جنگ عجیبی با کلمات برای توصیف کردن خودم دارم.
سخت ترین چیز اینه که آدم بخواد خودش رو توصیف کنه اون زمان که هنوز خودش رو کامل نشناخته.
هر انسانی یک معمای ناشناخته یا شاید یه کتاب خونده نشده است.
معماهایی که از بچگی با من بزرگ شدن و هنوزم هیچ جواب قانع کننده ای واسشون پیدا نکردم. این بخشِ سخت و آزار دهنده زندگی هر شخص هست.
مدت هاست که دنبال Reader زندگی میگردم و قبل از من هم بسیاری این راه فرسوده را پیموده اند و به گمانم هیچکس جواب مشخصی رو پیدا نکرده باشه. شاید این بخاطر این باشه که یا صورت مساله از اساس اشتباه است یا دید ما در شناخت و طی مسیر اشتباه بوده!.
به نظر من تمام زندگی هر انسانی در 3 تصمیم بزرگ خلاصه میشه :
انتخاب اول : مسیر زندگی.
انتخاب دوم : ازدواج.
انتخاب سوم : شغل.
فکر کردن و به نتیجه نرسیدن، بخش دیگه ای هست که منو آزار می ده. اما هرگز از این تلاش ها پشیمون نشدم چون هر کس در این جهان مسئولیتی رو بر عهده داره.
اعتقادم اینه اولین وظیفه هر انسانی فکر کردن است حتی اگر اون فکر در یک جهت منفی باشه.
خاصیت انسان در فکر اوست. بدون فکر، انسان را نمی توانم یک گاو هم تصور کنم چون گاو هم خاصیت خاص خودش را دارد.
فکر کردن و نوشتن رو دوست دارم و هر شعر یا نوشته زیبایی رو که ببینم اگر اندازش بیشتر از (nvarchar(max نباشه!، حفظش میکنم.
تجربه به من آموخته که باید در تمام زمینه ها ظرفیت بی نهایت داشته باشم وگرنه دیری نخواهد پایید که لذت سیر شدن مرا به غرور خواهد انداخت و در ایستگاه بعدی باید منتظر شکست باشم.
این روزها که بیشتر مطالعه می کنم بیشتر به مفهوم این جمله پی می برم :
"باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی دانید".
اهل چاپلوسی، خود شیرینی و زیرآبزنی نیستم و معتقدم باید توانایی هام منو صاحب یه چیزی کنه که با شرایط فعلی جامعه کار دشواری به نظر میرسه.
کمک کردن به دیگران رو دوست دارم ولی به شدت از آدم هایی که از خوبی های دیگران سوء استفاده میکنن بدم میاد.
به همه سلیقه ها و اعتقادات احترام میذارم چونکه اعتقاد دارم هیچ دو انسانی دقیقا نمیتونن مثل هم فکر کنن.
کشورم رو خیلی دوست دارم و امیدوارم روزی برسه که فرهنگ زیبای از دست رفته و بهترین مردم رو شاهد باشیم.
محل:
به جبر روزگار تهران هستم.
علاقهمندیها:
مطالعه کتاب، تدریس کردن رو هم خیلی دوس دارم.تماشای فیلم