صفحه 2 از 6 اولاول 1234 ... آخرآخر
نمایش نتایج 41 تا 80 از 235

نام تاپیک: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

  1. #41

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    بچه ها با توجه به مباحث مطرح شده خیلی از مشکلات و مسائل مطرح شد هر کس نظرشو داد خوب خیلی از نظرا مشترک بود و متوجه مشکلاتی هم شدیم
    مثل کپی کردن غیر مجاز ،عدم درک افراد جامعه نسبت به برنامه نویس(نبود فرهنگ صحیح و همان ساندویچ متری...)،انفرادی کار کردن اغلب برنامه نویسان(به ظاهر تیمی بودن)،در بعضی موارد هم سطح سواد برنامه نویسی پایین ودر آمد پایین با توجه به زحمت بالا در تهیه نرم افزار و و و ....
    خوب دوستان هر چه بیشتر این مطالب را که همه به آن واقفیم ادامه بدیم به نظر جز نا امیدی چیزی به بار نمیاره بیاین به فکر چاره باشیم.
    مثلا تیمی کارکردن را بیایم تمرین کنیم تیم که حتما نباید افرادش کنار هم باشن هر کجای ایران اونوقت وقتی پروژه ای را همه روش کار میکنیم میتونیم توی شهرای مختلف بفروشیم.
    بحث دیگه که من به ذهنم میخوره بحث ایده دادن ایده خوب واسه شروع پروژه اونم وقتی چند تا فکر از نقاط مختلف کشور با هم بشن خیلی بهتره تا یک فکر (تیمی فکر کنیم)
    بحث فروش برنامه هم در چنین شهر یعنی سراسری...(تیمی به فروش برسونیم و همه از درآمدش استفاده ببریم)
    بحث ارتقا علمی میمونه که اونم با آموزش به صورت مجازی اونم به مجانی هر کس هرچی یاد داره بیاد آموزش بده البته این قضیه نیاز به محیا کردن بستر آموزش مجازی داره که باید روش برنامه ریزی کرد.
    اصلا بیایم یه دانشکده برنامه نویسی مجازی راه بندازیم چرا همش بچه های شبکه باید از این موارد داشته باشن(CCNA , ....) ما هم مدارک بین المللی داشته باشیم و ....
    دوستان منتظر صحبتها و نظرات ارزنده شما هستم

  2. #42

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام

    ببنيد دوستان تفكر مثبت ، چيز خيلي خوبيه ولي هر آدم ناعاقلي !! هم ميدونه ، كه پريدن از ارتفاع عاقبت خوشي نداره . برای همین هم تلقین تفکرات مثبت در بعضی فعالیت ها همیشه هم کارساز و مفید نیست
    شما وقتي توي يه مسيرميخواي بري ، اگه بدوني مشكلاتي وجود داره و از اون مهم تر بدوني توان و پتانسيل غلبه بر اون مشكل رو داري ، حالا تفكر مثبت در اجراي هر چه بهتر هدف میتونه به شما كمك کنه اونهم در مواقعی که خسته شدی و ناامید
    حالا بشين شب و روز به خودت تلقين كن كه : من ميتونم وزنه 1000 كيلويي رو بردارم
    آره شايد بتوني ، ولي بعد زير چند تا بلوك بتوني دفنت ميكنن ( سنگ لحد رو عرض ميكنم ) ، والسلام !
    تفكر مثبت مرز و حدود داره ! واز حدش كه بگذره ، لفظ ساده انگاري رو به يدك ميكشه !
    حالا برخي سنگهاي جلوي راه كه اگه فكر ميكني توان برداشتنش رو داري ، بسم ا...
    قانون كپي رايت ( اينجا ايران است ، مهد قانون كپي رايت ، از زمان هخامنشيها داشتيمش ! )
    رقابت شديد قيمتي ( مهد مفت خري و ارزاني ، البته فقط در نرم افزار وگرنه لوبيا كه همش ميره بالا )
    دامپينگ غير اصولي و موقتی قيمتها , به قصد خارج کردن رقیب جدید ( مهد جوانمردان مرد )
    عدم نياز بازار به بسياري سیستمهای نرم افزاری فارسی , در واقع بستر مناسب جهت این فعالیت رو مهیا نکرده
    فكر ميكنيد كسي واسه نرم افزاري ايراني مشابه با PhotoShop پول ميده ، PhotoShop اصلي با منوي فارسي كه جواب نداده ، معمولاً كاربرها با منوهاي انگليسي راحت ترن
    محدوده عملياتي فعالين نرم افزارهاي فارسي خيلي محدوده و غالباً به دلیل تنوع فزاینده موجود اشباع شده
    اكثر اين نرم افزارها سيستمهاي کسب و کار هستند , مثل خريد و فروش و حسابداري
    تغيير نرم افزار توسط كساني كه در حال حاضر از يك نرم افزار خاص استفاده ميكنن ، داراي احتمال خيلي كميه ( طرف حال انتقال سوابق اطلاعات رو نداره )
    رشد بازار جديد اين محدوده , بسيار ناچيزه و از كجا معلوم كه اون رشد در محدوده كاري شما ، در استان شما ، در شهر شما و براي شما رخ بده ( منظور اشاره به قوانين احتمال زنجيره اي هستش )
    در بسياري از موارد خريدارن از خيلي امكانات موجود در داخل نرم افزارهاي فعليشون استفاده نميكنن ، حال شما بايد بريد قصه حسين كرد شبستري رو براش تعریف كني و در بين داستان امكانات جديد نرم افزارت رو هم نقل كني ! شايد مشتري به خاطر داستان حسين كرد شبستري كه براش تعريف كردي ، يه نسخه از نرم افزارت رو بخره !
    ببينيد دوستاي من ، معادلات ، روي قلم و كاغذ شايد جواب بده ، ولي يه مشكل وجود داره ، غالب اين معادلات رو مشتري حل ميكنه و نه شما ، پس دوستان برنامه نويس , در جايگاه مشتري نظر ندن !
    برنامه نويس در جايگاه خودش و متولي اصلي بازار ( مشتري ) در جايگاه خودش
    در بسياري موارد مشتري درخواست خودش رو به درستي نميتونه به زبان بياره ، مشتري به راحتي و سختي كار شما كار نداره ! مهم براش راحتي خودشه و بس !
    چرا راه دور ميريد ، اينجا جامعه برنامه نويسه ! بعضي از برنامه نويسهاي همين جمع نميتونن سئوال و درخواست خودشون رو به درستي مطرح كنن ، حالا مشتري عادي كه بماند !
    قرار داد مينويسي ، دبه ميكنه ! حالا شروع ميكنه واست با همون دبه ، چنان بندري ميزنه كه خودت هم دردت رو فراموش ميكني و ميبني داري براش بندري برك ميزني !!! تا شاید به پولت برسی .

    بابا مثبت نگرا ، بي خيال ، يه كم هم به دوستاتون هموني كه توي باغ هست رو بگيد ، تا اونا هم شايد بخوان بيان تو باغ

    رك گويي دليل بر القاي بار منفي نيست ، سعي كنيد دوستان رو براي برداشتن بار سنگين موجود آماده كنيد

    اگه من چند ساله از نرديك توي اين كارم و تونستم برخي مشكلاتم رو حل كنم به دليل اينه كه با واقعيات ، همونجوري كه هستن دارم زندگي ميكنم و حتي شايد منفي تر ( 100 رو چسبيدم كه 50 نصيبم بشه )، نه اونطوري كه توي ذهن بعضي افراد ساخته ميشه و تنها عدد رو 100 مي بينن و ميگن هر عددي كمتر از 100 ريشه در ضمير ناخودآگاه و منفي باف فرد داره

    قوانين احتمال هم چيز خوبيه اگه گاه گداری مورد بررسی قرار بگیره

    به همون احتمال كه با 1% ممكنه من درست بگم و شما نادرست ، با همون احتمال هم ممكنه دو تا صفر ناقابل بياد جلوي احتمال من !!

    برنامه نويس غير حرفه اي در بعضي موارد پيش خريدار ، به تراژدي غمگيني ميرسه

    نفر اول ( مشتري ) : آقا يه دونه ساندويچ به من بده ؛ فقط داداشي توش خيار شور نذار
    نفر دوم ( برنامه نويس ) : .... خيار شور ندارم ، ميخواي گوجه نذارم !!

    و اما يك خاطره مرتبط با همون جوك بالا ، يه بنده خدايي توي مغازه يكي از دوستان اومده بود يه سيستم بفروشه ، اون امكاني كه دوستم ميخواست رو نداشت ، به عجز ولابه افتاده بود كه : ببين اونو نداره ولي ببين اينو داره !! ( چرا ميگم عجز و لابه ، چونكه متاسفانه لحن و قيافش اينو نشون ميداد ) ، دخالت كردم و كم كم مسيرش رو از توي مغازه گرد كردم به سمت بيرون ، كه بيشتر از اين خودش رو كوچيك نكنه ، يه كم عرق همكار توي وجودم باقي مونده بود .

    همون جا بود كه از خدا خواستم : خدايا ما رو به درد بي پولي گرفتار نكن

    اميدوارم اين واقعيتها ، داستان به نظر نياد چرا كه نتيجه و حكمت اين داستان ممكنه وقتي براي شما مشخص بشه كه خداي ناكرده بخشي از مسير رو به اشتباه رفتيد

    باز هم ميگم : شغلي بسيار خوب ، اما به صورت جانبي

    من نمیدونم معنی این جمله بالا رو که مرتباً هم تکرار میکنم , دوستانی که میگن بار منفی رو زیاد نکنید , نمیدونن چیه , یعنی واقعاً اینقدر ثقیله !! , هر شغلی یه مشکلاتی داره , اینا هم مشکلات این رشته هستش
    طبق قوانین احتمال ممکنه شما گرفتار هیچکدومشون نشید , و طبق همون قوانین ممکنه همشون خفتت کنن ( اینکه برخی دوستان ندیدن که دلیل بر نبودنش نیست )

    توضیح : البته برخی قوانین هست که در خصوص شهر تهران , یه مقدار متفاوته , شهر 72 ملت , به 72 مدل نرم افزار هم نیاز داره ( منظورم تعدد سلائق هستش )

    موفق باشيد

  3. #43
    کاربر دائمی آواتار Esikhoob
    تاریخ عضویت
    شهریور 1385
    محل زندگی
    Tehran
    پست
    277

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    بسیار متشکر از نظرات واقع گرایانه ، منفی بافانه ، ایدهآل گرایانه و امید بخشانه دوستان. . . .
    فقط می خواستم در مورد نظر دوست قبلی چد نکته ای را بگم:
    آمدن قانون کپی رایت خارج از ایران به داخل ایران در سالهای آینده ، امری طبیعی است و دیر یا زود اتفاق میافتد . هم متوجه نیاز حمایت از پدید آورنده میشوند هم شرکت های خارجی میان داخل ایران و نمایندگی میگیرند. همان طور که کسی 20 سال پیش فکر نمیکرد دخترها اینطوری بیاند تو خیابون ولی فرهنگ قالب خارجی کار خودش را کرد.
    حتی این صنعت توی دنیا هم صنعتی نو پاست ، هنوز خارجی ها هم با مسائلی مثل کپی رایت مسئله دارند .
    آیا یک پسر آمریکایی وقتی میتونه از سایت isohunt.com ویندوز را دانلود کنه ، چرا باید بره اوریجینال بخره؟؟ خوب این مسئله یکم بو میده ، پس این قانون کپی رایت ایراد داره .

    اما من به قانون کپی رایت فکر نمیکنم، چون نرم افزار عمومی که به اندازه کافی هست .
    نرم افزار خاص -سفارشی برای یک نفر- چیزی است که توی ایده من وجود دارد .چون خیلی ها دلشان میخواد از کامپیوتر یک جور خاصی استفاده کنند و وقتش را ندارند - خوب ما وقتمان را میفروشیم .
    البته دوستانی هم هستند که میخواهند توی یک شرکت بزرگ استخدام شوند ، و اون هم میشود ، تو اونجا حقوق ماهانه ات را میگیری و نگران بازار هم نیستی.
    آخرین ویرایش به وسیله Esikhoob : شنبه 23 آبان 1388 در 21:34 عصر

  4. #44
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    آذر 1386
    محل زندگی
    تهران
    پست
    171

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    آمدن قانون کپی رایت خارج از ایران به داخل ایران در سالهای آینده ، امری طبیعی است و دیر یا زود اتفاق میافتد .
    فقط با پیوستن ایران به سازمان جهانی تجارت(WTO) این اتفاق می افته.

  5. #45

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    نقل قول نوشته شده توسط majidmt مشاهده تاپیک
    بچه ها با توجه به مباحث مطرح شده خیلی از مشکلات و مسائل مطرح شد هر کس نظرشو داد خوب خیلی از نظرا مشترک بود و متوجه مشکلاتی هم شدیم
    مثل کپی کردن غیر مجاز ،عدم درک افراد جامعه نسبت به برنامه نویس(نبود فرهنگ صحیح و همان ساندویچ متری...)،انفرادی کار کردن اغلب برنامه نویسان(به ظاهر تیمی بودن)،در بعضی موارد هم سطح سواد برنامه نویسی پایین ودر آمد پایین با توجه به زحمت بالا در تهیه نرم افزار و و و ....
    خوب دوستان هر چه بیشتر این مطالب را که همه به آن واقفیم ادامه بدیم به نظر جز نا امیدی چیزی به بار نمیاره بیاین به فکر چاره باشیم.
    مثلا تیمی کارکردن را بیایم تمرین کنیم تیم که حتما نباید افرادش کنار هم باشن هر کجای ایران اونوقت وقتی پروژه ای را همه روش کار میکنیم میتونیم توی شهرای مختلف بفروشیم.
    بحث دیگه که من به ذهنم میخوره بحث ایده دادن ایده خوب واسه شروع پروژه اونم وقتی چند تا فکر از نقاط مختلف کشور با هم بشن خیلی بهتره تا یک فکر (تیمی فکر کنیم)
    بحث فروش برنامه هم در چنین شهر یعنی سراسری...(تیمی به فروش برسونیم و همه از درآمدش استفاده ببریم)
    بحث ارتقا علمی میمونه که اونم با آموزش به صورت مجازی اونم به مجانی هر کس هرچی یاد داره بیاد آموزش بده البته این قضیه نیاز به محیا کردن بستر آموزش مجازی داره که باید روش برنامه ریزی کرد.
    اصلا بیایم یه دانشکده برنامه نویسی مجازی راه بندازیم چرا همش بچه های شبکه باید از این موارد داشته باشن(CCNA , ....) ما هم مدارک بین المللی داشته باشیم و ....
    دوستان منتظر صحبتها و نظرات ارزنده شما هستم
    دوستان عزیز لطفا نظرتون را نسبت به پیشنهاد من بگویید

  6. #46

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام

    نرم افزار خاص -سفارشی برای یک نفر- چیزی است که توی ایده من وجود دارد
    برادر من , از اولش هم همین مورد به قرینه لفظی حذف شده بود , و فرض بر یک کار خودگران و جمع و جور بود ( کار جانبی همینه دیگه و گرنه اگه شما توی یه شرکت کامپیوتری باشی که , کار جانبی نیست )
    برای پروژه های بزرگ که پارتی و زد و بند رو هم بهش اضافه کن
    بدون زد و بند به خیلی شرکتها , شما نمیتونی یه جفت دمپایی بفروشی

    موفق باشی

  7. #47

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    با سلام!
    با این حرفهایی که دوستان زدن امثال ما که تازه کاریم به کلی ناامید شدیم..... میشه دوستان لطف کنند میانگینی از حقوق ماهیانشونو در طول سال بگن تا ما بدونیم منظور از حقوق کم چیه چون به هر حال این یه چیز نسبیه!! من توی یه تاپیک خوندم یه بنده خدایی گفته بود در آمدش از کار دولتی 450 تومن و از کار آزاد حدود 2 میلیون هست؟؟؟ به نظر شما این خیلی بلند پروازی کرده؟؟؟

  8. #48

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    دوستان عزیز لطفا نظرتون را نسبت به پیشنهاد من بگویید
    دوست عزیز عنوان تایپیک کاملن گویاست و مسیر بحث هم مشخص، پس نیازی نیست که یاد اوری کنم که بحث های متفرقه را این جا مطرح نکنید. در صورت تمایل می تونید نظرتون را در تایپیکی جداگانه مطرح کنید.

    موفق باشید،
    MIDOSE

  9. #49

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام

    نااميد نباشيد دوست عزيز

    مطالبي كه من نوعي عرض كردم ، فقط من باب اين بود كه با هوشياري وارد بازار بشيد و بي گدار عمل نكنيد ، از گذشتگان درس بگيريد و به كار ببريد .

    داستان اولين اشتباهم رو خدمتتون عرض ميكنم ، كه اميدوارم توش به نكاتي پي ببريد :

    كار رو شروع كردم ، بقيه برنامه نويسا برام مهم نبودن ، در كتابي خونده بودم

    اندازه سگ در جنگ آوري مهم نيست ، اندازه جنگ آوري در سگ است كه اهميت دارد

    نرم افزاري نوشتم كه قصد عرضه اون رو به صورت عمومي داشتم ( در همين جا هم ايدش رو ميگم شايد كسي خواست اجراش كنه )

    نرم افزار مربوط به يك سيستم حسابداري با رويكردي به استفاده افراد در منزل بود ، بسيار ساده و كاربردي
    در اون زمان ( دور و بر سال 82 ) اين محصول در بازار ايران وجود نداشت ، ايده اون رو از محصولي خارجي گرفته بودم ، نتيجه كار فوق العاده پيش رفت ، فيد بكهايي كه از Beta Tester هاي خودم داشتم و دوستان برنامه نويسي كه در حين طراحي با اونها در ارتباط نزديك بودم مويد اين نظر بود كه :
    نماي كاربر خيلي خوبه ( نسبت به اينترفيس رايج در اون زمان توي ايران )
    قيمت بسيار مناسبه ( تعداد برام مهم بود و حضور در بازار و )
    و امكانات نسبت به نمونه خارجي بسيار كاملتر !
    ميدونستم كه :
    كار خودتان را انجام دهيد ، اما نه فقط در حد انجام وظيفه ، بلكه اندكي بيشتر و از روي سخاوت ، همين مقدار اندك به اندازه تمام كار ارزش دارد ( دين برگز )
    در قزوين با فروشنده ها هماهنگ كردم و با توجه به توافقات ، اونها هم استقبال كردن و قول مساعد فروش رو دادند !
    فردي رو براي فروش محصولم در تهران پيدا كردم تا مسئول بازاريابي اون باشه !
    بسته بندي جديدي رو طراحي كردم كه در نوع خودش و با توجه به شكل ظاهريش توجه همه رو جلب ميكرد و نمونه اي مشابه در بازار نداشت
    مشكلات چاپ رو پشت سر گذاشتم ( يادش به خير ، اولين ويرايش چاپ ، مشكل رنگ داشت ، كاور رو خودم طراحي كرده بودم ، اون زمان هنوز نميدونستم اون رنگي كه توي مانيتور ميبينم با اون چيزي كه چاپ ميشه متفاوته ، مجبور به چاپ دوباره شدم ، چون ميخواستم اولين حضورم بدون نقص باشه ! )
    تمام فكر و ذهنم رو متوجه مشتري كردم ، براي من رضايت اون از همه مهمتر بود ، چرا كه ميخواستم پايگاهي تبليغاتي در خونه ها پيدا كنم و به دنبال مبلغ بودم ( مشتري وقتي از يك محصول راضي باشه اون رو به ديگران هم توصيه ميكنه و احتمال خريد محصولات ديگه شما به اون مشتري هم بالا ميره )
    استناد كرده بودم به اين جمله :
    مردم ذاتاً عادل هستند و حاضرند در مقابل لطفي كه به آنها ميكنيد متقابلاً پادش شما را بدهند
    قيمت رو خيلي پايين و سود فروشنده رو 40% در نظر گرفتم ، براي خودم چيز زيادي نمي موند !
    قفل از نوع تلفني بود و مشكلي هم در اين رابطه احساس نميشد !
    500 نسخه اوليه بسته بندي شد و در وحله اول بين چند مغازه توي قزوين توزيع شد
    چند پوستر بسيار شيك چاپ كردم ( يادش به خير ، روي كاغذ عكس A3 !!! و با رزولوشن 1440 ، تقريباً كارتريج پرينترم تموم شد ، ذوق داشتم ) ، پوسترها پشت شيشه درب نصب شدن ( جذاب بودن و خيلي شيك ، اگه غير از اين بود ممكن بود كه فروشنده يا اون رو نصب نكنه و يا يه جايي خارج از ديد نصب كنه ، جلوه خوبي به درب ورودي داده بود ، زمستون بود درب هم بسته ، پوستر ، درب رو شيك تر از اوني كه بود كرده بود )
    ورود بي هزينه به منازل رو در دستور كار قرار دادم ، از چند مغازه كامپيوتري دوستانم خواستم كه نرم افزار رو بر روي كامپيوترهايي كه ميفروشن و يا براي تعمير ميارن پيش اونها نصب كنن و نصب هم شد !
    اين پروژه نزديك به 1,000,000 تومن روي دست من خرج گذاشته بود ( با احتساب دوباره كاريها ، چون اولين كارم بود و راه و چاه رو هم خوب بلد نبودم )

    و اما در يكي از قدمها اشتباه رخ داد ! در واقع جا افتاده بود ، مهمترين قدم كه بقيه كارهام در مقابل اون هيچ بودن و كليه كارهاي من رو تحت الشعاع قرار داد

    ...........................

    حالا اون اشتباه چي بود بماند تا وقتي كه دوستان مثبت نگر ما بيان و نظر بدن و براي بقيه بگن كه من چه اشتباهي كردم ؟ تا اينجاي داستان واقعي من هيچ نكته منفي رو نداشت ! و همه و همه مثبته .

    برخي نكات موجود در اين داستان واقعي ، نكاتي هست كه تازه خيلي از دوستان رعايت نميكنن و انتظار موفقيت دارن هم ميخوان داشته باشن !

    منتظر نظرات مثبتها هستيم !! تا انگيزه اي رو در دوستان ايجاد كنن و البته شايد دعوت به حركت چشم بسته !

    من منفي باف نيستم ، خوش خيال هم نيستم و از همه مهمتر ساده انگار

    در يك جامعه ايراني زندگي ميكنم ، جامعه اي به دور از بسياري اصول و قوانين رايج در كشورهاي متمدن نرم افزاري ! اينجا ايرانه

    در وضعيت موجود ، ظاهراً مثبت انديشي يعني اينکه اگه يه پرنده روي سرت خرابکاري کرد ، بجاي اينکه ناراحت بشي خوشحال باشي از اين که گاوها پرواز نمي کنند !!

    اگر پاسخي از سوي دوستاني كه عرض ميكنن ، منه نوعي و يا ديگر دوستاني كه مشكلات رو پر رنگتر گفتن ، منفي باف هستيم ، داده نشه ! فرض رو بر پس گرفتن نظراتشون ميذاريم ! ( البته در اين خصوص كاربران ديگه قضاوت نهايي رو خواهند كرد و بس )

    توضيح و راهنمايي :
    اشتباه من مشورت با دوستان برنامه نويسم نبود ، پروژه لو نرفت ، و در هنگام عرضه هم ، همچنان تنها محصول موجود در بازار بود ! قفل نرم افزار هم شكسته نشد !

    و جهت اطلاع شما نگاهي به قوانين 4 گانه مورفي ميندازيم ، جالب اين كه مورفي هم مثبت نگر بود ولي واقع بين :
    قانون اول :
    هر كاري كه ميخواهيد انجام دهيد ، بيش از آنچه كه انتظار داريد به طول مي انجامد ( به دليل تداخل با كارهاي پيش بيني نشده ، نتونستم روي زمانم خوب مديريت كنم و اين قانون به وظيفش عمل كرد )
    قانون دوم :
    هر چيزي بيش از آنچه در ابتدا برآورد مي كنيد ، هزينه در بر خواهد داشت ( اشتباه در چاپ و ... تازه كاري من قانون رو به اجرا در آورد )
    قانو سوم مورفي :
    هر مشكلي كه قرار است پيش بيايد ، پيش خواهد آمد ( همين كه توصيه ميكنم بي خيال و سر به هوا نباشيد ، هوشيار باشيد و آماده تغيير تا بتونيد در سرعترين فرصت زماني رفلكس منايب رو داشته باشيد )
    قانون چهارم مورفي :
    از ميان مشكلاتي كه قرار است پيش بيايد ، بدترين آنها در بدترين زمان ممكن پيش خواهد آمد و بسيار بيشتر از حد و انتظار شما خسارت وارد خواهد كرد ( دقيقاً بنده گرفتار قانون چهارم شدم ، چيزي كه شايد مثبت نگري غير متعهدانه برخي دوستان ، منجر به اجراي اون براي بقيه هم بشه )

    در مورد اون دوستمون كه فرمودند ميزان درآمد : كار ثابتم ماهانه بين 600 تا خالص 750 ( با اضافه كار و يا ماموريت ) ( كار ثابتم برنامه نويسي نيست ، كارشناس يكي از شركتهاي توليدي هستم وبرنامه نويسي هم توي كارم خيلي به من كمك كرده )
    برنامه نويسي ( در مجموع كامپيوتر ) ، ماهانه 0 تا 1500000 ( 1500000 تنها و تنها يك بار ) و گرنه ماهانه بين 0 تا 700000 با توزيع بيشتر به سمت پايين تر از ميانگين
    + سرمايه گذاري در بورس

    موفق باشيد

  10. #50
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    بهمن 1384
    محل زندگی
    تهران
    پست
    271

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    خب این که بدیهیه که بیشتر کارها شکست می‌خورن! در همه‌ی کشورها همین‌طوره. مثلاً معروفه که می‌گن ۹۰ درصد شرکت‌ها به پنج‌سالگی نمی‌رسن. یا مثلاً این یکی آمار نشون می‌ده که نصف شرکت‌های تأسیس شده در آمریکا بعد از چهار سال ورشکست می‌شن (یک‌چهارم در سال اول ورشکست می‌شن). حتی در این مورد کتاب هم نوشته شده (The Illusions of Entrepreneurship: The Costly Myths That Entrepreneurs, Investors, and Policy Makers Live By). این آمار در مورد کارهای نوآورانه یا مربوط به فناوری (مثل تولید نرم‌افزار) بدتر هم هست چون ریسک بیشتری دارند (کسی که در آزمایشگاه‌های بل کار کرده بود می‌گفت ۹۷٪ پروژه‌هاشون بایگانی می‌شن و فقط دو سه درصد به تولید تجاری می‌رسن).
    البته این آمارها بیشتر در مورد کارآفرینی هستند، چون دیدم شما در مورد کارآفرینی صحبت کردید. در مورد «شغل» برنامه‌نویسی هم همون‌طور که گفتم چون ورود به این شغل راحته، میانگین دستمزدها طبیعتاً از چیزی که در ابتدا انتظار می‌ره (به خاطر این که به هر حال یه شغل فکریه و باید دستمزدش بیشتر باشه) پایین‌تره. در آمریکا میانگین دستمزد برنامه‌نویس تازه‌کار دارای درجه‌ی کارشناسی، با میانگین درآمد آمریکایی‌ها تقریباً برابره و کلاً حقوق برنامه‌نویسان آمریکایی از سه‌چهارم درآمد سرانه تا دو برابر درآمد سرانه نوسان داره. طبق همون آمار (صندوق بین‌المللی پول)، میانگین درآمد ایرانی‌ها ۴۶۰۰ دلار در ساله که با احتساب دلار هزار تومن، می‌شه ۳۸۰هزارتومن در ماه. بنابراین اگر برنامه‌نویسان ایرانی بخوان مثل برنامه‌نویسان آمریکایی حقوق بگیرن، میانگین حقوق برنامه‌نویس‌های تازه‌کار لیسانسه می‌شه حدود ۳۸۰هزارتومن در ماه و کلاً هم حقوق برنامه‌نویسان بین ۲۸۰هزارتومن تا ۷۸۰هزارتومن نوسان می‌کنه. من نمی‌دونم برنامه‌نویسان ایرانی در واقعیت چقدر می‌گیرن، اما اگر کمتر از این اعداد بگیرن، یعنی وضع برنامه‌نویسان ایرانی نسبت به وضع اقتصادی کشوری که توش زندگی می‌کنن، در مقایسه با برنامه‌نویسان آمریکایی بدتره و بالعکس.

    در مورد مثبت‌نگری هم موضوع اینه که قرار نیست ما صرفاً به خاطر این که احتمال شکست زیاده و ترس از این که «ساده‌لوح» خوانده شویم مثبت‌نگری رو بذاریم کنار. مثبت‌نگری رَوِشیه برای بهبود کارایی، نه روشی برای پیش‌بینی دقیق آینده. (از جملات نغز خودم!!) یعنی صرفِ مثبت‌نگر بودن باعث می‌شه که بازدهی شما در کارِتون، نسبت به حالتی که مثبت‌نگر نباشید بالاتر بره. این مهم نیست که بیشتر اوقات پیش‌بینی‌تون غلط در میاد، بلکه مهم اینه که با مثبت‌نگری (به معنی امید به آینده نه چشم‌بسته حرکت کردن) احتمال موفقیت بالاتر می‌ره، و اگر هم شکست بخورید ازش به عنوان تجربه استفاده می‌کنید تا در آینده موفقیت بشید نه این که از تلاش ناامید شوید. اگر از ده بار تلاش، فقط یکیش موفق بشه همون می‌ارزه به ۹ تلاش شکست خورده‌ی قبلی.
    به نظر من اتفاقی که توی ایران افتاده اینه که همه برای این که ساده‌لوح خوانده نشن یا کسی مسخره‌شون نکنه از شروع کارهای بزرگ می‌ترسن، و خب طبیعیه که در چنین شرایطی کارهای بزرگ کمتر اتفاق می‌افتن.

    ضمناً همه‌ی اینهایی که گفتم به هیچ وجه منافی برنامه‌ریزی دقیق، لزوم تسلط کافی به کار، استفاده از مشاوره‌ی افراد خبره و پیش‌بینی واقع‌بینانه‌ی ریسک‌ها نیست ولی در عین حال توی هر کاری باید ریسک معقول انجام داد نه این که اصلاً ریسک نکرد. خودِ مثبت‌نگری اگر منجر به تلاش بیشتر بشه می‌تونه جلوی بعضی از ریسک‌ها رو هم بگیره.

    در مورد اشتباه شما هم راستش اگر من بودم وارد چنین پروژه‌ای نمی‌شدم، چون به نظرم ریسکش بیشتر از مقدار معقوله! منظورم اینه که اصلاً شک دارم بشه مثلاً ۵۰۰ نسخه از چنین نرم‌افزاری رو به صورت غیرحضوری فروخت! توی ایران ندیدم کسی از نرم‌افزار حسابداری شخصی استفاده بکنه. به عبارت دیگه شما با «ریسک پیشتازان» مواجه بودید، این که کسانی که یک محصول جدید رو به بازار میارن احتمال زیادی داره که بازار به محصولشون احساس نیاز نکنه، یعنی همون‌طور که پیشتازان مزیت «اولین بودن» رو دارن، این ریسک بزرگ رو هم دارن (این ریسک مختص ایران هم نیست، من اخیراً دقیقاً یک ماجرا از یک کارآفرین آمریکایی خوندم که بیچاره شد تا بتونه محصولش رو که براساس ایده‌ی جدیدی در آن زمان بود (دستگاه تصفیه‌ی آب خانگی) بفروشه، و بعد از ماه‌ها رنج بردن و بی‌پولی کشیدن و این در و اون در زدن، تونست شرکتش رو به یکی بفروشه ولی چند ماه بعد شرکت ورشکست شد). البته با توجه به سرمایه‌گذاری نسبتاً کمی که کردید (یک میلیون تومن، حتی با پول آن زمان هم پول زیادی برای یه سرمایه‌گذاری نیست) شاید خیلی هم ریسک بدی نبوده نباشه، نمی‌دونم.

  11. #51

    Thumbs down نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    نقل قول نوشته شده توسط MIDOSE مشاهده تاپیک
    دوست عزیز عنوان تایپیک کاملن گویاست و مسیر بحث هم مشخص، پس نیازی نیست که یاد اوری کنم که بحث های متفرقه را این جا مطرح نکنید. در صورت تمایل می تونید نظرتون را در تایپیکی جداگانه مطرح کنید.

    موفق باشید،
    MIDOSE
    ببخشید آقای مدیر مطلبی که من گفتم هم مرتبط بود نه غیر مرتبط که بخوام جای دیگه مطرح کنم

  12. #52

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    عزیزم،
    عنوان تایپیک
    آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟
    درسته؟ خوب پس در این تایپیک فقط باید در مورد این موضوع بحث بشه.
    مثلا تیمی کارکردن را بیایم تمرین کنیم تیم که حتما نباید افرادش کنار هم باشن هر کجای ایران اونوقت وقتی پروژه ای را همه روش کار میکنیم میتونیم توی شهرای مختلف بفروشیم.
    بحث دیگه که من به ذهنم میخوره بحث ایده دادن ایده خوب واسه شروع پروژه اونم وقتی چند تا فکر از نقاط مختلف کشور با هم بشن خیلی بهتره تا یک فکر (تیمی فکر کنیم)
    بحث فروش برنامه هم در چنین شهر یعنی سراسری...(تیمی به فروش برسونیم و همه از درآمدش استفاده ببریم)
    بحث ارتقا علمی میمونه که اونم با آموزش به صورت مجازی اونم به مجانی هر کس هرچی یاد داره بیاد آموزش بده البته این قضیه نیاز به محیا کردن بستر آموزش مجازی داره که باید روش برنامه ریزی کرد.
    دوستان عزیز لطفا نظرتون را نسبت به پیشنهاد من بگویید
    اگر تمایل دارید که دوستان نسبت به صحبت های شما نظر بدهند و روال تایپیک بر اساس نظر شما ادامه پیدا کند،باید این موضوع را در تایپیکی جداگانه مطرح کنید.

    موفق باشید،
    MIDOSE

  13. #53

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    من یه سوالی دارم
    چرا اول برنامه می نویسید و بعد قیمت می دید؟

  14. #54

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    چرا اول برنامه می نویسید و بعد قیمت می دید؟
    چون هزینه ها و شرایط قابل پیش بینی نیستند.

  15. #55
    کاربر دائمی آواتار DataMaster
    تاریخ عضویت
    تیر 1382
    محل زندگی
    مشهد الرضا
    پست
    634

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    نقل قول نوشته شده توسط MIDOSE مشاهده تاپیک

    چون هزینه ها و شرایط قابل پیش بینی نیستند.
    بخشی از مهندسی نرم افزار مربوط میشه به کنترل و زمانبندی و نحوه چیدن نیروهای کاری
    پس همچین هم غیر قابل پیش بینی نیست و میشه با یه درصد خطا قیمت حدودی رو مشخص کرد

  16. #56

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    چون هزینه ها و شرایط قابل پیش بینی نیستند.
    خوب اگر الان محصول رو با هزینه ای تولید کردید و با نصف قیمت فروختید تکلیف چیه؟
    حالا اگر محصول رو تولید کردید و انتظارات فروش شما برآورده نشد تکلیف چیه؟

  17. #57

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام obalitjoOon
    خوب اگر الان محصول رو با هزینه ای تولید کردید و با نصف قیمت فروختید تکلیف چیه؟
    حالا اگر محصول رو تولید کردید و انتظارات فروش شما برآورده نشد تکلیف چیه؟
    تکلیفی مجزا از بقیه مشاغل نداره
    اگر با نصف قیمت فروختید که خوب , باز هم لااقل نصف مبلغ رو دریافت کردید , متاسفانه در این حالت یا باید متوسل به دامپینگ قیمت بشید , که ممکنه در مقابل رقبای دیگه مشکلاتی رو برای شما ایجاد کنه ( که میکنه ! )
    دامپینگ قیمت به غیر از این مشکل , متاسفانه سطح توقعات کلی مشتریان رو هم بالا میبره , که همین امر در آینده برای خود شما هم مشکل ساز میشه . مشتری دیگه حاضر به پرداخت قیمتهای واقعی نیست و قیمتهای دامپ شده رو واقعی تصور میکنه ! به علت و ریشه اون هم کاری نداره .

    در مجموع به پروژه های شکست خورده هم میشه به عنوان پروپه های Resuseable نگاه کرد , که همین امر میتونه نجر به کاهش زمان پروپه های آتی شما بشه !

    موفق باشید

  18. #58

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    من به هيچ وجه ارزش كارم رو پايين نخواهم آورد. دليلي نداره كاري بكنم كه بعدا توش بمونم يا مجبور بشم به نصف قيمت كارم رو بفروشم. به قول يكي از اساتيدم شما برو يه كاپشن چرم رو از بازار بخر. اگه 400,000 تومن قيمت اون كاپشن باشه محال ممكن هست فروشنده بيشتر از 10,000 تومن تخفيف بده اما برنامه نويس فقير پروژه يك ميليون تومني رو آخر با 200,000 تومن انجام مي ده.
    خوب آدم گشنگي بكشه بهتره كه بيخودي كار كنه. چه دليلي داره من به خاطر اينكه خودم رو سير كنم يا به خاطر سيصد چهارصد تومن وقت و انرژي بذارم آخرم باز چونه بزنم كه بخرين.
    بايد از اول محكم جلو بري. هميشه بايد توپ تو زمين شما باشه نه كارفرما. اينو يادت باشه كه كارفرما هميشه دزده. هزار تومن هم براش ارزش داره. قراردادي رو امضا كن كه به نفع تو باشه و به همون اندازه اي كار كن كه تو قرارداد نوشتي. همون قدر كه پولش رو ميگيري.
    نه مثل برنامه نويسي كه آخر كار شيرين كاريش گل مي كنه و آيكون و چيزهايه الكي اضافه مي كنه. زور مي زنه تا ازش بخرن.
    هرچند كه به عنوان تايپيك هيچ ربطي نداشت اما حتماً بايد براي چند پست آخر مي نوشتم.

  19. #59

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام obalitjoOon
    به نظر میاد چند پست آخریتون با پست فعلیتون یه مقدار مغایره ! اول میپرسید اگه فلان شد چی میشه ! بعد حالا میگید چرا میزارید بهمان بشه !
    دوست عزیز هیچ آدم عاقلی اگه بدونه داره اشتباه میکنه , که مرتکب اون نمیشه !
    اگه با واژه دامپینگ قیمت آشنایی داشته باشید , و علل اون رو بدونید , احتمالاً مثال کاپشن چرم 400000 هزار تومنی رو نمی زدید .
    نه مثل برنامه نويسي كه آخر كار شيرين كاريش گل مي كنه و آيكون و چيزهايه الكي اضافه مي كنه. زور مي زنه تا ازش بخرن.
    اینایی که به قول شما این شیرین کاریها رو میکنن , وضعیتشون مشخصه , وضعیت حالتی که مد نظر شماست ( حالت مخالف ) , خوب احتمالاً بهتره .
    كارفرما هميشه دزده.
    کارفرما دزد نیست , آدم حساب مال خودش رو داشته باشه که دزد نمیشه
    در دادگاهی با این حکم , مطمئناً از دید کارفرما هم , برنامه نویس دزده !

    توصیه : رو در رو به یه یکی از مشتریات بگو دزد , بعد منتظر نتیجه باش ! ( اعلام نتیجه فراموش نشه )

    ایجاد کننده تاپیک , alawiala در پست شماره 13 درخواستی داشتن , بهتر بود مطالعه ای در این خصوص انجام میدادید

    موفق باشید

  20. #60

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    توصیه : رو در رو به یه یکی از مشتریات بگو دزد , بعد منتظر نتیجه باش ! ( اعلام نتیجه فراموش نشه )
    خوب در حالت خيلي مودبانه درگيري صورت ميگيره.
    اول میپرسید اگه فلان شد چی میشه !
    مي خواستم ببينم بقيه چه جوري فكر مي كنن...
    بعد حالا میگید چرا میزارید بهمان بشه !
    ... تا اگر شد از خواب جهل و غفلت بيدار بشن
    پرسيدن دليل ندونستن نيست. ميشه با سوال كردن جواب خيلي چيزها رو بدست آورد و ميشه فهميد هركسي تو چه عالمي سير مي كنه.
    البته اين رو هم اضافه كنم كه من نه زن دارم نه مسئوليت زندگي رو دوشم هست. نفسم هم از جايه گرم بالا مياد و نمي تونم شرايط يه برنامه نويسي رو كه خانواده تشكيل داده اما با همون طرز فكري كه تازه مشغول به كار شد داره زندگي مي كنه قرار بگيرم.

  21. #61

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    بخشی از مهندسی نرم افزار مربوط میشه به کنترل و زمانبندی و نحوه چیدن نیروهای کاری
    پس همچین هم غیر قابل پیش بینی نیست و میشه با یه درصد خطا قیمت حدودی رو مشخص کرد
    فکر نمی کنم معنای زمان با شرایط یکی باشه، هست؟

    دوستان قرار نیست که بعد از هر چند تا پست تذکر بدم!فقط روی موضوع مربوطه بحث کنید.

    موفق باشید،
    MIDOSE

  22. #62

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    ضمن سلام مجدد

    جرج سانتايانا
    آنان كه نتوانند از گذشته درس بياموزند ، محكوم به تكرار آنند

    با تشكر از نظرات دوستمون Mamdos ، اين دوست عزيز تونستن به بخشي از مشكل اشاره كنن .
    خوشبختانه با اينجور دوستاني خوب ميشه وارد گفتگو شد و به نتيجه مثبت تر رسيد چرا كه در عين مثبت نگري ، واقع گرا نيز هستند .

    و حالا توضيحي در رابطه با مشكل خودم ، البته اونو با مقدمه اي هم همراه ميكنم :

    بسياري از برنامه نويسا ، ظاهراً فراموش ميكنن كه دارن محصول رو براي مشتري مينويسن و نه خودشون ، كه حالا بخوان در مورد اون تعريف و تمجيد كنن !
    مثلي فارسي ميگه : علف بايد به دهن بزي خوش بياد
    مشتري حرف اول و آخر رو ميزنه ، تشخيص نياز واقعي مشتري ممكنه چيزي بوده باشه كه شما در داخل ايده خودتون اون رو مد نظر قرار نداديد !
    مشتري تا نياز به محصولي نداشته باشه ، ترغيب به خريد نميشه
    در هنگام عرضه يك ايده جديد به بازار ، شما ناگزير به تبليغات و آموزشهايي گسترده در اين خصوص هستيد ، اين تبليغات و آموزشها بايد در بر گيرنده : شرح ايده جديد ، مزاياي اون نسبت به روش فعلي و رايج و چگونگي كاربرد باشه
    مثالي رو عرض ميكنم :
    همه ما سالهاست كه عابر بانك داريم ( ايده اي كه قديمي شده ) ، بسياري از ما حتي با داشتن عابر بانك و تبليغات بسيار گسترده اي كه در خصوص مزاياي اون ميشه ، باز هم در بسياري فعاليتها از اون استفاده نميكنيم ! در واقع بسياري ايده ها هستن كه پتانسيلهاي پنهان دارن و مشتريان از تمام همون پتانسيلهاي بالقوه هم استفاده نميكنن
    در عرضه يك ايده جديد كار دو چندان سخت تر از قبل ميشه !
    شما در ايده هاي جديد مجبوريد در مشتري حس نياز رو ايجاد كنيد ! ، در بسياري مشاغل ديگه اين كار ساده هستش :
    در كبابي با انداختن كمي چربي توي آتيش ، دود حاصل از سوختن چربي و بوي اون ، اسيد معده رو جاري ميكنه، و اين اسيد مغز شما رو به فرمان دادن راضي ميكنه و پا هم مجبور به رفتن !
    در صنايع خوراكي ، با بسته بندي شيك كه در بسياري مواقع تصوير روي بسته بندي با محتويات داخلش مغايره ( راستي به نظر شما اسم اين كار دزدي نيست ! ) ، چشمان شما ، مغر رو به فرماني هر چند بر خلاف ميل واقعي مغز ، راضي ميكنه و دست براي برداشتن دراز ميشه و ...
    وليكن در سيستمهاي نرم افزاري متاسفانه كار بسيار مشكل تره و اونهم به دليل عدم سادگي در برقراري ارتباط نزديك و دو طرفه با مشتري و نياز به آموزش مشتري در هنگام به كارگيري برخي امكانات هستش
    ديگه همه گاز زدن يه كباب رو بلدن و نيازي به آموزش اين صفت انساني نيست ! وظيفه فروشندگان فعال در صنايع غذايي تنها جاري كردن اسيد معده هستش و بس ، حال به هر روشي كه شده !
    اسيد معده بيشتر = فروش بيشتر
    معادله اي ساده و فاقد پيچيدگي ، اصلي ثابت شده از دوران غار نشيني تا دوران Paint House نشيني فعلي

    ايده هاي جديد نرم افزاري معمولاً دوره ركودي رو طي ميكنن ، نزديك شدن مشتري در اين حالت ، غالباً با احتياط همراهه ، بسياري از مشتريان به ايده هاي جديد نرم افزاري به ديده ترديد نگاه ميكنن ، همين امر كليات پروژه رو با مشكل مواجه ميكنه
    راه دوري نياز نيست بريم ، پاسخ يك سئوال رو به خودتون بديد :
    آيا همه شما با آخرين نسخه هاي زبانهاي برنامه نويسي كه هم اكنون به اون مسلط هستيد كار مي كنيد ، اگر كار نميكنيد ، به بررسي دلايل اون بپردازيد ، مطمئناً به بسياري مشكلات ديگه كه فرا روي شركتهاي متولي ايده هستش ، پي ميبريد ( بگذريم كه توي ايران اونها رو مفت ميتونيم تهيه كنيم ، اگه پولي بود كه ديگه ... )
    در زماني كه شما مشغول تفهيم ايده جديد و عرضه شده خودتون هستيد ، ديگر رقبا مشغول تكميل ايده شما هستند ( پروژه شما علني شده و شمارش معكوس آغاز جهت زمان ارائه محصول رقيب آغاز ) ، و در واقع كار را كه كرد آنكه تمام كرد !
    فرضاً شما بستر لازم رو شش ماه طول ميكشه آماده كنيد تا مشتري بفهمه عابر بانك چيه ! بانك ديگه بدون اينكه اين دوره ركود رو طي كنه و در واقع متحمل هزينه اي بشه ، سيستمش رو 7 ماه بعد عرضه ميكنه ! ( درسته در ايران متولي اين امر بانك مركزيه ، مثال رو زدم تا فقط براتون ملموس باشه ، تعميمش با خودتون )
    اشتباه من اين بود :
    خود ايده بدون نقص بود ( اجرا ) ، شواهد نشون ميداد كه همه دوست دارن حساب و كتاب خرج و مخارج زندگيشون رو داشته باشن ، خيلي ها دفتر و قلمي رو براي اينكار اختصاص داده بودن ، دفتر گوشه جيبشون بود ، كرايه تاكسي كه ميدادن مينوشتن ، نون كه ميخريدن توي همون صف نونوايي ممكن بود بنويسن و يا اينكه قبل از خواب تمام اينكارها رو ميكردن ودفترچه رو همون جا كنار تختخواب ميذاشتن ، تا صبح روز بعد ! ( به اين هزينه ها نخنديد ، اكثر افراد همين ها رو مينويسن ، حالا هر كسي به فراخور حالش )
    در واقع اين كار زماني رو صرف نميكرد ، غالباً يا به صورت موازي با ديگر كارها انجام ميشد و يا اينكه در مجموع زمان كمي رو به خودش اختصاص ميداد
    دفترچه كوچيك 50 تومني كار خودش رو كرد ! جاي كمي رو ميگرفت و توي جيب بغل جا خوش كرده بود ، ارزون بود ( خيلي خيلي ارزونتر از نرم افزار من ) و قابل حمل ، در واقع مونس و يار هميشگي خيلي از آدمها بود ! ودر واقع كار راه بنداز و به حد كفايت مورد نظر مشتري ، كارآمد .
    من بايد مشتري رو مجبور ميكردم كه از اين يار هميشگيش جدا بشه ، طرحي نو رو پيش بگيره و قلم و كاغذ كمتري مصرف كنه !! و در عوض در مقابل كامپيوتر بشينه و برنامه رو باز كنه و كارهاش رو توي اون انجام بده ، فقط در مقابل زودتر ميفهميد كه پولي توي كيفش باقي نمونده و يا بدهي بالا آورده !
    من توجه نكردم كه اين يادداشت برداريها در چه موقعيتهاي زماني انجام ميشد ( توي تاكسي ، صف نون و يا توي رختخواب ! ) ، با اينكه من خودم هم از همون روش تبعيت ميكردم ، ولي فراموش كردم كه آيا تغيير عادت و به نوعي ايجاد حس و نيازي نو در مشتري از دستم من ساخته هست و يا نه ؟!
    آيا موفق ميشم كه اين احساس رو در مشتري ايجاد كنم كه بگه :
    من بايد كارهام رو با اين نرم افزار انجام بدم !
    اگر نميگفت بايد ، بايدي هم براي خريد به وجود نمي اومد !
    آخه ميدونيد وقتي كسي ، حساب نون و كرايه تاكسيش رو نگه ميداره ، احتمال اينكه حاضر بشه پول 100 تا نون رو براي يه نرم افزار بده چندان زياد نيست !
    سطح درآمد مردم روز به روز پايينتر ميومد و در واقع پولي نمي موند كه طرف بخواد حساب و كتابش رو داشته باشه ! خيلي از مردمي كه بازار هدف فرضي من بودن ، غرق در بدهي بودن و وام بانكي ، در واقع اون نرم افزار يادآور اين موضوع بود براشون كه :
    " آيندت رو به چند تا دفترچه قسط بانكي فروختي ! سر رسيد قسطات رسيده " ( اشاره به يكي از امكانات اون )، در حالي كه نرم افزار نميتونست در باز شدن اين گره به اون كمكي بكنه ( آخه ميدونيد ، اگر هم نميدونيد الان بدونيد ! بعضي مشتريها فكر ميكنن كامپيوتر ميتونه آپولو هوا كنه !! )
    فروش يك آيينه دق ( نرم افزارم ) ، به مشتري كار خيلي خيلي سختي بود ! نمودارهاش به صورت آنلاين كاهش پس انداز رو نشون ميدادن ، هزينه خريد يه دونه نون رو وارد ميكرد ، نرم افزار صبر نميكرد يه لقمه از اون نون از گلوش پايين بره ، از صندوق به اندازه پول نون برميداشت ! ... و به همراه اون كاهش صبر و تحمل كاربر از كار كردن با نرم افزار رو به دنبال داشت
    در واقع با توجه به شرايط اقتصادي موجود ( كه امروزه روز هم شاهد اون هستيم ) ، نرم افزار بار منفي رواني زيادي رو براي مشتري به همراه داشت
    اونهايي هم كه پولي داشتن ، حساب و كتابي بدين شكل نداشتن ! خرج ميكردن و خرج ، بدون اينكه به مانده نگاهي داشته و يا اينكه نيازي به انجام اين كار داشته باشن ، حوصله اي داشته باشن و يا الزامي
    بازار هدف تعيين ميكنه كه شما چقدر در تغيير رفتار مشتري نهايي تون ميتونيد موفق باشيد
    وقتي براي يك بازاري نرم افزار مينويسي ، احتمال اينكه بتوني حس نياز به يك نرم افزار رو درش ايجاد كني ممكنه كم نباشه : يه كارمند رو مياره با حقوق ماهي 100000 هزار تومن ( وضعيت طوري شده كه اين سطح دستمزد عجييب نيست ) ، يه كامپيوتر ميخره براي كلاس مغازش اونهم با مانيتور وايد 19 كه نرم افزار شما قراره بخشي از اون صفحه رو بگيره ! ويه پولي رو هم ميندازه جلوي يه برنامه نويس تا براش يه برنامه انحصاري ( سفارشي ) بنويسه ، برنامه نويس ميگه 500000 تومن ، 400000 تومن بهش ميده و كار تمام ، بازاري سينش رو ميده جلو كه يه برنامه دارم كه هيچكي نداره ! حس برتري درش تقويت شده ! آخرش تونست روي مغازه بغلي رو كم كنه !
    بازاري توي اين حال و هوا و اين خوشيهاست !
    ولي يه مشتري معمولي ، در موردش ديگه توضيح نميدم ، چرا كه توضيح واضحاته

    مراقب باشيد :
    ايده جديدتون به دنبال ايجاد نيازي جديد نباشه ، احتمال موفقيتش در عرصه برنامه نويسي كمه ، اگر هم بگيره با توجه به دوره ركود اوليه ، احتمالاً ورود محصولات رقبا قريب الوقوعه
    به دنبال حل مشكل موجود با روش بهينه باشيد و نه انقلابي ، چرا كه در بسياري مواقع تغييراتي شديد ، رفلكس مناسبي رو به دنبال نداره
    ايده جديدتون رگه هايي از روشهاي قبلي رو به دنبال داشته باشه ، تا كاربر ترغيب به تغيير پلت فرم بشه ، كاري نكنيد تغيير پلتفرم براي اون ياد آور داستان : آليس در سرزمين عجايب باشه ، مشتري با ديدن محيطي نامانوس فراري خواهد شد .

    و بسياري مطالب ديگه كه اميدوارم ديگر دوستان هم به اونا اشاره كنن .

    دوستان برنامه نويس من ، تنها با مطالعه كتب برنامه نويسي و ارائه نرم افزار به بازار ، تصور بنده براي شما چيزي بيش از شكست نيست ( كه البته اميدوارم اشتباه كنم ) واقعيتي كه در عين بديهي بودن ، ناديده گرفته ميشه
    روانشناسي مشتري و بررسي دقيق بازار هدف نكات اساسي هستند

    با آرزوي موفقيت براي شما در زندگي و برنامه نويسي

  23. #63
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    بهمن 1384
    محل زندگی
    تهران
    پست
    271

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    با تشکر از nabeel

    به موضوع جالبی اشاره کردید، که با وجود بدیهی بودن خیلی‌ها فراموشش می‌کنند: از دید مشتری باید به ایده نگاه کرد نه از دید فروشنده.
    این موضوع ما را وارد بحث جدیدی می‌کند به نام کشف ایده. ایده‌های خوب وجود دارند ولی هر کسی نمی‌تواند کشفشان کند! چرا که این کار نیاز به دانش، تجربه و اطلاع از نیاز بازار دارد. به عبارت دیگر من با شما موافق نیستم که کلاً نباید دنبال هیچ ایده‌ی بکری رفت! چرا که به نظرم نوعی پاک کردن صورت مسأله است: مسأله این است که چگونه ایده‌های بکر خوب (یعنی بازارپسند و دارای امکان بالای موفقیت) را پیدا کنیم و یا این که چگونه ایده‌های خوب را از ایده‌های بد تشخیص دهیم. این کار خودش یک تخصص است، و شرکت‌هایی که حرفه‌ای کار می‌کنند (حتی در ایران، البته بیشتر در شرکت‌های خصوصیِ بزرگ) افرادی را فقط به همین منظور استخدام می‌کنند (دقیقاً عنوان شغلی‌اش را نمی‌دانم).
    به نظر من ما نرم‌افزاری‌های ایرانی در این موضوع مشکل داریم؛ یعنی اطلاع کافی از بازار نداریم (چند شرکت پیش از عرضه‌ی محصول نرم‌افزاری‌شان یک تحقیق بازار درست و حسابی انجام می‌دهند؟) و یا اطلاعات در جامعه به طور روان نمی‌چرخد، و ایده‌های خیلی از فعالان صنعت نرم‌افزار تکراری یا تقلیدی است.
    به نظر من یکی از عوامل مهم آن، نداشتن رسانه‌های قوی فناوری اطلاعات است که الهام‌بخش و ایده‌پرور باشند، این باعث می‌شود ایده‌های جالب در سطح گسترده‌تری در جامعه‌ی فاکارها (ITکارها!) پخش شوند، نقد شوند و چکش بخورند تا اصلاح شوند، و در نتیجه احتمال اجرای ایده‌های خوب بالا برود. اگر دقت کنید بخش بزرگی از محتوای رسانه‌های معروف در حوزه‌ی فا از این جنس است، مثلاً بخش مربوط به فناوری اطلاعات بیزنس‌ویک و نیویورک‌تایمز را خودم زیاد دیده‌ام، و معمولاً روندهای جدید و ایده‌های جالب را (مثلاً محصولات نوآورانه‌ی شرکت‌ها، حتی شرکت‌های نوپا و کوچک) مطرح می‌کنند، نه این که مثل رسانه‌های فعلی ما دائماً به غر زدن بپردازند یا تحلیل‌ها و انتقادهای سطحی ارائه دهند. مثلاً من سه سال مرتب هفته‌نامه‌ی عصر ارتباط را می‌خریدم، آن هم بیشتر به خاطر بخش دهکده‌ی جهانی بود که عمدتاً ترجمه‌ی مقالات خوب بیزنس‌ویک بود، که واقعاً به آدم ایده می‌دادند، ایده‌ها را تحلیل می‌کردند و حس خلاقیت آدم را تحریک می‌کردند تا ایده‌های جدید را کشف کند. اما بخش داخلی عصر ارتباط خیلی کم چنین مقاله‌هایی در مورد داخل کشور داشت و بیشتر از جنس دامن زدن به جنجال و انتقادهای سطحی که مثلاً نمی‌دونم رئیس سازمان نظام صنفی رایانه‌ای چی گفته و فلانی چی جواب داده و ... بود در حالی که ده‌ها شرکت کوچک نوآور در حوزه‌ی فناوری اطلاعات وجود دارند که ناشناخته باقی مانده‌اند. در یک مورد کمیاب که یکی از این مؤسسات نوآور در عصر ارتباط معرفی شده بود من به قدری خوشم آمد که کارآموزی‌ام را آنجا گذراندم! الان مثلاً شرکت‌هایی در مراکز رشد وجود دارند که خارج از دانشگاه‌ها (و حتی داخل دانشگاه‌ها!) کسی از وجودشان اطلاع ندارد و ملت می‌روند عین همان محصول را از خارج می‌خرند.
    البته به نظر من رسانه‌های ما کم‌اطلاع هستند و اگر کسی به آن‌ها در این زمینه کمک کند استقبال می‌کنند، چون بیشتر بدنه‌ی آن‌ها را خبرنگاران علاقمند به فناوری اطلاعات تشکیل می‌دهد که با بدنه‌ی تولیدکنندگان نرم‌افزار ارتباط کمی دارند و ضمناً اطلاعات فنی ناکافی دارند (گاهی اشتباه‌های خنده‌داری می‌کنند). البته بعضی شرکت‌های نرم‌افزاری سعی کرده‌اند ارتباط حرفه‌ای با رسانه‌های فا برقرار کنند که به نظرم کارشان خوب بوده (مثل همکاران‌سیستم) ولی هنوز ناکافی است. ضمناً در مواردی هم که شرکت‌های نوآور معرفی می‌شوند نحوه‌ی انعکاس خبر آن را می‌سوزاند! مثلاً چند بار از این جور متن‌های خبری دیدید:
    «برای نخستین بار با تلاش محققان داخلی سامانه‌ی الف تولید شد. این سامانه که حاصل تلاش ب ماهه‌ی گروهی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه پ است، از امکانات ت، ث و ج بهره می‌برد و از نمونه‌ی مشابه خارجی چ درصد ارزان‌تر است.» یعنی یخ‌ترین نحوه‌ی انعکاس! نقطه‌ی مقابل الهام‌بخشی! تازه این خوبش بود (خدا نکند بخواهند تعریف بیخودی بکنند).
    برای مقایسه خبرهای صفحه‌ی اول بخش فناوری نیویورک‌تایمز و بیزنس‌ویک را ببینید. بیشتر خبرها در این راستا هستند که به آدم ایده بدهند و ایده‌ها را نقد و پالایش کنند. نویسندگان متون خبرنگارانی هستند که هم با اصول روزنامه‌نگاری و جذاب‌نویسی آشنا هستند هم اطلاعات فنی کافی دارند. وقتی هم نقد می‌شود به هیچ وجه نقد تخریب‌گر یا ناامیدکننده نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند ایده‌هایی برای بهبود بدهند (مثلاً همین الان خبر اول بخش فناوری بیزنس‌ویک هم نرم‌افزارهای واقعیت مجازی موبایل رو معرفی کرده و هم نقدشون کرده. خبر اول نیویورک‌تایمز هم در مورد این است که مشتریان خواندن کتاب را روی موبایل به کتاب‌خوان‌های دیجیتال مثل کیندل ترجیح می‌دهند؛ دقیقاً دارد در مورد سلیقه‌ی بازار روشنگری می‌کند تا شرکت‌های جدید در پالایش ایده‌های خوب از بد اشتباه نکنند.). در چنین فضایی است که ایده‌های خوب (هم بکر و هم بازارپسند) پخش می‌شوند، بالا می‌آیند، نقد می‌شوند، اصلاح می‌شوند و پیاده می‌شوند.
    به نظر من هیچ مانع خاصی برای این که رسانه‌های ایرانی هم چنین رفتاری پیدا کنند نیست. چه مانعی وجود دارد که مثلاً بازار نوپای نرم‌افزارهای هوش تجاری در ایران معرفی شود و بازیگران عمده‌ی آن و نوآوری‌هایشان معرفی شوند؟ همین حالا شرکت‌های بازی‌سازی ارتباط خوبی با رسانه‌ها برقرار کرده‌اند چون علاقمند زیاد دارند و همه آن‌ها را می‌فهمند. در نتیجه گروه‌های بازی‌سازی متعددی اعتماد به نفس پیدا کرده‌اند و دارند ایده‌های جدیدی را پیاده می‌کنند و روز به روز کیفیتشان بهتر می‌شود. خود عصر ارتباط هم با توزیع‌کنندگان بزرگ سخت‌افزار مثل مادیران، سام‌الکترونیک، آواژنگ و فراسو ارتباط خوبی برقرار کرده و من واقعاً از خواندن مصاحبه‌هایی که با مدیران این شرکت‌ها (که آدم‌های باهوش و visionaryای هستند) می‌کند لذت می‌بردم.
    راه حل کوتاه‌مدتش این است که کسانی که هم با روزنامه‌نگاری و هم با فناوری آشنایی دارند و با این سبک خبررسانی آشنا هستند با این رسانه‌ها تماس بگیرند و سعی کنند این طرز تفکر را به آن‌ها انتقال دهند. مثلاً بروند در آنجا کار کنند، یا این که مقاله یا گزارش با این ویژگی‌ها برای چاپ در آن‌ها بفرستند (در عصر ارتباط چند مورد این‌طوری دیده‌ام ولی کم بوده). یا حداقل در این مورد احساس نیاز را در جامعه ایجاد کنند. راه حل بلندمدتش این است که چنین افرادی به دنبال سرمایه‌گذار برای تأسیس یک رسانه‌ی متفاوت فا باشند.

    فکر کنم خیلی طولانی شد و خیلی هم از موضوع مبحث پرت شدیم! ولی به نظرم این بحث‌ها ارزشش رو داره، گاهی نمی‌شه دقیقاً به قانون پای‌بند بود! اما اگر مدیران این ارسال رو حذف کنند اعتراضی ندارم.

  24. #64

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    سلام
    ضمن تشکر مجدد از Mamdos
    من با شما موافق نیستم که کلاً نباید دنبال هیچ ایده‌ی بکری رفت
    تسلسل مطالبی که نوشتم میباید رعایت میشد تا به این نتیجه نرسید
    افرادی که در این بحث شرکت کردن , افرادی خود گردان هستن و منظور من در خصوص پیاده سازی ایده ها در همین حیطه عملکردی بود . نه شرکتها و موسسات تحقیقاتی
    در واقع اگر موسسات تحقیقاتی که همین کار رو نکنن که دیگ اسم موسسه تحقیقاتی نمیشه روشون گذاشت
    انییشتن میگه ( دقیقاً عین جمله خاطرم نیست ) : اگر میدانستیم چه میکنیم که , نامش را تحقیق نمی گذاشتیم !
    در خصوص موفقیت ایده ها نکاتی رو عرض کردم , همین امر نشون میده که بنده فی نفسه به هیچ عنوان مخالف ایده نو نیستم , اگه بودم که شرایط موفقیت یک ایده رو مطرح نمیکردم , بنده عرض میکنیم که در هنگام پیاده سازی ایده , با دید باز حرکت کنید و همین امر نشون میده من و شما , هر دو در یک مسیریم ( حالای توی چه چیزی با نظر بنده مخالفید , واقعاً نمیدونم )
    گو اینکه بسیاری از اون شرایط رو حتی اگه پروژه , در سطح ملی هم بخواد پیاده سازی بشه , موفق نخواهد بود به طور مثال پروژه اغوا گرانه و بهتره بگیم جاه طلبانه سیستم عامل ایرانی , از همین حالا اون رو شکست خورده بدونید , نه از نظر پتانسیل اجرا , از نظر مقبولیت بازار که طرف دوم معادله هستش , البته با توجه به اینکه این پروژه به قطع با هزینه بیت المال اجرا خواهد شد , متولیان امر مطمئناً بدون بسیاری بررسیهای کارشناسانه وارد کار میشن .

    به قطع اگر شرکتی در معرفی ایده خودش موفقه , باید اون شرایط رو رعایت کرده بوده باشه

    همونطوری که قبلاً هم گفتم , تصورم بر اینه که ما هر دو برایند حرکتیمون همسو هستش

    شما تشویق به ایده پردازی میکنید و بنده نکات اون رو عرض می کنم

    موفق باشید

  25. #65
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    بهمن 1384
    محل زندگی
    تهران
    پست
    271

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    درسته، در واقع ما داریم نظرات همدیگه رو تکمیل می‌کنیم!

    پ.ن.: در مورد سیستم عامل ملی بارها گفته شده که هدف تولید یک سیستم عامل (یا در واقع مناسب‌سازی سیستم عامل‌های متن‌بازی مثل لینوکس) برای سازمان‌های امنیتی، نظامی و دولتیه نه یک سیستم عامل عمومی که جایگزین همه‌ی سیستم عامل‌ها شود. حتی دکتر ربیعی گفته بود که بعضی از مسؤولان دولتی اسم «ملی» را روی آن گذاشتند و اصلاً قرار نبود صفت «ملی» بهش اطلاق بشه. خیلی هم کار شاقی نیست، و همین حالا بعضی از سازمان‌های دولتی در حال مهاجرت به لینوکس هستند. خیلی از کشورها هم برای سازمان‌های دولتی‌شان چنین کاری می‌کنند و ایران اولین کشور در این زمینه نیست. در مبحث «ویندوز ۱۰ هزار جاسوس دارد» در این مورد مفصل بحث شده (مثلاً این ارسال).

  26. #66
    کاربر جدید
    تاریخ عضویت
    آبان 1388
    محل زندگی
    تهران
    پست
    1

    Post نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    تمام نوشته های دوستان رو خوندم، بسیار جالب بود. همیشه دلم می خواست با عده ایی از برنامه نویسای ایرانی بخصوص کسانی که کمی بیشتر تجربه دارند گفتگو کنم.

    باید عرض کنم، بعد از چند سالی که اونور آب بودم و در شرکت خوبی مشغول کار بودم همین نوع سوالات تو ذهنم می چرخید؛ از دستمزد پایین گرفته تا زحمت به روز بودن و آینده شغلی.

    جان کلام در هر شغل و حرفه ایی، هرکجای دنیا که باشید فرق نمی کنه، داشتن علاقه است تا موفق و خوشبخت باشی. اگه بقول گفتنی کسی اینجا هست که از روی جو رفته برنامه نویس شده، قطعا با مشکل رویرو خواهد شد.

    علاقه با خودش رضایت و در نهایت معیشت، یا همون مال و پول، رو می آره.
    علاقه باعث می شه تو کارتون تک باشید! نه اینکه فقط یکنفر باشه که یک کاره خاص رو بلد باشه، منظور اینه که عالی باشه حالا صدهزار نفر هم باشند، برای همشون پیشنهاد و تقاضای کار هست.

    داشتن دانش یک مهارت در دنیای ۱۰ یا ۲۰ سال پیش خیلی اهمیت داشت، امروزه داشتن دانش یک حرفه بخصوص بدیهی هست، مثل جدول ضرب، همه بدنبال خلاقیت می گردند. اینی که می گم مفهوم جدید و فراگیر در همه سطوح(مدیریت،علم، آموزش و شغل، روش زندگی و غیره..) در غرب هست (البته شما می دونید).
    حتما همتون می دونید
    که شرکتی مثل Google هر آدمی رو استخدام نمی کنه! تا دلتون بخواد برنامه نویس های حرفه ایی تو صف استخدام داره! اون هایی رو انتخاب می کنه که خاص باشند، خلاقیت فکری داشته باشند!

    من از برنامه نویس بودنم کیف می برم، پس راضی هستم!

  27. #67
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    مهر 1388
    محل زندگی
    توی کامپیوتر
    پست
    282

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    با سلام

    با وجود افراد حرفه ای و کارکشته ای مثل شما(منظورم افراد عضو در برنامه نویس هست) جایی برای سخنرانی من نیست.
    اما برای اینکه من هم چیزی گفته باشم:

    3 ساعت طول کشید تا تمام تاپیک هاتون رو خوندم.
    نظرات بسیار جالبی ارائه کردید که به شخصه با خیلی هاش موافقم.
    اما من برنامه نویسی رو انتخاب کردم و علاقه مند هستم به خاطر:

    1. در این شغل همواره مطالب و مسائل جدید وجود دارد.
    2. هیچ دو روزی وجود ندارد که مسائل پیش روی شما یک جور باشد و اگر اینطور باشد مطمئنا جواب های شما به آن مسائل یک جور نخواهد بود.
    3. یکنواختی و تکرارهای خسته کننده که در اکثر مشاغل وجود دارد در این شغل نیست.
    4. همواره می توانی برای خودت کار درست کنی.(اشاره به اینکه اگر نرم افزاری نوشتی می توانی پشتیبانی آن را برداری و یا مثل معروفتر که خودت ویروس بنویسی، آنتی ویروسش هم خودت بدی و...)
    5. علمی است که نوپاست و حالا حالاها می توان در آن نظریه داد.(برعکس ریاضی که حتما باید چندین و چند سال در اون مسئله خاص تحقیق کنی)

    خلاصه وقتی می تونی یک موجود زبون نفهم رو وادار به کارهایی بکنی که خودت می خوای لذت می بری.(که این لذت شامل حال کسانی می شود که توان این کار را دارند.مخصوصا اگه بتونی برنامه ای بنویسی که کامپیوتر صبح به صبح برات نون بخره البته این دور از انتظار نیست مخصوصا برای ایرانی ها که با یه الله اکبر چه کارها که نمی کنند)

    نکته آخر: هر کاری کنیم (ما ایرانی ها) از کارمون ناراضی هستیم.
    می گی نه:
    برو از تک تک افرادی که می شناسی سوال کن ببین چند درصد از اونها از کارشون راضی اند(تقریبا 0 درصد).

  28. #68
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    آبان 1385
    محل زندگی
    مشهد
    سن
    38
    پست
    449

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    من به شخصه امید به زندگی و زنده بودن رو در برنامه نویسی میدونم .

    وقتی بیش از 3 سال روی سیستمی کار کنی به امید فروش در آینده
    ساعتها شب بیداری
    در خواب جواب سوال پیدا کردن ها
    نیاز به کسب اطلاعات یک حسابدار مجرب
    نیاز به قفل سخت افزاری ، تامین امنیت برنامه ، جلوی دکامپایل شدن رو گرفتن
    فکر کردن به اینکه "چگونه میتوانم بهترین باشم"
    سعی در برقراری گروه ، عدم هماهنگی بین اعضا ، قر زدن بعشی از اعضا ، نا هماهنگی اعضا
    بی پولی ، در حدی که شاید برای خرید یک فلش مموری دست گدایی دراز کنی
    بعد که برنامه آماده شد ، بازاریابی ، آموزش ، پشتیبانی ، ارتقاء و .....


    و در نهایت همه اینها فروش ، واقعا دلچسب است فقط به شرط آنکه در این حین مایوس نشی ، امیدت رو از دست ندی و با تمام نیرو و عشق کار کنی
    در طول سه سال که در حال توسعه سیستم مالی بودم و هنوز هم ادامه دارد اعضای تیم ما از سه نفر رسید به دو نفر و بعد فقط خودم و پس از مدتی که امید به فروش افزایش یافت به دو نفر و حالا سه نفر و در آینده بیشتر ... این تنها نتیجه پشتکار و علاقه است نه چیز دیگری در صورتی که پارسال در شرکتی (کار آهن آلات) کار میکردم و در همان حین به توسعه سیستم مالی هم ادامه میدادم حدود 450 تومان درآمد داشتم ولی هیچ وقت به درآمد آن کار دل نبسته بودم و تنها هدفم تست سیستم در محیط عملیاتی بود

    نتیجه اینکه بنده به هیچ عنوان از برنامه نویسی ناراضی نیستم ، در طول سه ساله گذشته که بصورت حرفه ای برنامه نویسی میکردم هیچ پولی از برنامه نویسی در نیاوردم ولی همین 6 ماهه اخیر جبران همه را کرد و خوشبختانه این درختی است که هر روز تنومند تر میشود و بار بیشتری میدهد .

    پیروز و موفق باشیدش

  29. #69

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    هر چيزي فرهنگي دارد...
    ابتدا بايد برنامه نويسي را از انحصار در آورد يعني مردم حداقل بفهمند كه به چه دردي مي خوره .
    زماني كه مردم سرعت ،‌ دقت ،‌ زمان را درك كنند آنگاه برنامه نويسي حرف اول را مي زند.

  30. #70
    کاربر دائمی
    تاریخ عضویت
    آبان 1385
    محل زندگی
    مشهد
    سن
    38
    پست
    449

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    نقل قول نوشته شده توسط navid1368 مشاهده تاپیک
    هر چیزی فرهنگی دارد...

    ابتدا باید برنامه نویسی را از انحصار در آورد یعنی مردم حداقل بفهمند که به چه دردی می خوره .
    زمانی که مردم سرعت ،‌ دقت ،‌ زمان را درک کنند آنگاه برنامه نویسی حرف اول را می زند.
    نه دوست عزیز ، من چندان با این مطلب موافق نیستم
    در اکثر مواقع کاربران از وجود نرم افزار یا راهکار احتمالی اتوماسیون کارهایشان اطلاع ندارند و این ما هستیم که باید راهنماییشان کنیم .

    البته گاهی هم فرمایش شما صحیح است و اشخاصی را میبینیم که ...

  31. #71

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    دوست عزیز باید بگم که برنامه نویسی با تمام شغلهای دنیا فرق داره!
    اولا که رشته کامپیوتر قبول شده بودم فکر میکردم از عهدش بر نمیام و گاهی به تغییر رشته فکر میکردم ولی بعدش وااااااااااااقعا از برنامه نویسی خوشم اومد...خیلی کار جالب و مهیجی هست.اگه برمیگشتم به عقب بازم رشته کامپیوتر رو انتخاب میکردم...

  32. #72
    کاربر دائمی آواتار lordarma
    تاریخ عضویت
    دی 1388
    محل زندگی
    رشت
    سن
    32
    پست
    284

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    هنوز شغل بنده برنامه نویسی نیست (چون دانش آموز رشته ریاضی هستم)،
    فقط می خواهم بگویم که من به برنامه نویسی به چشم یک شغل نگاه نمی کنم،
    من با تمام وجودم عاشق برنامه نویسی هستم،
    هیچ برام مهم نیست که آینده شغلی اش چطور است...

  33. #73

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    برنامه نویسی شده مثل بازی play station. دیگه ارزش قبلی رو نداره. وقتی میبینم طرف رشتش چیز دیگه ای (شیمی ، حسابداری، کتابداری، زیست و ...) و میاد با گذراندن 1 دوره کلاس های برنامه نویسی برنامه نویس میشه و بازار ما رو خراب میکنه دیگه نمیشه برنامه نویسی رو به عنوان یک شغل معتبر حساب کرد. همینه که من فارق التحصیل کامپیوتر روی برنامه نویسی به عنوان شغل اول حساب باز نمی کنم. یکی از مشکلات این رشته همینه که هرکسی میتونه یه سرکی توش بکشه و دستی توش داشته باشه. آیا میتونیم بریم به جای مهندس پالایشگاه، اونجارو اداره کنیم؟ ولی مهندس پالایشگاه با گذروندن یک دروه ی برنامه نویسی میتونه برات برنامه بنویسه.

  34. #74

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    و میاد با گذراندن 1 دوره کلاس های برنامه نویسی برنامه نویس میشه
    اگر کسی با گذروندن 1 دوره برنامه نویسی که پیش کش ، اگه با 10 ، 20 دوره هم تونست برنامه نویس بشه ، سلام من و بقیه بچه ها برنامه نویس رو بهش برسون .

    برادر من برنامه نویسی گوشت کوبی نیست که با دوره گذروندن بشی برنامه نویس !
    کسی که بلده یک برنامه بنویسه اسمش برنامه نویس نیست ، این رو یادتون باشه ، برنامه نویس چند ده پارامتر داره ...

    در آخر شما تو کارت بهترین باش ، مطمئن باش یه جوجه برنامه نویس نمیتونه جات رو پر کنه .

    موفق باشید .

  35. #75

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    و میاد با گذراندن 1 دوره کلاس های برنامه نویسی برنامه نویس میشه
    اگر کسی با گذروندن 1 دوره برنامه نویسی که پیش کش ، اگه با 10 ، 20 دوره هم تونست برنامه نویس بشه ، سلام من و بقیه بچه ها برنامه نویس رو بهش برسون .
    ولی اگه بخوایم شرایط بازار کشور رو در نظر بگیریم ، با چند دوره ی برنامه نویسی هم می شه وارد بازار کار شد !
    یک نفر که با دوره دیدن وارد بازار شده و یک نفر که با تحصیل و تلاش بیشتر وارد بازار شده ( نگیم برنامه نویس ! ) رو میشه با یک " آمپول زن " و یک " پزشک " مقایسه کرد ...
    وقتی شخصی بخواد آمپول بزنه ، هم آمپول زن و هم پزشک می تونن کارش رو راه بندازن ! ولی اون شخص مریض باید این ارزش رو برای خودش ( جون خودش ) قائل بشه و ترجیح بده که پیش پزشک بره تا احتمال تزریق موفقیت آمیز بیشتر بشه ...
    در بازار برنامه نویسی هم همینطور هست ، اما چون در برنامه نویسی پول بیشتری قراره رد و بدل بشه ، پس مشتری یک فاکتور دیگه هم برای انتخاب بین "آمپول زن " و " پزشک " داره و اون هم هزینه هست ...
    متاسفانه چون جامعه ی ما به کندی به سمت استفاده از تکنولوژیهای نرم افزاری پیش میره ( منظورم عموم مردم هستند ) ، برای مثلا یک مغازه داری که چندین سال با دفتر و دستک مغازه داری کرده و بعد از چندین بار کلنجار رفتن با بچه هاش راضی شده که یک کامپیوتر توی مغازش بزاره و حالا می خواد یک برنامه هم سفارش بده مطمئنا مهمترین فاکتور هزینه هست ، چون عملا این هزینه رو یک هزینه ی اضافی می دونه به طوری که اگه نرم افزار مورد نظرش ( از نظر هزینه ) رو پیدا نکنه ، ممکنه منصرف هم بشه ...
    به نظرم هرچه مشتری با کامپیوتر و کاربری کامپیوتر بیشتر آشنا باشه حاضره پول بیشتری برای نرم افزار مورد نظرش بده و بیشتر به کیفیت نرم افزار فکر میکنه ، تا وقتی که اکثریت جامعه به دید مثبت و ایده آلی در رابطه با نرم افزار نرسن و اون رو به عنوان یک ابزار مهم حساب نکنن ، نمی شه انتظار داشت که یک برنامه نویس به حقش برسه و یا اینکه یک فرد دوره دیده ! ( تازه کار ) نتونه به راحتی بازار رو خراب کنه ...

    اما در مورد برنامه نویس شدن و یا اینکه چه کسی برنامه نویس هست ، به نظرم صرفا یادگیری یک دستور زبان و آشنایی با چند کامپوننت و ابزار نمی تونه تعریف برنامه نویس شدن باشه ، برنامه نویسی از خلاقیت جدایی ناپذیره ، دستورات و ابزارها ، صرفا یک ابزار هستند برای اجرای ایده ها و این ایده ها هستند که یک برنامه نویس رو از یک صرفا " کدنویس " جدا می کنه ...
    عاملی که خیلی ها رو برنامه نویس نگه داشته ، علی رغم اینکه درآمد خوبی هم نداشتن ، علاقه ی زیاد به برنامه نویسی و لذت از مشاهده ی محصول نهایی هست و چیزی که باعث میشه تقریبا تمام افرادی که وارد برنامه نویسی می شن ازش لذت ببرن همین عملی کردن ایده هاست ، واقعا کسی که خودش رو به چند ابزار بانک اطلاعاتی و چند تا دکمه و Edit و ... محدود می کنه نمی تونه برنامه نویس باشه و تنها چیزی رو که یاد گرفته داره پیاده می کنه ...
    به عنوان یک نظر شخصی چون همیشه کامپیوتر رو به عنوان یک ابزار که باید برای پیشرفت علوم فعالیت کنه می شناسم ، هرگز به برنامه نویسی به عنوان یک شغل نگاه نمی گنم ... و تحصیلاتم هم در اون زمینه نیست ، گرچه لذت بخش ترین کاری که در طول روز انجام میدم ور رفتن با کامپیوتره ...

    کسب در آمد از " کامپیوتر " و کسب درآمد از " برنامه نویسی " رو باید تقریبا جدا کرد !
    مثلا یک شخص با یادگیری کار با یک نرم افزار سه بعدی و بعد طراحی یک دکوراسیون ساده ( و فقط طراحی اون و ایده هم از مشتری هست ) حدود 400 یا 500 هزار تومان درآمد داره ( برای یک طراحی ) در حالی که یک برنامه نویس باید هم ایده بریزه و هم با تفکر و زحمتی بسیار بیشتر از یک طراح دکوراسیون بتونه پروژه رو به اتمام برسونه که البته بعد از اتمام پروژه هم اشکالاتی هست که برنامه نویس باهاشون کلنجار بره ، و در آخر هم شاید بتونه نرم افزارش رو در بازار با قیمتی حدود 100 تومان یا ... به فروش برسونه ...

    متاسفانه این مشکلات وجود داره و به نوعی برخی ها رو هم نا امید می کنه ، که به نظر من همونطور که اشاره کردم این مشکلات ریشه در میزان درک جامعه از نیاز به نرم افزار داره و اینکه افراد چقدر برای راحتی و استفاده از نرم افزار مناسب و با کیفیت حاضرند هزینه کنن ...
    این موضوع رو می شه با مقایسه ی درآمد و ارزش برنامه نویسی در کشورهای توصعه یافته ای مثل امریکا و کشورهای اروپایی هم فهمید ، معمولا در تمام رده بندیهای مشاغل از نظر درآمد و یا ارزش اجتماعی ، برنامه نویسی ( یا یک شاخه از اون ) حتما در رده های بالایی لیست قرار می گیره ، اما در کشورهایی مثل کشور ما تقریبا میشه گفت برعکسه و برنامه نویسی درآمد قابل توجهی نسبت به برخی مشاغل نداره ...

    به هر حال امیدوارم جامعه ما لزوم استفاده از نرم افزار رو درک کنه و شرایطی پیش بیاد که هر شغلی ارزش اجتماعی و درآمد اصلیش و داشته باشه ...

    موفق باشید ...

  36. #76
    کاربر دائمی آواتار simul8or
    تاریخ عضویت
    بهمن 1386
    محل زندگی
    API::WIN32-64
    پست
    110

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    کامپوتر و برنامه نویسی از بزرگترین علایق زندگی من هستند. همیشه میگم کاش میشد با یه سیستم معمولی برگردم به دوره دبستان و دوباره شروع کنم. حالا شما میپرسید اگه برگردید عقب دوباره کامپیوتر می خوندید. البته که می خوندم.
    با گذراندن 1 دوره کلاس های برنامه نویسی برنامه نویس میشه
    واقعا؟؟ یعنی هرکی یه ماشین حساب مهندسی با cpp درست کرد یه برنامه نویس شده؟؟

  37. #77
    کاربر دائمی آواتار UltraZoom
    تاریخ عضویت
    فروردین 1387
    محل زندگی
    تهران
    سن
    37
    پست
    103

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    و میاد با گذراندن 1 دوره کلاس های برنامه نویسی برنامه نویس میشه
    بله ممکن اون فرد بیاد و برنامه نویسی رو خیلی خوب یاد بگیره . ولی برنامه نویسی فقط تولید کد نیست .
    مهندس نرم افزار می یاد و مراحل تولید نرم افزار را تحلیل می کند . از ابتدای پروسه تولید نرم افزار تا انتهای آن شاید بیش از 10 مرحله باشد که کد نویسی یکی از آن هاست . هر چند یک بخش مهم هست .
    لزوما کد نویسی خوب به معنی تولید نرم افزار خوب نیست .

  38. #78
    کاربر دائمی آواتار dousti_design
    تاریخ عضویت
    شهریور 1388
    محل زندگی
    زنجان - تهران
    پست
    617

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    1-اگر زمان به عقب برمی گشت آیا باز هم برنامه نویس می شدید
    حتما!
    2-فکر می کنید تا چه زمانی می توانید برنامه نویس باشید
    تا ابد!
    3-آیا به فکر تغییر شغل افتاده اید ؟ اگر بله چه شغلی را ادامه می دهید
    همین عاله!
    4-آیا آینده شغلی خود را درخشان می بینید
    اگه بتونم از ایران برم آره. اگرم نتونم زیاد پول مهم نیست. مهم متخصص شدن و موفقیت علمی هست.
    5-فکر می کنید تا سن باز نشستگی برنامه نویس خواهید ماند؟
    تا آخرین لحظه عمرم!

  39. #79
    کاربر دائمی آواتار REZAsys
    تاریخ عضویت
    بهمن 1388
    محل زندگی
    In our fragile World ------ در دنیای شکننده ی ما
    پست
    454

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    به نظر من برنامه نویسی خوبه ولی اگر همراه با گرافیک و بازی سازی هم باشه بهتره چون آدم خسته نمی شه و اینو می دونم که کشور برنامه نویس زیاد داره اما بازی ساز خوب کم داره!!!!

  40. #80

    نقل قول: آیا از برنامه نویس شدن راضی هستید؟

    yeah im satisfied
    take all things easy , and the programming also
    so now just think about ur own job , not the things that live in behind
    they will fix easilly if ur thought is like that

صفحه 2 از 6 اولاول 1234 ... آخرآخر

قوانین ایجاد تاپیک در تالار

  • شما نمی توانید تاپیک جدید ایجاد کنید
  • شما نمی توانید به تاپیک ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید ضمیمه ارسال کنید
  • شما نمی توانید پاسخ هایتان را ویرایش کنید
  •