بزنم به تخته برای دوستمون جناب eshpilen . قدرت بیان شما جای تحسین داره. کمیت هم که دیگه نیاز به توصیف نداره.
چند درصد از دانشگاه های ما به سمت دات نت و ویژوال استودیو رفتن؟
به نظر من یکی از مشکلات اساسی دانشگاه های ما همینه که داریم تک بعدی می بینیم. یا تماما بر روی پاسکال و سی و ++C تمرکز میکنیم یا به قول شما یه ویژوال استودیو برای شخص باز میکنن و میگن اینطوری برنامه! مینویسن.
به نظر شخص من کار اصولی اینه که هر دوی این موارد در سیستم آموزشی وجود داشته باشه. بهرحال زبان های ویژوالی (مثل سی شارپ یا دلفی یا ...) یاد گرفتنشون الزامی هست و نمیشه بهشون تاخت.
البته در این مورد که مایکروسافت اسباب بازی میده بیرون (سی شارپ) با شما هم عقیده نیستم. هدف از ساخت سی شارپ چی بوده؟
هدف از ساخت ++C چی بوده؟
هر چیزی رو باید در راستای اهداف خودش نگاه کرد.
دغدغه های خیلی خوبی دارید ولی واقعیت ها رو کمتر بهش اشاره میکنید.اصلا اینا محصولات میکروسافتی و انحصاری هستن و قرار دادن اونها بعنوان پایهء اولیه در محیطهای آموزشی حداقل آکادمیک، مشکل دار بنظر میاد. حالا بحث داره که چرا و مگه چی میشه. بهرحال تاثیر میذاره هم از نظر علمی و هم از نظر شخصیتی و هم از نظر آماری و سیاسی و اقتصادی و غیره. در آینده تاثیرش دیده میشه احتمالا.
اگر برنامه نویسی رو مثل ریاضی فرض کنیم که مثلا در ریاضی اول چیزهای پایه ولی نه خیلی پیچیده مثل ضرب و تقسیم و جمع و غیره رو آموزش میدن، خب در برنامه نویسی هم قاعدتا مثلا الگوریتم و اینها رو باید اول آموزش داد. و فکر نمیکنم برای این هدف، کار کردن با چیزهایی مثل ویژوال استودیو و دات نت لازم و حتی مفید باشه. مثل اینکه در کلاسهای دبستان بیان و از ماشین حساب برای آموزش ریاضی استفاده کنن!!
نه اول طرف باید حساب کردن دستی رو یاد بگیره. بعدها از ماشین حساب استفاده کنه.
حالا ما بنا به اون قاعدهء پیچیده نبودن بیش از حد و سرخورده نکردن و کم نکردن انگیزهء دانش آموزان، میتونیم بگیم که از سی و سی++ (اونم تحت داس!!) استفاده نشه و مثلا بجاش از زبانهای ساده تر و محیطهای خوشایندتری مثل پایتون استفاده بشه و تحت ویندوز باشه و خب اگر جا داشت و موردی نداشت یخورده کار GUI و گرافیک هم توش بکنن؛ شاید اگر استادها بگن و خوب روشن کنن و به دانش آموزان انگیزه بدن، دانش آموز خودش میفهمه و از سطحی نگری و افراط در این ظواهر و تنبلی برای یادگیری مباحث بنیادین و پایه و اصول خودداری میکنه. اون چیزی که معلم و استاد و دبیر میگه واقعا میتونه روی آدم تاثیر بذاره. تاثیر عمیق و طولانی مدت حتی برای یک عمر.
ما چه تعداد استاد داریم که بلد باشه لینوکس چیه؟
به جرات میگم حتی خیلی هاشون یه بار هم لینوکس نصب نکردن.
این شانس شما و افتخار شما بوده که با استادی در زندگی برخورد داشتید که مسیر زندگیتون رو در جهت مثبت حرکت داده. اولین استاد برنامه نویسی من حرکاتش بسیار شبیه به فتحعلی شاه قاجار بود. مستبد و بی دانش.
استاد خوب زیاد داریم ولی استاد ناخوب خیلی خیلی بیشتر داریم.
در این شکی نیست که باید مراحل گام به گام طی بشه. همونطور که قبلا هم گفتم باید زبان های پایه ای و زبان های نو در کنار هم باشند. این منصفانه نیست که دات نت و سی شارپ رو بیرحمانه بکوبیم.
یه نفر مثل دوست خوبم جناب You-See اعتقاد به پاسکال و دلفی دارند و به قول خودشون (نقل به مضمون) با دلفی پشتک هم میزنن. یه نفر دیگه سی پلاس و سی شارپ رو در یک راستا می بینه. من نظر شخصی خودم اینه که انتخاب زبان ها باید در یک راستا باشه. اینکه پاسکال اول یاد بدن و بعد برن سی شارپ آموزش بدن، بازدهی خوبی نداره یا سی پلاس درس بدن و بعدش برن سراغ دلفی.بهرحال بنده در اینکه بالاخره دورهء آموزشی از سی/سی++ یا پایتون شروع بشه شک دارم. مسئله ایست که تاکنون بصورت روشن و قاطعی بر بنده مکشوف نگشته است
اینا همه هست قبول، ولی یه چیزای دیگه ای هم هست.
کی میخواد تبلیغ شرافت کنه و بگه حق پرداخت لایسنس یه کار انسانی هست؟
کسی که 8 اش گرو 9 شه؟
من مثل شما معتقدم که باید در سیستم آموزشی ما، هم لینوکس و اپن سورس ها ترویج بشه و هم ویندوز و محصولات انحصاری. شخص باید با یه دید باز حق انتخاب داشته باشه و طبق ذائقه خودش محصول رو انتخاب کنه.
از ماست که بر ماست.در آینده این باعث میشه ما بیشتر به این شرکتها و محصولات انحصاری و تجاریشون وابسته بشیم و کمک کرده باشیم و اونا هرچه بیشتر پولهای کشورهای دیگری مثل ما رو جمع کنن و قدرتمند بشن و جایگاه خودشون رو تثبیت کنن و بتونن انحصار بیشتری روی دنیا و علم و فناوری و امکانات ایجاد کنن.
اونم یک کشوری که باهاش دشمنی داریم. البته حالا اینو ولش کن!!
بنظر من اگر ویندوز و دات نت و ویژوال استودیو کار میشه، حداقل باید دوره های آموزش لینوکس و کار کردن و برنامه نویسی روی لینوکس هم باشه.
چرا دشمن تراشی؟
در بحث های سیاسی شکی نیست که بر ملت ما ظلم شده ولی اینجا داریم درباره فن آوری و دانش صحبت میکنیم. ما حرفی برای گفتن نداریم چراکه مسئولین آموزشی ما به این نتیجه و باور نرسیدن که باید تحول داشته باشیم. خوب های دانش ما کجا هستن و بدهای دانش ما کجا هستن؟
ما جهان هشتمی هم نیستیم جناب eshpilen چه برسه به جهان سومی. از دید من برای اینکه لقب جهان سومی بگیری باید اول ذهنت معادل یک جهان سومی باشه. ما ذهنمون خالی از ارزش ها و آرمان ها هست. ما که میگم منظورم اکثر(نگیم همه)مسئولین آموزشی هست.
بزرگی که بزرگی نکنه کوچیکش هیچ غلطی نمیتونه بکنه.
به 90 درصد داشنشگاه های امروز که نمیگن دانشگاه دوست من.دانشگاهها فقط وظیفهء آموزش تجاری و اقتصادی ندارن.
دانشگاه باید همهء امکانها و آزادی و آگاهی رو برای طیف های مختلف آدمها و نقشهای مختلف اجتماع در اختیار انسانها بذاره.
دانشگاه باید الگو باشه.
حتی الگویی برای اینکه انسان بردهء تجارت و اقتصاد نباشه.
یعنی آموزش اخلاقی و شهروند خوب و مفید بودن هم بده.
باید به فکر آیندهء طولانی مدت و سیاست و امنیت کشورش هم باشه.
دانشگاه باید نابغه ها و دانشمندان آینده رو هم روشن و هدایت کنه.
باید مکان علم و آزادگی باشه.
وقتی میگیم استقلال، این از دانشگاه بلکه از همون دبستان هم باید شروع و پایه گذاری بشه.
هرچند من از اونایی نیستم که از اصطلاح استقلال معنای افراطی یا مذهبی و سیاسی مد نظرم باشه.
سخنانی قصار از استاد اشپیلن (G) - در تاریخ 1392/4/7 در میان جمعی از اعضای سایت برنامه نویس.
وقتی ذهنت فعال بود و سوال داشتی و پرسیدی و بعدش توسط استاد مورد تمسخر قرار گرفتی
وقتی استاد از وقت می دزده و دانشجو کیف میکنه
وقتی رابطه بازی جای شایسته سالاری رو میگیره و شخصی میشه استاد که ...
وقتی استادی که واقعا دانش داره و امکانات در اختیارش نیست
ما با چی مون میخوایم به جنگ علمی با دیگران بریم؟ ما استعدادها و توانایی های خیلی خوبی داریم. وای باور به تغییر و تحول بنیادین نداریم. البته من خیلی از این کژی ها رو ریشه در فرهنگ خودمون میدونم. فرهنگ ایران طی سال ها، دگرگون شده. روحیه تلاش و مسائل انسانی در ما بطور محسوسی نابود شده. بازم میگم: بزرگی که بزرگی نکنه، کوچیکش هیچ غلطی نمیتونه بکنه. الگوی خوب در بین مسئولین آموزشی وجود نداره (یا اگر هست بین الگوهای بد، به چشم نمیاد).
سازگاری عجیبی در جامعه بین این گفته های شما شکل گرفته. اکثر افراد نمیخوان متفاوت باشن. من بارها دیدم که دانشجو حتی بیشتر از استاد بلد بوده. البته اینا استاد نیستن، ولی کلمه دیگه ای نمیشه براش پیداش کرد!.