نقل قول نوشته شده توسط earse+erse مشاهده تاپیک
سلام به همه
من همه ی پست هارو نخوندم( 4 صفحه اول و پست آخر)
__________________________________________________ _________

من اول دبیرستانم و تا قبل از خوندن این تاپیک شدیدا می خواستم برنامه نویس بشم.چرا؟ چون اون لذت لحظه ی اجرای برنامه خودم رو و تموم کردن پروژه رو با تمام وجودم احساس کردم؛ چون شدیدا از برنامه نویسی لذت می برم.
اما . . .
بعد از تموم کردن این تاپیک به قول دوستمون شدم این جوری: و اینجوری

من به همسن های خودم و اونایی که می خوان برنامه نویس بشن پیشنهاد می کنم این تاپیک رو نخونن.

چرا انقدر آدم ها رو بی روحیه می کنین؟ چرا انقدر انرژی منفی؟

سوال من اینه:
انقدر وضع برنامه نویسی بده؟ رودروایسی نداشته باشین... اساتید اینجوریه؟ اگه اینجوریه بگین ما به فکر یه رشته دیگه باشیم؟
خواهش میکنم بدون رودروایسی صحبت کنین.

اگه وضع برنامه نویسی انقدر بده که باید به عنوان شغل حاشیه ایی باشه چرا میگن بهترین و پردرامد ترین شغل جهان برنامه نویسیه؟ چرا هر روز میشنویم فلان نرم افزار به فلان موسسه و سازمان با قیمت Xرقمی فروخته شد؟

خواهش می کنم من رو توجیه کنین. خواهشا"

امیدوارم به کسی توهین نکرده باشم.
باتشکر
دوست عزیز مسأله به این سادگی‌ها هم نیست که بگیم یک کار پتانسیل داره و یک کار نداره.

همه‌ی کارها و شغل‌ها پتانسیل خیلی بالایی دارند، به شرطی که پشتکار، اعتماد به نفس و جاه‌طلبی داشته باشید و انرژی منفی اطرافیان و جامعه رو نادیده بگیرید.

جمله‌ی بالا استثنا نداره! یعنی توی همه‌ی شغل‌ها کمابیش برقراره، برنامه‌نویسی و غیربرنامه‌نویسی نداره. از طرف دیگه اگر ناامید باشید یا با کار کم انتظار معجزه و یک‌شبه موفق شدن داشته باشید، معلومه که به جایی نمی‌رسید.

مطمئن باشید که کار نشد ندارد، با پشتکار، اعتماد به نفس، به کار گفتن قوه‌ی خلاقیت، ناامید نشدن از شکست‌ها و به خصوص نادیده گرفتن و خندیدن به انرژی منفی اطرافیان و جامعه، به همه جا می‌رسید. به هر کاری که علاقه دارید با جدیت بپردازید و از حالا نگران آینده‌ی مالی نباشید، مطمئن باشید با رعایت شرایط فوق، موفقیت مالی و موقعیت اجتماعی خودش به سراغتان می‌آید. خیالتان تخت. من به عنوان یک برنامه‌نویس و مهندس نرم‌افزار ساکن ایران شخصاً به این نتیجه رسیدم! البته پشتکار خستگی‌ناپذیر را فراموش نکنید.

چیزی که خیلی مهم است این است که شما از حالا با خیلی از بزرگ‌ترها یا هم‌سن‌وسال‌هایتان مواجه می‌شوید که به شما مشاوره و راهنمایی برای انتخاب آینده‌تان می‌دهند. توصیه‌ی من این است که به همه‌ی آن‌هایی که انرژی منفی می‌دهند بی‌اعتنایی کنید و در دلتان به آن‌ها بخندید! خیلی از ایرانی‌ها عادت دارند که برای این که خودشان را خیلی عمیق و متفکر نشان بدهند، مرتب با بدبینی صحبت کنند و انرژی منفی و ناامیدی به بقیه بدهند، چون می‌ترسند اگر مثبت صحبت کنند بقیه مسخره‌شان کنند یا طرف (به خاطر عدم پشتکار و عدم خلاقیت) موفق نشود و بعد ایراد بگیرد که چرا به من امید الکی دادی. این را کلاً گفتم که حواستان باشد و با یک تاپیک در یک فوروم سریع ناامید نشوید، این غرزدن‌ها عادیه! من یکی که عادت کردم نادیده بگیرمشون. البته این به معنی این نیست که انتقادها یا نکات واقعی رو نادیده بگیرم، ولی از اون‌ها برای اصلاح جهتم استفاده می‌کنم نه این که ناامید بشوم و روحیه‌ام را خراب کنم.

در ضمن بد نیست این صحبت‌های یک برنده‌ی نوبل فیزیک رو که سه سال پیش اومده بود دانشگاه شریف بخوانید:
«زمینه‌ای را برای یادگیری بیشتر انتخاب کنید که واقعاً از انجام آن لذت می‌برید. چون وقتی در آن موقعیت قرار می‌گیرید سخت کار می‌کنید و ساعت‌های زیادی روی آن وقت می‌گذارید و بنابراین نتیجه‌ی خیلی خوبی به دست می‌آورید که باعث بازخورد مثبت برای شما می‌شود. این را به شما اطمینان می‌دهم. همچنین باید بگویم که از تغییر نظرتان نترسید. تعداد خیلی کمی از ما در سنین ۱۹ تا ۲۲ سالگی مطمئن هستند که در شش هفت سال آینده‌شان واقعاً چه کاری می‌توانند بکنند [چه برسد به شما که اول دبیرستان هستید!]. اگر فرصت جدیدی به دست آوردید به سوی آن تغییر جهت دهید. خیلی عاقلانه است که همیشه فکرتان را باز بگذارید و اجازه دهید فرصت‌ها و ایده‌های جدید از راه برسند. از تغییر نظرتان نترسید.»