشد و نه هر گونه حدس و گمان. چه بسیار خانواده هایی که فقط به این دلیل که یکی از همسران تخیل نه چندان سالمی داشت رنج می بردند و به همین دلیل او همه جا بود و فریب را می دید. بنابراین با این کار باید مراقب باشید، زیرا هیچکس وقتی کسی را به ناعادلانه و ناعادلانه به چیزی متهم می کند دوست ندارد. و البته، شما باید بر اعمال خود نظارت داشته باشید تا ایمان به خود را تضعیف نکنید. به هر حال، چند بار مجبور شده ام با افرادی برخورد کنم که می خواهند زن یا شوهرشان به آنها اعتماد کند، در حالی که بسیاری از اعمال آنها اعتماد را تضعیف می کند. البته افراد متفاوت هستند، برخی حافظه کوتاه دارند، برخی دیگر حافظه طولانی دارند و سومی که به آنها گفته می شود در تاریکی هستند، بنابراین همه با اقدامات خیانت آمیز افراد دیگر به ویژه نزدیکان خود سروکار دارند. . اما بسیاری از ما - رنجش و خیانت برای مدت طولانی به یاد می آیند. بنابراین، آنها می گویند که جلب اعتماد مردم بسیار دشوار است - برای این امر ضروری است. اما امکان از دست دادن آن در یک لحظه وجود دارد. اعتماد به نفس در خانواده نقش بسیار مهمی دارد. و نه تنها در خانواده، بلکه در زندگی به طور کلی.
رابطه زن و شوهر

در زمینه روانشناسی خانواده، چنین حوزه ای از دانش مانند رابطه بین همسران سقوط می کند. اساساً، لحظات فوق بخشی از این روابط هستند - درگیری، مسئولیت، اعتماد به نفس. اما نه تنها. درک این نکته مهم است که رابطه بین شوهران شکل خاصی از رابطه است. و ویژگی اصلی این روابط این است که افراد متاهل تعهدات خاصی در قبال یکدیگر دارند. روابط بدون تعهد وجود دارد، موافقان و مخالفان خود را دارد، اما عمدتاً وقتی از روابط خانوادگی صحبت می کنیم، روابط با تعهدات است. اما آن‌ها می‌دانند که این تعهدات نباید به اندازه‌ای که در سر کسانی که داوطلبانه آن‌ها را انجام می‌دهند، توسط قانون و بر روی کاغذ تجویز شود. برای اینکه دولت به کمک قوانین در روابط خانوادگی شما دخالت کند، این خشونت قانونی است، سوالات خود را با همسرتان حل کنید، به نظر من اشتباه است. اگرچه اغلب نمی تواند، زیرا افراد گاهی اوقات عقد ازدواج نیز دارند، زیرا به یکدیگر اطمینان ندارند. با این وجود، من معتقدم که بدون بر عهده گرفتن داوطلبانه برخی از تعهدات، هیچ قانونی اجازه نخواهد داد که شخص به نیمه دیگر خود، یعنی خانواده اش آسیب برساند. بالاخره هر قانونی را می توان دور زد. بنابراین شما یا می خواهید در برابر شوهر / همسرتان، همسر / همسر من و خانواده خود تعهداتی را به عهده بگیرید یا می توانید خانواده ای داشته باشید که اصلاً مورد نیاز نیست و باید خود و دیگران را در یک ازدواج معتبر نگه دارید. وارد نشوید.
روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)

البته مردم توافق می کنند که در شرایط مختلف با یکدیگر زندگی کنند و ممکن است خانواده اصلاً آنطور که قبلاً می دیدیم نباشد. اما هنوز خانواده یک خانواده است و مردم با هم غریبه نیستند. بنابراین نیاز است که تعهداتی را نسبت به یکدیگر و به صورت داوطلبانه به دوش بکشند و از این رو لازم است به یکدیگر احترام بگذارند و قدردانی کنند و همچنین محبت و محبت را برای یکدیگر مطلوب بدانند.

علاوه بر این، لحظه جالب دیگری در رابطه بین همسران وجود دارد - این استفاده از یکدیگر است. چه به طور کلی، مکمل فوق. فکر می‌کنم اگر بگویم برخی از افراد بر نگرش به اصطلاح مصرف‌کننده نسبت به زن و شوهر خود غالب می‌شوند، تعجب نمی‌کنم و آنها را به اندازه مردم، منبع برخی کالاها یا آن‌ها یا به‌عنوان وسیله‌ای دستاوردها می‌بینند. از اهداف دیگر ما در مورد عدم ازدواج حتی برای محاسبه صحبت می کنیم، زیرا محاسبه می تواند متفاوت باشد، شامل موارد بسیار زیادی است، بی شباهت به احساسی مانند عشق نیست، ما در مورد چنین افرادی صحبت می کنیم که در زن و شوهر خود می بینند، آنها نیاز دارند. فقط یک چیز دیگر، اموال آنها است که آنها در حق خود برای تصاحب نحوه انجام آنها در نظر می گیرند. من فکر می کنم شما واقعاً شخصاً به این موضوع برخورد کرده اید، حداقل در مورد چنین رابطه ای شنیده اید یا شوهر برای شوهر یک چیز، نوعی اسباب بازی یا شوهر برای زن است تا چیزی. فقط یک مینیدر

بنابراین من می خواهم به برخی از شما خوانندگان عزیز هشدار دهم که افراد شاد معمولاً چنین روابط نابرابری بین شوهران ندارند. علاوه بر این، چنین روابطی نه تنها برای فرد عمل شده مضر است، بلکه اغلب منجر به استثمار، خشونت علیه افرادی می شود که آنها را خراب کرده اند، و باعث مرگ آن شخص می شود. با چنین زن و شوهرهایی که به یک چیز تبدیل شده اند، ممکن است مشکلات زیادی وجود داشته باشد. بنابراین، توصیه شما به دنبال شماست، با شخص دیگری که قصد ایجاد خانواده با او را دارید یک رابطه برابر ایجاد کنید - این بهترین گزینه است. البته اگر به روابط خانوادگی معمولی و استاندارد با همه مزایا و معایب آن علاقه دارید و نه بیشتر، این گزینه خوبی است.
آمادگی برای زندگی خانوادگی

بنابراین، دوست عزیز، برای حل و یا حتی بهتر، اجتناب از تمام مشکلات ذکر شده در بالا و سایر مشکلات خانوادگی، آماده سازی فرد برای زندگی خانوادگی بسیار مهم است. آمادگی جوانان برای تشکیل خانواده نیز در حوزه نگاه روانشناسی خانواده قرار می گیرد. هیچ کاری نمی توانید انجام دهید تا خوب انجام دهید - آن را آموزش ندهید. اما آمادگی برای زندگی خانوادگی به چه معناست؟ این بدان معناست که جوانان با مشاهده روابط والدین خود، که معمولاً تنها نمونه زندگی خانوادگی آنهاست، بسیار بیشتر از آنچه در مورد خود می دانند، یاد می گیرند. و می دانیم که برخی از والدین الگوهای بسیار منفی برای فرزندان خود قرار می دهند. طبیعتاً اگر جوانان در خانواده های نمونه زندگی می کنند که در آن همه به یکدیگر احترام بگذارند و در آن همه خوشحال باشند، الگو گرفتن از پدر و مادر نه تنها ممکن است، بلکه ضروری است. اما به نظر من نه تنها در افکار ما، در جامعه ما خانواده های مرفه زیادی وجود ندارد، بنابراین سیب از درخت سیب فرار می کند، یعنی برای اینکه اشتباه پدر و مادرشان، جوانان همه را مرتکب نشوند. ظرافت های زندگی خانوادگی را باید از راه های دیگر شناخت، از جمله ارتباط با متخصصان در این زمینه. سپس آنها برای این زندگی آماده می شوند و خانواده ای خوب، دوستانه و قوی ایجاد می کنند که در آن همه خوشحال خواهند شد.

به طور کلی، خوانندگان عزیز، بسیاری از موارد در زندگی شما، از جمله خانواده، به نظام ارزشی شما بستگی دارد. برای آن دسته از افرادی که خانواده برای آنها مهم است - آنها با مطالعه روانشناسی خانواده هر آنچه را که باید در مورد خانواده و زندگی خانوادگی بدانند پی خواهند برد. و کسانی که خانواده برایشان ارزشی ندارد، احتمالاً قبلاً حتی این سطور را هم نخوانده بودند. ما همیشه به آنچه برای ما مهم و با ارزش است حداکثر توجه را می کنیم ، بنابراین آمادگی برای زندگی خانوادگی در درجه اول به ارزش هایی بستگی دارد که به آنها پایبند هستیم. به خود و دیگران نزدیک شوید - ببینید چه چیزی برای شما و آنها مهم است، شما و آنها بیشتر توجه خود را معطوف می کنید. بنابراین متوجه خواهید شد که چه نوع فردی هستید، برای مثال، چگونه همسر یا همسر بالقوه شما می تواند برای زندگی خانوادگی آماده شود.

و برای اینکه بفهمید یک خانواده چیست - یک خانواده خوب و شاد و چقدر می تواند برای شما ارزشمند باشد - باید قبل از هر چیز تا حد امکان در مورد یک زندگی خانوادگی خوب به طرق مختلف بدانید. برای یادگیری منبع و ثانیاً این مقدار را با مقادیر دیگر مقایسه کنید تا بفهمید چه چیزی برای شما بهترین است. فقط با آگاهی از قیمت های مختلف و داشتن فرصت مقایسه آنها با یکدیگر - می توانید بهترین را برای خود انتخاب کنید، آنچه را که واقعاً نیاز دارید انتخاب کنید.

روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)