khonehman
یک شنبه 30 بهمن 1401, 11:01 صبح
روانشناسی خانواده: آنچه در مورد والدین خود نمی دانید خانواده من گنج من هستند. مجموعه ای از وضعیت ها، نقل قول ها و کلمات قصار در مورد خانواده در زندگی خانوادگی صبر اصلی
برخی از زوجین در دام رابطه می افتند که در آن با سوء تفاهم، تمسخر و تحقیر شریک زندگی خود مواجه می شوند. گاهی اوقات به تحقیر یا حتی خشونت می رسد. و همیشه در چنین شرایطی، هر جفت فقط دو گزینه دارد:
روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)
با هم باشید و سعی کنید چیزی را در رابطه خود تغییر دهید. آنها را بازگردانید و به این ترتیب ازدواج را نجات دهید.
همه چیز را به جهنم بفرستید و طلاق دهید به امید زندگی بهتر و از کسی.
باشد به نظر می رسد طلاق در این شرایط بهینه ترین و ساده ترین تصمیم . با این حال، معایب خود را دارد:
واکنش همسر سابق به طلاق
واکنش کودکان به طلاق
فرزندان سنگ بنای طلاق هستند. بسیاری از اختلافات به دلیل حضانت فرزند، حق ملاقات با او است.
طلاق گاهی اوقات یکی از والدین یا هر دو را درگیر می کند و به منبع استرس تبدیل می شود.
بسیاری از مردم هنگام تلاش برای ایجاد روابط بین المللی و جدید دچار ضرر می شوند.
برخی از افرادی که به دنبال طلاق هستند نمی توانند شریک دیگری پیدا کنند. آنها می دانند که منتظر تنهایی هستند.
بسیاری از کسانی که در ازدواج با مشکلاتی روبرو هستند، ناگهان متوجه میشوند که همان کاستیها را در روابط جدید به همراه دارند.
افرادی که با فردی ازدواج کرده اند که از نظر جسمی، اخلاقی یا وابسته به یک فرد – الکل یا مواد مخدر – بوده است، متوجه می شوند که شریک جدیدی با مشکلات مشابه انتخاب کرده اند.
بسیاری از ازدواجهایی که در آستانه فروپاشی قرار دارند، هنوز هم قابل بازیابی هستند - اگر بدانید مشکلات از کجا میآیند. مثلا:
انتظارات . قبل از ازدواج برخی از زوج ها تصویری از افسانه های هالیوود برای کودکان تقریبی است: "آنها همیشه با خوشحالی زندگی کردند ...". او امیدوار بود که احساسات عاشقانه اش برای نیمه دومش برای همیشه باقی بماند. و هنگامی که این احساس به نیاز به ارتباط طولانی مدت تبدیل شد، او به این نتیجه رسید که مشکلی برای او وجود دارد.
همکاری . بسیاری از همسران نمی دانند که یک ازدواج خوب مستلزم تلاش مداوم است.
نقش ها شاید همسران از دوران کودکی عقاید متفاوت و ناسازگاری در مورد نقش زن و شوهر به ارث برده اند.
مدل سازی . همسران اغلب تصویر ازدواج خود را با توجه به تشبیهات خانواده ای که در آن بزرگ شده اند ترسیم می کنند. اما نمونه خانواده او همیشه الگوی خوبی نیست.
بسیاری از این مشکلات با ارتباطات فشرده، شفافیت نیات و همچنین تمایل به تغییر وضعیت برطرف می شوند.
اما زوج هایی هستند که توانسته اند بر مشکلات جدی مانند اعتیاد به الکل، خیانت، آزار کلامی، بی توجهی عاطفی، افسردگی و غیره غلبه کنند. به نظر می رسد، اینجا بهترین راه برای طلاق است. اما این زوج ها پس از زنده ماندن و غلبه بر سرزندگی، به مرور زمان ازدواج خود را خوشحال می کنند.
پس از صرف زمان و تلاش زیاد، برای رهایی از مشکلات، بهبود روابط و نجات ازدواج تلاش کردند. آنها تمام راه را برای زندگی شخصی شاد خود جنگیدند، حتی اگر ازدواج آنها ظاهراً واسطه شده بود.
کسانی که متاهل بودند، به طور کلی، طلاق را تایید نمی کنند. آنها نگران سرنوشت فرزندان پس از طلاق هستند. آنها متقاعد شده اند که طلاق مجموعه ای از مشکلات خود را به همراه خواهد داشت.
در بیشتر موارد، عزم راسخ برای ماندن در ازدواج به زوج کمک می کند تا از طلاق اجتناب کنند و به نقطه ای برسند که بتوانند بگویند ازدواجشان موفق بوده است.
هیچ چیز شگفت انگیزی در این واقعیت وجود ندارد که در زمان ما خوشبختی یک خانواده تمام عیار بسیار نادر شده است. علم خانواده سازی فراموش شده است. مانند یک صنعت باستانی است. فرض کنید روزی روزگاری قبایل آزتک شروع به ساختن دیوارهایی از سنگ های عظیم کردند. اکنون هر کسی می تواند چنین سنگ هایی را بردارد، بنابراین، چنین دیواری وجود ندارد که کسی بسازد. همچنین فراموش شده و قوانین تشکیل خانواده.
تفاوت صنایع باستانی در این است که دیوار سنگی را می توان با بتن جایگزین کرد. اگر چه نه چندان طولانی، اما در خدمت خواهد بود. اما من چیزی برای جایگزینی خانواده ندارم. برخی ممکن است به تنهایی خوشحال باشند. اشکال دیگر اتحاد دو نفر نشان داده است که آنها برای یک خانواده سنتی مناسب نیستند.
نسبت به سایر اشکال خانواده مزایای زیادی دارد روابط عاشقانه : امکان شاد کردن همه اعضای خانواده، توانایی حفظ عشق برای مدت طولانی، فرصت تربیت فرزندان با شخصیت کامل و هماهنگ.
چرا ما در مورد احتمال صحبت می کنیم - زیرا هر کسب و کار من برای نابود کردن آزاد است. اما حداقل در خانواده شانس دریافت همه این مزایا وجود دارد، بالاترین کالاها برای یک فرد مقرون به صرفه است. و در شکلی از رابطه مانند "ازدواج مهمان"، " ازدواج مدنی "، "ازدواج" همجنس، هزاران بار کمتر احتمال دارد.
برای ایجاد یک خانواده، باید بدانید که چگونه آن را ایجاد کنید. این علم بزرگ و جدی است. در این درس به برخی از نکات کلیدی در هنر خانواده سازی خواهیم پرداخت.
هدف اصلی زندگی خانوادگی
اگر از جوانانی که هنوز ازدواج نکرده اند بپرسید که هدف از تشکیل خانواده چیست، به احتمال زیاد چیزی شبیه به این پاسخ خواهند داد: "خب، هدف چیست؟ دو نفر که همدیگر را دوست دارند، هستند و می خواهند با هم باشند! "
در اصل جواب خوب است. تنها مشکل این است که از "با هم بودن" تا "توانایی با هم بودن" فاصله زیادی وجود دارد. اگر خانواده ای را تنها با هدف "با هم بودن" ایجاد کنید، تقریباً اجتناب ناپذیر است که لحظه ای وجود داشته باشد که در بسیاری از فیلم ها به نمایش درآید. او و او در یک تخت دراز می کشند، او می خوابد، و او فکر می کند. و بنابراین، با نگاه کردن به بدن خواب در نزدیکی، تعجب می کند: "این شخص این کار را به طور کامل با دیگری انجام می دهد؟ چرا من باید با او باشم؟" و نمی تواند پاسخی را پیدا کند. این لحظه ممکن است در ده سال ازدواج فرا برسد، شاید زودتر، اما خواهد آمد. سوال "چرا؟" من به ارتفاع کامل و بلند تو خواهم رفت. اما دیر خواهد شد. این سوال باید قبلا مطرح می شد.
تصور کنید، شما یک دوست دارید. این شخص به شما علاقه مند است. به او پیشنهاد می دهید که او را به سفر ببرید. اگر او موافقت کند، طبیعتاً هدف سفر را حذف خواهید کرد - از بین مکان های مختلفی که می توانید به آنجا بروید، خود را به عنوان دو مکان جذاب انتخاب می کنید.
این اتفاق می افتد که مردم آنقدر با یکدیگر خوب هستند که آماده هستند در هر نوبتی در هواپیما، کشتی بخار یا قطار بنشینند. و در نوع خود زیباست. اما چه شانسی وجود دارد که این هواپیما، کشتی بخار یا قطار شما را به همان مکان خوبی که می توانید عمداً بروید، ببرد؟ شاید در نهایت در ساحل گانگستری قرار بگیرید، جایی که دوست شما فقط می کشد و آیا شما تنها خواهید بود؟ از این گذشته، زندگی واقعی پر از خطر است. برخلاف رویاها،
زندگی خانوادگی نیز مانند یک سفر است. چگونه می توانید بدون هیچ هدفی به سراغ آن بروید؟ هدف نه تنها باید باشد، بلکه باید اساسی و قابل توجه باشد تا تمام زندگی خود را به این هدف ادامه دهید. در غیر این صورت، پس از چند بار به این هدف خواهید رسید - و به طور خودکار سفر مشترک شما به پایان می رسد. آیا پس از موفقیت به هدف جدیدی دست خواهید یافت و آیا این شخص موافقت می کند که به سفر جدیدی برود - این یک سوال دیگر است.
به همین دلیل، یکی دیگر از اهداف مشترک زندگی خانوادگی - زایمان و تربیت فرزندان - ممکن است حتی هدف اصلی نباشد. شما به دنیا می آورید، بچه ها را بزرگ می کنید و به محض اینکه آنها بالغ می شوند، ازدواج شما به پایان می رسد. او کار خود را انجام داد. می تواند به طلاق ختم شود یا به عنوان یک جسد زنده وجود داشته باشد... یک خانواده واقعی، به لطف هدف درست، هرگز جسد نمی شود.
اهداف در سفر کاملاً ضروری هستند و دلیل دیگری نیز دارد. در حالی که شما هدف سفر را تعیین نمی کنید، متوجه نخواهید شد که ماهواره شما باید چه ویژگی هایی داشته باشد. اگر می خواهید، فرض کنید، با هدف تعطیلات ساحلی، یک فرد با استعداد و مهارت مناسب شما خواهد بود. اگر در خودکشی های شهرهای قدیمی - با دیگران. اگر به پیاده روی در کوه می روید - سوم. در غیر این صورت، در ساحل حوصله تان سر خواهد رفت، هیچ ماشینی در سفر در شهرها وجود نخواهد داشت و در کوهستان با یک همراه غیرقابل اعتماد می توانید بمیرید.
بدون دانستن هدف زندگی خانوادگی، نمی توانید به درستی از شریک مورد نظر قدردانی کنید. چقدر خوب است که با آنچه تعیین شده است برخورد کند؟ "پسندیدن" کاملا ضروری است، اما یک انتخاب کافی نیست. چه بسیار ناامیدی ها، زندگی های شکسته به دلیل یک باور نادرست، در رابطه عشق با عقل - آتاویسم زشت! برعکس: بدون استفاده از عقل، عشق نجات نخواهد داد.
بنابراین، هدف هفت چیست؟
بالاترین هدف خانواده عشق است.
بله، خانواده مدرسه عشق است. در این خانواده سال به سال عشق در حال افزایش است. بنابراین، خانواده نهادی ایده آل برای دستیابی به اهداف واقعی خود، برای دستیابی به تنها معنای واقعی زندگی - عشق واقعی است.
همانطور که قبلاً گفتیم، به عقیده بسیاری از روانشناسان، عشق پس از 10-15 سال زندگی زناشویی شروع می شود. ما این ارقام را جدی نخواهیم گرفت، زیرا همه افراد متفاوت هستند و اندازه گیری عشق چندان آسان نیست. معنای این اعداد این است که عشق در خانواده حاصل می شود و نه بلافاصله.
همانطور که میخائیل سوتن گفت، "زندگی واقعی، این زندگی یک فرد در رابطه با عزیزانش است: یک فرد جنایتکار است، یا در جهت عقل، یا در جهت بهترین غریزه." به زبان ساده، یک فرد تقریباً همیشه خودخواه است. او این فرصت را دارد که فقط از خودش مراقبت کند. زندگی در ارتباط نزدیک با افراد دیگر باعث می شود که در مورد دیگران فکر کنند، گاهی اوقات منافع خود را به خاطر منافع دیگران قربانی می کنند. و نزدیکترین ارتباط بین همسران است. یک نفر را از نزدیک با همه کاستی هایش می شناسیم و با وجود کاستی هایش سعی می کنیم همچنان به او عشق بورزیم. علاوه بر این، ما تلاش می کنیم تا او را مانند خودمان دوست داشته باشیم و بر جدایی "من" و "تو" غلبه کنیم، زیرا یاد گرفته ایم که از موقعیت "ما" فکر کنیم. برای این کار باید بر غرور خود، بر کاستی آنها غلبه کنیم.
حکیم قدیم گفت: با بنیاد منکر مجادله مکن. وقتی همسران یک هدف دارند، توافق با یکدیگر برای آنها بسیار آسان تر است: آنها دارای یک پایه هستند. و بر چه اساسی! اگر معیار همه اعمال کوچک و بزرگ ما این باشد که آیا به حسب عشق انجام می دهیم یا نه و آیا عمل ما منجر به افزایش یا کاهش عشق می شود، واقعاً آن را زیبا و عاقلانه انجام می دهیم.
هنگامی که ما شروع به درک درست چیزها می کنیم، متوجه می شویم که جهان به طور جدایی ناپذیر به هم پیوند خورده، زیبا و هماهنگ است: هدف خانواده کاملاً با هدف زندگی انسان سازگار است! بنابراین خانواده برای کمک به فرد در رسیدن به هدف اصلی خود اختراع شد. خداوند مردم را به زن و مرد تقسیم کرد تا دوست داشتن یکدیگر را برای ما آسان تر کند.
خانواده دو بزرگسال می سازد
فقط دو فرد بالغ و مستقل می توانند یک خانواده ایجاد کنند. یکی از شاخص های بزرگسالی، وابستگی به والدین است، بیش از جدایی از آنها.
ما نه تنها در مورد اعتیاد فیزیکی، بلکه مهمتر از همه، در مورد اعتیاد روانی صحبت می کنیم. اگر حداقل یک نفر از نظر عاطفی به یکی از والدین وابسته است، هفت نفر کامل را تشکیل دهید. شکست می خورد. به خصوص مشکلات بزرگی در پسران و دختران مادران مجرد ایجاد می شود: مادران مجرد اغلب یک ارتباط قوی و دردناک برقرار می کنند و حتی پس از ثبت نام فرزند خود را رها نمی کنند.
کارکردهای اصلی خانواده
دوست داشتن و دوست داشته شدن - این نیاز اصلی یک فرد است. و اجرای آن در خانواده آسان است. اما برای سعادت خانواده باید نیازهای دیگری را به همسران تحمیل کرد که برآورده شدن آنها مربوط به کارکردهای خانواده است. کارکردهای خانواده کاملاً مشخص است که در آن وظایفی مانند تولد و آموزش فرزندان، ارضای نیازهای مادی خانواده (خانه، غذا، پوشاک)، حل کارهای خانگی (تعمیر، شستشو، تمیز کردن، خرید محصولات، پخت و پز و غیره) وجود دارد. .)، و همچنین، کمتر صریح، ارتباط، حمایت عاطفی از یکدیگر، اوقات فراغت است.
این اتفاق می افتد که همسران با تمرکز بر برخی کارکردهای خانواده، بقیه را از دست می دهند. این منجر به عدم تعادل و مشکلات می شود. به عنوان یک کارکرد ثانویه خانواده از این گذشته ، حتی چنین به نظر می رسد ، اوقات فراغت از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا به پر کردن تعادل "انرژی" خانواده کمک می کند. خانواده ای که در آن همه دائماً مشغول کارهای مادی و خانه هستند و این وظایف را عالی انجام می دهند، اما در کنار هم استراحت نمی کنند، ممکن است با مشکلات غیرمنتظره ای مواجه شوند.
بسیاری از محققان غربی پیشنهاد می کنند که مهمترین چیز برای حفظ روابط ارتباط است - توانایی دو نفر برای گفتگو روح به جان با یکدیگر، ابراز صادقانه و مطمئن احساسات خود و گوش دادن با دقت به دیگری و گوش دادن. جاش مک دوال، نویسنده کتاب معروف «اسرار عشق» میگوید: «یکی از شاخصهای یک رابطه سالم، ظهور تعداد زیادی عبارات بیاهمیت است که فقط برای همسران قابل درک است. به اندازه کافی عجیب، دلیل خیانت زنان اغلب نارضایتی آنها از جنبه فیزیکی ازدواج نیست، یعنی عدم ارتباط با شوهرش، نزدیکی عاطفی ناکافی.
عاطفی همکاری - این یک نوع ارتباط است که عملکرد متفاوتی دارد. همه ما هر از گاهی به حمایت عاطفی، دلداری، تایید نیاز داریم. اعتقاد بر این است که فقط زنان به یک "شانه قوی" از مردان، یک "دیوار سنگی" نیاز دارند. در واقع، شوهر نیازی به حمایت روانی همسرش ندارد. اما انواع حمایتی که مردان و زنان نیاز دارند تا حدودی متفاوت است. این تاپیک خیلی خوب و مفصل است. این موضوع در کتاب «مردان مریخ، زنان زهره» نوشته جان گری آمده است.
نقش جنسیت در زندگی خانوادگی
در روابط "سبک"، رابطه جنسی به دلیل تحریک مناطق اروژن، فقط یک لذت فیزیکی است.
رابطه جنسی در ازدواج فعلی بیان عشق است، پیوند فقط دو بدن نیست، بلکه در سطحی و روح است. لینگ عشق معنوی در ازدواج زیبا، او مانند یک دعا به نظر می رسد، به لطف خدا در دعا و دعا برای یکدیگر. لذت جنسی در یک رابطه "سبک" با لذت ازدواج قابل مقایسه نیست.
اما به خودی خود، ثبت ازدواج هنوز تضمینی برای دریافت کامل این خوشبختی زوجین نیست. اگر قبل از ازدواج قانونی برای مدت طولانی "تمرین" در رابطه جنسی غیرمسئولانه، و همیشه - با افرادی که دوستشان دارند، مهارت های خاصی را ثابت کرده اند، این افراد به این واقعیت عادت کرده اند که رابطه جنسی یک چیز کاملاً ثابت است. آیا آنها قادر به بازسازی داخلی، کشف ارتفاعات جدید شادی خواهند بود؟ هرچه مدت بیشتری خارج از ازدواج بوده باشند، احتمال آن بیشتر می شود.
اتحاد افراد دوست داشتنی نه تنها یک فرآیند فیزیکی، بلکه یک فرآیند معنوی نیز هست. بنابراین نقش فیزیولوژی در قالب «بازی» شیردهی چندان زیاد نیست. این افسانه که سازگاری جنسی یکی از لحظات اساسی برای ایجاد خانواده است توسط متخصصان جنسی متولد نشده است. سکسولوژیست های با تجربه و وظیفه شناس که نگران شواهدی از اهمیت حرفه خود نیستند، سازگاری جنسی را مانند مکان می دانند. در اینجا چیزی است که ولادیمیر فریدمن متخصص جنسی می گوید:
"تنظیم علت با نتیجه غیرممکن است. رابطه جنسی هماهنگ نتیجه عشق واقعی است. همسران عاشق می توانند و تقریباً همیشه (در صورت عدم وجود بیماری ها و در دسترس بودن دانش مربوطه) در رختخواب به هماهنگی برسند.
علاوه بر این، تنها احساسات متقابل می تواند رضایت در رابطه جنسی را برای چندین سال حفظ کند. عشق یک نتیجه نیست، بلکه علت (شرط اصلی) رضایت صمیمی است. میل به دادن، و نه گرفتن، آن را به حرکت در می آورد. برعکس، "عشق" ناشی از رابطه جنسی اغوا کننده اغلب یک واهی کوتاه مدت است - یکی از دلایل اصلی نابودی خانواده هایی که در آن همسران یاد نگرفته اند که رضایت فیزیکی واقعی را به یکدیگر بدهند.
از سوی دیگر، هماهنگی صمیمی عشق را دوست دارد، که نمی فهمد ممکن است همه چیز را از دست بدهد. دستیابی به ارگاسم خارج از ازدواج بدون احساسات عمیق زمانی که شریک زندگی فقط می خواهند لذت ببرند، وابستگی جنسی ایجاد می کند.
بده، عشق شعار اصلی است!
شما می توانید برای مدت طولانی در مورد میزان این نیروی جاذبه جنسی بحث کنید. در واقع، افرادی با ساختار جنسی ضعیف، متوسط و قوی وجود دارند. به سادگی، اگر نیازها و فرصت ها در خانواده با هم منطبق باشد، و در غیر این صورت، تنها عشق می تواند به یافتن یک سازش معقول کمک کند. ،
سول گوردون، روانشناس و مدیر مطالعه خانواده و آموزش، می گوید که بر اساس نتایج تحقیقات او، جنسیت تنها جایگاه نهم را در میان ده جنبه مهم روابط می گیرد، در پس ویژگی هایی که بسیاری از آنها مراقبت هستند. ارتباط، حس شوخ طبعی جایگاه اول را عشق می گیرد.
روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)
روانشناسان آمریکایی حتی محاسبه کردند که همسران کمتر از 0.1 درصد از زمان را در موقعیت بازی های جنسی سپری می کنند. کمتر از هزار است!
صمیمیت در زندگی خانوادگی یک ابراز گرانبها از عشق است، اما نه تنها ابراز عشق و علاوه بر این، نه مهمترین آن. خانواده می تواند کامل، شاد، بدون تصادف مطلق تمام پارامترهای فیزیولوژیکی باشد. بدون عشق - نه. بنابراین، ناسازگاری جنسی به معنای بیشتر از دست دادن برای کوچکتر است - به معنای از دست دادن بیشتر برای کوچکتر است. فرد به طور طبیعی قبل از ازدواج تمایل به رابطه جنسی با یکی از عزیزان خود دارد، اما رفتار واقعی عاشقانه در ازدواج منتظر خواهد ماند.
چه لحظه ای خانواده شروع می شود
وضعیت های مختلفی در زندگی وجود دارد ... و با این حال برای اکثر مردم، خانواده از لحظه ثبت نام دولتی شروع می شود.
ثبت دولتی دو جنبه مفید دارد. اول، به رسمیت شناختن قانونی ازدواج شما. این امر سؤالات مهمی را در مورد پدری فرزندان مشترکاً تحت مالکیت، در مورد ارث، تسکین می دهد.
جنبه دوم شاید حتی مهمتر باشد. این توافق رسمی، مردمی، شفاهی و کتبی شما برای زن و شوهر بودن برای یکدیگر است.
اغلب ما قدرت کلماتی را که به زبان می آوریم دست کم می گیریم. ما فکر می کنیم: "سگ پارس می کند - باد پوشیده است." و در واقع: "کلمه گنجشک نیست، پرواز خواهد کرد - تو نمی توانی جلو بیایی." و «آنچه با قلم نوشته شده، با تبر نتراشید».
چگونه در طول تاریخ بشریت، مردم تعهدات متقابل را تضمین کرده اند؟ یک کلمه، قول در توافق متقابل. کلمات نوعی بیان فکر هستند. و افکار، همانطور که می دانید، مادی می شوند. قدرت فکر وجود دارد. خود قول، به ویژه در نوشتار، در حال کشف قدرت خود است. به عنوان مثال، اگر قول بدهید که یک عادت بد را تکرار نکنید، تکرار آن بسیار راحت تر خواهد بود. وقفه قبل از تکرار اتفاق می افتد. و اگر به قول خود عمل نکنید - احساس گناه بسیار قوی خواهد بود.
سوگند دو نفره در شکل رسمی، عامیانه، شفاهی و کتبی قدرت بیشتری دارد. در کلماتی که در هنگام ثبت نام گفته می شود صدای بلندی وجود ندارد، اما اگر به آن فکر کنید، اینها کلمات بسیار جدی هستند.
اگر، فرض کنید، هنگام ثبت نام از ما پرسیده شود: "آیا موافقی، تاتیانا، شب را با ایوان در یک تخت بگذرانی و در زمانی که حوصله ات را سر نمی بری لذت مشترک ببری"؟ سپس، البته، هیچ چیز وحشتناکی در این تعهد رخ نخواهد داد.
اما از ما می پرسند که آیا قبول داریم زن یکدیگر را بگیریم! این یک چیز عالیست!
تصور کنید، برای ورود به بخش ورزش آمده اید. و در آنجا به آنها گفته می شود: "ما یک باشگاه ورزشی جدی داریم، ما برای نتیجه کار می کنیم. فقط در صورتی که تعهدات کتبی داشته باشید جز مقام سوم جام جهانی یا المپیاد، شما را می گیریم." شاید شما قبل از امضا فکر کنید. در مورد اینکه برای دستیابی به چنین نتایجی چقدر و برای چه مدت باید کار کنید.
الزام به همسر بودن (شوهر) و نه یک فرد کامل، اما این، زندگی، با عیب و نقص، دقیقاً همان کاری است که ما بیشتر از فردی که از مردم حمایت می کند، انجام می دهیم. اما پاداش ما بسیار بهتر از جلال و جلال طلایی خواهد بود...
مراسم عروسی مدرن صد سال پیش توسط کمونیست ها به عنوان جایگزینی برای رمز و راز ازدواج که توسط آنها نابود شد ایجاد شد. و چه چیزی در زرادخانه کمونیست ها وجود داشت که عشق جا بیفتد؟ مشکلی نیست بنابراین، تمام این مراسم، عبارات استاندارد آن واقعا دیوانه و مضحک به نظر می رسد. یکی از دوستانم در عروسی شاهد بود. مسئول ثبت احوال می گوید: جوان برو جلو. بعد دوستم به من گفت: "خب من خودم را پیر نمی دانم" ... سپس سه نفر آمدند ...
اما در پشت همه این لحظات خنده دار، احمقانه یا کسل کننده، لازم است به جوهره ثبت ازدواج نگاهی بیندازیم که قدرت و اراده افراد دوست داشتنی را که واقعاً تمام زندگی خود را با هم نگه می دارند و موانعی در تقلب را تقویت می کند. در آینده.
این موانع برداشته می شود. اما با این حال، آنها به ما کمک می کنند تا بر نقاط ضعف خود غلبه کنیم.
ازدواج چیست
ازدواج. زوج های کلیسای ارتدکس مجاز هستند که ازدواج آنها قبلاً توسط دولت ثبت شده است. این به این دلیل است که تا سال 1917، کلیسا تعهدات بیشتری را در رابطه با ثبت تولد، ازدواج، مرگ انجام می داد. از آنجایی که مراسم ثبت نام به اداره ثبت احوال منتقل می شود، به منظور جلوگیری از سردرگمی، کلیسا از آنها خواست تا ازدواج کنند.
در ازدواج زیبایی وجود دارد که عظمت آن از ثبت دولتی محروم است. اما اگر می خواهید فقط برای این زیبایی بیرونی وصل شوید، به نظر من بهتر است این کار را نکنید. شاید با گذشت زمان عمیقاً از ازدواج آگاه شوید و سپس بتوانید واقعاً آگاهانه ازدواج کنید. به هر حال، این یک فرآیند بیرونی نیست، بلکه نیاز به مشارکت ذهنی و روحی شما دارد.
من به سختی می توانم بخش کوچکی از ارزش یک عروسی را برجسته کنم. فقط چند لحظه را یادداشت می کنم.
برخلاف دولت، کلیسا به مسائل عشق و ازدواج اولویت می دهد. بنابراین، راز ازدواج بسیار جدی و رسمی است. این واقعاً برای همه اعضای کلیسا شادی بزرگی است.
به طور کلی باکره رفت. از این رو، کلیسا شاهکار روستیننس او را ارج می نهد و به عنوان پیروز بر احساسات او، تاج سلطنتی را تاج می گذارد. که شور می دهد، آن غلام. هر که شور را شکست دهد، برای خود پادشاه و جانش. لباس و چادر سفید بر پاکی عروس تاکید دارد.
اما در عین حال، کلیسا درک می کند که این ازدواج چقدر دشوار است. کلیسا در مورد نیروهای مرئی و مهمتر از همه نامرئی می داند که سعی خواهند کرد این ازدواج را از بین ببرند. جای تعجب نیست که ضرب المثل روسی هشدار می دهد: "ایدوچه در جنگ، دعا کن؛ بت در دریا، دو بار دعا کن؛ می خواهم ازدواج کنی، صبح نماز بخوان. " و این حق را داشته باشید که فقط یک نفر می تواند نیروهای شیطان نامرئی را نابود کند. کلیسا در مراسم راز ازدواج به متاهلین برکت خداوند را به عنوان نیرویی که محبت آنها را تقویت و حفظ می کند اعطا می کند. این ازدواج واقعاً بهشت است. به همین دلیل است که ازدواج یک راز نیست، بلکه یک راز است، یعنی یک راز و معجزه.
در کلمات دعاهایی که در طول عروسی خوانده می شود، کلیسا برای همسران آنچنان برکات بزرگی را آرزو می کند که حتی نزدیکترین بستگان آنها را آرزوی ازدواج نمی کند.
کلیسا معتقد است که ازدواج چیزی است که فراتر از مرگ است. مردم با زندگی زناشویی در بهشت زندگی نمی کنند، اما نوعی ارتباط، نوعی صمیمیت بین زن و شوهر را می توان در آنجا حفظ کرد.
برای تاج گذاری، باید تعمید بگیرید، به خدا ایمان داشته باشید، به کلیسا اعتماد کنید. و خوشحالی بزرگ برای عروسی ها، اگر مؤمنان زیادی داشته باشند که می توانند برای آنها دعا کنند.
برخی از زوجین در دام رابطه می افتند که در آن با سوء تفاهم، تمسخر و تحقیر شریک زندگی خود مواجه می شوند. گاهی اوقات به تحقیر یا حتی خشونت می رسد. و همیشه در چنین شرایطی، هر جفت فقط دو گزینه دارد:
روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)
با هم باشید و سعی کنید چیزی را در رابطه خود تغییر دهید. آنها را بازگردانید و به این ترتیب ازدواج را نجات دهید.
همه چیز را به جهنم بفرستید و طلاق دهید به امید زندگی بهتر و از کسی.
باشد به نظر می رسد طلاق در این شرایط بهینه ترین و ساده ترین تصمیم . با این حال، معایب خود را دارد:
واکنش همسر سابق به طلاق
واکنش کودکان به طلاق
فرزندان سنگ بنای طلاق هستند. بسیاری از اختلافات به دلیل حضانت فرزند، حق ملاقات با او است.
طلاق گاهی اوقات یکی از والدین یا هر دو را درگیر می کند و به منبع استرس تبدیل می شود.
بسیاری از مردم هنگام تلاش برای ایجاد روابط بین المللی و جدید دچار ضرر می شوند.
برخی از افرادی که به دنبال طلاق هستند نمی توانند شریک دیگری پیدا کنند. آنها می دانند که منتظر تنهایی هستند.
بسیاری از کسانی که در ازدواج با مشکلاتی روبرو هستند، ناگهان متوجه میشوند که همان کاستیها را در روابط جدید به همراه دارند.
افرادی که با فردی ازدواج کرده اند که از نظر جسمی، اخلاقی یا وابسته به یک فرد – الکل یا مواد مخدر – بوده است، متوجه می شوند که شریک جدیدی با مشکلات مشابه انتخاب کرده اند.
بسیاری از ازدواجهایی که در آستانه فروپاشی قرار دارند، هنوز هم قابل بازیابی هستند - اگر بدانید مشکلات از کجا میآیند. مثلا:
انتظارات . قبل از ازدواج برخی از زوج ها تصویری از افسانه های هالیوود برای کودکان تقریبی است: "آنها همیشه با خوشحالی زندگی کردند ...". او امیدوار بود که احساسات عاشقانه اش برای نیمه دومش برای همیشه باقی بماند. و هنگامی که این احساس به نیاز به ارتباط طولانی مدت تبدیل شد، او به این نتیجه رسید که مشکلی برای او وجود دارد.
همکاری . بسیاری از همسران نمی دانند که یک ازدواج خوب مستلزم تلاش مداوم است.
نقش ها شاید همسران از دوران کودکی عقاید متفاوت و ناسازگاری در مورد نقش زن و شوهر به ارث برده اند.
مدل سازی . همسران اغلب تصویر ازدواج خود را با توجه به تشبیهات خانواده ای که در آن بزرگ شده اند ترسیم می کنند. اما نمونه خانواده او همیشه الگوی خوبی نیست.
بسیاری از این مشکلات با ارتباطات فشرده، شفافیت نیات و همچنین تمایل به تغییر وضعیت برطرف می شوند.
اما زوج هایی هستند که توانسته اند بر مشکلات جدی مانند اعتیاد به الکل، خیانت، آزار کلامی، بی توجهی عاطفی، افسردگی و غیره غلبه کنند. به نظر می رسد، اینجا بهترین راه برای طلاق است. اما این زوج ها پس از زنده ماندن و غلبه بر سرزندگی، به مرور زمان ازدواج خود را خوشحال می کنند.
پس از صرف زمان و تلاش زیاد، برای رهایی از مشکلات، بهبود روابط و نجات ازدواج تلاش کردند. آنها تمام راه را برای زندگی شخصی شاد خود جنگیدند، حتی اگر ازدواج آنها ظاهراً واسطه شده بود.
کسانی که متاهل بودند، به طور کلی، طلاق را تایید نمی کنند. آنها نگران سرنوشت فرزندان پس از طلاق هستند. آنها متقاعد شده اند که طلاق مجموعه ای از مشکلات خود را به همراه خواهد داشت.
در بیشتر موارد، عزم راسخ برای ماندن در ازدواج به زوج کمک می کند تا از طلاق اجتناب کنند و به نقطه ای برسند که بتوانند بگویند ازدواجشان موفق بوده است.
هیچ چیز شگفت انگیزی در این واقعیت وجود ندارد که در زمان ما خوشبختی یک خانواده تمام عیار بسیار نادر شده است. علم خانواده سازی فراموش شده است. مانند یک صنعت باستانی است. فرض کنید روزی روزگاری قبایل آزتک شروع به ساختن دیوارهایی از سنگ های عظیم کردند. اکنون هر کسی می تواند چنین سنگ هایی را بردارد، بنابراین، چنین دیواری وجود ندارد که کسی بسازد. همچنین فراموش شده و قوانین تشکیل خانواده.
تفاوت صنایع باستانی در این است که دیوار سنگی را می توان با بتن جایگزین کرد. اگر چه نه چندان طولانی، اما در خدمت خواهد بود. اما من چیزی برای جایگزینی خانواده ندارم. برخی ممکن است به تنهایی خوشحال باشند. اشکال دیگر اتحاد دو نفر نشان داده است که آنها برای یک خانواده سنتی مناسب نیستند.
نسبت به سایر اشکال خانواده مزایای زیادی دارد روابط عاشقانه : امکان شاد کردن همه اعضای خانواده، توانایی حفظ عشق برای مدت طولانی، فرصت تربیت فرزندان با شخصیت کامل و هماهنگ.
چرا ما در مورد احتمال صحبت می کنیم - زیرا هر کسب و کار من برای نابود کردن آزاد است. اما حداقل در خانواده شانس دریافت همه این مزایا وجود دارد، بالاترین کالاها برای یک فرد مقرون به صرفه است. و در شکلی از رابطه مانند "ازدواج مهمان"، " ازدواج مدنی "، "ازدواج" همجنس، هزاران بار کمتر احتمال دارد.
برای ایجاد یک خانواده، باید بدانید که چگونه آن را ایجاد کنید. این علم بزرگ و جدی است. در این درس به برخی از نکات کلیدی در هنر خانواده سازی خواهیم پرداخت.
هدف اصلی زندگی خانوادگی
اگر از جوانانی که هنوز ازدواج نکرده اند بپرسید که هدف از تشکیل خانواده چیست، به احتمال زیاد چیزی شبیه به این پاسخ خواهند داد: "خب، هدف چیست؟ دو نفر که همدیگر را دوست دارند، هستند و می خواهند با هم باشند! "
در اصل جواب خوب است. تنها مشکل این است که از "با هم بودن" تا "توانایی با هم بودن" فاصله زیادی وجود دارد. اگر خانواده ای را تنها با هدف "با هم بودن" ایجاد کنید، تقریباً اجتناب ناپذیر است که لحظه ای وجود داشته باشد که در بسیاری از فیلم ها به نمایش درآید. او و او در یک تخت دراز می کشند، او می خوابد، و او فکر می کند. و بنابراین، با نگاه کردن به بدن خواب در نزدیکی، تعجب می کند: "این شخص این کار را به طور کامل با دیگری انجام می دهد؟ چرا من باید با او باشم؟" و نمی تواند پاسخی را پیدا کند. این لحظه ممکن است در ده سال ازدواج فرا برسد، شاید زودتر، اما خواهد آمد. سوال "چرا؟" من به ارتفاع کامل و بلند تو خواهم رفت. اما دیر خواهد شد. این سوال باید قبلا مطرح می شد.
تصور کنید، شما یک دوست دارید. این شخص به شما علاقه مند است. به او پیشنهاد می دهید که او را به سفر ببرید. اگر او موافقت کند، طبیعتاً هدف سفر را حذف خواهید کرد - از بین مکان های مختلفی که می توانید به آنجا بروید، خود را به عنوان دو مکان جذاب انتخاب می کنید.
این اتفاق می افتد که مردم آنقدر با یکدیگر خوب هستند که آماده هستند در هر نوبتی در هواپیما، کشتی بخار یا قطار بنشینند. و در نوع خود زیباست. اما چه شانسی وجود دارد که این هواپیما، کشتی بخار یا قطار شما را به همان مکان خوبی که می توانید عمداً بروید، ببرد؟ شاید در نهایت در ساحل گانگستری قرار بگیرید، جایی که دوست شما فقط می کشد و آیا شما تنها خواهید بود؟ از این گذشته، زندگی واقعی پر از خطر است. برخلاف رویاها،
زندگی خانوادگی نیز مانند یک سفر است. چگونه می توانید بدون هیچ هدفی به سراغ آن بروید؟ هدف نه تنها باید باشد، بلکه باید اساسی و قابل توجه باشد تا تمام زندگی خود را به این هدف ادامه دهید. در غیر این صورت، پس از چند بار به این هدف خواهید رسید - و به طور خودکار سفر مشترک شما به پایان می رسد. آیا پس از موفقیت به هدف جدیدی دست خواهید یافت و آیا این شخص موافقت می کند که به سفر جدیدی برود - این یک سوال دیگر است.
به همین دلیل، یکی دیگر از اهداف مشترک زندگی خانوادگی - زایمان و تربیت فرزندان - ممکن است حتی هدف اصلی نباشد. شما به دنیا می آورید، بچه ها را بزرگ می کنید و به محض اینکه آنها بالغ می شوند، ازدواج شما به پایان می رسد. او کار خود را انجام داد. می تواند به طلاق ختم شود یا به عنوان یک جسد زنده وجود داشته باشد... یک خانواده واقعی، به لطف هدف درست، هرگز جسد نمی شود.
اهداف در سفر کاملاً ضروری هستند و دلیل دیگری نیز دارد. در حالی که شما هدف سفر را تعیین نمی کنید، متوجه نخواهید شد که ماهواره شما باید چه ویژگی هایی داشته باشد. اگر می خواهید، فرض کنید، با هدف تعطیلات ساحلی، یک فرد با استعداد و مهارت مناسب شما خواهد بود. اگر در خودکشی های شهرهای قدیمی - با دیگران. اگر به پیاده روی در کوه می روید - سوم. در غیر این صورت، در ساحل حوصله تان سر خواهد رفت، هیچ ماشینی در سفر در شهرها وجود نخواهد داشت و در کوهستان با یک همراه غیرقابل اعتماد می توانید بمیرید.
بدون دانستن هدف زندگی خانوادگی، نمی توانید به درستی از شریک مورد نظر قدردانی کنید. چقدر خوب است که با آنچه تعیین شده است برخورد کند؟ "پسندیدن" کاملا ضروری است، اما یک انتخاب کافی نیست. چه بسیار ناامیدی ها، زندگی های شکسته به دلیل یک باور نادرست، در رابطه عشق با عقل - آتاویسم زشت! برعکس: بدون استفاده از عقل، عشق نجات نخواهد داد.
بنابراین، هدف هفت چیست؟
بالاترین هدف خانواده عشق است.
بله، خانواده مدرسه عشق است. در این خانواده سال به سال عشق در حال افزایش است. بنابراین، خانواده نهادی ایده آل برای دستیابی به اهداف واقعی خود، برای دستیابی به تنها معنای واقعی زندگی - عشق واقعی است.
همانطور که قبلاً گفتیم، به عقیده بسیاری از روانشناسان، عشق پس از 10-15 سال زندگی زناشویی شروع می شود. ما این ارقام را جدی نخواهیم گرفت، زیرا همه افراد متفاوت هستند و اندازه گیری عشق چندان آسان نیست. معنای این اعداد این است که عشق در خانواده حاصل می شود و نه بلافاصله.
همانطور که میخائیل سوتن گفت، "زندگی واقعی، این زندگی یک فرد در رابطه با عزیزانش است: یک فرد جنایتکار است، یا در جهت عقل، یا در جهت بهترین غریزه." به زبان ساده، یک فرد تقریباً همیشه خودخواه است. او این فرصت را دارد که فقط از خودش مراقبت کند. زندگی در ارتباط نزدیک با افراد دیگر باعث می شود که در مورد دیگران فکر کنند، گاهی اوقات منافع خود را به خاطر منافع دیگران قربانی می کنند. و نزدیکترین ارتباط بین همسران است. یک نفر را از نزدیک با همه کاستی هایش می شناسیم و با وجود کاستی هایش سعی می کنیم همچنان به او عشق بورزیم. علاوه بر این، ما تلاش می کنیم تا او را مانند خودمان دوست داشته باشیم و بر جدایی "من" و "تو" غلبه کنیم، زیرا یاد گرفته ایم که از موقعیت "ما" فکر کنیم. برای این کار باید بر غرور خود، بر کاستی آنها غلبه کنیم.
حکیم قدیم گفت: با بنیاد منکر مجادله مکن. وقتی همسران یک هدف دارند، توافق با یکدیگر برای آنها بسیار آسان تر است: آنها دارای یک پایه هستند. و بر چه اساسی! اگر معیار همه اعمال کوچک و بزرگ ما این باشد که آیا به حسب عشق انجام می دهیم یا نه و آیا عمل ما منجر به افزایش یا کاهش عشق می شود، واقعاً آن را زیبا و عاقلانه انجام می دهیم.
هنگامی که ما شروع به درک درست چیزها می کنیم، متوجه می شویم که جهان به طور جدایی ناپذیر به هم پیوند خورده، زیبا و هماهنگ است: هدف خانواده کاملاً با هدف زندگی انسان سازگار است! بنابراین خانواده برای کمک به فرد در رسیدن به هدف اصلی خود اختراع شد. خداوند مردم را به زن و مرد تقسیم کرد تا دوست داشتن یکدیگر را برای ما آسان تر کند.
خانواده دو بزرگسال می سازد
فقط دو فرد بالغ و مستقل می توانند یک خانواده ایجاد کنند. یکی از شاخص های بزرگسالی، وابستگی به والدین است، بیش از جدایی از آنها.
ما نه تنها در مورد اعتیاد فیزیکی، بلکه مهمتر از همه، در مورد اعتیاد روانی صحبت می کنیم. اگر حداقل یک نفر از نظر عاطفی به یکی از والدین وابسته است، هفت نفر کامل را تشکیل دهید. شکست می خورد. به خصوص مشکلات بزرگی در پسران و دختران مادران مجرد ایجاد می شود: مادران مجرد اغلب یک ارتباط قوی و دردناک برقرار می کنند و حتی پس از ثبت نام فرزند خود را رها نمی کنند.
کارکردهای اصلی خانواده
دوست داشتن و دوست داشته شدن - این نیاز اصلی یک فرد است. و اجرای آن در خانواده آسان است. اما برای سعادت خانواده باید نیازهای دیگری را به همسران تحمیل کرد که برآورده شدن آنها مربوط به کارکردهای خانواده است. کارکردهای خانواده کاملاً مشخص است که در آن وظایفی مانند تولد و آموزش فرزندان، ارضای نیازهای مادی خانواده (خانه، غذا، پوشاک)، حل کارهای خانگی (تعمیر، شستشو، تمیز کردن، خرید محصولات، پخت و پز و غیره) وجود دارد. .)، و همچنین، کمتر صریح، ارتباط، حمایت عاطفی از یکدیگر، اوقات فراغت است.
این اتفاق می افتد که همسران با تمرکز بر برخی کارکردهای خانواده، بقیه را از دست می دهند. این منجر به عدم تعادل و مشکلات می شود. به عنوان یک کارکرد ثانویه خانواده از این گذشته ، حتی چنین به نظر می رسد ، اوقات فراغت از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا به پر کردن تعادل "انرژی" خانواده کمک می کند. خانواده ای که در آن همه دائماً مشغول کارهای مادی و خانه هستند و این وظایف را عالی انجام می دهند، اما در کنار هم استراحت نمی کنند، ممکن است با مشکلات غیرمنتظره ای مواجه شوند.
بسیاری از محققان غربی پیشنهاد می کنند که مهمترین چیز برای حفظ روابط ارتباط است - توانایی دو نفر برای گفتگو روح به جان با یکدیگر، ابراز صادقانه و مطمئن احساسات خود و گوش دادن با دقت به دیگری و گوش دادن. جاش مک دوال، نویسنده کتاب معروف «اسرار عشق» میگوید: «یکی از شاخصهای یک رابطه سالم، ظهور تعداد زیادی عبارات بیاهمیت است که فقط برای همسران قابل درک است. به اندازه کافی عجیب، دلیل خیانت زنان اغلب نارضایتی آنها از جنبه فیزیکی ازدواج نیست، یعنی عدم ارتباط با شوهرش، نزدیکی عاطفی ناکافی.
عاطفی همکاری - این یک نوع ارتباط است که عملکرد متفاوتی دارد. همه ما هر از گاهی به حمایت عاطفی، دلداری، تایید نیاز داریم. اعتقاد بر این است که فقط زنان به یک "شانه قوی" از مردان، یک "دیوار سنگی" نیاز دارند. در واقع، شوهر نیازی به حمایت روانی همسرش ندارد. اما انواع حمایتی که مردان و زنان نیاز دارند تا حدودی متفاوت است. این تاپیک خیلی خوب و مفصل است. این موضوع در کتاب «مردان مریخ، زنان زهره» نوشته جان گری آمده است.
نقش جنسیت در زندگی خانوادگی
در روابط "سبک"، رابطه جنسی به دلیل تحریک مناطق اروژن، فقط یک لذت فیزیکی است.
رابطه جنسی در ازدواج فعلی بیان عشق است، پیوند فقط دو بدن نیست، بلکه در سطحی و روح است. لینگ عشق معنوی در ازدواج زیبا، او مانند یک دعا به نظر می رسد، به لطف خدا در دعا و دعا برای یکدیگر. لذت جنسی در یک رابطه "سبک" با لذت ازدواج قابل مقایسه نیست.
اما به خودی خود، ثبت ازدواج هنوز تضمینی برای دریافت کامل این خوشبختی زوجین نیست. اگر قبل از ازدواج قانونی برای مدت طولانی "تمرین" در رابطه جنسی غیرمسئولانه، و همیشه - با افرادی که دوستشان دارند، مهارت های خاصی را ثابت کرده اند، این افراد به این واقعیت عادت کرده اند که رابطه جنسی یک چیز کاملاً ثابت است. آیا آنها قادر به بازسازی داخلی، کشف ارتفاعات جدید شادی خواهند بود؟ هرچه مدت بیشتری خارج از ازدواج بوده باشند، احتمال آن بیشتر می شود.
اتحاد افراد دوست داشتنی نه تنها یک فرآیند فیزیکی، بلکه یک فرآیند معنوی نیز هست. بنابراین نقش فیزیولوژی در قالب «بازی» شیردهی چندان زیاد نیست. این افسانه که سازگاری جنسی یکی از لحظات اساسی برای ایجاد خانواده است توسط متخصصان جنسی متولد نشده است. سکسولوژیست های با تجربه و وظیفه شناس که نگران شواهدی از اهمیت حرفه خود نیستند، سازگاری جنسی را مانند مکان می دانند. در اینجا چیزی است که ولادیمیر فریدمن متخصص جنسی می گوید:
"تنظیم علت با نتیجه غیرممکن است. رابطه جنسی هماهنگ نتیجه عشق واقعی است. همسران عاشق می توانند و تقریباً همیشه (در صورت عدم وجود بیماری ها و در دسترس بودن دانش مربوطه) در رختخواب به هماهنگی برسند.
علاوه بر این، تنها احساسات متقابل می تواند رضایت در رابطه جنسی را برای چندین سال حفظ کند. عشق یک نتیجه نیست، بلکه علت (شرط اصلی) رضایت صمیمی است. میل به دادن، و نه گرفتن، آن را به حرکت در می آورد. برعکس، "عشق" ناشی از رابطه جنسی اغوا کننده اغلب یک واهی کوتاه مدت است - یکی از دلایل اصلی نابودی خانواده هایی که در آن همسران یاد نگرفته اند که رضایت فیزیکی واقعی را به یکدیگر بدهند.
از سوی دیگر، هماهنگی صمیمی عشق را دوست دارد، که نمی فهمد ممکن است همه چیز را از دست بدهد. دستیابی به ارگاسم خارج از ازدواج بدون احساسات عمیق زمانی که شریک زندگی فقط می خواهند لذت ببرند، وابستگی جنسی ایجاد می کند.
بده، عشق شعار اصلی است!
شما می توانید برای مدت طولانی در مورد میزان این نیروی جاذبه جنسی بحث کنید. در واقع، افرادی با ساختار جنسی ضعیف، متوسط و قوی وجود دارند. به سادگی، اگر نیازها و فرصت ها در خانواده با هم منطبق باشد، و در غیر این صورت، تنها عشق می تواند به یافتن یک سازش معقول کمک کند. ،
سول گوردون، روانشناس و مدیر مطالعه خانواده و آموزش، می گوید که بر اساس نتایج تحقیقات او، جنسیت تنها جایگاه نهم را در میان ده جنبه مهم روابط می گیرد، در پس ویژگی هایی که بسیاری از آنها مراقبت هستند. ارتباط، حس شوخ طبعی جایگاه اول را عشق می گیرد.
روانشناس خانواده (http://clinicroya.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%8C-%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C-%D8%AE%D8%A7/)
روانشناسان آمریکایی حتی محاسبه کردند که همسران کمتر از 0.1 درصد از زمان را در موقعیت بازی های جنسی سپری می کنند. کمتر از هزار است!
صمیمیت در زندگی خانوادگی یک ابراز گرانبها از عشق است، اما نه تنها ابراز عشق و علاوه بر این، نه مهمترین آن. خانواده می تواند کامل، شاد، بدون تصادف مطلق تمام پارامترهای فیزیولوژیکی باشد. بدون عشق - نه. بنابراین، ناسازگاری جنسی به معنای بیشتر از دست دادن برای کوچکتر است - به معنای از دست دادن بیشتر برای کوچکتر است. فرد به طور طبیعی قبل از ازدواج تمایل به رابطه جنسی با یکی از عزیزان خود دارد، اما رفتار واقعی عاشقانه در ازدواج منتظر خواهد ماند.
چه لحظه ای خانواده شروع می شود
وضعیت های مختلفی در زندگی وجود دارد ... و با این حال برای اکثر مردم، خانواده از لحظه ثبت نام دولتی شروع می شود.
ثبت دولتی دو جنبه مفید دارد. اول، به رسمیت شناختن قانونی ازدواج شما. این امر سؤالات مهمی را در مورد پدری فرزندان مشترکاً تحت مالکیت، در مورد ارث، تسکین می دهد.
جنبه دوم شاید حتی مهمتر باشد. این توافق رسمی، مردمی، شفاهی و کتبی شما برای زن و شوهر بودن برای یکدیگر است.
اغلب ما قدرت کلماتی را که به زبان می آوریم دست کم می گیریم. ما فکر می کنیم: "سگ پارس می کند - باد پوشیده است." و در واقع: "کلمه گنجشک نیست، پرواز خواهد کرد - تو نمی توانی جلو بیایی." و «آنچه با قلم نوشته شده، با تبر نتراشید».
چگونه در طول تاریخ بشریت، مردم تعهدات متقابل را تضمین کرده اند؟ یک کلمه، قول در توافق متقابل. کلمات نوعی بیان فکر هستند. و افکار، همانطور که می دانید، مادی می شوند. قدرت فکر وجود دارد. خود قول، به ویژه در نوشتار، در حال کشف قدرت خود است. به عنوان مثال، اگر قول بدهید که یک عادت بد را تکرار نکنید، تکرار آن بسیار راحت تر خواهد بود. وقفه قبل از تکرار اتفاق می افتد. و اگر به قول خود عمل نکنید - احساس گناه بسیار قوی خواهد بود.
سوگند دو نفره در شکل رسمی، عامیانه، شفاهی و کتبی قدرت بیشتری دارد. در کلماتی که در هنگام ثبت نام گفته می شود صدای بلندی وجود ندارد، اما اگر به آن فکر کنید، اینها کلمات بسیار جدی هستند.
اگر، فرض کنید، هنگام ثبت نام از ما پرسیده شود: "آیا موافقی، تاتیانا، شب را با ایوان در یک تخت بگذرانی و در زمانی که حوصله ات را سر نمی بری لذت مشترک ببری"؟ سپس، البته، هیچ چیز وحشتناکی در این تعهد رخ نخواهد داد.
اما از ما می پرسند که آیا قبول داریم زن یکدیگر را بگیریم! این یک چیز عالیست!
تصور کنید، برای ورود به بخش ورزش آمده اید. و در آنجا به آنها گفته می شود: "ما یک باشگاه ورزشی جدی داریم، ما برای نتیجه کار می کنیم. فقط در صورتی که تعهدات کتبی داشته باشید جز مقام سوم جام جهانی یا المپیاد، شما را می گیریم." شاید شما قبل از امضا فکر کنید. در مورد اینکه برای دستیابی به چنین نتایجی چقدر و برای چه مدت باید کار کنید.
الزام به همسر بودن (شوهر) و نه یک فرد کامل، اما این، زندگی، با عیب و نقص، دقیقاً همان کاری است که ما بیشتر از فردی که از مردم حمایت می کند، انجام می دهیم. اما پاداش ما بسیار بهتر از جلال و جلال طلایی خواهد بود...
مراسم عروسی مدرن صد سال پیش توسط کمونیست ها به عنوان جایگزینی برای رمز و راز ازدواج که توسط آنها نابود شد ایجاد شد. و چه چیزی در زرادخانه کمونیست ها وجود داشت که عشق جا بیفتد؟ مشکلی نیست بنابراین، تمام این مراسم، عبارات استاندارد آن واقعا دیوانه و مضحک به نظر می رسد. یکی از دوستانم در عروسی شاهد بود. مسئول ثبت احوال می گوید: جوان برو جلو. بعد دوستم به من گفت: "خب من خودم را پیر نمی دانم" ... سپس سه نفر آمدند ...
اما در پشت همه این لحظات خنده دار، احمقانه یا کسل کننده، لازم است به جوهره ثبت ازدواج نگاهی بیندازیم که قدرت و اراده افراد دوست داشتنی را که واقعاً تمام زندگی خود را با هم نگه می دارند و موانعی در تقلب را تقویت می کند. در آینده.
این موانع برداشته می شود. اما با این حال، آنها به ما کمک می کنند تا بر نقاط ضعف خود غلبه کنیم.
ازدواج چیست
ازدواج. زوج های کلیسای ارتدکس مجاز هستند که ازدواج آنها قبلاً توسط دولت ثبت شده است. این به این دلیل است که تا سال 1917، کلیسا تعهدات بیشتری را در رابطه با ثبت تولد، ازدواج، مرگ انجام می داد. از آنجایی که مراسم ثبت نام به اداره ثبت احوال منتقل می شود، به منظور جلوگیری از سردرگمی، کلیسا از آنها خواست تا ازدواج کنند.
در ازدواج زیبایی وجود دارد که عظمت آن از ثبت دولتی محروم است. اما اگر می خواهید فقط برای این زیبایی بیرونی وصل شوید، به نظر من بهتر است این کار را نکنید. شاید با گذشت زمان عمیقاً از ازدواج آگاه شوید و سپس بتوانید واقعاً آگاهانه ازدواج کنید. به هر حال، این یک فرآیند بیرونی نیست، بلکه نیاز به مشارکت ذهنی و روحی شما دارد.
من به سختی می توانم بخش کوچکی از ارزش یک عروسی را برجسته کنم. فقط چند لحظه را یادداشت می کنم.
برخلاف دولت، کلیسا به مسائل عشق و ازدواج اولویت می دهد. بنابراین، راز ازدواج بسیار جدی و رسمی است. این واقعاً برای همه اعضای کلیسا شادی بزرگی است.
به طور کلی باکره رفت. از این رو، کلیسا شاهکار روستیننس او را ارج می نهد و به عنوان پیروز بر احساسات او، تاج سلطنتی را تاج می گذارد. که شور می دهد، آن غلام. هر که شور را شکست دهد، برای خود پادشاه و جانش. لباس و چادر سفید بر پاکی عروس تاکید دارد.
اما در عین حال، کلیسا درک می کند که این ازدواج چقدر دشوار است. کلیسا در مورد نیروهای مرئی و مهمتر از همه نامرئی می داند که سعی خواهند کرد این ازدواج را از بین ببرند. جای تعجب نیست که ضرب المثل روسی هشدار می دهد: "ایدوچه در جنگ، دعا کن؛ بت در دریا، دو بار دعا کن؛ می خواهم ازدواج کنی، صبح نماز بخوان. " و این حق را داشته باشید که فقط یک نفر می تواند نیروهای شیطان نامرئی را نابود کند. کلیسا در مراسم راز ازدواج به متاهلین برکت خداوند را به عنوان نیرویی که محبت آنها را تقویت و حفظ می کند اعطا می کند. این ازدواج واقعاً بهشت است. به همین دلیل است که ازدواج یک راز نیست، بلکه یک راز است، یعنی یک راز و معجزه.
در کلمات دعاهایی که در طول عروسی خوانده می شود، کلیسا برای همسران آنچنان برکات بزرگی را آرزو می کند که حتی نزدیکترین بستگان آنها را آرزوی ازدواج نمی کند.
کلیسا معتقد است که ازدواج چیزی است که فراتر از مرگ است. مردم با زندگی زناشویی در بهشت زندگی نمی کنند، اما نوعی ارتباط، نوعی صمیمیت بین زن و شوهر را می توان در آنجا حفظ کرد.
برای تاج گذاری، باید تعمید بگیرید، به خدا ایمان داشته باشید، به کلیسا اعتماد کنید. و خوشحالی بزرگ برای عروسی ها، اگر مؤمنان زیادی داشته باشند که می توانند برای آنها دعا کنند.