اختلال وسواس جبری (OCD) 3. کدام درمان ها؟
اختلال وسواس فکری عملی (OCD)

اشتراک گذاری در فیس بوک (پنجره جدید)
اشتراک گذاری در توییتر (پنجره جدید)
ارسال از طریق ایمیل
چاپ این مقاله (پنجره چاپ باز می شود)
به ابتدای مقاله برگردید
درمان وسواس در کرج
درمان اصلی اختلال وسواس فکری اجباری روان درمانی است.

روان درمانی ترجیحاً باید در خارج از بیمارستان (به صورت "سرپایی" ) از طریق مشاوره های منظم (و با دقت به گونه ای که بتواند مؤثر باشد) با روان درمانگر: روانپزشک یا روانشناس ( یا حتی روانکاو ) یا پزشک عمومی راه اندازی شود.

می تواند روان درمانی شناختی و رفتاری نتایج خوبی را، نسبتاً سریع، در مورد علائم اضطراب و اجبار به ارمغان آورد. درمانگر با کار بر روی الگوهای ذهنی فرد و شرطی سازی حول برخی رفلکس ها یا افکار نامنسجم، می تواند به بیمار کمک کند تا بر مهار اضطراب خود غلبه کند.

( روان درمانی الهام گرفته از تحلیل یا حتی روانکاوی کلاسیک) می تواند به افراد کمک کند تا نسخه خود را از شروع رنج روانی توسعه دهند. هدف آن این نیست که مستقیماً روی علائم عمل کند، بلکه به طور غیرمستقیم، با شروع از آنچه که بیمار در مورد خودش می‌فهمد، شروع می‌شود: از او دعوت می‌شود تا حد امکان آزادانه در مورد زمینه کلی خود صحبت کند.

پس از آن، با شناخت بهتر خود، اضطراب از بین می رود و علائم ممکن است پسرفت کنند و یا اهمیت خود را در نظر بیمار از دست بدهند.

اغلب زمانی استفاده می شود درمان دارویی که اضطراب یا علائم برای بیمار بیش از حد غیر قابل تحمل باشد . موثر شناخته شده اند برخی از داروهای ضد افسردگی (سروتونرژیک یا سه حلقه ای ) در کاهش علائم وسواس .

آنها همچنین بر روی مولفه های افسردگی و مضطرب که اغلب با آن همراه است عمل می کنند.
در صورت لزوم، پزشک ممکن است درمان ضداضطراب اضافی را پیشنهاد کند : بنزودیازپین ها باید تا حد امکان برای مدت زمان محدود استفاده شوند و در برخی موارد برای آرام کردن اضطراب مقاوم، ممکن است نیاز به استفاده از داروهای اعصاب باشد .

با این حال، دارو نمی تواند تنها درمان OCD باشد، و ضروری است که این بیماران تحت درمان با دارو نیز از زمان روان درمانی (با روانپزشک یا پزشک عمومی، یا روانشناس یا روانکاو در مکانی دیگر) بهره مند شوند، جایی که امکان دارد مشکل آنها را به تفصیل بررسی کنید.

بستری شدن در بیمارستان در بیماران وسواسی استثنایی است و فقط باید برای موقعیت‌های شدید، افسردگی شدید، افکار تاریک، یا انسداد شدید اضطراب که سازمان‌دهی زندگی روزمره را شامل می‌شود، اختصاص داده شود.
در واقع، اولویت حفظ یکپارچگی اجتماعی-حرفه ای در این بیماران است که اغلب برای آنها منبع رضایت است.
مرکز مشاوره تلاس

اختلال وسواس اجباری (OCD)
در چند کلمه...
اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) احتمالاً جدی ترین و تهدیدکننده ترین اختلال اضطرابی برای فرد و اطرافیان است.

فرد از وسواس های مکرر رنج می برد که باعث ایجاد اضطراب بسیار شدید می شود. او به دنبال کاهش این اضطراب از طریق راهبردهای خنثی‌سازی مختلف است که به آنها « رفتارهای اطمینان‌بخش » نیز گفته می‌شود که معمولاً به شکل اجبار یا تشریفات هستند . خود شخص ماهیت پوچ یا نامتناسب وسواس ها و ایده های مزاحم خود را تشخیص می دهد.

نسخه 5 DSM که قبلا در رده اختلالات اضطرابی طبقه بندی شده بود، اکنون این بیماری را در دسته بندی جداگانه ای تحت عنوان "OCD و مرتبط" قرار می دهد.
شیوع
اختلال وسواس جبری (OCD) حدود 2 تا 3 درصد از جمعیت بزرگسال را تحت تأثیر قرار می دهد (کارنو، 1988).
OCD در اروپا، شیوع یک ساله تقریبا 0.7٪ است.
به طور کلی، تعداد مردانی که از OCD رنج می برند به اندازه زنان وجود دارد.
پس از اختلالات فوبی، اختلالات سمی (الکل و مواد مخدر) و اختلالات افسردگی است بنابراین OCD چهارمین آسیب شناسی روانپزشکی شایع .
شروع اختلال
شروع این اختلال زودرس است: سن شروع معمولاً بین 8 تا 18 سالگی و به طور متوسط ​​در سن 12 سالگی است . این بیماری پس از 35 سال تنها در 15 درصد از بیماران شروع می شود.
عوامل
مطالعات تأثیر عوامل ژنتیکی و/یا محیطی را در پیدایش بیماری نشان داده است. دلایل این امر بی چون و چرا به نظر نمی رسد. جبر می تواند چند ژنی و چند عاملی باشد.
عصب شناسی
تصویربرداری عصبی عملکردی و همچنین داده‌های بالینی به درگیری احتمالی اختلال عملکرد مدار اربیتو-فرونتو-استریاتو-تالاموکورتیکال در OCD اشاره دارد.
همبودی، وجود همزمان دو بیماری
درمان وسواس در کرج
بیش از 65 درصد از بیماران OCD دارای اختلال روانپزشکی دیگری هستند (رابینز و همکاران، 1984).
درصد بالایی از همبودی بین OCD، اختلالات خلقی: اختلال دیس تایمیک و افسردگی که در 50 درصد موارد عارضه ای را نشان می دهد.
که اختلالات اضطرابی بیشتر با OCD مرتبط هستند: فوبیاهای خاص (22%)، فوبیای اجتماعی (18%)، اختلال هراس و اختلال استرس پس از سانحه .
اختلال دوقطبی حدود 10 تا 20 درصد از افراد مبتلا به OCD را تحت تاثیر قرار می دهد. وسواس‌ها و اجبارها اغلب در طول دوره‌های (هیپو) شیدایی در پس‌زمینه قرار می‌گیرند و عموماً در مراحل افسردگی بیشتر وجود دارند.
همبودی متقابل بین تیک و OCD بر اساس مطالعات بین 20 تا 60 درصد متفاوت است.
اختلال شخصیتی که اغلب با OCD همراه است شخصیت اجتنابی ، در حدود 30 درصد موارد، است. شخصیت وسواسی اجباری ارتباط کمی با OCD دارد.

جستجو برای یک بیماری احتمالی
بنابراین مرتبط با OCD باید سیستماتیک باشد.
تشخیص
تعریف مطابق با ICD-10: F42

اختلالی که عمدتاً با افکار وسواسی یا رفتارهای اجباری مکرر مشخص می شود .

هستند افکار وسواسی ایده ها ، بازنمایی ها یا تکانه هایی در آگاهی سوژه نفوذ می کنند که به شیوه ای تکراری و کلیشه ای .

به عنوان یک قاعده، آنها به طور قابل توجهی سوژه را آزار می دهند، که اغلب سعی می کند در برابر آنها مقاومت کند، اما بیهوده . با این حال، آزمودنی تشخیص می دهد که اینها افکار خود او هستند، حتی اگر این افکار با اراده او بیگانه و اغلب نفرت انگیز باشند. رفتارها و تشریفات اجباری فعالیت های کلیشه ای تکراری هستند.

آزمودنی هیچ لذت مستقیمی از انجام این اعمال نمی برد ، که علاوه بر این، به خودی خود منجر به انجام وظایف مفید نمی شود.

هدف رفتار اجباری جلوگیری از رویدادی است که وقوع آن از نظر عینی بعید است و اغلب شامل بدبختی برای سوژه است یا فرد مسئول آن است . آزمودنی معمولاً پوچ بودن و بی فایده بودن رفتار خود را تشخیص می دهد و برای سرکوب آن تلاش مکرر می کند.

این اختلال تقریباً همیشه با اضطراب همراه است . این اضطراب زمانی بدتر می شود که آزمودنی سعی می کند در مقابل فعالیت اجباری خود مقاومت کند.

F42.0: با ایده های وسواسی یا نشخوار فکری در پیش زمینه

آنها می توانند ایده ها، بازنمایی ها یا انگیزه هایی باشند که معمولاً منشأ احساس پریشانی هستند. گاهی اوقات، این در مورد تردیدهای بی پایان بین گزینه های جایگزین است که اغلب با عدم امکان تصمیم گیری پیش پا افتاده اما ضروری در زندگی روزمره همراه است. رابطه نزدیکی بین نشخوارهای وسواسی و افسردگی وجود دارد، و اختلال وسواس فکری-اجباری تنها در صورتی تشخیص داده می شود که نشخوار فکری در غیاب دوره افسردگی رخ دهد یا ادامه یابد .

F42.1: با رفتارهای اجباری [آیین های وسواسی] برجسته

بیشتر رفتارهای اجباری مربوط به نظافت (به ویژه شستن دست ها)، بررسی های مکرر برای جلوگیری از وقوع موقعیتی است که می تواند خطرناک شود، یا نگرانی بیش از حد برای نظم و آراستگی. رفتار سوژه مبتنی بر ترسی است که معمولاً شامل ترس از خطری است که توسط سوژه متحمل شده یا برانگیخته می شود و فعالیت آیینی وسیله ای غیر مؤثر یا نمادین برای دفع این خطر است.

F42.2: فرم ترکیبی، با افکار وسواسی و رفتارهای اجباری
F42.8: سایر اختلالات وسواسی اجباری
F42.9: اختلال وسواس اجباری، نامشخص

مراجعه کنید به برگه TOC ها در وب سایت CIM-10 .
نوع شناسی
بنابراین ما نوع شناسی زیر را داریم که در نظر گرفتن آن برای مدیریت بیماران مهم است:

زیرگروه OCD غالب اجباری با وسواس های چک کردن، مرتب کردن، احتکار، شمارش، کندی و تقارن.
زیرگروه OCD غالب و وسواسی شامل نگرانی های وسواسی در مورد اشتباه کردن، ظالمانه بودن، وسواس های پرخاشگرانه (وسواس در ایجاد بدبختی) و افکار یا تمایلات جنسی، مقدس یا مذهبی است.
زیرگروه " OCD مختلط " که با وسواس آلودگی همراه با اجبار در شستشو مشخص می شود.

وینیت(های) بالینی / مثال(های)
نمونه هایی از وسواس و اجبار
وسواس اغلب به موضوعاتی مانند:

ترس از آلودگی (55%)، به عنوان مثال: آلوده شدن با دست دادن، دست زدن به دستگیره های در...
افکار پرخاشگرانه یا وحشتناک (50%)، به عنوان مثال: آزار دادن فرزندتان، فریاد زدن توهین یا فحاشی در ملاء عام...
نیاز به تقارن و دقت (36%): تجربه درد شدید زمانی که اشیاء از نظم خارج می شوند یا قرار ندارند...
ترس های جسمی (34%)
بازنمایی جنسی (32%) (تصاویر مستهجن مکرر...)
تردیدهای مکرر : مثلاً تعجب می‌کنیم که آیا درها و پنجره‌ها را به درستی بسته‌ایم، آیا عمل خاصی مانند مجروح کردن کسی را انجام داده‌ایم...
مرکز مشاوره تلاس
رایج ترین اجبارها عبارتند از:

تأیید (80%)
آداب شستشو (46%)
شمارش مراسم (46%)

مدل های آسیب شناسی
بخش در حال ساخت ...
اجبارها

نسخه فرانسوی پرسشنامه Y-BOCS اجبار را به شرح زیر تعریف می کند:
اجبارها رفتارها یا اعمالی هستند که شما احساس می کنید مجبور به انجام آنها هستید، حتی اگر آنها را بی معنی یا بیش از حد تشخیص دهید. گاهی اوقات سعی می کنید مقاومت کنید و آنها را انجام ندهید، اما اغلب این کار دشوار است. ممکن است اضطرابی را احساس کنید که تا زمانی که عمل انجام نشود از بین نخواهد رفت.
(ژان کوترو)
افکار وسواسی
نسخه فرانسوی پرسشنامه Y-BOCS وسواس را به صورت زیر تعریف می کند:
وسواس، ایده ها، افکار، تصاویر یا خواسته های تکانشی دردناکی هستند که به شیوه ای تکراری به ذهن خطور می کنند. ممکن است به نظر شما بر خلاف میل شما ظاهر شوند. همچنین ممکن است آنها را منزجر کننده بیابید، تشخیص دهید که آنها بی معنی هستند، یا احساس کنید که اصلاً با شخصیت شما مطابقت ندارند. آنها اغلب منبع اضطراب هستند.
(ژان کوترو)

سالکوسکیس 3 نوع افکار وسواسی را تشخیص می دهد:

مزاحم افکار (به عنوان مثال: له کردن کسی، آسیب رساندن به کسی، آلوده کردن) که فرد نمی تواند به آنها عادت کند و مبارزه با آنها دشوار است، در حالی که فرد بدون OCD می تواند.
: افکار خودکار که افکار مزاحم و محتوای آنها را به طور منفی و فاجعه بار و دراماتیک ارزیابی می کنند.
که افکار خنثی کننده تشریفات ذهنی هستند و به منظور باطل کردن افکار مزاحم و اجتناب از پیامدهای تصوری آنها هستند. افکار خنثی کننده معادل های شناختی (اعمال ذهنی) تشریفات حرکتی ، بنابراین انواع اجبار هستند.

آمیختگی فکر و عمل
بسیاری از بیماران مبتلا به OCD، مانند افراد مبتلا به فوبیای تکانه آنها ، احساس می کنند که افکار مزاحم و نگران کننده به این معنی است که در خطر هستند یا می خواهند اقدامی انجام دهند.
"فکر می کنم با نگاه کردن به چاقوی آشپزخانه می خواهم به کسی ضربه بزنم. "
"به باسن مرد دیگری نگاه کردم، احتمالاً به این معنی است که من برای او جذابیت دارم. "
"خودم را در حال پریدن از پنجره بیرون تصور کردم، یعنی می توانم خودم را بکشم. "
درمان وسواس در کرج
مطالعات نشان می دهد که در جمعیت عمومی افکار مزاحم به همان اندازه زیاد است، اما از طرف دیگر افراد توجه خاصی به آن نمی کنند و تصور نمی کنند که با تمایل به اقدام مطابقت دارد.
اجتناب
اجتناب عبارت است از وارد نشدن یا فرار از موقعیت هایی که این اختلال آن ها را «خطرناک» می داند.
تمام قیچی های تیز را از ترس استفاده از آنها برای حمله به کسی بردارید.
تمام پارچه های قرمزی که می توانند خانه را "آلوده" کنند را بردارید.

اجتناب عامل اصلی در حفظ این اختلال ، بسیار قبل از اجبار است. بنابراین اولویت در درمان به طور کلی کاهش اجتناب حتی قبل از اجتناب از اجبار خواهد بود. اگر انجام این کار اجتناب را کاهش دهد، ممکن است افزایش موقت اجبارها قابل قبول باشد.
رفتارهای اطمینان بخش
اینها تشریفاتی هستند که قرار است از خطری که فرد از آن می ترسد دوری کنند (آلودگی، بدبختی، مسئولیت درام...).
برای جلوگیری از بدبختی از "گری گری" استفاده کنید.
استفاده از یک فکر برای "دفع" بدبختی.
برای جلوگیری از "آلودگی" دستکش بپوشید.

در واقع، اینها اجتناب های ظریفی هستند : ما به طور کامل با موقعیت محوری که از عادت کردن جلوگیری می کند، مواجه نیستیم. این واقعیت که رویداد ترسناک رخ نمی دهد، توسط بیمار به مراسم او نسبت داده می شود، بنابراین انتظارات اضطرابی بی اساس او هرگز انکار نمی شود.
سوگیری انجمن
دانش به شکل شبکه‌هایی در مغز ذخیره می‌شود که پیوندهای آن‌ها، برای مثال، تابعی از مجاورت معنایی یا آوایی یا رویدادهایی هستند که چندین عنصر برجسته یک موقعیت را مرتبط می‌کنند (شرطی‌سازی کلاسیک). مبتلایان به وسواس فکری وسواسی (OCD) اغلب بین یک عنصر به طور معمول "خنثی" (مثلاً قرمز) با نگرانی های وسواسی (در مثال ما: ایدز) ارتباط بسیار مغرضانه ایجاد می کنند . هدف تکنیک هایی مانند تقسیم انجمن، تضعیف قدرت این تداعی ها با سوق دادن فرد به یادگیری و تقویت تداعی های خنثی یا دلپذیر است (به عنوان مثال در اینجا: قرمز -> گیلاس -> بستنی آلبالو -> تابستان -> تعطیلات).
پشتیبانی
میزان موفقیت
در مدیریت درمانی OCD، داروهای ضد افسردگی سروتونرژیک ، درمان های رفتاری و شناختی و همچنین ترکیبی از دو درمان (دارو و روان درمانی) اثربخشی خود را ثابت کرده اند و اجازه می دهند.
به طور قابل توجهی دو سوم بیماران را بهبود می بخشد و حدود 20٪ را درمان می کند .

با توجه به ماهیت تهاجمی و ناتوان کننده و مقاومت مکرر در برابر درمان، همکاری خوب بین متخصصان مختلف سلامت در رابطه با فرد (پزشک معالج، روانشناس یا روانپزشک) حائز اهمیت است.
اهداف
اهداف درمان چندگانه است:

علائم را کاهش دهید.
زمان تلف شده را کاهش دهید.
بهبود کیفیت زندگی.
اثرات نامطلوب درمان ها را محدود کنید.
مرکز مشاوره تلاس
درمان

) متکی است رفتار درمانی بر تکنیک های مختلف مواجهه با پیشگیری از پاسخ ( ERP .
ممکن است شناخت درمانی مزایای بیشتری در هدف قرار دادن تحریفات شناختی و بهبود انطباق با RPE ارائه دهد .

جلسات سازمان

توصیه‌های موجود توصیه می‌کنند که درمان را با جلسات هفتگی انفرادی CBT و تمرینات بین جلسات ، در خانه یا با کمک درمانگر، خارج از مطب شروع کنید.
خانواده یا گروه درمانی به عنوان قصد دوم در نظر گرفته می شود.
به طور متوسط ​​20-25 جلسه 45 دقیقه ای توصیه می شود.
در موارد بسیار شدید، یک جلسه روزانه بیش از 3 هفته ترجیح داده می شود (50 ساعت در طول 3 هفته).
برای بیمارانی که دارای تأثیر اجتماعی شدید OCD هستند و ناتوانی در ترک خانه خود دارند، باید درمان خانگی را امتحان کرد.

تجزیه و تحلیل عملکردی یک TOC
ویدئوی زیر نمونه ای از مصاحبه با یک بیمار مبتلا به OCD را به منظور انجام یک تحلیل عملکردی نشان می دهد .
این ویدئو از مجموعه "کشف روان درمانی ها" است که توسط سایت www.e-psychiatrie.fr ارائه شده است .
نقش بیمار را کریستف بروچرت، بازیگر حرفه ای بازی می کند.

درمان دارویی
درمان دارویی خط اول تجویز مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین ( SSRIs ) مانند فلوکستین ، فلووکسامین ، پاروکستین ، و دوم، استفاده از کلومیپرامین را تنها پس از 2 تا 3 کارآزمایی SSRI بدون ضربه توصیه می‌کند. با این حال، پزشک در انتخاب مولکول خط اول خود، باید احتمال اثربخشی بیشتر کلومیپرامین در شرایط خاص، احتمال عوارض جانبی کمتر برای SSRI ها و وجود احتمالی بیماری همراه را در نظر بگیرد.

در صورت وجود پاسخ ناکافی به درمان شروع شده یا یک بیماری همراه، باید قبل از تغییر مولکول IRS، یک استراتژی افزایش تدریجی با ترکیبات دارویی در نظر گرفته شود . در صورت مقاومت (کمتر از 25 درصد کاهش در نمرات در مقیاس Y-BOCS ) یا عدم تحمل به SRI ها، می توان تک درمانی دیگری را در نظر گرفت: مهارکننده های مونوآمین اکسیداز ( MAOI های غیرانتخابی در حال حاضر در فرانسه موجود نیستند) یا ونلافاکسین _

در بیماران افسرده، به دلیل خطر رفتار خودکشی و آسیب رساندن به خود، شروع درمان باید به دقت تحت نظر باشد. در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مرتبط، تجویز داروهای ضدافسردگی باید به طور خاص تحت نظر باشد.
مدت زمان درمان
در صورت موثر بودن، درمان باید به مدت 1 سال پس از ناپدید شدن علائم با دوزی که باعث بهبودی اختلالات شده است ادامه یابد. دوز باید به تدریج کاهش یابد: حدود 15 تا 20٪ هر 6 ماه. کل مدت درمان می تواند به چندین سال برسد. در صورت بروز مجدد اختلال، بازگشت به دوز اولیه ضروری است.
CBT ترکیبی و درمان دارویی

ارتباط CBT با درمان دارویی به درجه شدت OCD، توانایی بیمار برای پایبندی و منابع او بستگی دارد.
در اشکال شدید در بزرگسالان، مناسب ترین درمان اولیه مبتنی بر ترکیب SRI و TCC است .
علیرغم یک درمان خوب انجام شده، برخی از بیماران مقاوم به درمان باقی می مانند (معیارهای طول مدت، شدت، شکست شدید درمان که به روشی دقیق و دقیق انجام شده است برای طبقه بندی بیمار در گروه OCD مقاوم تعریف شده است ) .

نشانه هایی برای بستری شدن در بیمارستان
بستری شدن در بیمارستان ممکن است در موارد زیر ضروری باشد:

خطر حیاتی؛
غفلت شدید از خود؛
پریشانی شدید؛
عدم پاسخ به درمان های دارویی مرتبط با روان درمانی در دوره های طولانی؛
بیماری های همراه مانند افسردگی، بی اشتهایی عصبی، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی؛
انجام اجبارهایی مانند فعالیت های روزمره غیرممکن است.

درمان های جراحی
استفاده از تحریک عمیق مغز ( به سخنرانی TED در مورد این موضوع مراجعه کنید) ، یک تکنیک جراحی مغز و اعصاب عملکردی، برای چندین سال تحت مطالعه بوده است. مزیت نظری آن برگشت پذیری اثر، امکان تنظیم پارامترهای مختلف تحریک (فرکانس، ولتاژ، مدت زمان پالس) برای به دست آوردن یک نتیجه با کیفیت بدون اثرات نامطلوب است. نتایج را می توان مثبت اما جزئی در نظر گرفت. مشکل این است که اهداف بالقوه متفاوتی برای تحریک در مورد OCD وجود دارد: هسته اکومبنس ، کمپلکس پارافاسیکولار مرکزی ، هسته ساب تالاموس . انتخاب هدف بهینه هنوز مشخص نشده است .
پاسخ به درمان

افرادی که پاسخ نمی دهند بیماری شدیدتر، بینش ضعیف، همبودی دوقطبی بیشتر و اختلالات خوردن دارند. بینش ضعیف یک عامل تشدید کننده برای پیش آگهی درمان است.
پاسخ دهندگان، بروز ناگهانی بیماری و دوره اپیزودیک بیماری را افزایش می دهند.
تفاوت معنی داری بین پاسخ دهندگان و پاسخ دهندگان از نظر سن، جنس، سن شروع بیماری، مدت زمان و زیرگروه های علائم غالب وجود ندارد.

امتحان
ترازو
راسموسن و آیزن توصیه می کنند قبل از هر گونه ارزیابی بیشتر، 4 سوال زیر را بپرسید که حساسیت آنها حدود 85 درصد برای بیماران مبتلا به OCD است:

"آیا باید دستان خود را چند بار بشویید؟ "
"آیا موارد خاصی را بارها و بارها بررسی می کنید؟ "
"آیا افکاری دارید که به ذهنتان خطور می کند و باعث ناراحتی می شود و نمی توانید از فکر کردن به آن دست بردارید؟ "
"آیا لازم است اقدامات را بارها و بارها تا زمانی که به روش خاصی انجام شوند قبل از حرکت انجام دهید؟ "
مرکز مشاوره تلاس
اگر پاسخ هر یک از این سوالات مثبت باشد، ارزیابی عمیق تری از علائم انجام می شود.

پرسشنامه ها و مقیاس های زیادی وجود دارد که اغلب مکمل هم هستند که ارزیابی OCD را ممکن می سازد. بین مقیاس های خودارزیابی و ارزشیابی ناهمگن تمایز قائل خواهد شد.
علاقه به خود ارزیابی
در عمل بالینی، خودارزیابی دارای مزایای زیر است:

. آگاهی از اختلال را افزایش می دهد با درخواست از بیمار برای مشاهده و ارزیابی وضعیت خود،
به همان سؤالاتی اشاره دارد که در فواصل زمانی منظم پرسیده می شود و به طور عینی تکامل اختلال را مستقل از سوگیری های حافظه درمانگر و بیمار می سنجد.
این به آزمودنی اجازه می دهد تا مشکلاتی را که در زندگی او ظاهر شده است با سطح خود علائم اشتباه نگیرد. گاهی اوقات سوژه ممکن است احساس بدی داشته باشد، در حالی که خود OCD بهبود یافته است.

ترازو

مقیاس وسواس اجباری ییل-براون ( Y-BOCS )، در دسترس به عنوان یک پرسشنامه خودارزیابی: خود ییل-براون .
فعالیت اجباری چک لیست
موجودی پادوآ
فهرستی از افکار آزاردهنده
مقیاس درجه بندی چهار مراسم هدف
مقیاس درجه بندی وسواس
مقیاس جهانی رتبه بندی عملکرد (GEF) - محور V DSM-IV-TR

واژگان مربوط به این آسیب شناسی

رفتارهای اطمینان بخش
اجبارها
ایگو دیستون
مواجهه با پیشگیری از پاسخ (EPR)
وسواس
مناسک
استراتژی های خنثی سازی
تحریک عمیق مغز
درمان وسواس در کرج