جنبش اوپن سورس هم مثل جنبش نرم افزار آزاد یک جنبش هست که البته سالها بعد از و مسلما با الهام از نرم افزار آزاد بوجود آمد.
شاید از ارتباط شرکت Netscape با این قضیه شنیده باشید و اینکه اولین بار با انتشار کد منبع از جانب شرکت Netscape این تعریف بوجود آمد. اونطور که مطالعه کردم و در منابع آمده، این جنبش رو شرکت Netscape ایجاد و تعریف نکرد، بلکه اعلام تصمیم Netscape برای انتشار سورس Netscape Communicator موجب شد تا افرادی برای تعریف این مقولهء جدید گرد هم بیان و اوپن سورس به این شکل پایه گذاری بشه که باعث تشویق و قطعی شدن تصمیم Netscape و تثبیت و معرفی این جنبش و تعریف جدید هم شد.

درواقع اوپن سورس از ابتدا هم تقریبا همون نرم افزار آزاد بود، منتها با یکسری تغییرات و ضمنا ظاهرا ذکر متدهای فنی جدیدی که جزء ابعاد فنی توسعهء نرم افزار هستن بعنوان پایه و هدف خودش که باعث تولید بیشتر و سریعتر نرم افزارهای با کیفیت هست؛ عملا عمدهء تغییر ناسازگار با جنبش نرم افزار آزاد، صرفا کاربرد اصطلاح «اوپن سورس» بجای «نرم افزار آزاد» هست.
درواقع بنیانگذاران اوپن سورس ادعا میکردن که بعلت مبهم و چند معنی بودن کلمهء Free در زبان انگلیسی و مناسب نبودن برای کاربرد شرکتی و تجاری، اونها اصطلاح اوپن سورس رو بجاش میذارن.
اما خب چیز دیگری که میبینیم اینه که در این میان اشاره به فلسفهء نرم افزار آزاد هم چه از عنوان و چه از محتوا، تقریبا حذف شده.
از سوی دیگر منتقدان از اصطلاح اوپن سورس هم ایراد میگیرن که خودش هم دارای ابهام هست و میشه مثلا به نرم افزاری که فقط سورس اون در دسترس هست اما اختیارات دیگری رو به دیگران نمیده هم اوپن سورس گفت. البته این انتقاد بیراه هم نیست و عملا چنین کاربردهایی اتفاق افتادن، اما عموما سعی شده و عموم هم فشار آوردن تا از این کاربرد جلوگیری کنن و بنابراین اصطلاحات دیگری برای این قبیل نرم افزارها که آزاد و اوپن سورس نیستن اما سورس اونها در دسترس هست ایجاد شده که بیشتر کاربرد دارن.

اوپن سورسی ها میگن روش توسعهء اوپن سورس از نظر فنی برتر هست و مردم خودشون متوجه مزیت این روش میشن.
اما نرم افزار آزاد میگه باید به لفظ آزادی اشاره کنیم و اول مردم باید از فلسفهء ما و از آزادی و مزایا و ضرورتهای اخلاقی نرم افزار آزاد برای جامعه بدونن. یعنی حتی اگر نرم افزار آزاد از نظر فنی و تجاری هیچ مزیتی نداشته باشه (و حتی پایینتر باشه) صرف این آزادی برای سلامت اخلاقی جامعه مهم و ضروری هست و ما اساس رو بر بعد اخلاقی-اجتماعی و فلسفی قضیه میدونیم.

میشه استنباط کرد که اوپن سورس کاری به فلسفهء نرم افزار آزاد که یک چیزی اخلاقی-اجتماعی هست نداره و در دسترس بودن سورس و امکان تغییر و کپی کردن رو بصورت یک روش و برای هدف فنی درنظر میگیره و چون از بکار بردن لفظ آزادی و اشاره به فلسفهء اخلاقی-اجتماعی اون که ابعاد سیاسی پیدا میکنه اجتناب کرده، یکسری افراد ترجیح میدن از این اصطلاح و تعریف بجای نرم افزار آزاد استفاده کنن.
این افراد حالا یا نمیخوان وارد سیاست و فلسفه های اخلاقی بشن و یا خودشون اهل صنعت و تجارت هایی هستن که ترجیح میدن اسم آزادی و عدم انحصار رو واردش نکنن و برای فلسفهء آزادی در این زمینه مرج و معرف نبوده باشن.
حالا این افراد با وجود اهل تجارت و صنعت بودن یا خودشون به این روش علاقه دارن یا از سر اجبار و هماهنگی با نیازها و آینده نگری و نیز مزایا، در پروژه های نرم افزار آزاد/اوپن سورس همکاری میکنن.
البته ظاهرا یکی از دلایل این اکراه همون ابهام کلمهء Free در زبان انگلیسی هم هست. چون Free به معنای «مجانی» و یا «غیرقابل فروش» هم میتونه باشه و در ضمن بخاطر اینکه اکثر نرم افزارهای آزاد در عمل مجانی هم هستن این ابهام در فکر مردم تشدید میشه که منظور از Free مجانی هست یا اینکه Free Software حتما مجانی هم هست. این ابهام مسلما در ذهن تجارت مردانی هم که زیاد تخصص و اطلاعی از این مقوله ها ندارن ایجاد میشه و برای سرمایه گذری و شروع کار و پاسخگویی به مخالفان این سرمایه گذاریها مشکل ساز هست.
خب اوپن سورس هم ادعا میکنه که یک دلیل اصلی اون همین ابهام و تطابق بیشتر با محیط شرکتی و تجارت بوده. اما بهرحال ما میبینیم که بخش فلسفی هم در این میان تقریبا بکلی ناپدید شده و اوپن سورس تقریبا هیچ شناختی از پایهء اخلاقی و اجتماعی و انسانی ای که نرم افزار آزاد داشت ارایه نمیده.

البته اینم بگم که انبوهی از افراد مستقل و داوطلب در اوپن سورس فعالیت میکنن که عملا مشکل خاصی با نرم افزار آزاد ندارن و شاید بعضی حتی متوجه تفاوت های ظریف اینها نباشن.
این افراد و نرم افزار آزادیها در 99 درصد موارد با هم اختلاف عملی ندارن و از نظر عملی در یک جبهه فعالیت میکنن و دستاوردهای اونها در کنار هم و بصورت یکی شده بکار گرفته میشن (ریچارد استالمن هم به این قضیه صریحا اشاره کرده). یعنی با دستاوردهای اوپن سورس هم، عملا نرم افزار آزاد تقویت میشه، اما از پشتیبانی فلسفی بی بهره هست و به گسترش فلسفهء نرم افزار آزاد و آگاهی عمومی کمکی نمیشه. عملا حضور افرادی معتقد به هر جنبش در پروژه های مشترک کاملا عادی هست.
خوبه بدونید که GPL بعنوان مجوز رسمی نرم افزار آزاد که مجوزی دارای بیشترین کاربرد در نرم افزار آزاد هست، در خیلی از پروژه های اوپن سورس هم بعنوان مجوز بکار میره. یعنی نه تنها با تعریف اوپن سورس سازگار هست بلکه یک مجوز اصلی و مهم برای اوپن سورس هم هست (البته اینکه درصد آمارش دقیقا چقدر هست نمیدونم، اما چیزی که شخصا تاحالا دیدم این بوده که کاربرد خیلی زیادی داره و عملا تفاوت میان نرم افزار آزاد و اوپن سورس رو نمیبینی).

در مقالهء ویکی پدیا تعریف رسمی یک مجوز اوپن سورس، یعنی اختیاراتی که هر مجوز اوپن سورس باید بده، آمده. وقتی میخونی میبینی تقریبا همون شرایط نرم افزار آزاده، اما جمله بندی فرق داره و ظرایف زبان قانونی در عمل میتونن گاهی اختلافهایی رو ایجاد کنن.
ضمنا در همون مقاله یک توضیح کوتاهی که بنیاد نرم افزار آزاد درمورد اوپن سورس داده آمده که من ترجمهء اون رو میذارم:
اصطلاح نرم افزار «اوپن سورس» بوسیلهء بعضی از افراد کم و بیش به معنای مقولهء یکسانی همانند نرم افزار آزاد استفاده میشود. آن دقیقا یک نوع از نرم افزار نیست: آنها بعضی مجوزهایی را قبول میکنند که ما بیش از حد محدودکننده میبینیم، و مجوزهای نرم افزار آزادی وجود دارند که آنها قبول نکرده اند. هرچند، اختلاف ها در بسط مقوله کوچک هستند: تقریبا تمام نرم افزار آزاد اوپن سورس است، و تقریبا تمام نرم افزار اوپن سورس آزاد است.

یکی از مشهورترین بنیانگذاران و تئوریسین های اوپن سورس جناب آقای Eric S. Raymond هست که اولین بار در کتاب «کلیسای جامع و بازار» به برتری های فنی روشهای اشتراکی و عمومی و باز توسعهء نرم افزار آزاد/اوپن سورس اشاره کرد.
اگر بخوایم طرفداران این جنبش رو بیشتر معرفی کنیم باید تعداد دیگری افراد سرشناس مثل لینوس توروالدز (مخترع هستهء لینوکس) و خالقان زبانهای برنامه نویسی پرل و پایتون رو بعنوان نمونه بیاوریم. چند متخصص دیگر در جلسهء تعریف اوپن سورس همراه Eric S. Raymond شرکت داشتن که باید متخصصان برجسته و شناخته شده ای باشن. اما بطور کلی ظاهرا اوپن سورس درحال حاضر رهبریت منفرد و تمرکزی نداره و کسی چنین ادعایی نمیکنه که تنها رهبر و پایه گذار این جنبش هست.

بنظرم دیدگاه و هدف و علت پایه گذاری اوپن سورس توسط Eric S. Raymond با جمله ای که در اینمورد گفته بهتر روشن میشه:
If you want to change the world, you have to co-opt the people who write the big checks
ترجمه: اگر میخواهید جهان را تغییر دهید، مجبورید تا افرادی را که چکهای بزرگ را مینویسند نیز ترجیح دهید.
البته میشه بصورت دیگری که شاید متعادل تر و دقیقتر باشه هم ترجمه کرد:
اگر میخواهید جهان را تغییر دهید، باید افرادی را که چکهای بزرگ را مینویسند نیز بعنوان عضو گروه انتخاب کنید.

منابع:
http://en.wikipedia.org/wiki/Open_source_definition
http://en.wikipedia.org/wiki/Open_source_software
http://en.wikipedia.org/wiki/Open_source_movement
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Cat...and_the_Bazaar