ورود

View Full Version : تازه فاغ التحصیل



iman_n21
سه شنبه 26 دی 1385, 16:44 عصر
سلام
خسته نباشید

راستش من حدود 1 ساله که فارغ التحصیل شدم (مهندسی نرم افزار)
هنوزم هیچ جا کار پیدا نکردم

خودتونم بهتر میدونید که دانشگاه با بازار کار خیلی فرق داره
در واقع احساس میکنم من هیچ چیزی بلد نیستم که بتونم شروع به کار کنم و وارد بازار بشم

میخواستم از اونایی که تو محیط کار و بازار هستن خواهش کنم که بنده و خیلیهای دیگه که مثل من تازه درسشونو تموم کردن ونمیدونن از کجا و با چی و چه جوری وارد محیط کار بشن و شروع کنن رو راهنمای کنن تا هم بدونیم چی لازمه که یاد بگیریم وهم دیدمون نسبت به این محیط باز شه
مرسی
من تا حالا هر چی کار کردم همون پروژه های دانشگاه بوده که ....
دارم افسرده میشم دیگه

zerobit-ltd
سه شنبه 26 دی 1385, 17:49 عصر
عزیزم اولا امیدتو از دست نده.
دوما امیدتو از دست نده.
سوما باید ببینی علاقت به چیه. graphic, animation, programming, network, ...
مدرکو بی خیال شو. به چی علاقه داری؟
ولی با توجه به مدرکت بهتره بری سراغ برنامه نویسی.
هر کدومو که علاقه داشتی، با یه پشتکار خوب میتونی توش موفق شی.

ali_kolahdoozan
سه شنبه 26 دی 1385, 18:59 عصر
مدرکت رو بزار کنار اون برای زن گرفتن خوبه . یک سی دی دات نت بخر با msdn و یا علی . حتی اگه بخای گرافیک کار هم بشی باید یه زره رو دات نت بلدی باشی . مثلا اگر بخواهی فلش هم کار کنی باید یکم از دات نت سر در بیاری . البته این نظر منه خودت میدونی . من حاضرم برم مدرکم رو به دانشگاه آزاد پس بدم نصف پولهایی که دادم رو پس بگیرم . شما رو نمی دونم

iman_n21
سه شنبه 26 دی 1385, 19:27 عصر
این که مدرک به درد نمیخوره رو قبول دارم

به Network هم خیلی علاقه دارم
برنامه نویسی رو هم همینطور
ولی کارای گرافیکی رو نه

همینا رو چی کار کنم ؟
چه جور پیش برم که بتونم 2-3 سال دیگه یک شرکتی چیزی راه بندازم
یک مشکل دیگه که هست اینه که تقریبا دست تنهام
دارم کلافه میشم دیگه
فعلا که یعنی میخونم واسه ارشد ( اونم چه خوندنی !!)

ali_kolahdoozan
سه شنبه 26 دی 1385, 20:11 عصر
پس تکلیفت رو با خودت معلوم کن یا برای ارشد بشین یه ضرب بخون یا برو سر کار 2 تاش با هم نمیشه

alimaker
سه شنبه 26 دی 1385, 21:17 عصر
اول نمیخواستم در این تاپیک نظری بدم .
ولی چون روزگاری خودم این حال رو داشتم و دارم. با خود گفتم اگه این دوتا جمله رو برات نگم خیلی نامردیه . و اون اینکه :
1- برادرانه وصادقانه میگم هرگز تو رشته ما تا از نظر علمی (یا مدرکی) ارضاء نشدی به هیچ وجه دنبال کار نرو خواه این کار معاونت وزارت باشه یا اینکه خودت شرکت بزنی نمیخواهم مصیبت های که از این کار به سرت میاد رو یکی یکی توضیح بدم ولی فقط این رو بدون که این حرف رو استاد بزرگوارم یه سال پیش به من گفت ومن حرف رو فهمیدم ولی به اش عمل نکردم و الان .....
2- مطمئن باش ارزش علم برای همیشه تاریخ بالاترین رتبه است .پس اگر کارشناسی ارشد قبول بشی خیلی بهتره حتی اگه تو مملکت ما بهش بها ندن .
3- اگر زمانی خواستی شرکت خصوصی بزنی اول اینکه حساب شده کار کن(امکان سنجی) دوم اگه در زمینه برنامه نویسی باشه خیلی بهتره.
در ضمن از دوست خوب ali_dehkoda هم که هم رای هستیم تشکر میکنم .

iman_n21
سه شنبه 26 دی 1385, 23:46 عصر
اول نمیخواستم در این تاپیک نظری بدم .
ولی چون روزگاری خودم این حال رو داشتم و دارم. با خود گفتم اگه این دوتا جمله رو برات نگم خیلی نامردیه . و اون اینکه :
1- برادرانه وصادقانه میگم هرگز تو رشته ما تا از نظر علمی (یا مدرکی) ارضاء نشدی به هیچ وجه دنبال کار نرو خواه این کار معاونت وزارت باشه یا اینکه خودت شرکت بزنی نمیخواهم مصیبت های که از این کار به سرت میاد رو یکی یکی توضیح بدم ولی فقط این رو بدون که این حرف رو استاد بزرگوارم یه سال پیش به من گفت ومن حرف رو فهمیدم ولی به اش عمل نکردم و الان .....
2- مطمئن باش ارزش علم برای همیشه تاریخ بالاترین رتبه است .پس اگر کارشناسی ارشد قبول بشی خیلی بهتره حتی اگه تو مملکت ما بهش بها ندن .


کاملا حق با شماست
خیلی لطف کردی
مرسی
ولی به خدا وقتی میام بشینم بخونم (تا 2-3 روز خوبه) احساس میکنم دارم خودمو گول میزنم
یدفه میبینی امتحان ارشد رو دادی و در نیومدی هیچ
جایی هم استخدام نشدی هیچ
چیزیم هم بلد نیستی که خودت ...
مخصوصا کارت معافی خدمت هم دستت باشه

manager
چهارشنبه 27 دی 1385, 07:36 صبح
کاملا حق با شماست
خیلی لطف کردی
مرسی
ولی به خدا وقتی میام بشینم بخونم (تا 2-3 روز خوبه) احساس میکنم دارم خودمو گول میزنم
یدفه میبینی امتحان ارشد رو دادی و در نیومدی هیچ
جایی هم استخدام نشدی هیچ
چیزیم هم بلد نیستی که خودت ...
مخصوصا کارت معافی خدمت هم دستت باشهاصلا هم این طور نیست، اتفاقا مدرکتون خیلی مهمه ! و فقط به درد زن گرفتن نمی خوره ! کسائی که این حرفهارو تو گوش شما زمزمه می کنن، کسائی هستند که نتونستند ادامه تحصیل بدن !! شما هر چه قدر زحمت بکشین، همون اندازه پاداش دریافت می کنید. پس شک نکنید اگر زحمت بکشین ارشد قبول می شید.
خودتون یه قیاس بکنید ! یادتونه قبل از اینکه برید دانشگاه ! حالا به خودتون یه نگاه بندازین ببینید چه قدر شخصیتتون، آرمانهاتون و فانتزیهاتون تغییر و رشد کرده ! انگار قبلا خواب بودید ! حالا فکرشو بکنید ارشد رو تموم کنید ! احتمالا خیلی بهتره 3 سال دیگه درس بخونید تا اینکه یه برنامه نویس ( کدر، ابزار شناس یا کاتب) باشید ! مطمئن هستم اگر ارشد رو بخونید، ممکنه برای دکترا تصمیماتی مهم اتخاذ کنید ! حیف نیست آینده به این قشنگی رو ول کنید به خاطر پول !!من برای گذران زندگیم و تامین مخارج دانشگاهیم کار می کنم ولی هیچ وقت دانشگاهم رو فدای کارم نمی کنم چون هدف من چیز دیگست !!! اگر برنامه نویسی می کنم فقط صرف تامین مخارجه نه اینکه برنامه نویسی شغل من باشه !!
یادتون باشه مردم در خواب هستند، وقتی می میرند بیدار می شوند. و شما چه می دانید کسب علم چقدر عزیز و گرانقدر است.

ali_kolahdoozan
چهارشنبه 27 دی 1385, 08:03 صبح
والا ادامه تحصیل اگر منظورتون از این لیسانس های دانشگاه آزاده که ما داریم . حالا منظور شما چیه نمی دونم .

zerobit-ltd
چهارشنبه 27 دی 1385, 08:55 صبح
اصلا هم این طور نیست، اتفاقا مدرکتون خیلی مهمه ! و فقط به درد زن گرفتن نمی خوره ! کسائی که این حرفهارو تو گوش شما زمزمه می کنن، کسائی هستند که نتونستند ادامه تحصیل بدن !!

عزیزم منظور ما این نبود که درس خوب نیست. چون ali_kolahdoozan درسشو تموم کرده، منم خودم دارم کارشناسیمو ادامه میدم.
منظور ما این بود که iman_n21 نخواد خودشو پشت مدرکش قایم کنه. وگرنه می تونست خیلی راحت تو یه اداره، پشت میز نشین بشه.
ما فقط نظرمونو گفتیم و قصدمون راهنمایی بود. من با نظر شما موافقم، دانشگاه خیلی آدمو تغییر میده. ولی همه چیز دانشگاه نیست. اونم با این درسا که واسه عهد خدا اولی هستن.
iman_n21 به نظر من ادامه تحصیل خوبه، به شرطی که بعد 2 - 3 روز درس خوندن، باز همون روحیه خوبو داشته باشی که مطمئنم داری. یعنی باید داشته باشی. خدا کمکت می کنه. یقین داشته باش.

reham
چهارشنبه 27 دی 1385, 08:56 صبح
just enjoy your life.cheer up and dont worry.think and decide.

ShimaSh
چهارشنبه 27 دی 1385, 09:58 صبح
سلام.
نظرات همگی خیلی جالب بود.

1 ماه تا فوق بیشتر نمونده, من فکر می کنم درس بخونی از هر چیز بهتره. حتی اگه واسه آزاد هم وقت بزاری, خوبه. حالا این از کار کردن بهتره.

من بعد از درس, کار کردم و الان درس خوندم برام سخته, شما اشتباه منو نکنید, لطفا حالا فقط درس بخون و البته هر جا برا کار ثبت نام می کردن یا نیرو می خواستن برو.

و باور داشته باش موفق می شی. انشااله :چشمک:

iman_n21
چهارشنبه 27 دی 1385, 11:18 صبح
از همتون متشکرم
پس تقریبا همتون با علی آقا موافقید
یعنی درس و کار با هم نمیشه , درسته ؟
پس من فعلا بچسبم به کنکور

ali_kolahdoozan
چهارشنبه 27 دی 1385, 11:31 صبح
اگر بری استاد شی عالیه . فقط پس دیگه هی شل نزن . برو بخون اگر هم حتی قبول نشدی سال بعد . من هدفم از اول برنامه نویسی و کار تخصصی بود بهش هم رسیدم در آمد هم دارم . دانشگاه رو هم زورکی رفتم .

alireza643
چهارشنبه 27 دی 1385, 12:27 عصر
به نظر من هم درست رو بخون ولی بعد از کنکور اگر خواستی تو دوره استراحت کاری یاد بگیری به من بگو چند تا سی دی آموزش شبکه دارم میتونم بهت بدم بعد اگر خواستی میتونم چند تا کار باهات انجام بدم تا راه بیوفتی ولی قبل از اون امیدوارم تو کنکور قبول بشی .
تلاش کن دلبندم تلاش.

ShimaSh
چهارشنبه 27 دی 1385, 13:45 عصر
من هر وقت خواستم شبکه یاد بگیرم, گفتن تو دختری برو همون برنامتو بنویس:ناراحت:
بجای من هم یاد بگیر

zerobit-ltd
چهارشنبه 27 دی 1385, 14:49 عصر
من هر وقت خواستم شبکه یاد بگیرم, گفتن تو دختری برو همون برنامتو بنویس:ناراحت:
:قهقهه::قهقهه::قهقهه::قهقهه:: هقهه::قهقهه:

alimaker
چهارشنبه 27 دی 1385, 14:52 عصر
من هر وقت خواستم شبکه یاد بگیرم, گفتن تو دختری برو همون برنامتو بنویس:ناراحت:
بجای من هم یاد بگیر
ولی به نظر من خانم ها هم حداقل در امور نرم افزاری شبکه میتونن پا به پای و حتی یه سر و گردن بالاتر از مردها باشن .چون امتحان کردم قدرت تجزیه و تحلیل خانم ها بالاست .
در ضمن دوست عزیز iman_n21 از صمیم قلب امیدوارم موفق بشی.(آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند)

iman_n21
چهارشنبه 27 دی 1385, 19:00 عصر
از همتون متشکرم
پس فعلا میرم سراغ همون کنکور (هر دوتاش)
بعد از کنکور آزاد هم میرم دنبال شبکه یا برنامه نویسی
اگر هم جور شد شبکه یاد بگیرم جای شیما هم یاد میگرم حتما

خیلی گلین
یک چند تا مقاله اول همین تالار رو هم save کردم هر وقت تونستم یک نگاه بهشون میندازم

linux
چهارشنبه 27 دی 1385, 19:34 عصر
از همتون متشکرم
پس فعلا میرم سراغ همون کنکور (هر دوتاش)
بعد از کنکور آزاد هم میرم دنبال شبکه یا برنامه نویسی
اگر هم جور شد شبکه یاد بگیرم جای شیما هم یاد میگرم حتما

خیلی گلین
یک چند تا مقاله اول همین تالار رو هم save کردم هر وقت تونستم یک نگاه بهشون میندازم
همیشه آدمها منتظرند یک روزی بیاد که زندگی کنند! زندگی همین روزهایی که میگذره!دوست عزیز کارکردن یا درس خواندن چیزی هست که به شما بستگی داره به شرایط زندگیتون باید ببنید برای چی کار می کنید یا برای چی درس می خوانید.
نه آنهایی که به شما میگویند کارکنید بیسواد و مدرک نگرفته هستند نه آنهایی که به شما می گویند درس بخوانید عقده مدرک دکترا. فقط دید هر کدمشان به مسایل جور دیگری است.
سعی کنید کاری را انجام بدهید که باهاش حال می کنید. وگر نه دچار خستگی و دلزدگی خواهید شد.
در ضمن مورد توجه دوستان عزیز
دانشگاه جایی نیست که به شما کاریاد بدهند جایی هست که فکر کردن و حل مساله را باید یاد بگیرید. این را همه می دانند بخاطر همین وقتی جایی می خواهند استخدام کنند حداقل 3-4 سال سابقه کار می خواهند یعنی 4 سال درس خواندن + 4 سال کار کردند = تازه اول کاری داداش!
دوره کارشناسی کلا فقط آشنایی با عناوین مطالب هست که شما بدانید که در رشته خودتان چه مباحثی وجود دارد و الا برای مثال کسی با یاد گرفتن C++ در دانشگاه هیچ وقت برنامه نویس نمی شود.
دوره کارشناسی ارشد برای این هست که بدانید چیزهایی که خوانده بودید یعنی چه! آنهم فقط در یک زیر رشته
دوره دکترا هم باید 3-4 سال سر خودت را با یک مبحث گرم کنی تا شاید یک چیزی به ذهنت برسه و بتوانی یک مشکل بشریت را حل کنی یک کوچولو مرزهای دانش را جلو ببری.
اینجا که رسیدی تازه میشه دانشمند صفر کیلومتر بعد از این دیگر آنقدر از عمرت گذشته اگر یک ضرب آمده باشی 32-35 سال سن داری چیکار بلدی انجام بدی هیچ فقط درس خواندن بلدی مهم نیست رشته ات چی هست فقط دکترای درس خواندن داری خودبه خود دکترای درس دادن هم گرفته حالا 2 حالت داره یا باید جذب مراکز تحقیقاتی بشی که احتمالا تا آن موقع عقده ناسا گرفتی یا باید بری بشی استاد دانشگاه.
خلاصه دوست عزیز زندگی کن منتظر آن روز که همه چیز طوری باشه که شما می خواهید نباش.

iman_n21
چهارشنبه 27 دی 1385, 20:57 عصر
حرفهای linux جای فکر کردن داره
نمی دونم چی بگم
من خودم از درس خوندن خیلی خوشم میاد ولی اینجا ایرانه
نمیشه وقتی دلت میخواد پاشی بری دانشگاه بگی من اومدم درس بخونم
نمگین بفرما بالا که
با این کنکور هم که تضمینی نیست
یک جورایی دارم ریسک میکنم ( با کنکور )
یک نکته دیگه همون حرف دوستون بود که گفت ببین درس و دانشگاه تا حالا ارضات کرده یا نه ؟
این منو خیلی امیدوار کرد
راستش من اصلا از لحاظ درسی احساس رضایت نمیکنم (از خودم)
یعنی هنوز ارضا نشدم
من درسای تخصصی رو تو دانشگاه پوکوندم
چون واقعا علاقه داشتم بهشون
معماری رو تو 4 ترم قبل از خودم و 2 ترم بعد از خودم max شدم
الکتریکی رو 20 گرفتم
الکترونیک رو 19
و ..........
بجون خودم هیچم دنبال نمره و این چیزا نبودم
حال میکردم واسه خودم
اما حالابه درد هیچی نمیخورن

باور کنید من در مورد دانشگاهای خارج از کشورم تحقیق کردم ولی از لحاظ مالی واسم جور نمیشه
این کنکور ظلم بزرگیه
درس خوندن واسه کنکور با درس خوندن عادی فرق میکنه
که من نه اینو بلدم نه خوشم میاد (اونم تو این شرایط)

مشکل اصلی که نمیذاره به اون چیزی که میخوام برسم همین کنکوره لعنتیه

Ner'zhul Arthas
پنج شنبه 28 دی 1385, 00:25 صبح
از من میشنوی کتاب "حکایت دولت و فرزانگی" نوشته ی مارک فیشر رو بخون.

با دقت تمام بخون و بهش عمل کن.
عمل نکردن بهش مثل خوندن کتاب داستانه و هیچ فایده ای نداره.

من این کتاب رو خوندم و ترک تحصیل کردم.
البته تو این کتاب نگفته ترک تحصیل کنید. تقریبا گفته های لینوکس رو گفته.

این کتاب از نشر قطره به چاپ 55 رسیده.
و از نشر گفتار به چاپ 15
و از چند نشر دیگه هم به چاپ های 1 و 2 و 3 رسیده.

این کتاب رو که خوندید کتاب "حکایت آن که دلسرد نشد" رو هم بخونید.
نویسندش همین مارک فیشره.

چند گفته از کتاب حکایت دولت و فرزانگی:

"سالی چقدر گیر می آوری؟ 25000 دلار؟"
جوان پاسخ داد " بلی، در همین حدود"
"آیا فکر میکنی کسی که 250000 دلار در می آورد، ده برابر تو کار میکند؟ مسلما نه! اگر این شخص ده برابر تو در می آورد بی آنکه بیش از تو کار کند، پس باید به کاری کاملا متفاوت از تو سر گرم باشد. باید در کارش رازی باشد که تو یکسر از آن بیخبری"

"بیشتر مردم میترسند چیزی بخواهند، و وقتی عاقبت چیزی می خواهند، به اندازه ی کافی اصرار نمی ورزند. این خطاست"

کسانی که صبر میکنند تا اوضاع و شرایط عالی از راه برسد هرگز کاری را به انجام نمی رسانند. زمان مطلوب برای عمل همین حالاست!

اگر می خواهی در زندگی موفق شوی، باید مطمئن باشی که حق انتخاب نداری، باید پشتت را به دیوار بچسبانی.

موفق باشید

iman_n21
پنج شنبه 28 دی 1385, 00:48 صبح
خلاصه ماجرای ما اینطوریاست :

من میخوام برم یک جایی که خیلی دوسش دارم وآرزومه که برم اونجا زندگی کنم(دانشگاه و ادامه تحصیل) ولی یک دیوار بلند سر راه هست که باید از اون بپرم (کنکور).
ترسم از اینه که نتونم از دیوار بپرم و مجبور شم اینطرف دیوار بمونم
و مشکل از اینجا شروع میشه که راه و رسم زندگی اینور دیوار و بلد نیستم (بازار کار)
حالا موندم تمرین کنم بپرم یا راه رسم زندگی اینورو یاد بگیرم ؟!
ممکنه وقتی که میزارم واسه پریدن (همراه با ریسک) باعث بشه از اینوریا عقب بیافتم !

به هر حال تصمیم گرفتم تا اونجایی که میتونم سعی کنم بپرم
------------

اون کتابم گیرم اومد حتما میخونم
مرسی

Sub Zero
پنج شنبه 28 دی 1385, 01:32 صبح
باتمام گفته های جناب Linux موافقم به جز این یکی :

منتظر آن روز که همه چیز طوری باشه که شما می خواهید نباش
برعکس همیشه به اون چیزایی که دوست داری تو زندگیت اتفاق بیفته فکر کن .
ببین اقا ایمان تمام هستی مثل یه گروه ارکستر می مونه تو رهبر ارکستری و تمام کائنات نوازنده هاش اگه خوب هدایتشون کنی برات خوب میزنن اگر هم بد هدایتشون کنی برات بد می زنن .
نمی خوام واستون خاطره تعریف کنم . اما یه بیت شعر بود که زندگی منو از این رو به اون رو کرد
تو پای به راه بنه و هیچ مپرس -- خود راه بگویدد که چون باید رفت .

اگه دوتا مورد بالا رو با هم قاطی کنی نتیجه این میشه :

به اون چیزایی که دوست داری بهشون برسی فکر کنو راه بیفت . تو راه بیفت .خود راه بهت میگه از کجا بری و چطوری بری .

Ner'zhul Arthas
پنج شنبه 28 دی 1385, 02:22 صبح
منتظر آن روز که همه چیز طوری باشه که شما می خواهید نباش

sub zero جان منظور linux تقریبا اینه:
کسانی که صبر میکنند تا اوضاع و شرایط عالی از راه برسد هرگز کاری را به انجام نمی رسانند. زمان مطلوب برای عمل همین حالاست!

linux
پنج شنبه 28 دی 1385, 10:38 صبح
خلاصه ماجرای ما اینطوریاست :

من میخوام برم یک جایی که خیلی دوسش دارم وآرزومه که برم اونجا زندگی کنم(دانشگاه و ادامه تحصیل) ولی یک دیوار بلند سر راه هست که باید از اون بپرم (کنکور).
ترسم از اینه که نتونم از دیوار بپرم و مجبور شم اینطرف دیوار بمونم
و مشکل از اینجا شروع میشه که راه و رسم زندگی اینور دیوار و بلد نیستم (بازار کار)
حالا موندم تمرین کنم بپرم یا راه رسم زندگی اینورو یاد بگیرم ؟!
ممکنه وقتی که میزارم واسه پریدن (همراه با ریسک) باعث بشه از اینوریا عقب بیافتم !

به هر حال تصمیم گرفتم تا اونجایی که میتونم سعی کنم بپرم
------------

اون کتابم گیرم اومد حتما میخونم
مرسی
پول،قدرت،شهرت این 3 تا چیزهایی هست که اکثر آدمها دنبالشن هر کسی هم راهی را برای رسیدن به اینها انتخاب می کنه ببنید کدامیک از این 3مورد هست که شما را دنبال خودش می کشاند و مسیر درست رسیدن به آن را انتخاب کنید.
قطعا شما برای رضای خدا درس نمی خوانید،کسانی موفق هستند که قبل از شروع تحصیلات عالی دقیقا بدانند که کدامیک از این 3 مورد بالا را می خواهند.
اگر دنبال قدرت هستید از همان سالهای اول باید دنبال یکی از انجمن اسلامی ها یا تحکیم وحدت و گروه های دیگه باشید در این حال فقط لازم درسها را پاس کنید احتیاج به نمره خوب ندارید و بعد از فوق لیسانس یا دکتری با پشتیبانی این گروه ها می توانید به مناصبی هم برسید.
اگر دنبال پول هستید از ترم اول دانشگاه باید با بازار کار هم آشنا باشید کارهای دانشجویی در زمینه کار خودتان انجام بدهید به هیچ کاری هم نه نگویید احتیاج دارید که با معدل خوب مثل بالای 14-15 فارغ التحصیل بشید
اگر دنبال شهرت هستید باید از ترم اول خوب درس بخوانید یکی از استادان باسواد را هم پیدا کنید یک جوری با بچه های ترم های بالاتر بجوشید دنبال انجام کارهایی باشید که در هر زمانی سر زبانها می افتد (الان مثلا روبوتیک) بعد از سال اول همه شما را تو دانشگاه می شناسند کلی مشهور شدید از این به بعدش را هم خودتان یاد خواهید گرفت.
راستی همیشه یادتان باشد که زندگی کنید
یک دانشگاه کاملا کاربردی هم در هر جامعه وجود داره خود جامعه موفق ترین آدمها کسانی هستند که از این دانشگاه فارغ التحصیل بشوند.

ShimaSh
پنج شنبه 28 دی 1385, 11:09 صبح
سلام.

اول مرسی ایمان جان برا شروع این تاپیک جالب.

اینجا خیلی حرفهای مفیدی زده شد و من, بعضی از گفته های بچه ها رو نوشتم تا یادم نره که چی یاد گرفتم. :لبخندساده:

حرفهای لینوکس خیلی جالب بود اون راست می گه ما همه فقط نظرهای خودمونو گفتیم.
من درس خوندن و دوست دارم ولی بعد از لیسانس کار کردم و حالا هر چند که کارم برنامه نویسی هست و دوستشم دارم منتها ته دلم یه چیزی کمه که دنبالش می گردمU همون درسه, که حالا خوندنش (بعد از دو سال) یه جورایی سخته. و دقیقا بخاطر این موضوع توسعه کردم که درس بخونی.

Sub Zero اگه جملتو ملکه ذهنم کنم فکر نمیکنم چیزی سخت یا غیر ممکن باشه.
alimaker شاگرد نمی خوای؟ :چشمک:

manager
پنج شنبه 28 دی 1385, 11:09 صبح
پول،قدرت،شهرت این 3 تا چیزهایی هست که اکثر آدمها دنبالشن هر کسی هم راهی را برای رسیدن به اینها انتخاب می کنه ببنید کدامیک از این 3مورد هست که شما را دنبال خودش می کشاند و مسیر درست رسیدن به آن را انتخاب کنید. رسیدن به کمال ! یکی دیگه از اهدف انسانهاست که سه هدف قبلی را نغض می کند. با دنبال کردن این هدف به سه هدف قبلی دست پیدامی کنید ولی دیگر برای شما ارزشی ندارند ! در این زمانه انسان هایی که دنبال این مهم هستند خیلی کم پیدا می شوند. خیلی ها در ابتدای راه چنین هدفی دارند ولی با گذشت زمان به اهداف دیگری که همه سست و ناپایدار و موقتی هستند گرایش پیدا می کنند. باشد که هدف همه ی ما رسیدن به کمال باشد.

whitehat
پنج شنبه 28 دی 1385, 12:10 عصر
خلاصه ماجرای ما اینطوریاست :

من میخوام برم یک جایی که خیلی دوسش دارم وآرزومه که برم اونجا زندگی کنم(دانشگاه و ادامه تحصیل) ولی یک دیوار بلند سر راه هست که باید از اون بپرم (کنکور).
ترسم از اینه که نتونم از دیوار بپرم و مجبور شم اینطرف دیوار بمونم
و مشکل از اینجا شروع میشه که راه و رسم زندگی اینور دیوار و بلد نیستم (بازار کار)
حالا موندم تمرین کنم بپرم یا راه رسم زندگی اینورو یاد بگیرم ؟!
ممکنه وقتی که میزارم واسه پریدن (همراه با ریسک) باعث بشه از اینوریا عقب بیافتم !

به هر حال تصمیم گرفتم تا اونجایی که میتونم سعی کنم بپرم
هر چند نظراتی که اینجا مطرح میشه نظرات شخصی است و تعدادی موافق و مخالف داره اما می تونه در تصمیم گیری موثر باشه. شما باید ببینید آیا رسیدن به هدفت فقط با گذشتن از کنکور میسر است؟ اگر واقعا اینطور است باید ریسک کنید ، بدون ریسک کردن زندگی روال معمولی خودش را پیش می برد، اگر می خواهید روال عادی زندگیتان تغییر دهید به آن شوک وارد کنید یکی از این مسائل می تونه ریسک کردن باشه. بسیاری از افراد بعد از دانشگاه سردرگم می شوند (من جمله خودم) و نمی دانند چه کار کنند. مهمترین چیزی که می تونه به شما کمک کنه تعیین هدف هست. کتابی که دوستمان اشاره کردند (حکایت دولت و فرزانگی) و سایر کتبی از این دست یک پیام مهم داره :
"هدف خود را مشخص کنید و به خود تلقین کنید که می توانید آنرا انجام دهید و راه رسیدن به آنرا پیدا کنید، اگر فکر کردید جایی اشتباه کردید برگردید و دوباره سعی کنید"

یک نکته دیگه همون حرف دوستون بود که گفت ببین درس و دانشگاه تا حالا ارضات کرده یا نه ؟
این منو خیلی امیدوار کرد
راستش من اصلا از لحاظ درسی احساس رضایت نمیکنم (از خودم)
یعنی هنوز ارضا نشدم
من درسای تخصصی رو تو دانشگاه پوکوندم
چون واقعا علاقه داشتم بهشون
معماری رو تو 4 ترم قبل از خودم و 2 ترم بعد از خودم max شدم
الکتریکی رو 20 گرفتم
الکترونیک رو 19
و ..........
بجون خودم هیچم دنبال نمره و این چیزا نبودم
حال میکردم واسه خودم
اما حالابه درد هیچی نمیخورن
به این حرف دقت کنید، رضایت نداشتن از نظر درسی یعنی اینکه شما باید درستان را ادامه بدهید، اما باید راهش را پیدا کنید. در ایران دانشگاه و بازار کار فنی دو مقوله جدا از هم هستند ، در کارشناسی ارشد این موضوع را بخوبی احساس می کنید، یکی از استاد های ما حرف جالبی می زد "در دنیا دانشگاهها از لحاظ علمی 10 سال جلوتر از صنعت هستند" ، و وای به حال ایران! شما در کارشناسی ارشد جهش عجیبی را در مقایسه با مقطع کارشناسی می بینید. هر چه در کارشناسی می دیدید که درسهای دهه 80-90 را به خورد شما می دادند الان دیگر اطلاعات زیر 2000 غیر قابل قبول برای اساتید است و درسها شکل دیگری به خود می گیرند مثل اینکه اینجا ایران نیست.تمام این حرفها را زدم که بدانید اگر در مقطع ارشد به ادامه تحصیل پرداختید از بازار کار جدا خواهید شد و اگر بخواهید به آن فکر کنید درس را از دست خواهید داد، در آن مقطع فقط دو راه انتخاب دارید : درس یا کار . به هر کدام اهمیت بدهید از دیگری دور خواهید شد. شما فقط می توانید در یکی موفق شوید.
موضوع دیگر در مورد حرف شما است " راستش من اصلا از لحاظ درسی احساس رضایت نمیکنم "
بدانید که ارضا شدن از لحاظ درسی فقط با مقاطع بالاتر دانشگاهی برطرف نمی شود، کسانی را می شناسم رشته ای را به عنوان حرفه اصلی خود در نظر گرفته اند و در آن بسیار پیشرفت کرده اند و می توان از آنها به عنوان یک آدم موفق یاد کرد. می تونه این رشته یکی از شاخه های برنامه نوسی؛پایگاه داده ؛شبکه ؛ شاخه های مهندسی نرم افزار و ... باشه .شما می توانید رشته مورد علاقه خود را ادامه داده و به مدارج بالا آن برسید. کار همیشه وجود داره و برای کسانی که تخصص در مورد خاصی را داشته باشند بیشتر است ، پس اگر می خواهید در بازار کار موفق شوید به دنبال تخصص پیدا کردن در موضوع مورد علاقه خود باشید و اگر می خواهید روزی به کسی چیزی در مقام یک استاد یاد دهید یا به دنبال کار تحقیقاتی هستید با تمام توان عزم خود را برای گذشتن از سد کنکور جزم کنید.
هدف خود را مشخص کنید و راه رسیدن به آنرا پیدا کنید
-----------------------------

رسیدن به کمال ! یکی دیگه از اهدف انسانهاست که سه هدف قبلی را نغض می کند. با دنبال کردن این هدف به سه هدف قبلی دست پیدامی کنید ولی دیگر برای شما ارزشی ندارند ! در این زمانه انسان هایی که دنبال این مهم هستند خیلی کم پیدا می شوند. خیلی ها در ابتدای راه چنین هدفی دارند ولی با گذشت زمان به اهداف دیگری که همه سست و ناپایدار و موقتی هستند گرایش پیدا می کنند. باشد که هدف همه ی ما رسیدن به کمال باشد.
با این حرف شما موافقم هر چند حرفهای دوستمون (لینوکس) را نغض نمی کنم. اما به عنوان یک تجربه باید عرض کنم که شخصا با این هدف وارد مقطع ارشد شدم اما مشکلات زندگی باعث شد ابتدا فقط برای گذران زندگی وارد بازار کار شوم و بعد غرق آن شدم . به عنوان یک نصیحت دوستانه اینو بگم که اگر با این هدف وارد مقاطع بالاتر شدید ، وارد بازار کار فنی نشوید ، و اگر مجبور هستید کار خود را مرتبط با دانشگاه و تحقیقات انتخاب کنید.
موفق باشید

Sub Zero
پنج شنبه 28 دی 1385, 16:31 عصر
مشکل اصلی که نمیذاره به اون چیزی که میخوام برسم همین کنکوره لعنتیه
به وین دایر گفتن بزرگترین مشکل برای رسیدن به فلان هدف چیه ؟
گفت : بزرگترین مشکل اینه که فکر میکنید برای رسیدن به اون هدف مشکلی وجود داره ؟
ایمان ، چرا فکر می کنی کنکور سد راهته . مگه تو تا حال تلاش کردی از روی این دیوار بپری
آزمندیان گفته: کیفیت زندگی شما به کیفیت اندیشه های شما بستگی داره . پس تو مخت این جمله تکرار کن مگه کنکور چی داره ؟

همیشه به ماگفتن تا نبینم باور نمی کنم اما تو باور کن تا ببینی

iman_n21
پنج شنبه 28 دی 1385, 16:56 عصر
نمیدونم چه جور ازتون تشکر کنم
روحیه و اعتماد به نفسم 10 برابر شد
فکر نمیکردم اینقدر اهمیت بدین و واستون مهم باشه
مرسی از همتون :بوس:

امیدوارم با در اومدن تو کنکور بتونم پیشتون رو سفید بشم

Ner'zhul Arthas (http://barnamenevis.org/forum/member.php?u=17445) عزیزم به خاطر لینکهای کتاب متشکرم ازت
کتابا رو خریدم

کوچیک همتونم

manager
پنج شنبه 28 دی 1385, 17:15 عصر
امیدوارم شما نیز تجربیات کنکور ارشدتون رو در اختیار من و امثال من که تا ارشد هنوز یکم دیگه فاصله داریم، قرار بدین.....

ARA
پنج شنبه 28 دی 1385, 17:42 عصر
بنظر من اگه هم میخوای کارکنی هم درس بخونی

سیستم فراگیر پیام نور هم میتونه چیز خوبی باشه :متفکر: (البته بنظر من چون من اینجوریش رو امتحان کردم)

بعد واسه کارکردن انتظار نداشته باش رفتی هر جا ماهی 500 ،600 تومن بهت بدن
200، 250 هم واسه شروع کار خوبه مابقیشم قیمت تجربه کردنته

البته این نظر من بود اگه یکی دیگه یک نظر بهتر داره منم پایه ام، چون منم 4 ماه فارغ التحصیل شدم و هنوز کار مناسبم رو پیدا نکردم :لبخند:

linux
پنج شنبه 28 دی 1385, 20:30 عصر
رسیدن به کمال ! یکی دیگه از اهدف انسانهاست که سه هدف قبلی را نغض می کند. با دنبال کردن این هدف به سه هدف قبلی دست پیدامی کنید ولی دیگر برای شما ارزشی ندارند ! در این زمانه انسان هایی که دنبال این مهم هستند خیلی کم پیدا می شوند. خیلی ها در ابتدای راه چنین هدفی دارند ولی با گذشت زمان به اهداف دیگری که همه سست و ناپایدار و موقتی هستند گرایش پیدا می کنند. باشد که هدف همه ی ما رسیدن به کمال باشد.
19(نوزده تمام) پسر خوبم دقت کن و از روی کلمه نقض ، ناقض ، منقضی ، انقضا آنقدر بنویس تا به کمال بررسی
دوست من،کمال یک کلمه کلی هست که معانی مختلفی را در بر داره و وقتی ما در مورد چیزی حرف می زنیم اگر بخواهیم کلی گویی کنیم ساعت ها می شود حرف زد و نوشت.
شما این کلمه را اول تعریف کنید و بعد کتاب انسان کامل شهید مطهری را بخوانید مطمئن باشید با استفاده از آن رهنمودها شما با کمالات تر خواهید شد تا با پاس کردن 32 واحد درس فوق لیسانس.
مفاهیم چون خوشبختی،عدالت،انسانیت، کمال، اخلاق و از این قبیل مفاهیم کلی هستند که مورد مناقشه بین انسانهاست.

linux
پنج شنبه 28 دی 1385, 21:01 عصر
دوست عزیزی گفتن که استادشان فرموده در خارجه دانشگاه ها 10 سال جلوتر از صنعت هستند!البته نگفتند کدام خارجه!
کلا عزیز دل برادر همیشه صنعت جلوتر از دانشگاه هست. و کاملا هم مشخص هست توی دانشگاه شما تازه داری یک چیزهایی را یاد می گیری ولی در صنعت شما درگیر مسایلی هستید که برای شما جنبه حیاتی داره حل آن مساله برابر است با میلیارد ها دلار پول!
کدام یک از چیزهایی که مطالعه می کنید از دانشگاه آمده؟
در مباحث فنی و صنعتی در یک قسمت از صنعت یک مشکلی حل می شود سپس تبدیل به پول می شود بعد از اینکه شرکت از نظر اقتصادی از این مساله به اندازه کافی پول برد آن وقت بصورت مقاله وارد دانشگاه می شود.
تازه بیشتر چیزهایی هم که اختراع میشه اول استفاده نظامی میشه بعد به صنعت راه پیدا میکنه

alimaker
پنج شنبه 28 دی 1385, 21:19 عصر
اول خدمت دوست عزیزم iman_n21 عرض کنم که دیگه بحث ها وارد مرحله جدیدی شده که همچین برای روحیات فوق لیسانس مناسب نیست . درهر صورت از صمیم قلب امیدوارم موفق باشی و بزودی شیرینی ارشدت رو بخوریم. انشاءالله
و اما
ولی واقعا چرا تحصیلات دانشگاهی مون با بازارکار خیلی فاصله داره .... درسته در مبانی یکسان هستند ولی در کاربرد و نیاز بازار چی باور کنین بعضی از دوستام که به طور تجربی وارد برنامه نویسی شدند اطلاعات و کارائی شون خیلی بالاست . این واقعا مشکل بزرگی وهمین علت باعث سردرگمی موقع اشتغال و ...

linux
پنج شنبه 28 دی 1385, 21:28 عصر
اول خدمت دوست عزیزم iman_n21 عرض کنم که دیگه بحث ها وارد مرحله جدیدی شده که همچین برای روحیات فوق لیسانس مناسب نیست . درهر صورت از صمیم قلب امیدوارم موفق باشی و بزودی شیرینی ارشدت رو بخوریم. انشاءالله
و اما
درمورد پست دوست عزیز و بافکرم linux که در مورد کسب قدرت از طریق دانشگاه فرموده بودن کمال تشکر و ایوالله رومیگم .خوشحال که عقایدمون رودرست و به جا مطرح می کنیم.
ولی واقعا چرا تحصیلات دانشگاهی مون با بازارکار خیلی فاصله داره .... درست در مبانی یکسان هستند ولی در کاربرد و نیاز بازار چی باور کنین بعضی از دوستهام که به طور تجربی وارد برنامه نویسی شدند اطلاعات و کارائی شون خیلی بالاست . این واقعا معزل بزرگی وهمین علت باعث سردرگمی موقع اشتغال و ...
19(نوزده تمام)
تو هم پسر خوبی هست ولی شما هم از روی کلمه معضل یک صفحه کامل بنویس
فقط جهت شوخی عرض کردم. همین

whitehat
پنج شنبه 28 دی 1385, 23:34 عصر
دوست عزیزی گفتن که استادشان فرموده در خارجه دانشگاه ها 10 سال جلوتر از صنعت هستند!البته نگفتند کدام خارجه!
کلا عزیز دل برادر همیشه صنعت جلوتر از دانشگاه هست. و کاملا هم مشخص هست توی دانشگاه شما تازه داری یک چیزهایی را یاد می گیری ولی در صنعت شما درگیر مسایلی هستید که برای شما جنبه حیاتی داره حل آن مساله برابر است با میلیارد ها دلار پول!

شاید اگر از یک دید به این مسئله نگاه کنیم شما درست می گوئید و من درست منظور را نرساندم! . تحقیقاتی که در دانشگاه انجام می شود ممکن است پایه گذار بسیاری از مسائلی است که مدتها بعد در صنعت قادر به پیاده سازی آن باشند. همانطور که می دانید برای مثلا ساختن وسیله محدودیتهایی در زمان حال ممکنه وجود داشته باشه که با گذر زمان برطرف خواهد شد.

کدام یک از چیزهایی که مطالعه می کنید از دانشگاه آمده؟
در مباحث فنی و صنعتی در یک قسمت از صنعت یک مشکلی حل می شود سپس تبدیل به پول می شود بعد از اینکه شرکت از نظر اقتصادی از این مساله به اندازه کافی پول برد آن وقت بصورت مقاله وارد دانشگاه می شود.
تازه بیشتر چیزهایی هم که اختراع میشه اول استفاده نظامی میشه بعد به صنعت راه پیدا میکنه
نمی دونم منظورتان از چیزهایی که مطالعه می کنید چیه ؟
منظور بحث من کلا در زمینه علوم مهندسی هست ، و فکر نمی کنم همه چیزهایی که الان در اختیار ما قرار دارد ابتدا در صنعت بوجود آمده باشند ، مطمئن باشید همه آنها پیش ضمینه از دانشگاه داشته اند.

ShimaSh
شنبه 30 دی 1385, 07:42 صبح
سلام.

خوبه تاپیک معلم دیکته هم داره, نمره میده, جریمه می کنه, نمره ها پائین تر هم بره کف دستی هم خوردیم!

sub zero به قول پسرا ای ول

zerobit-ltd
شنبه 30 دی 1385, 12:27 عصر
ایمان جان، بابایی؛
من فقط یه خواهش ازت دارم. دیدی این بچه ها چقدر دوست دارن؟
کدوممون همدیگه رو می شناسیم یا می شناختیم؟
ولی همه اومدن وسط کمک کردن. یکی کم، یکی زیاد.
alireza643 می خواد بهت cd آموزشی بده،
ali_kolahdoozan تشویقت کرد واسه استاد شدن،
alimaker تجربه خودشو در اختیارت گذاشت،
ner'zhul artas بهت چند تا کتاب داد،
linux حرفای جالبی زد،
shimash واست آرزوی موفقیت کرد،
فکر کنم بقیه هم بهت کلی روحیه دادن.
پس بیا یه قولی بده: قول بده تا جایی که می تونی تلاشتو واسه ارشد بکنی. به قول امیرخان باقیشو بسپار به بالا سری.
بعدشم توی کار باید بترکونی. تو هر زمینه ای که وارد شدی.
امیدوارم موفق باشی. یعتی باید موفق بشی.

iman_n21
شنبه 30 دی 1385, 13:03 عصر
حتما zerobit
حتما
چشم

sjj
یک شنبه 01 بهمن 1385, 00:15 صبح
با سلام به همه شما دوستان عزیز.منم مثل اون یکی دوستمون اول نمی خواستم تو این تاپیک پست بدم ولی وقتی که چنین محیط گرمی رو دیدم دلم نیومد تو بحث شرکت نکنم.جناب iman_n21 از شما هم واقعا ممنونم که چنین بحثی رو مطرح کردید و براتون کمال موفقیت رو آرزو می کنم.
حرف ها تون اون قدر امیدوار کننده است که نظر من یکی رو خیلی نسبت به زندگی باز تر کرد.
ولی یه چیزایی هست که اگه نگم نمی شه!
یکی از دوستان بحثی رو در مورد عدم هماهنگی بازار کار با دانشگاه مطرح کرده بودن ...
به نظر من توی ایران فقط توانایی و علم برای موفقیت در عرصه های مختلف دخیل نیست.شما یک پروژه تجاری رو در نظر بگیرید که طرفتون هم یکی از اداراته.چند نفر رو باید واسطه قرار بدین ؟پای چند نفر دلال وسط می یاد ؟ آخرش پروژه درست حسابی انجام می شه ؟ کسی که زحمت واقعی رو کشیده به مزد زحماتش می رسه ؟ اگه بخوایم از این سوال ها مطرح کنیم اون قدر هست که توی این صفحات جا نشه.
ولی راه چاره چیه ؟ به نظر من اگه هر کس از خودش شروع کنه و خودش رو اصلاح کنه دیگه مشکلی وجود نداره.تا وقتی که انسان ها برای رسیدن به اهدافشون دست به هر کاری می زنن وضع ما همینه که هست.

زندگی اون چیزی هست که می بینیم نه اون چیزی که تصور می کنیم.

سفید برفی
چهارشنبه 04 بهمن 1385, 13:11 عصر
سلام
اگه منم بخوام می تونم از شما واسه کار یاد گرفتن کمک بگیرم اخه منم دارم به جرگه فارغ التحصیلان بیکار و بی سواد می پیوندم.

سفید برفی
چهارشنبه 04 بهمن 1385, 13:20 عصر
به نظر من هم درست رو بخون ولی بعد از کنکور اگر خواستی تو دوره استراحت کاری یاد بگیری به من بگو چند تا سی دی آموزش شبکه دارم میتونم بهت بدم بعد اگر خواستی میتونم چند تا کار باهات انجام بدم تا راه بیوفتی ولی قبل از اون امیدوارم تو کنکور قبول بشی .
تلاش کن دلبندم تلاش.
سلام
منم می تونم از شما کمک بگیرم آخه منم دارم به جمع فارغ التحصیلان بیکار و بی سواد می پیوندم.
:گریه:

delphi developer
چهارشنبه 04 بهمن 1385, 14:33 عصر
عجب تاپیک جالبی!
عجیبه که مدیرا چیزی نمی گن(وسط موضوع مهندسی نرم افزار، بحث اخلاق و فلسفه!!!)
اینم معنی کمال (با توجه به کتاب انسان کامل و هدف زندگی همون آقا که فرومودن)
و من یتق ا.. یجعل له مخرجا و یرزقه من حیسو لا یحتسب و من یتوکل علی ا.. فهو حسبو ان ا.. بالغ امره....
البته بحث در این مورد فروان که ما بیشتر از این از بزرگواری مدیرا سوء استفاده نمیکنیم

به استاد مطلق املا و فلسفه: به خاطر غلط های دیکته ی احتمالی ببخشید(قران دم دستم نبود)

Microsoft.net
پنج شنبه 05 بهمن 1385, 02:19 صبح
احسنتم ،
حضرت محمد می فرمایند : آنکس که سختی علم آموختن را تحمل نکند یک عمر در جهل و نادانی خواهد بود

alireza643
شنبه 07 بهمن 1385, 11:36 صبح
سلاممنم می تونم از شما کمک بگیرم آخه منم دارم به جمع فارغ التحصیلان بیکار و بی سواد می پیوندم.
من حرفی که زدم عمومی بود و مربوط به شخص خاصی نبود

||_B0SS_||
دوشنبه 09 بهمن 1385, 23:01 عصر
یه قانون کوچک ولی فوق العاده:
همیشه طوری زندگی کن که انقار 24 ساعت بعد خواهی مرد...
فقط این حرف رو اینطوری تعبیر نکن:چون 24 ساعت بعد می میرم...دست به هیچ کاری نمی زنم...
فرض کن 24 ساعت بعد خواهی مرد...
یه ساعت اول تصفیه حساب و وصیت و .... کشید....
23 ساعت بیکاری...
این 23 ساعت رو دست به چه کاری می زنی؟
تو خیالت به این سوال هر جوابی بدی...
اون جواب راه موفقیت تو هست و بس..

Green Way
دوشنبه 23 فروردین 1389, 13:10 عصر
سلام به همگی
نوشته های همه بسیار جالب و پر محتوا بودن
در رابطه با کار و درس می خوام بگم که من
از همون اول که دانشگاه قبول شدم شاغل هم شدم. در ابتدا شغلم در ارتباط با رشته ام نبود اما در محیط کار و جابه جایی به شغل دلخواه رسیدم.قبول دارم که هر دو باهم سخته اما شدنی هستش . من 4سال هم درس خوندم و هم کار کردم .
بعضی ها نظر دادند که نمی شه ولی بستگی به روحیه خود شخص داره.