ورود

View Full Version : بیماری های روانی : افسردگی



khonehman
چهارشنبه 28 تیر 1402, 15:00 عصر
علائم آلرژی علائم کم آبی نیش زنبور فشار خون پایین علائم گرمازدگی علائم آفتاب زدگی گزش زنبور بیماری لایم حساسیت به خورشید ماهی قرمز
افسردگی
بیماری های روانی : افسردگی

بیماری های روانی
علائم افسردگی و درمان
• افسردگی چیست؟
• بروز افسردگی
• علل افسردگی
• علائم و تشخیص افسردگی
• درمان افسردگی
• احتمال بهبودی از افسردگی
• پیشگیری از افسردگی
• عوارض افسردگی
درمان افسردگی (https://clinicroya.com/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DA%AF%DB%8C/)

افسردگی چیست؟
واژه افسردگی نه تنها توسط افراد عادی، بلکه توسط پزشکان و روانشناسان نیز به چند معنا به کار می رود. به عنوان یک اصطلاح رایج، افسردگی به معنای خلق و خوی بد یا افسردگی است. سندرم افسردگی یا مجموعه علائم افسردگی به این معنی است که علائم افسردگی که به عنوان یک بیماری تفسیر می شود وجود دارد، اما در مورد افسردگی اساسی به معنای محدودتر و تشخیصی صحبتی وجود ندارد. به عنوان مثال، سندرم افسردگی ممکن است به دلیل غم و اندوه یا سایر فقدان ها رخ دهد و علائم آن مانند علائم افسردگی است. با این حال، در چنین مواردی، تشخیص افسردگی اساسی انجام نمی شود و درمان به معنای کلاسیک نیز اغلب شروع نمی شود.
علائم
• اختلال خواب
• از دست دادن اشتها
• خستگی
• بی قراری
• افسردگی
• غمگینی
• علاقه محدود
• کاهش وزن
• کمبود انگیزه
• افکار خودکشی
• ضعف
• از دست دادن علاقه
• افزایش وزن
• افزایش اشتها
• احساس بی ارزشی
• کند شدن تفکر
• آرزوی مرگ
معنای سوم افسردگی اساسی است که قبلاً یک اختلال روانی مستقل است و به آن افسردگی تک قطبی نیز می گویند. در صورتی می توان آن را تشخیص داد که حداقل پنج مورد از علائم ذکر شده در سیستم های تشخیصی مشخصه آن شناسایی شود. همچنین مهم است که این اختلال چقدر طولانی است: علائم باید حداقل دو هفته طول بکشد.
آگهی
بروز افسردگی
افسردگی اساسی بسیار شایع است و به گفته سازمان بهداشت جهانی (WHO)، این بیماری روانی بزرگترین بار سلامتی در جهان امروز است. گسترش افسردگی زیاد است و موقعیت جغرافیایی در محور شمال به جنوب نیز در این امر مؤثر است. در کشورهای شمالی، افسردگی اساسی بیشتر از کشورهای جنوبی است، اما افسردگی یک بیماری شایع در سراسر جهان است . در نیمکره شمالی، حتی بر اساس برآوردهای محافظه کارانه، حداقل 10 تا 15 درصد از مردم حداقل یک دوره افسردگی اساسی را در طول زندگی خود تجربه می کنند.
طبق تحقیقات داخلی، فراوانی افسردگی 15 درصد است و از نظر بروز پیشتاز هستیم. زنان دو برابر بیشتر تحت تأثیر این مشکل روانی قرار می‌گیرند ، با این حال، از آنجایی که افسردگی کمتر تشخیص داده می‌شود، مشخص نیست که آیا زنان واقعاً بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گیرند یا فقط بیشتر برای وضعیت خود به دنبال کمک هستند. مردان بیشتر تمایل دارند که این مشکل را به عنوان یک انگ تلقی کنند و به دلیل آن از مراجعه به پزشک اجتناب می کنند.
علل افسردگی
افسردگی مستلزم نوعی استعداد ژنتیکی است که با عوامل محرک خارجی همراه است . اینها می توانند زودهنگام، رویدادهای منفی زندگی، تروما، تلفات جدی باشند. استرس همچنین می تواند یک عامل محرک یا تشدید کننده باشد. افسردگی می تواند با مشکلات جسمی مانند بیماری های قلبی عروقی، سکته مغزی، دیابت ایجاد شود. یک دوره افسردگی نیز یک عامل مستعد کننده است، همچنین آسیب پذیری را افزایش می دهد و خطر یک دوره افسردگی جدید و سپس ایجاد افسردگی اساسی را افزایش می دهد. سبک زندگی در بروز افسردگی نقش دارد و میزان نور طبیعی خورشید نیز اهمیت دارد. و مواد مخدر نیز می تواند محرک باشد اعتیاد به الکل ، اگرچه این موضوع کمی مرغ یا تخم مرغ است: مشخص نیست که فردی به دلیل نوشیدن زیاد افسرده شود یا به دلیل افسردگی زیاد مشروب بخورد.
نقش اثرات هورمونی بحث برانگیز است. به عنوان مثال، افسردگی پس از زایمان نیز با این تأثیر توضیح داده می شود، اما مشخص نیست که آیا در این مورد یک تصادف ساده است یا اینکه زایمان و تغییرات هورمونی مرتبط با آن واقعاً یک عامل خطر هستند. افسردگی نیز در دوران یائسگی شایع تر است، اما حتی در آن زمان نیز مشخص نیست که آیا ناشی از تغییرات هورمونی است یا خیر. در هر صورت، نقش هورمون ها با این واقعیت پشتیبانی می شود که افراد مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی احتمال بیشتری دارد که بعداً به افسردگی اساسی مبتلا شوند. همچنین مشخص شده است که سندرم پیش از قاعدگی خطر افسردگی پس از زایمان را افزایش می دهد. این واقعیت که داروهای ضد بارداری قدیمی با محتوای هورمونی بالاتر ممکن است باعث ایجاد مشکلات خلقی و کاهش میل جنسی شوند که یکی از علائم افسردگی است، همچنین احتمال نقش هورمون‌ها را افزایش می‌دهد.
آگهی
زمینه بیوشیمیایی افسردگی شناخته شده است، اما کاملاً پیچیده است. کاربرد آن به سیستم های سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین نیز مربوط می شود ، در واقع تعادل این انتقال دهنده های عصبی به هم می خورد. این در درمان نیز منعکس می‌شود: داروهای ضد افسردگی مؤثری که امروزه شناخته شده‌اند، روی همه این سیستم‌ها اثر می‌گذارند، اما نه لزوماً مستقیماً روی همه آنها.
علائم و تشخیص افسردگی
امکانات فنی امروزی امکان شناسایی فرآیندهای بیوشیمیایی پشت افسردگی را در تمرین روزانه یا اندازه گیری مستقیم تغییرات در سیستم های انتقال دهنده عصبی را ممکن نمی سازد، بنابراین تشخیص افسردگی همیشه بالینی است، یعنی از علائم شروع می شود . انتقال دهنده های عصبی فقط در تحقیقات مورد مطالعه قرار می گیرند. روانپزشکان شاغل افسردگی اساسی را بر اساس سیستم DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) تشخیص می دهند. کتابچه راهنمای DSM-5 کنونی 9 علامت را فهرست کرده است که حداقل پنج مورد از آنها باید به طور همزمان برای حداقل دو هفته وجود داشته باشند. از پنج علامت، یکی از دو علامت اول و حداقل چهار علامت از هفت علامت زیر باید وجود داشته باشد.

اولین علامت خلق افسرده، غمگین، افسردگی است . بستگان باید بدانند که این علامت همیشه بروز نمی کند: به اصطلاح افسردگی سینوسی وجود دارد که به معنای افسردگی بدون خلق و خوی بد است. در چنین مواردی، بیمار حتی نمی تواند افسردگی خود را تجربه کند.
دومین علامت کاهش قابل توجه علاقه، انگیزه و لذت است . در چنین مواردی، علامت این است که وقتی از فرد مبتلا می پرسند که چه احساسی دارد، می گوید که خوب است، مشکلی ندارد، اما در عین حال متوجه می شوند که به آنچه قبلاً انجام می داده علاقه ای ندارد. به آنچه قبلاً سرگرمی او بود علاقه مند شود. بیمار به کار خود علاقه ای ندارد، هیچ چیز مانند گذشته به او لذت نمی دهد. در افسردگی اساسی معمولی، این علامت معمولاً همراه اول است، اما همزیستی ضروری نیست.

فقدان انگیزه و افسردگی هر دو از علائم شایع افسردگی اساسی هستند
فقدان انگیزه و افسردگی هر دو از علائم شایع افسردگی اساسی هستند

سومین علامت کاهش یا افزایش قابل توجه وزن و اشتها است . برخی از افراد افسرده به سختی غذا می خورند، زیرا نه از آن لذت می برند و نه از آشپزی لذت می برند، در حالی که بخشی دیگر به معنای واقعی کلمه آن را می بلعد. به پوندهایی که در این حالت اضافه می شود، چربی غم گفته می شود.
چهارمین علامت اختلال خواب است که می تواند انواع مختلفی داشته باشد. در اختلال خواب افسردگی معمولی، بیمار معمولاً می تواند بخوابد، اما خیلی زود، پس از چند ساعت خواب از خواب بیدار می شود و نمی تواند دوباره بخوابد. فرد مبتلا معمولا نه تنها در حال چرخش است، بلکه از افکار بسیار بد نیز رنج می برد. بیمارانی نیز وجود دارند که برعکس، تمام روز را می خوابند و به سختی کار دیگری انجام می دهند.
علامت پنجم بر سیستم حرکتی تأثیر می گذارد، همچنین دو طرفه است. برخی از بیماران بسیار بی قرار هستند، نمی توانند نشسته یا دراز بکشند، همیشه باید بلند شوند و راه بروند. برای دیگران، برعکس است، بازداری رخ می دهد. در این حالت، فرد مبتلا فقط در تمام طول روز می نشیند یا دراز می کشد و هیچ کاری انجام نمی دهد.
ششمین علامت خستگی، افسردگی و ضعف است . در اینجا مهم است که خستگی با فعالیت انجام شده متناسب نباشد، بنابراین فرد مورد نظر به همان میزان قبل از دوره افسردگی کار می کند، اما همچنان احساس خستگی می کند.
هفتمین علامت احساس بی ارزشی است، زمانی که بیمار احساس می کند هیچ چیزی در زندگی خود به دست نیاورده است، برای هیچ کاری مناسب نیست، زن یا شوهر بدی است، پدر و مادر بدی است، کارگر بدی است. زمانی که بیماران مواردی را که به هم ریخته اند فهرست می کنند، خود اتهامی در این زمینه رایج است. طبق تعریف، این نیز منجر به احساس گناه می شود: بیماران فکر می کنند که مقصر همه چیز هستند.
هشتمین علامت کاهش توانایی های شناختی است که به معنی مهار تفکر بیماران است. این امر عمدتاً در مشاغل فکری رخ می دهد و در این واقعیت آشکار می شود که افراد درگیر نمی توانند بدون مشکل از عهده وظایفی برآیند که قبلاً آنها را مدیریت می کردند. توانایی تمرکز و تصمیم گیری نیز آسیب می بیند که باعث می شود افراد مصمم و پرانرژی از قبل احساس ناتوانی کنند. یک مثال کلاسیک زمانی است که بیمار صفحه‌ای را می‌خواند، اما در پایان آن ابتدای متن را به خاطر نمی‌آورد.
نهمین علامت میل به مردن، افکار خودکشی است . در حالت خفیف تر، این فقط به این معنی است که "زندگی بد است، چرا زندگی می کنیم، خوب است که به رختخواب برویم، بخوابیم و دیگر هرگز بیدار نشویم". در شکل شدیدتر، بیمار شروع به تدوین برنامه های مبهم برای مرگ می کند و در شکل شدیدتر، برنامه های خاصی در سر او ظاهر می شود. در آخرین مورد، بیماران حتی ممکن است اقدام به خودکشی یا خودکشی کنند .

درمان افسردگی
آموزش روانی
آموزش روانی برای همه بیماری های روانی مهم است، اما برای افسردگی شایسته توجه ویژه است. این مرحله هم برای بیمار و هم برای محیط او ضروری است. اقوام و دوستان باید توجه داشته باشند که شعارهای "خودت را جمع کن"، "برای همین به خاطر تنبلی حوصله انجام هیچ کاری را ندارید"، "افسردگی وجود ندارد، فقط اشتیاق آقاست" جواب نمی دهد. در مورد افسردگی مثل این هستند که جلوی یک بیمار ذات الریه بایستند و به خودت بگویند خودت را جمع کن، شوخی نکن که تب داری. در مورد افسردگی پس از زایمان، نگرش و تشویق محیط می تواند به ویژه مضر باشد. اگر در این زمان مادر متوجه نشود که وضعیت او یک اختلال روانی است که نمی تواند به آن کمک کند، به راحتی می تواند به این نتیجه برسد که مادر بدی است. البته در همه افسردگی ها این گونه است، اما در دوره بعد از زایمان، این نوع نگرش به محیط بیشتر مخرب است، زیرا این یک توقع اجتماعی است که والدین به ویژه مادر باید در این زمان شادترین باشند. .
سبک زندگی
ضروری است که بیماران از اهمیت تغییر سبک زندگی آگاه باشند، که در صورت افسردگی نه مصرف الکل و نه مصرف مواد مخدر مجاز است. ورزش یک امر زندگی است و حتی ممکن است مجبور شود. اگر بیمار مایل به آهسته دویدن یا شنا باشد، خودش تأثیر مفیدی را تجربه خواهد کرد، حتی اگر در ابتدا به طور موقت باشد.
درمان دارویی
بخش مهمی از آموزش روانی، آموزش فرد مبتلا و محیط پیرامون این است که افسردگی تک قطبی چیست و درمان آن بر چه اساسی استوار است. بیماران و خویشاوندان باید بدانند که به محض پایان یافتن حالت افسردگی نمی توان درمان را فورا متوقف کرد. حتی زمانی که افراد مبتلا در حال حاضر خوب هستند، داروها باید مصرف شوند. داروهای ضد افسردگی همیشه باید روزانه مصرف شوند، هیچ انباری مانند اسکیزوفرنی وجود ندارد. داروهای ضدافسردگی موثری که امروزه شناخته شده اند بر روی سیستم های سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین اثر می گذارند، برخی تنها بر یک دستگاه تأثیر می گذارند، در حالی که برخی دیگر به طور همزمان چندین را تحت تأثیر قرار می دهند. مدت زمان نیاز به درمان دارویی متفاوت است، اما داروهای ضدافسردگی باید حداقل برای یک سال پس از ناپدید شدن علائم مصرف شوند، حتی بر اساس راحت‌ترین رویکرد. در چنین مواردی، دوز نباید کاهش یابد، دوز باید بدون تغییر باقی بماند. اگر به این موضوع توجه نشود، بیمار عود می کند. اگر دیگر اولین دوره افسردگی نیست، بلکه عود می کند، درمان دارویی تنها پس از سه سال بدون علائم می تواند متوقف شود. اگر متوجه شدند که افسردگی اساسی پس از قطع دارو دوباره و دوباره عود می کند، باید داروی ضد افسردگی را مادام العمر مصرف کنند.
سایر درمان های بیولوژیکی
به دلیل پیچیدگی آن، به ندرت استفاده می شود، اما کم خوابی نیز به درمان افسردگی کمک می کند. در چنین مواردی، بیمار یا مجاز نیست تمام شب بخوابد یا اجازه می‌دهد بخوابد، اما در سحر از خواب بیدار می‌شود و فقط شب بعد اجازه می‌دهد به رختخواب برود. این روش فقط در بیمارستان ها استفاده می شود، اجرای آن در خانه دشوار است. کم خوابی می تواند به طور موقت بیماران را از افسردگی خارج کند، بنابراین اگر فردی در اولین مرحله افسردگی باشد، مفید است. در چنین مواقعی می توان از این که بیمار فکر می کند راهی برای رهایی از شرایطش وجود ندارد، از این پس همیشه در این حال و هوا خواهد بود، جلوگیری کرد. حتی نور درمانی نیز می تواند به عنوان یک درمان بیولوژیکی کار کند که ماهیت آن این است که زودتر از جای خود بلند شوید و در مقابل نور روشن بنشینید. اینها لامپ های خاصی هستند که در یک قاب محصور شده اند، برای مثال کافی نیست که کسی به لوستر نگاه کند. این روش به ویژه در دوران افسردگی زمستانی مؤثر است.
شوک الکتریکی
در موارد شدید، به ویژه زمانی که خطر خودکشی وجود دارد یا بیمار از خوردن و آشامیدن امتناع می کند، ممکن است شوک الکتریکی نیز در نظر گرفته شود. این روش شهرت بدی دارد، اما برای افسردگی مفید است زیرا سریع عمل می کند. در مورد داروها که دوره نهفتگی آن چندین هفته است و اثر فقط بعد از آن ظاهر می شود اینطور نیست. به همین دلیل است که این روش عمدتاً در ایالات متحده، در میان ثروتمندترین ها، "مد" است. البته، لازم نیست الکتروشوک امروزی را مانند آنچه در فیلم‌های قدیمی می‌دیدیم تصور کنید: ماشین‌های امروزی مدرن هستند، توسط EEG کنترل می‌شوند و در حین استفاده از آن‌ها هیچ تکانی رخ نمی‌دهد. به محض ظاهر شدن تغییراتی که قرار بود در مغز ایجاد شود EEG دستگاه را متوقف می کند. مداخله سرپایی است و بیماران می توانند بلافاصله پس از آن مرخص شوند. روش های آزمایشی شامل مواردی است که مغز را در معرض انواع مختلفی از تابش های الکترومغناطیسی قرار می دهد.
روان درمانی
در موارد شدید، درمان دارویی کاملا ضروری است، در این صورت معمولاً بیمار برای روان درمانی مناسب نیست. دلیل این امر تا حدی در علائم است، زیرا فرد مبتلا نمی تواند تمرکز کند، عملکردهای شناختی آنها بهترین نیستند، و بیمار انگیزه ندارد. اگر فرد مورد نظر فکر کند که روان درمانی بی ارزش است، مشکل ساز است. این سوال دیگری است که آیا بیماران در مورد داروها هم همین فکر را می کنند، اما در مورد آنها اثر دارویی وجود دارد حتی اگر به آن اعتقاد نداشته باشند. به همین دلیل، روان درمانی به تنهایی تنها در موارد خفیف مورد استفاده قرار می گیرد و حتی در آن زمان نیز ممکن است اولین درمانی باشد. در موارد متوسط ​​نیز می توان آن را امتحان کرد، اما اگر نتیجه در مدت کوتاهی قابل توجه نباشد یا وضعیت بدتر شود، نمی توان دارو را حذف کرد. اکثر مطالعات تأیید می کنند که این دو روش با هم می توانند مؤثرتر از دارو درمانی یا روان درمانی به تنهایی باشند.
رایج ترین اشتباهات
افسردگی دو مشکل اصلی دارد. یکی اینکه تشخیص درستی وجود نداشته باشد و پزشک بیمار را با داروهای آرامبخش، خواب آور و ضد اضطراب درمان کند. مشکل دیگر افسردگی به اصطلاح لاروی (نقاب دار) است که به ویژه در لایه های پایین جامعه ظاهر می شود که به هیچ وجه نمی توان علائم روانی را به عنوان یک بیماری پذیرفت. در چنین مواردی، بیماران اجتماعی می شوند تا از چیزی قابل درک و علائم فیزیکی شکایت کنند. این علائم واقعاً در افسردگی لارو ظاهر می شود، مثلاً به صورت سردرد و کمردرد. البته بیمار می تواند علائم روانی را نیز احساس کند، اما نمی توان آنها را در فرهنگ او نام برد. مثلاً نمی توان گفت فلانی چون حوصله اش را ندارد یا اصل مطلب را نمی بیند، سم نمی زند، اما می توان گفت به دلیل کمردرد نمی تواند. برای افسردگی که به‌عنوان یک بیماری جسمی ظاهر می‌شود، پزشکان اغلب داروهای علامت‌دار مختلفی مانند مسکن‌ها و ضد اسیدها تجویز می‌کنند، اما اینها بهبود پایداری را به همراه ندارند. در چنین مواردی، اگر پزشک یک تاریخچه پزشکی دقیق بگیرد و نشان دهد که سابقه خودکشی، افسردگی یا اختلال دوقطبی در خانواده وجود دارد، می تواند کمک کند. اگر بتوان چنین نشانه هایی از گرایش روانی را کشف کرد، می توان درمان با داروهای ضد افسردگی را آغاز کرد. این تشخیص ex juvantibus نامیده می شود که در آن بیماری بر اساس نتایج درمان پزشکی ایجاد می شود.
احتمال بهبودی از افسردگی
افسردگی اغلب عود می کند ، اگر دارو ظرف یک سال پس از قطع علائم قطع شود، تقریباً به طور قطع عود خواهد کرد. مواردی وجود دارد که بیماران نیاز به مصرف داروهای ضد افسردگی مادام العمر دارند.
پیشگیری از افسردگی
شما نمی توانید به طور قطع از افسردگی پیشگیری کنید، اما ورزش منظم خطر ابتلا به آن را کاهش می دهد، همچنین اجتناب از مصرف بیش از حد الکل و مواد مخدر. از آنجایی که موقعیت های استرس زا نیز به افسردگی کمک می کند، یادگیری روش های مدیریت استرس نیز می تواند کمک کننده باشد.
عوارض افسردگی
جدی ترین عارضه افسردگی می تواند خودکشی باشد. آمارها نشان می دهد که حداقل نیمی از خودکشی های گزارش شده به دلیل افسردگی شدید است . مصرف الکل و مواد مخدر و همچنین سوء مصرف انواع قرص های خواب آور و آرام بخش می تواند از عوارض باشد.
درمان افسردگی (https://clinicroya.com/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DA%AF%DB%8C/)