mehran_337
شنبه 26 آبان 1386, 08:18 صبح
نمی دونم از کجا شروع کنم . بهتره از وقتی بگم که رسیدم به سالن .
روی درب ورودی یک پوستر سفید خود نمایی می کرد که روباه باهوش ما هم عکسش توش بود . چه جلوه ای داشت !
وقتی بالای پوستر جمله بزرگ " محل برگزاری کنفرانس تخصصی ویژوال فاکس ...."
وای موهای تن آدم سیخ می شد . خلاصه نمردیم و یه جا این جمله رو دیدیم. وارد سالن که شدم دیدم چند تا آدم باکلاس:لبخند: یه کارتی به سینه چسبوندن که بازهم آرم دوست داشتنی فاکس یا بهتر بگم نشان ذکاوت رو سینه شون بود . محمد علی حسین زاده - برگزار کننده
همه چی برنامه ریزی شده بود مثل همایش های وسیعتر که گروهی مدیریت می شد .
اما غربت فاکس و همه جا می شه دید .
بگذریم . از 20 سال تا 60 سال . باور کردنی نبود . فاکس مثل همیشه نشون داد کمیتی نیست کیفیته . چقدر حرصم دراومد وقتی دیدم از یزد - خوزستان - اهواز - کرمان - اصفهان ...
اومدند . نه مدیر بخشی بود نه ... فکر می کردم حداقل نصف بچه ها تهرانی باشن. اما از قرار معلوم بچه های تهران مشغله دارن و ما شهرستانیها بیکاریم و هر وقت دلمون بخواد هرجا می ریم.
چی بگم از محمدمهدی مفیدی . جوون خوش تیپ و باسوادی که همه زحمتهای تهیه و برنامه ریزی سالن و برعهده گرفت و با عشق و علاقه جلسات رو دنبال می کرد.
جالب تر از همه اینکه اکثریت شرکت کنندگان عضو این سایت نبودند. خانم میان سالی که 30 ساله با فاکس پلاس تحت یونیکس برنامه می نوشت ، آقایی واسه ساخت فرهنگ لغت در نگارستان و ... آمده بودند تا حمایتشونو اعلام کنند .
اینکه تو سلف سرویس :کف: چطور پذیرایی کردند و نهار چی بود بماند . عکسهای دسته جمعی - تکی - عکس با روباه فاکس - گفت و شنودها - خنده شوخی ها - تبادل اطلاعات - بحث های داغ - ارتباط فایل و پروژه ....
هیچکس میل رفتن نداشت . خلاصه بگم . وقتی جلسه تموم شد همه تقاضا کردند بازهم تکرار بشه همه تشکر کردند ، انجمن تشکیل بدیم ، کتاب بنویسیم ، تعاونی داشته باشیم و خیلی پیشنهادات دیگه .
همه لبخند به لب داشتن چون کلی مطالب یادگرفتیم و کلی دغدغه ها حل شد و با افراد مختلفی آشنا شدیم .
حرف آخر :
جناب حسین زاده ! خسته نباشید کار سختی بود اما ثابت کردی که خلاصه شد.
آقای مفیدی ! سنگ تموم گذاشتی .
و همه دوستان عزیزی که از راههای دور و نزدیک اومده بودید . برای دوستی با همه تون افتخار می کنم
روی درب ورودی یک پوستر سفید خود نمایی می کرد که روباه باهوش ما هم عکسش توش بود . چه جلوه ای داشت !
وقتی بالای پوستر جمله بزرگ " محل برگزاری کنفرانس تخصصی ویژوال فاکس ...."
وای موهای تن آدم سیخ می شد . خلاصه نمردیم و یه جا این جمله رو دیدیم. وارد سالن که شدم دیدم چند تا آدم باکلاس:لبخند: یه کارتی به سینه چسبوندن که بازهم آرم دوست داشتنی فاکس یا بهتر بگم نشان ذکاوت رو سینه شون بود . محمد علی حسین زاده - برگزار کننده
همه چی برنامه ریزی شده بود مثل همایش های وسیعتر که گروهی مدیریت می شد .
اما غربت فاکس و همه جا می شه دید .
بگذریم . از 20 سال تا 60 سال . باور کردنی نبود . فاکس مثل همیشه نشون داد کمیتی نیست کیفیته . چقدر حرصم دراومد وقتی دیدم از یزد - خوزستان - اهواز - کرمان - اصفهان ...
اومدند . نه مدیر بخشی بود نه ... فکر می کردم حداقل نصف بچه ها تهرانی باشن. اما از قرار معلوم بچه های تهران مشغله دارن و ما شهرستانیها بیکاریم و هر وقت دلمون بخواد هرجا می ریم.
چی بگم از محمدمهدی مفیدی . جوون خوش تیپ و باسوادی که همه زحمتهای تهیه و برنامه ریزی سالن و برعهده گرفت و با عشق و علاقه جلسات رو دنبال می کرد.
جالب تر از همه اینکه اکثریت شرکت کنندگان عضو این سایت نبودند. خانم میان سالی که 30 ساله با فاکس پلاس تحت یونیکس برنامه می نوشت ، آقایی واسه ساخت فرهنگ لغت در نگارستان و ... آمده بودند تا حمایتشونو اعلام کنند .
اینکه تو سلف سرویس :کف: چطور پذیرایی کردند و نهار چی بود بماند . عکسهای دسته جمعی - تکی - عکس با روباه فاکس - گفت و شنودها - خنده شوخی ها - تبادل اطلاعات - بحث های داغ - ارتباط فایل و پروژه ....
هیچکس میل رفتن نداشت . خلاصه بگم . وقتی جلسه تموم شد همه تقاضا کردند بازهم تکرار بشه همه تشکر کردند ، انجمن تشکیل بدیم ، کتاب بنویسیم ، تعاونی داشته باشیم و خیلی پیشنهادات دیگه .
همه لبخند به لب داشتن چون کلی مطالب یادگرفتیم و کلی دغدغه ها حل شد و با افراد مختلفی آشنا شدیم .
حرف آخر :
جناب حسین زاده ! خسته نباشید کار سختی بود اما ثابت کردی که خلاصه شد.
آقای مفیدی ! سنگ تموم گذاشتی .
و همه دوستان عزیزی که از راههای دور و نزدیک اومده بودید . برای دوستی با همه تون افتخار می کنم