ورود

View Full Version : افسردگی و درمان آن



khonehman
یک شنبه 01 مرداد 1402, 13:37 عصر
افسردگی و درمان آن
افسردگی
افسردگی چیست؟

همه ما عادت داریم با حالات بد و افسردگی کنار بیاییم، اما در عین حال، این وضعیت موقتی است و فقط زندگی روزمره را به میزان کمتری تحت تاثیر قرار می دهد. زمانی که خلق و خوی بد زندگی ما را فرا می گیرد، واقعاً می توانیم از اصطلاح افسردگی استفاده کنیم. شرح افسردگی را می توان در قدیمی ترین نوشته های بشر نیز یافت. اصطلاح مالیخولیا توسط بقراط ابداع شد و در اسناد پزشکی باستانی آمده است. در میان مفاهیم روانشناسی، شاید افسردگی همانی است که به عنوان مترادف خلق افسرده، بیش از همه در زبان رایج نفوذ کرده است. با این حال، نام افسردگی گروهی از بیماری ها را در بر می گیرد . این یک بیماری بسیار متنوع است، می تواند انواع مختلف و علائم مختلفی داشته باشد .
علائم افسردگی

در مورد علائم افسردگی، علائم می توانند در 5 حوزه مهم زندگی ظاهر شوند :
علائم عاطفی : افرادی که از افسردگی رنج می برند غم و اندوه عمیق، ناامیدی، طرد شدن و پوچی را تجربه می کنند. آنها در هیچ چیز لذت نمی برند، احساس اضطراب زیادی می کنند، گاهی اوقات عصبانی می شوند و اغلب اوقات گریه می کنند.
علائم انگیزشی : آنها علاقه خود را به دنیای بیرون از دست می دهند، ابتکار عمل را از دست می دهند، میل جنسی آنها کاهش می یابد، نسبت به چیزهای زندگی بی تفاوت هستند.
علائم رفتاری : آنها از کمبود انرژی عمومی رنج می برند، سرعت آنها کاهش می یابد، فعالیت و بهره وری آنها کاهش می یابد. در موارد شدید، آنها حتی از رختخواب خارج نمی شوند. حالت آنها خمیده است، گفتارشان نرم است، صورتشان بی بیان است، از تماس چشمی اجتناب می کنند.
علائم شناختی : افراد افسرده با به اصطلاح مشخص می شوند سه گانه شناختی: دیدگاه منفی خودکار، تکرار شونده، دشوار کنترل شده نسبت به خود، جهان و آینده. به دلیل تصور منفی از خود، آنها فقط بر چیزهای بد شخص خود تأکید می کنند. آنها خود را کم ارزش و پست می بینند. آنها تجربیات خود را منفی تفسیر می کنند، جهان را با یک نوع عینک تیره می بینند، آنها فقط متوجه بدی ها در همه چیز می شوند. آنها آینده خود را ناامید می دانند، همیشه برای بدترین ها آماده می شوند، بنابراین همه چیز را به تعویق می اندازند. مشخصه آن‌ها نشخوار فکری طولانی است که با احساس گناه همراه است، و در نتیجه ناتوانی در تصمیم‌گیری. پردازش اطلاعات نیز در جهت منفی تحریف می شود، خاطرات ناخوشایند به طور انتخابی یادآوری می شوند.
علائم فیزیکی : سردرد، سوء هاضمه، سرگیجه، گرفتگی ناخوشایند قفسه سینه، درد با منشأ نامشخص که در طیف گسترده ای از نواحی بدن ظاهر می شود. از دست دادن اشتها یا پرخوری، طیف گسترده ای از اختلالات خواب و خستگی مزمن شایع هستند.
انواع افسردگی

تمایز بین افسردگی اساسی (درون زا) و عصبی (واکنشی) مهم است. اساسی افسردگی به معنای تغییر جدی و منفی در زندگی عاطفی شماست. عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی نقش عمده ای در رشد آن دارند : فرآیندهای شیمیایی مغز، تعادل هورمونی. در چنین مواردی، خلق و خوی تغییر روزانه مشخصی را نشان می دهد، در صبح بدترین حالت است و در عصر بهتر می شود. عصبی افسردگی - همچنین به عنوان دیس تایمیا شناخته می شود - واکنشی است به رویدادهای مربوط به محیط و دارای سابقه است . رویدادهای زندگی مانند تجارب از دست دادن (مرگ، طلاق)، مشکلات جدی رابطه، تنهایی، بیکاری، استرس شغلی مداوم، بیماری های مزمن نقش تعیین کننده ای دارند. در این نوع، شکل خفیف تری از افسردگی ظاهر می شود. خلق و خوی به همان اندازه افسرده بود، اما شیوه زندگی کمتر تحت تأثیر قرار گرفت.
تصاویری از افسردگی وجود دارد که با مراحل زندگی مرتبط است، مانند بحران میانسالی و افسردگی سالمندی . اگرچه زنان ذاتاً در معرض خطر بیشتری برای افسردگی عمومی هستند، اما در معرض خطر اختلالات افسردگی ناشی از هورمون‌های تولید مثل مانند نارسایی پیش از قاعدگی یا افسردگی پس از زایمان نیز هستند . مهم است . در نهایت، جدا کردن اختلال دوقطبی ، یعنی اختلال شیدایی- افسردگی ، که در آن خلق افسرده با افزایش فعالیت و هیجان جایگزین می‌شود،
ایجاد افسردگی و عوامل محرک آن

افسردگی را که می توان به علل بیولوژیکی ردیابی کرد و افسردگی که با دلایل روانی قابل توضیح است را نمی توان به شدت از یکدیگر جدا کرد، آنها اغلب با هم همپوشانی دارند. بنابراین بهتر است بگوییم که عوامل پیچیده ای در بروز افسردگی دخیل هستند . پس زمینه ژنتیکی با تجمعات خانوادگی نشان داده می شود. علاوه بر این، تجربیات سال‌های اولیه زندگی، فضای آزاردهنده و غفلت‌آمیز والدین، بیماری‌های روان‌پزشکی والدین یا از دست دادن زودهنگام آنها، همگی به این واقعیت کمک می‌کنند که فرد بعداً به تأثیرات استرس بزرگسالی با افسردگی واکنش نشان دهد . بنابراین اثرات استرس به خودی خود منجر به افسردگی نمی شود. بر اساس تئوری آسیب پذیری، رویدادهای منفی زندگی و عوامل استرس زا به عنوان عوامل تحریک کننده عمل می کنند، اما وزن و تفسیر آنها به پیشایندهای رشد شخصیت بستگی دارد . برخی از افراد موقعیت های استرس زا را راحت تر پردازش می کنند، اما حساسیت فردی یک فرد مستعد افسردگی می تواند بر اساس تجربیات دوران کودکی بسیار بالاتر باشد. در اینها نقش واسطه ای دارند عوامل شخصیتی که با بروز افسردگی ارتباط دارند. از جمله ویژگی های شخصیتی می توان به عزت نفس پایین، کمال گرایی، انتقاد بیش از حد از خود، از خود گذشتگی، رفتار مطیع و احساس بی کفایتی در روابط اجتماعی اشاره کرد.
چگونه می توانیم خلق و خوی خود را به طور طبیعی بهبود بخشیم؟

درمان افسردگی (https://clinicroya.com/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DA%AF%DB%8C/)

فعالیت های ما ابزاری ساده اما قدرتمند برای بهبود خلق و خوی ما هستند. نتایج تحقیقات تأیید می کند که فعالیت های خوب انتخاب شده به خودی خود در غلبه بر خلق و خوی افسردگی موثر است . می تواند کمک زیادی به شما کند فعالیت های شادی آور . این می تواند هر چیزی باشد که ما را خوشحال می کند، حمام آب گرم یا پیاده روی بیرون. از سوی دیگر، اگر کاری را انجام دهیم که حس موفقیت را به همراه دارد یا با این احساس که تحت کنترل خود هستیم، ما را تقویت کند . همچنین می تواند یک کار کوچک باشد که برای مدت طولانی به تعویق افتاده است، برای مثال شستن ظرف ها یا پاسخ دادن به نامه ها. ما می‌توانیم از فعالیت‌هایی که باعث شادی و احساس موفقیت می‌شوند، بیشترین بهره را ببریم، اگر آن‌ها را در کارهای عادی خود بگنجانیم. یک روش موثر ثابت شده برای حفظ سلامت جسمی و روانی ماست حرکت . حداقل ده دقیقه پیاده روی پرانرژی در روز حداقل است ، اما اگر می توانیم، باید دویدن، شنا و یوگا را در نظر بگیریم. توجه به این نکته مهم است که انگیزه در حالت افسردگی معکوس عمل می کند. ما نمی توانیم صبر کنیم تا زمانی که می خواهیم کاری انجام دهیم، فقط آن را انجام می دهیم! اینگونه می توانیم حال و هوای ادامه را پیدا کنیم. ابزاری عالی در برابر بدخلقی و خستگی ناشی از استرس مداوم استراحت . ، روابط اجتماعی زمان گذراندن با هم، گفتگوهای دلپذیر نیز مرا شاد می کند. بدن تماس هورمون هایی تولید می کند که تأثیر مثبتی بر خلق و خوی ما دارند، پس بیایید عزیزانمان را با شجاعت در آغوش بگیریم! در نهایت، رژیم غذایی سالم (مصرف بیشتر میوه و سبزیجات، مصرف شکر کمتر) بر خلق و خوی حمایت می کند. شواهد بیشتر و بیشتری از تأثیر مثبت یک
برای افرادی که دارای روحیه کارآفرینی هستند و همچنین دوست دارند برای زندگی بهتر از طریق خودیاری تلاش کنند ، حضور آگاهانه در عمل را کتاب برای مطالعه و پردازش توصیه می کنم. این کتاب در واقع یک برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی است که به طور خاص برای درمان افسردگی در کرج و شهریار و اضطراب ایجاد شده است.
درمان افسردگی در کرج و شهریار

اگر ابزارهای فوق تغییر قابل توجهی در زندگی ما ایجاد نکنند، نشان دهنده این است که مشکلی است که برای حل آن نیاز به متخصص دارد. شایسته است در اسرع وقت از کمک حرفه ای روانشناس استفاده کنید. در حالی که می توان به طور مؤثر در مقابله با روان درمانی در موارد افسردگی خفیف اولیه کمک کرد، اما در موارد متوسط ​​و شدید مصرف داروهای تقویت کننده خلق و خو ضروری می شود . با این حال، کار عاطفی نیز برای بهبودی کامل و جلوگیری از عود ضروری است. وظایف درمانی شامل کاوش، پردازش و بازنگری مشکلات ریشه‌دار افسردگی، رویدادهای سنگین زندگی، شکست‌ها، شکست‌ها و عوامل شخصیتی است. می‌تواند به عنوان یک روش درمانی مؤثر در این کار استفاده شود روان‌درمانی تخیلی Catatime (KIP) که از دنیای نمادها و تصاویر برای التیام لایه‌های عمیق‌تر شخصیت استفاده می‌کند. در رویکرد یکپارچه، به تکنیک‌های شناخت درمانی که بر نقشه‌برداری و تصحیح خطاهای فکری، تحریف‌های شناختی و پردازش اطلاعات در جهت منفی تمرکز دارند، فضای بیشتری داده می‌شود.
درمان افسردگی (https://clinicroya.com/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DA%AF%DB%8C/)
در صورت خطر خودکشی، مراکز مداخله در بحران، خدمات روانی اجتماعی یا خدمات مشاوره تلفنی علاوه بر مشاوره پزشک خانواده و متخصص در دسترس هستند.
افسردگی چیست؟
همه حالات غمگین به معنای افسردگی نیست. تفاوت افسردگی . با غم و اندوه در این است که فرد افسرده نمی تواند از چیزی خوشحال باشد و در تصمیم گیری با مشکلات زیادی روبرو است آنها اغلب نمی توانند در مورد چیزی تصمیم بگیرند و صبح ها نمی دانند که بلند شوند یا در رختخواب بمانند.

تفاوت بین غم و اندوه و افسردگی را می توان تشخیص داد که فردی، به عنوان یک فرد نسبتاً بی تأثیر، در مراسم تشییع جنازه شرکت کند. در چنین مواردی می توان مشاهده کرد که نزدیکترین اقوام که ساعتی بعد در سردخانه تقریباً بر سر قبر فرو می ریزند - در حالی که حکایت هایی از زندگی متوفی می گویند - می توانند لبخند بزنند و حتی گاهی بخندند.

شدید این امکان وجود ندارد در افسردگی . افرادی که از این مشکل رنج می برند در موقعیتی نیستند که شاد باشند و خوش بگذرانند. در حالی که بیماران افسرده معمولاً قادر به تصمیم گیری نیستند، می توان مشاهده کرد که در مورد افراد داغدار، نسبتاً سریع پس از مرگ، زمانی که بحث وراثت مطرح می شود، آنها به طرز شگفت انگیزی تصمیمات سریع و قاطع می گیرند. یک فرد غمگین می تواند حواسش پرت شود، اما یک فرد افسرده شدید نمی تواند.
افسردگی چیست؟
یک افسردگی اختلال خلقی است که در آن حالت غمگینی همراه با حالت های اضطراب، بی قراری درونی، اختلالات تفکر و خواب مشاهده می شود. تفکر بیمار کند می شود و معمولاً حول یک موضوع می چرخد. یعنی چقدر بد است، وضعیت فعلی چقدر تیره و تار است و آینده چقدر ناامیدکننده است.

بسیاری از بیماران احساس گناه دارند، برخی افکار گناهکار دارند که می تواند به حالت هذیانی تبدیل شود. ما همچنین می توانیم در مورد نشخوار فکری صحبت کنیم، زیرا بیمار همیشه به طور اجباری درگیر همان افکار منفی است. اختلالات خواب از یک سو به صورت مشکل در به خواب رفتن، از سوی دیگر به صورت اختلال خواب در اثر بیداری های مکرر و به صورت بیداری زودهنگام ظاهر می شود.

به خاطر همه اینها خواب ناکافی و سطحی است و بیمار صبح ها سرحال از خواب بیدار نمی شود. در هر صورت، صبح بدترین زمان در زندگی اکثر بیماران افسرده است. تا بعد از ظهر، وضعیت ممکن است بهبود یابد و عصرها ممکن است نسبتاً قابل تحمل شود.
افسردگی و شکایات بدنی
افسردگی اغلب با شکایات جسمانی همراه است که معمولاً بسیار مداوم هستند. اینها عبارتند از سردرد، گردن و کمردرد، درد در دست ها و/یا پاها، فشار قفسه سینه، تنگی نفس (که اغلب به صورت سنگ سنگین در قفسه سینه تجربه می شود)، شکایات قلبی نامشخص، سوء هاضمه (اسهال یا یبوست)، حالت تهوع همراه با شکایات معده و درد گرفتگی در قسمت تحتانی شکم.

این شکایات جسمی می توانند آنقدر برجسته باشند که شکایات ذهنی پشت آنها اغلب اصلاً مورد توجه قرار نمی گیرند. بیماران و نزدیکان آنها اغلب فکر می کنند که این یک بیماری جسمی است. اما پس از معاینات پزشکی، معمولاً هیچ یافته ای وجود ندارد که نشان دهنده یک بیماری جسمی باشد، به این معنی که آنها نمی توانند راه حل فیزیکی متناسب با شکایات پیدا کنند. فقط گفتگو در مورد خلق و خوی می تواند وضعیت را روشن کند. ماسکدار یا لاروی صحبت می کنیم بنابراین، در این موارد از افسردگی ، زیرا افسردگی در پشت شکایات جسمی مانند ماسک یا لارو پنهان است.

این وضعیت اغلب با این واقعیت پیچیده‌تر می‌شود که بیماران همچنین اصرار دارند که از یک بیماری جسمی رنج می‌برند، زیرا آنها آن را ضعف یا شرم‌آوری می‌دانند که بیماری آنها یک بیماری روانی است. وقتی این بیماران می شنوند که در واقع از نظر جسمی بیمار نیستند، بلکه بیمار روانی هستند - این منجر به خشم و آزار می شود. شما اغلب می توانید این سرزنش را بشنوید که آنها را باید هیپوکندری یا هیستریک در نظر گرفت، در حالی که در واقع اینطور نیست.
چگونه می توان افسردگی را تشخیص داد؟
برای پاسخ صحیح بهتر است به سوالات زیر توجه شود:

• آیا هنوز می توانی خوشحال باشی؟
• آیا مثل گذشته به راحتی تصمیم می گیرید؟
• آیا خلق و خوی شما قبل یا بعد از شروع شکایات جسمی بدتر شده است؟
• آیا اختلالات اضطرابی دارید؟
• آیا در به خواب رفتن، خواب ماندن یا بیدار شدن مشکل دارید؟
• آیا خلق و خوی شما در صبح بدتر است یا بیشتر در شب؟
• آیا در خویشاوندان خونی خود افسردگی، خودکشی یا اعتیاد به الکل دارید؟
• آیا تا به حال دوره ای در زندگی شما وجود داشته است که با شرایط مشابه مشخص شود یا دوره ای با خلق افسرده یا افزایش فعالیت که با احساس شادی شروع شده باشد وجود داشته است؟

احساس گناه به عنوان نشانه ای از افسردگی
افسردگی بیماران نیز با مشکلات جدی روبرو هستند زیرا فکر می کنند که یک بدبختی منحصر به فرد دارند و هیچ کس دیگری این سطح از احساس گناه یا افکار خودکشی را ندارد. بنابراین، مهم است که به این افراد اطلاع داده شود که واقعاً بیمار هستند و احساس بدی دارند نه به این دلیل که مرتکب گناه شده‌اند، بلکه به این دلیل که احساس گناه یکی از علائم اصلی این بیماری است.
افسردگی یک بیماری شایع است
باید بیماران افسرده بدانند که افسردگی به طور کلی یکی از شایع ترین بیماری هاست. بر اساس برآوردهای سازمان جهانی بهداشت /WHO/ روزانه 3 تا 5 درصد از جمعیت جهان از افسردگی رنج می برند. این یعنی 120 تا 200 میلیون نفر در روز.

احتمال اینکه یک فرد در طول زندگی خود دچار یک بیماری افسردگی شود 20 تا 30 درصد تخمین زده می شود. این به این معنی است که تقریبا هر سوم تا پنجمین نفر یک بار در طول زندگی خود افسردگی را تجربه می کنند. با این حال، هیچ کس از یک احساس سبک تر، به سرعت عبور از "افسردگی" معاف نیست.
افسردگی یک بیماری تهدید کننده زندگی است
است افسردگی یکی از مشکلات خطرناکی که در رخ می دهد، قصد خودکشی . تمایل به خودکشی یک بیمار افسرده ناشی از احساس ناامیدی، بدبینی مطلق و ناامیدی است. افسردگی یکی از شایع ترین علل اقدام به خودکشی و مرگ های خودکشی است.

به دلیل همه اینها، برای هر بیمار افسرده مهم است که میزان خطر خودکشی را بداند. این را می توان با پرسش آشکار از بیمار که چقدر شدید و مکرر در مورد خودکشی فکر می کند، ارزیابی کرد. مدت ها موضع این بود که نمی توان در مورد این موضوع با بیماران صحبت کرد، زیرا ممکن است آنها را به فکر خودکشی بیاندازد. این کاملاً اشتباه است، زیرا همه بیماران افسرده حداقل به این امکان فکر می کنند و معمولاً وقتی می توانند در مورد آن صحبت کنند احساس آرامش می کنند.
چه زمانی خطر خودکشی وجود دارد؟
به منظور تخمین خطر خودکشی، اگر از فرد مورد نظر پرسیده شود که آیا به طور کلی به احتمال خودکشی فکر می کند یا اینکه ایده خاصی از نحوه انجام آن دارد، می توانید اطلاعات بیشتری ارائه دهید. هر چه ایده خاص تر باشد، خطر بیشتر است. این خطر حتی بیشتر می شود اگر بیمار از قبل آماده سازی خاصی را انجام داده باشد، به عنوان مثال، با پزشکان مختلف قرص های خواب تجویز کرده باشد یا یک سلاح دفاعی به دست آورده باشد.

پروفسور اروین رینگل سه علامت مهم را توصیف کرد که نشان دهنده افزایش تمایل به خودکشی است - یا همانطور که در ادبیات می گویند "خودکشی":
1. باریک شدن
بیماران مبتلا احساس می کنند که در چنین وضعیت ناراحت کننده ای قرار دارند که خروج از آن دشوار است. آنها همیشه در ذهن خود با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند، خود را از اجتماع منزوی می کنند، کم کم منزوی و تنها می شوند.
2. معکوس کردن پرخاشگری
این بدان معناست که افرادی که از پرخاشگری رنج می برند و به دلایل مختلف نمی توانند آن را ابراز کنند یا نمی توانند آن را با کسی در میان بگذارند، افسرده هستند، پرخاشگری سرکوب شده به سمت شخص خودشان است.
3. افکار مربوط به مرگ
بیمارانی که قصد خودکشی دارند به روش های مختلف برای خودکشی فکر می کنند و اغلب حتی تصور می کنند که چگونه بستگانشان پس از مرگ آنها سوگواری خواهند کرد. آنها همچنین تصوری از مقبره خود دارند. اگر چنین افکاری در مورد مرگ رخ می دهد، مهم است که بپرسیم که آیا این خیال پردازی ها آگاهانه برانگیخته می شوند یا به طور غیر منتظره یا خود به خود رخ می دهند. هر چه این افکار آزاردهنده تر باشند، خطر خودکشی بیشتر است.
کمک سریع در مواقع بحران
از آنجایی که افکار خودکشی و قصد خودکشی بسیار رایج است و همیشه آشکار نمی شود، طبیعتاً همه بیماران در بحران در بیمارستان درمان نمی شوند. با این حال، بسیار مهم است که این بیماران در اسرع وقت تحت درمان قرار گیرند، زیرا نه تنها خلق افسرده، بلکه این افکار و نیات خودکشی را می توان به صورت هدفمند درمان کرد. به همین دلیل نیز مهم است که بیماران افسرده را متقاعد کنیم که شخصاً به پزشک مراجعه کنند یا حداقل با خدمات مشاوره تلفنی، مرکز مداخله در بحران یا خدمات اجتماعی به صورت ناشناس تماس بگیرند. این سازمان ها در حال گسترش هستند. شماره تلفن های دکتر یا می توانید از دفترچه تلفن متوجه شوید.
همکاری با بیماران افسرده
درمان افسردگی (https://clinicroya.com/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1%D8%AF%DA%AF%DB%8C/)
1. افراد افسرده افراد مریضی هستند که تنبل نیستند، به ویژه افرادی که از کار اجتناب می کنند.

2. از آنجایی که افسردگی بیماری است که به راحتی قابل درمان است، مهم است که بیماران افسرده درمان مناسب پزشکی را در اسرع وقت دریافت کنند.
3. از آنجایی که اتخاذ هر نوع تصمیمی برای بیماران افسرده دشواری بزرگی است، نباید آنها را در طول بیماری مجبور به تصمیم گیری فراتر از توانایی های فعلی خود کرد. تصمیماتی که به این روش اجباری می شود احتمالاً پس از به دست آوردن سلامتی خود پشیمان می شوند.

4. فرستادن بیماران افسرده، به ویژه بیماران افسرده شدید، قبل از شروع بهبود به یک استراحتگاه تعطیلات منطقی نیست، زیرا ممکن است حتی بیشتر در بین غریبه ها منزوی شوند، یا دور از خانه، جایی که فرصت ادامه کارهای معمول و حتی انجام شده خود را ندارند، زمان بیشتری برای نگرانی در مورد بدبختی ظاهری خود خواهند داشت. این امر خطر خودکشی را افزایش می دهد. از سوی دیگر، در طول دوره نقاهت، تعطیلات و استراحت در کنار یک عضو/اعضای خانواده - در صورت وجود راهی - از قبل منطقی است.

5. بیماران افسرده نمی توانند "اراده" کنند، بنابراین توسل به اراده آنها بیهوده است. چنین انتظاراتی حتی می تواند وضعیت آنها را بدتر کند، زیرا بیماران ممکن است در آن زمان متوجه شوند که "حتی نمی توانند بخواهند" که ممکن است آنها را بیشتر رنج ببرد. همچنین بی معنی است که از بیماران افسرده بخواهیم خود را جمع کنند یا آنها را به فعالیت های مختلف بسپارند. من همه اینها را فقط به عنوان رنج تجربه خواهم کرد. تنها استثناء «خشونت ملایم» این است: دکتر رفتن، ورزش کردن و «اجبار کردن» مصرف منظم داروهای تجویز شده!

6. برای بیمار مهم است که اقوام به طور مستمر از او در مصرف منظم داروهایش حمایت کنند و حتی این موضوع را با احتیاط بررسی کنند. (منصرف بیمار از مصرف مقدار تجویز شده دارو برای مدت زمان مشخص می تواند تهدید کننده زندگی باشد. توجه به این نکته ضروری است که داروهای ضد افسردگی باعث اعتیاد به مواد مخدر نمی شوند!)

7. خطر خودکشی باید آشکارا با بیمار صحبت شود، زیرا این تنها راه برای دریافت ایده از خطر واقعی است. علاوه بر این، باید در نظر داشت که کسانی که به طور جدی در معرض خطر هستند سعی می کنند مقاصد خود را پنهان کنند، زیرا می ترسند در غیر این صورت به دلیل غلبه موقت احساسات و افکار افسرده خود از اجرای تصمیم قبلی خود جلوگیری کنند. در صورت خطر جدی خودکشی، بیمار باید در بیمارستان درمان شود.

8. پذیرش وضعیت بیماران افسرده آنطور که آنها آن را توصیف می کنند، مهم است. اگر سعی کنیم بیماران مبتلا به افسردگی را متقاعد کنیم که بهتر از آن چیزی هستند که احساس می کنند، فقط اعتماد آنها و در نتیجه فرصت های بیشتر برای کمک را از دست خواهیم داد! افسردگی یک بیماری جدی است، بنابراین درست است که بیماران را پس از پایان افسردگی به اسپا یا استراحتگاه بفرستید، اما نه در طول افسردگی، فقط بعد از آن.
درمان افسردگی در کرج و شهریار
در مورد اکثر افسردگی ها ، درمان با داروهای ضد افسردگی (ضد افسردگی) نیز ضروری است. اگر اضطراب قابل توجه یا اختلال خواب نیز وجود دارد، سپس در ابتدای درمان، حداکثر برای چند هفته، داروهای ضد اضطراب یا همچنین ممکن است استفاده از قرص های خواب ضروری باشد. در بیشتر موارد، اینها را می توان پس از اثرگذاری داروی ضد افسردگی ترک کرد. در موارد شدید، درمان ضد افسردگی باید با یک دوره انفوزیون شروع شود. در چنین مواردی، داروی ضدافسردگی مناسب در مایع تزریقی حل می‌شود و در رگ بازو یا دست بسته می‌شود. یک دوره انفوزیون معمولاً شامل 5-10 انفوزیون است و گاهی اوقات 1-2 ساعت طول می کشد. می توان از آن به صورت سرپایی یا در بیمارستان استفاده کرد.

چه مدت باید داروی ضد افسردگی مصرف کرد؟ بسته به نوع و شدت افسردگی، به دلیل درمان نگهدارنده با هدف پیشگیری، مدت درمان می تواند از چند هفته تا سال ها طول بکشد.

علاوه بر این، اگر افسردگی پس از قطع دارو دوباره عود کند، درمان مادام‌العمر ممکن است مانند درمان فشار خون بالا یا دیابت ضروری باشد. علاوه بر درمان دارویی، اشکال مختلف روان درمانی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. بحث آزاد در مورد بیماری ها، موقعیت های زندگی و تعامل آنها اهمیت ویژه ای دارد.

درمان پیشگیرانه افسردگی
در مورد افسردگی هایی که به صورت دوره ای، مکرر و یا به صورت شیدایی- افسردگی (اختلال دوقطبی) رخ می دهند، نه تنها می توان از درمان، بلکه از پیشگیری - درمان پیشگیرانه - نیز استفاده کرد. در چنین مواردی، استفاده از داروهای ضد افسردگی همراه با لیتیوم عمدتا مورد بحث قرار می گیرد. داروهای ضد افسردگی همچنین به عنوان درمان پیشگیرانه در اشکال خاصی از بیماری افسردگی، یعنی در مورد افسردگی دوره ای استفاده می شود.

درمان و مدت زمان بیماری
داروهای ضد افسردگی فورا اثر نمی کنند. معمولاً روزها یا هفته ها طول می کشد تا اثر تأثیر بگذارد. همچنین مهم است که بدانید افسردگی می تواند هفته ها یا ماه ها ادامه داشته باشد. از آنجایی که داروهای ضدافسردگی فقط بر علائم افسردگی تأثیر می گذارند، باید تا زمانی که بیماری ادامه دارد از آنها استفاده شود.