khafanovich
پنج شنبه 20 اردیبهشت 1386, 12:04 عصر
چگونه تیم پروژه انتخاب کنیم؟
نویسنده : Computer Weekly- April 12, 2004
مترجم : زهره اشرف
بیل هاگیروپ، در شرایطی که به تازگی در جایگاه مدیر پروژه مشغول به کار شده،در جلسهیی حضور داشته است که مدیران افرادی را برای پروژههای آیندهی خود انتخاب میکرده اند. از آنجایی که او، تجربهی چندانی در کار جدید خود نداشته، اجازه میدهد تا دیگر مدیران، تیم پروژهی خود را پیش از وی انتخاب کنند و در نهایت، نیروهای باقیمانده به او تعلق میگیرند. پس از این رخداد و پایان نامطلوب پروژه، مدیر تازهکار، تصمیم میگیرد که دیگر هیچگاه چنین اتفاقی را تجربه نکند.
بار دیگر او در جلسه حاضر شده و افراد مورد نظر خود که همگی نیروی متخصص بودهاند را انتخاب کرده است. بیل هاگیروپ ادعا کرده است افراد دلخواه خود را پیدا کرده بود. اما نتیجهی کار چیز دیگری را نشان داده و پروژهی نهایی شده چندان رضایت بخش نبوده است.
هاگیروپ که اکنون به عنوان مدیر پروژه در Ouellette & Associates inc. مشغول به کار است در ادامه افزوده است که علت ناموفق بودن وی در دومین پروژهی خود، انتخاب افراد بر اساس مهارتهای فنی آنان بوده و او در هنگام شروع کار با گروهی از نیروهای متخصص اما با خلق و خوی متفاوت و کج خلق روبه رو شده است. آنان قادر نبودند که در کنار یکدیگر، خوب کار کنند.
تیم موفق پروژه، نیازمند چیزی بیش از مهارتهای تخصصی است. این موارد از مهارتهای ویژه، شخصیت و چگونگی نگرش افراد برای رسیدن به هدف، تشکیل یافته است.
در این قسمت برخی نکات آورده شده است که مدیران پروژه با در نظر گرفتن آنها، دریابند به چه افرادی نیاز دارند و چگونه این افراد را انتخاب کند.
نیروی کمتر بهتر است!
کاترین تامزیک، یکی از مدیران پروژه بیان کرده است که حضور بیش از پنج نفر در پروژه موجب میشود که کارآیی تیم، کاهش یابد و افزایش افراد و بازده آنان نسبت معکوس پیدا میکند. اما گروه تصمیم گیرندهی این کار، به طور معمول تمایل دارند که افراد بیشتری را در اختیار داشته باشند و هیچگاه از خود نمیپرسند که افزایش تعداد نیرو، موثر خواهد بود یا نه. نتیجهی کار تشکیل تیمی با مهارتهای ناهمگون و سطح آگاهی نابرابر خواهد بود که در این صورت، زمان بسیاری در این کار تلف خواهد شد.
کاترین تامزیک گفته است که موفقترین تیم وی تا کنون، یک تیم چهار نفره بوده است. در این حالت، هر کس نقش خود را به خوبی دریافته و در کنار هم به خوبی کار میکردهاست. او باور دارد که چنین تیمی قادر خواهد بود با سرعتی در حدود دو تا سه برابر یک تیم پر تعداد و ناهمخوان، کار را پیش برد.
چگونگی نگرش به مسائل
سو یانگ، یکی دیگر از مدیران پروژه در این زمینه اشاره کرده است که به دنبال افرادی باشید که عملکرد و دید مثبت دارند. افرادی که به مسائل امیدوار بوده و با روحیهی بالا با مشکلات رو به رو میشوند، میدانند که چگونه روحیهی تیم را خوب نگه داشته و در نتیجه با مشکلات بهتر کنار خواهند آمد و درست حالت عکس این موضوع نیز وجود دارد. تنها یک آدم بدبین میتواند جو بدی در میان افراد گروه ایجاد کند و به طور چشم گیری در نتجهی کار موثر باشد.
آگاه باشید که اگر در میان دو نیرو، یکی متخصص و دیگری دارای نگرش مثبت، حق انتخاب داشتید، نفر دوم را انتخاب کنید. تجربهی کاری مهم است، اما روحیهی کنار آمدن با مشکلات، با اهمیت تر از آن!
آشنا بودن نیروها با چگونگی کار یکدیگر
اگر تیم شما، پیش از این نیز در کنار همدیگر کار کرده باشند، احتمال موفقیت در پروژه افزایش مییابد. آنان به خوبی با چگونگی کار یکدیگر آشنا بوده و میدانند از دیگری چه انتظاری داشته باشند. افزون بر این، دیگر ضروی نیست زمانی را هر چند کوتاه، صرف هماهنگی و آشنایی آنان با یکدیگر کنید.
گام بعدی در این راه، مشخص کردن منابع مورد نیاز شماست و هنگام استفاده از آنها. اگر برای قسمتی از کار خود باید در آینده، شاید در سه ماه آینده، نیرویی به کار گیرید، از هم اکنون اقدام کنید. با سرپرست او در تماس بوده و مطلع شوید که آیا همکاری با این نیرو امکان پذیر خواهد بود یا خیر. شاید ناگزیر شوید انجام این بخش از کار را به زمانی که نیروی متخصص مورد نیاز، وقت داشته باشد، واگذار کنید.
حال در نظر بگیرید که به خوبی میدانید، چگونه تیمی نیاز دارید تا کار پروژه با موفقیت انجام شود. پرسش دیگر این است که چگونه آن را پیدا کنید؟ یکی از اهرمهای موفقیت در زمینهی انتخاب نیروی مناسب، برقرار کردن روابط عمومی قوی با دیگر مدیران پروژه است. در این صورت در هنگام انتخاب تیم، اگر نیرویی را گل چین کرده باشید و مدیر دیگری آن فرد را نیاز داشته باشد، با یک دیگر کنار خواهید آمد. یکی دیگر از بازوهای موفقیت از در ارتباط بودن با مشتری تحصیل کرده، به وجود میآید. شاید در برخی موارد از مشتری نیز کمک بگیرید.
یکی از مدیران پروژه در بارهی انتخاب تیم گفته است که برای به دست آوردن نیروی شایستهتر تلاش کنید و اگر در این کار موفق نشدید، کار پروژه را شروع نکرده و تا هنگام دستیافتن به یک تیم مطلوب از انجام کار دست نگه دارید. در نظر داشته باشید کسانی که پروژه را به شما واگذار کردهاند، در انتظار دستیافتن به نتیجهی خوب و انجام شدن کار هستند و نه روی دادن معجزه!
نویسنده : Computer Weekly- April 12, 2004
مترجم : زهره اشرف
بیل هاگیروپ، در شرایطی که به تازگی در جایگاه مدیر پروژه مشغول به کار شده،در جلسهیی حضور داشته است که مدیران افرادی را برای پروژههای آیندهی خود انتخاب میکرده اند. از آنجایی که او، تجربهی چندانی در کار جدید خود نداشته، اجازه میدهد تا دیگر مدیران، تیم پروژهی خود را پیش از وی انتخاب کنند و در نهایت، نیروهای باقیمانده به او تعلق میگیرند. پس از این رخداد و پایان نامطلوب پروژه، مدیر تازهکار، تصمیم میگیرد که دیگر هیچگاه چنین اتفاقی را تجربه نکند.
بار دیگر او در جلسه حاضر شده و افراد مورد نظر خود که همگی نیروی متخصص بودهاند را انتخاب کرده است. بیل هاگیروپ ادعا کرده است افراد دلخواه خود را پیدا کرده بود. اما نتیجهی کار چیز دیگری را نشان داده و پروژهی نهایی شده چندان رضایت بخش نبوده است.
هاگیروپ که اکنون به عنوان مدیر پروژه در Ouellette & Associates inc. مشغول به کار است در ادامه افزوده است که علت ناموفق بودن وی در دومین پروژهی خود، انتخاب افراد بر اساس مهارتهای فنی آنان بوده و او در هنگام شروع کار با گروهی از نیروهای متخصص اما با خلق و خوی متفاوت و کج خلق روبه رو شده است. آنان قادر نبودند که در کنار یکدیگر، خوب کار کنند.
تیم موفق پروژه، نیازمند چیزی بیش از مهارتهای تخصصی است. این موارد از مهارتهای ویژه، شخصیت و چگونگی نگرش افراد برای رسیدن به هدف، تشکیل یافته است.
در این قسمت برخی نکات آورده شده است که مدیران پروژه با در نظر گرفتن آنها، دریابند به چه افرادی نیاز دارند و چگونه این افراد را انتخاب کند.
نیروی کمتر بهتر است!
کاترین تامزیک، یکی از مدیران پروژه بیان کرده است که حضور بیش از پنج نفر در پروژه موجب میشود که کارآیی تیم، کاهش یابد و افزایش افراد و بازده آنان نسبت معکوس پیدا میکند. اما گروه تصمیم گیرندهی این کار، به طور معمول تمایل دارند که افراد بیشتری را در اختیار داشته باشند و هیچگاه از خود نمیپرسند که افزایش تعداد نیرو، موثر خواهد بود یا نه. نتیجهی کار تشکیل تیمی با مهارتهای ناهمگون و سطح آگاهی نابرابر خواهد بود که در این صورت، زمان بسیاری در این کار تلف خواهد شد.
کاترین تامزیک گفته است که موفقترین تیم وی تا کنون، یک تیم چهار نفره بوده است. در این حالت، هر کس نقش خود را به خوبی دریافته و در کنار هم به خوبی کار میکردهاست. او باور دارد که چنین تیمی قادر خواهد بود با سرعتی در حدود دو تا سه برابر یک تیم پر تعداد و ناهمخوان، کار را پیش برد.
چگونگی نگرش به مسائل
سو یانگ، یکی دیگر از مدیران پروژه در این زمینه اشاره کرده است که به دنبال افرادی باشید که عملکرد و دید مثبت دارند. افرادی که به مسائل امیدوار بوده و با روحیهی بالا با مشکلات رو به رو میشوند، میدانند که چگونه روحیهی تیم را خوب نگه داشته و در نتیجه با مشکلات بهتر کنار خواهند آمد و درست حالت عکس این موضوع نیز وجود دارد. تنها یک آدم بدبین میتواند جو بدی در میان افراد گروه ایجاد کند و به طور چشم گیری در نتجهی کار موثر باشد.
آگاه باشید که اگر در میان دو نیرو، یکی متخصص و دیگری دارای نگرش مثبت، حق انتخاب داشتید، نفر دوم را انتخاب کنید. تجربهی کاری مهم است، اما روحیهی کنار آمدن با مشکلات، با اهمیت تر از آن!
آشنا بودن نیروها با چگونگی کار یکدیگر
اگر تیم شما، پیش از این نیز در کنار همدیگر کار کرده باشند، احتمال موفقیت در پروژه افزایش مییابد. آنان به خوبی با چگونگی کار یکدیگر آشنا بوده و میدانند از دیگری چه انتظاری داشته باشند. افزون بر این، دیگر ضروی نیست زمانی را هر چند کوتاه، صرف هماهنگی و آشنایی آنان با یکدیگر کنید.
گام بعدی در این راه، مشخص کردن منابع مورد نیاز شماست و هنگام استفاده از آنها. اگر برای قسمتی از کار خود باید در آینده، شاید در سه ماه آینده، نیرویی به کار گیرید، از هم اکنون اقدام کنید. با سرپرست او در تماس بوده و مطلع شوید که آیا همکاری با این نیرو امکان پذیر خواهد بود یا خیر. شاید ناگزیر شوید انجام این بخش از کار را به زمانی که نیروی متخصص مورد نیاز، وقت داشته باشد، واگذار کنید.
حال در نظر بگیرید که به خوبی میدانید، چگونه تیمی نیاز دارید تا کار پروژه با موفقیت انجام شود. پرسش دیگر این است که چگونه آن را پیدا کنید؟ یکی از اهرمهای موفقیت در زمینهی انتخاب نیروی مناسب، برقرار کردن روابط عمومی قوی با دیگر مدیران پروژه است. در این صورت در هنگام انتخاب تیم، اگر نیرویی را گل چین کرده باشید و مدیر دیگری آن فرد را نیاز داشته باشد، با یک دیگر کنار خواهید آمد. یکی دیگر از بازوهای موفقیت از در ارتباط بودن با مشتری تحصیل کرده، به وجود میآید. شاید در برخی موارد از مشتری نیز کمک بگیرید.
یکی از مدیران پروژه در بارهی انتخاب تیم گفته است که برای به دست آوردن نیروی شایستهتر تلاش کنید و اگر در این کار موفق نشدید، کار پروژه را شروع نکرده و تا هنگام دستیافتن به یک تیم مطلوب از انجام کار دست نگه دارید. در نظر داشته باشید کسانی که پروژه را به شما واگذار کردهاند، در انتظار دستیافتن به نتیجهی خوب و انجام شدن کار هستند و نه روی دادن معجزه!