عوامل، روش ها و تكنيك هاي زيادي وجود داره كه باعث ميشه يك پروژه با موفقيت به اتمام برسه. معمولاً در تحليل يك پروژه نرم افزاري يك سري آيتم ها وجود داره كه ميان روي اونها فكر و بررسي مي كنن و با گذاشتن جلسات مداوم و خوب راهكارهايي رو پيشنهاد مي دن و بر اساس اون عمليات هاي سيستم رو اولويت بندي مي كنن. اين اولويت بندي باعث ميشه تا مدير يا مديران پروژه زمان انجام عمليات رو تخمين بزنن و در انتها زمان اتمام اتمام پروژه رو بدست ميارن. اما در طول اين مدت مديران و تحليل گران پروژه چگونه كار مي كنن؟ چي باعث ميشه كه تمامي كار ها روي اصول و برنامه از پيش تعيين شده انجام بشه؟ يك مدير پروژه موفق و خوب چه ويژگي هاي بايد داشته باشه و چه نكاتي رو بايد رعايت كنه تا در كارش موفق بشه؟
مطالب اين تايپيك بر اساس تجربه خيلي خيلي اندك من در اين كار هستش و من هم دنبال مسلط شدن روي اين مفاهيم هستم. روي اين موضوع كمي بحث مي كنيم و منتظر نظرات شما هستم.
1- استفاده از ابزارها و نرم افزارهاي مديريت پروژه:
پوشيده نيست كه استفاده از نرم افزارهاي قدرتمند مديريت پروژه مي تونه كمك شاياني به ادامه روند يك پروژه داشته باشه. شايد ساده ترين نرم افزاري كه بشه باهاش كار تحليل رو شروع كرد نرم افزار MS Project بسته نرم افزاري Office باشه. البته خوب خيلي ضعيف هستش و جوابگوي پروژه هاي بزرگ نيست اما براي افراد بي تجربه و جواني مثل بنده مي تونه خيلي چيزها رو آموزش بده. يا نرم افزار CCPM+ كه براي تعيين زمان بندي پروژه هستش. نرم افزار project-MTA براي رسم نمودار و نرم افزار Project-PSP براي رسم WBS پروژه و خيلي نرم افزار هاي كاربردي ديگه كه من نمي شناسمشون(!)
2- پذيراي مرحله جديد بودن:
براي من اين اتفاق افتاده كه زماني كه تحليل رو به پايان رسوندم در حين پياده سازي كار مجبور شدم كه ساختار پروژه رو تغيير بدم يعني بر خلاف تحليلي كه انجام دادم عمليات هاي جديدي رو به سيستم اضافه كنم. معمولاً تيم تحليل يك پروژه هر چقدر هم قوي و با تجربه باشن ولي بازهم در هنگام زمان بندي پروژه يك زماني رو براي Itertate احتمالي در نظر مي گيرن تا بعداً با كمبود وقت و بالا رفتن هزينه مواجه نشن. پس بايد تيم خودش رو براي يك مرحله جديد آماده كنه يك جرقه يا فكر نو مي تونه مسير يك پروژه رو به طور كلي عوض كنه.
3- توانايي انتقاد كردن و مورد اتقاد قرار گرفتن:
معمولاً اگر دقت كرده باشين معلمان يا استادان دوست دارن كه دانشجو كلاسشون ارشون سوال كنه. اين سوال كردن دانشجو اين نويد رو به استاد مي ده كه درسي رو كه داده دانشجو بهش دقت كرده يعني در كلاس حضور داشته. پس بايد آماده جوابگويي به سوال دانشجو باشه چون ممكنه اين سوال كردن ها باعث ايجاد بحث يا جرو بحث(!) در كلاس بشه و بعداً انتقادهايي صورت بگيره. اين موضوع در همه جا صادق هستش در كار، در جلسات، در مديريت و ...
"پس يك تحليل گر در تيم تحليل بايد در جلسات حضور موثر داشته باشه و بتونه انتقاد كنه و يك مدير خوب كسي هست كه به اين انتقاد گوش بده و در برابر اين انتقاد يك راهكار از انتقاد كننده بطلبه و البته از انتقاد ناراحت نشه."