با اینکه حجمش زیاد بود اما عالی بود.
بنده هم همیشه به خیلی از این مواردی که شما فرمودید فکر میکردم و یجورایی دوست داشتم بیان کنم/بیان بشه.
و از دستمزدهای کمی هم که بعضی برنامه نویسان میگیرن یا بهشون میدن واقعا تعجب میکردم.
بعضی از این شرکتیها که هیچی اصلا. یه حقوق های مسخره ای میدن اصلا. البته شاید اون برنامه نویسها هم چیزی بارشون نیست و کارشون کیفیت و بازدهی خوبی نداره.
راستی به مورد یادگیری سخت و طولانی ای که برنامه نویسی نیاز داره اشاره نکردید بنظرم (یا شاید بقدر کافی/واضح اشاره نکردید). خصوصا دوران یادگیری پیشاپیش که داره (وگرنه در جریان کار هم یادگیری هست).
من خودم شاید 8 سال باشه مدام دارم مطالعه میکنم و یاد میگیرم تا یک پایهء تاحد ممکن بی نقص و قوی رو برای برنامه نویسی ایجاد کنم. اینقدر که هنوز وقت نکردم روی یکسری چیزهای سطح بالاترش مثل شیء گرایی و الگوهای طراحی مثل MVC یادگیری و تجربهء عملی خاصی داشته باشم.
تازه یکسری از همون چیزها که یاد گرفتم با سرعت زیادی دارن قدیمی و از رده خارج میشن (بعضیا شدن) و چیزهای جدیدی هم میاد که آدم باید یاد بگیره.
خب پاسخ این یادگیری حجیم و سنگین و این همه صرف وقت و انرژی و عمر رفته رو کی میده؟
آیا حق نداریم برای یک ساعت کار پول بیشتری بگیریم؟
بیل که نمیزنیم آخه که ساعتی بخواد حساب بشه.
واسه بیل زدن و عملگی مگه چقدر آموزش میخواد؟!
به حجم کد هم نیست.
یک چیزی ممکنه 100 خط کد داشته باشه، ولی اون طرفی که الگوریتمش رو درآورده، تقریبا نابغه بوده! از هر 50 نفر شاید یک نفر بتونه بعضی از الگوریتم ها رو طراحی کنه یا حتی بفهمه!
بقول بعضیا، برنامه نویس کدنویس نیست.
برنامه نویس پول دانش عظیم، مغز قوی، و نبوغش رو میگیره.
خدایی من خودم بعضی وقتا میخوام روی یک چیزی شروع به کار کنم قبلش خیلی بی میل هستم، فقط بخاطر اینکه میدونم چقدر باید تمرکز کنم و چقدر به مغزم فشار بیارم و چقدر مسائل حجیم و پیچیده ای رو مرور و تحلیل و یادآوری کنم.
اون چیزی که توی مغز یک برنامه نویس واقعی میگذره رو دیگران نمیبینن، اما چیز واقعا بزرگیه.
تازه آدم هرچی علم و قدرت ذهنش بیشتر باشه چیزهای بیشتری به ذهنش میاد و همزمان میبینی داره ده ها مسئله و روش رو توی ذهنش برای یک کار به ظاهر معمولی مرور میکنه. مثلا من چون در زمینهء امنیت و رمزنگاری مطالعات گسترده ای داشتم و در این زمینه دانش و بینش خوبی دارم، گاهی چیزهای به ظاهر ساده که دیگران سریع چند خط کد براش مینویسن و تمومش میکنن میره، واسه من میشه یه مسئلهء حجیم و پیچیده و ظریفی که فقط تصمیم گرفتن درمورد اینکه واقعا چه سطحی از امنیت باید درش لحاظ بشه گاهی خودش کلی فشار میاره بهم و زمان قابل توجهی درحال دست کشیدن از کدنویسی و فکر کردن روی اون هستم.