نمایش نتایج 1 تا 2 از 2

نام تاپیک: مشاوره روانشناسی

  1. #1

    مشاوره روانشناسی

    انگلیسی خانواده اصلی FAMILY OF ORIGIN است. «تولد» در اصل به محیطی اشاره دارد که من در آن بزرگ شدم. یعنی من در خانواده پدر و مادرم بزرگ شدم. برای چینی‌ها، خانه اصلی ماست. زندگی دو خانه دارد، یکی خانه‌ای است که در آن بزرگ شده‌ایم و خانه‌ای که در آن تبدیل به زندگی زناشویی شده‌ایم، خانه‌ای که در آن می‌رویم.

    مشاوره کودک

    خانواده بومی چه تاثیری بر زندگی ما خواهد داشت؟ابتدا چند مثال برای شما می زنم، شاید کمی صبر کنید و بعد تحلیل کنید که وقتی بزرگ می شویم به چه چیزی نیاز خواهیم داشت.

    چرا عاشق او شوی؟

    تأثیر یک خانواده بومی بر یک فرد به سادگی این است که خانواده بومی بر رشد شخصیت فرد تأثیر می گذارد و رشد شخصیت فرد بر روابط بین فردی فرد تأثیر می گذارد.همچنین این EQ است که اغلب مردم اکنون به آن فکر می کنند. بر روابط بین فردی، شغل، خانواده و حتی اینکه چرا یک فرد در زمان عاشقی عاشق نوع خاصی از افراد می شود، تاثیر می گذارد.در روانشناسی مطالعات بسیار جالبی وجود دارد.

    به عنوان مثال، من یک مشتری بسیار خوش تیپ با شرایط خوب دارم، بسیاری از دختران او را دوست دارند، اما اولین دختری که در زندگی اش بیشتر از همه دوستش داشت اقدام به خودکشی بود، تازه از بیمارستان مرخص شد، رنج می برد، دیوانه وار عاشق این دختر شد اما به دلیل مشکلات زیاد، با درد از هم جدا شد.

    بعد از جدایی او احساس می کرد که زندگی بی معنی است و دیگر نمی تواند عاشق دخترهای دیگر شود، وقتی دختران دیگر به او ابراز علاقه کردند سعی می کرد معاشرت کند اما نمی توانست عاشق آن دخترها شود. پس از مدتی، او به شدت عاشق دختر دیگری شد. طبق تعریف او، این دومین عشق او است. معلوم شد که این عشق دوم، دختری است که دچار بی اشتهایی (یا پرخوری عصبی، اختلال خوردن در انگلیسی) شده است. به دلیل فشار عاطفی، او فقط در نیم ساعت می تواند دو بسته بستنی و یک بسته بخورد. کیک پنیر و بسیاری از بیسکویت ها به دلیل ناامن بودن می توانند آنها را بخورند بعد از خوردن آنها ملین مصرف می کنند یا آنها را تف می دهند تا لاغر و مقصر باشند. زبان چینی را می توان به خشونت عصبی (منزجر کننده) ترجمه کرد. اختلال خوردن.

    وقتی خانواده اش را در خانه می بینید، می توانید بفهمید که او نه تنها ممکن است عاشق کسی شود که مشکلات روحی و روانی دارد. سومین فردی که او در حال حاضر عاشق او است معلوم می شود یک زن متاهل است. زن مانند یک گل در حال مرگ است. و مرد او نمی تواند او را هیدراته کند و زمانی که پسر را ملاقات می کند عشق خشک و آتشین آن دو پیدا می شود.همانطور که می بینید این پسر مدام مجذوب این دختران رنجور می شود.

    معکوس کردن نقش

    دلایل زیادی وجود دارد این پسر به شدت جذب این نوع دختر می شود. به نظر من مثل کسی است که در تاریکی راه می‌رود و نمی‌داند دارد چه می‌کند. در کل همینطور ادامه خواهد داد. اگر شکست بخورد، از درون نگری نرفته است. در طول فرآیند، درصد شکست XNUMX٪ است، اما شکست به این معنی نیست که دفعه بعد موفق خواهد بود. او می تواند همان الگو را در تاریکی کشف کند تا زمانی که روان درمانی دریافت کند و دوباره آن را کشف کند. چرا روی زمین؟ این اتفاق می افتد

    معلوم شد که پدرش در دوازده سالگی رابطه نامشروع داشته است، مادرش در اصل زنی بسیار خوشحال بود، اما به دلیل رابطه پدرش دچار حمله عصبی شد و شروع به ورود و خروج از بیمارستان کرد. پسر یک ساله در واقع به عشق نیاز داشت، اما ناگهان از نقش کودک به نقش مراقبت از مادر، چون مادر از نظر عاطفی بیش از حد به او نیاز دارد، به این می گویند وارونگی نقش.

    بازگشت به گذشته

    اگرچه این پسر هم مادرش را دوست دارد، اما بیشتر به محبت مادرش نیاز دارد. متأسفانه مادرش خیلی مالیخولیک است و نمی تواند به او عشق بدهد، پس چرا او همچنان جذب چنین فردی خواهد شد؟روانشناسی بالینی وجود دارد. یک اصطلاح اجبار تکراری است یعنی فقط می تواند به زخمی های گذشته برگردد مثلاً دوست دخترهای قبلی او وضعیت روحی و روانی مشابه مادرش داشتند و همه آنها بسیار دردناک بودند.این پسر امیدوار است که خوبش رفتار می تواند به آن شخص کمک کند که دیگر درد نداشته باشد، شادی پیدا کند و دوباره او را دوست داشته باشد.

    من مثالی دارم که چینی ها بهتر می توانند بفهمند، بعد از اینکه یکی از اقوام من فرزند دوم را به دنیا آورد، زایمان خوب نبود و بدنش بعد از آن بسیار ضعیف شد. هر چقدر هم که دارو مصرف می کرد، نمی توانست خوب مصرف کند، خیلی نگران بود. تا زمانی که یک زن مسن به او بگوید نگران نباش، می تواند آسیب هایی را که در گذشته از طریق زایمان خوب متحمل شده بود، جبران کند. بدن کودک بعدی به نظر می رسید که به حالت قبلی بازگشته است. یک قطعه فولادی که نیاز به برشته شدن و تغییر شکل دارد.
    مرکز روانشناسی تلاس

    احساسات سرکوب شده

    هر چه از دوران کودکی آسیب دیدیم بیشتر از خودمان خواسته ایم، مثلاً من یک استاد دانشگاه معروف با موفقیت بسیار بالا و ضریب هوشی بسیار بالا را دارم، او ادعا می کند که بهترین کنترل را بر خلق و خوی خود دارد. او معمولا زیاد نمی خندد و بیشتر مردم با او از راه دور رفتار می کنند، همسرش با او زندگی می کند و احساس می کند با کامپیوتر زندگی می کند زیرا او در مدیریت احساسات خود بسیار خوب است.

    مشکل این بود که او احساساتش را خیلی خوب کنترل می کرد، یک روز پسری به دنیا آوردند، اما وقتی دید همسرش تمام محبت خود را به نوزاد می دهد، این استاد کارکشته طاقت نیاورد و به فرزندش حسادت کرد. آنها فیلمی دیدند به نام "مامان، دوباره عاشق من باش." این مرد آهنی که هرگز گریه نمی کرد به گریه درآمد. چرا اینطوری شد؟معلوم شد وقتی او به دنیا آمد پدر و مادرش با خانواده های طرفین مشکلات زیادی داشتند، سابقه خانوادگی دو طرف خیلی متفاوت بود و مادرش مجبور به طلاق توسط خانواده پدرش شد.

    پس در بزرگ شدن عشق مادری نداشت چون مادرش رفت زیر نظر پدرش بزرگ شد پدر نمی دانست چگونه نیازهای عاطفی خود را برآورده کند و به تدریج فهمید که دردناک است و احساسات دارد پس یاد گرفت. برای سرکوب احساسات.خوشبختانه او بسیار باهوش است بنابراین توانسته است به هوش خود به عنوان ستون عزت نفس خود تکیه کند.این فرد در رشد عاطفی ضعف هایی دارد.

    ظهور زخم های قدیمی

    ما اغلب می گوییم که نشان دادن آسیب های گذشته آسان ترین زمانی است که یک نفر با فرد بعدی تعامل دارد. برای مثال، اگر عاشق هستید، نیازهای روانی که در گذشته نداشتید، اکنون دو برابر می شود تا از شریک زندگی خود بازگردید. امیدوار است که طرف مقابل شما را مضاعف کند یا اگر سابقه بدرفتاری شدید از سوی پدرتان پس از تولد فرزندتان داشته باشید، ممکن است دو گرایش داشته باشید: یکی اینکه با پدر بدرفتار همذات پنداری کنید و ناآگاهانه تبدیل به یک قلدر شوید. این الگو را تکرار کنید، نمی دانید چرا کودک را می زنید، اما طبیعی است که ادامه دهید، بعضی ها برعکس می روند، مثلاً لوس کردن بیش از حد بچه ها، اصلاً جرات نداشت او را تنبیه کند و از او جدا شود. اجازه دادن به بچه ها اسب سواری.

    خانواده محلي شما مي تواند تاثير زيادي بر نحوه انضباط فرزندانتان داشته باشد.در واقع، بسياري از مطالعات نشان داده اند كه بيشتر آن دسته از افرادي كه از خشونت همسر رنج مي برند و در آينده فرزندان را كتك خواهند زد، اغلب وقتي بزرگ شوند، توسط پدرانشان ضربه مي خورند. ، یا دیدند پدرشان به مادرانشان ضربه زده است.

    دکمه احساسی

    زن و شوهر شایع ترین مسائل ناشی از خانواده اصلی هستند، به عنوان مثال، من یک مشتری پرونده با یک برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر دارم. برادران بزرگتر و برادران کوچکتر می توانند بهتر از او صحبت کنند، اما او آرام و متفکر است. ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید: «کودکانی که می‌توانند صدای بلندی داشته باشند، همیشه طبل مرغ می‌خورند». این وسط، هیچ کس توجهی نمی کند. بنابراین، آنچه او بیش از همه از آن می ترسید آسیب هایی بود که در دوران کودکی خورده بود و آن بی عدالتی بود.

    من آن نوع مضطرب‌ترین یا از نظر عاطفی حساس، اصطلاحی روان‌شناختی به نام «دکمه عاطفی» به آن می‌دهم.

    اما خانواده ای که همسرش در آن بزرگ شده بود نیز مشکلاتی داشت، همسرش دختر بزرگتر بود، بعدها پدرش رابطه نامشروع داشت و دختر بزرگ با مادرش رابطه خوبی داشت، بنابراین با او درگیری های زیادی داشت.پدر تمام عشقش را به خواهر عشوه گرش داد.دختر در بزرگ شدن به عشق نیاز داشت اما هرگز عشق پدرش را جلب نکرد.بنابراین دکمه احساسی او باید به ویژه توسط مردان ارزش قائل شود.

    از آنجایی که زن از کودکی مورد لطف قرار نمی گرفت، دکمه های عاطفی او باید بسیار خاص و مورد توجه خاص قرار می گرفت، بنابراین گاهی اوقات در خانه شوخی می کرد و شوهر نمی توانست تحمل کند و احساس بی انصافی می کرد.زن با تمام وجود فکر می کرد. : وقتی من شوخی می کنم تو مدارا می کنی و جراحات گذشته ام التیام می یابد از ترس بی عدالتی به طور غیرمنتظره ای دکمه روانی آقا را به راه انداخت اگر شوهر عادل تر و معقول تر باشد زن احساس امتیاز نمی کند و دو نفر در تنش ناشی از تأثیر خانواده اصلی یخ می زنند و موقعیت های قطبی و شدیدتر وجود دارد.

    چراغ را روشن کن

    اگر چراغ را روشن نکنیم و ببینیم چرا دو نفر همدیگر را به این شکل عذاب داده اند، مشکل از اساس حل می شود، فقط با روشن کردن چراغ می توان فهمید که چه کار می کنید.

    هنگامی که پدرش به ملاقات او رفت، خداوند رابطه دردناکی بین همسرش و پدرش دید، موضوع عصبانیت او در واقع پدر بود: اوایل، وقتی این آقا می خواست در خانه عدالت طلب کند، زن ناگهان به نظر اصلی رسید. خانواده دوران کودکی برای بازگشت، و شوهر قبل از او دیگر شوهرش نبود، و احساس ناخودآگاه او مانند شدت بود، پدر سرسخت خود را به چالش می کشد تا دوباره زخم های گذشته را لمس کند.

    تا زمانی که پدرش واقعاً وارد زندگی فعلی اش شد، او این فرصت را پیدا کرد که خشم خود را متوجه پدرش کند و یاد بگیرد که خشم خود را در مشاوره بیان کند. درد همسرش را شروع کرد و شروع به عشق ورزیدن به همسرش کرد و همسرش نیز شروع به قدردانی از شوهرش کرد که تبدیل به یک چرخه با فضیلت شد.

    ما باید ضمیر ناخودآگاه خود را به حالت ناآگاهی نسبت به کاری که انجام می دهیم و به حالت تسلط آگاهانه تبدیل کنیم، درک آنچه که گذشته بر ما تأثیر می گذارد و پریدن از گذشته عمدی نیست، آنها فقط نمونه ای را می بینند که پدر و مادر خودم شدند. از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

    بنابراین مسائلی که در واحد بعدی در مورد آنها صحبت خواهیم کرد بسیار مهم است تا به همه کمک کنیم تا نیازها را در روند رشد ببینند و ببینند چه آسیب های روانی وجود دارد که در گذشته برآورده نشده است. عصبانیت خود را برای "گرفتن بدهی" از شریک یا فرزندان فعلی خود، از عقل و عشق استفاده کنید تا به آرامی آن مسائل حل نشده گذشته را حل کنید.

    نیازهای اساسی دنیای درون

    اگر می‌خواهیم راه‌حلی برای مشکلات پیدا کنیم، باید بفهمیم که خداوند به دلیل نیازهای روحی و روانی بزرگ‌شدن، هنگام خلق بشر چه نیازهایی داشت. اگر ندانیم کدام یک را چگونه می توانیم راضی کنیم؟

    زمانی که خداوند جهان و همه چیز را در این دنیای فیزیکی آفرید، قوانین فیزیک وجود داشت، زمانی که خداوند انسان را آفرید، قوانین روانی نیز در پدیده های مختلف روانی انسان وجود داشت، اگر ما درک درستی از این قوانین روانی داشته باشیم، ممکن است آن را درک کنیم. حل کردن نیازهای روانشناختی خود آسان‌تر است و می‌دانیم چگونه به‌طور معقول در ازدواج و خانواده‌مان این نیازها را برآورده کنیم، نه اینکه اجباری یا عصبانی باشیم. در یک محیط سالم تر و توسعه EQ بالاتر.

    احساس امنیت داشته باشید

    نیازهای اولیه انسان اساسی ترین نیازهای جسمانی اوست: همه برای زنده ماندن به غذا، آب آشامیدنی و هوا نیاز دارند، علاوه بر این نیازهای روانی نیز وجود دارد.

    اولین سطح نیازهای روانی نیاز به امنیت است، به عبارت دیگر، فرد پس از تولد به یک موقعیت امن نیاز دارد تا بداند آیا عزیز در اطراف است و آیا در وعده غذایی بعدی غذا وجود دارد یا خیر، اگر گاوصندوق اولیه وجود نداشته باشد. محیط، آسیب های روانی قابل توجهی به رشد فرد وارد می کند، رابطه بسیار خوبی با عشق، ازدواج یا رابطه با فرزندان وجود دارد.

    به عنوان مثال، اخیراً مطالعه ای انجام شد که در آن روانشناسان بر وضعیت روحی یتیمان در بوسنی که در جنگ ویران شده بودند تمرکز کردند و دریافتند که این یتیمان هیچ فرد دائمی در کنار خود ندارند تا به نیازهای آنها رسیدگی کند، بنابراین معمولاً رشد روحی آنها. تا دو حد تکامل پیدا می کند: وقتی کسی با یک انسان ملاقات می کند، مانند یک ماشین بی حس می شود و هیچ واکنش احساسی ندارد، مردم او را دوست دارند، او نمی خندد، او را لمس نمی کند و گریه نمی کند. وضعیت غم انگیز، گویی قلب مرده است.

    گروه دیگر به سمت افراط دیگر رفتند، فقط به دلیل اینکه مرز روانی وجود ندارد، بین خویشاوندی و بیگانگی تفاوت قائل نمی شود، وقتی با مردم ملاقات می کند به مردم لبخند می زند زیرا می داند که باید بخندد تا مردم او را دوست داشته باشند. و هنگامی که با آنها روبرو می شود، آنها را دنبال می کند. این بسیار خطرناک است و می تواند توسط افراد دیگر ربوده یا از آن سوء استفاده کند. فقط به دلیل اینکه بیش از حد به محبت دیگران نیاز دارد، گرسنه است و نمی تواند تشخیص دهد که چه کسی از بستگان یا غریبه است.

    این اساسی ترین نیاز است. اگر شما حتی ابتدایی ترین امنیت را نداشته باشید، آن شخص هیچ احساس امنیت در روابط بین فردی آینده و دنیا نخواهد داشت. نامطلوب است، اما نمی توان تصور کرد که لبخند دیگران ممکن است لبخند دوستانه باشد، اما مانند لبخند او باشد، افرادی که از کودکی آسیب روحی و روانی داشته اند، به راحتی می توانند انسان دوستی را بد تلقی کنند. تصور اینکه این باعث ایجاد آن شود دشوار نیست. درگیری های زیادی در خانواده و زندگی زناشویی او وجود داشت.

    لمس بدن

    نیاز دیگر نیاز به لمس کردن است، بسیاری از بیماران در حال مرگ هستند، حتی اگر توانایی برقراری ارتباط را از دست داده باشند، اغلب متوجه می شوند که اگر در آن زمان به آرامی آنها را لمس کنید و دوستشان داشته باشید، پاسخ می دهند و لمس را احساس می کنند.

    از آخرین مرحله زندگی به مرحله اول زندگی برمی گردیم، در واقع افراد در طول زندگی خود به تماس فیزیکی نیاز دارند و همچنین مطالعات جالبی در مورد سن نوزادان انجام شده است، به عنوان مثال روانشناس وجود دارد. پروفسور بایر از دانشگاه رود آیلند. او مطالعه ای انجام داد و نوزادان را به دو گروه تقسیم کرد. زمان آن است که هم لباس نوزاد و هم مادر را درآورید، کودک را در آغوش مادر بگذارید، هر روز یک پتو روی هر دو بگذارید.

    بعد از مدتی این دو گروه از نوزادان را اندازه گیری می کنیم، یک گروه تماس فیزیکی کافی دارند و گروه دیگر فقط تماس طبیعی دارند، این گروه از نوزادان با تماس کافی با مادر دارای دو شاخص سلامتی هستند: اول ضربان قلب این دسته از کودکان. کندتر است، یعنی قلبش قوی تر است و ثانیاً این گروه از نوزادانی که در تماس کامل هستند، خون محتوای مواد مغذی موجود در محیط نسبتاً زیاد است، یعنی سالم تر است و ارتباط بهتری با مادر خواهد داشت. احتمال شیردهی مادران نسبت به گروه دیگر بسیار بیشتر است بنابراین همه ما از نوزادی تا آخر عمر این نیاز را داریم. بنابراین در زبان انگلیسی ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید: «ما هر روز به سه آغوش نیاز داریم تا بتوانیم خیلی خوب زنده بمانیم و سه آغوش دیگر هم تازه می‌شود». (برای زنده ماندن به سه آغوش نیاز داریم، برای پیشرفت به سه آغوش دیگر)

    دو عنصر روان درمانی

    XNUMX. بازتاب

    یکی از دو عنصر قدرتمند روان درمانی "آینه کاری" است، برای مثال، فرض کنید در اتاق نشیمن نشسته اید، زمانی که فرزندتان در را فشار می دهد و وارد می شود، چشمان شما بلافاصله روشن می شود، نه به این دلیل که کودک سریع می دود یا به خصوص زیبا به نظر می رسد، اما چون فرزند شماست، شما بدون قید و شرط او را دوست دارید و طبیعتاً آن را خواهید پذیرفت، همانطور که پدر ما را بدون قید و شرط دوست دارد و می پذیرد.

    چرا به آن انعکاس آینه می گویند.روانشناسی نیز در این مورد تحقیقات زیادی انجام داده است و متوجه شده است که کودک در زمان رشد احساسات متفاوتی دارد.اگر بدانیم چگونه آنها را هدایت کنیم رشد روانی کودک سالم خواهد بود. بدون درک، او آسیب خواهد دید و موانعی در روند رشد او وجود خواهد داشت.

    رشد منسجم

    مثلاً وقتی بچه ای در خیابان توله سگی را می بیند، می گوید: «ای سگ! ارتباط در مغز کودک مانند یک اتصال کوتاه خواهد بود زیرا او نمی تواند احساسات خود را تسلیم کند. احساسات او مسدود می شود. وقتی مادر می گوید: "وای سگ خیلی ناز است!" این برای دنبال کردن احساسی است که در قلب او وجود دارد. وقتی کودک می گوید: "اوه هواپیما." مامان می گوید: "چه زیباست!" رشد مغز کودک دوباره کوتاه می شود. به همین ترتیب، اگر مادر بگوید: «هواپیما خیلی بلند پرواز می‌کند، خیلی سرگرم‌کننده است!» می‌تواند به آرامی رشد کند.

    اگر کودکی زمانی که پدر با عصبانیت او را روی تخت پرت می کند و او را نادیده می گیرد گریه می کند، مغز عاطفی کودک و خط بین قشر رشد مغز در آینده کوتاه است و او نمی تواند احساسات خود را کنترل کند. کنترل احساسات برای او دشوارتر می شود. احساسات می فهمد و او نمی تواند احساسات دیگران را درک کند. EQ تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

    وقتی پدر نه تنها او را روی تخت می اندازد بلکه به او می زند که به او بگوید گریه نکن، کودک چنین نیازی داشت، اما در آن لحظه مثل یک قلب داغ می ماند که روی یک سطل آب یخ بیفتد و این چنین می شد. بلافاصله اتصال کوتاه شد هیچ راهی برای رشد خوب وجود ندارد، برعکس، زمانی که والدین می دانند چگونه کودک گریان را در آغوش بگیرند، به آرامی آنها را تکان دهند تا بگویند: «آیا غمگینی؟ به مامان و بابا نیاز داری؟» کودک دلداری می دهد.

    بسیاری از مطالعات نشان داده اند که این می تواند به کودکان کمک کند تا به آرامی توانایی خود را برای مدیریت احساسات خود تقویت کنند، که خود تسکین دهنده است. بنابراین، کودکانی که در آینده با نارضایتی های بیرون از خانه مواجه می شوند، بهتر می توانند خود را آرام کنند و بهتر با شکست ها کنار بیایند. بچه هایی که از نظر عاطفی اتصال کوتاه دارند، وقتی شکست می خورند عصبانی می شوند یا در گوشه ای پنهان می شوند و نمی دانند چگونه با آن کنار بیایند.

    مجروح

    ضرب المثلی هست که مجروح ها به مردم صدمه می زنند یعنی آسیب دیدگان هم به بچه ها صدمه می زنند والدین قصد آسیب رساندن به فرزندان خود را ندارند اما اگر یاد نگیرند مشکلات پیش می آید زیرا والدین اولین آینه روانی کودکان هستند. آنها نمی دانند چه کسانی هستند، از والدین خود برای خندیدن یا عصبانی شدن با آنها استفاده می کنند تا به آرامی تصویر خود یا خودپنداره خود را بسازند.

    متأسفانه ما به عنوان یک انسان همیشه نقاط ضعفی داریم، همیشه کسانی که در کلاس اول هستند یا زیبا و شیرین هستند را دوست داریم. ما کسانی را که باهوش و باهوش هستند دوست داریم. ما کسانی را ترجیح می دهیم که شبیه خودمان هستند یا شخصیتشان شبیه خودمان است. کودکانی که کنار گذاشته می شوند تاوان آن را در آینده می پردازند.بنابراین درک روانشناسی کودکان و محبت کامل آنها برای والدین بسیار مهم است.

    پدر و مادری که هنوز روی بدنش زخم دارد، یعنی پدر و مادری که هنوز نتوانسته با مشکلات خود کنار بیاید، کمتر می تواند احساسات منفی کودک را تحمل کند چینی ها دوست دارند از روش های پرفشار استفاده کنند: تک فرزند مجاز به احساسات مثبت هستند، آنها فقط باید "رفتار" داشته باشند و نباید احساسات منفی داشته باشند. از آنجایی که این احساسات منفی باعث ایجاد دردسر در قلب شما می شود، مساوی است با توهین به مین های قلب ما در گذشته. چون خیلی ناراحت کننده است. کودک را سرکوب کرده و او را از ابراز خشم منع می کند.

    اما از نظر روانشناسی بیان درست خشم برای کودکان بسیار مهم است، کتاب مقدس می گوید: «عصبانی باش، اما گناه نکن». این بدان معنی است که تا زمانی که شما عادی هستید، مردم عصبانی می شوند. این یک احساس عادی است. باید او را راهنمایی کنید و بگذارید از روش های معقول و غیر مجرمانه برای هدایت استفاده کند و انباشته نشود، انباشتگی می تواند باعث تلخی و بروز بسیاری از بیماری های فیزیولوژیک و روان زا مانند سردرد و میگرن شود که می تواند ناشی از مشکلات روحی باشد.

    تسکین احساسات

    وقتی صحبت از پرورش عواطف افراد می شود، به ضریب هوشی (EQ) شخص مربوط می شود، مخصوصاً احساسات منفی خود فرد نسبت به فرزندان، ارتباطات زیادی وجود دارد، مثلاً وقتی کودک دو یا سه ساله می شود، والدینش در اصل آن را خراب می کنند و ناگهان یک برادر کوچک به دنیا می آید. این کودک کوچک تغییرات عاطفی را تجربه خواهد کرد. ممکن است شروع به حسادت به آن برادر کوچک کند. در آن زمان او احساسات منفی مانند متنفر شدن از برادر کوچکترش را خواهد داشت و ممکن است به سمت او برود و او را نیشگون بگیرد. آیا فکر می کنید والدین عادی چینی چه واکنشی نشان می دهند؟ خیلی عصبانی باشید و بلافاصله کودک سه ساله را سرزنش کنید و بلافاصله او را بزنید.

    باید بدانید که سرکوب احساسات این کودک باعث می شود که این کودک قبلاً احساس آبروریزی کند، اما اکنون او بالاخره ثابت کرده است که پدر و مادرش کاملاً با دشمن خودش - برادرش طرف هستند. درست است که در ظاهر این کودک مطیع می شود و پیروی می کند. قوانین را جلوی پدر و مادرش می کند، اما وقتی پدر و مادرش سرشان را برمی گردانند، برادرش را به شدت فشار می دهند.

    برعکس، اگر مامان و بابا می دانند چگونه با دیدن این وضعیت، احساسات فرزندان خود را کاهش دهند، زیرا وظیفه والدین است که حواس آنها را پرت کنند. احساساتی که شما نسبت به برادر کوچکتر خود داشتید ممکن است در این لحظه کودک شروع به گریه کند. مامان و بابا می توانند از فرصت استفاده کنند و سرشان را لمس کنند تا آرام شوند و بگویند: "خیلی رقت انگیز است، خیلی رقت انگیز است. مامان و بابا می دانند که شما غمگین هستید. اگر در آینده احساس تنهایی می کنید، بیایید." مامان و بابا بیشتر دوستت دارم."

    ممکن است کودکی بپرسد: «چه کسی را بیشتر دوست داری؟» یک والدین عاقل ممکن است بگوید: «البته من تو را بیشتر دوست دارم، زیرا دو یا سه سال است که تو را دوست دارم!» از این کلمات برای بزرگ کردن کودکان استفاده کنید تا به سلامت رشد کنید و می توانید در عوض برادرش را دوست داشته باشید.اگر فقط به خاطر هماهنگی سطح او را سرکوب کنید، هر هماهنگی سطحی بسیار ارزان است و نمی دانید چه زمانی منفجر می شود، اما هیچ راهی برای کنترل آن وجود ندارد.

    مشاوره کودک


    عنصر روانشناختی درست در مقابل "انعکاس در آینه" این است که مفهوم دیگری ایده آل کردن است. به زبان ساده، هر یک از ما به قدرت بالاتر، بزرگتر و عاقلانه تری بر خود نیاز داریم. برای یک کودک، یک مادر و یک پدر لازم است. از یک طرف آن را دوست داشته و از طرف دیگر قادر به کنترل و نصیحت آن هستند.

  2. #2

    نقل قول: مشاوره روانشناسی

    دنباله رو دنبال کن

    بزرگترین رنج این است که مردم در خانواده ای ثروتمند بزرگ شوند. مامان و بابا کارهای زیادی برای انجام دادن دارند. کودک به یک هیولای کوچک تبدیل می شود. هر چه بخواهد به او می دهد. در این مرحله کودک از والدین خود متنفر می شود و نمی تواند خود را کنترل کند احساسات در سر.

    در خانواده های مدرن، برای خانواده های سرزمین اصلی چین، یک پدیده چهار-دو-یک وجود دارد، یعنی چهار پدربزرگ و مادربزرگ، دو والدین، یک فرزند و سه هزار پمپرز وجود دارد. هیچ کس جرات کنترل آن را ندارد. یک قلدر کوچک آنچه را که می خواهد می دهد نمی دانم چند کودک مشکلات رفتاری دارند.

    مشکل این نیست که چقدر عشق دریافت می کند، او همچنین به یک هنجار بیرونی نیاز دارد تا او را کنترل کند. مثلاً اگر کودکی پولی را بدزدد در حالی که کسی نمی تواند آن را بگیرد و کنترل کند، قلب کودک بیشتر و بیشتر نامطمئن می شود، نمی تواند احساسات خود را کنترل کند و در آینده بزرگتر و بزرگتر می شود، تا جایی که یک عمر زندگی خواهد کرد ویران خواهد شد.

    اما اگر او پول دزدید و توسط والدینش دستگیر شد و به شدت تنبیه شد، می تواند به کودکان کمک کند تا احساس امنیت داخلی را ایجاد کنند.

    عشق و عدالت

    بسیاری از کودکان مورد علاقه اغلب چشمان خوبی دارند و دستان پایینی دارند و قدرت اراده ندارند. آنها امنیت داخلی کافی ندارند و نمی توانند انگیزه های داخلی خود را کنترل کنند. بنابراین، آشتی دادن عشق و انضباط، تأمل و آرمان‌سازی، امر مهمی است.

    والدین ما، هیچ کس هرگز به آنها یاد نداده است. مهمترین درس زندگی داشتن یک زندگی خانوادگی شاد است و درس های کمی وجود دارد که بتوانیم به خودمان بیاموزیم. ما اکنون در حال بررسی معنای زندگی و خانواده بدون سرزنش آنها هستیم. این اطلاعات، ما باید مسئولیت را از نسل خود بگیریم، از انتقال نسل به نسل خودداری کنیم، خوب یاد بگیریم و خوب دوست بداریم.

    مرهم زخم های گذشته

    مهمترین چیزی که ما باید یاد بگیریم این است که از انگشت نشان دادن به سمت دیگران و گفتن این جمله که دیگران ما را همان چیزی که امروز هستیم دست برداریم. زیرا اولین قدم در هر فرآیند بهبودی این است که یک فرآیند خودآزمایی را شروع کنیم تا بفهمیم در این فرآیند چه اتفاقی افتاده است. ما باید از دید فعلی خود استفاده کنیم تا به عقب برگردیم و دوباره آن را بررسی کنیم.

    به گذشته نگاه کن

    برخی از مردم ممکن است بپرسند، گذشته از بین رفته است، چرا باید برای دیدن آن برگردم؟ اگر زندگی شما در حال حاضر بسیار خوب است و هیچ مشکلی وجود ندارد، در آینده ممکن است نیازهای شما چندان زیاد نباشد. با این حال، اگر متوجه شدید که اغلب اوقات داشتن تجارب متناقض و ناراحت کننده در برخورد با دیگران، باید گذشته را دوباره بررسی کنید، زیرا از دیدگاه روانشناسی، هرگونه واکنش بیش از حد احساسی مانند عصبانیت غیرعادی، حساسیت بیش از حد به طور کلی تا حدودی با تجربه رو به رشد شما مرتبط است.

    ساده‌ترین مثال این است که من و همسرم چندی پیش به تایوان برگشتیم و در کودکی از وطن قدیمی‌اش دیدن کردیم، او خاطره خوبی از دوران کودکی خود در خانه خاله‌اش به یادگار گذاشت. او اغلب با خوشحالی به من می گفت که رودخانه بزرگی آنجاست و بچه ها آنجا بازی می کنند. خیلی زیبا بود و همچنین یک جنگل میوه بزرگ وجود داشت که می توانستند به طور معمولی میوه بچینند. او به یاد می آورد که هر بار که می خواست وارد محوطه عمه شود، آستانه تقریباً زیاد بود.

    پس از بازگشت به محل قدیمی، رودخانه بزرگ کجاست؟فقط یک خندق کوچک وجود دارد.بنابراین از بزرگانی که سی تا سی سال در آنجا زندگی می کردند پرسیدیم که آیا ساختمان های جدیدی در این نزدیکی وجود دارد و آیا رودخانه پر شده است؟ مردم می گفتند که اصلا رودخانه بزرگی وجود ندارد، همیشه وجود داشته است، رودخانه بزرگ از نظر کودکی یک خندق کوچک بیش نیست، علاوه بر این، درختان میوه ای وجود ندارد، فقط سه یا چهار درخت میوه وجود دارد. آستانه نیز بسیار پایین است، از دیدگاه بزرگسالان. چشم انداز تغییر نکرده است، اما دیدگاه مردم تغییر کرده است. بنابراین، اگر از تجربه کودکی خود برنگردم، رودخانه بزرگ هنوز یک رودخانه بزرگ است، هرچند که در واقع یک خندق کوچک است، اما بر اساس تجربه ذهنی یک رودخانه بزرگ است. این مانند یک ضرب المثل در انگلیسی است: "زمان ایستاده است."

    كشف كردن

    پیرمردی هست که زود فرار کرد و زادگاهش را ترک کرد، چاره ای جز آمدن به آمریکا و زندگی در شهر سانلا نداشت، او از محیط زیست آمریکا متنفر است، همیشه احساس کرده است که آب در او چقدر شیرین است. زادگاهش، گلابی‌های زادگاهش چقدر بزرگ هستند، و همه چیز از زادگاهش خوب است، اما آمریکا خوب نیست. تا زمانی که سرزمین اصلی چین باز شد، او فرصت بازگشت به زادگاهش را داشت. او گلابی های گذشته را خورد، آب های گذشته را نوشید و در گذشته با مردم ملاقات کرد، اما متوجه شد که زادگاهش آنقدرها هم که تصور می کرد زیبا نیست، پس از این روند، به شهر سانیان بازگشت و سرانجام ساکن شد. وقتی دید که همه فرزندان و نوه هایش اینجا هستند، احساس کرد: اینجا خانه من است. زادگاهی که در گذشته به آن فکر می کردم، من را بسیار ناامید کرد.بنابراین مردم باید یاد بگیرند که از منظری بالغ تر و عینی تر به اتفاقات گذشته نگاه کنند.

    شاید اولش از پدرت خوشت نمی آمد، شاید حالا از منظری جدید می بینی که پدرت آخرین راه حل است و به طور اتفاقی یک کلمه بد گفت، اما درد برای تو خیلی واقعی و ابدی است. اگر این کار را نکنی با داشتن فرصتی برای بازگشت و کاوش، پریدن از آن و درک اینکه پدر برای پدر دلیلی دارد و می خواهد او را ببخشد دشوار خواهد بود.

    به همین دلیل، ما باید به روند روانشناختی گذشته برگردیم و آن را بررسی کنیم. چندین مرحله بسیار مهم در کاوش وجود دارد، از جمله برخی از دانش اولیه درباره آنچه در خانواده مادری شما رخ داده است.

    لیست رتبه بندی خانه

    مثلا ترتیبی که هر فرد به دنیا می آید نیز تاثیر دارد.رئیس مسئولیت رئیس را دارد اراده دستیابی و احساس مسئولیت بسیار قوی است.اگر رئیس تکالیف خوبی داشته باشد و فرزند دوم به دنیا بیاید. ، وقتی می بیند که نقش تکلیف خوب را از برادرش می گیرند تا بتواند به این خوبی در زندگی اش انجام دهد هرگز انجام نمی دهد. ، چیکار کنم هنوز باید زنده بمونه، شاید ورزشش رو خوب پیش ببره، وقتی بچه سوم به دنیا اومد برادر بزرگش تکالیفش رو خوب انجام داد و خواهر بزرگ دوم هم فعال بود، پس کاری از دستش برنمیومد. یا یک بچه ساکت یا بچه شیطون برای جلب توجه بود.

    بنابراین تجارب مختلف در خانواده بومی تاثیر زیادی روی فرد می گذارد، تجربه رو به رشد هرکس آثاری را در بدن او به جا گذاشته است و تاثیر کم و بیش یک دکمه روانی را تشکیل می دهد، مثلا اگر کوچکتر از متوجه نشدن می ترسد. همچنین باید با صدای بلند صحبت کنید.

    من یک موردی دارم که او کوچکترین است و در جوانی توجه زیادی به او نشده است. ضربه روحی او از کودکی این است که همه فکر می کنند او بسیار لاغر و بی فایده است، بنابراین دکمه احساسی او، فرد بسیار توانا و قوی است زیرا تجربه اینکه از کودکی به عنوان یک ترسو دیده شدن خیلی دردناک است.

    در آینده وقتی با زنی ازدواج می کند، وقتی می بیند همسرش سبزی و دست خرد می کند، عصبانی می شود و او را به خاطر بی احتیاطی سرزنش می کند. معلوم شد که بی احتیاطی زن، دکمه روانی نالایق را در قلب مرد به راه انداخته است. برخی از مشکلات در روابط بین فردی او، عمدتاً به این دلیل که او نمی تواند بی کفایتی خود را تحمل کند. در شرکت، برخی از زیردستان او نمی توانند همه جا دیگران را جمع کنند، او نه می تواند بی کفایتی خود را تحمل کند و نه می تواند بی کفایتی دیگران را تحمل کند.

    بنابراین، برای غلبه بر حس روانی بی‌کفایتی، او در محل کار به شدت سرکوب می‌شود، رقابت‌پذیری ویژه‌ای نشان می‌دهد و همیشه برای کسب مقام اول تلاش می‌کند. بازی تنیس خصوصی باید بهتر از دیگران باشد، کسانی که تنیس بازی نمی‌کنند عصبانی می‌شوند. درد بی کفایتی برطرف نشده است، فقط یک خرقه روی سطح است.

    دکمه احساسی

    شما باید حداقل بفهمید که دکمه های احساسی شما چیست و دیگران را به این راحتی سرزنش نخواهید کرد.کودکی که مادرش را می دید از اشک هایش برای دستکاری پدرش در کودکی استفاده می کند. وقتی بزرگ است، وقتی می بیند همسرش می ریزد عصبانی می شود، ناخودآگاه فکر می کند: زن با اشک او را دستکاری می کند.

    این زن هم خیلی فقیر است، فقط به طور اتفاقی دکمه ذهنی مرد را صدمه زده است، در آن لحظه شوهر او را با مادرش اشتباه گرفته است، این معنای دکمه های روانی است. ما باید بفهمیم که دکمه های روانی ما چیست. برخی از مردم از انجام کار نادرست می ترسند و برخی دیگر از بی عدالتی می ترسند.

    زنی هست که وقتی شوهرش را جلوی تلویزیون می بیند عصبانی می شود.چون در خانواده ای فقیر بزرگ شده است، چون پدرش خیلی تنبل بود و تمام روز در خانه تلویزیون تماشا می کرد که زندگی او را بسیار دردناک کرده بود.این دختر در آینده قسم می خورد که هرگز با یک تنبل ازدواج نخواهد کرد، در واقع او با یک تنبل ازدواج نکرده است و شوهرش کاملاً سخت کوش است.

    اما متأسفانه شوهر یک روز کار کرد و وقتی به خانه رسید می خواست تلویزیون را روشن کند تا استراحت کند، اما همسرش او را دید و در همان لحظه همسرش تجربه دردناک قبلی خود را تکرار کرد که گویی شخص مقابلش است. پدری بود که در گذشته آنجا می نشست و تلویزیون تماشا می کرد. در این لحظه زن با نگرانی از کنارش رفت و به شوهرش گفت: زیاد تلویزیون ببین، جوان و قوی کار سختی نکش و رئیس غمگین است. اگر شوهر بخواهد بیشتر تلویزیون تماشا کند، زن را تحت فشار قرار می دهد.

    بنابراین می توانید تصور کنید که به دلیل خانواده اصلی در گذشته، این خانواده درگیری های بی دلیل زیادی دارند زیرا فکر می کنند گذشته در زندگی کنونی اتفاق افتاده است و افراد اطراف شما فقط اکنون شما را تحریک می کنند.


    نذرهای درونی

    علاوه بر این، باید به تجربه رشد اشاره کرد - انگلیسی ها MOTTO نامیده می شوند، این شعار چینی است یا برخی افراد آن را نذر درونی می نامند.

    مثلاً وقتی دختری بزرگ شد پدرش با دخترهای دیگر فرار کرد و در درون خود قسم خورد که مردها با دختران جوان فرار کنند و به این باور تبدیل شود که در رابطه عاشقانه خودش در آینده مشکلاتی پیش خواهد آمد. حسادت یا ترس، هر چه بیشتر بخواهد کنترل کند، عصبی تر می شود. تنها زمانی که کنترل آن شعار یا عهد درونی را درک کند، می تواند از ناخودآگاه خارج شود و به حالت خودآگاه برود و برخی از تنظیمات و انتخاب ها را درست از سوی خود داشته باشد. شروع کنید.

    نذرهای درونی انواع مختلفی دارد، مثلاً مردها غیرقابل اعتماد هستند، بنابراین باید پول خصوصی پس انداز کنید، یا والدین شما از کودکی بسیار فقیر هستند و فکر می کنید باید در زندگی سخت کار کنید، کار زندگی است، زندگی کار است. چنین فردی حتی پس از ازدواج و فرزندان آینده، هدف او در زندگی کار است و از چنین نذری گریزی نیست.

    همچنین توجه داشته باشید که بعد از این که این نذرهای درونی توسط تجربیات زندگی گذشته به وجود آمد، هرکس روش دفاعی خود را خواهد داشت.چگونه با روابط بین فردی برخورد کنیم؟به طور کلی، گزینه های مختلفی وجود دارد.

    تعامل بین فردی

    هانی روانشناس گفت: سه راه برای تعامل با مردم وجود دارد، یکی راضی کردن مردم (MOVE TO PEOPLE): او می بیند که مردم همیشه پوزخند می زنند تا مردم را راضی کنند، این عبارت است از "تا زمانی که من خوب هستم، مردم مرا دوست دارند" درونی. نذر کن، همیشه یک کارت مطیع باش، آدم خوبی باش و فکر کن که چنین شخصی عاشقش خواهد شد، اما اگر فقط با مشکلات مختلف به این شیوه خوشایند برخورد کند، مشکلات پیش می‌آید و هیچ انعطافی وجود نخواهد داشت، زیرا مردم به چندگانه نیاز دارند. راه های مواجهه با مشکلات

    دیگری علیه مردم است: قبل از اینکه مردم شما را متهم کنند، دیگران را به شدت متهم کنید تا مردم را از خود دور کنید. همچنین در تمام طول روز عده ای را در اطراف خود خواهیم دید که مردم را می ترسانند تا به او نزدیک شوند. در واقع این نیز یکی از راه های از خودت محافظت کن وقتی بهت ضربه میزنه ازت انتقاد میکنه و بهت این حس رو میده که باید یه فاصله سه امتیازی باهاش ​​داشته باشی اینجوری بدون اینکه لو بره نقطه ضعفش رو تو قلبش پنهان میکنه اما بهایی که میپردازه خیلی زیاده. نیاز به محبت در دل دارد، اما دیگران را با انتقاد و حمله به دیگران طرد می کند، چنین فردی بسیار تنها است و می تواند مورد محبت دیگران قرار نگیرد.

    راه سوم این است که مردم را منزوی کنید (از مردم دور شوید): یعنی از مردم فاصله بگیرید، حمله نکنید یا لطفاً، فقط مردم را از دور تماشا کنید و حتی به خودتان بگویید که هیچ نقصی ندارید، درست مثل کامپیوتر، همه چیز درست است. آفرین.او از یک روش منطقی برای محافظت از احساسات خود استفاده می کند تا مجبور نباشد با کسی تعامل داشته باشد. چنین فردی به دیگران نمی گوید که چه کار می کند و هوای انزوا دارد.

    نوع دیگری از افراد است که هانی به آن اشاره نکرده است که تمام روز می خندد و از روش دلقکی برای خوشایند استفاده می کند، اگرچه کمی شبیه به نوع اول است، اما نوع اول واقعاً می خواهد مردم را راضی کند. این مرد مردی ارتباطی است اما هرگز آنچه را که در قلب خود احساس می کنید به مردم نمی گوید. او برای دفاع از خود از روش دلقک استفاده می کند.
    تجربه یادگیری

    خودآزمایی نیاز به یادگیری دارد بدون مطالعه برای ما سخت است که خودمان بدانیم. امروز ما قبلاً این اطلاعات را داریم، بنابراین می‌توانیم چند کتاب بخوانیم، در برخی سمینارها شرکت کنیم و به سخنرانی‌هایی در مورد روابط انسانی گوش دهیم تا احساسات خود را بفهمیم و درباره افراد و روابط بیشتر بدانیم. عملیات روانی بین افراد

    خودآزمایی گام اول است، مرحله دوم یادگیری تجربی است و نمی توان آن را به طور کامل از مرحله اول جدا کرد، مثلاً وقتی به این نوع گفتار گوش می دهید، مدام به آنچه در گذشته در زندگی تان افتاده فکر می کنید.

    ثبت احساسات

    اما مراحلی وجود دارد که می تواند به فرد کمک کند گذشته خود را بهتر درک کند و تغییراتی ایجاد کند. برای مثال، علاوه بر سخنرانی، می توانید خودتان یک دفترچه یادداشت نیز داشته باشید، اما لازم نیست همه جزئیات را یادداشت کنید، بلکه ژورنال احساسی.آنچه در داخل ثبت شده است اتفاقی است که باعث واکنش بیش از حد شده است.چنین چیزهایی اگر بتوانید آنها را ثبت کنید کمک بزرگی به روند رشد و توانبخشی روحی شما خواهد کرد.

    من یک مورد دارم: وقتی با اقوامم در یک مرکز خرید مشغول خرید بودم، کودک سه ساله مفقودی را دیدم که گریه می کرد، بستگانش برای دلداری کودک رفتند، اما ناگهان از اقوام خواست که مراقب کودک نباشند. اقوام علت را از او پرسیدند و او پاسخ داد: «ممکن است پدر و مادر کودک فکر کنند که شما قصد ربودن فرزندشان را دارید!» بستگان او تعجب کردند.

    پس از بازگشت دوباره به این فکر کرد که چرا چنین واکنش عاطفی داشت؟ فکر می کرد در کودکی پدر و مادرش اغلب غیبت می کردند و وقتی تنها گریه می کرد هیچکس برای دلداری او نمی آمد. حالا با بچه ای همچین وضعیتی را دید و یکی می خواست از او مراقبت کند، آتشی بی نام در دلش شعله ور شد.

    وقتی او متوجه این موضوع شد، به آرامی می‌تواند تغییراتی را انجام دهد. ما نمی‌دانیم چه تعداد از این نوع تجربیات در زندگی ما وجود دارد. اگر بتوانیم ذره ذره از طریق دفتر خاطرات احساسی‌مان شروع کنیم، می‌تواند به ما کمک کند تا درباره خودمان فکر کنیم.

    یک تجربه جدید ایجاد کنید

    نکته بسیار مهم دیگر این است که در فرآیند روان درمانی خود توانبخشی باید تجربیات عاطفی جدید و خوبی داشته باشیم.اگرچه آسیب هایی که در گذشته متحمل شده اند آسیب دیده اند، اما نباید تجربه های هیجانی جدید و خوب را فراموش کنیم.

    مثلا در یک لیوان آب تمیز یک قطره جوهر هست چیکار کنم نظر من اینه که همیشه آب شیرین اضافه کنیم تا رقیق بشه پس باید به اضافه کردن چند تجربه خوب ادامه بدیم زندگیتون رو نگذارید خیلی یکنواخت باشید، در غیر این صورت اشتیاق زندگی را از دست می دهید.

    شما باید تلاش کنید و یاد بگیرید که تجربه های جدیدی برای خود داشته باشید، حتی اگر بیست یا بیست ساله باشیم، باز هم می توانیم این کار را انجام دهیم، مثلاً می توانید گل آرایی را یاد بگیرید، استعداد بیاموزید و کارهایی را انجام دهید که تا به حال انجام نداده اید. انجام داده اند؛ با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید، به موسیقی دیگری گوش دهید و به کلیسا بروید. کلیسا اغلب دارای گروه های رشد و پازل هایی است. فعالیت جنسی برای رشد ما مفید است.

    همچنین می توانیم با هم تجربیات جدیدی برای خانواده خود داشته باشیم.شاید دفعه بعد که همه خانواده به سفر رفتند، در بهترین و زیباترین هتل اقامت نکنید، بلکه به کمپینگ هم بروید. همچنین زمان رعد و برق شدید را انتخاب کنید، زیرا در این مورد کل خانواده به یکدیگر در طوفان کمک می کنند و یکدیگر را دوست دارند - چنین تجربه ای برای کل خانواده فراموش نشدنی است. اینها همه راه هایی برای افزودن تجربیات خوب جدید هستند.

    تجربیات جدید زندگی را بیاموزید

    اولین قدم شفای معنوی در قسمت قبل ذکر شد، همچنین بیداری عقلانی، بررسی مجدد اتفاقات گذشته و درک این جنبه است، اگر در دوره های زیادی شرکت کرده باشید و کتاب های زیادی خریداری کرده باشید، وجود نخواهد داشت. هر تغییر عمده ای در رفتار باشد.

    مثل این است که ما نقشه اسرائیل را خریده ایم و می خواهیم از آن دیدن کنیم، اما مردم باید شخصاً به اسرائیل بروند تا بدانند اسرائیل چیست، بنابراین، مرحله ای که در روانشناسی تاکید می شود، یادگیری تجربی است.

    گذشته را تحلیل کنید

    اگر می خواهید با تجربیات شخصی به تاریخچه خانوادگی گذشته برگردید، ابتدا می توانید یک کار را انجام دهید، آنالیز خط زندگی، که خط زندگی یا تجزیه و تحلیل تاریخچه زندگی است. خط افقی. سمت چپ سطر ○ سال است، سمت راست سطر سن کنونی، بالای سطر خاطرات شاد و مفرح و پایین سطر نوشته سابقه جراحات وارده در گذشته رنج می بردند

    مثلا وقتی چهار ساله بودی خانواده ات برای بازی به دریاچه سان ماه می رفتند و تو در ماشین حرف می زدی و می خندیدی، این تجربه خوب را در مورد چهار نوشتی. یا وقتی هفت ساله بودی ریاضی را خوب یاد نگرفتی. تجربیات منفی را می توان زیر هفت نوشت. شاید وقتی هشت ساله بودم والدینم سگ سفید مورد علاقه ام را به کسی دادند و گفتند سگ سفید بدشانس است. صحنه ای را به یاد می آورم که سگ سفید را بردند و چشمانم پر از اشک بود اگر تمام شب نمی توانی بخوابی می توانی زیر هشت بنویسی.

    وقتی ده سالم بود پدرم ممکن بود یک طبل به من بدهد. من هرگز در زندگی ام اینقدر خوشحال نبودم. من در بیست سالگی با پدرم صحبت کردم، اما پدرم آن را درست کرد. قبل از اینکه بیست ساله بودم از خانه بیرون بروم، پدرم گفت که به من خیلی افتخار می کند و او اولین نفر است. شیا به من تشویق مثبت داد. وقتی پدربزرگم در شصت سالگی فوت کرد، برای اولین بار دیدم که پدرم اشک می ریزد... شما می توانید این جور چیزها را به صورت انفرادی ضبط کنید و البته تجربه های دردناک یا شادی آورتر از این ها خواهید داشت.

    مثلا در یکی از موارد من پدر و مادرش از بچگی رابطه بدی با هم داشتند و پدرش اغلب در خانه نبود، یک روز که به خانه آمد مادرش و مرد دیگری را در رختخواب دید. او در قلب کودک شوکه شد. مادرش به او گفت: «هرگز نباید این موضوع را به بابا بگویی.» تصور کن، در چنین قلب جوانی. او باید چنین راز بزرگی داشته باشد، آسیب های زیادی به این زندگی وارد می کند.

    آدم قابل اطمینان

    با نگاهی به چنین تجربیاتی، بهتر است افرادی به اصطلاح "ایمن" را در کنار خود داشته باشید، او می تواند بهترین دوست شما باشد تا زمانی که بتوانید خودتان در مقابل او باشید.

    گاهی اوقات نزدیک ترین فرد به ما لزوماً یک فرد قابل اعتماد نیست. مثلاً وقتی با دختری قرار می گیرید که والدینتان به او اعتراض دارند. اگر با دختری دعوا می کنید، ممکن است والدینتان از فرصت استفاده کنند و به شما بگویند که دوست دختر شما نیست، بنابراین نمی توانید با والدین خود صحبت کنید، بنابراین والدین در این مورد افراد قابل اعتمادی نیستند.

    زندگی ما اغلب مملو از افرادی است که انگیزه های خوبی برای ما دارند، اما وقتی در قلبمان این کلمات را به آنها می گوییم، ما را مورد انتقاد قرار می دهند و به اشکال مختلف ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهند. در هواپیما از بوستون به لس آنجلس بنشینند و وقتی از هواپیما خارج می شوند احساس خوشحالی می کنند زیرا همه می دانند که دیگر هیچ کس کسی را نخواهد دید.

    یافتن چنین اشیایی در زندگی ما آسان نیست، اما اگر چشمانمان را باز کنیم و مشاهده کنیم، در واقع می‌توانیم افرادی را پیدا کنیم که به ما در حفظ اسرار کمک کنند. کمک به مردم برای حفظ اسرار بسیار مهم است. به همین دلیل، وقتی صحبت کنید تا مهربان باشید، بیشتر قاضی ها و کمتر بشنوید، و افراد امن بیشتری داشته باشید تا مردم شفا پیدا کنند.
    مرکز روانشناسی تلاس

    کمک متخصص

    به این ترتیب، در فرآیند کاوش معنوی، هر کسی می‌تواند شفا یابد. وقتی با این چیزهای دردناک مواجه می‌شویم، باید به عقب برگردیم و آن‌ها را از چشم بزرگ‌سالان خود که بزرگ‌تر، وسیع‌تر و بالغ‌تر هستند، بررسی کنیم. می توانید ببینید که جادوی تخریب در گذشته ناپدید شده یا کاهش می یابد.

    درست مثل زمانی که همسرم به خانه پدر و مادرش برگشت، رودخانه بزرگ در چشمان کودک یک گودال کوچک بود، مگر اینکه برگردد و آن را بررسی کند، همیشه یک رودخانه بزرگ در قلب او وجود دارد، هنوز هم یکی است. چیز خوبی است. اگر چیز بدی است، چیز دردناکی است، نمی‌توان در کودکی با آن کنار آمد، حالا بزرگسالی که سال‌ها درس می‌خواند، عقل رشد و دید جدید دارد و بررسی می‌شود، راحت‌تر می‌شود. گذشته را خنثی کنید درد دارد

    در خوددرمانی در این زمینه، باید بسیار مراقب باشیم که با افراد بی تجربه ملاقات نکنیم. اصل من این است که در گذشته این موارد را بررسی کنم: اگر فقط یک ناراحتی کوچک است، می توانید خودتان این کار را انجام دهید، اما اگر این کار را انجام دهید. یک تخلف بزرگ، مانند تجاوز جنسی، بهتر است یک فرد آموزش دیده حرفه ای پیدا کنید، اگر این کشیش است که آموزش حرفه ای دارد، آموزش نیز خوب است.

    مهمتر از همه، یک فرد حرفه ای آموزش دیده نه تنها می تواند محرمانه بماند، بلکه روند آسیب روانی و بهبودی را می شناسد، آنها می دانند که در زمان مناسبی که افراد از آسیب های خاص رنج می برند و تجربه مشابه آنها است، کمک کند. در فرآیند مشاوره مسیحی ما اغلب باید به نیروی روح القدس برای کمک به ما تکیه کنیم.

    آموزش روانشناسی

    برای مردم چین، مشاوره روانشناسی یک تصور غلط است که یک مشکل روانی است.به یاد داشته باشید که مهمترین چیز در زندگی خانواده و ازدواج است. به طور کلی دوره های تعمیر خودرو و دوره های علوم و مهندسی وجود دارد. آموزش هم باید انجام بدیم. همه باید قبل از اینکه پدر و مادر خوبی شوند چیزی یاد بگیرند. فرزندان.

    روان درمانی یک آموزش فردی است که به فرد می آموزد خود را درک کند، عواطف خود را درک کند و احساسات دیگران را درک کند.آموزش مهم دیگر برای روان درمانگران این است که به ما اطلاع دهند که هرکسی روش های مختلفی برای مقابله با آسیب های گذشته دارد. مثلاً برخی برای محافظت از خود از روش های نفرین استفاده می کنند و برخی برای محافظت از خود دیگران را نفرین می کنند. . وقتی صحبت از دیگران به میان می‌آید، همیشه مطیع او هستند یا از او دوری می‌کنند.

    هنگامی که چنین فردی با روان درمانگر روبرو می شود، اگر درمانگر آموزش های قابل توجهی دیده باشد، مهارت های روانشناختی یا تجهیزات ضد ویروسی خوبی خواهد داشت. چه زمانی می توان فردی را شفا داد؟ زمانی است که احساسات، ترس ها یا شادی های طرف مقابل به درستی درک شود. و آنها می توانند در این لحظه مقداری شفا را تجربه کنند.

    ظرف فکر

    اما این کسی که تمام روز به دیگران فحش می دهد و فشار می آورد تا هزاران مایل دورتر دیگران را طرد کنند، اگر با آن حرکت موفق شد، دیگر مجبور نیست تغییر کند، همیشه از همان حرکت برای دفاع از خود استفاده کن. من یک بیمار دارم که به من گفت اولین بار، "دکتر هوانگ، من XNUMX درمانگر را دیده ام، و شما بدترین درمانگران XNUMX هستید."

    اگر از شنیدن این عبارت عصبانی شوم یا به او بگویم: "در غیر این صورت می بینم که بیماران دیگر میزان درمان بالایی دارند و عملکرد خوبی دارند." اگر او از همان ابتدا مقاومت من در برابر رابطه جنسی را افزایش داد، آیا در دام او افتاده ام. در موقعیت، نه تنها فرصتی برای کمک به او نداشتم، بلکه هیچ تفاوتی با مردم عادی نداشتم.

    من باید رگ قلب خوبی داشته باشم تا او این درد را از من دور کند و نگذاشتم مثل مردم عادی مرا از خود دور کند یا با فحش دادن به او پاسخ دهد. یک حرفه ای در این زمینه مزایایی را ارائه می دهد.

    پشتیبانی بورسیه

    در بسیاری از موارد، مردم نیاز دارند که بتوانند مشکلات قلبی خود را به هم مرتبط کنند. در واقع، در حین صحبت کردن، افکار خود را سازماندهی می کنید، اما سازماندهی قلب خود دشوار است. اگر کسی صدای شما را بشنود، این راه خوبی است. همچنین می توانید آن را یادداشت کنید، اما بهتر است یک فرد قابل اعتماد داشته باشید که به شما گوش دهد.

    بدون مشاور، نزدیکانی که ما را دوست دارند و به ما اهمیت می دهند می توانند تا حدودی به ما کمک کنند. من می دانستم که یک گروه رشد در کلیسا وجود دارد. در ابتدا، در جماعت، خواهران به تبادل نظر می پرداختند و برادران در مورد بازی با توپ و موضوعات دیگر صحبت می کردند. برخی از مردم حاضر بودند ریسک کنند و در مورد مشکلاتی که در دل خود دارند صحبت کنند. افراد کناری هم حاضر به تماشا بودند. برای به اشتراک گذاشتن درگیر شوید. گاهی اوقات آنها برای درخواست مشاوره و انجام تست های روانشناسی که به آنها کمک می کند مشکلات خود را هماهنگ کرده و مسائل عمیق تر بین زن و شوهر را بررسی کنند، پول خرج می کنند.

    این افراد بزرگ شده اند و به زندگی زناشویی خود رسیدگی می کنند و یکدیگر را تشویق می کنند تا به زندگی زناشویی خود معنا ببخشند و از زن و شوهر می خواهند که تکالیف خود را انجام دهند و هر هفته با هم گفتگو کنند. شما نمی توانید انتقاد کنید و فقط تعریف کنید. همچنین راه خوبی برای تشویق همه به استقامت پیدا خواهید کرد. به تدریج، هر یک از زوج ها برای خوشبختی خانوادگی تلاش می کنند. بنابراین، مشاوره حرفه ای اجباری نیست.

    برو به تجربه
    مرکز روانشناسی تلاس

    اگر بخواهیم به گذشته نگاهی بیندازیم، اولین قدم این است که به طور منطقی بفهمیم چه اتفاقی افتاده است، گویی در حال سفر به نقشه هستیم. اما واضح دیدن نقشه مهم ترین گام نیست، مهم ترین قدم، بلکه مرحله دوم است، تجربه تجربه شده از دیدگاه بزرگسالان، بازگشت به نقاط دردناک گذشته با کمک مشاوره حرفه ای، بازاندیشی و جایگزینی رفتارهای قبلی با رفتارهای جدید و روش های خوب برای جایگزینی.

    به عنوان مثال، شما می دانید که از زمان جوانی توسط والدینتان در یک اتاق تاریک رها شده اید، بنابراین کاملاً از تاریکی می ترسید. اکنون می توانید یک چراغ روشن کنید تا شب بخوابید و یاد بگیرید که از خود مراقبت کنید. این احساس را دارید که از کودکی عشق زیادی دریافت نکرده اید. اکنون می توانید یاد بگیرید که به کلیسا بروید و از خدا محبت بیشتری دریافت کنید و کمی توانایی بیشتری در دوست داشتن دیگران به دست خواهید آورد.

    اگر به دیگران عشق بورزید و به دیگران هدیه بدهید، سود زیادی نصیبتان می شود، این کار تجربه های جدید را جایگزین تجربه قبلی می کند، حتی می توانید بدون خرج کردن به فروشگاه حیوانات خانگی بروید، زیباترین سگ را انتخاب کنید، آن را به خوبی لمس کنید و عشق بورزید. آی تی. به این ترتیب سگ دوست خواهد داشت و شما نیز دوست خواهید داشت. روش های مختلفی برای یادگیری از طریق خلاقیت وجود دارد.

    خودت را بشناس

    شما باید کلیدهای احساسات خود را بشناسید، مثلاً وقتی شوهر به خانه می رود، راحت ترین زمان برای زن و شوهر بحث است، زیرا وقتی شوهر مرخصی است، نیاز به استراحت روانی دارد، اما زن شوهر را می بیند. نه تمام روز معمولاً در این زمان لازم است با شوهر صحبت شود.

    ما می‌توانیم وضعیت عملیات ناخودآگاه را یاد بگیریم و وقتی به خانه می‌رسیم، حالت مشاجره ناخودآگاه را به حالت هوشیاری تبدیل کنیم. بعد از اینکه شوهر نیازهای روانی خودش و نیازهای همسرش را فهمید، می‌تواند آن را به زبان گفتاری تلفظ کند و به همسرش بگوید: "خانم، می‌دانم که الان باید صحبت کنیم، اما می‌توانید 200 دقیقه سکوت کنید و با هم صحبت کنیم. بعد."

    بیاموزید که نیازهای روانی خود را بیان کنید، یعنی به طور معقول آنها را مطالبه کنید، نه اینکه آنها را مجبور کنید. بسیاری از مشکلات صمیمیت در این امر نهفته است.

    اگر در گذشته صدمات عمیقی داشته‌اید، ممکن است به مشاوره حرفه‌ای نیاز داشته باشید. توصیه می‌کنم به یک مشاور وفادار و آموزش دیده مراجعه کنید تا در این سفر دشوار به شما کمک کند.

    مشخصات اساتید:
    مشاوره کودک

    Weiren Huang یک روانشناس بالینی مشهور بین المللی است، در دانشکده پزشکی دانشگاه نورث وسترن تدریس می کند و به عنوان "دکتر عشق" شناخته می شود. در اکتبر 2004 از او به عنوان سخنران اصلی در سمینار جهانی سازمان ملل متحد در مورد خانواده دعوت شد و در می 2002 از سوی دولت ایالات متحده برای دیدار با پرزیدنت بوش به کاخ سفید دعوت شد. Huang در http://blog.sina.com.cn/doctoroflove مقالات آموزش روانشناسی ازدواج بیش از 3,000,000 بار مشاهده شده است. هوآنگ توسط دولت های چین، سنگاپور و مالزی دعوت شده است تا برای او ازدواج، خانواده و روانشناس تربیت کند.او مدرس بین المللی انجمن آمریکایی برای عشق به خانواده (تمرکز بر خانواده)، انجمن پیام رسان، مرکز ارتباطات فوک تایوان، مشاور انجمن عشق واقعی و برگزارکننده AACC، رهبر مسیر چند فرهنگی انجمن مشاوره روان‌شناختی مسیحی آمریکا (AACC Multicultural Track Leader) در سپتامبر 2013 در نهم، جایزه مشارکت ویژه AACC را برای مشاوره چند فرهنگی برنده شد و به عنوان مشاور چندفرهنگی انتخاب شد. انجمن روانشناسی شانگهای. نویسندگان "هنوز یک آسمان آبی بیرون از پنجره وجود دارد"، "عشق قدردانی از یکدیگر است" و "راز زندگی در عشق".

تاپیک های مشابه

  1. مبتدی: اموزش ساخت قالب فارسی و ریسپانسیو وردپرسی رو کسی داره ؟
    نوشته شده توسط mohammadreza65 در بخش PHP
    پاسخ: 4
    آخرین پست: چهارشنبه 26 آبان 1400, 10:55 صبح
  2. پاسخ: 0
    آخرین پست: چهارشنبه 30 بهمن 1392, 09:31 صبح
  3. سورس فارسی نویس، نوشتن فارسی در برنامه هایی که زبان فارسی رو پشتیبانی نمیکنند
    نوشته شده توسط سید حمید حق پرست در بخش برنامه نویسی در 6 VB
    پاسخ: 6
    آخرین پست: چهارشنبه 02 بهمن 1392, 10:00 صبح
  4. سوالی در مورد متنهای فارسی و ادیت فارسی در گوشیهای که فارسی پشتیبانی نمیکنند
    نوشته شده توسط Mehran_Asghari در بخش Java ME : نگارش میکرو جاوا
    پاسخ: 3
    آخرین پست: شنبه 21 بهمن 1385, 17:37 عصر

قوانین ایجاد تاپیک در تالار

  • شما نمی توانید تاپیک جدید ایجاد کنید
  • شما نمی توانید به تاپیک ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید ضمیمه ارسال کنید
  • شما نمی توانید پاسخ هایتان را ویرایش کنید
  •