سخن من با همه ی دوستان عزیز است نه شخص خاصی:
ببین من قبلنم یه جای دیگه اینو گفتم تو دانشگاه فقط به شما تئوری یاد می دن فکر نکنم شما درسی به نام شناخت بازار یا قابلیت های خود را بشناسید داشته باشید به هر حال به شما را دارند تو یه استخر کوچیک اروم و تمیز شنا یاد می دن بعد از چند سال و اندی می گن بپرید تو دریای که موج هاش به طول چندین متر است و برای زنده موندن باید مداوم در حرکت باشی خوب منم بودم کم می اوردم
باید یاد بگیریم به جای ترس از اسمبلی(این که ایا کاربرد داره یا نه که صد در صد کاربرد داره جلا دهنده ی روح برنامه نویس همین اسمبلی است) و امثالهم و این که خودمون را پشت دلایل شخصی خودمون پنهان نکنیم و یاد بگیریم به مبارزه بپردازیم برای بدست اوردن هر چیزی.
تو دانشگاه مبارزه یاد نمی دن ، یاد نمی دن راه چیست و خطرات راه کدامند به شما نمی گند تو بازاری که همیشه متلاطم است باید چگونه شنا کنید و ... به عقیده ی من باید دو ترم هم واسه هر دانشجویی از این طور درسها بگذارند تا دانشجو ار نظر روان هم اماده باشه نه این که هولش بدن تو دریا تا یا خفه بشه یا بره کنار ساحل از ترس غرق شدن.
شما دوست عزیزی که پرسیده بودید که باید چه کنید این که چه کلاسی برید و دیگران راه چاره ی شما چیست حالا باید چه کنید گذشته را بی خیال. من نظر شخصیم را می گم شاید شما راه دیگه ای به نظرتون رسید.
اول از همه بشینید و ببینید که برای چه وارد این رشته شدید فقط خواهشن بدون هیچ رودربایستی با خودتون:
1- علاقه ی وافر به یادگیری نرم افزار هایی چون فتوشاپ و کورل و ... خوب معلومه بی خیال این رشته بشید و دو تا کلاس اموزشی برید و بیشتر از این ضرر ندید
2- اومدم مدرک بگیرم قاب خونه کنم تا یا خانواده برای ازدواجم اقدام کنند(چه خانم و چه اقا) یا تو فامیل پز بدم که منم اره یا برای این که بتونم بیشتر وقتم را با دوست ... بگذرونم !صد در صد ادامه بدید شما حتمن می تونید موفق بشید(حالا به هر شکل ممکنه به صورت سینه خیز یا کلاغ پر ادامه بدید فقط مهمه مدرکه را بگیرید)
3- من واقعا برای این کار برنامه ریزی کرده بودم و واقعا استعداد و علاقه داشتم که اومدم و می دونم از خودم چی می خوام و الکی این همه پول و وقت هزینه نکردم فقط کمی دچار سر درگمی شدم.خوب اگه در این مورد هستید راه چاره همنشینی و گوش دادن به سخنان بزرگان و کسانی است که سال ها تو این خط کاری بودند و تونستند به موفقیتی دست پیدا کنند. کم نیستند تو این سایت ادمایی که وقی پا حرف هاشون می شینی مغز ادم را باز کرده یا از این رو به اون روت می کنند دیگه این مثال نمی خواد.
اول از همه رسته ی خودتون را مشخص کنید کدومش مال شماست سپس خودتون را از نظر جنبه ی روانی اماده کنید با همون روشی که در مورد 3 گفتم (مهم ترین اصل همینه جنبه ی روانی کار) وقتی واقعا هدف مشخص شد و معلوم شد واقعا چی می خواهید سپس به سمت تقویت چیز هایی که در اون ها احساس ضعف می کنید برید مثل برنامه نویسی یا تجزیه تحلیل.البته بسته به علاقه و استعداد شخصیتون سعی کنید تو ی یک زمینه واقعا قهار بشید مثل تجزیه و تحلیل و در زمینه های دیگه اشنا باشید.
دیگه ادامه نمی دم چون تو سایت خیلی خیلی در این مورد بحث شده و الکی کشش نمی دم مگه این که واقعن نیاز به توضیح بیشتر داشته باشید(اگه خواستید تخصصی تر ادامه بدم خبرم کنید
چون می ترسم پر حرفی بشه و همه رو خسته کنم
)