ضمن سلام

توی پست اولم نوشتم , پست پایانی , ولی اجازه بدید خلف وعده کنم و دوباره یه مطلب بنوسیم

ایده تعریف , شرایط و زمان خاصی داره و در عرصه IT با تمامی موارد دیگه فرق میکنه , در عرصه IT در صورت منقضی شدن یک ایده , تکرار اون نتایج جالبی رو به دنبال نداره ( البته باید خیلی خوش شانس باشید , که نتیجه منفی به بار نداشته باشه )
از قدیمی ترها بپرسید , زمانی شلوار چارلستون ( دم پا گشاد ) مد بود , بعد از گذشت نزدیک به 35 سال دوباره برای مدتی مد شدو اقبال خوبی رو هم برای فروشنده ها به همراه داشت !
شما فکر می کنید اگه الان اولین ویرایش Windows , که در زمان خودش برترین ایده در عرصه کامپیوتر بود رو , برای فروش رایت کنید , چند تا نسخه میتونید بفروشید ( البته من یکیش رو میخرم , فقط جهت تجدید خاطرات خوش اون زمان , که محیطش رو دوباره ببینم و آیا به همون اندازه ای که برای اولین بار دیدمش هیجان زده میشم و یا نه ! )

در خیلی از موارد دیگه ایده چندانی در خصوص ارتقاء نرم افزاری باقی نمونده !

به طور مثال در نرم افزار PhotoShop ما فرض میکنیم قابلیت X وجود داشته و قابلیت Y وجود نداره و در نرم افزار PhotoImpact قابلیت Y وجود داره و قابلیت X وجود نداره , در نسخه های جدیدتر این نرم افزارها اضافه شدن قابلیت Y به PhotoShop و X به PhotoImpact رو نمیشه اسمش رو ایده جدید گذاشت , ایده ها ( یا در اینجا بهتره بگیم , قابلیتها ) وجود دارن , عمده تغییرات نرم افزاری جدید شرکتها , بهبود عملکرد و پاس و پاس کاری قابلیتهای موجود با همدیگه هستش
در اکثر مواقع :

ایده <> قابلیت

ارائه ایده جدید در عرصه IT معمولاً فوق العاده مشکله !
من تصور میکنم بعضی دوستان ایده ای کاری رو با ایده نرم افزاری تلاقی دادن
در شهر X مردم از نرم افزار خرید و فروش استفاده میکنن , شما یه ایده کاری به کار میبرید و میرید اون رو در شهر Y هم عرضه میکنید ( اینو در جواب اون مثال سوپر مارکت عرض کردم )
در اینکه میانگین سنی دوستانی که توی این مبحث شرکت کردن زیر 27-26 ساله شک ندارم و در اینکه خیلی از این دوستان مجرد هستن اصلاً شک ندارم و در این که تعداد خیلی بیشتری از این دوستان درآمدشون مال خودشونه جای هیچ تردیدی برام نیست !
یه سری از این دوستان , مزدوج بشن ( به سلامتی ) بعد تشریف بارن اینجا و مجدداً نظر بدن ( انشائ ا.. تا اون زمان این تاپیک پار بر جا باشه )
از توی کیبورد کامپیوتر , سالی 6 مدل مانتو و 7 مدل کفش , بیرون نمیاد ( علتش اینه که توش جا نمیشه !! )
اگر هم بیرون نیاد , عمراً دیگه پول مهریه ای که به اجرا گذاشته شده در نمیاد ( البته خدا نکنه هیچ وقت به اجرا گذاشته بشه )
بنده نگفتم برنامه نویسی درآمد نداره , توصیه کردم تکیه گاه اصلی آینده شغلیتون نباشه , بقالی باز کنید و لپ تاپتون هم کنارتون باشه , در نبود مشتری , برنامه بنویسید
و یا اینکه برید کارگری , وقتی اومدید خونه , در نبود خانمتون ( نکته اصلی همینه ) یه برنامه بنویسید

چند تا نکته رو در خصوص ایده بگم و اینکه باید چه مشخصه هایی داشته باشه تا بتونه سودهای کلانی که نصیب برخی آدمها کرده , نصیب شما هم بکنه :

زمان اجرای پروژه ( به صورت مخفی و غیر علنی )چه قدر بوده ؟ هر چی بیشتر بوده باشه شما زمان بیشتری برای درو کردن بازار دارید , از زمان عرضه علنی , شمارش معکوس و دقیقه ای حضور رقیبی که شاید از شما بسیار قوی تر باشه شروع میشه .
میزان دشواری اجرای ایده شما چقدره ؟ ایده ساده تر در زمان کمتری شکسته میشه و توسط افراد بیشتری ( رجوع شود به ایده ساندویچ نیم متری )
ایده شما چقدر هزینه بر بوده ؟ ایده ای که هزینه کمتری برده , زودتر کپی برداری میشه چرا که توان مالی افراد بیشتری رو در بر میگیره و در وسع مالی افراد بیشتری قرار داره
ایده جدید شما چقدر مشمول قوانین ریسکه ؟ ایده ای با درصد ریسک بالا , احتمال حضور رقبا رو در مراحل اولیه کاهش میده , اون ایده تا زمان اطمینان از پایین بودن ریسک اون , معمولاً از گزند رقبا به دور میمونه
ایده شما چه وسعتی رو در بر میگیره , آیا منطقه ای هستش و یا به طور مثال جهانی ؟
وسعت جغرافیایی بیشتر , برنامه نویسان بیشتری رو درگیر میکنه و متاسفانه به دلیل مطلبی که در ادامه توضیح داده شده , ایده شما در معرض خطر و کپی برداری سریعتری قرار میگیره . نرم افزاری که کاربردش فقط و فقط در ایرانی , کمتر مورد کپی برداری قرار میگیره , نسبت به نرم افزاری که در تمام دنیا قابلیت استفاده رو داره .
یک واقعیت گریز ناپذیر وجود داره ( حالا کسی میخواد قبول کنه , میخواد قبول نکنه ) مجموع سطح برنامه نویسی در ایران نسبت به کشورهایی مثل چین ( بالاخص ) , کلیه کشورهای بلوک شرق ( که واقعاً قوی هستند ) و برخی کشورهای اروپایی و کشور آمریکا بسیار پایینتره

توضیح : در ایران برنامه نویس نخبه وجود داره و کسی منکر اون نیست ولیکن وجودش به یکی از چند دلیل زیر :
تحصیل کرده خارج از کشور هستند ( پس جدای از ملیت , به نوعی ایرانی محسوب نمیشه چرا که تحت آموزش فرامرزی قرار گرفته , شاید همون فرد اگر در ایران آموزش میدید , بسیار در سطح پایینتری از وضعیت فعلیش قرار داشت , البته به قطع !! )
تحت تعلیم یه تحصیل کرده خارج بودن و حق استاد و شاگردی به درستی و تمام و کمال ادا شده
خود شخص , پشت کار قابل توجهی در خصوص کسب آموزش از راه دور داشته , به طوری که منابع خارجی رو مرتباً رصد میکرده و نه رفرنسهای تاریخ گذشته داخلی ( همین الان توی دانشگاهها چی تدریس میشه )
............
Team Work در اکثریت پروژه های خارجی جا افتاده و ذاتاً نمیتونن به صورت انفرادی کار کنن , اونها به این درک رسیدن که یک دست صدا نداره , ولی متاسفانه اکثراً در ایران فقط داعیه اون رو داریم ( Team Work ما هم معمولاً فقط توی شعار دادنه ! حالا یا توی خیابون و یا توی فضای مجازی موجود )
این مشکل ریشه در ساختار و سبک زندگی ما داره , از بچگی یاد گرفتیم ( جامعه یادمون داده )
آنچه را که برای خود می پسندی , برای دیگران نپسند !

سیزده به در میشه , یه جای باحال پیدا میکنیم , ماشینو یه جوری پارک میکنیم که کسی دیگه نتونه بیاد اونجا و در نزدیک ما باشه , چرا که یاد نگرفتیم با هم حال کنیم
این چیزی بوده که من خلافش رو توی یکی دو سفر به اون ور آب دیدم به دفعات دیدم
اینا مثالهای کوچیکیه و جای مطرح کردنش اینجا نیست , فقط گقتم که Team Work در ایران فقط یه شعاره , همونطوری که یکی از دوستان گفتن , در غالب موارد به ظاهر تیمی ( از سبک و سیاق ایرانیش ) واژه تیم معادل یک نفر خاص هستش , و اگر در یک پروژه تیمی ایرانی !! اون یک نفر بره , اون روز , روزیه که نه تو مانی و نه من ( متاسفانه در برخی موارد اون یه نفر , برنامه نویسه هم نیست !!! رئیس اون مجموع هستش ! که فرق ماشین حساب رو با کامپیوتر نمیدونه و غالباً در حال بازی با Solitare هستش )

مشکلات فروش نرم افزار :

باور کنید فروش لوبیا خیلی ساده هستش , آدم گرسنه خودش میاد و میگه , لوبیا داری ؟
ولی در فروش نرم افزار :
فرض میکنم تازه وارد بازار بشی ( اینها تجربه های قبلی خودمه , یه جا رو تنت خالکوبی کن , به هر حال Tatoo مد شده , اینم یه مدلشه )
میری پیش مشتری ( در فروشهای حضوری ) میشینی کلی در مورد نرم افزارت توضیح میدی ( در واقع باید اول طرف رو تحریک کنی , دراون نیاز ایجاد کنی و بگی که یه چیزی کم داره ! و اول کلی بزنی توی سر روش کار فعلیش , فقط مراقب باشید طرف نزنه توی سرتون و از مغازش نندازه شما رو بیرون ! )
بعد که یه کم ترغیب شد ( پولیتیکشه !! ) , میگه چنده , فرض میکنیم به نصف قیمت پیشنهادی اولیه شما راضی شد !
بعد میپرسه خوب چه کار باید بکنم واونجا میفهمه که باید کامپیوتر داشته باشه !! که باز هم فرض میکنیم داره
حالا میمونه اون بخش اصلی که اونو با یک جوک مثال میزنم :

به یارو میگن کامپیوتر بلدی , میگه آره بلدم !
بهش میگن , خوب حالا کامپیوتر رو روشن کن ببینم !
میگه بلدم , البته نه در این حد !!!!!؟!
.............
بله درست حدس زدید , مهمترین بخش آموزشه , خیالتون تخت , عرق شما بیشتر توی همین مرحله در میاد و لاغیر ! یه خرج جدید هم براتون ایجاد شد , دو تا مام زیر بغل هم به خریدهای ماهانه قبلی خودتون اضافه کنید , میدونید که خیلی از مشتریها از فروشنده ای که بوی خوشی نداشته باشه , خوششون نمیاد .

ولی در مجموع برنامه نویسی کنید ( به صورت جانبی ) , کار خوبیه به دلایل زیر :

ذهنتون فعالتر ازقبل میشه
در حل و تحلیل مشکلات زندگی تاثیر مثبت میذاره
چند ساعتی رو با موجودی ( اجازه بدید به کامپیوتر بگم موجود ) سر میکنید که به دور از غل و غش هستش , فقط صفر و یک رو میفهمه , به دنبال این نیست حالت رو بگیره ( اگه میگیره , حتماً تو حالش رو گرفتی ) , هر چی که تو بگی انجام میده ولی فقط لازمه که بهش به صورت واضح بگی ازش چی میخوای
کم خرجه , غر نمیزنه ( انصافاً مدلهای جدیدش , شما دیگه صدای فنش رو هم نمی شنودید )
در آمد هم داره ولی نه به صورت ثابت , متغیره یه روز کم , یه روز خوب , ولی احتمال اینکه زیاد باشه کمه , ولی کمک خرج خیلی خوبیه ( هزینه دو تا مانتو و 3 جفت کفش و یک سفر زیارتی به عتبات عالیات خوش آب و هوای شمال رو میده ! )
ولی مضراتی هم داره :
مدیریت زمان رو در نظر داشته باشید , متاسفانه ( خودم رو عرض میکنم ) بسیاری مواقع گذر زمان رو پشت کامپیوتر احساس نمیکنم که همین امر ممکنه , حواشی ناخواسته ای رو ایجاد کنه که خصوصاً برای افراد متاهل مشکل ساز میشه , در بسیاری مواقع تا حل کامل یک مشکل از پشت کامپیوتر بلد نمیشم
در حاشیه همین مطلب :
اگه متاهل هستید , اول ظرفها رو بشورید , بعد از کسب اجازه , برید پشت کامپیوترو هر وقت هم احضار شدید حتی اگه در حال اجرای بزرگترین ایده قرن هم بودید , کامپیوتر رو بدون ذخیره کردن پروژه از برق بکشید ( عدم از دست ندادن زمان ناشی از ذخیره شدن ) و برای خدمت گذاری به صورت پشتک وار به سمت عیال برید ( خانمها معمولاً این نوع حرکات رو دوست دارن !! )
متاسفانه , برنامه نویسی حرفه ای ( فول تایم ) روی اخلاقیات شما , به مرور زمان تاثیر منفی میذاره ( رجوع شود به موضع غل و غش )

خداییش Ali_Mor خوب گفته که :
بعد از حدود 8 سال، هنوز هم وقتی برنامه ای که نوشتم - اجرا میشه - ذوق می کنم. این یعنی زندگی...
خداییش , اگه دور و بر خودمون رو هم نگاه کنیم خوب جمله هایی پیدا میشه .

امیدوارم تونسته باشم یه مقدار کاملتر از دفعه قبل توضیح داده باشم

و امیدوارم مدیر بخش بپذیرند که در برخی مواقع ارائه مثالهایی خارج از محیط برنامه نویسی , بر روی دریافت بهتر موضوع تاثیر مثبت میذاره , والزاماً این نوع مثال زنی به جهت ایجاد انحراف بحث نیست

به هر حال در صورتی که انحرافی از قوانین وجود داره , بفرمایید تا صلاح کنم .


موفق باشید


توضیحی هم در رابطه با خودم ( آقا اگه این یه تیکه رو خواستید , حذفش کنید , جاده خاکیه ) :
خوشبختانه مشکلات مربوط به تاهل شامل حال بنده نیست , اونها دریافتهای من از دوستانم بوده و بس , به هر حال نخوردیم نون گندم ولی دیدیم دست مردم !!
بنده تا همین لحظه سه تا زن به صورت همزمان و توی یه اتاق دارم !!! با هیچ کدومشون هم مشکل ندارم و اونها هم با هم مشکل ندارن !!! , علتش اینه که از اول باهاشون طی کرده بودم که فقط من با اونها کار دارم!! البته زنهای من کامپیوترهام هستن !!!؟!
از یکیشون راضی نیستم , امیدوارم خدا هم از اون راضی نباشه !! پارتی جور کردم , بدون مهریه میخوام طلاقش بدم , خودشم البته یکی دوبار گفته , مهرم حلال جونم آزاد !!! دعا کنید کارمون به طلاق نکشه , قدیمی شده و دلم رو زده !! پول واسه ارتقاش ندارم !! در اصطلاح بازاریش میگن باید , بدم دماغش رو یه کم سر بالا کنن , لیپو ساکشنش کنن , بی خیال خرجش زیاد شد , عوضش میکنم ! )
یکی واسه اینترنت و تست , یکی واسه تست و پرزنت , و یکی هم قرنطینه برنامه نویسی من ( همون که صحبت طلاقش بود ! )